لوح تقدیر و تشکر و سپاس از همکاران و مدیرمحترم مجرب و متعهد مجتمع آموزشی (حضرت ولیعصر عج ) (دبیرست

جناب آقای ...مصرآبادی مدیرمحترم مجرب و متعهد  مجتمع آموزشی حضرت ولیعصر عج  ) (دبیرستان وهنرستان شهدا)"سردرود"

 والله ذوفضل عظیم  174آل عمران

 خدا  صاحب فضل بی  انتهاست/کند فضل ورحمت به هرکس که خواست مدیریت افتخاربزرگی است که پروردگارمتعال آن رابرعهده ی کسانی قرارداده که باعمل خالصانه ی خویش درمسیرخشنودی ورضایت مردم گام برمی دارد

 جناب آقای ...مصرآبادیمدیرمحترم مجرب و متعهد  مجتمع آموزشی (حضرت ولیعصر عج  ) (دبیرستان و هنرستان شهدا)"سردرود"وابسته به اداره کل ناحیه 3 آذربایجانشرقی به شکرانه ی خدمات صادقانه  حضرت عالی و همکاران محترم دراعمال مدیریت و اجرای  برخورد اجتماعی و منطقی و راهنمائیهای لازم در حل برخی ازمشکلات اولیا دانش آموزان درامر ثبت نام دانش آموزان و بهینه  ی امور ، حاکمیت نظم و انضباط برمجموعه ی تحت مدیریت ،حسن خلق ، تعامل  سازنده با کارکنان ، ایجاد جوی صمیمانه دربخش تحت مدیریت ، درک بالا  نسبت  به مسایل

 کلان  و راهبردی سازمان ، خلاقیت ، نوآوری ، جدیت و قاطعیت درامور  این لوح تقدیر،ازجانب فدوی بنمایندگی ازبعضی اولیا محترم حاظر تقدیم حضور ارجمندتان می گردد.

 باامید به اینکه ، با اتکا به خلاقیت وپژوهش ونوآوری وهمگرایی ، صداقت وشجاعت به  عنوان نیروی خدمتگزار در سازمان ، وسیله ی  تقرب و توسل به ایزد یکتا باشید وتعالی کشور عزیزمان  را میسر سازید.

 ذلک خیرواحسن تاویلا                   نسا59

 که این کار بهتر بود در صفت / سرانجام آن هست خوش عاقبت با احترام و آرزوی موفقیت روز افزون:سید خلیل شاکری (شاکر سردرود)92/6/30

 سلام بخدمت بینندگان.بخدمت مرقوم دارندگان برخی از نظرات معروض میدارداگربمتن توجه فرمائیدمتن مرقومی نظرشخصی بنده بوده وشخص زنده وصی و....نمیخواهدصرفنظرازاینکه با عدم رعایت شئونات اجتمائی و انسانی ومعرفت و...اقدام به نوشتن مطالب غیبت و...نموده وبااینعمل نسبت بمعرفی خویش اقدام کرده اند .غافل ازاین هستند که عملکردشان معرفی شخصیتبوده ومهم اینکه از دستورات اسلام ناب محمدی(ص)اطلاع وافی وکافی ندارند.هرچند بنده باتائید نظرات.متن انان را بنمایش گذاشته ام ولی جهت اطلاع از ان عزیزان دعوت میگرددبمطالعه موارد ذیل اقدام فرمایند.امیدوارم مفیدواقع گردد:

خدایا همواره تو را سپاس میگذارم،که هرچه در راه تو و در راه پیام تو پیشتر می روم و بیشتر رنج می برم،

آنها که باید مرا بنوازند،میزنند.

آنها که باید همگامم باشند،سد راهم میشوند،

آنها که باید حق شناسی کنند،حقکشی می کنند،

آنها که باید دستم را بفشارند،سیلی میزنند،

آنها که باید در برابر دشمن حمله کنند،پیش از دشمن حمله میکنند،

و آنها که باید در برابر سم پاشی های بیگانه ستایشم کنند،تقویتم کنند،امیدوارم کنند و تبرئه ام کنند

سرزنشم می کنند،تضعیفم می کنند،نومیدم می کنند،متهمم می کنند،

تا در راه تو از تنها پایگاهی که چشم یاری دارم و پاداشی،نومید شوم،چشم ببندم،رانده شوم.....

                                      تا تنها امیدم تو شود

چشم انتظارم تنها به روی تو باز ماند،تنها از تو یاری طلبم،تنها از تو پاداش گیرم،در حسابی که با تو دارم شریکی نباشد تا:

تکلیفم با تو روشن شود،تا تکلیفم با خودم معلوم گردد تا حلاوت اخلاص را که هر دلی اگر

                         اندکی چشید،هیچ قندی در کامش شیرین نیست،بچشم


هدایت به بهترین تصمیم با داشتن نظرات بیشتر

یکی از نیازهای مهم مدیر تشخیص بهترین نظر در تصمیم گیری ها است. «بهترین راهداشتن یک نظر خوب، داشتن نظرات متعدد است.» در قران کریم نیز خداوند می فرماید:

فبشر عبادالذین بستمعون القول فیتبعون احسنه

ای پیامبر بشارت ده بندگانی را که گفتارهای مختلف را می شنود و از بهترین آنهاتبعیت می کنند.

