اهمیت مدیریت در اسلام

با این تعلیمات روشن اسلامى نمى‏دانیم چرا بعضى مسلمانان به مساله مدیریت و آگاهى هیچ اهمیت نمى‏دهند و حد اكثر كشش فكر آنها در شرائط واگذارى پستها، همان مساله امانت و پاكى است با اینكه سیره پیامبر (ص) و على (ع) در دوران حكومتشان نشان مى‏دهد، آنها به مساله آگاهى و مدیریت همانند امانت و درستكارى اهمیت مى‏دادند.

 

رشد یعنی قدرت مدیریت، وقتی که انسان می‏خواهد انسانهای دیگر را اداره کند یعنی وقتی که موضوع رشد، اداره انسانهای دیگر باشد آنرا مدیریت و رهبری می‏نامیم، این نوع از رشد در اصطلاح اسلامی " هدایت " و به تعبیر رساتر " امامت " نامیده می‏شود. دقیق‏ترین کلمه‏ای که بر کلمه امامت منطبق می‏شود همین کلمه رهبری است.

فرق نبوت و امامت در اینست که نبوت راهنمائی و امامت رهبری است. نبوت، ابلاغ، اخبار، اطلاع دادن، اتمام حجت و راهنمائی است. راهنما چه می‏کند؟ راه را نشان می‏دهد. وظیفه‏اش بیش از این نیست که راه را نشان دهد، ولی بشر علاوه بر راهنمائی به رهبری نیاز دارد. یعنی نیازمند است به افراد یا گروه و دستگاهی که قوا و نیروهای وی را بسیج کنند، حرکت دهند، سامان و سازمان بخشند. نبوت راهنمائی است و یک منصب است، اما امامت رهبری است و منصب دیگری است. پیغمبران‏ بزرگ هم نبی و هم امام هستند.

 

پیغمبران کوچک فقط نبی بودند و امام‏ نبودند، رهنما بودند ولی رهبر نبودند. اما پیغمبران بزرگ هر دو منصب‏ و هر دو شأن را داشته‏اند. هم شأن راهنمائی و هم شأن رهبری. ابراهیم، موسی، عیسی هر کدام رهنما و رهبراند. خاتم الانبیاء رهنمای رهبر است. قرآن مجید بر این اصل بسیار تکیه می‏کند و در معارف شیعه این اصل قرآنی‏ جای شایسته خود را دارد.

البته آنچه قرآن تحت عنوان رهبری از آن‏ بحث می‏کند مافوق رهبری است که بشریت می‏شناسد، رهبریی که بشریت‏ می‏شناسد از حدود رهبری در مسایل اجتماعی تجاوز نمی‏کند ولی منظور قرآن از رهبری، علاوه بر رهبری اجتماعی رهبری معنوی یعنی رهبری بسوی خدا است و آن خود حساب دقیق و حساسی دارد و از رهبریهای اجتماعی بسی دقیقتر و حساستر است.

اهمیت فوق العاده رهبری بر سه اصل مبتنی است. اصل اول مربوط است به اهمیت انسان و ذخائر و نیروهائی که در او نهفته‏ است که معمولا خود به آنها توجه ندارد. در اسلام به مسئله متوجه کردن‏ انسان به خود، به عظمت و شرافت خود و نیروهای عظیمی که در او است‏ توجه شده است.

قرآن مجید می‏گوید: وقتی که انسان را خواستیم بیافرینیم‏ فرشتگان را امر کردیم که به این موجود سجده کنند. می‏گوید انسان بر فرشتگان‏ در تعلیم اسماء الهی پیشی گرفت، می‏گوید آنچه در زمین است برای انسان‏ آفریده شده است: " «و خلق لکم ما فی الارض جمیعا، بقره/29»، «سخر لکم‏ ما فی السموات و الارض؛ آنچه در آسمانها و زمین است مسخر شما گردانید. جاثیه/13»؛ ای بشر در تو چیزهاست، تو خیال نکن مشتی‏ آب و خاک هستی. خودت را با موجودات دیگر مقایسه نکن. اصل دوم مربوط است به تفاوت انسان و حیوان، انسان با اینکه از جنس‏ حیوان است از نظر مجهز بودن به غرائز با حیوان تفاوت دارد: یعنی ضعیف‏ تر از حیوان است.

 

حیوانات به یک سلسله غرایز مجهز هستند و نیاز چندانی‏ به مدیریت و رهبری از خارج ندارند، زیرا غریزه کارش راهنمائی و رهبری‏ بصورت خودکار است. مورچه به سلسله غرایزی مجهز است که بطور خودکار و اتوماتیک وی را در زندگی رهبری می‏کند.

امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام در یکی‏ از خطبه‏های نهج البلاغه موضوع مجهز بودن مورچه را به غرایز زندگی بیان و تشریح می‏کند. سایر حشرات نیز بدین منوال هستند. انسان با اینکه از نظر نیروها مجهزترین موجودات است و اگر بنا بود با غریزه رهبری شود می‏بایست صد برابر حیوانات مجهز به غرایز باشد، در عین‏ حال از نظر غرایزی که او را از داخل خود هدایت و رهبری کنند، فقیرترین‏ و ناتوان‏ترین موجود است. لهذا به رهبری، مدیریت و هدایت از خارج‏ نیاز دارد.

این همان اصلی است که مبنا و فلسفه بعثت انبیاء است. و هنگامی که فلسفه بعثت انبیاء را مورد بحث قرار می‏دهیم متکی به اصل نیاز بشر به راهنمائی و رهبری هستیم. یعنی بشر موجودی است مجهز به ذخائر و منابع قدرت بیشمار و در عین حال، در ذات خود فوق العاده بی‏خبر و سرگردان و خود از ذخائر و منابع وجود خود، نا آگاه، نه می‏داند که چه‏ دارد و نه می‏داند که چگونه آنها را رهبری کند و مورد بهره برداری قرار دهد. لهذا نیازمند است که رهبری گردد، راه به او نشان داده شود و نیروهایش سامان یابد و سازمان پیدا کند. باید او را آزاد کرد و به‏ حرکت آورد.

 

اصل سوم مربوط به قوانین خاص زندگی بشر است. یک سلسله اصول بر رفتار انسان حکومت می‏کند که اگر کسی بخواهد بر بشر مدیریت داشته باشد و وی را رهبری کند جز از راه شناخت قوانینی که بر حیات و بر روال زندگی بشر حاکم است، میسر نیست. پس بشر موجودی است که به یک سلسله نیروها مجهز است و به هدایت و رهبری‏ و به پیشوا و پیشوائی نیازمند است. موجودی است که رهبری و به حرکت در آوردن و بهره برداری از نیروهای وی تابع یک سلسله قوانین بسیار دقیق و ظریف است که شناخت آن قوانین کلید راه نفوذ در دلها و مسلط شدن بر انسانها است.

 

راه های آشنائی با اصول مدیریت و رهبری در اسلام 

 

.

 

 اصطلاح مدیریت بیانگر فرآیند رهبری و هدایت همه سازمان یا بخشی از آن از طریق به کارگیری منابع سازمانی (انسان، سرمایه های مشهود و نا مشهود) برای دستیابی به اهداف و رسالت سازمان، می باشد.

 

اصول مديريت شامل 1.برنامه ريزی 2.طرح ریزی 3.کنترل 4.به کار گیری 5.رهبری است.

 

بدیهی است هر سازمان اجتماعی برای نیل به اهدافی طراحی شده و با توجه به ساختارش نیازمند نوعی مدیریت است. یکی از پیامدهای مهم در هم ریخته شدن نظام ارزشی غرب حاکم شدن مکتب اصالت نفع بر روند فعالیتهای اقتصادی و تولید است .معتقدین به این مکتب یک عمل را تا آنجا درست قلمداد می‌کند. که برای فرد یا افرادی بیشترین خوشی و آسایش را به بوجود اورد به بیان دیگر ملاک درستی یک عمل نتایج آن است نه شیوه انجام آن عمل.

 

بخشی از مدیریت را میتوان از طریق مدیریت آموزش فرا گرفت و بخشی دیگر را ضمن کار باید آموخت در واقع بخشی را که با آموزش فرا گرفته می‌شود علم مدیریت است و بخشی را که موجب به کار بستن اندوخته‌ها در شرایط گوناگون می‌شود هنر مدیریت می نامند. «به عبارتی دیگر سخن علم دانستن است و هنر توانستن .»

 

اصول مدیریت با توجه به آیات و روایات

 

اصل تقوا

بر طبق این اصل مدیر باید بیش از هر چیز تقوای الهی را پیشه کند. همانگونه که امیر المومنین علی (ع) هنگامیکه جناب مالک اشتر را برای فرمانروایی مصر و اطراف ان سرزمین برگزید در نامه ای برای او نوشت، اولین نکته ای که به او سفارش کرد و فرمان داد تقوای الهی بود.

مدیر باید آنچنان متقی و پرهیزکار باشد که در میان متقین بعنوان مسئول برگزیده شود.

 

اصل وحدت جهت

بر طبق این اصل فعالیتهایی که هدف و مقصود واحدی را دنبال می کند باید در یک طرح و زیر نظر یک رئیس قرار گیرد

 

اصل وحدت دستور

به موجب این اصل هر کارمند تنها باید از یک رئیس دستور بگیرد و به او گزارش دهد.

