پاسخ خود آزمایی های ادبیات فارسی تخصصی سوم انسانی

پاسخ خود آزمایی های ادبیات فارسی 3 انسانی          صفحه 13:

1-     با آشیل در حماسه یونان و بالدر در حماسه شمال اروپا ، هر سه از نقطه خاصی اسیب پذیر ند وجه شباهت رویین تنی .

2-     چون برایش احترام قائل است و نمی خواهد ارتباطش را با خانواده کیان قطع کند .

3-    از نظر گشتاسب بله چون می دانسته که رستم حاضر نیست دست به بند بدهد ولی از نظر آیین پهلوانی خیر ، بستن دست پهلوان توجیهی منطقی ندارد .

4-     خیرچون مصلحت اندیشی که با خفت وخواری همراه باشد ، پذیرفتنی نیست وبسته شدن دست پهلوان با آیین پهلوانی مغایرت دارد .

5-      برای منصرف کردن اسفندیار ،چون اسفندیار قصد جنگ دارد و به هیچ وجه حاضر به سازش نیست.

6-     آغاز درس ، نالیدن بلبل از سوگ اسفندیار که نشان دهنده یمرگی است که در پایان داستان انجام می گیرد .

صفحه 18:

1-     برای حفظ آبروی خودش رستم ناگزیر میشود چون پافشاری او را در مورد منصرف کردن اسفندیار بی ثمراست.

2-     ابتدا تلاش کرد تا رستم را متقاعد کند که جنگ را نپذیرد و هنگامی که رستم را درگیر جنگ دید به او کمک کرد .

3-     پذیرفتن بند خلاف آیین پهلوانی است ، رستم اگر به بند میداد ارزش و اعتبار پهلوانی را از دست می داد .

4-     بپیچم = پافشاری  میکنم ، اصرار می کنم . بپیچاند = منصرف شود ، برگرداند .

5-     اسفندیار را در جنگ بیشتر ثابت قدم می کند .

6-     ساده دلی که فقط پیک پدر بود.

7-     چون پرنده ای روش روان است و مظهر و نمادیاری گری است . چون اسفندیار در هفت خوان جفت او را کشته بود .

8-     خروش آمد از پاره ی هر دو مرد  تو گفتی بدرید دشت نبرد  ببردند از روی خورشید رنگ .

 

صفحه ی 29و 30 :

1-     پاک نویس کردن کتاب شروح الظفر

2-     چون به نظر او کتابی بود سراسر ناسزا به خانواده و تبارش ( هم نوعش ) .

3-     تو فقط باید بنویسی بدون اینکه در مورد نوشته ها اندیشه کنی .

4-     کسانی که شرزین را به خاطر اندیشه اش محاکمه می کنند .

5-     چون خطر سوختن کتاب وجود داشت .

6-     کم سوادی که خود را ارزان می فروشد

7-     قلم به دست کم تجربه

8-     تا آداب تشرف به دربار را بداند .

9-     برخورد حکومت های غاصب و خود کامه با صاحبان دانش و اندیشه و قلم .

10- از روی لطف ، بدون آنکه شایستگی اش را داشته باشد و طعنه و تمسخر

11- رسالت پاسداریاز خون شهیدان به عهده نویسندگان است که در هر دو مورد یک مفهوم را می رساند .

 

صفحه ی 36 :

1-     از دزدان حق السکوت می گرفت تا گزارش ندهد (شاه دزد)

2-     باخونسردی و تدبیربرخورد کرد.

3-     الف : قهرمان که بازرگان بود . ب: راوی که دانای کل است.

4-     برخورد بازرگان با پاسبان در مورد سرقت اموالش و حدس دشوار او که دزد مغازه چه کسی است.

5-     ،6- سمک عیار ، خیر وشر.

 

 

صفحه 52:

1-   ‌[داوری درباره ی وقایع و کسان که دوست و دشمن ، بیگانه و خودیگویی سرانجام اعضای یک خانواده می شود ] از نظر نویسنده وجه اشتراک دو کتاب است .

2-     قهرمانان بالزاک مانند قهرمان بیهقی در کسب پول و مقام هستند .

3-     وجود آدمی به دل است (دل جایگاه حق است )

4-     توجه به خرد ، پرورش آزاد مردان ، گسترش نیکی .

