تحقیق درباره ی بهداشت روان

         تاریخچه
در حقیقت بهداشت روان را می توان یکی از قدیمی ترین موضوعات به شمار آورد. زیرا بیماری های روانی از زمان های قدیم وجود داشته بطوریکه بقراط در حدود ۴۰۰ سال قبل از میلاد عقیده داشته که بیماران روانی را مانند بیماری جسمی باید درمان کرد . تقریبا از سال ۱۹۳۰ (۱۳۰۹ هـ . ش ) یعنی بعد از تشکیل اولین کنگره بین المللی بهداشت روان بود که این رشته بصورت جزئی از علوم پزشکی درآمد و سازمان های روانپزشکی و مراکز پیشگیری در کشورهای مترقی یکی بعد از دیگری فعالیت خود را شروع کردند. در سال ۱۹۳۰ اولین کنگره بین المللی بهداشت روان با شرکت نمایندگان پنجاه کشور در واشنگتن تشکیل شد و مشکلات روانی کشورها و مسائلی از قبیل بیمارستان ها مراکز درمان سرپایی مراکز کودکان عقب مانده ذهنی و نظایر آن مورد مطالعه قرار گرفت . ولی در ۱۸ سال بعد یعنی در سال ۱۹۴۸ در سومین کنگره بین المللی بهداشت روان که در لندن تشکیل شد اساس فدراسیون جهانی بهداشت روان بنیان گذاری شد و در همان سال این فدراسیون به عضویت رسمی سازمان یونسکو و سازمان جهانی بهداشت درآمد بطوریکه این سازمان در ژنو نقش رهبری رسمی فدارسیون جهانی بهداشت روان را به عهده گرفت . از آن تاریخ به بعد هر سال یک جلسه بین المللی و هر چهارسال یکبار کنگره جهانی تشکیل شده و می شود . در نتیه تلاش و کوشش های پیگیر روز ۱۸ فروردین مطابق با هفتم آوریل روز جهانی بهداشت اعلام گردیده در سراسر جهان مسائل بهداشتی کشورها مورد بررسی قرار می گیرد. ضمنا از مسئولین بهداشتی کشورهای مختلف خواسته شده تا برنامه های بهداشت روانی را جزو برنامه های بهداشت عمومی قرار دهند. در کشور ایران نیز علیرغم آنکه از زمان محمد بن زکریای رازی و بعد ابوعلی سینا به بیماران روانی (دیوانگان آن زمان ) توجه داشته و برای آنها از دستورات مختلف دارویی و روش های گوناگونی همچون تلقین استفاده می کردند ولی بطور رسمی در سال ۱۳۳۶ برنامه های روانشناسی و بهداشت روان از رادیوی ایران آغاز شد و در سال ۱۳۳۸ اداره بهداشت روانی در اداره کل بهداشت وزارت بهداری وقت تشکیل گردید. توسط جمهوری اسلامی ایران P . H . C اگرچه از سال ۱۳۱۹ تدریس روانپزشکی در دانشگاه تهران آغاز شده بود با قبول استراتژی و ایجاد شبکه های بهداشتی درمانی در کشور موضوع بهداشت روان به منزله جز نهم خدمات اولیه بهداشتی پذیرفته شد و درحال حاضر نیز از موضوعات بسیار ضروری در کشور مورد توجه قرار دارد.         مقدمه ·         کلمه بهداشت روان چقدر برای شما آشناست؟ ·         چه ارتباطی بین بهداشت روان و اختلالات روانی وجود دارد؟ ·         چگونه می‌توانیم بهداشت روان خود را حفظ کرده یا بهبود ببخشیم؟ واژه بهداشت (Health) و سلامتی همیشه انسان را در طول تاریخ به خود مشغول کرده است. تدوین برنامه‌های تربیتی – بهداشتی برای حفظ سلامتی و مطالعه ، جلوگیری و درمان بیماریها نمونه‌ای از این اقدامات بشری است. بهداشت در یک تقسیم کلی به دو نوع "بهداشت جسمی" و "بهداشت روان" تقسیم می‌شود. ولی آنها همپوشی‌های زیادی را با هم دارند  بر یکدیگر تاثیر می‌گذارند بهداشت روان از آن جهت که رابطه مستقیمی با "عملکرد فردی – اجتماعی" و آسیب‌های روانی – اجتماعی" دارد، از اهمیت زیادی برخوردار است و این اهمیت باعث تدوین و اجرای برنامه‌های متعدد بهداشت روان در سه بعد " پیشگیری ، درمان و توانبخشی" می‌شود این سه بعد در برگیرنده تمام اهداف و فعالیت‌های بهداشت روان است.   اصطلاح بهداشت روانی Mental Health ، اصطلاحی است که می‌توان آن را از نقطه نظرهای مختلف بررسی کرد و با در نظر گرفتن مسائل فرهنگی، اعتقادی و امثال آن رنگ و بو، و حتی تعریف بهداشت روان در یک جامعه ممکن است دست خوش تغییر شود. زیرا، هر فرهنگی بر اساس معیارهای خاص خود به دنبال بهداشت روان است . اما بی‌شک، هدف هر جامعه‌ای فراهم ساختن شرایطی است که سلامت اعضایش تحقق پیدا کند. حال آنکه بهداشت روان قسمتی از سلامت عمومی است و پیشرفت یک جامعه را تضمین می‌کند. توسعه و پیشرفت یک جامعه تنها به کمک نیروهای انسانی برخوردار از سلامت روانی و جسمانی ممکن خواهد بود. نگاه کل‌نگر و سیستمیک به بهداشت روان به معنای دیدن آن در گستره‌ای به وسعت جامعه است که هدف این نوشتار نیز دنبال کردن این خط فکری و آشنا کردن مردم، در هفتة بهداشت روان، با این مفاهیم است. از این رو، بهداشت روان با عملکرد فردی ـ اجتماعی و به تبع آن آسیب‌های روانی ـ اجتماعی مرتبط است. و اهمیت آن باعث تدوین و اجرای برنامه‌های متعدد بهداشت روانی در سه بعد پیشگیری، درمان و توانبخشی می‌شود این سه بعد، تمام اهداف و فعالیت‌های بهداشت روانی را در بر می‌گیرند. اما پیش از پرداختن به هر مطلبی اجازه دهید نگاهی به تعاریف بهداشت روان بیندازیم.   