نقاشی اصیل ایرانی

نقاشی اصیل ایرانی
ایران به دنیا یک هنر مخصوص را عرضه کرده است که در نوع خودش بی مانند است. (Basil Gray )
تاریخ هنر نقاشی در ایران به زمان غارنشینی برمیگردد. در غارهای استان لرستان تصاویر نقاشی شده از حیوانات و تصاویر کشف شده است. نقاشیها بوسیله (W.Semner) بر روی دیواره های ساختمانها در ملایر و فارس که به 5000 سال پیش تعلق دارند کشف شده است.
نقاشی های کشف شده در مناطق تپه سیالک و لرستان بر روی ظروف سفالی، ثابت می کند که هنرمندان این مناطق با هنر نقاشی آشنایی داشته اند.
    


همچنین نقاشیهایی از دوران اشکانیان، نقاشی های معدودی بر روی دیوار، که بیشتر آنها از قسمتهای شمالی رودخانه فرات بدست آمده، کشف شده است. یکی از این نقاشیها منظره یک شکار را نشان میدهد. وضعیت سوارها و حیوانات و سبک بکار رفته در این نقاشی ما را بیاد منیاتورهای ایرانی می اندازد.
در نقاشیهای دوران هخامنشی، نقاشی از روی چهره بر سایر نقاشی های دیگر تقدم داشت. تناسب و زیبایی رنگها از این دوران، بسیار جالب توجه است. نقاشی ها بدون سایه و با همدیگر هماهنگی دارند. در بعضی از موارد، سطوح سیاه پر رنگ را محدود کرده اند.
مانی، (پیامبر و نقاش ایرانی)، که در قرن سوم زندگی میکرد، یک نقاش با تجربه و ماهر بود. نقاشی های او یکی از معجزاتش بود.
نقاشی (Torfan) که در صحرای گال استان ترکستان در چین بدست آمد، مربوط است.

بسال 840 تا 860 بعد از میلاد.
این نقاشی های دیوارنما مناظر و تصاویر ایرانی را نمایش میدهند. همچنین تصاویر شاخه های درختی در این نقاشی ها وجود دارند. باستانی ترین نقاشی های دوران اسلامی، که بسیار کمیاب است، در نیمه نخست قرن سیزدهم به وجود آمده بودند. مینیاتورهای ایرانی (طرح های خوب و کوچک) بعد از سقوط بغداد در سال 1285 میلادی بوجود آمدند. از آغاز قرن چهاردهم کتابهای خطی بوسیله نقاشی از صحنه های جنگ و شکار تزئین شدند.


چین از قرن هفتم به بعد به عنوان یک مرکز هنری، مهمترین انگیزه برای هنر نقاشی در ایران بود. از آن به بعد یک رابطه بین نقاشان بودائی چینی و نقاشان ایرانی بوجودامده است.
                               

از لحاظ تاریخی، مهمترین تکامل در هنر ایرانی، تقبل طرحهای چینی بوده است که با رنگ آمیزی که ادراک ویژه هنرمندان ایرانی است مخلوط شده بود. زیبایی و مهارت خارق العاده نقاشان ایرانی واقعاً خارج از توصیف است. در قرن اول اسلامی، هنرمندان ایرانی زینت دادن به کتابها را شروع کردند.
کتابها با سرآغاز و حاشیه های زیبا رنگ آمیزی و تزئین شده بود. این طرحها و روشها از یک نسل به نسل دیگر با همان روش و اصلوب منتقل می شد، که معروف است به "هنر روشن سازی". هنر روشن سازی و زیبا کردن کتابها در زمان سلجوقیان و مغول و تیموریان پیشرفت زیادی کرد. شهرت نقاشی های دوران اسلامی شهرت خود را از مدرسه بغداد داشت.

