مطالعه فرایند اجتماعی شدن در زندگی شهری با تاکید بر فعالیت های فرهنگی و اجتماعی مدیریت شهری مشهد

 

 

 

مطالعه فرایند اجتماعی شدن در زندگی شهری با تاکید بر فعالیت های فرهنگی و اجتماعی مدیریت شهری مشهد

 

محمد حسن شربتيانچکیده

 

انقلاب صنعتی منجر به شکل گیری شیوه زندگی شهرنشینی شده، که افراد جامعه شهری باید آن را کسب کنند. این فرایند آموزشی و یادگیری اجتماعی را می توان اجتماعی شدن یا جامعه پذیری شهری نامید . این پدیده اجتماعی از بعد جامعه شناختی و انسان شناسی شهری در ارتقاء فرهنگ شهری بصورت یک واقعیت اجتماعی و انسانی بطور مستقیم و غیرمستقیم در قالب برنامه ریزی های فرهنگی و اجتماعی مدیریت شهری بر فضاء شهر تأثیر گذارست. حوزه فرهنگی و اجتماعی مدیریت شهری بعنوان دستگاه و نهاد اشاعه دهنده فرهنگ شهروندی  باید در قالب اجتماعی شدن شیوه های زندگی موسوم و رایج شهری را میان شهروندان ترویج دهد . در ساخت این فرایند ، خانواده ، مدرسه ، رسانه های جمعی، مساجد، موسسات فرهنگی و تربیتی و... از عوامل موثر هستند . از بعد دیگر در جامعه پذیری شهری، هنجارها بعنوان الگوهای صحیح رفتار ی در قالب " باید و نباید " در گسترش فرهنگ شهروندی و شکل بخشیدن به هویت فرهنگی نقش بسزایی دارد ، متولیان فرهنگی و اجتماعی  مدیریت شهرداری مشهد با برنامه ریزی های مختلف می توانند این الگوها را به اقشار مختلف جامعه شهری خصوصاً جوانان ، زنان ، کودکان ارائه دهند . از بعد دیگر، ارزش های اجتماعی در قالب نظام اجتماعی در این شهر بعنوان منبع حیاتی مورد احترام بوده ، و نقش موثری در ترویج اشاعه فرهنگی شهر دارد . این منبع فرهنگی با توجه به مطلوبیت، باید ارزشیابی و امتیازبندی گردد؛ و با توجه به بعد اشتراکی و قضاوت جمعی مفهوم سازی و عینی گردد؛ و همراه با عواطف و احساسات پرشور و هیجان انگیز به شهروندان در قالب برنامه ریزی های اجتماعی و فرهنگی عرضه گردد.

مفاهیم کلیدی

اجتماعی شدن  ، ارزش اجتماعی، انسان شناسی شهری،  جامعه شناسی شهری ،هنجار اجتماعی

 

مقدمه

     بعد از انقلاب صنعتی شیوه جدید زندگی بنام شهرنشینی در میان جوامع رواج یافت؛ که فرهنگ خاص خود را به همراه دارد . این پدیده اجتماعی از سازمان یافتگی خاصی برخوردار است؛ که در انطباق با فضاء ؛ مولفه های جدیدی را بوجود می آورد . این مولفه ها همراه با فرهنگ جدید ، فضاء متفاوتی نسبت به سایر فضاءها ایجاد کرده است .

    فضاء شهری و نوع زیستگاه آن با شیوه های زندگی روستایی و عشایری متفاوت است ؛ و فرهنگ خاص خود را برای آموزش می طلبد.  در این زمینه مدیریت شهری باید در زمینه فرهنگ شهرنشینی به ارزش ها ، هنجارها و اخلاق اجتماعی متناسب با فضاء فرهنگی حاکم بر آن شهر بر رعایت شهروندان تأکید کنند.

     از دیگر مؤلفه های این فضاء نوع معیشت یا اقتصاد شهری است،که بر فضاء بازار، ‌  تجارت و شکل گیری خدمات و صنعت تأکیدکرده است ؛ در این فضاء با رشد تقسیم کار اجتماعی و شکل گیری اصناف مختلف در فضاء شهری می توان در جهت اجتماعی شدن و جامعه پذیری فرهنگ اقتصاد شهری ، مدیریت شهری ، برنامه ریزی های فرهنگی و اجتماعی خاصی انجام داد.

     شهر به عنوان یک فضاء سیاسی دارای فرهنگ سیاسی متمایزی از سایر فضاءهاست ، در این فضاءرشد و ارتقاء فرهنگ مشارکت سیاسی و اجتماعی در زمینه توسعه شهری به عنوان ویژگی مهم در شکل گیری جامعه پذیری و اجتماعی شدن شهروندان بسیار مهم است ؛ و بررسی رابطه قدرت با فضاء شهری از زمینه های مهمی است که می توان در شکل گیری برنامه ریزی های مدیریت شهری بر آن توجه کرد .

    از بعد دیگرشهر دارای نوع روابط فرهنگی خاص است؛ که  این روابط انسانی و فرهنگی خاص، در زمینه رشد و ارتقاء فرهنگ شهروندی، زمینه متمایزی را از سایر  سبک های زندگی ( روستایی – عشایری) بوجود می آورد. بر این اساس درتعریفی عام باید  « شهر را زیست گاهی دانست که انسان ساخته و در زیر یک قدرت سیاسی مشخص ، که تمرکز جمعیتی نسبتاً پایداری را درون خود جای می دهد ، فضاهایی ویژه بر اساس تخصص های حرفه ای بوجود می آورد ، تفکیکی کمابیش مشخص و فزاینده میان بافت های مسکونی و بافت های کاری ایجاد می کند و فرهنگی خاص را به مثابه حاصلی از روابط درونی خویش پدید می آورد که درون خود خرده فرهنگ های بی شمار را حمل می کند »    ( فکوهی ، 1383 : 29 )

    در دهه های اخیر مدیریت شهرداری ها وشوراهای اسلامی در ایران  به ابعاد فرهنگی و اجتماعی شهر توجه زیادی کرده اند، و با تشکیل حوزه فرهنگی و اجتماعی در ساختار سیستماتیک خود تمهیدات و برنامه های خاصی برای ارتقاء فرهنگ شهروندی در نظر گرفته اند؛ لذا در این حوزه، فرایند اجتماعی شدن و آموزش اجتماعی شیوه زندگی شهرنشینی از اصول مهم و اساسی ساختار نظام توسعه فرهنگی شهراست ؛که کمک شایانی  به ارتقاء فرهنگ شهروندی می نماید؛ و در هر منطقه شهری با توجه به ساختار فضای فرهنگی و اجتماعی آن ، برنامه ها و آموزش های خاصی در زمینه نهادینه کردن فرهنگ شهرنشینی  باید انجام داد.