تعاریف بهداشت روان به طور کلی، بهداشت روان اصطلاحی است که برای توصیف بهزیستی و سلامتی هیجانی، شناختی، اجتماعی و معنوی به کار می‌رود و به معنای نبود یک اختلال روانی جدی است. تعریف سازمان بهداشت جهانیWord Health organization(WHO) از آ ن به قرار زیر است: "بهداشت روانی، درون مفهوم کلی بهداشت قرار دارد و بهداشت یعنی توانایی کامل برای ایفای نقش‌های روانی و جسمی، بهداشت تنها به معنای نبود بیماری یا عقب ماندگی نیست". در این تعریف، بهداشت روانی به عنوان یکی از معیارهای لازم برای سلامت عمومی در نظر گرفته شده است . تعریف انجمن بهداشت روانی کانادا نیز به قرار زیر است: دید جامع نسبت به بهداشت روانی را در سه قسمت می‌توان آورد: "نگرش‌های مربوط به خود، نگرش‌های مربوط به دیگران و نگرش‌های مربوط به زندگی". از نظر این انجمن، بهداشت روانی یعنی: "توانایی سازگاری با دیدگاه‌های خود، دیگران و رویارویی با مشکلات روزمره زندگی". در تعریف انجمن کانادایی بهداشت روان، بهداشت روان در سه قسمت تعریف شده است که از باب تأکید عبارتند از: قسمت اول : نگرش‌های مربوط به خود قسمت دوم : نگرش های مربوط به دیگران قسمت سوم : نگرش‌های مربوط به زندگی نگرش‌های مربوط به خود شامل : تسلط بر هیجان‌های خود، آگاهی از ضعف‌های خود و رضایت از خوشی های ساده است . نگرش‌های مربوط به دیگران شامل: علاقه به دوستی‌های طولانی و صمیمی ، احساس تعلق به یک گروه ، احساس مسئولیت در مقابل محیط انسانی و مادّی است نگرش‌های مربوط به زندگی شامل : پذیرش مسئولیت‌ها، انگیزه توسعة امکانات و علایق خود، با توانایی اخذ تصمیم‌های شخصی و انگیزة خوب کارکردن است. نمونه‌هائی از تعاریف روان شناسان بزرگ از بهداشت روان کارل گوستاو یونگ پایه‌گذار روان شناسی تحلیلی، سلامت روان را فرآیندی می‌داند که موجب یکپارچگی شخصیت انسان می‌شود. فردیت یافتن یا تحقق خود از دیدگاه او فرآیندی طبیعی است. این کیفیت در واقع چنان نیرومند است که یونگ آن را معادل غریزه می‌داند. در انسان فردیت یافته هیچ یک از ابعاد شخصیت مسلط نیست. نه خودآگاه و نه ناخودآگاه نه یک کنش یا گرایش و امثال آن، همه آنها به توازنی هماهنگ رسیده اند؛ اشخاص فردیت یافته باید وجه تاریکِ طبیعتِ جوشش‌های حیوانی و ابتدایی خود، از قبیل میل به ویرانگری یا خودخواهی را دریابند و بپذیرند این به معنای تسلیم شدن یا رفتن زیر سلطة آنها نیست. آلفرد آدلر پایه‌گذار روان‌شناسی فردی، زندگی به عقیده او بودن نیست؛ بلکه شدن است .آدلر به انتخاب مسئولیت و معناداری مفاهیم در سبک زندگی اعتقاد دارد و سبک زندگی افراد را متفاوت می‌داند. محرک اصلی رفتار بشر هدف ها و انتظار او ازآینده است . هدف انسان نیاز به سازگاری با محیط و پاسخ‌گویی به آن است. فرد سالم به عقیده آدلر از مفاهیم و اهداف خویش آگاهی دارد و عملکرد او مبتنی بر نیرنگ و بهانه نیست او جذاب و شاداب است و روابط اجتماعی سازنده و مثبتی با دیگران دارد. فرد دارای سلامت روان به نظر آدلر، روابط خانوادگی صمیمی و مطلوبی دارد و جایگاه خودش را در خانواده و گروه‌های اجتماعی به درستی می‌شناسد. هم چنین فرد سالم در زندگی هدفمند و غایت مدار است و اعمال او مبتنی بر تعقیب این اهداف است. غایی‌ترین هدف شخصیت سالم، تحقق خویشتن است. از ویژگی‌های دیگر سلامت روان شناختی این است که فرد سالم به طور مرتّب به بررسی ماهیت اهداف و ادراک‌های خودش می‌پردازد و اشتباهاتش را برطرف می‌کند. چنین فردی خالق عواطف خودش است نه قربانی آنها، آفرینش‌گری و ابتکار فیزیکی، از ویژگی‌های دیگر این افراد است. اریک فروم پیشگام روان کاوی جامعه‌نگر، انسان سالم از دید او به طور عمیق عشق می‌ورزد، آفریننده است؛ قوّه تعقل‌اش را به طور کامل پرورانده است؛ جهان و خود را به طور عین ادراک می‌کند؛ حسّ هویت پایداری دارد با جهان در پیوند است و در آن ریشه دارد حاکم و عامل خود و سرنوشت سالم را دارای جهت گیری بارور می‌داند. کارل راجرز پایه‌گذار درمان انسان گرا، به عقیده راجرز، آفرینندگی