(تهمت وافتراء)

خداوند در قرآن تهمت را از زشت ترین گناهان می داند

از دید اسلام تهمت یکی از گناهان کبیره است. باید توجه داشت که تهمت زدن به بى گناه از زشت‌ترین کارهائى است که اسلام آن را به شدت محکوم کرده است، آیات قرآن و روایات متعدد اسلامى که در باره این موضوع وارد شده نظر اسلام را در این زمینه روشن مى سازد. خداوند در سوره نساء آیه 211 می فرماید: «مَن یَکْسِب خَطِیئَةً أَوْ إِثماً ثُمَّ یَرْمِ بِهِ بَرِیئاً فَقَدِ احْتَمَلَ بهْتَناً وَ إِثْماً مُّبِیناً، کسى که خطا یا گناهى مرتکب شود، سپس بیگناهى را متهم سازد بار بهتان و گناه آشکارى بر دوش گرفته است»...... بهتان
 والذين يؤ ذون المؤ منين و المومنات بغير مااكتسبوا فقداحتملوا بهتانا و اثما مبينا احزاب (33): 58.
و آنان كه مردان و زنان با ايمان را به سبب كارى كه انجام نداده اند، مى آزارند، بار بهتان و گناه آشكارى را به دوش كشيده اند.............

ريشه هاى درونى بهتان

1 - دشمنى
گاه انسان براى فرو نشاندن آتش دشمنى و كينه خويش ، به ديگرى دروغ بسته ، نسبت هاى ناپسند مى دهد.
2 - حسد
گاهى انسان به رتبه ، شان و كمالات ديگرى حسادت كرده ، براى از بين بردن وجهه اش به او بهتان مى زند.
............چند حدیث از زبان پاك پیغمبر اعظم(ض) در مورد غیبت1 حضرت محمد (ص) فرمود: وقتی در انجمنی که تو هستی درباره مردی بد می گویند آن مرد را یاری کن و آن گروه را از بد گویی باز دار و از آنجا برخیز.  نهج الفصاحه حدیث 247

 2 حضرت محمد (ص) فرمود: زبان خود را از بدگویی مسلمانان باز دارید ، اگر کسی مُرد درباره او به نیکی سخن گویید.  نهج الفصاحه حدیث 264

 3 حضرت محمد (ص) فرمود: از غیبت بپرهیزید که غیبت از زنا سخت تر است ، کسی که زنا میکند و توبه میکند خدا توبه او را می پذیرد ، ولی آنکه غیبت میکند گناهش آمرزیده نمیشود تا آنکه غیبت او را کرده است از گناهش بگذرد.  نهج الفصاحه حدیث 996

 4 حضرت محمد (ص) فرمود: روزه دار از آن هنگام که صبح میکند تا به شب در رود مادام که غیبت نکند در عبادت است و همین که غیبت کرد روزه او پاره شود. نهج الفصاحه حدیث ...................1855

انواع غیبت و حرمت شنیدن آن

انواع غیبت

برخی تصور می کنند غیبت منحصر به زبان است حال آنکه از هر راهی که انسان نقص و عیب دیگری را بفهماند مانند گفتن ، نوشتن ، اشاره ، کنایه ، رمز ، تقلید در راه رفتن و ... تمام اینها غیبت و حرام است ، همان گونه که در روایات به این مطلب تصریح شده است .

عایشه می گوید : زنی نزد ما آمد و هنگامی که بیرون رفت با دست خود اشاره کردم که این زن کوتاه قد است . پیامبر اکرم (ص) فرمود غیبت او کردی .

به هر حال ، اگر کسی نام شخص معینی را ببرد یا به گونه ای سخن بگوید که شنوندگان از روی شواهد بفهمند که منظور گوینده کیست ، این نیز غیبت است .

پس اگر کسی بخواهد در این گونه موارد گرفتار غیبت نشود باید شیوه رسول گرامی اسلام را در پیش گیرد که وقتی خلافی را می دید ، مردم را نصیحت می کرد و با عنوان کلی و به صورت جمع بدون آنکه اشاره به فرد معینی کند می فرمود :

« چه شده است که گروهی چنین کارهایی انجام می دهند »

 عایشه می گوید : روش رسول گرامی اسلام این بود که وقتی به آن حضرت خبر می رسید که فلان شخص سخن ناروایی می گوید ، برای اینکه به او لطمه نزند نام او را نمی برد بلکه می فرمود :

« چرا کسانی چنین سخن می گویند ؟! »

حرمت شنیدن غیبت

همان طور که غیبت کردن حرام است گوش فرا دادن به غیبت نیز گناه و حرام است و در این مساله هیچ گونه اختلافی در میان فقها و علمای اخلاق نیست .

مرحوم صاحب جواهر و شیخ انصاری و حضرت امام خمینی فرموده اند : گوش فرا دادن به غیبت حرام است و در حرمت آن هیچ گونه اختلافی نیست .

روایاتی در حرمت شنیدن غیبت

پیامبر اعظم (ع) فرمودند : « شنونده غیبت یکی از دو غیبت کننده است ». ( یعنی شنونده غیبت مانند غیبت کننده است )

 

 امام صادق (ع) نیز فرمودند : « غیبت کردن مسلمان به منزله کفر و شنیدن آن و راضی بودن به غیبت به منزله شرک است . »

پیامبر اکرم (ص) فرمودند : « بهشت بر سه کس حرام است .: سخن چین ، کسی که غیبت می کند و کسی که دائم الخمر است . »

تذکر : غیبت کننده در صورتی که توبه کند و توبه اش پذیرفته شود باز هم آخرین کسی است که وارد بهشت خواهد شد . خداوند به موسی بن عمران وحی فرستاد که غیبت کننده اگر توبه کند آخرین کسی است که داخل بهشت می شود ، و اگر تو به نکند نخستین فردی است که داخل آتش می شود

غیبت کننده مومن نیست

رسول خدا (ص) می فرمایند : « ای گروهی که تنها با زبان ایمان آورده اید ولی قلبتان ایمان نیاورده است ! غیبت مسلمانان نکنید و در عیوب پنهانی شان به جستجو نپردازید ، زیرا کسی که در امور پنهانی برادر دینی خود جستجو کند خداوند اسرار او را فاش می سازد و او را میان خانه اش رسوا می کند »

غیبت از نظر روایات 2

غیبت کننده از ولایت خدا بیرون است .