مینیاتورهای مدرسه بغداد، کلاً سبک و روشهای نقاشی های معمولی پیش از دوره اسلامی را گم کرده است. این نقاشی های اولیه و بدعت کارانه فشار هنری لازم را ندارند. مینیاتورهای مدرسه بغداد اصلاً متناسب نیستند. تصاویر نژاد سامی را نشان میدهد؛ و رنگ روشن استفاده شده در آن نقاشی را. هنرمندان مدرسه بغداد پس از سالها رکود مشتاق بودند که آیین تازه ای را بوجود آورده و ابتکار کنند. نگاه های مخصوص این مدرسه، در طرح حیوانات و با تصاویر شرح دادن داستانها است.
اگر چه مدرسه بغداد، هنر پیش از دوره اسلامی را تا حدی در نظر گرفته بود، که بسیار سطحی و بدوی بود، در همان دوره هنر مینیاتور ایرانی در تمام قلمرو اسلامی از آسیای دور تا آفریقا و اروپا پخش شده بود.


                 

از میان کتابهای مصور به سبک بغداد میتوان به کتاب "کلیله و دمنه" اشاره کرد. تصاویر نامتناسب و بزرگتر از حد معمول رنگ شده است؛ و فقط رنگهای معدودی در این نقاشیها بکار رفته است.
بیشتر کتابهای خطی قرن سیزدهم، افسانه ها و داستانها، با تصاویری از حیوانات و سبزیجات تزئین شده است. یکی از قدیمی ترین کتابهای کوچک طراحی شده ایرانی بنام "مناف الحیوان" در سال 1299 میلادی بوجود آمده است. این کتاب مشخصات حیوانات را شرح میدهد. در این کتاب تاریخ طبیعی با افسانه در هم آمیخته شده است.
موضوعات این کتاب که تصاویر بسیاری دارد، برای آشنایی با هنر نقاشی ایرانی بسیار مهم است. رنگها روشن تر و از روش مدرسه بغداد که روشی قدیمی بود جلوتر است.
پس از هجوم مغولان، یک مدرسه جدید در ایران به نظر میرسید. این مدرسه تحت تأثیر از هنر چینی و سبک مغول بود. این نقاشی ها همه خشک و بی حرکت و خالص و یکسان، مانند سبک چینی است.

بعد از حمله مغول به ایران، آنها تحت تأثیر از هنر ایرانی، نقاشان و هنرمندان را تشویق کردند. در میان نقاشی های هنرمندان ایرانی میتوان سبک مغول هم مشاهده کرد، لطافت ها، ترکیبات آرایشی، و خطوط کوتاه خوب که میتوان آنها را بشمار آورد. نقاشی های ایرانی بصورت خطی و نه ابعادی می باشد. هنرمندان در این زمینه از خود یک خلاقیت و اصالت نشان داده اند.
هنرمندان مغول دادگاه سلطنتی نه فقط به تکنیک بلکه به موضوعات ایرانی هم احترام گذاشتند. یک بخش از کارشان شرح دادن به آثار ادبی ایران مانند شاهنامه فردوسی بود. میان موضوعات مختلف بیشترین علاقه آنها به تصویریسم (کتابهای با تصاویر زیاد) بود.
بر خلاف مدارس مغول و بغداد بیشترین کارها از مدرسه هرات بجا مانده است. مؤسس این سبک نقاشی مدرسه هرات بود؛ که از نیاکان تیموریان بودند و این مدرسه را بخاطر محل تأسیس آن مدرسه هراتی نامیدند.

متخصاص هنر نقاشی بر این باورند، که نقاشی در ایران در دوران تیموری به اوج خود رسیده بود. در طول این دوره استادان برجسته ای، همچون کمال الدین بهزاد، یک متد جدید را به نقاشی ایران عرضه کرد. در این دوره (تیموریان) که از سال 1370 تا 1405 میلادی به طول انجامید؛ هنر نقاشی و کوچک سازی به بالاترین درجه کمال رسیده و بسیاری از نقاشان مشهور عمرشان را بر سر اینکار گذاشته اند.
دو کتاب با ارزش از زمان بایسغر باقی مانده است؛ یکی کتاب "کلیله و دمنه" و دیگری کتاب "شاهنامه". هنر کوچک ایرانی در کتاب شاهنامه که در سال 1444 میلادی در شیراز رنگ آمیزی شده است، بخوبی مشخص است.
یکی از این طرح ها نشان دادن یک منظره زیبا از یک دادگاه ایرانی است که به سبک چینی رنگ آمیزی شده است. کاشی های سفید و آبی ایرانی همراه با فرشهای زیبای ایرانی بصورت هندسی نقش شده است. در یکی از کتابهای دستنویس "خمسه نظامی گنجوی"، سیزده مینیاتور زیبا بوسیله "میرک" کشیده شده است.
                 