5-     نویسنده نه تنها شخصیت بیهقی را تحلیل میکند و او را از خلال اثرش می شناساند بلکه درباره چند و چون کتاب به داوری می پردازد .

 

صفحه 60:

1-     آنان تجسمی از روحیات و آرزوهای یک ملت اند .

2-   الف : اگر هزار در را به روی مرگ ببندید از روزنی که نمی پندارید به درون می آید .   ب: آن که انسانی را می کشد ، انسلنیت را می کشد .

3-     عدم تمایل هردو به جنگ وتن دادن به جنگی ناخواسته و در مورد اسفندیار وسوسه قدرت طلبی و پادشاهی

4-   گشتاسب در جنگ با ارجاسب دو سال مهمان رستم بود و رستم از او پذیرایی کرد ونه تنها پاداشی نگرفت بلکه پسرش را فرستاد تا رستم را دست بسته بیاورد .

5-      کار بیهوده و بی حاصل ( راه به جایی نبردن ).

 

صفحه 66 :

1-     کمی لغات عربی ، کوتاهی جملات : سزاست که خدمتش کنند ، آوردن حرف تاکیدی «مر»نمرود مرندیمان را گرفت .

2-     آوردن «ب» زایدآغاز فعل های ماضی بنشست ، بیاورند ، بگفت  آوردن واژه هایی مانند مر اندر ، منجنیق تپش .

3-     جاه و مقام وبزرگی شان ازبین میرود .

4-     پاره کردن درمعنی شکستن . فرمودند معنی فرمان دادن . در ایمن درمعنی مطمئن .

5-     کاووس شاه .

6-   منظور از آتش در بیت حافظ آتش هجران و عشق است که از راه رسیدن به معشوق خواهان سرد شدن آن است (به وصال رسیدن ) و آن را با اتشی که قرار بود حضرت ابراهیم را بسوزاند و بر حضرت ابراهیم به سلامت سرد مقایسه کرده است . آرایه تلمیح .

 

صفحه 76 :

1- الف ) در مورد خواجه (خواجه احمد حسن میمندی ) هیچ قصد بدی نداشتم و کار ناروایی انجام ندادم و خانواده اش را مورد توجه قرار دادم .    

 ب ) از نعمت های جهان بهره برده ام و سیاست هایی به کاربردم ( پست ومقام هایی داشتم )

ج) این همه وسایل نزاع ودشمنی را به خاطرمال دنیا گذاشته و رفتند .

د) به پاسخ آن کارهایی که انجام داده ، گرفتار شده است .

2- توصیف ظاهر حسنک ، گریه و زاری مردم ، برخورد حسنک ، بابوسهل زوزنی .

3- توصیف جزئیات ، فضا سازی ، ایجاز و اطناب بع جا .

4- لا تبدیل لخلق الله ، اگر امروز اجل رسیده است، کس باز نتواند داشت که بردار کشند یا جزدار . که بزرگتر از حسین علی نی ام.

5- توصیف بوسهل ( خلقو خوی و عمل کرد او ) دار زدن حسنک . توصیف توطئه گری های بوسهل .

6- بیانگر وضع حاکمیت آن روزگار به کارگیری افراد مزدور برای پیش برد اهداف پلید .

 

صفحه 85 :

1-     الف )چه نظری داری درمورد ملک که گوشه نشینی اختیار کرده و حرکت و شادمانی را رها کرده است ؟

ب) پشتیبان سپاه من بود موجب رنج دشمنان و موجب زیبایی ( جمال ) دوستان بود .

ج) هرکسی که اندیشه ای ضعیف وناتوان و عقل کم و ناقصی دارد ، از مقام بالا بع مرتبه پست گرایش پیدامی کند .

د) قناعت نشانه پست همتی وکمی جوانمردی است .

2- نمادین ، شخصیت بخشی ، آرایه ها ، بر مفهوم غلبه دارد .به کاربردن مترادفات ، حذف شناسه به قرینه ، بع کاربردن موصوف و صفت جمع .

3- پیام مذمت :

دهان بینی ، اطلاعات غلط گرفتن و تصمیم گیری های ناآگاهانه ، سخن چینی .

4- گاو نماد موجودی صادق و درستکار ، شیر نماد حاکم زود باور ، کلیله نماد موجود عاقل و متعادل .