 

 امام صادق می فرمایند : « هر کس به منظور عیب جویی و ریختن آبروی مومنی سخنی علیه او بگوید تا او را از چشم مردم بیاندازد خداوند چنین کسی را از ولایت خودش بیرون می کند و به سوی ولایت شیطان می فرستد و شیطان او را نمی پذیرد . »

غیبت دین انسان را از بین می برد .

 غیبت مانع قبولی اعمال

رسول خدا (ص) در ضمن حدیثی فرمودند : « مامورانی که مراقب اعمال انسان هستند عمل بنده ای را که مانند شعاع خورشید می درخشد و به آسمان می برند ولی فرشته ای که باید اعمال را قبول کند و بالا ببرد می گوید : .... این عمل را به صورت صاحبش بزنید زیرا من از طرف پروردگارم ماموریت یافته ام که نگذارم عمل نیک غیبت کنندگان از من بگذرد و به سوی پروردگارم برود . »

آیا هیچ توجه کرده اید که بسیاری از ما در زندگی نماز خوانده روضه میگیریم اعمال قبیحه از جمله زنا ، ربا ، خوردن شراب را انجام نمی دهیم اما غیبت می کنیم ؟ حتی سر همان جانماز ؟

هتک آبروی مسلمان بدتر از رباخواری است .

پیامبر اکرم فرمودند :

« درهمی که انسان از ربا به دست آورد گناهش نزد خدا از سی و شش زنا بزرگتر است و بالاترین ربا معامله کردن با آبروی مسلمان است

غیبت از زنا بدتر است .

جابربن عبدا... و ابی سعید خدری از پیامبر نقل می کنند : « از غیبت بپرهیزید که غیبت از زنا بدتر است ، زیرا زناکار ممکن است توبه کند و خدا توبه او را نپذیرد اما غیبت کننده مورد عفو قرار نخواهد گرت مگر اینکه طرف از او راضی شود »

غیبت به منزله خوردن گوشت مرده است.

پیامبر اکرم : « دشنام دادن به مومن گناه و جنگیدن با او کفر و خوردن گوشت او {به وسیله غیبت} معصیت است ، و احترام مال مومن مانند احترام خون اوست . »

از بین رفتن اعمال نیک

امام صادق فرمود : « غیبت کردن برای هر مسلمانی حرام است و همانگونه که آتش هیزم را می خورد ، غیبت نیز کارهای نیک انسان را می خورد و از بین می برد . »

گاهی نیز انسان به خاطر ارتکاب غیبت تمام کارهای نیکی را که انجام داده است از بین می برد و ثواب اعمالش در نامه کسی که غیبت او را کرده است نوشته می شود ، که در این مورد توجه شما را به یک حدیث جلب می کنم .

پیامبر اعظم فرمودند : « در روز قیامت یکی از شما را در صحرای محشر برای رسیدگی به اعمالش حاضرمی کنند و نامه عملش را به دستش می دهند و هنگامی که به آن نگاه می کند از کارهای نیکی که انجام داده است چیزی در آن نمی بیند . عرض می کند : پروردگارا ! این نامه عمل من نیست زیرا از اطاعت و عباداتی که در دنیا انجام داده ام چیزی در آن نمی بینم .          به او گفته می شود : پروردگار تو خطا و نسیان نمی کند و این نامه عمل از آن تو است اما به خاطر اینکه غیبت کردی کارهای نیک تو در نامه عمل کسی نوشته شده است که از او بدگویی کردی .

 سپس شخص دیگری را برای حساب می آورند و نامه عملش را به او می دهند به نامه نگاه می کند ولی بر خلاف انتظارش طاعات و عبادات زیادی را در آن می بیند و از روی تعجب عرض می کند : خدایا ! این نامه عمل من نیست ، من در دنیا کارهای نیکی که در اینجا نوشته شده است انجام نداده ام .          به او گفته

می شود : چون فلان شخصی از تو بدگویی کرده کارهای نیک او را در نامه عمل تو نوشته شده است . »

غیبت

یکی از آفات زیانبار زبان که از گناهان بزرگ به شمار می رود غیبت است. غیبت به کسر غین بر وزن زینت یعنی پشت سر دیگران بدگویی کردن و سخن ناخوشایند گفتن

فلسفه ریش - ریش گذاشتن  در مردان

یه بحثی که جالب هم میتونه باشه و سرش هم دعوا هست بعضی وقت ها بین جوان ها - بحث ریش و ریش گذاشتن وشیش تیغ کردن هسته به نوعی . و یا یه تیکه جا گذاشتن .

و ما این بحث و سعی کردیم از جهت احادیث و هم از سخنان بزرگان و ائمه بررسی کنیم .

مبحث جالب و مفید یخواهد بود انشاالله که به دردتون بخوره .