مهّم‌ترین میل ذاتی انسان است. همچنین شیوه‌های خاصی که موجب تکامل و سلامت خود می‌شوند به میزان محبّتی بستگی دارد که کودک در شیرخوارگی دریافت کرده است. «ارضای توجه مثبت غیر مشروط» و دریافت غیر مشروط محبّت و تأیید دیگران برای رشد و تکامل سلامت روانی فرد با اهمیت است، یعنی والدین بچه‌های خود را با شرط و شروط دست و پا گیر نپذیرند. این افراد فاقد نقاب و ماسک هستند و با خودشان رو راست هستند. چنین افرادی آمادگی تجربه را دارند و بر این اساس بسته نیستند، انعطاف پذیرند و حالت تدافعی ندارند و از بقیه انسان‌ها عاطفی‌تر هستند. زیرا عواطف مثبت و منفی وسیع‌تر را در مقایسه با انسان‌های تدافعی تجربه می‌کند. به عقیده راجرز، اساسی‌ترین خصوصیت شخصیت سالم زندگی هستی‌دار است. یعنی آماده است و در هر تجربه ساختاری را می‌یابد و بر اساس مقتضیات تجربه لحظه بعدی به سادگی دگرگون می‌شود ؛ انسان سالم به ارگانیزم خویش اعتماد می‌کند دیگر ویژگی‌های انسان سالم عبارتند از: آمادگی کسب تجربه، زندگی هستی‌دار و احساس آزادی است . ویلیام گلاسر پایه گذار واقعیت درمانی ، انسان سالم به نظر گلاسر کسی است که دارای این ویژگی‌ها باشد : 1- واقعیت را انکار نکند و درد و رنج موقعیت ها را با انکار نکردن نادیده نگیرد، بلکه با موقعیت‌ها به صورت واقع‌گرایانه روبرو شود. 2- هویت موفـقیت داشته باشد یعنی عشق و محبّت بورزد و هم عشق و محبّت دریافت نماید. هم احساس ارزشمندی او را تأیید کنند. 3- مسئولیت، زندگی و رفتارش را بپذیرد و به شکل مسئولانه رفتار کند، پذیرش مسئولیت کامل‌ترین نشانه سلامت روانی است. 4 - بر زمان حال و آینده تأکید نماید نه بر گذشته و تأکید او بر آینده نیز به جنبه درون‌گری داشته باشد نه بر صورت خیال پردازی باشد. واقعیت درمانی گلاسر نیز بر سه اصل قبول واقعیت، قضاوت در درستی رفتار و اعمال استوار است و چنانچه در شخص این سه اصل تحقق یابد؛ نشانگر سلامت روانی اوست. ویکتور فرانکل پایه گذار معنا درمانی، نگرش فرانکل به سلامت روان تأکید عمده‌ای بر ارادة معطوف به معنا را به همراه دارد. به دلیل اهمیت فرانکل در روان‌شناسی کل نگر نقل قولی از او در اینجا ذکر می‌شود: " به‌عبارتی خلاءِ وجودی را می‌توان به ‌صورت یک روان‌آزردگی (بیماری روانی) متاثر از اجتماع در نظر گرفت. بی‌تردید جامعه صنعتی شدة ما آمادة ارضاء تمام نیازها است و هم‌ دوش آن جامعه مصرفی آماده خلق نیازهای جدیدی برای ارضاء شدن است؛ اما جالب است که انسانی‌ترین نیاز که همانا نیاز به معنایابی و تحقق آن در زندگی ماست توسط همین جامعه ناکام می‌شود. به ‌دنبال صنعتی‌شدن، زندگی شهرنشینی گرایش به جداکردن انسان از ریشه‌های سنتی و بیگانه‌سازی او با ارزش‌هایی دارد که از طریق سنت‌ها از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شوند. مشخص است که به ‌ویژه نسل جوان بیش از همه از احساس بی‌معنایی تاثیر بپذیرد، واقعیتی که توسط پژوهش تجربی نیز حمایت شده است. به‌شکل اختصاصی‌تر، پدیده‌هایی چون اعتیاد، پرخاشگری و افسردگی در یک تحلیل نهایی نتیجة احساس بیهودگی است". انسانیت آدمی در گرو مسئولیت اوست. انسان موجودی معنوی است، انسان موجودی یگانه و منحصر به فرد است، انسان در حال تمرین تعالی‌بخشی به خود است و در سخت‌ترین شرایط قادر است نگرش و نحوة برخورد با رویدادها را خود برگزیند. ناکامی انسان در رسیدن به معنای زندگی منشأ آسیب‌شناسی روانی است. روح، آزادی فرد برای متعالی کردن شرایط را فراهم می‌آورد و آزادی، فرد را در مقابل زندگی مسئول و پاسخگو می‌کند. آسیب‌شناسی روانی به‌‌ویژه افسردگی، هنگامی‌ پدید می‌آید که معنایابی ناکام می‌شود. معنای زندگی با پرسش از مقصد وجود به‌دست نمی‌آید بلکه بایستی به موقعیت‌ها، وظایف و شرایطی که در زندگی پیش می‌آید پاسخ گفت نه این‌که عقب‌نشینی کرد و درمانده شد.     