5- هرکه را همت او طعمه است ، در زمره بهایم معدود گردد، چون سگ گرسنه که به استخوانی شاد شود و به پاره ای نان خشنود گردد. خدمت کار سلطان در خوت وحیرت همچو خانه مار و هم خوابه ی شیر است ، که اگر چه مار خفته و شیر نهفته باشد . دردیده ی دشمنان خار وبر روی دوستان خال .

6- گرم شکمی = حریص بودن ، زیاد خواب بودن ، برباد نشاندن = تحریک کردن .

7- رنج نفس سیر و سمت نقض عهد و هلاک گاو و هدر شدن خون او .

 

صفحه 90 :

1-     پلیدیهای وجودم را با گریه کردن در برابر پروردگار از بین می بردند ( وجودم را صفا می دادم )  تصمیم گرفتیم که برگردیم .

2-     ( نشاید، نپاید )  ( برد، رود )  (انیس ، جلیس )

3-     پایداری کتاب ، بهره بردن متکلمان از آن ، افزودن بلاغت نویسندگان.

4-     هرچه نپاید ، دلبستگی را نشاید ، گل همی پنج روزو شش باشد زبان بریده به کنجی نشسته صم بکم .

 

صفحه 93 :

1-     عید نوروز از بزرگترین وقدیمیترین عیدها است

2-     آموزش به کودکان در حفظ آداب ورسوم وسنت ها ،احترام به بزرگترها ،آموزش غیرمستقیم ،تشویق وقدردانی کردن.

3-     خلافت حضرت علی ،واقعه غدیرخم،ساختن کشتی نوح .

 

صفحه ی98:

تا جهان جفا را پیشه همی کند.

2در این بیت سرو نماد آزدگی است ودر متن درس سپیدار نماد تهی دستی است ودر هردو بیت نماد وجود دارد وتهی دستی درهردرخت مشترکاست ولی تفاوت معنایی درتهی دستی  وجوددارد .درمتن درس تهی دستی منظورتوشه آخرت نداشتن است.

3-نرگس ترنج راثمر دارندارزش مند می داند ولی سپیدار را بی ارزش میداند چون تهی دست است .

4-بیت 17،. به هارون ما داد..........

5-بیت17(مقایسه منزلت حضرت علی به هارون)

6-به کارگیری سخن برایمدح صاحبان قدرت مانند ریختن مروارید درپای خوکان است.

 

صفحه ی 102:

1-درشعرعراقی نوعی طلب دیده می شود عراقی خواهاندرد است به امید درمان از جانب معبود ،بابا طاهر تسلیم محض معشوق است وطا لب درد عشق .

2-چه باک آید ز کس آن را که او را نگهدارد ونگبا نش تو باشی .

3-دردامان می کشد ابهام وجود دارد .

4-سرکشی

5-تشبیه اشک به طوفان

 

صفحه ی110

1-بیت 5و6

2-دردورازتو،ایهام وجوددارد،الف:دردوریوهجران تو،ب : از تو دورباد.

3-بیت8و9

4-ایهام تناسب

5-شهیدشدن حضرت عباس وقطعه قطعه شدن بدن اوباعث اشکار شدن ایثارواز خودگذشتگی اوست .

6-ماه، آسمان،نور-و-کوه-،کمر،آیه ومحکم،لب وکنار.

 

صفحه ی114:

1-شخصیت بخشی به گل است ومقصودایناست که گل طبیعت

هم ازشهادت شهیدان ناراحت است .

2-ان مع العسر یسرا،جاءالحق وزهق البا طل

3-زمین سترون ودروی نشان ......

4-نه آرامش دارم ونه به سا حل نجا ت رسیده ام همچون آه بر روی آیینه  هستم که نا پایداری ولی بی ثبات است وچون ابرگذرا ونا پایدارم.

5-جهان

 

صفحه ی118:

1- طبیعت

2- بیت چهارم

3- نماد:خضوع وفروتنی در برابر معبود

4- صخره: نماد مردم مقاوم.دریا : نماد مشکلات وسختی وحوادث

 5- رزم شما رزمی عاشقانه و خدا جویانه است رزمی که در آن لطافت عشق و ایثار باشد . چه زیباست .