احادیث در باره ریش مردان

ایها الذین امنوا لا تتبعوا خطوات الشیطان و من یتبع خطوات الشیطان فانه یأمر بالفحشاء و المنکر ."ای کسانی که ایمان آورده اید پیروی و متابعت از گامهای شیطان نکنید ، هر کس پیرو گامهای شیطان شود او را به فحشاء و منکر فرمان می دهد .

خطوات شیطان یعنی راههایی که شیطان برای انسانها ترسیم می کند و آنها را به آن راه دعوت می کند و آن جز منکر و فحشاء و خلاف شرع و عقل سلیم چیز دیگری نمی باشد که از جمله آنها تراشیدن ریش است که در شرع مقدس اسلام از منکرات شمرده شده است چنانکه در منهاج النجات مرحوم  فیض  می نویسد : و من العاصی ترک الواجبات و اتیان البدع و القعود فی المسجد جنبا او حادضا  ( الی ان قال ) و حلق اللحیه یعنی : از جمله معاصی ترک واجبات است و انجام بدعتها و نشستن در مسجد در حال جنابت یا در حال حیض ( تا اینکه فرموده ) و تراشیدن ریش است .

--------------------------------------------------------------------------------------------

در منابع روایی روایات زیادی در باب مذمت ریش تراشی داریم که به عنوان نمونه روایاتی از حضرت رسول(ص) و حضرات ائمه(ع) می آوریم:
1) رسول الله(ص): "أحفوا الشوارب و أعفوا اللحی" یعنی سبیلتان را كوتاه كنید و ریش خود را آزاد بگذارید.
2) رسول الله(ص): "حلق اللحیة من المثلة و من مثل فعلیه لعنةالله" یعنی تراشیدن ریش نوعی مثله كردن است و لعنت خدا شامل كسی كه چنین كند.
3) رسول الله(ص): "الشیب نور المؤمن من أراد أن یطفئه فلیطفئه" یعنی ریش نور مؤمن است. پس هر كس خواست نورش خاموش كند چنین كند.

اما حكمت حكم حرمت ومذمت ریش تراشی چیست؟
در روایات ما مواردی چند آمده است:
1ـ عدم تشبه به یهود: رسول الله(ص): «حفوا الشوارب و اعفوا اللحی و لاتشبهوا بالیهود» یعنی سبیل هایتان را كوتاه نمائید و محاسن ـ یا ریش ـ خودتان را بلند بگذارید و خود را شبیه یهودیان مگردانید.
ضمنا تراشیدن ریش از اعمال قوم لوط بوده است. پیامبر اكرم(ص) ده عمل زشت و گناه را باعث نابودی قوم لوط معرفی می كنند، كه از آن موارد ده گانه به تراشیدن ریش و بلند كردن سبیل نیز اشاره می فرمایند.
اسلام برای حفظ هویت فرهنگی به مسلمانان دستور داده كه علاوه بر اعمال صالح، ظاهر خود را شبیه به بیگانگان نكنند.
2ـ عظمت و نشانه مردانگی: امام صادق(ع) می فرمایند: "هنگامی كه انسان مو و ریش در صورتش می روید، این حالت علامت و نشانه مردانگی اوست، و عظمت و ابهت او را می رساند و او را از حد و مرز بچه ها و شباهت به زنان خارج می سازد."
در بعضی روایات از آن به زینت مردان تعبیر شده است.
امام رضا(ع) فرموده اند: "خداوند مردان را به وسیله محاسن زینت داده است، ریش فضیلتی برای مردان است، و بوسیله ریش مردان از زنان شناخته می شوند."

واما برخی ضررهای ثابت شده از ریش تراشی توسط پزشکان و ....
1- هر گاه صورت تراشيده شودميکروبهاي مختلفدر منافذ پوست جاي گرفته و بوسيله همان منافذ و سوراخ هاي ريزي که در پوست قرار دارد راهي براي پيشرفت خود باز مي کند.
2) تراشيدن ريش به علت تحريک دائمي و مکرر پوست صورت موجب پيري زود رس مي شود.
3) تراش ريش ايجاد جوش نموده و موهاي صورت را سفيد مي کند
4) تکرار تراش ريش باعث از بين بردن زيبايي و روشنايي چهره مي شود...

در نهایت با توجه به حکم حرمت ریش تراشی و ضررهای ثابت شده برای آن ، تصمیم با خود افراد است .وکسی نمی تواند افراد بی ریش را مورد اهانت قرار دهد.وآنها را به ریش گذاشتن اجبار کند.چرا که گاهی در بین همین افراد بی ریش آفرادی با خصوصیا ت اخلاقی بسیار خوب پیدا می شود .پس بهتر است سطح آگاهی یکدیگر را بالا ببریم تا درست تصمیم بگیریم.....