طرح مسأله

    اجتماعی شدن یا جامعه پذیری از فرایندهای اساسی شکل گیری هر جامعه ای است، که در تثبیت نظام اجتماعی و ساختار فرهنگ یک جامعه شهری بسیار مهم است . این فرایند در هر جامعه ای به شکل گیری هویت فرهنگی خاصی منجربه شده ، و با شکل گیری این هویت می توان این جامعه را از سایر جوامع ( روستائی و عشایری) جدا کرد .

    از بعد دیگر اجتماعی شدن یا جامعه پذیری در هویت بخشی به فرهنگ شهرنشینی بسیار کمک شایانی کرده است، و این فضاء را از سایر فضاءهای زندگی متمایز می کند. چنین فرایندی از طریق کنش متقابل انسانی، پایداری روابط متقابل ‌میان شهروندان و آموزش ضوابط زندگی شهری به تثبیت کردن هویت اجتماعی شهر بعنوان پدیده و فضای خاص کمک شایانی کرده . به عبارتی اجتماعی شدن «‌ فرآیندی که بر پایه آن مجموعه حیات و فعالیت های انسانی در شبکه وابستگیهای متقابل اجتماعی جای می یابند پدیده اجتماعی شدن از تعداد بسیاری از عوامل نظیر تجمع وسیع انسانها ، مقتضیات فنی،‌ عقلانی شدن حیات و تقبل پاسخگویی به نیازهای روز افزون جمعی توسط مسئولان دولتی منشأ می گیرد . » ( بیرو ،1375 : 1363 ) این فرایند در شهر شامل تمام فعالیت هایی است که انسانها به صورت روزمره برای ادامه حیات با یکدیگر تعامل متقابل باید  انجام دهند .

    شهر به عنوان فضایی که انسانها به صورت تجمع یافته کنار هم زندگی می کنند، و احتیاج به یکسری از ضوابط عام دارند که باید در طی زندگی روزمره در ادامه حیات خود آنها را رعایت کنند ؛ این ضوابط عام ،منجر به شکل گیری هویت فرهنگی خاص می گردد؛ باید طبق برنامه ریزی های فرهنگی و اجتماعی به شهروندان چنین هویتی آموزش داده شود .

    شهر به عنوان یک فضاء اجتماعی دارای حدود و ثغور است که عناصر اجتماعی متفاوتی را در خود در کنار یکدیگر جای داده است ؛ و این عناصر در این فضاء با یکدیگر ارتباط متقابل دارند؛ این فضاء یک واقعیت جامعه شناختی است که بازیگران آن به صورت متقابل با یکدیگر پیوند داشته. مدیریت شهری از طریق ارائه فعالیت ها و خدمات فرهنگی و اجتماعی به این فضاء معنا می بخشند ؛ د راین فضاءها  نمادها ،اشکال و سیستم های اجتماعی را تولید می کنند و آن را بصورت کالاهای اجتماعی و فرهنگی بطور مستقیم و غیرمستقیم در جهت تکامل و توسعه مادی و غیرمادی فرهنگ شهروندی با توجه به هویت فرهنگی خاص ارائه می کنند .

    از بعد انسان شناختی، شهر یک واقعیت انسانی است که فرهنگ خاص در آن بوجود می آید.این فرهنگ از طریق درونی شدن و نهادینه ساختن ارزش ها و هنجارهای خاص، از سایر شیوه های زندگی جدا می گردد . در این ساختار انسانی، افراد جامعه باید به انتقال و اجتماعی شدن هنجارها و ارزش های متناسب با شیوه زندگی شهری بپردازند؛ و آن را نسل به نسل به صورت مستقیم و غیرمستقیم بطوری صحیح انتقال دهند .

     از بعد دیگر فرهنگ به عنوان یک واقعیت اجتماعی و انسانی همراه با دستاوردهای مادی و معنوی در شهر بوجود می آید . در این فضاء الگوهای رفتاری خاص برای ارتباط متقابل میان اعضاء جامعه رواج دارد ؛ که افراد جامعه شهری باید آن الگوها را کسب کنند و به صورت نهادینه یافته در ساختار شیوه زندگی خود به کار ببرند . این بعد از ویژگی انسان بیانگر اهمیت رفتارهای اکتسابی در انسان است که زندگی او را از سایر موجودات جدا می کند و این عامل جزءپدیده های جامعه پذیری و اجتماعی شدن است . انسانها با آموختن رفتارهای اکتسابی در جامعه نیازهای خود را حل می کنند.؛ شهر جایگاهی است برای آموختن این رفتارها که در طی زمان این رفتارها در ساختار فرهنگی شهرنشینان متفاوت است.مدیریت شهری در هر زمان و موقعیت خاص باید به آموزش این رفتارهای اکتسابی بپردازند؛ و از طریق شیوه ها و ابزارهای مختلف این رفتارها به افراد آموزش دهند؛ محتوای این الگوهای رفتاری همان ارزش ها ، هنجارها ، قواعد و ضوابط اخلاق اجتماعی  فرهنگ شهروندی است که منجر به شکل گیری هویت فرهنگی خاص شده است . مدیریت فرهنگی حوزه شهری در طی برنامه های بلندمدت و کوتاه مدت باید در جهت تقویت رفتارهای اکتسابی شهر فعالیت هایی را به صورت مستقیم و غیرمستقیم پایه ریزی نمایند . بر این اساس در این مقاله در پی بررسی سوالات ذیل در حوزه فرهنگی و اجتماعی مدیریت شهری با تأکید بر فعالیت های مدیریت شهری مشهد می باشیم.

