نمایش تیئاتر جیرجیرک های لمونی

پرده ها به کناری میروند...

-لمون؟!...لمون! کجائی تو پسر؟

لمونی زیر یک درخت سیب در چراگاه های وسیع مزرعه ی پرورش گاو درحالی که مشغول خوندن کتاب الفباش بود، کمی جابه جا شد تا جک که داشت دوان دوان به سمتش میومد جایی برای نشستن داشته باشه.

-باز چی شده؟ مامان و بابا هنوز برنگشتن؟

-نه. از وقتی دروغکی رفتن تا به فامیلامون سر بزنن، برنگشتن.

درحقیقت پدر و مادر آن ها چند لحظه پیش به هوای سرزدن به یکی از فامیل های پیر دورشان که به همراه دختر و پسرش در جایی همان حوالی زندگی میکرد از پیششان رفته بودند. اما گاهی بچه ها بهتر از والدینشان دروغ را میفهمند...بچه ها که به نظرشان ماجرا بودار می آمده به این فکر افتاده بودند که لابد آن ها برای تدارک جشن تولد سیزده سالگی کیت و جک که همین فردا بود، رفته اند و برای سورپرایز شدنشان چیزی نگفته اند.

جک که نیشش تا بناگوش باز بود گفت: چطوره بعدش بشون بگیم که از نقششون خبر داشتیم؟!

-برادر مروت نباشد که دل مادر شکسته و رخسار پدر شرمسار کنیم.

این صدای کیت بود که از بالای درخت میومد و مشغول کتاب خوندن رو یکی از شاخه های بزرگ درخت بود.

جک با تعجب: تو اونجا چه میکنی؟

لمونی:باز یکی از کتابای سنگین کتابخونه رو برداشته و جوگیر شده الآن.

کیت: نه خیرم. اصلا. این یه حس والاست...حس سیر در عالم ملکوت...عالم عرفان!

جک:ارفان دیگه چیه؟!

کیت: بی خرد...عرفان! ع...ر...ف...ا...ن! یه حسیه که آدم خودشو با طبیعت یکی میکنه.

جک و لمونی به هم نیشخند زدند. کیت عادت داشت پز کتاب هایی را که میخواند بدهد.

لمونی: خیله خب خانم عرفان زده. یعنی الآن تو با همه ی طبیعت یکی هستی؟!

کیت:بلی...حس لطیفیست.

جک:یعنی با جیرجیرک های مزرعه هم یکی هستی؟! یا با اون گاوا که صدای زنگولشون میاد؟!

کیت کمی ابرو بالا انداخت و گفت:خب...آره.

لمونی: پس برامون صدای جیرجیرک دربیار.

وهمراه جک، هردو زدند زیرخنده.

اسنیکت اول، کیت که کمی رنجیده بود: اصلا خودت چرا مثه مرده های زامبی چسبیدی به اون کتاب مسخره؟

لمونی:مسخره نیست این. اینقدر تاثیر گذاره که قسم میخورم یه روز من، یعنی لمونی کتابی مثل این مینویسم!

وبعد مشغول خوندن شد. همراه بالبخندی تقلبی، جک برای اینکه بحثو عوض کنه، گفت: اون پسره رویادتون هستش که تو مهمونی دیدیم؟!

-همون که یتیم بود و باصدای زنگدارش مدام بئاتریسو اذیت میکرد؟ اسمش یادم نیست.

کیت:آها الاف رو میگی؟ همون جوون رعنای دیلاق؟

جک:هیچ هم رعنا به نظر نمیومد.

کیت در حالی که سرخ شده بود با صدای آرامی گفت: رعنا معنی دیگه ای هم داره.

جک:درهرصورت...اونم اومده اینجا. این دورو برا دیدمش و اومدم بتون بگم که مراقب باشین. از قیافش خوشم نمیاد.

کیت: تا وقتی ما باهاش کاری نداشته باشیم، اونم با ما کاری نداره.

هنوز حرفش تمام نشده بود که کم کم شمایل هیکلی از پایین تپه ای که رویش بودند پیدا شد. ابتدا سرش و بعد تنه و پایش و کمی که جلوتر آمد، نیشخند تمسخرآمیز روی لبهایش.

-سلام یتیما.

کیت از بالای درخت پایین اومد: اممم...سلام. توهم اینجائی؟

الاف با چشمانی که از شور و شعف برق میزد گفت: چیه؟! انتظار نداشتین منو اینجا ببینین یتیما؟

جک با چهره ی غضبناک: منظورت از یتیما چیه؟! تو یتیمی نه ما!

الاف که هر لحظه نیشخندش پهن تر میشد، انگار که منتظر همین حرف بوده باشد، گفت: ولی حالا شما هم یتیمین.

لمونی با ترس علف های کنار درخت را چنگ میزند. برادر و خواهرش هم مثل او مضطربند.

الاف انگار که گزارش وضع هوا رو میده با صدایی بی تفاوت گفت: تو یه تصادف معمولی کشته شدن. اتوموبیلشون خود به خود آتیش گرفت.

و بعد از اینکه کمی از تماشای بهت و حیرتشان لذت برد، روشو برگردوند و درحالی که ازشون دور میشد، گفت: خداحافظ یتیما...راستی قراره یه چند روزی مهمون ما باشین.

لمونی داد کشید: دروغ میگی!

باور این موضوع برای لمونی کوچک که بعد از مدت ها موفق به دیدن خانواده اش شده بود و شیرینی زندگی با آن ها را تنها برای چند ماه چشیده بود، از هرکار دیگری سخت تر و تاسف بارتر بود.

کیت، جک و لمونی هرسه با وحشت به هم نگاه کردند. تنها صدایی که شنیده میشد، صدای جیرجیرک ها بود. اولین بار بود که هرسه آرزو میکردند کاش در آن لحظه جای جیرجیرک ها، بی خیال مشغول جیرجیر کردن بودند.

پرده ها بسته میشود...


مطالب مشابه :


جیرجیرک ها

سکوت شب - جیرجیرک ها - skotshab.BLOGFA.COM صدای جیر جیرک ها به گوش می رسد سکوت را نوازش می دهند




جیرجیرک ها

صدای جیرجیرک ها آواز آشنایی را در گوشم زمزمه می کند، راستش صدای بی وقفه ی سکوت در تنهایی




نمایش تیئاتر جیرجیرک های لمونی

مجموعه‌ی ب.ب.ش دانلود فیلم مجموعه (new) ما تنها صدایی که شنیده میشد، صدای جیرجیرک ها بود.




کار دل

اتاقم را صدای جیرجیرک برنمی دانلود فتوشاپ; عينک




دانلود آلبوم سرمستان

:: ::علیرضا افتخاری:: :: - دانلود آلبوم سرمستان - راز گل و صدای جاویدان استاد علیرضا افتخاری




خاله قورباغه و آقا پسر !

دانلود کنید از این اسپکیر صدای جیرجیرک می آید ! آن قضیه هم بود که گفتم به اینترنت وصل نبودم




دانلود فیلم Devils Of War 2013

دانلود مستقیم فیلم و اهنگهای" جدید" دانلود آهنگ زیادی با صدای جیرجیرک




شعر اسماعیل خوئی با لینک دانلود آهنگ فرهاد

برای دانلود فایل صوتی با صدای و جیرجیرک. برای دانلود این شعر باصدای فرهاد کلیک




برچسب :