خروس بی محل

از فصل اردیبهشت هوا در بم گرم میشد وجون میداد برای خواب شب تو حیاط خونه ومنم عاشق خوابیدن شب در هوای آزاد بودم صبحها ساعت 6 با صدای خروس همسایه  بیدار میشدم وآماده رفتن به مدرسه میشدم خروس همسایه دیگه حکم ساعت برام داشت صبحها که میخوند میدونستم که ساعت 6 وباید بیدار بشم تا برم مدرسه

 .مدرسه ها تعطیل شد ولی خروس همچنان صبحها میخوند ومنو بیدار میکرد. دیگه خروس داشت رو عصابم را میرفت آخه وقتی از خواب بیدار میشدم دیگه خوابم نمیبرد .

خلاصه از دستش کفری شدم یه روزاز دست خروس به همسایه شاکی شدم ولی اون جوابی بهم نداد ناراحت سر کوچه نشسته بودم که حاج حسین (یکی از پیرمردهای شوخ محل بود)امد گفت چرا اخمات تو همه منم قضیه خروس همسایه رو بهش گفتم .

یه لبخند شیطنت آمیزی زد گفت یه راه داره برای خلاص شدن از شرش .منم با لبخند گفتم چیه گفت باید مقعد خروسو با کره چرب کنی تا دیگه نخونه منم سریع بلند شدم وازش خداحافظی کردم ورفتم خونه.تو خونه همش فکر این بودم که چطوربه خروس نزدیک بشم .

تااینکه یه روز دم خونه بودم که همسایه باخونوادش از خونه زدن بیروون من با عجله پریدم تو خونه یه دستکش وکره برداشتم ومثل دزدهای حرفه ای ازدیوار خونه خودمون پریدم تو خونه همسایه وبدون هیچ مقدمه ای رفتم سر قفس مرغ خروسها ورفتم داخل قفس مرغ و خروسها که انگار جن دیده بودن شروع به سر و صدا کردن منم بدون توجه به همه اونها خروسو با یه بدبختی گرفتم که کلی هم بهم نوک زد دستکشو پوشیدم وبا کره مقعدشو چرب کردم واز قفس امدم بیرون وبا همون مهارت اولی پریدم تو خونه ومنتظر فردا شدم که خروس میخونه یا نه؟خلاصه صبح ساعت 6ازخواب بیدار شدم خوب دیگه به بیدار شدن در ساعت 6عادت کرده بودم اما خبری از صدای خروس نشد ساعت 9رفتم دم خونه همسایه وبه بهانیه اینکه امروز چرا خروس نخوند من خواب افتادم اخه با صدای خروس شما هر روز بیدار میشم.

اونم گفت نمیدونم از دیروز بی حاله ونمیخونه منم گفتم حتما مریضه بهتر بکشیدش تا بقیه رو مریض نکرده اونم گفت راست میگی اونم رفت تو خونه ویه کارد بزرگ آورد ورفت سراغ خروس بیچاره یکم ناراحت شدم و میخواستم قضیه رو بهش بگم ولی ترسیدم ودر یه چشم به هم زدن سر خروسو برید .

منم یکم نارحت شدم چون سر بیگناهیرو الکی به باد دادم. (کره هایرو که من به مقعد خروس مالیدم باعث میشود که اگه خروس بخواد زور بزنه وصدا بده باعث خالی شدن باد از مقعدش بشه ودیگه نتونه بخونه وخروس بیچاره دیگه نمیتونست بخونه).

خلاصه ما تابستونو حال کردیم وصبحا تا دیر وقت زیر سایه درختای باغچهمی  خوابیدم.اگر چه اوایل عادت به خوابیدن زیاد نداشتم ولی بعد عادت کردم.هروقت که از خواب بیدار میشدم چند دقه در رختخواب تو تفکرخروس بودم وبعدمی گفتم بیچاره خروس همسایه

 


مطالب مشابه :


تاج گل

خروس لاری اصیل - مهدی بم - تاج گل - مهدی هستم از شهرستان بم هدف از راه اندازی این وبلاگ آشنایی




خروس بی محل

خاطرات یک بمی - خروس بی محل - بچه بم هستمو هیچ ادعایی ندارم




دانلود فیلم جنگ خروس لاری

فیلم بازی خروس لاری بم و جیرفت. بازی های دوم بهمن. سلام خلاصه بگم بازی اول بچه های ما از جیرفت




خروس افغان

سجاد هستم از کرمان (بم) به پرورش خروس لاری مشغولم و بیشترین نژادی که دارم افغانی اصیل و کلنگی




برچسب :