 اجتماعی شدن در شهر چه جایگاهی داشته است؟

نقش هنجارهای اجتماعی در ساخت شهری چه بوده است؟

ارزش های اجتماعی در شهر به چه مسائلی در شهر پرداخته است؟

اهمیت نقش اجتماعی شدن در شهر

     انسان موجودی اجتماعی است که در طول فرایند زندگی خود از طریق کنش متقابل با انسانها و نهادهای اجتماعی به کسب شیوه زندگی کردن با دیگران در جامعه پرداخته، این فرایند را اجتماعی شدن یا جامعه پذیری گویند .« منظور از اجتماعی شدن کیفیتی است که در نتیجه آن آدمی شیوه های زندگی در جامعه خود را یاد می گیرد و شخصیتی را کسب می کند و آمادگی آن را می یابد تا به عنوان عضو اسمی جامعه شناخته گردد . » ( قنادان و همکاران . 1375 : 93 ) در این فرایند انسان به کسب شیوه زندگی متناسب با فرهنگ آن جامعه پرداخته؛ که همان عادات و آداب و شیوه گذران حیات زندگی فرد در جامعه را شامل شده است .این نحوه اکتسابی شدن با توجه به هر گونه ساختار فرهنگی و اجتماعی متفاوت است؛ و به صورت فردی و جمعی افراد یک جامعه، شیوه زندگی خاصی را برای ادامه حیات و گذران زندگی انتخاب می کنند.سبک زندگی در واقع آن روش هایی است که افراد برای گذران امور متفاوت زندگی به صورت شخصی و جمعی با توجه به موقعیت ها و نقش هایی که از نظر فرهنگی و اجتماعی در زندگی ایفاء می کنند؛ و ساخت اجتماعی و فرهنگی خود را می سازنند؛ در طول زندگی کسب کرده.

    شهر به عنوان یک پدیده اجتماعی و زیستگاه فرهنگی ، سبک خاصی از ساخت اجتماعی زندگی انسان را به خود اختصاص داده ؛ در این شیوه زندگی می توان ساختار مادی و غیرمادی فرهنگ را کسب کرد؛ و آن را به سایر افراد جامعه که زندگی خود را در جهت توسعه فضاء شهری سوق داده اند بصورت الگوی زندگی انتقال داد . در این فضاء نهادهای شهری در جهت الگوی رفتاری خاص متناسب با روحیات و ساختار اجتماعی فضاء شهری به  صورت تعامل متقابل وکنش فرهنگی همراه با مشارکت اجتماعی شهروندان  فرایندهای جامعه پذیری و اجتماعی شدن را آموزش می دهند .این گونه یادگیری اجتماعی به نوعی انطباق یافتن شهروندان با ارزش ها و هنجارهای یک جامعه شهری است که متولیان نهادهای فرهنگی و اجتماعی شهرداری باید به آموزش اجتماعی و گسترش ارزش ها و هنجارهای متناسب با زندگی شهری بپردازند . این نقش در قالب خدمات رفاهی ، فراغتی، آموزشی و اجتماعی باید صورت گیرد .

    اجتماعی شدن یا جامعه پذیری شهروندان تنها نباید یک بعدی باشد، بلکه با توجه به همه ابعاد زندگی اجتماعی باید صورت گیرد . در این راستا خدمات فرهنگی و اجتماعی نهادها و سازمانهای مدیریت شهری مشهد در ابعاد فرهنگی بیشتر معطوف به ارائه فعالیت های دینی شده اند؛ وسایر ابعاد جامعه پذیری ( اجتماعی، فرهنگی، اخلاقی، حقوقی و شهروندی و...) کمرنگ تر اجرا گردیده است . از دیدگاه مدیران وقت در نهادهای فرهنگی و اجتماعی شهرداری ، مشهد به دلیل جایگاه مقدس حضرت رضا ( ع ) به عنوان کلان شهر مذهبی جهان اسلام بیشتر احتیاج به توسعه ارتقاء فرهنگ دینی داشته. در صورتی که در این شهر، زندگی شهروندان  در سایر ابعاد زندگی شهری، دچار مسائل و معضلات اجتماعی است؛ و سایر جنبه های ارتقاء فرهنگ شهری در مشهد با توجه به پتانسیل فرهنگی و اجتماعی قوی  نسبت به سایر کلان شهرهای ایران بسیار ضعیف  بوده است. از سوی دیگر اجتماعی شدن و یادگیری اجتماعی شهروندان بیشتر  بعد سیاسی و مذهبی به خود گرفته است ، مدیران و اعضای شورای شهر بیشتر با رویکرد سیاسی و دینی به ارتقاء فرهنگ شهروندی پرداخته اند ، در حالیکه برنامه ریزی های فرهنگی و اجتماعی علاوه بر پوشش دادن این ابعاد بطور اخص می تواند اجتماعی تر و فرهنگی تر باشد .

از بعد جامعه شناسی و انسان شناسی شهری ، اجتماعی شدن و فرهنگ پذیری باید بصورت همه جانبه حیات زندگی شهروندان را در برگیرد؛ و هدف از آن، کسب آگاهی ها و الگوهای متنوع زندگی شهری است.

    اجتماعی شدن یا جامعه پذیری شهری، باید با توجه به شناخت نیازهای اجتماعی و فرهنگی هر منطقه شهری صورت گیرد . سازمان ها و نهادهای پژوهشی شهرداری با ارائه شناخت منطقی از نیازمندی های هر منطقه شهری و متناسب با سطح فرهنگی و اجتماعی شهروندان، یکسری از آموزش های اجتماعی را  بطور خاص و یکسری از الگوهای یادگیری اجتماعی را  بطور عام تعلیم دهند؛ و  بصورت کنش متقابل و مستمر  در طی  سال  ترویج دهند .

    اهداف اساسی جامعه پذیری در شهر این است که نهادهای فرهنگی ، شهروند را برای کسب مهارت های ضروری زندگی  باید آماده نمایند . نهادهای اجتماعی و فرهنگی مدیریت شهرداری از طریق این جامعه پذیری باید بصورت موثر، بتوانند با دیگران ارتباط برقرار کنند ، این ارتباط متقابل همان کسب توانائی های لازم یا همان آموزش های اجتماعی است .

    از دیگر اهداف جامعه پذیری در شهر این است که از طریق اجتماعی شدن شهروندان با الگوهای رفتار شهروندی ، افراد بتوانند نیازهای خود را به شیوه های قابل قبول حل نمایند. همچنین نهادهای شهری باید شهروند را در جهت نهادینه کردن و متمرکز ساختن ارزش ها و اعتقادات اساسی که برای زندگی کردن در یک شهر لازم است از طریق اجتماعی شدن آماده نمایند . «1- یکی از مقاصد جامعه پذیری شهری آموزش قواعد و نظامات اساسی ، از آداب و عادات و رفتار روزمره گرفته تا روشهای علمی ، به افراد است .2- فراگرد جامعه پذیری به همان میزان که عادات و رفتار فرد را مطابق هنجارهای اجتماعی ، ‌تحت نظم انضباط در می آورد به امید و آرزو می دهد .3- فراگرد جامعه پذیری شهری از طریق برآورده ساختن آرزوها ، امیدها و سوداهای فردی یا ممانعت از دستیابی بدانها برای فرد هویت می آفریند .4- فرایند جامعه پذیری شهری نقش های اجتماعی و نگرش ها ، انتظارات و گرایشات مربوط به نقش شهروندان را به افراد جامعه می آموزند . 5- هدف دیگر فرایند جامعه پذیری شهری آموختن مهارت ها است نهادهای فرهنگی و اجتماعی مدیریت شهری با مشارکت سایر نهادهای آموزشی مهمترین وظیفه اجتماعی کردن شهروندان را برای نظم و حل معضلات شهری بر عهده دارند »  ( علاقه بند ،‌ 1375 ؛ 76 )

در ساخت چنین فرایندی یکسری از عوامل به نهادهای شهری می توانند در جهت گسترش اجتماعی شدن شهروندان کمک نمایند .