6- بیت ششم

 

صفحه 129 :

1-

2- منظورش این است که از همان بسطام که نزدیک بود ، گرفته شده است .

3-مسافت ، اعتقادات مذهبی مردم ، تحفه مخصوص شهرها ، از تاریخی

 تکلیف دانش آموزی

5- خسی در میقات

 

 صفحه 135 :

1-     انتظار دارد که مدرس جدی تر و با استواری بیشتر صحبت کند.

2-   معتقد است که نگاه امام خمینی خشم آگین است و می توان آن را در پله کمام گذاشت و نگاه برادرش آ رام که می توان به آن تکیه کرد .

3-     آرام بودن و متفکد بودن و سخنان اندیشه گرانه گفتن واعتقادات ظلم ستیزانه

4-     سوم شخص

 

صفحه 140 :

1-     محدود بودن اندیشه انسان از درک عالم عرفان

2-          

3-     خال لب،

 

صفحه 144 :

1- نمازی که انسان   خدا هیچ نبیند وهیچ چیز حس نکند جز درک باری تعالی که موجب کمال انسان است و انسان را به خدا می رساند همان گونه که حضرت علی (ع)در متن درس ....

2- وقتی که جمال حضرت یوسف که نمونه ای از جمال ذات باری تعالی است ، انسانها (زن ها) را آن گونه شیفته و سرمست می کند ، به جاست که دیدار ذات حق تعالی حضرت علی را این گونه سرمست و از خود بی خود می کند .

3-

اقوال نیک ، افعال نیک ، اخلاق نیک و معارف

4-   انسان کامل هیچ اطاعتی را بهتر از آن نمی داند که جهان را اصلاح کند و درمیان مردم درستکارس را رواج دهد و عادت ها ورسوم بد را از میان بردارد و راه و روش درست را در بین مردم رواج دهد. مردم را به خدای تعالی بخواند و از عظمت و بزرگواری و یگانگی خداوند به مردم خبر دهد . و مردم را دوستدار ویار یکدیگر کند. تا به یکدیگر آزار نرسانند و آسایش یکدیگر را از بین نبرند و یار یکدیگرباشند و فرمان دهد تا مردم به یکریگر آسیب نرسانند نه از راه زبان ونه از راه دست . وقتی که بر خود واجب کنند که به یکدیگر صدمه و آسیب نرسانند در حقیقت با هم پیمان بسته اند . و نباید پیمان را بشکنند و هر کس که پیمان شکنی کند ، ایمان ندارد . کسی که پیمان ندارد ایمان ندارد . مسلمان کسی است که مسلمانان از دست و زبان او در آسایش باشند.

 

 صفحه 147 :

1-     همه سرگشته و یک جز از انسان ....

2-     هردو

3-     بیت اول

4-     بیت ششم

5-     چون جهان منعکس کنندهی جمال معبود ازلی است .

6-     بیت چهار و هفت و هشت

7-     غنایی

8-     بیت نهم

 

صفحه 159 :

1-      دریا : حقیقت مطلق (حق ) شبنم: بهشت.

2-      تحقیق دانش آموزی

3-      سالک نبودن آنها

4-   هدهد که نماد رهنما و رهبر است . دریا و خشکی که سختی راه عشق است . سیمرغ :که نماد حقیقت مطلق است . بازشکاری که نماد جاه طلب و مقام طلب است .

 

صفحه 164 :

1-   سخنان عارفانه در کلام و قافیه نمی گنجد ، نادان همواره گرفتار مشکلاتی است که برای خود به بار می آورد ، در عرفان حفظ زبان و رعایت خاموشی لازم است .

2-   مردن پرنده در هندوستان و آموزش دادن به طوطی بازرگان ، زندگی عاشق موقوف به فنا و نیستی است . به جز خدا به چیز دیگری نیندیشیدن

3-   به جز معبود و معشوق به چیز دیگری نباید اندیشید و در همه احوال باید به خداوند اندیشید .در پناه لطف حق گریختن و تکیه گاهی جز حق تعالی نداشتن و به دستاویز دیگر متوسل نشدن.