ساختگی بودن، حساسیت، و هنر نقاشی های بغداد از طرحهای کشیده شده در کتاب "خمسه نظامی" کاملا مشهود است. این قطعه با ارزش و فوق العاده هم اکنون در موزه بریتانیا قرار دارد. در این قسمت از معماران و مهندسان مشغول ساختمان سازی هستند. این نقاشی در سال 1494 میلادی در هرات نقاشی شده است.
بهزاد، بهترین استاد سبک مدرسه هراتی، این هنر را بسیار بسط داد. او سبک را اختراع کرد که قبل از او هرگز استفاده نشده بود.
یکی از برجسته ترین کارها کتاب شاهنامه فردوسی است که در کتابخانه گلستان ایران قرار دارد. این شاهنامه در زمان سلطان بایسغر که یکی از شاهزادگان تیموری بود؛ به سبک مدرسه هراتی نقاشی شده است.
نقاشی های این کتاب از نگاه رنگ آمیزی و تناسب ترکیب دهنده تصاویر، در بالاترین حد زیبایی و استحکام قرار دارد.
 

در دوران صفویه مرکزیت هنر به شهر تبریز آمد. و برخی از هنرمندان هم در شهر قزوین ماندگار شدند. اما اصل سبک نقاشی صفویه در شهر اصفهان بوجود آمد.
مینیاتورهای ایرانی، در دوره صفویه در شهر اصفهان، از سبک چینی جدا شده و قدم در راهی جدید نهاد. این نقاشان بعدها به سبک طبیعی متمایل شدند. رضا عباسی مؤسس سبک "مدرسه نقاشی صفوی" بود. در نقاشی های دوران صفوی دگرگونی بسیار عالی در نقاشی ایرانی رخ داد.
طرحهای این دوره یکی از بهترین و زیبا ترین و با سلیقه ترین طرحهای نقاشان ایرانی است که نشان دهنده ذوق نقاشان ایرانی است. مینیاتورهای خلق شده در این دوره(مدرسه صفوی)، هیچکدام منحصراً با هدف مزین کردن کتابها کشیده نشده اند. سبک صفوی بسیار بهتر و ملایم تر از سبک مدرسه تیموریان (هراتی) و مخصوصاً سبک مغولی است.
 