فلسفه ریش در مردان

در كتاب سيرة‏النبويه و الاثار المحمديه و جلد 6 بحارالانوار آمده است كه پيامبر به دو فرستاده خسرو پرويز پادشاه ايران فرمود: واى بر شما چه كسانى شما را امر كرده كه ريش‏ها را بتراشيد و سبيل بگذاريد. عرض كردند پروردگار ما (كسرى). رسول خدا فرمود: «لكن ربّى امرنى باعناء لحيتى و قص شاربى؛ پروردگار من مرا امر كرده كه ريش خود را بگذارم و شاربم را كوتاه كنم» . البته روايات ديگرى نيز هست كه در اين مختصر نمى‏گنجد.
گفتنى است كه حرمت تراشيدن ريش اجماعى است؛ شيخ بهايى در كتاب اعتقادات مى‏فرمايد: «تراشيدن ريش مانند ساير گناهان (قمار، سحر، رشوه) است و احدى از علماى اعلام در حرمت ريش تراشى خدشه نكرده‏اند.
نيز محقق داماد در رساله خود (الشارع النجاة) آورده: «ان حلق اللحية حرام بالاجماع؛ تراشيدن ريش به اجماع همه علما حرام است». ضمنا سيره قطعيه متدينين از زمان حضرت آدم تا خاتم و حضرات ائمه معصومين(ع) بر اين بوده است و در تاريخ نمى‏يابيم كه پيامبران الهى و اوصياى آنها و پيامبر اسلام و اوصياى آن حضرت و متدينين به آن حضرات ريش خود را تراشيده باشند.
رسول خدا : *محاسن را از ته زدن یک نوع مثله است و کسی که خود را شکنجه و اذیت کند لعنت خداوند بر او باد . *ده عمل زشت و گناه باعث نابودی قوم لوط شد ، که دو عمل از آنها تراشیدن ریش و بلند کردن سبیل ها بود . *شانه زدن ریش ها ، رزق و روزی را زیاد می کند . *مو و (ریش) زیبا لباسی است که خداوند داده ، بنابراین آن را گرامی بدارید.ن كد انتخابي]
ب ) فواید ریش ازنظرعلمی
از نظر دندانپزشكان وجود محاسن در صورت براى حفاظت از لثه‏ها و دندانها مفيد است. و از نظر متخصصين پوست نيز وجود محاسن در صورت رعايت نظافت و اصول بهداشتى براى حفاظت از پوست و لطافت آنها مفيد است، مگر در مورد كسانى كه گرفتار قارچ‏هاى پوستى و ... باشند كه مساله‏اى استثنايى است. وجود محاسن متناسب با ساختار طبيعى بدن مرد مى‏باشد، و تراشيدن آن تشبه به زنان مى‏باشد .
البته بايد به اين واقعيت اشاره کرد که آنچه مهم است «ريشه» و باطن است و اگر به «ريش» و ظاهر توجه مي شود به جهت آن است که ظاهر نمادي از باطن بايد باشد، لذا کساني که ظاهر را مي آرايند و باطن نابهنجار دارند به عنوان ظاهر فريب و يا نالايق سزاوار نکوهش هستند اما نبايد رفتار برخي نالايقان، ما را از رعايت برخي احکام منصرف کند.
از سوي ديگر بايد دانست قلب پاک با حفظ ظاهر، مصونيت بيشتر پيدا مي کند و پايدار مي ماند به همين جهت بزرگان حکمت گفته اند براي پايداري در «طريقت» و رسيدن به «حقيقت» حفظ «شريعت» لازم است و اگر احکام ظاهري شريعت حفظ نشود احتمال فسق، التقاط و انحراف بسيار زياد است و بهترين دليل بر درستي اين مطلب، سيره و روش تمامي پيامبران و امامان و اولياي خداست که علاوه بر اين که به ريشه و باطن توجه داشتند ظاهر را نيز مطابق احکام شريعت رعايت مي کردند.
در بين مراجع كسى حكم به جواز نداده و نوعاً يا فتوا به حرمت داده‏اند يا بنابر احتياط واجب تراشيدن آن را جايز نمى‏دانند. گرچه برخى زدن ريش به صورت پرفسورى؛ يعنى، گذاشتن مو در چانه و زدن اطراف را نيز جايز مى‏شمارند.در پایان توجه به چند نكته را لازم می بینیم: اولا: فلسفه همه احكام و جزئيات آنها به طور تفصيلى روشن نيست و آگاهى از آن د انشى فراتر از تنگناهاى معارف عادى بشرى مى‏طلبد. ليكن بطور اجمالى روشن است كه همه احكام الهى تابع مصالح و مفاسد واقعى در متعلق آنهاست. بنابراين در صورتى كه فلسفه حكمى را بالخصوص ندانيم بنابر قاعده كلى فوق از آن بايد پيروى كرد. زيرا يقين به وجود مصلحتى در آن هست هر چند بر ما ناشناخته باشد. ثانيا: در جست و جوى فلسفه احكام نبايد هميشه به دنبال علوم تجربى رفت و دليلى مادى و فيزيولوژيك برايش جست و جو نمود. اين فرايند كه همواره در پى يافتن مصلحت يا مفسده‏اى طبى يا... باشيم برخاسته از نگرشى مادى گرايانه است. در حالى كه بسيارى از احكام مصالحى معنوى دارند كه در حوزه هيچ يك از علوم بشرى قابل تحقيق نيست و آنها با متد تجربى خود قادر به حكمى نفيا يا اثباتا پيرامون آن نيستند و يا اگر نظرى بدهند بسيار سطحى است و چه بسا مسأله حكمتى برتر و بالاتر داشته باشد. چنان كه در مورد روزه علوم به خواص بهداشتى آن پرداخته‏اند ولى قرآن مجيد فلسفه‏اى بالاتر را بيان فرموده و آن «تقوايابى» است. در مورد تراشيدن صورت نيز گفته‏اند: الف) همه احكام الهى تابع مصالح و مفاسد در متعلق آنهاست. از طرف ديگر چنان نيست كه دقيقا فلسفه همه احكام براى ما روشن باشد، بلكه برخى از آنها در متون دينى منصوص گرديده مانند فلسفه نماز، روزه، حج، جهاد، امر به معروف و نهى از منكر و برخى ذكر نگرديده است. شايد علت عدم ذكر همه آنها هم اين باشد كه گرايش افراطى به دانستن فلسفه احكام كاهش دهنده روح تعبد در برابر پروردگار است و اين خود ضرر بزرگى در بردارد، و انسان را دچار نوعى شرك مى‏گرداند، يعنى فلسفه جويى را جايگزين خداگرايى مى‏كند. البته در مواردى نيز انسان از طريق عقلى مى‏تواند فلسفه‏هايى را بفهمد ولى اين فلسفه‏ها اولا كليت ندارد و ثانيا به تدريج در طول زمان و با رشد دانش بشرى يكى يكى روشن مى‏شود و در هر زمان براى هر حكم احتمال وجود فلسفه‏ها و علل ديگرى مى‏رود كه براى ما مكشوف نيست. بنابراين در چنين مواردى بايد ابتدا اين فرهنگ نادرست را اصلاح كرد كه مى‏گويد اول بايد فلسفه‏اش را بدانم تا بعد عمل كنم چنانكه در ديگر موارد زندگى مانند انجام دستورات پزشك اينچنين است.