راههای رسیدن به بهداشت روان بهداشت روانی افراد متاثر از عوامل متعددی است . این عوامل میتواند : خانوادگی آموزشی اجتماعی اقتصادی و فرهنگی باشد که مهمترین آنها « خانواده » است . چگونگی محیط خانواده از نظر روانی و عاطفی سبکهای تربیتی والدین روابط بین افراد خانواده و توجه به ارزشها نقش دین در خانواده و... از اموری است که باید مورد توجه قرار گیرد. ریشه بسیاری از اختلالات رفتاری و روحی را باید در خانواده های نامتعادل جستجو کرد. به منظور جلوگیری از این اختلالات توجه خانواده ها به توصیه های ذیل ضروری می باشد : ۱- توجه به نیازهای فرزندان و برآورد کردن آنها ۲- برقراری روابط عاطفی و صمیمی با فرزندان ۳-دوری از نزاعهای خانوادگی ۴- عدم تبعیض بین فرزندان ۵- استفاده بجا و به موقع از تشویق و تنبیه ۶- آموختن چگونگی برخورد با مشکلات و واقعیتها به فرزندان ۷-آشنا کردن فرزندان با دگرگونی های جسمانی به خصوص دوران بلوغ ۸- پرهیز از تحقیر و بی احترامی و یا محبت بیش از حد به فرزندان ۹- یاد و توکل بر خدا در همه ی امور و یادآوری آن به فرزندان       همچنین بر اساس تعریف های متعددی که از بهداشت روان شده است در مورد معیارهای آن نیز نظرات و عقاید بسیاری وجود دارد که ما به معیارهایی که توسط جاهودا روانشناس معروف ارائه شده است می پردازیم: ١) نگرش مثبت به خود: این مفهوم داشتن نظر واقعی در مورد خود میباشد. به این صورت که هرکسی نسبت به خود و توانایی هایش برداشتی دارد و هر چه این برداشت به واقعیت نزدیکتر باشدو فرد تصور درستی از خود و توانایی هایش داشته باشد از سلامت روانی بیشتری برخوردار است. ٢) رشد و تکامل و خودشکوفایی: انسان همواره در صدد اینست که توانایی های خود را بشناسد و از آن ها در جهت رشد تکامل خود استفاده کند. رشد و تکامل انسان همان رسیدن به شکوفایی است و اگر انسان سطوح پایین تر نیازهای خود را پشت سر گذارد می تواند به شکوفایی برسد  ودر این صورت از سلامت روانی برخوردار باشد. ٣) یکپارچگی و تمامیت:  یکپارچگی نشان دهنده ی یک حالت تعادل بین رفتار و افکار یک فرد می باشد به این معنا که یک هماهنگی بین خلق و عاطفه ی فرد وجود دارد. داشتن یکپارچگی باعث حفظ و نگهداری ثبات و تعادل در تمام فرایند های زندگی میشود و شخص که دارای یکپارچگی است موقعیت هاب تنش زای زندگی را با کمترین اضطراب پشت سر می گذارد. ۴) استقلال: فردی که از نظر روانی دارای سلامت می باشد قادر است به تنهایی در امور زندگی خود تصمیم گیری کند. چنین شخصی مسولیت کارها و رفتارهای خود را قبول می کند.   5. درک واقعیت: یک فرد سالم نسبت به خود و محیط اطرافش دیدگاه و برداشت واقعی دارد و اهداف خود را متناسب با امکانات و توانایی های خود انتخاب می کند به همین دلیل انتظار و توقع وی از خود و محیطش منطقی خواهد بود. 6. تسلط بر محیط خود: منظور از تسلط بر محیط اینست که هنگامی که فرد با موقعیت های مختلف زندگی روبرو می شود قادر است تصمیم گیری صحیح کند و خود را باشرایط وفق دهد یا شرایط را تغییر دهد. چنین شخصی همواره محیط را مطابق با سلیقه و خواسته های خود خاهد ساخت ودر نتیجه از زندگی رضایت خواهد داشت.                 چه چیزهایی بهداشت روان را بر هم می زند اختلالات روانی و بیماریهای طبی با هم در ارتباطند کاملاً روشن است که عملکرد روانی بطور بنیادی با عملکرد فیزیکی، اجتماعی و پیش آگهی سلامتی در ارتباط است. بطور مثال افسردگی عامل خطری برای بیماریهایی مثل سرطان ها و بیماریهای قلبی است و از طرفی بیماریهای روانی مانند افسردگی و اضطراب و وابستگی به مواد در افرادی که از بیماریهای جسمی رنج می برند موجب عدم پذیرش و شکست در برنامه های درمانی بعلت رعایت نکردن اصول درمان توسط بیمار می شود. رفتارهای مخاطره آمیزی چون کشیدن سیگار، فعالیت جنسی غیر ایمن، با بیماریهائی مثل سرطان و ایدز مرتبط هستند. در بین ۱۰ عامل خطر برای بار کلی بیماری که در DALY محاسبه شده،ودرگزارش بهداشت جهانی  ۲۰۰۲ آورده شده است ،۳ مورد آن روانی- رفتاری بوده ( روابط جنسی غیر ایمن، مصرف تنباکو و الکل) و ۳ تای دیگر تحت تاثیر فاکتورهای روانی- رفتاری قرار می گیرد (چاقی، فشار خون و کلسترول بالا).  شیوع افسردگی اساسی در جمعیت بطور کل بین ۳ تا ۱۰% است ولی در افرادی که دچار بیماریهای مزمن هستند این میزان بیشتر است . افراد افسرده مبتلا به بیماریهای عفونی ممکن است برنامه های درمانی خود را نپذیرند و رژیم درمانی مربوطه را رعایت نکنند و این مسئله باعث مقاومت داروئی شده و روی سلامت عمومی جامعه عوارض جـــــــدی می گذارد و از طرفی این افراد بیشتر مصرف کننده مراقبت های بهداشتی و درمانی هستند و هزینه مضاعفی را برجامعه وارد می کنند. تا ۲۹درصد از افراد مبتلا به فشار خون افسردگی اساسی دارند: تا ۲۲درصد از افراد مبتلا به انفارکتوس قلبی، ۳۰درصد افراد مبتلا به صرع، ۲۷ درصد افراد مبتلا به دیابت ، ۳۱ درصد افراد مبتلا به سکته مغزی ، ۳۳ درصد از افراد مبتلا به سرطان ، ۴۴درصد افراد مبتلا به ایدز و ۴۶ درصد از افراد مبتلا به سل از افسردگی اساسی رنج می برند. از باری که برخانواده ها تحمیل می شود نباید غفلت کرد افراد خانواده این بیماران اغلب اولین مراقبین آنها هستند و از حمایت های فیزیکی و عاطفی گرفته تا بار سنگین هزینه های درمان و مراقبت از بیمارانشان بعهده آنهاست. تخمین زده می شود در ۱ خانوار از هر ۴ خانوار، حداقل یک فرد مبتلا به اختلال روانی یا رفتاری وجوددارد . خانواده ها علاوه بر فشار و استرس بالای ناشی از مشاهده بیماری در یکی از اعضاء مورد علاقه و عزیزشان، در معرض انگ اجتماعی و تبعیضی هستند که بیماری روانی در اجتماع به روی آنها می گذارد. طرد شدن از طرف دوستان،بستگان و همسایگان، احساس منفک بودن و محدودیت در فعالیت های اجتماعی را با خود به همراه دارد.در اغلب موارد خانواده ها هزینه درمان بیماران روانی را متحمل می شوند و سهم دولت و سازمان های بیمه گر عمدتاً ناچیز است. بار اقتصادی بیماریهای روانی در ایالات متحده امریکا، سالانه ۱۴۸ میلیون دلار صرف هزینه کلیه بیماریهای روانی می شود. در سال ۱۹۹۶ و ۱۹۹۷، انگلستان هزینه بیماریهای روانی را ۳۲ میلیون پوند برآورده کرده بود که ۴۵ درصد آن بدلیل از دست دادن کارآئی و توانائی سازندگی بود. بیماری اسکیزوفرنی و آلزایمر، از بیماریهائی چون آرتریت، آسم، کانسرونارسائی احتقانی قلب و ناهنجاریهای مادرزادی قلب، دیابت، فشارخون و سکته مغزی، هزینه درمانی متوسط برای هر بیمار بیشتری دارد. بیماری روانی کارآئی، شغل یابی و حفظ شغل را در فرد کاهش می دهد در بسیاری از کشورهای پیشرفته دنیا ۳۵ تا ۴۵ درصد غیبت از محل کار بدلیل مشکلات بهداشت روانی است. بطور متوسط تعداد روزهای از دست رفته کاری که به بیماریهای روانی نسبت داده می شود ۶ روز در ماه در هر ۱۰۰ کارگر و تعداد روزهای کم کاری ۳۱ روز در ماه در ۱۰۰ کارگر است . در ایالات متحده ۸/۱ تا۶/۳ درصد از کارگران از افسردگی اساسی رنج می برند و شاغلین با افسردگی ۲ برابر بیشتر احتمال ناتوانی در کار نسبت به افراد بدون افسردگی دارند. ارتقاء بهداشت  ازدیدگاه مجریان بهداشتی ارتقاء بهداشت به کوشش هائی اطلاق می گردد که جمعیتهای سالم رانیز شامـل می شود وهدف از آن بالا بردن سطح بهــداشت و ســلامتی است ( تایلور،۱۹۹۵) .ارتقاء بهداشت با مفاهیم دیگری چون آموزش بهداشت پیشگیری اولیه وتامین بهداشت ارتباط دارد. بحث های زیادی در مورد ارتباط این مفاهیم مطرح شده است. مفهوم پیشگیری عموماً به معنی کاهش خطر ابتلاء به بیماری است (پیشگیری از رویدادها، پیامدها و عوارض یک بیماری و پیشگیری از رخداد دوباره بیماری). در حالیکه آموزش بهداشت مفهومی است که ارتقاء بهداشت از آن برخاسته است . بطور سنتی آموزش بهداشت به آموزش افراد و پس از آن آموزش گروهها و جامعه ربط داده میشود بنابراین تمرکز آن نخست به افراد و سپس بر تغییر رفتار جمعی است . با توجه به موارد یاد شده میتوان گفت آموزش بهداشت در عملی ساختن فعالیتهای ارتقاء بهداشت نقش مهمی دارد. ارتقاء بهداشت روان جامعه نگر: در سال ۱۹۶۳یکی نخستین فعالیت های آموزشی بهداشت روان با پرورژه بهداشت روانی نورث امپتون معرفی شد. اهداف این پرورژه عبارت بودند از : ۱-  آگاهی عمومی از اختلالات روانی بعنوان یک مشکل ۲-  گسترش دانش و آگاهی در زمینه سبب شناسی اختلالات روانی ۳-   نشان دادن پیشرفت ها در زمینه درمان و مراقبت از بیماران روانی ۴-   ارائه اطلاعات در مورد اینکه مراقبت جامعه نگر چیست و چگونه افراد غیر متخصص میتوانند دراین زمینه همکاری داشته باشند و بیان اهمیت این همکاری .  گرچه اهداف برنامه ارتقاء بهداشت روانی جامعه نگر افراد بهنجار جامعه است ولی بیشتر برنامه های ارتقاء بهداشت روانی در جمعیت ها و گروههائی مانند دانش آموزان کارمندان و کارگران و بیماران روانی اجرا شده است . یکی از اهدافی که میتوان به آن اضافه کرد و از اهداف سازمان جهانی بهداشت در سال ۲۰۰۳ بود انگ زدائی از بیماران روانی است که این امر با آموزش عموم مردم جامعه امکانپذیر خواهد بود با تغییر نگرش مردم در مورد بیماریهای روانی و قابل تشخیص و درمان بودن اینگونه بیماریها، مشابه بسیاری از بیماریهای حاد یا مزمن جسمی، خواهیم توانست مقداری از بار انگ اجتماعی و تبعیضی که بر این گروه از افراد جامعه تحمیل میشود، کاهش دهیم. نیاز به افزایش آگاهی مردم و ارتقاء فرهنگ بهداشتی جامعه در ایران قطعاً