    خانواده : خانواده به عنوان هسته اصلی هر جامعه ای نقش موثر در فرایند اجتماعی شدن شهری داشته . یکسری از آموزش ها و مهارتهای اجتماعی برای خانواده ها خصوصاً زنان ،‌ کودکان انعکاس موثری در تقویت گسترش فرهنگ شهری داشته . بر این اساس نهادهای فرهنگی و اجتماعی شهر با سرمایه گذای و برنامه ریزی اجتماعی و فرهنگی برای آموزش های لازم به زنان خانه دار در جهت نظم و رعایت فرهنگ شهری و استفاده از الگوهای رفتاری مناسب می توان به تاثیر این نهاد در توسعه فرهنگ شهروندی اذعان نمود .

     مدرسه: در جامعه های صنعتی امروز یکی از نهادهایی که در کنار خانواده مستقیماً در اجتماعی شدن افراد جامعه نقش دارد مدرسه است . « در جوامع پیشرفته ، این مسئولیت و اجتماعی شدن ، به سازمانهای رسمی مانند مدرسه واگذار شده است . در واقع مدرسه نخستین دستگاهی است که مسئولیت انتقال دانشها و معارف انباشته شده به فرد را برعهده دارد . مدرسه به عنوان عامل اجتماعی ساختن بر اساس قواعدی که انتظار می رود هر فرد از آن تبعیت کند سازمان یافته است»  ( کوئن ، 131: 111 )

حوزه فرهنگی و اجتماعی مدیریت شهرداری ، در جهت ارتقاء فرهنگ شهری با مشارکت سازمان آموزش و پرورش فعالیت ها و اقدامات مناسبی را انجام داده از فعالیت های این مشارکت ، گسترش و تقویت ورزش همگانی و اهمیت آن در مدارس ، توسعه ترویج فرهنگ دینی و تجهیزات کتابخانه ای و ... بوده است.

    رسانه های جمعی: در اغلب کشورهای پیشرفته ، رسانه های جمعی نقش اساسی در فرایند اجتماعی شدن بازی می کنند . ارتباط موثر مدیریت شهرداری با وسایل ارتباط جمعی، در زمینه آموزش و کسب مهارت های فرهنگ شهروندی و در زمینه گسترش هنجارهای اجتماعی شهر و انعکاس فرهنگ  شهری از زمینه های موثر اجتماعی شدن شهری می تواند تلقی گردد .

    مسجد : مسجد به عنوان پایگاه اجتماعی در اسلام ، در حال حاضر در شهرها نقش موثری در شکل گیری فرهنگ شهروندی می تواند داشته باشد . شهرداری با مشارکت این پایگاه های شهری در زمینه گسترش فرهنگ کتاب و کتابخوانی، آموزشهای  توسعه فرهنگ شهری و محله ،‌ برگزاری جلسات و کار گروههای اجتماعی، حل معضلات و مشکلات محله و منطقه و..... می توانند در بهینه سازی ، بهبود و برنامه ریزی فرهنگی و اجتماعی شهری موثر واقع گردد.

    موسسات فرهنگی :  این موسسات در سطح شهر، با مشارکت و نظارت حوزه فرهنگی و اجتماعی، در زمینه ارتقاء فرهنگ شهری با ارائه برنامه های دینی ،  ورزشی ،اجتماعی ، فرهنگی و هنری می توانند شهروندان را برای کسب یادگیری زندگی شهری آماده نماید. و حتی با ارائه خدمات اجتماعی در شهر چون گذران اوقات فراغت ، کانونهای مشاوره ای و ... به حل معضلات و مشکلات شهری و تقویت فرهنگ شهری پرداخته.

    فضاء های ورزشی : از دیگر عوامل ساخت فرایند اجتماعی شدن در شهر، خصوصاً در جهت تقویت وتشویق گسترش ورزش همگانی و پر کردن اوقات فراغت ، فضاءهای ورزشی می باشند که با همکاری هیات ورزش همگانی شهر، خدمات مناسبی در جهت ترویج ارتقاء فرهنگ شهری  می توان ارائه داد .

    بطور کلی جامعه پذیری فرایندی است در جهت کسب شیوه های زندگی که فرد را مطابق با هنجارهای مرسوم در یک جامعه در جهت برآورده ساختن امیدها و آرزوها و آموختن نقش ها و نگرش ها و انتظارات در می آورد ؛ این فرایند آموزشی با همکاری مهمترین عوامل اجتماعی شدن چون خانواده ، مدرسه و رسانه های جمعی و ... سهل الوصول تر خواهد بود . به عبارتی، جامعه پذیری یا اجتماعی شدن در شهر، فرایندی است که ارزش ها و هنجارهای شیوه زندگی شهری را باید به شهروندان با توجه به خصوصیات وویژگیهای هر محله و منطقه شهری آموزش دهد؛ علاوه بر این با توجه به روح فرهنگی انطباق یافته در شهر به انتقال وتسری پذیری الگوهای کلی زندگی شهری باید پرداخت.

نقش هنجارهای اجتماعی در شهر

     بخشی از فرایندهای شیوه زندگی یا کسب الگوی جامعه پذیری در شهر آموزش هنجارهای اجتماعی است . اولین فرایند زندگی اجتماعی شهروندان، داشتن روابط متقابل اجتماعی است؛ این کنش باید نظامند و قاعده مند باشد ؛ چنین قاعده مندی تاثیر بر رفتارهای اجتماعی شهروندان  می گذارد . هنگامیکه این نظم بر رفتار شهرنشینان نهادینه شده باشد؛ معضلات و مشکلات مسائل شهرنشینی از بعد فرهنگی و اجتماعی و ... کمترخواهد بود .

