سمفونی سکوت زندگی3

با یه حالت خشنی به آرتان که معلوم بود داره جلوی خندشو نگه میداره نگاه کردم

-چی مرزچرا می خندی؟

-اخه وقتی سرخ وسفید میشی بامزه میشی

-بانمک

-چته سحر؟

-چمه؟تازه میگه چته؟ ببین چکارکردی ؟خب الان خاله چه فکرایی که نمی کنه

-هیچ فکری نمی کنه

-اره اصلا مثلا میگه اتفاقی توبغل هم بودن

-اره مگه نمی شه؟

-روتوبرم پاشوبروتا نکشتمت آرتان

قیافشومظلوم کردوگفت

-دلت میاد؟

-اره الان بدجور دلم میاد

-باشه میرم اما مواظب خودت باش

-توبرو تونباشی هیچیم نمی شه

-باشه

کفشاشو پوشیدو رفت سمت جمعیتی که دور امامزاده حلقه زده بودن.بارفتنش فکرم درگیر شد یعنی منم آرتان رادوست داشتم؟اگه دوست نداشتم پس چرامثل بقیه پسرا جلوکاراوبرخورداش مقاومت نمی کردم وهمش ضعف نشون میدادم.

هرچی که بود هیچی نبود.

بعداز اینکه آرتان رفت منم احساس کردم واقعا دیگه خوابم میومد برای همین ازبین وسایل های خاله یه چادرمسافرتی  با یه بالشت برداشتم وخوابیدم فکرکنم یه 1سایعتی خوابیده بودم که بابارضام بابایی گلم صدام زد

-سحرباباپاشوشامتوبخوربعدبخواب

-هوووم؟؟

-پاشوبابا

-باشه بابا

بارفتن بابا چشاموباز کردم یکم دورتر از من همه جمع شده بودنو داشتن شام میخوردن بااینکه هنوز خواب وبیداربودم بلندشدمو رفتم پیششون چندلقمه خوردم که اونم بانگاه های آرتان کوفتم شد

ساعت تقریبا12 بود که همه قصدخواب کردن آرتان:سحر؟

-بله؟

-می گم توکجا می خوابی؟

-برای چی ؟

-اخه می خوام پیشت بخوابم

-آرتان بسه دیگه خیلی روت زیاد شده ها

-اووچجورم حالا بگوو

-اصلانمی خابم

-بیاسحری بگو گرمته وهمین بیرون یکم دورترازمن بخواب

-نمیخوام

-جون من؟

-نوچ

-این تم بمیره؟

-نوچ نوچ

-جون خودت

-هوووجون خودموقسم نخورا لهت میکنما

-باشه میخوابی؟

-اره

-پس بدوبیابغل عمو

به دوروبرم نگاهی انداختم همه رفته بودن تو دوتا چادری که خالم اورده بود. یه بالشت وپتوازلای وسایلا کشیدم بیرونو یکم بافاصله از آرتان دراز کشیدم

-سحری؟

-هووووم؟

-سحرجونی

-هان؟

-سحرخانوووم؟

بله

-ای باباسحر

-کوفت وسحربگو چته؟

-بیاتودل خودممم؟

-آرتان پامیشم جفت پامیام توحلقتا روتوپس کم کن

-بیااا؟

دوتا دسشو بازکرده بود دلم ضعف کردیعنی واقعامنم دوسش داشتم فقط منتظریه تلنگرازسمتش بودم

اروم خودموکشوندم طرفشو رفتم بافاصله روی متکاش خوابیدم

-آرتان؟

-جون دل آرتان؟

-من چم شده؟

-ازمن می پرسی نمیدونم

ارتان اروم دستشوازپشت دورم حلقه کردوسرشوگذاشت توگودی گردنم

-اقا آرتان

-جونم؟

-نکن

 


مطالب مشابه :


سمفونی سکوت زندگی3

بـــاغ رمــــــان - سمفونی سکوت زندگی3 - همه مدل رمان را در اینجا بخوانید و دانلود کنید




دانلود رمان عروسی سکوت

دنیای رمان - دانلود رمان عروسی سکوت - بزرگترین وبلاگ رمان در ایران , رمان سمفونی




دانلود رمان خواب بازی

دانلود رمان خواب بازی سمفونی سکوت. نوتریکا 1. سکوت شیشه




دانلود رمان بغض خاموش

دانلود رمان بغض خاموش رمان سمفونی سکوت رمان سمفونی




دانلود اهنگ dance again جنیفر لوپز+متن اهنگ

رمان سکوت شیشه رمان سمفونی دانلود اهنگ dance again جنیفر لوپز+متن




دانلود رمان بلندی های بادگیر

دانلود رمان بلندی های بادگیر رمان سمفونی سکوت رمان سمفونی




رمان سمفونی مرگ19

رمان سمفونی مرگ19 - انواع رمان های خاطرات در سکوت ناپدید می شوند دانلود آهنگ




رمان سمفونی مرگ3

رمان سمفونی مرگ3 - انواع رمان کاملا خاموش شد،سکوت مرگباری جریان پیدا دانلود رمان.




دانلود رمان بازیچه

دانلود رمان بازیچه سلام دوستان رمان خون من تو این وبلاگ رمانهایی رو که خودم نوشتم و




برچسب :