فيلمنامه براي فيلم كوتاه

 

آشفتهْ‌خوابِ بايگان

 نوشته‌ي رضا عليپور متعلّم

 - فصل يك - داخلي – روز – بايگاني اداره:

تصوير تاريك كه كم‌كم روشن مي‌شود و همزمان، دوربين از راست به چپ حركت كرده و نماي عمومي از راهروهاي باريك و نيمْ‌تاريكِ بايگاني را يكي پس از ديگري قاب مي‌گيرد و به راهروي آخر كه مي‌رسد، مي‌ايستد.

بايگان، پوشه‌اي در دست، از تَه راهرو ظاهر مي‌شود و نرمْ‌نرمك به طرفِ ميز مي‌رود و پشت‌اش مي‌نشيند. پوشه را روي ميز مي‌سُرانَد. عينكِ طبي‌اش را برمي‌دارد و چشم‌ها را مي‌مالد. خسته مي‌نمايد و كم‌ حال و حوصله. ميانسال است، قامت‌اش متوسّط، قدري خميدهْ‌پشت و موهاي‌اش سفيدِ يكدست.

- نماي متوسّط از چهره‌ي تكيده و استخواني‌اش. پوشه را پيش مي‌كشد. باز مي‌كند. نيم‌نگاهي مي‌اندازد و دوباره، روي ميز مي‌سُراند. سرش را به پشتي صندلي تكيه داده و به ساعتِ ديواري خيره مي‌شود. سه دقيقه مانده به چهار. از پشتِ ميز بلند مي‌شود و در همان حال يكي از كشوها را باز مي‌كند.

- نماي نزديك از كشو و محتويات‌اش؛ ليواني نه‌چندان تميز، قندهاي حبّه در كيسه‌ي پلاستيكي و اسكناس‌هاي ريز و درشتِ مچاله شده. دست‌ِ بايگان واردِ قابِ تصوير شده، اسكناس‌ها را برمي‌دارد و كشو را مي‌بندد.

- نماي متوسّط از بايگان كه اسكناس‌هاي مشت‌كرده را، در جيبِ شلوارش مي‌تَپانَد – از روي عادت و درست مثل كار روزمرّه و هميشگي يك خُردهْ‌رشوه‌بگير حرفه‌اي و كهنه‌كار – سيگار و كبريت را هم در جيب ديگر. برمي‌گردد، و به طرفِ جارختي مي‌رود و پالتو و كلاهِ شاپواش را برمي‌دارد و مي‌پوشد و بر سر مي‌گذارد. نيم‌نگاهي به ساعت مي‌اندازد. يك دقيقه و خُرده‌اي، مانده به چهار. مي‌ايستد و منتظر مي‌ماند؛ پشت به دوربين و رو به در خروجي. هيچ صدايي نيست جز تيك‌تاكِ ساعت كه بلند و بلندتر مي‌شود. زمان مي‌گذرد، كُند و كِش آمده و سرانجام، زنگِ ساعت به صدا در مي‌‌آيد؛ چهار بار.

بايگان راه مي‌افتد، كليدِ كنار در را مي‌زند و چراغ را خاموش مي‌كند. تاريكي مطلق و صداي بازوبسته شدن و چرخيدن كليد در قُفل در.

- تصوير قطع مي‌شود به:

- فصل دو – داخلي – شب – خانه‌ي بايگان:

- نماي دور از بايگان در تختخواب. دوربين، نزديك و نزديك‌تر مي‌شود. سايه‌ي قابِ پنجره‌ي ريزْباران‌زده، بر چهره‌ي نه‌چندان آرام و آسوده‌اش. خواب مي‌بيند؛ آشفتهْ‌خواب.