    هنجار از مفاهیم اساسی اندیشه های جامعه شناسی و انسان شناسی است . این پدیده اجتماعی کلیه الگوهای زندگی افراد جامعه را در بر گرفته است . زندگی شهری هم دارای رفتار های " باید و نباید" خاص خودش است ، که تمام افراد یک شهر،آن را بصورت ضوابط رفتاری در شهر رعایت بایدکنند . این الگوها از سوی دستگاههای اجرایی شهر به شهروندان آموزش داده می شود .« هنجار ( Norm ) یک قاعده رفتاری است که مشخص می کند مردم در شرایط معینی چگونه رفتاری باید داشته باشند فایده این استاندارد رفتاری آن است که به تمامی الگوهای روابط متقابل اجتماعی و شیوه های انجام امور کمک می کند . هنجارها از این بابت بر ارزش ها و گرایشات اجتماعی اثر می گذارند که تجویزکننده در عین حال نهی کننده رفتارها هستند ، هر فرهنگ ، پاره فرهنگ و یا هر گروه دارای هنجارهایی است که بر آن حاکم است و از این طریق رفتارهای متناسب را تعیین می کند . قوانین ، طرز لباس پوشیدن ، مقررات اداری ، برنامه تحصیلی ، قواعد ورزش ها و بازیها ، همه گونه هایی از هنجارهای اجتماعی هستند . از نظر جامعه شناسی نکته ای که اهمیت دارد آن است که بدانیم هنجارهای اجتماعی چگونه ایجاد می شوند . برخی از هنجارها از طریق مذهب ،‌ قوه مقننه و یا دولت ها بوجود می آیند و بسیاری از هنجارهای مهم زندگی ما نیز از عادات و سنت ها ناشی می شوند و در ردیف شیوه های سنتی و تکراری انجام امور روزمره قادر می گیرند . آنچه از نظر هنجارها ، اهمیت دارد فشار اجتماعی ناشی از اشخاصی است که با یکدیگر ارتباط متقابل اجتماعی دارند . اشخاص درباره چیزهایی داوری می کنند و این قضاوت ها را به دیگران نیز منتقل می کنند . » ( محسنی . 1378 ؛ 279 )

    حوزه اجتماعی و فرهنگی شهرداری، از طریق الگوهای رفتار فرهنگی و اجتماعی متناسب با شهر باید به شهروندان رفتارها را آموزش دهند و سودمندی ها و کاربردهای این الگوها را برای مردم بازگو کنند و از این طریق به بقای شهر و پایداری الگوهای روابط متقابل میان شهروندان و نهادهای شهری برای حل مشکلات کمک نمایند .

    نهادهای فرهنگی و اجتماعی شهرداری ر نقش یک پزشک را دارند که باید الگوهای رفتاری متناسب با شهر و زندگی شهری را بصورت نسخه ای مناسب برای حل و بهبود معضلات شهری تجویز کنند؛ و در عین حال به دنبال نفی الگوهای غلط زندگی شهری باشند .

    شهرداری در فضاهای اجتماعی و فرهنگی ، ورزشی ، ‌خانه های فرهنگ ، فرهنگسراها ،‌ و....، قوانین فرهنگی و اجتماعی مطلوب یک شهر ، کسب مهارتهای زندگی شهری ، اثرات اجتماعی و فرهنگی ورزش و بازیهای ورزشی ،‌ نحوه زندگی در آپارتمان ، رعایت قواعد و ضوابط اجتماعی ترافیک ، حل معضلات نابهنجاری های شهری ، آشنایی با بیماری های جسمی و پزشکی در شهر و جلوگیری از عوارض آن و ...  باید آموزش دهد .

    این گونه فعالیت ها و الگوهای رفتاری از شاخص های اصلی خدمات فرهنگی و اجتماعی مدیریت شهرداری ها می باشد. حوزه های فرهنگی و اجتماعی شهرداری ها باید به دنبال گسترش ارتقاء عادات و سنت های فرهنگی و اجتماعی زندگی شهری باشند . در این زمینه تنها نباید یکسویه به این مسئله توجه کنند و بصورت همه جانبه در ابعاد کلی و جزئی با توجه به نیازهای عمومی و خصوصی شهر و محلات شهری این الگوها را مدام و مستمر آموزش دهند ؛ علاوه بر این به دنبال قضاوت ها و رفع نواقص خود باشند .

    نهادهای فرهنگی و اجتماعی شهرداری باید در جهت کارکرد هنجارهای شهری ابتدا نظم را بعنوان الگوی حیاتی زندگی شهری در میان رفتار شهروندان نهادینه کنند ؛ این نهادها با برگزاری آموزشهای مستقیم و غیرمستقیم با همکاری سایر موسسات و مراکز و نهادهای شهری این قاعده رفتار اجتماعی را در شهر اجرا نمایند .

    بعنوان مثال رعایت ترافیک در شهر و آموزش الگوی صحیح فرهنگ رانندگی در شهر که یکی از معضلات و مسائل نابسامانی شهری است باید در اذهان شهروندان نهادینه گردد . در این زمینه سازمان ها و حوزه های خدمات فرهنگی و اجتماعی شهرداری فعالیت های خوبی را انجام داده اند و این فعالیت احتیاج به تداوم و استمرار بیشتری دارد تا به نوعی شهروندان اجتماعی شدن ثانویه را کسب نمایند . یکی از کارکردهای اساسی هنجارهای اجتماعی شهر نظم اجتماعی است « هنجارها برای زندگی جمعی و نظم اجتماعی الزامی است و اگر در شبکه وسیع روابط اجتماعی ، هنجارها رعایت نشوند . زندگی اجتماعی مختل و جامعه عملاً فلج می شود . در آن صورت " روابط اجتماعی " که هدفش بهتر ارضاء شدن نیاز است بطور معکوس تاثیر می گذارد و هر جا که انسان وارد شبکه روابط اجتماعی شود باید انتظار داشته باشد که این روابط در واقع مانع دستیابی او به هدفش خواهند شد» .  ( رفیع پور ، 1378 ؛ 187 )

    نهادها و سازمان های فرهنگی و اجتماعی مدیریت شهرداری ،باید شهروندان را در اجرای این   فرایند بصورت اجبار اجتماعی ملزم به رعایت قوانین نمایند ، در غیر این صورت بی هنجاری در شهر گسترش می یابد؛ این ضوابط و قواعد بصورت مستمر از طریق آموزش ، تبلیغات ، اطلاع رسانی و... باید انجام شود .

    از بعد دیگر یکی از کارکردهای اجتماعی هنجارها الزامی بودن آنها است؛ این ملزم بودن در برقراری روابط اجتماعی بسیار عنصر مهمی است .‌ افراد جامعه شهری باید در برقراری رابطه اجتماعی یکسری از ضوابط و قواعد را در قالب "بایدها و نبایدها" رعایت کنند ، این  بایدها و نبایدها  را بصورت درست و مفید بر روابط متقابل شهروندان آموزش داد.