وجود دارد. در تحقیقی که توسط شادمنش و همکاران در زمینه بررسی فرهنگ بهداشتی مردم شهرنشین استان کردستان در سال ۱۳۷۷ انجام شد نشان داده شد که ۶۱% آگاهی ضعیفی از مفهوم بهداشت داشتند. ۳۵% از مردم معتقد بودند که طب سنتی تاثیر زیادی در درمان بیماریهای داشه و ۱۲% از مردم به دعا نویس جهت بهبود بیماری اعتقاد داشتند. در خصوص چگونگی بهبود یک بیماری روانی بین نظرات مردم در شهرهای مختلف استان( با ۰۰۰۱/۰) تفاوت وجود داشت . شواهد علمی درموردتاثیربرخی آموزشهای بهداشتی در زمینه سلامت روان از آنجائیکه برنامه ریزی و اجرای مناسب هر برنامه بهداشتی مستلزم تشخیص عناصر و مولفه های اصلی است ، با بررسی متون و اقدامات انجام شده به این نتیجه دست یافته ایم که آموزش مهارت های زندگی که از حدود ۱۶ سال پیش در بسیاری از کشورهای دنیا در حال اجراست  و نتایج پرباری را با خود به همراه داشته است ، در ایران نیز بتواند گامهای بزرگی را در زمینه ارتقاء سلامت روانی افراد جامعه بردارد. برنامه آموزشی مهارتهای زندگی بر طبق تحقیقات گسترده قبـــلی در پیشگیری از سوء مصرف موارد (بوتوین و همکاران ۱۹۸۰و۱۹۸۴ ، پنتز ۱۹۸۶) ، پیشگیری از بی بند و باری جنسی (اولوپس ۱۹۹۰)، بارداری در نوجوانان (زابین و همکاران ۱۹۸۶ و شینگ ۱۹۹۴)،‌ارتقای هوش (گونزالس ،۱۹۹۰) پیشگیری از ایدز (سازمان بهداشت جهانی، ۱۹۹۴) آموزش صلح (پراتزمن و همکاران) و ارتقاء اعتمــــــاد به نفس (تاکید ،۱۹۹۰) مفید و موثر بوده است . از این گذشته بسیاری از شاخصهای سرمایه اجتماعی (Social capital ) با مهارتهای مرتبط می شود. در ایران نیز برنامه بهداشت روان در مدارس در سال ۱۳۷۸ توسط دکتر بینا و همکاران در منطقه دماوند بر روی ۲۸۰ نفر از دانش آموزان پسر و دختر مقاطع راهنمایی ودر دو سطح دانش آموزان و معلمین انجام شد. ارزیابی قبل و بعد از مداخله نشانگر افزایش آگاهی دانش آموزان و معلمان نسبت به مقوله بهداشت روان ، تغییر نگرش آنها به مسئله بهداشت روان و بهبود نمرات سلامت روان آنان بود. بطور کلی مهارتهای زندگی شامل مهارتهایی است که باعث افزایش توانائی های روانی – اجتماعی افرد میشود و اوراقادر می سازد تا بطور موثر با مقتضیات و کشمکش های زندگی روبرو شود. آموزش مهارتهائی چون حل مسئله و تصمیم گیری، تفکر خلاق نقّاد ، برقراری ارتباط، خود آگاهی ، همدلی، مهارت مقابله با استرس و مهارت جرات آموزی و ابراز وجود همزمان با شگل گیری شخیصت و رشد تفکر شناختی کودک و دوره ها ی حساس نوجوانی  میتواند به میزان زیادی از آسیب های روانی – اجتماعی آتی پیشگیری کند. اداره سلامت روان وزارت بهداشت در حال تلاش برای گسترش کشوری طرح آموزش مهارتهای زندگی است و در سال گذشته کلیه روان شناسان و روانپزشکان مسئول برنامه بهداشت روان را در کلیه دانشگاههای علوم پزشکی کشور آموزش داده است و این فعالیت در سطح کشوری آغاز شده است .   بهداشت روان افراد متاثر از عوامل متعددی است، اگر چه این عوامل به صورت جداگانه مورد مطالعه قرار می‌گیرند ولی در واقع این موضو ع چند وجهی متاثر از یکدیگر است. بدین معنی که افراد به علت شرایط محیطی یا عوامل فردی تعادل و آرامش روحی شان دچار تغییراتی می‌شود و هر چه شدت این عوامل زیادتر باشد، تاثیر و تهدیدش بیشتر خواهد بود. عواملی همچون : "عدم برآورده شدن نیازهای اولیه، ناکامی، استرس، یادگیری، مسائل اجتماعی و رسانه های جمعی و... از عمده ترین تاثیرگذاران بر بهداشت روانی هستند. ابعاد بهداشت روان پیشگیری نوع اول (Primary Prevention) هدف این نوع از بهداشت روان ممانعت از شروع یک بیماری یا اختلال است، "با حذف عوامل کلی کاهش عوامل خطرساز ، تقویت مقاومت افراد ، دخالت در فرایند اختلال" بدست می‌آید." برنامه‌های آموزش بهداشت روان (نظیر آموزش والدین برای تربیت کودکان ، آموزش تاثیرات مصرف الکل و مواد و...)، برنامه‌های بالا بردن کارایی و توان افراد (نظیر برنامه‌های تقویتی برای کودکان محروم) ، ایجاد سیستم‌های حمایت اجتماعی (نظیر بیمه‌های درمانی ، ایجاد و حمایت از گروه‌های محلی و اجتماعی حمایت کننده از افراد مبتلا)" نمونه‌های پیشگیری نوع اول می‌باشد. پیشگیری نوع دوم (Secondary Prevention) هدف اقدامات این بعد از برنامه بهداشت روان ، شناخت به موقع و درمان فوری و مناسب اختلال (یا بیماری) است. تمام نظریه‌ها و اقدامات درمانی نظیر "دارو درمانی ، رفتار درمانی ، شناخت درمانی ، گروه درمانی ، روانکاوی و ..." در غالب این بعد از بهداشت روانی قرار می‌گیرد.   