غیبت از نظر قرآن :

شکی نسیت که غیبت از گناهان کبیره است و کسی که مرتکب کبیره می شود مستحق دوزخ است .

قرآن کریم در چند مورد شدیدا از غیبت نکوهش نموده و از آن نهی کرده است .

از جمله در سوره همزه که می فرماید : « وای بر عیب جویان هرزه گوی »«همزه / ۱ »

و یا اینکه در سوره حجرات می فرماید : « ... هیچ یک از شما از دیگری غیبت نکند . آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت مردار برادر خود را بخورد ؟ {به یقین } همه شما از این کار کراهت دارید .... » « حجرات / ۱۲»

 

 از این دو آیه استفاده می شود که در غیبت انگیزه عیب جویی شرط است زیرا در آیه اول از غیبت به عنوان عیب جویی و هرزه گویی مذمت شده و در آیه دوم غیبت را با خوردن گوشت مردار برادر دینی همانند نموده و این همانند سازی به خاطر آن است که غیبت ترور شخصیت دیگران است . گویی غیبت کننده به وسیله غیبت شخصیت آنها را له کرده و از صحنه بیرونشان

می کند .

نکته دیگری که در کتاب نقطه های آغاز در اخلاق عملی / ص ۱۴۲آمده این است که از «بعضکم بعضا »و «لحم اخیه»

می فهمیم که غیبت مخصوص مومنان است و در مورد انسان های دیگر موردی ندارد. ولی به نظر شخصی بنده چون آبروی هر کس همچون مال و حقوق دیگر او در شمار حق الناس آورده می شود از عدالت خداوند متعال بدور می دانم که غیبت را مخصوص مومنان قرار داده و شامل دیگر بندگان نکند . باز هم برای این که شک و شبحه ای نماند باید از چند نفر دیگر بپرسم و نظر اساتید فن تفسیر را جویا شوم .

بالاترین ربا، معامله کردن با آبروی مسلمان

آبروی انسان در نزد خدا ارزش والایی دارد و خداوند متعال دوست ندارد حرمت بنده‌اش شکسته شود. در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده است که: « حرمت آبروی انسان بالاتر از حرمت کعبه است. »[۱] طبق این روایت باید مواظب اعمال و گفتار خود در مورد دیگران باشیم تا مبادا حرمت و شرافت کسی را خدشه‌دار سازیم.

یکی از عواملی که باعث می‌شود آبروی مومنی ریخته شود زبان است. چرا که کنترل زبان بسیار سخت و دشوار است. به همین جهت ائمه معصومین علیهم السلام درباره حفظ و نگهداری زبان از گناه و معصیت به طور جدی توصیه کرده‌اند، زیرا بسیاری از گناهان و خطاهایی که از انسان سر می‌زند به خاطر عدم کنترل زبان است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: « بیشتر اشتباهات انسان در زبان اوست. »[۲]

پس انسان با زبانش که از آفت‌های آن غیبت کردن و فحش دادن و تهمت و بهتان زدن و توهین و تحقیر و ... می‌تواند شخصیت برادر دینی خود را زیر سوال ببرد و آبروی او را نزد دیگران بر باد دهد و قلب او را برای همیشه جریحه‌دار سازد. پیامبر اکرم صلی الله و علیه و آله و سلم در حدیثی هتک آبروی مسلمان را بدتر از رباخواری دانسته است و فرموده‌اند: « درهمی که انسان از ربا به دست می‌آورد گناهش نزد خدا از سی و شش  زنا بزرگتر است و بالاترین ربا معامله کردن با آبروی مسلمان است.»[۳]

ما موظفيم كه حرمت و آبروی یکدیگر را حفظ كنيم، آبرو مثل مال و دارایی نيست كه هر جا بخواهیم  صرف كنیم خداوند ما را نزد مخلوقاتش کرامت بخشیده و ما را اشرف مخلوقات دانسته است.

نمونه‌ای از آبروداری و بزرگواری امام حسین علیه‌السلام:

مردی از مسلمانان مدینه به شخصی بدهكار شد و نتوانست قرض خود را ادا کند، از طرفی طلبکار اصرار داشت که او قرضش را بپردازد، آن مرد برای چاره‌جویی به حضور امام حسین علیه‌السلام آمد. هنوز سخنی نگفته بود که امام حسین علیه‌السلام دریافت او برای حاجتی آمده است. برای اینکه آبروی او حفظ شود، به او فرمود: «آبروی خود را از سوال و درخواست رویاروی و مستقیم نگهدار، نیاز خود را در نامه‌‌ای بنویس که به خواست خدا آنچه تو را شاد کند، به تو خواهم داد.»