     امروزه یکی از معضلات و مشکلات شهری نبود قواعد منطقی بر روابط همسایگی در زندگی آپارتمان نشینی است ، نهاد شهرداری در راستای اجرای الگوهای "باید و نباید رفتار همسایگی" در زندگی آپارتمان نشینی باید شهروندان را آموزش دهد؛ و ملزم به یادگیری اجتماعی اجرای این الگوها کند . همچنین باید شهروندان را در جهت رعایت حقوق شهروندی و آئین زندگی شهری که آن را در شهر نسبت به یکدیگر و سایر نهادها دارند آشنا کرد. .هنجارها در نهادهای شهری وسیله ای هستند برای تنظیم روابط اجتماعی میان شهروندان با یکدیگر و با سایر نهادها، که از طریق  رعایت آن بهتر  می توان به ارضاء نیازها پرداخت ؛‌ هنگامیکه این وسایل در جهت خود شکوفایی تعالی و ارتقاء فرهنگ شهری  باشند، کارکرد فایده مندی و سودمندی هنجارهای اجتماعی را در شهر بیان می کند.

    بر اساس چنین کارکردهایی باید شهروندان را برای همشکل کردن و پیروی کردن یکسان از یکسری الگوهای رفتاری مناسب در قالب آموزش ، تبلیغ ، اطلاع رسانی ، ترویج و....  بصورت مداوم و مستمر آشنا کرد .

    مدیران فرهنگی و اجتماعی شهرداری با توجه به تنوع هنجارهای اجتماعی باید به آموزش و ترویج سه دسته از هنجارهای اجتماعی در شهر بپردازند :

    الف- یکدسته از عادات یا روشهایی بصورت سنتی برای انجام کارها وجود دارد ، که شیوه های مطلوب رفتار و عمل در جامعه می باشد . این دسته از شیوه ها مجاز می باشند و افراد جامعه تمایل به انجام آن را دارند و معمولاً مجازات برای آن مطرح نشده . بعنوان مثال اطعام اقشارمحروم جامعه شهری از شیوه های موسوم در جامعه اسلامی است که در فرهنگ شهری باقیمانده است و مدیران شهرداری در جهت نهادینه کردن چنین شیوه اسلامی اقدام به انجام الگوهای رفتاری آن در قالب برپایی سفره های علوی نموده اند .

    ب- دسته دیگری از هنجارها ، رسوم اجتماعی هستند؛ که برای اداره شهر امری ضروری است و جزء شاخصهای رفاه جامعه شهری محسوب شده ؛ و تخلف از آن برای نابودی حیات انسانی جرم به حساب می آید . به عنوان مثال نابودی فضای سبز ، عدم رعایت حریم اجتماعی شهروندان ، عدم آرامش و امنیت اجتماعی شهروندان و ... از هنجارهای اجتماعی شهرمی باشد که در جهت جلوگیری و اجرای صحیح آن نهادهای فرهنگی و اجتماعی باید تلاش کنند.

    ج- قوانین ، هنجارهایی هستند، که توسط نهادهای دولتی برقرار می شوند و به علت ضمانت اجرایی دارای مشروعیت قانونی می باشند . قوانین با رسوم اجتماعی توافق ندارند پس تخلف از آنها معمولاً زیاد است . در مواردی که قوانین در چارچوب رسوم اجتماعی رشد می کنند . احترام نسبت به آنها زیاد است . نهادهای شهری برای اجرای نظم در شهر یکسری از قوانین را باید آموزش دهند ، از طریق رعایت کردن آنها تخلفات شهری و معضلات شهری کمتر می گردد .

    هنجارهای اجتماعی در شهر همان الگوهای رفتاری" بایدها و نبایدهاست" که بصورت قوانین ، شیوه های قومی و رسوم اجتماعی از طریق آموزش و یادگیری اجتماعی مستمر و تداوم بصورت نهادینه یافته در جهت برقراری نظم و حل معضلات و مشکلات شهری از سوی نهادهای اجتماعی مدیریت شهرداری اجرا می گردد .

نقش ارزش های اجتماعی در شهر

    ارزش های اجتماعی از اساسی ترین عناصر یک نظام اجتماعی می باشند؛ که از طریق نظارت و هدایت آنها می توان جامعه را به سمت تعالی کشاند . ارزشهای اجتماعی یک تصور و درک برای فرد و گروههای اجتماعی است ، درباره مطلوبیت که بر روی انتخاب روشها ،‌ ابزار و عمل افراد تاثیر می گذارد.

     ارزش ها یک فرایند ارزیابی و امتیازبندی هستند . بر اساس پایه ارزیابی خودمان پدیده های اطرافمان را ارزیابی می کنیم و رفتارمان را نسبت به آنها تنظیم می کنیم ، بر این اساس واژه جهت گیری ارزشی نیز مورد استفاده قرار می گیرد .

    مدیریت شهرداری در حوزه فرهنگی و اجتماعی باید برای پیشبرد حرکت نظم اجتماعی در جامعه شهری به امتیازبندی و الویت بندی پدیده های اجتماعی بپردازد؛ و تاکید بر بعد مثبت فرایندهای زندگی شهری نماید؛ بر اساس چنین ارزیابی و امتیازبندی یک سلسله نظام ارزشی بصورت به هم پیوسته در شهر گسترش می یابد .

     از طریق چنین اولویت و درجه بندی ، نیازهای زندگی شهری را باید شناخت ؛ و آنهایی که از اهمیت فراوانی برخوردار می باشد در رأس قرار می گیرند . در حوزه فرهنگی و اجتماعی ، ترویج و آموزش کتاب و کتابخوانی ،‌رعایت قوانین شهری ، رعایت احترام به حقوق یکدیگر در شهر ، نحوه برخورد تعامل با یکدیگر ، نحوه استفاده از سرمایه های عمومی در شهر استفاده بهینه از فضای شهری ، اهمیت زیباسازی مبلمان شهری و ... جزء نیازهای اجتماعی و فرهنگی است؛ که در شکل گیری نظام ارزشی شهر و گسترش آن اهمیت زیادی دارد .

    از سوی دیگر نظام هنجاری مثبتی که در بین شهروندان می تواند اثرگذار باشد به عنوان منشأ ارزشگذاری و ایجاد شکل گیری نظام ارزشی بسیار قوی است . رعایت و احترام به هنجارها و پیروی از آنها می تواند از مهمترین ویژگی های نظام ارزشی یک جامعه شهری باشد ؛ نهادهای اجرایی مدیریت شهرداری باید آن دسته از هنجارهایی که تصور می رود انسانها از آن پیروی می کنند تا از طریق آن احترام و ارزش خود را حفظ یا بیشتر نمایند جزء نظام ارزشهای اجتماعی زندگی شهری قرار دهند .