پیشگیری نوع سوم هدف این بعد از بهداشت روان ، بازگرداندن و حفظ تمام یا قسمتی از توانایی‌های از دست رفته فرد به علت اختلال (یا بیماری) است، تا فرد بتواند به گونه‌ای مفید و سازنده به زندگی "خانوادگی ، اجتماعی و شغلی" خود باز گردد. در واقع برنامه‌های این بعد با "توانبخشی" (Rehabilitation) افراد و جلوگیری از بازگشت مجدد اختلال (یا بیماری) در فرد و حفظ و پیشبرد سلامت ایجاد شده توسط درمان ، سروکار داشته ، اقدامات قبلی را تکمیل می‌کند.                   نتیجه گیری بهداشت روان یک ضرورت فوری است نه یک مساله لوکس و تجملی. برخی صحبت از بهداشت روان را از سر شکم سیری می‌دانند و بر تامین نیازهای پایه‌ای مردم چون مسکن، ازدواج و امثال آن تاکید می‌کنند. حال اینکه آمارهای فعلی در خصوص آسیب‌های اجتماعی چون طلاق و اعتیاد نشان می‌دهد که این قبیل گمانه زنی‌ها در مورد بهداشت روان غیر کارشناسانه است. اگر نیروی انسانی یک جامعه به منزله نزولات آسمانی و برف های قلل مرتفع باشد و نیازها و ضرورت‌های جامعه گرمای بخار کننده این منابع ارزشمند که جریان رودخانة اجتماعی و مجموعه فعالیت‌های گروهی و فردی را بسیج می‌کند، مجموع این فعالیت‌ها بر بستر بهداشت روان اعضای آن جامعه جاری است. به عبارت دیگر پیشرفت یک جامعه به قیمت فرسودگی شغلی، افسردگی، اعتیاد و .... اعضای آن در واقع یک پسرفت است. نبایستی فراموش کرد که موفقیت، رسیدن به هدف همراه با رضایت خاطر روانی است. هر قدر یک جامعه نیازمند پیشرفت بیشتری در عرصه‌های سیاسی، اقتصادی, ورزشی و امثال آن باشد بیشتر نیازمند روان شناسان مجرب است. گرایش روزافزون مردم به خدمات روان‌شناختی به خصوص مداخله‌های مؤثرتر و تخصصی‌تر چون روان درمانی که آثار پایدارتر و عمیق‌تری بر فرد می‌گذارد از نشانه‌های آغاز دهه روان‌شناسی در ایران است. بنابر این ، موضوع بهداشت روانی و تامین آن برای مردم، سازمان‌ها و دولت‌ها بسیار مهم است، چرا که با کارایی فردی و اجتماعی افراد و در کنار آن با پیشرفت‌های علمی، صنعتی و .... جامعه گره خورده است. امروزه اکثر کشورها منابع زیادی را برای بهبود بهداشت روانی جامعه صرف می‌کنند و در کنار آن با تدوین برنامه‌های جامع از سازمان‌ها و منابع محلی ـ اجتماعی نیز بهره می‌برند. از این رو، بهداشت روان دیگر یک مقوله دست دوم نیست بلکه یک اولویت است. جایگاه بهداشت روان در جامعه به مثابه خاک برای بذر است. هر چقدر شرایط برای یک بذر فراهم باشد ولی خاک آن مساعد نباشد بذر رشد لازم را نخواهد کرد، و اگر خاک نامناسب اصلاح نشود انرژی و هزینه سر سبز نگه داشتن یک گیاه که به منزله دست آورد یک عمر تلاش فردی یا جمعی است مانند نگه داشتن سرٍ یک کش است. هر لحظه که مراقبت بیرونی خاتمه پیدا کند سرِ کش رها خواهد شد و تمام تلاش‌های قبلی عقیم خواهد ماند. در نتیجه، سرمایه‌گذاری در حوزه بهداشت روان پر سودترین سرمایه‌گذاری است. امید است که توجه به حوزه بهداشت روان بیشتر شود. روان‌شناسی جامعه‌نگر و مثبت‌گرا از یک سو، به دنبال مداخله در گستره‌ای فرا فردی به نام جامعه‌اند. تلاش در ترسیم سیر تحولی ـ اجتماعی پدیده‌هائی چون اعتیاد با به دست آوردن الگوهای یک اختلال یا نابهنجاری در یک جامعه امکان اقدام مؤثر را فراهم می‌آورد.                                   منابع: در تهیه این تحقیق بطور کلی از منابع اینترنتی استفاده فراوانی شده است کهمنابه ذکر شده در مقالات اینترنتی به شرح زیر می باشد. 1-روانشناسی سلامت،آنتونی جی کریتس،ترجمه:سهرابی فرامرز،تهران،انتشارات طلوع دانش،1384 2-آسیب شناسی روانی،دکترشاملوسعید،انتشارات رشد13860 3- هرم وارونه، تحلیلی از استراتژی ها و فرایندهای مقابله با آسیب های روانی اجتماعی در ایران،نوری خواجوی مرتضی، نشر: سازمان بهزیستی کشور، معاونت امور فرهنگی و پیشگیری، 1383 4- کلیدهای پرورش مهارتهای اساسی زندگی در کودکان و نوجوانان، دروتی ریچ، قیطاسی اکرم،نشرصابرین،1383 5- آنچه جوانان از والدین خود می خواهند، بیل ساندرز، عدیلی اشرف، ناشر: البرز ،شهريور، 1384 6- درباره استرس چه می دانیم؟، خواجوی مرتضی، ناشر: موسسه مهارت های زندگی رویش،تير 1387 http://www.iranmentalhealth.hbi.ir/Ertegh-Student.htm http://anze.persianblog.ir http://socialworker.persianblog.ir/po www.psiran.com  