در نقاشی نقاشان دوران صفوی آشکار شدن تخصص آنها در این رشته بوضوح مشخص است. بهترین معرف از این دوره نقاشی های هستند که در عمارت چهل ستون و عالی قاپو کشیده شده است.
در نقاشی های صفوی، موضوع اصلی شکوه و زیبایی این دوره است. موضوعات نقاشی ها بیشتر حول محور بارگاه سلاطین، اشراف زادگان، کاخ های زیبا، مناظر زیبا و صحنه هایی از جنگ ها است.
در این نقاشی ها انسانها با لباسهای پرخرج نخ کشی، صورتهایی زیبا و مجسمه های ظریف رنگین به طور پر هیجان روشن به تصویر کشیده شده است. هنر نقاشی در طول دوران صفوی هم زیاد و هم دارای کیفیت بهتر شد. در این نقاشی ها آزادی بیشتر و مهارت و دقت بیشتر مشهود است.
هنرمندان بیشتر به اصول کلی پرداخته و از جزئیات غیر ضروری اجتناب، که در شیوه هراتی و تبریزی بکار رفته بود، خودداری کردند. صافی خطوط، بیان زود احساسات و متراکم شدن موضوعات از مشخصات سبک نقاشی صفوی است. از آنجاییکه در اواخر دوران صفوی، از لحاظ جنبه فکری اختلافات جزئی در رنگ آمیزی بوجود آورد، میتوان به ظهور سبک اروپایی در این نقاشی ها پی برد.
نقاشی های دوران قاجاریه (قرن شانزدهم میلادی) یک ترکیبی از سبک هنرهای اروپایی کلاسیک و سبک و تکنیک مینیاتورهای دوران صوفی است. در این دوران "محمد غفاری (کمال الملک)" سبک کلاسیک اروپایی را در ایران رواج داد. در این دوران سبکی از نقاشی بوجود آمد که بنام "قهوه خانه" شناخته شد. این نوع نقاشی یک پدیده جدید در تاریخ هنر ایرانی است. سبک "قهوه خانه" عامه پسند و مذهبی است. موضوعات این سبک بیشتر تصاویر پیامبران و امامان، شعائر مذهبی، جنگها و نام آوران ملی بودند. "قهوه خانه ها" رفته رفته جای خود را در بین مردم معمولی باز نمودند. در این مکان داستان سرایان و نقالان داستانهای حماسی و مذهبی را برای مردم بازگو میکردند. هنرمندان همان داستانها را بر روی دیوارهای این "قهوه خانه ها" نقاشی کرده بودند. قبلا در گذشته که پادشاهان و اشراف زادگان نقاشان را پشتیبانی میکردند؛ اما اینبار هنرمندان به درخواست مردم عادی آن مناظر را بر روی دیوارها میکشیدند و به این کار علاقه مند بودند.
در بیشتر این قهوه خانه ها این مناظر که بیشتر به درخواست عمومی بود رنگ آمیزی شده بود. زیباترین مثالها در موزه اصلی تهران و همینطور در بعضی از موزه های خصوصی داخل و خارج از کشور نگهداری میشود. نقاشی های ایرانی، یک نوع ملاحت را که بی شباهت به هر چیز دیگر است به تماشاگر عرضه میکند. آنها یک ارتباط بیکران با داستانهای حماسی نگه داشته اند. نقاشی ایرانی، بعنوان یکی از بزرگترین سبکهای نقاشی در آسیا مطرح است. آسمان های روشن (آبی)، زیبایی شگفت انگیز شکوفه ها و در میان آنها انسانهایی که دوست میدارند و انسانهایی که تنفر دارند، خوشگذران و افسرده، به موضوعات مختلف نقاشان ایرانی شکل میدهند.



 