    در یک جامعه شهری آن پدیده هایی که بصورت کمیاب وجود دارد؛ و انسانها در تلاش برای دستیابی به آنها می باشند جزء عناصر اساسی نظام ارزش های اجتماعی هستند؛ که در حوزه فرهنگی و اجتماعی باید بر روی آن تاکید کرد ، این عامل ( کمیابی )، برای مردان و زنان کسب ارزش را برمی انگیزد که آن را بدست آورند؛ حال حوزه های فرهنگی و اجتماعی مدیریت شهرداری باید به ترویج و آموزش شهروندان برای کسب عوامل کمیاب شهری بپردازند ، مانند آرامش ، امنیت ،‌ نظم و اخلاق اجتماعی و ...معیارهایی که برای ارزیابی ارزش ها وجود دارد؛ که به فرهنگ کلی و بر جامعه معنا می دهدعبارتست از:« 1- ارزش ها میان مردم مشترک اند و شمار کثیری از افراد درباره اهمیت آنها به توافق رسیده اند ( وفاق اجتماعی ) 2- ارزشها به قضاوت شخصی افراد بستگی ندارند .3- ارزشها با عواطف همراهند ، اشخاص برای صیانت ارزشها مبارزه می کنند و برای حفظ ارزشها والا از بذل و جان دریغ نمی ورزند .4- و بالاخره چون ارزشها به وفاق میان اشخاص کثیری پذیرفته شده اند می توان آنها را مفهوم سازی کرد یعنی از اشیاء گوناگون ارزیابی شده انتزاع کرد» .   ( نیک گهر ، 1375 . 281 )

    متولیان شهرداری باید به دنبال ترویج و گسترش ارزش های مشترک میان شهروندان باشند ؛ که بصورت عمومی رواج دارد و به نوعی وفاق اجتماعی برای انجام و رعایت آنها  باید به وجود آورد. از سوی دیگر به نوعی این معیارها در شهر همراه با قضاوت جمعی روبرو است . از بعد دیگر این رعایت و احترام به این معیارهای اجتماعی باید همراه با بعد عاطفی باشد تا تمام شهروندان برای حمایت و صیانت و رسیدن به آنها از هیچ چیز دریغ نورزند ، و باید این معیارها را بصورت اجتماعی و فرهنگی مفهوم سازی کرد و قابل رویت نمود .

    متولیان حوزه فرهنگ در شهرداری  در جهت گسترش ( تقویت باورهای دینی ، تکریم و احترام به حقوق شهروندان و ...) می توانند معیارهای ارزیابی ارزش اجتماعی جامعه را بصورت مفهوم سازی و عینی ، آموزش دهند و اجرا نمایند ؛ و بصورت رفتار ارزشی در ارتقاء فرهنگ شهری نهادینه نمایند .

     در مجموع ارزش های اجتماعی به صورت آموزش و نظارت دقیق همراه با ارائه تصویر و درک درستی از واقعیت جزء عناصر اساسی یک نظام اجتماعی در شهر است . متولیان حوزه فرهنگ شهری خصوصاً مدیران و برنامه ریزان مدیریت شهرداری با ارائه یک فرایند ارزیابی و طبقه بندی شده شماری از رفتارهای اجتماعی مشترک که بصورت عینی و ملموس با بعد عاطفی و احساسی و قضاوت جمعی همراه باشد باید در بین شهروندان ترویج دهند .

نتیجه گیری

    فرایند اجتماعی شدن یا جامعه پذیری در شهر کسب الگوهای شیوه زندگی آن شهر می باشد . متولیان حوزه فرهنگی و اجتماعی شهرداری با برنامه ریزهای  اجتماعی و فرهنگی، در جهت ارتقاء فرهنگ شهرنشینی می توانند الگوهای مناسب رفتاری و  یادگیری اجتماعی شهروندان را تقویت کنند ، چنین فرایندی باید با توجه به شناخت نیازهای اساسی هر منطقه و محله باید باشد .

    فرایند جامعه پذیری در شهر تمام فعالیت های روزمره زندگی شهرنشینان را در برمی گیرد. در این فضاء افراد با یکدیگر ارتباط متقابل دارند و از طریق ارائه خدمات فرهنگی و اجتماعی و حل نیازهای یکدیگر به این فضاء معنای واقعی می بخشند ؛ پس  حوزه فرهنگی و اجتماعی شهرداریها بصورت مستقیم و غیرمستقیم در جهت توسعه تکامل فرهنگ باید به ارائه هویت فرهنگی خاص  در شهربپردازد .

     از بعد دیگر اجتماعی شدن کیفیتی است که در نتیجه آن تمام افراد جامعه باید سبک زندگی شهری را یاد گیرند و آمادگی آن را بیابند تا به عنوان شهروند رسمی جامعه شناخته گردند . این سبک همان عادات ، آداب و رسوم ، شیوه گذران حیات زندگی در شهر است که بصورت الگوهای اکتسابی رفتار به شهروندان باید از سوی دستگاههای اجرایی شهر آموزش د اده شود.

    حوزه فرهنگی و اجتماعی شهرداری باید به تدریج گسترش کسب مهارتهای ضروری زندگی در بین شهروندان بپردازد . از طریق ارتباط موثر و متقابل می توان این الگوها را آموزش داد ؛ این آموزش باید با توجه به ارزشها و هنجارهای فرهنگی یک جامعه بصورت مداوم و مستمر در جهت کسب توانائیهای لازم ارائه گردد .

    در ساخت چنین فرایندهایی خانواده به عنوان هسته مرکزی جامعه شهری که نقش بسزایی در تربیت افراد برای همسازی با شیوه زندگی رایج در شهر دارد، می تواند انعکاس موثری در ترویج ارتقاء فرهنگ شهروندی داشته باشد . متولیان حوزه فرهنگی و اجتماعی شهر با ارائه برنامه های فرهنگی و اجتماعی برای خانواده ها بویژه بانوان ، کودکان ، نوجوانان ، جوانان و سالمندان می تواند در جهت گسترش اجتماعی شدن حرکت نماید .