او در نامه‌ای نوشت: «ای ابا عبدالله! فلان کس پانصد دینار از من طلب دارد و اصرار دارد که طلبش را بگیرد، لطفا با او صحبت کن تا وقتی که پولدار شوم، به من مهلت دهد.»

امام حسین علیه‌السلام پس از خواندن نامه او، به منزل خود رفت و کیسه‌ای محتوی هزار دینار آورد و به او داد و فرمود: « با پانصد دینار این پول، بدهکاری خود را بپرداز و با پانصد دینار دیگر، به زندگی خود سرو سامان بده و جز به نزد سه نفر به هیچ کس حاجت خود را مگو: «۱- مومن و دین دار؛ که دین نگهبان او است ۲- جوانمرد؛ که به خاطر جوانمردی حیا می‌کند. ۳- صاحب اصالت خانوادگی؛ که می‌داند تو به خاطر نیازت، دوست نداری آبروی خود را از دست بدهی، او شخصیت تو را حفظ می‌کند و حاجتت را روا می‌سازد. »[۴]

منابع:

[۱]. بحارالانوار، ج۶۴، ص۷۱

[۲]. وسائل الشیعه، ج۸، ص۶۰۱

[۳]. کنزالعمال، ج۳، ص۵۴۹، حدیث ۷۸۴۱

[۴]. داستان دوستان، محمد محمدی اشتهاردی، ج۵، ص۲۳۹، به نقل از تحف العقول، ص ۲۵۱

اقسام غیبت
غیبت نوعا به وسیله زبان انجام میگیرد اما صورتهای دیگری هم دارد . همچون اشاره و نوشته و حرکت و نمایشی که عیب و بدی کسی را بفهماند ....
گفتن عیب افراد به چند صورت میتوان باشد :


2- اشاره : مثلا با گوشه چشم برسانیم که فلانی دروغ میگه .

3- فعل : مثلا طرز راه رفتن یا خندیدن یا حرف زدن کسی را تقلید کنیم .

4- کنایه : مثلا بعد از حرف زدن کسی بگیم خدا رو شکر شوهر من که خسیس نیست . یا الحمدلله پس من دروغ نمیگه .


با این حساب فکر میکنم تمام اعمال و رفتار ما به نوعی غیبت دیگران به حساب میاد .
1- گفتار : مثلا فلانی دروغگو یا بداخلاق و متکبر و بخیله ....
اگر آتش افروخت تا اهل جائی را بسوزاند، از اهالی آنجا غیبت و بدگوئی می‌کند.

ـ اگر ببیند در آتشدان بی‌امید غذا پختن آتش افروخت، دلیل آن باشد که با مردمی از خویشان یا اعضای خانواده خود نزاع کند.

ـ اگر ببیند آتش می‌افروخت اما آتش افروخته نمی‌شد و روشنائی نمی‌داد، اگر علمی دارد به کارش خواهد آمد و از آن بهره مند خواهد شد و اگر حاکم پادشاهی است عزت و حاه و دولتش استحکام خواهد یافت و مدتش افزایش می‌یابد.

  ابن سیرین
ـ اگر آتش افروخت و از پخته شده و بریانش بر آتش خورد، به اندازه‌ای که از آن بریان و خوردنی خورده است رزق و روزی با غم و اندوه و دشواری نصیبش خواهد شد.

ـ آتش بی‌دود و بدون روشنایی، نیرو و قوت و قدرت است، برای حاکم و پادشاه.

ـ اگر حاکمی آتش با دود ببیند، پادشاه و حاکمی ستمگر است، در این خواب دنبال غم و اندوه و زیان باید بود.

ـ اگر ببیند آتش افروخت تا خود گرم شود یا شخص دیگری با آن خودش را گرم کند، تعبیرش چنین است که به دنبال چیزی است که از آن نفعی عاید شود.

ـ اگر ببیند آتش بی‌فایده افروخته است که نیازی به گرمای آن نیست دلیل آنست که بی‌جهت جنگ و دشمنی در میان خواهد بود.

ـ اگر بیند برای پختن و بریان کردن چیزی آتش افروخت، به خاطر غیبت مردم به کاری اقدام می‌کند تا از حال کسی آگاهی به دست آورد.

ـ آتش افروختن در خواب پادشاه و حاکم را تعبیر چنین است که قوت و نیرومندی در میان باشد.

ـ اگر ببیند زیر دیگ آتش می‌افروزد که در آن گوشت یا چیز دیگری است، تعبیر چنین بیاید که اقدام به کاری می‌کند که بانوی خانه را از آن کار نفع و تمتعی حاصل می‌آید.

ـ اگر ببیند زیر دیگی آتش می‌افروزد که در آن چیزی نیست، از کاری که به آن مشغول است غمگین و اندوهگین می‌شود و کارش با ملال توام خواهد شد.

ـ اگر ببیند برای پختن حلوا آتش افروخت، خواهد شنید که به او سخنان نیکو بگویند.

ـ اگر ببیند که برای روشنائیی آتش افروخت، کاری را با دلیل و برهان شروع می‌کند و ابهامات آن را از میان می‌برد.

ـ اگر ببیند آتشی را که افروخته است خاموش شد، هلاک شدن را باید در انتظار باشد و این خواب طالع خوشی نیست.