نگاه معنوی در نقاشی ایرانی
چکیده:
یکی از مهم‌ترین عوامل شکل‏دهنده هنر ایران، ارتباط بسیار نزدیک بین هنر و آداب معنوی برگرفته از مذهب می‏باشد. به عبارت دیگر، یکی از شاخصه‌های مهم هنر ایرانی، نگاه معنوی هنرمند در اثر هنری خویش است. این نگاه معنوی همواره در طول تاریخ هنر ایران با صورت‌های گوناگونی نمایان گردیده است. بسیاری از هنرمندان از مفاهیم عمیق و اندیشه‌های بلند عرفان اسلامی و حکمت الهی ایران باستان بهره گرفته و جلوه‌هایی از آن را در آثار هنری خویش در قالب عناصری نمادین متجلی نموده‌اند. در این مقاله سعی خواهد شد به طور مختصر به بیان جلوه‌هایی از میراث معنوی که در آثار نقاشی ایرانی تجسم یافته و با حضور خویش به آن رنگ ملکوتی بخشیده است، اشاره شود.
مقدمه
در طول تاریخ ایران، همیشه بین هنر و آداب معنوی برگرفته از مذهب، ارتباط بسیار نزدیکی وجود داشته است. در واقع، دین یکی از مهم‌ترین عوامل شکل‌دهنده هنر، و هنر زبان عمیق‌ترین حکمت‌های بشر و جلوه‌گاه زیباترین احساس‌های عرفانی بوده است. در هنر ایران قبل از اسلام نیز این ارتباط با «حکمت الهی ایران باستان» کاملاً مشهود است. بسیاری از آثار هنری به جا مانده از این ایام، بر مبنای مفاهیم نمادین و به صورت تجریدی طرح شده‌اند. این موضوع سبب شده است تا کارشناسان هنری، حضور عناصر نمادین در هنرِ هزاره‌های قبل را حاصل خدمات هنرمندان ایران به دنیای هنر بدانند.
ارتباط بین هنر و دین در طول دوره اسلامی، بیش از هر زمان دیگر توسعه و شکوفایی یافت. هنرمندان مسلمان تحت تعالیم دین مبین اسلام توانستند بسیاری از مفاهیم معنوی را در قالب نقش‌های تزیینی مبتنی بر اصول زیبا‌شناختی ارائه نمایند. هر چند توجه هنرمندان به جنبه‌های تزیینی و ایجاد لطافت و رعایت مبادی زیباشناسی سبب شده، اکثر کارشناسان خارجی در زمینه هنر اسلامی، چنین ابراز نمایند که هدف اصلی هنرمندان از طرح این‌گونه عناصر، تنها به خاطر زیبا جلوه‌دادن آثار خود بوده‌ است و فاقد هر گونه مفهوم و معنای نمادین می‌باشند. برای مثال، «الگ گرابار» معتقد است در هنر اسلامی «فرم‌های انتزاعی تهی از هر گونه مفهوم فرهنگی بوده و آن‌ها تنها به منظور زیبایی طرح شده‌اند». از طرف دیگر، عده‏ای از مستشرقین هم به دلیل منع تصویرگری در دوره اسلامی، ادعا می‌کنند که هنر ایران تنها در قلمرو تزیین و تجرید گسترش یافته است؛ غافل از این که هنر ایران قبل از اسلام هم خارج از این قلمرو نبوده است. حقیقت امر این است که هنر ایران در دوره اسلامی به طور کامل در امتداد هنر قبل از اسلام می‏باشد. به قول «ارنست هرزفبلد» ایران‌شناس آلمانی: «پیشرفت تدریجی و مداوم هنر ایران در دوره ساسانی، با تحول عظیم ورود اسلام به ایران کامل شد.»
روند خلق آثار هنری ایران غالباً در چارچوب مفاهیم درونی هنرمندان شکل گرفته است. وجود زیبایی و ایجاد ملاحت در آثار هنرمندان ایرانی تنها به خاطر زیبایی ظاهری و منع تصویر جاندار نبوده است؛ در حقیقت، روح اسلام و آداب معنوی است که طبع و ابعاد درونی هنرمند را به سمت این بعد از هنر، هدایت می‌کند. به همین سبب، آثار بصری هنرمندان نیز به شکل تجریدی و با نظمی تزیینی و زیبا تجسم یافته است. ارتباط نزدیک و باطنی میان اسلام و هنر — به ویژه ارتباط عرفان اسلامی با هنر — باعث شد تا بسیاری از هنرمندان راز آشنای تفکرات عرفانی خود را با تأویلی تجسمی به صورت آثار نمادین هنری در قالب طرح و نقش‌های زیبا ارائه نمایند.
به همین دلیل، آثار تجسمی هنرمندان برگرفته از حال و طبع روان آن‌ها، به شکل تجریدی تجسم یافته تا در قالبی واقعی. قلب هنرمند، او را به سوی زیبایی حقیقی متمایل می‏نماید و این زیبایی در آثار هنرمند هویدا می‏شود. شاید به همین علت است که در هنر ایران، مقوله زیبایی — که برگرفته از زیبایی درون هنرمند می‏باشد — در آثار هنری نقش مهمی را ایفا می‏کند.
غزالی در کتاب «کیمیای سعادت» در تأًیید این موضوع می‏گوید: اثر زیبای یک نقاش برگرفته از زیبایی درون هنرمند است. زیبایی درونی اثر، ‌تنها توسط چشم دل و نور درونی انسانی، قابل دریافت است. هر چند بیان این موضوع ساده‏ نیست، اما با توجه به موارد فوق، ارتباط بین هنر و دین یکی از عوامل مهم مبانی زیباشناسی هنر ایرانی است که سبب شده جذابیت هنر ایرانی از شهرت جهانی برخوردار گردد و برای همه اقوام لذت‏بخش و متحیرکننده باشد.
