خلاصه قسمت بیستم سریال افسانه جومونگ

دیدیم که اویی واسه دائه سو جاسوسی میکنه حالا بقیه ماجرا

2004651217313602139_rs.jpg

شاهزاده منگول به اویی میکه اگه کارتو خوب انجام بدی یه پاداش بزرگ بهت میدم.جومانگ هم از سفر برمیگرده و به شاه میکه من جلوی فرماندارهیون تو دراومدم ، فرمانده هم کلی تعریف جومانگ رو

2004678005186479877_rs.jpg

2004616471037690521_rs.jpg

میکنه..وقتی از تالار میان بیرون جومانگ یه نگاه پر از پیروزی به اون دوتا داداش عتیقه اش میکنه

2004632642332614793_rs.jpg

و پو اتش میگیره....دانه سو محافظش رو میفرسته کارگاه فلزات تا سروگوشی اب بده که نگهبان میبیندش و میندازدش بیرون ،

2004604653110259563_rs.jpg

محافظ هم یکی از کارگرهای اونجا رومیبره پیش دائه سو و میگه حرف بزن

کارگر هم میگه ما یه شمشیر نشکن ساختیم ، ولی مو پال مو گفته فعلا صداش رو درنیاریم ، دو تاشاهزاده میفهمن که جومانگ از این یه شمشیر خبر داره

2004613854138850383_rs.jpg

همون موقع یه نامه خصوصی از نخست وزیر واسه دائه میاد که ازش خواسته بره خونش

2004673622683374492_rs.jpg

یوهوا به جومانگ میگه که شاه و کاهن میدونن کمان شکسته ولی هنوز خبر ندارن کار تو هست

2004690747346777881_rs.jpg

نخست وزیر به دائه سو میگه صبر کن تا زمانش برسه بعد به شاه میگیم که کمان شکسته میندازیم گردن جومانگ

2003103728509612435_rs.jpg

جومانگ به دیدن یون تابال میره و میگه به فرماندار هیون تو گفتم که ما جلوش در میایم

2003127834555821692_rs.jpg

سه تا نخاله جریان بویونگ رو واسه جومانگ میگن و سه تایی قشون میکشن خونه دوچی

2003166974530358905_rs.jpg

دستیار دوچی میگه ما فروختیمش هرکاری میخواین بکنین

2003159009628700561_rs.jpg

جومانگ به ا ویی میگه منو ببخش ولی هر طور باشه نجاتش میدم اویی عصبانی ول میکنه ومیره

2003101458062031693_rs.jpg

پیش دوچی میگه من واست جاسوسی کردم باید بویونگ روبهم نشون بدی، میبرنش بویونگ رو که توی یه خونه هست و چند نفر هم مراقبشن بهش نشون میدن


 

2003110230424372024_rs.jpg

2003192432038803613_rs.jpg

اویی از شدت ناراحتی مشروب خوار میشه و در برابر اعتراض ماری و هیوپ میگه این چه شاهزاده ای که نمیتونه هیچ مشکلی رو حل کنه؟!


 

2003134328342008589_rs.jpg

2003138057993229594_rs.jpg

جومانگ که درمانده شده از محافظ اتائ میخواد براش در بیاره که بویونگ رو به کدوم دار و دسته برده فروش فروختن

2003109664614372965_rs.jpg

مو پالمو و نگهبان به خونه یونتابال میان واسه جلسه ،نگهبان میگه جان خودت زودتر این شمشیر رو بساز تا جومانگ ولیعهد بشه ما هم ژنرال!

2004978150445749356_rs.jpg

همون وقت عمه سو که فکر میکنه اینا ولگردن و بی دعوت اومدن میزنه تو گوش موپالمو، خلاصه نوکر سو تفاهم رو برطرف میکنه

2004932653831262221_rs.jpg

نگهبان و موپالمو به جومانگ خبر میدن که دائه سو محافظش رو فرستاده بوده کارگاه واسه فضولی

2004969567541844127_rs.jpg

اویی هم باز میره جاسوسی و به شاهزاده میکه اینا به یه کشفیات جدیدی رسیدن بجمبین

2004993278559129788_rs.jpg

ملکه که ذاتا نمیتونه اروم بشینه از شاه میخواد حالا که بین اون و کاهن شکرابه بذاره خودش یه کاهن دیگه رو رییس کاهن ها بکنه، بهونه اش هم اینه که ممکنه مردم نسبت به کاهن فعلی عکس العمل نشون بدن

2004940849768025667_rs.jpg

شاه بهش اجازه میده، ملکه هم خوشحال به داداشش میگه واسه این میخوام اریونگ رو کاهن بزرگ کنم که اون مردم رو موافق با دائه سو میکنه!!!

2004926478454940007_rs.jpg

وزیر که همون داداش ملکه باشه، توی جلسه زمینه های برکناری کاهن رو فراهم میکنه اگرچه نخست وزیر مقاومت میکنه

2004997452484141426_rs.jpg

ملکه به اریونگ میگه اماده شو که میخوام تو رو کاهن بزرگ کنم اونم یه مشت تعارف تیکه پاره میکنه که من لیاقت ندارم و از این حرف ها...