- تصوير قطع مي‌شود به:

- فصل سه – خارجي – صبح – دشت:

1. نماي عمومي متوسّطِ سرازير از دشتِ وسيع. آن پائين؛ پوشه‌ي – زونكن – بزرگي‌ست كه چون لكّه‌اي سياه، يكدستي صافِ دشت را برهم زده است. چهار مردِ سياهپوش – جسدِ بايگان بر دوش – از راستِ قابِ تصوير، وارد مي‌شوند، جسد را لاي پوشه مي‌گذارند، مي‌بندند، طناب‌پيچ‌اش مي‌كنند، بر دوش مي‌گيرند و از چپِ قاب، خارج مي‌شوند.

2. نماي عمومي متحرّك از آسمان آبي سُربي صبح و راهرويي كه دو ديوار بلندش، قفسه‌هايي است آهني و پُر از پوشه‌هاي بزرگ.

3. نماهاي كوتاه‌مدّتِ پي‌‌در‌پي و سريع از روبرو و پشت سر مردان، در گذر از راهروهاي تودرتو. به تَه راهرويي كه مي‌رسند، مي‌ايستند و «پوشه/جسد» را بر زمين مي‌گذارند و در سكوت و سكون كامل، نسبت به دوست و همكارشان، اداي احترام مي‌كنند و بعد، آن را در فضاي خالي ميان دو پوشه‌ي ديگر، مي‌سُرانَند. صداي سايش پوشه با قفسه‌ي آهني، مو بر اندام راست مي‌كند. روي عطفِ پوشه – زونكن – نام و نام خانوادگي «بايگان» و تاريخ آمدن و رفتن‌اش، نوشته شده است.

4. دوربين، با حركتِ افقي، پوشه‌ي پوسيده‌ي «بايگان»‌هاي ديگر سُرانده‌شده در قفسه‌ها را، يك به يك قاب مي‌گيرد. نام و نشان‌شان، ناخواناست. تصوير، تاريك مي‌شود.

 

رضا عليپور متعلّم

آذر 1388


مطالب مشابه :


دانلود نمایشنامه کوتاه (2)

هنر ششم - دانلود نمایشنامه کوتاه (2) - اولین نشریه مجازی دانشگاه تربیت معلم تهران (کانون




یک نمایشنامه کوتاه

تسبیح - یک نمایشنامه کوتاه - آنان(شهدا) که رفتند کاری حسینی کردند.حال ای برادر و خواهر خوبم ما




كوتاه درباره نمايشنامه «ژاك و اربابش»

كوتاه درباره نمايشنامه «ژاك و اربابش» طنز، عشق، تقدير نمايشنامه «ژاك و اربابش» را منتقدان




نمايشنامه‌هاي ايراني در راديو بي بي‌ سي؛ محمد يعقوبي، اميررضا كوهستاني و چهار نويسنده ديگر

شش نمايشنامه‌ي كوتاه راديويي از شش نمايشنامه‌نويس ايراني جمعه‌ها از راديو بي‌بي‌سي پخش




فيلمنامه براي فيلم كوتاه

برهوت - فيلمنامه براي فيلم كوتاه - برهوت. اصغر نوری متولد 20 (نمايشنامه)، لوييجي




درباره نمايشنامه غول زنگي قلعه سنگباران اثر جمشيد خانيان

آسمانه - درباره نمايشنامه غول زنگي قلعه سنگباران اثر جمشيد خانيان - نوِشته هاى تئاترى و هنری




«حميد امجد» نمايش‌نامه‌ كوبايي ترجمه كرد

«حميد امجد» نمايشنامه «دانوب» نوشته و تا كنون ترجمه نمايشنامه كوتاه «حرف، حرف، حرف




چاه تنهایی

زیستیکاتور - چاه تنهایی - همه برتامه ماه عسل وداستان به چاه افتادن آن زن سمنانی را دیده اند




آشنایی با نویسندگان - سید مهدی شجاعی

نمايشنامه هم به دست چاپ سپرده، اما بيشتر بر روي داستان‌نويسي متمركز شده و مجموعه‌هاي




نمايشنامه «فاجعه» به قلم ساموئل بكت

آسمانه - نمايشنامه «فاجعه» به قلم ساموئل بكت - نوِشته هاى تئاترى و هنری و نمايشنامه هاي رضا




برچسب :