قاضی احمد منشی قمی (904-953 هـ.) در کتاب «گلستان هنر»، در شرح حال هنرمندان خوشنویس و نقاش به این موضوع اشاره دارد که بسیاری از هنرمندان عارف و اهل سلوک بوده‌اند و اسامی بسیاری از آن‌ها را با عنوان «مولانا» آورده است. دوست محمد (از هنرمندان و نویسندگان سده دهم هجری)، در مقدمه مرقع بهرام میرزا، مولانا میرک خراسانی، استاد بهزاد را حافظ قرآن برمی‌شمارد.
یکی از هنرمندان بزرگ تاریخ نقاشی ایران که نفوذ عمیقی در سیر و تحول نقاشی ایران، چه در آثار خود و چه در آثار شاگردانش، به وجود آورد، کمال‌الدین بهزاد است. شاید این تحول به خاطر هم‌‌نشینی این هنرمند با بزرگانی مثل جامی و امیرعلی شیر نوایی بود. او میراث نقاشی خشک حماسی بایسنقری را با لطافت معنوی، به یک حماسه عرفانی سوق داد و نقاشی ایرانی از حیث رنگ و فضا، به جهان ملکوت راه پیدا کرد. شاهنامه شاه طهماسب در مقایسه با صحنه حماسه پهلوانی ـ جوانمردی کهن ایران شاهنامه بایسنقر، به صحنه حماسه عرفانی سالک راه خدا در تصوف ایرانی تبدیل شد. بهزاد هم همان گونه که هانری کربن در مورد سهروردی (581-550 هـ.) ابراز می‌دارد، با پیوند زدن میان تفکر عرفانی و حماسه پهلوانی، جهان‌بینی پارس را به حماسه عرفانی تصوف ایرانی تبدیل کرد.
تعداد زیادی از هنرمندان مسلمان، میراث معنوی هنر ایران قبل از اسلام را بدون تغییر در دوره اسلامی، در آثار هنری خویش به کار گرفتند. نمونه بارز آن نقش فرشته است که در آثار نقاشی ایرانی از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. نقش فرشته، ترکیبی از نقش انسان همراه با دو بال بر روی شانه‌هایش، به وجود آمد. این نقش در تاریخ هنر، یکی از ابداعات هنرمندان ایرانی به شمار می‌رود که با اضافه نمودن دو بال بر دوش یک پیکره انسانی، آن را به نماد ملکوتی و موجودی آسمانی تبدیل کرده است. هنرمندان زیادی، فرم‌های نمادین هنر ایران باستان را، مانند قرص خورشید (هاله نور)، سیمرغ، اژدها، طاووس و ... تعدیل نموده و با هماهنگ‌سازی‌ آن‌ها با جهان‌بینی اسلامی، باعث احیای مجددشان شدند.
در ادامه این مقاله، تنها به تشریح نمود خورشید که به صورت‌های گوناگون در نقاشی ایرانی تجسم یافته، اشاره می‌شود.
تجسم نمادین خورشید (شمسه)، جایگاه مهمی را در هنر ایران به خود اختصاص داده و در دوران متمادی مورد توجه هنرمندان قرار گرفته است. پیش از اسلام، قرص خورشید نماد روزنه‌ای بوده است که نور الوهیت از طریق آن بر زمین جاری می‌شده است. وجود هاله نور به عنوان یک عنصر مقدس در پشت سر تصاویر انسانی و گاهی حیوانات در آثار هنر ایران، به ویژه در نقاشی دوره اسلامی، ممکن است از این عقیده کهن متأثر باشد.
هنرمندان نقاش، خورشید را گاهی با صورت انسان (به شکل مؤنث) با ابروهای به هم پیوسته و خال سیاه بر گونه‌ها نقش کرده‌اند. خورشید با صورتی مؤنث، با ابروهای به هم پیوسته را احتمالاً می‌توان نماد صفت جمالی ذات حق تعالی دانست. عارفان، صفت جمالی ـ معشوق ـ را که دارای ویژگی‌های زنانه و نشانی از زیبایی و جمال خداوند دارد، با صفت جلالی ـ اقتدار الهی ـ که دارای ویژگی‌های مردانه است، مقایسه می‌کنند.
ابن عربی معتقد است: «ذات مؤنث، نماد زیبایی محض است و تو جز چشمانش، چیزی نمی‌بینی و جز زیبایی‌اش، چیزی را دوست نمی‌داری». احتمالاً استفاده از نقش خورشید با صورتی مؤنث، با ابروهای به هم پیوسته، در اکثر آثار هنر‌های تجسمی، به همین دلیل و سبب باشد. جایگاه نور و عدم حضور سایه و بررسی مفاهیم دیگر فرم‌های نمادین نقاشی ایرانی از دیگر مباحث مهم است که در چارچوب این مقاله نمی‌گنجد و در این جا به همین چند مورد بسنده می‌کنیم.
نتیجه:
نقاشی در فرهنگ و هنر ایرانی ـ اسلامی جایگاهی فراتر از زیبایی ظاهری دارد؛ هرچند زیبا جلوه دادن آن یکی از شاخصه‌های مهم هنر اسلامی است ولی این هنر از ارزش‌های والاتری هم برخوردار است. هر نقاشی، تنها رنگ و شکل نیست بلکه معنایی هم دارد. در حقیقت، ظاهر هر نقاشی در هنر ایرانی ـ اسلامی در آغاز، در حکم دیدن یک معنای نادیدنی و باطنی است. با مطالعه و پژوهش در این بُعد از هنر، احیا و درک بسیاری از مفاهیم معنوی هنر ایران را به دنبال خواهد داشت.