4-      طوطی : نماد جان پاک ومجرد . قفس : نماد تن . هندوستان : نماد عشق و عرفان

5-   عطار داستان را بیان کردهبدون افزودن مطلبی به آن در حالی که مولانا درلابه لای کلام گریز به عرفان زده و داستان را به مسایل عرفانی کشانده شاید به همین دلیل است که عطار این داستان را در حدود 30 بیت بیان کرده ولی مولانا آن را در 367 بیت در دفتر اول آورده است .

6-      خشمگین شدن ، مردن ، مورد توجه واقع شدن .

 

صفحه 171 :

1-     زاهد و پادشاه = مذمت زهد ریایی ، بادنجان بورانی = تملق و چاپلوسی

خلعت خاص دوستان شیطان : درمورد عنایت شاهانه به بیانی طنزآمیز 

 مذمت : سوگند دروغ و سخن دروغ

شمار عاقلان : طنزی است که بیانگر این است که انسان های نادان بیش تر از دانایان هستند .

عسل قاتل : زیرک بودن وآگاهانه برخورد با کسی که به انسان نیرنگ می زند .

2-     بیت دوم

3-      بیت چهارم

 

صفحه 183 :

1-     همسر

2-     به برکت این افسون نه کسی می توانست مرا ببیند و نه در مورد من تصور بدی کند .

3-        

4-     خاک پشت سر کسی ریختن  : انتظار بازگشت مسافر را نداشتن

5-     ندارد

6-     چون در راه عشق بی پایان به خدا زندگی و هستی خود را از دست داده اند .

صفحه 192 :

1-     شایددر متن درس به معنی شایسته است ولی امروزه قید شک و تردید است .

2-     در عطر گل یاسمن (شا دابی و سر سبزی طبیعت )

3-   تشبیه : سفید شدن روی زمین از برف مانند زال که موی سفید دارد . تلمیح : اشاره داردبه داستان بهمن و زال در شاهنامه فردوسی . ایهام : که در واژه ی بهمن ایهام دارد یکی منظور ماه بهمن است و دیگر اشاره دارد به شخصیت در شاهنامه فردوسی .

4-     با پوشش برف

5-     مانندمیهمانی که سکونت او طولانی شده وباعث خسته شدن میزبان می شود .

6-     بیت دوازدهم و نوزدهم و بیستم

7-     آه غم انگیز

 

صفحه 194 :

1-   سنگ : نماد انسانهای  که بی روح هستند و هیچ دچار دگرگونی اندیشه نمی شود و از طبیعت الهام نمی گیرند. خاک : نماد انسانهایی که از وجودشان دیگران بهره مند می شوند .

2-     نگرش عمیق و دیدی و سیع داشتن

3-   تشخیص در خاک ، تشخیص در مهروهمچنین ایهام در مهر استعاره از نوع تشخیص در سینه خاک . شکافته شدن زهره ی خاک کنایه از رویش گل و گیاه

4-     نیما یوشیج ، سهراب سپهری ، فریدون مشیری ، فروغ فرخزاد

منبع:http://adabiyatkermanshah.persianblog.ir/


مطالب مشابه :


نوروز نماد هويت ملي ايرانيان

دانشجویان علوم اجتماعی دانشگاه نوروز نماد هويت ملي کنگره بین المللی علوم انسانی-




دانشگاه آزاد اسلامی نماد روحیه ملی خودباوری ناشی از انقلاب اسلامی است

رئیس دانشکده علوم انسانی واحد همدان در مصاحبه با ایسکانیوز: دانشگاه آزاد اسلامی نماد روحیه




سوالات جامعه شناسی1 دوم انسانی

درس دوم : علوم انسانی. 1 . نماد به چه معناست ؟ 9 . سطحی ترین لایه های اجتماعی کدام اند ؟ 10 .




پاسخ خود آزمایی های ادبیات فارسی تخصصی سوم انسانی

علـــوم تربیـــتی پاسخ خود آزمایی های ادبیات فارسی تخصصی سوم انسانی 4- گاو نماد موجودی




علوم شناختی و هنر

علوم شناختی حوزه ی 1- نماد گرایی ایده پایه‌ای عبارت است از اینکه تفکر انسانی برای حل




جامعه شناسی 1 - ادبیات و علوم انسانی سری اول

علوم اجتماعی دبیرستان - جامعه شناسی 1 - ادبیات و علوم انسانی سری اول 11- نماد را تعریف کنید .




برچسب :