2004937527054030138_rs.jpg

نوچه یومیول(همون کاهن بزرگ) همه رو میذاره کف دست کاهن و میگه میخوان بندازنت بیرون

2004987294231133931_rs.jpg

حتی یوهوا هم میفهمه چه خبره

2004989740370569380_rs.jpg

دستیارهای یومیول میگن ما نمیتونیم همینطوری فقط نگاه کنیم یه کاری بکن


 

2001100075173421348_rs.jpg

2001191926585868329_rs.jpg

کاهن هم یونتابال رو دعوت میکنه و میگه اگه من یه دست همکاری بهت دراز کنم میگیریش؟

2001127830924751030_rs.jpg

یونتابال و سو درحال چونه زدن سر کاهنن که دائه سو میبیندشون و میگه باهاتون کار دارم


 

2001183954970614065_rs.jpg

2001196878790617410_rs.jpg

و سو رو خواستگاری میکنه یونتابال میگه ما باید فکر کنیم

توی خونه، یون به سو میگه خوب فکر کن درضمن تصمیمت روی مملکت ما هم اثر داره

2004663386581768313_rs.jpg

سو خیلی ناراحته که اوتائ بهش میگه من درسته که محافظتم اما غمت هم به من مربوطه بگو چته

وسو جریان خواستگاری رو براش میکه، محافظ میگه من میدونم هنوز ولی عهد مشخص نیست تو هم نمیتونی تصمیم بگیری

2001165375014053336_rs.jpg

شب جومانگ در حال بررسی تکنیک های شمشیر سازیه که سو میره پیشش و جریان خواستگاری روبراش میگه(مثلا سکرت بود به همه گفت!)جومانگ هم میگه من تقدیرم اینه که تااخرش باتو باشم!

 

موپالمو سخت در حال ساختن شمشیرهای مختلفه ولی هیچکدوم اونی که میخواد نیست،جلسه

2001189807142424831_rs.jpg

برگزار میشه و در باره ساختن شمشیر بحث میکنن اویی دوباره در میره ، ماری میگه این یه طوریش هست من میدونم


 

2001150325704827933_rs.jpg

2001112623384907856_rs.jpg

محافظ به جومانگ میگه که اسم بویونگ توی هیچ دسته برده فروشی نیست گولتون زدن،

2004897544166724340_rs.jpg

جومانگ هم که از گول خوردن خودش ناراحته، میره سراغ دستیار دوچی و با کتک میخواد ببردش پیش بویونگ

2004825964752805421_rs.jpg

، اونجا جومانگ درگیر میشه ولی بویونگ رو نجات میده و به دستیار دوچی میگه من میبیرمش به دوچی بگو اگه میخوایش بیا ببرش

2004804298591333930_rs.jpg

همه از اومدن بویونگ خوشحالن، که اویی به جومانگ میگه من لیاقت خدمت به تو رو ندارم و بهت خیانت کردم.ولی جومانگ جلوش زانو میزنه و میگه اونی که باید عذر بخواد منم که اینمدت همتون رو به دردسر انداختم خلاصه صحنه احساسی میشه


 

2004881007986684651_rs.jpg

دوچی که خیلی نگرانه ، به دستیارش میگه خاک بر سربی عرضه ات که این جاسوس رو هم ازدست

2004835803593223543_rs.jpg


دادیم حالا جواب شاهزاده رو چی بدیم؟ ولی اویی بازم برای دوتاشاهزاده خبر میاره که جومانگ داره

2004816626811446057_rs.jpg

روی شمشیر ها کار میکنه و تونستن شمشیر نشکن بسازن و جومانگ از دور نگاهشون میکنه

2004812675237439472_rs.jpg


مطالب مشابه :


خلاصه قسمت اخر افسانه جومونگ

خلاصه قسمت اخر افسانه جومونگ , قسمتهای شاه دایه جویونگ و ایلجیما و افسانه جومونگ




خلاصه قسمت آخر سریال افسانه جومونگ

همه آماده ی جنگ شدن.جومونگ هم دستور میده برای اینکه دشمن نفهمه ما حرکت کردیم همه ی جاسوسانو




خلاصه قسمت هجدهم افسانه جومونگ

خلاصه قسمت اخر افسانه جومونگ , قسمتهای شاه دایه جویونگ و ایلجیما و افسانه جومونگ




خلاصه قسمت سی و دوم سریال افسانه جومونگ

خلاصه قسمت اخر افسانه جومونگ , قسمتهای شاه دایه جویونگ و ایلجیما و افسانه جومونگ




خلاصه قسمت اول تا قسمت آخر جومونگ

سایت رسمی افسانه جومونگ - خلاصه قسمت اول تا قسمت آخر جومونگ - سایت رسمی افسانه جومونگ




حذفیات قسمت 67 افسانه جومونگ

خلاصه قسمت اخر افسانه جومونگ , قسمتهای شاه دایه جویونگ و ایلجیما و افسانه جومونگ




خلاصه قسمت پنجاه و پنجم افسانه جومونگ

خلاصه قسمت اخر افسانه جومونگ , قسمتهای شاه دایه جویونگ و ایلجیما و افسانه جومونگ




خلاصه قسمت سی و سوم سریال افسانه جومونگ

خلاصه قسمت اخر افسانه جومونگ , قسمتهای شاه دایه جویونگ و ایلجیما و افسانه جومونگ




خلاصه قسمت بیستم سریال افسانه جومونگ

خلاصه قسمت اخر افسانه جومونگ , قسمتهای شاه دایه جویونگ و ایلجیما و افسانه جومونگ




خلاصه قسمت بیست و یکم سریال افسانه جومونگ

خلاصه قسمت اخر افسانه جومونگ , قسمتهای شاه دایه جویونگ و ایلجیما و افسانه جومونگ




برچسب :