مطالب مشابه :


بهداشت روان در مدارس

بهداشت روان در درباره وبلاگ اگر مطلب جدیدی احتیاج داشتید پیام بدید سعی می کنم اخر هر




سلامت روان

( پاسخ به سوالات و ارائه ی مطلب ) باره بهداشت روان به مناسبت هفته بهداشت روان در وبلاگ




دستورالعمل برگزاري هفته بهداشت روان

دستورالعمل برگزاري هفته بهداشت روان - درباره وب. با عرض با نویسنده ی مطلب می باشد




تحقیق درباره ی بهداشت روان

تحقیق درباره ی بهداشت روان این خط فکری و آشنا کردن مردم، در هفتة بهداشت روان، با این




شعرهای بهداشت

تئاتر خیابانی به مناسبت هفته بهداشت روان : درباره وبلاگ: این هر مطلب یا نکته ای هم که به




بهداشت روانی

بهداشت روانی اين مطلب جز دلايل قاطع قلب در قرآن يعني همان روح و روان انسان . درباره




چهار دانستنی

هفته ی بهداشت روان حفظ سلامتي انسان مؤثراند،درباره اين مطلب در بابل به طور گسترده اي




روزشمار هفته بهداشت روان

روزشمار هفته بهداشت روان - مطالب با نویسنده ی مطلب می باشد.انتظار هفته بهداشت




برچسب :