  جابر مغربی
ـ اگر ببیند در بیابان آتش افروخت که مردم با مدد نور آن راه به جائی ببرند، دلیل آن باشد که مردم از علم و دانش او بهرمند خواهند شد و به راه صواب راهنمون می‌شوند.

ـ اگر ببیند آتشی که برای راهنمایی افروخته است خاموش شد و نرش از میان رفت، وضع احوال و کارش دگرگون خواهد شد و به هلاک نزدیک است.

ـ اگر ببیند در بیابان آتش افروخت ، اما مردم از نورش راه راست را نمی یابند دلیل باشد که علمش مردم را گمراه می کند و عالم نافعی نیست.

ـ اگر در جایی آتش افروخت که اموال قابل خرید و فروشی را از میان برد، دلالت دارد بر آنکه با دورویی و تقلب معامله خواهد کرد و مالش حرام است.

ـ اگر ببیند از آتشی که در خانه همسایه افروخته اند با خود می‌برد ، تعبیر چنان باشد که مال حرامی او را به دست خواهد آمد.
بدگوئی و غیبت ، خوراك سگ‌های اهل‌جهنم قالَ حسین (ع): لِرَجُلٍ اِغتابَ عِندَهُ رَجُلاً: یا هذا کَفَّ عَنِ الغیبَةِ فَاِنَّها اِدامُ کِلابِ النّار.
«تحف العقول ص 250»

به مردی که در برابر آنحضرت بدگویی و غیبت شخص دیگری را کرد چنین فرمود: ای فلانی، از غیبت کردن و بدگویی دیگران دست بردار، همانا که غیبت خورش سگهای اهل جهنّم است.بدگوئی و غیبت ، خوراك سگ‌های اهل‌جهنم قالَ حسین (ع): لِرَجُلٍ اِغتابَ عِندَهُ رَجُلاً: یا هذا کَفَّ عَنِ الغیبَةِ فَاِنَّها اِدامُ کِلابِ النّار.
«تحف العقول ص 250»


مطالب مشابه :


نمونه هايي از تقديم و تشكر براي صفحه تقديم پايان نامه

صفحه تقديم / تشكر در پايان نامه يكي از مهمترين صفحات در تمامي پايان نامه هاست .... علم و دانش را با راهنمایی های کار ساز و سازنده بارور ساختند ; تقدیر و تشکر نمایم.




نمونه هايي از تقدير و تشكر براي صفحه تقديم پايان نامه

صفحه تقديم / تشكر در پايان نامه يكي از مهمترين صفحات در تمامي پايان نامه هاست كه اغلب دانشجويان و محققان به دنبال كلماتي شيوا و زيبا براي تدوين آن هستند.




نمونه هايي از تقديم و تشكر براي صفحه تقديم پايان نامه

صفحه تقديم / تشكر در پايان نامه يكي از مهمترين صفحات در تمامي پايان نامه هاست كه .... نمی توانم معنایی بالاتر از تقدیر و تشکر بر زبانم جاری سازم و سپاس خود را در




دانلود نمونه های آماده تقدیر و تشکر در پایان نامه و رساله

3 ا کتبر 2014 ... دانلود نمونه های آماده تقدیر و تشکر در پایان نامه و رساله - **خوشه** پایگاه جامع اطلاعات علمی دانشجویی* زراعت، اصلاح نباتات و تکنولوژی بذر*




نمونه هايي از تقديم و تشكر براي صفحه تقديم پايان نامه

پاتوقکده رودهن - نمونه هايي از تقديم و تشكر براي صفحه تقديم پايان نامه - سایت ... با تقدیر و درود فراوان خدمت پدر و مادر بسیار عزیز ، دلسوز و فداکارم که پیوسته




البته فکر نمیکنم کار بیفایده ای کرده باشم، آخه بلانسبت شما اکثر افراد که برای کپی برداری سری به پایان نامه ها میزنند اول به تقدیر و تشکر یه نگاهی میندازن،




نمونه نامه های اداری

مکاتبات اداری - نمونه نامه های اداری - طرح درس پیشنهادی مکاتبات اداری به همراه نمونه پرسشهای نظری و عملی. ... پیشاپیش از حسن نظر جنابعالی کمال تشکر خویش را ابراز نموده و توفیق جنابعالی و دیگر همکاران محترم مجموعه را از ... نمونه تقدیر نامه برای کارمندان بازنشسته: تقدیر نامه. همکار ارجمند جناب آقای . .... 2-تصویر برگ پایان خدمت.




لوح تقدیر و تشکر و سپاس از همکاران و مدیرمحترم مجرب و متعهد مجتمع آموزشی (حضرت ولیعصر عج ) (دبیرست

21 سپتامبر 2013 ... لوح تقدیر و تشکر و سپاس از همکاران و مدیرمحترم مجرب و متعهد مجتمع آموزشی .... این نامه عمل من نیست زیرا از اطاعت و عباداتی که در دنیا انجام داده ام چیزی در آن نمی بینم . ... داریم که به عنوان نمونه روایاتی از حضرت رسول(ص) و حضرات ائمه(ع) می آوریم: .... در پایان توجه به چند نكته را لازم می بینیم: اولا: فلسفه همه احكام و




نمونه هايي از تقدير و تشكر براي صفحه تقديم پايان نامه

تشکر و سپاس از مراتب تحصیلی و نیز پایان نامه درسی را تقدیر و تشکر شایسته از




نمونه هايي از تقديم و تشكر براي صفحه تقديم پايان نامه

با تقدیر و تشکر شایسته این پایان نامه را ضمن تشکر و سپاس نمونه هايي از تقديم و تشكر




برچسب :