مقدمه ای برای یک

 

مقدمه ای برای یک پیشنهاد

 

نظریه ادبی جدید یا ” نقد نو“ ، در حقیقت مرگ نـویسنده را اعـلام می کند. در نقد سنتی، معمولا راوی یک متن را، نویسنده اثر می دانند، حال آنکه بین نویسنده و راوی فرق است. در جهان داستانی، در واقع، یک رمان، مرکب از نویسنده، راوی و خواننده را تشکیل می دهد. نقد نو زمان و زبـان را عامل دیـگری در مـثلث، نـویسنده و روایـتگر و خـواننده، اضـافه می کند. جمله معروف و.ه.لارنس که می گوید: (هرگز به هنرمند اعتماد نکن. به قصه اعتماد کن) در تبیین همین اندیشه است.در نقد سنتی، از هر اثر، معمولاً به شکل و محتوا می پردازند. حال آنکه از بدیهی ترین و شاید مهم ترین عنصر یعنی زبان غفلت می کنند. در نظریه نقد نو دیگر محتوا حاکم بلا منازع نیست. بلکه شیوه ی بیان داستان از خود محتوا مهم تر است. شکل، دیگر،  ابزاری برای شرح محتوا به حساب نمی آید بلکه الزاما خود محتوا است. در یک کلام، شیوه ی بیان یک روایت، افشاگر جهان بینی نویسنده – راوی است. به عبارت دیگر، فرم واگوئی یک متن، موضوع، داستان، جهان بینی روایتگر را پیش ما وا می نهد که او جهان را ساده، خطی، پیچیده، به سامان، ویران، پوچ، نیهلستی ... چگونه می بیند و با کدام ابزار با هستی در آمیخته است. آیا با هستی در تعارض است یا تفاهم؟ هر چند نیت و مقصود خود را در لایه های داستان مخفی کرده باشد و با تاکید روی متن و یا ارجاع به خارج متن، ما دسـت او را می خوانیم و با قهرمانان او چه منفی و یا مثبت، همذاد پنداری و یا به بیگانگی می رسیـم و در حقیقت، متن با شیوه بیانی که از دست او خارج شده است، برداشتی منهای بر داشت نـویسنده – راوی خـواهیم داشت. هرگاه نویسنده بـخواهد فرم و یا متن (کانون) یک قرائت (عنصر چیره- عنصر مـغلوب) بر من خـواننده تـحمیل کند و با بـازی زبـانی و فرمی توجه ی من خوانـنده را معـطوف به یک (کانون) و از (کانون) هـای دیگر و متکثر اثر – فـرم دور نگاه  دارد لیـکن من خـواننده با بـرداشت متضـاد از بـرداشت نـویسنـده – راوی، دسـت او را می خوانم. دیگر” استبداد متن“ ، خواننده را مرعوب نمی کند و من خواننده وارد بازی شده ام و بیرون از بازی نیستم و با خواندنم روی اثر حرف و حدیث دارم. شاید بگوئید یک اثر ادبی، رمان، شعر در هر حال نویسنده دارد، بلی نویسنده الزاما روایتگر نیست. مثلی کوچک ولی مهم شاید ما را به نظریه نقد نو نزدیک کند. رمان(همسایه ها) ی احمد محمود، از (زاویه دید) یا نظر گاه جوانی خام روایت می شود. یعنی احمد محمود، راوی، خواننده یا شنونده، یک مثلث کامل. اما جهان نا به سامان داستان درتاریک روشن دهه تاریخی اثر، شیوه بیان متن، نگاه خالد به هستی، با نگاه احمد محمود (نویسنده) به هستی متفاوت است. زبان پریشی خالد در طرح موضوعات گوناگون، در مراحل مختلف داستان، نگاه زیرکانه نویسنده و نه روایتگر خارج از اراده ی او پیش می رود. مثل زاویه دید خالد به اجتماع،کارخانه، نفت، روابط حاکم بین آدمها .... نگاه این گونه نقد به ادبیات به صورت کلی و رمان به صورت خاص می آموزد که ادبیات یک مجموعه پایدار و در حالت سکون نیست. بر داشت از یک رمان در یک خوانندی حرفه ای در زمان های مختلف، متفاوت است. به عبارت دیگر نظریه پردازان، بعد از فرمالیست های روس از قبیل میخائیل باختین، رومن یاکوبسن و بعدها رومن باروت و نظریه پرداز امریکائی فدریک جمیسون ... در حقیقت یک اثر، متن، اولویت در وحله ی اول به زبان و در مرحله ی دوم فرم و اشکال زبانی، افقی و عمودی زبان و دیگر عـوامل شناخت وابـسته می دانند. مقوله ی زبان و اتفاقی که در زبان جاری و ساریست و رکن اصلی متن را تعیین و تبیین میکند. تجزیه  ساختارنحوی زبان، یعنی تغییر جهان از طریق تغییر ساختار نحوی زبان. ساختار شکنی نحو به معنای بعد و یا چند معنائی کردن جمله، پیشنهاد می کند. هم جانشینی و هم نشینی فعل به جای فاعل. استفاده از صور بیانی در زبان و آشنازدائی در متن و زبان ، مربوط به دوران مدرن است. زبان دیگر وسیله ای (واسطه ای- ابزاری) برای چیز دیگری نیست بلکه همان چیزی است که  دیده می شود. در پایان برای بار دیگر (همسایه ها)ی احمد محمود و (خشم و هیاهو) ی ویلیا م فاکنر را بخوانید و موضوع، نویسنده، روایتگر (نظر گاه) و زبان، فرم واگوئی متن را به عنوان یک اثر مستقل نگاه کنید و لذت خواننده بودن را با این پیشنهاد، مرور کنید.

                                                        


مطالب مشابه :


متن كامل مقدمه كتاب «عشق قابيل است»

عشق قابيل است - متن كامل مقدمه كتاب «عشق قابيل است» - به ياد نجمه زارع و به آنان كه




متن سخنرانی استاد پناهیان - انقلاب ما مقدمه ساز ظهور است!

زمان ظهور - متن سخنرانی استاد پناهیان - انقلاب ما مقدمه ساز ظهور است! -




مقدمه و نریشن

از لوازم فیلم مستند «مقدمه» است. به طور کلی فیلم های خوب –کوتاه یا بلند- همه برای ورود به




مقدمه شاهنامه ابومنصوري

گلشن ادب - مقدمه شاهنامه ابومنصوري - مباحث ومسائل ادبي متن مقدمه شاهنامه




مقدمه ای برای یک

نگاه امروز - مقدمه ای برای یک - هرگاه نویسنده بـخواهد فرم و یا متن (کانون) یک قرائت




مقدمه

تــقــدیـــــــر .::::. - مقدمه - " تقدیم به آنکه باید باشد و نیست " - .::::. تــقــدیـــــــر .::::.




شيوه نگارش مقاله‌

متن مقاله : مقدمه‌ ساختار اصلي‌ اين‌ مقاله‌ برگرفته‌ از مباحث‌ مطرح‌ شده‌ در "كارگاه‌




چهارچوب مقاله و قواعد مقاله نویسی

مقدمه مبانی متن مقدمه باید روان باشد و حتی الامکان به صورت خلاصه و حداکثردر 2 صفحه تایپ شود.




برچسب :