    مدرسه به عنوان دومین نهاد اجتماعی در ترویج فرهنگ ارتقاء شهروندی بسیار عنصر موثری می باشد.  شهرداری با مشارکت آموزش و پرورش در گسترش تربیت شهروندی و ارتقاء درجه فرهنگ شهرنشینی نقش بسیار موثری می تواند داشته باشد. در بعد ورزش ، گسترش سلامتی و بهداشت شهری ، ترویج اشاعه فرهنگ دینی و ... از بعد فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی است که بصورت مشارکتی می توان میان شهرداری و آموزش و پرورش ایجاد کرد .

    رسانه های جمعی هم با اختصاص دادن برنامه های آموزش فرهنگی و اجتماعی ، ساخت سریالها و فیلم های داستانی، ارائه پیام های فرهنگی و اجتماعی، همچنین مطالب خواندنی و جالب درباره حل معضلات و مشکلات شهری نقش بسزایی در اجتماعی شدن شهروندان می توانند داشته باشند .

    از دیگر نهادهای اساسی که در فرهنگ پذیری و اجتماعی شدن شهروندان تاثیر می تواند بگذارد مساجد می باشند . مسجد به عنوان پایگاه اجتماعی و فرهنگی در هر محله ای می توانند کاکرد موثری در حل مشکلات ، معضلات و آموزشهای شهروندی  داشته باشد.  با ارائه آموزشهای لازم در هر محله ای می توان شهروندان را در زمینه فرایند یادگیری اجتماعی تشویق و ترغیب نمود .

    از دیگر نهادهای اساسی در اجتماعی شدن شهروندان موسسه های فرهنگی در سطح شهر می باشند که با وجود داشتن کارکردهایی مختلف با همکاری حوزه های فرهنگی و اجتماعی شهرداری در گسترش جامعه پذیری شهری نقش خوبی می توانند ارائه دهند .

    متولیان اجرایی شهرداری در حوزه فرهنگی و اجتماعی با توجه به بعد اجتماعی شدن باید به قاعده رفتاری و الگوهای روابط متقابل میان شهروندان در قالب آموزش هنجارهای اجتماعی توجه کنند . این الگوها بصورت تجویز شده بطور مستقیم و غیرمستقیم می تواند ارائه شود ؛ و  به حل معضلات و بهبود فرهنگ شهری کمک نماید . بعنوان مثال ارائه الگوهای "باید و نباید ترافیک و فرهنگ صحیح رانندگی شهری" می تواند در نهادینه کردن الگوهای رفتار شهری در اذهان شهروندان کمک شایانی به فراگیری نظم شهری نماید .

    این الگوها رفتاری بصورت عادات و روش های سنتی و اسلامی که مطلوب جامعه است در کنار تقویت رسوم اجتماعی که در شهر رعایت آن ضروری است باید ارائه گردد . قوانین شهری هم که بعد دیگر همین الگوهای رفتاری می باشند؛ بصورت مداوم و مستمر در نهادینه کردن و آموزش شهروندان می تواند موثر باشد .

    ارزش های اجتماعی در شهر بصورت مطلوب بعنوان عنصر نظام اجتماعی شهر در نظارت و هدایت شهروندان و جهت دهی آنان به سمت زندگی متعالی، کارکرد موثری دارند؛ این عناصر از طریق ارزشیابی ، امتیازبندی و طبقه بندی شده ، بصورت مثبت و صحیح باید ترویج گردند  «آموزش کتاب و کتابخوانی ، احترام به رعایت حقوق شهروندی ، رعایت قوانین شهری ، نحوه برخورد تعامل با یکدیگر ، تکریم شهروندان توجه به زیباسازی مبلمان شهری ، استفاده بهینه از فضاهای سبز و ......» جزء نظام ارزشی شهر  می باشند. در حوزه فرهنگی و اجتماعی مدیریت شهرداری باید متولیان مربوطه با توجه به منابع و معیارهای ارزشی جامعه چون کمیابی ، نیازهای اساسی ، نظام هنجاری ارزشهای مشترک شهروندان را ترویج دهند ، و به نوعی وفاق اجتماعی و صیانت و احترام به آنها را بصورت مفهوم سازی و عینیت یافته همراه با عواطف و قضاوت جمعی گسترش دهند .

منابع فارسی

بیرو ، آلن ، « فرهنگ علوم اجتماعی »  ترجمه دکتر باقر ساروخانی ، انتشارات کیهان ، 1375

توسلی . غلام عباس « جامعه شناسی شهری » انتشارات پیام نور . 1374

رفیع پور ، فرامرز، « آناتومی جامعه » نشر سهامی انتشار ، 1378

رفیع پور ، فرامرز، « آنومی یا آشفتگی اجتماعی» انتشارات سروش، 1380

ساروج . مایکل، « جامعه شناسی شهری » ترجمه ابوالقاسم پوررضا . انتشارات سمت 1380

علاقه بند . علی، « جامعه شناسی آموزش و پرورش»   نشر روان، 1375

فکوهی ، ناصر، «انسان شناسی شهری »  نشرنی ، 1383 .

قنادان – مطیع- ستوده، منصور-ناهید-هدایت اله، « مفاهیم کلیدی جامعه شناسی » نشر آوای نور، 1375

کوئن . بروس ،« در آمدی بر جامعه شناسی » ترجمه غلام عباس توسلی- رضا فاضل، نشر سمت 1380

کوئن . بروس، «در آمدی بر جامعه شناسی » ترجمه محسن ثلاثی، نشر معاصر، 1378

محسنی . منوچهر، « مقدمات جامعه شناسی » نشر دوران . 1376 .

مطالب مشابه :

شهر نشینی، پرستیژ یا فرهنگ؟

با گسترش شهرها ، معضلات ومشکلات شهری نیز گسترش یافت و به موازات کارکردهای مثبت شهرنشینی صور




زورنالهای بین المللی

ریزی شهری دانشگاه آزاد ملایر در صدای جمهوری اسلامی ایران در زمینه معضلات شهرنشینی در




اجرای نمایش خیابانی آرش کمانگیر در ارومیه

موضوع نمایش به معضلات شهرنشینی و زندگی مدرنیته در برابر ارزشها جامعه سنتی پرداخت کرده است .




گردهمایی آموزشی پرسنل و کادر وظیفه آموزشگاه درجه داری نبی اکرم (ص) شهرستان میبد بمناسبت هفته سلامت

انواع مواد مخدر و راههای پیشگیری از اعتیاد بعنوان یکی دیگر از معضلات شهرنشینی مطالبی




مطالعه فرایند اجتماعی شدن در زندگی شهری با تاکید بر فعالیت های فرهنگی و اجتماعی مدیریت شهری مشهد

در این زمینه مدیریت شهری باید در زمینه فرهنگ شهرنشینی به ارزش و معضلات اجتماعی




برچسب :