مطالب مشابه :


نقاشی حیوانات

این وبلاگ مجموعه ای از طرح هایی برای نقاشی و طراحی است امیدوارم خوشتان بیاید خوشحال میشم




عکس های جالب از حیوانات

نقاشی های خدا عکس-منظره-عکس متحرک-طرح. صفحه ي عکس های جالب از حیوانات.




تصاویـری از رفتـارهای جـالب حیـوانات و پرنـدگان

نقاشی های خدا تصاویـری از رفتـارهای جـالب تصاویـری از رفتـارهای جـالب حیـوانات و




عکس های عجیب از دنیای حیوانات

نقاشی های خدا - عکس های عجیب از دنیای حیوانات - عکس-منظره-عکس متحرک-طرح




تصاویر منحصر به فرد و جالب از حیوانات

نقاشی های خدا - تصاویر منحصر به فرد و جالب از حیوانات - عکس-منظره-عکس متحرک-طرح




نقاشی کودکان را چگونه تفسیر کنیم؟

طرح كلاسی. طرح حیوانات . اگر در نقاشی کودک شما تصاویر در پایان نقاشی از کودک بخواهید




نقاشی ایرانی اصیل

در نقاشیهای دوران هخامنشی، نقاشی از روی نگاه های مخصوص این مدرسه، در طرح حیوانات و با




نقاشی اصیل ایرانی

نگاه های مخصوص این مدرسه، در طرح حیوانات و با در این دوران سبکی از نقاشی بوجود آمد که




نقاشی اصیل ایرانی

نگاه های مخصوص این مدرسه، در طرح حیوانات و با در این دوران سبکی از نقاشی بوجود آمد که




نقاشی رنگ روغن از طبیعت 2

نقاشی حیوانات. نقاشی گل. نقاشی ابتکاری. منظره. نقاشی خیالی. نقاشی میوه. نقاشی از




برچسب :