نماز باران (داستان کوتاه)

امام موسی بن جعفر(ع) فرمودند:
در زمان حضرت سلیمان بن داوود(ع) قحطی شدیدی آمد. مردم پیش آن حضرت آمدند و از قحطی شکایت نمودند و خواستند که دعا کند و نماز باران بخواند. آن حضرت فرمود: وقتی نماز صبح را خواندیم، برای نماز باران حرکت می کنیم.
بعد از نماز صبح، همه برای نماز صبح رهسپار صحرا شدند. در بین راه حضرت سلیمان متوجه شد که مورچه ای دست های خود را به طرف آسمان بلند کرده و پاها را بر زمین گذاشته است و می گوید: خدایا! ما مخلوقی از خلایق تو هستیم و ما محتاج بر رزق و روزی تو بوده و از خود چیزی نداریم. خدایا! ما را به واسطه گناهانی که بنی آدم انجام می دهند هلاک نکن.
حضرت سلیمان به مردم فرمود: برگردید، زیرا خداوند شما را به دعای غیر از شما سیراب نمود!
در آن سال قدری باران آمد که در هیچ یک از سالها سابقه نداشت.


مطالب مشابه :


جملات فوق العاده زیبا و دلنشین دلتنگی

جملات فوق العاده زیبا و دلنشین بسیار زیبای زیبای دلتنگی ,جملات فوق العاده




جملات زیبا و امیدوار کننده

جملات زیبا و دلنشین راد - جملات زیبا و امیدوار کننده - از دل نوشته هایم ساده نَگذر زیبای من




داستان عاطفی

جملات زیبا و دلنشین راد - داستان عاطفی - از دل نوشته هایم ساده نَگذر؛ به یاد داشته زیبای من




نماز باران (داستان کوتاه)

جملات زیبا و دلنشین راد - نماز باران (داستان کوتاه) - از دل نوشته هایم ساده نَگذر زیبای من




خسته نباشی سرنوشت....!

جملات زیبا و دلنشین راد - خسته نباشی سرنوشت .! - از دل نوشته هایم ساده نَگذر؛ به یاد داشته باش




جملات زیبا در مورد زندگی

جملات زیبا.جملات عاشقانه.جملات ناب.جملات حکیمانه.جملات دلنشین،سخنان بزرگان،داستان کوتاه




جملات زیبای دلتنگی

جملات زیبا و عاشقانه مسافر آسمان - جملات زیبای دلتنگی - دلنوشته های دلنشین - جملات زیبا و




برچسب :