 

اصل توکل

بر طبق این اصل مدیر باید از رعایت چهارچوب اصول کلی، به نتیجه قطعی آن در محدوده اختیاراتش یقین داشته باشد و در برخورد با عوامل خارج از اختیاراتش، به خداوند متکی باش.

 

اصل محبت به همه انسانها

این اصل بر لزوم دوستی و محبت و رعایت حال مردم اعم از کارکنان و کسانی که بصورت ارباب رجوع به سازمانها مراجعه می کنند، تأکید دارد. محبت و تعلق خاطر به یکدیگر باعث استحکام روابط انسانی در سازمان میشود و سازمان را از وحدت برخوردار میسازد.

 

اصل حسن ظن

طبق این اصل، همواره باید بنا را بر خوش بینی و حسن ظن و اعتماد متقابل گذاشت، و آثار و عوامل هر گونه بی اعتمادی و شبهه ای را از میان برد. این وظیفه در حیطه روابط انسانی شامل کلیه افراد می گردد.

 

اصل انعطاف

این اصل ناظر بر مجموعه ای از رفتار، کردار و گفتار عادلانه است که بکارگیری آن موجب افزایش روحیه وفاداری و تعهد کارکنان نسبت به سازمان و اهداف آن میشود.

 

اصل توانایی در کنترل نفس

لازم است بر کسانی که میخواهند گروه و سازمانی را اداره کنند قبل از هر چیز بر هوای نفس خویش مدیریت کنند چرا که اگر کسی نتواند بر نفس خویش حکومت کند چگونه می تواند عده ای را رهبری کند؟!

 

اصل قدردانی و قدرشناسی

اعمال این اصل موجب می شود که افراد با انگیزه بیشتری کارشان را به انجام برسانند. قدردانی از افراد عامل مرثری در جهت رفع دلسردیها و بی رغبت شدن نسبت به امور است.

اصل کاربرد ضابطه و دوری از رابطه

این اصل مترادف با اصل انصاف است و بر رعایت ضوابط به جای روابط در امور سازمان تأکید دارد.

 

اصل مشورت

مدیر برای رشد افراد خود و استفاده از تجربیات و تحقیقهای آنان نیاز به مشورت دارد. یک مدیر متخصص هر چند در زمینه کاریش پر تجربه و کاردان باشد اما در بعضی مواقع ممکن است ابعادی از مساله که در تصمیم گیری مدیر نیازمند است از مشاورینی که صاحب صلاحیتند استفاده نماید.

 

اصل امر به معروف و نهی از منکر

اعمال این اصل موجب یکپارچه شدناعضای سازمان برای فراهم آمدن زمینه مناسبی جهت انجام دادن خدمات شایسته می شود. این اصل باعث استحکام روابط انسانی مطلوب خواهد شد. رعایت نکردن این اصل موجب می شود ضد ارزشها در محیط کاری امکان بروز و توسعه یابند و در چنین محیط آلوده ای بستر مناسب برای کارهای ناشایسته فراهم آید.

 

اصل رازداری

مدیر بمنظور انتخاب اصلح از میان کارکنان نیاز به جمع آوری اطلاعات از شایستگی، توانایی، هوش، تجارب و سوابق خوب و بد افراد دارد. پراکندگی این اطلاعات در سازمان ممکن است آثار روانی و عکس العملهای نامطلوبی را فراهم سازد، اینجاست که راز دار بودن مدیر اهمیت بسیار زیادی دارد.

 

اصل احسان، حقوق و پاداش عادلانه

باید ترتیب و طریق پرداخت حقوق کارکنان به نحوی باشد که موجبات حداکثر رضایت کارمندان و افزایش وفاداری و رعایت نظم و مقررات را فراهم آورد.

 

اصل تناسب شغل با فرد

رعایت این اصل موجب می شود شخص از شغل خود احساس رضایت نماید و کارایی سازمان افزایش یابد.

 

اصل ارزشیابی و نظارت

کشف تفاوت عملکرد موجود با وضعیت مطلوب، باید برای بهبود روشهای مدیریت مورد استفاده قرار گیرد. نظارت بر اجرای امور باید به صورتی باشد که بمحض بروز انحراف در کار شناخته و اصلاح گردد.

 

اصل مؤانست و توجه به افراد

تأثیر روابط نزدیک مدیران و توجه انان به کارکنان یک امر شناخته شده ای است که دانشمندان و صاحبنظران مدیریت به تأثیراهمیت ان بر تقویت روحیه و علاقه به کار و افزایش کمیت و کیفیت تولید پی برده اند، اما روابط انسانی میان دو جانبه مدیر و افراد، کمتر مورد توجه این دانشمندان بوده است

 

اصل تفویض اختیار

مدیران جهت افزایش اثربخشی خود در محیط کاری و برای اینکه بتوانند به وظایف اصلی خود بپردازد قسمتی از اختیارات خود را به کارمندان تفویض می کنند. بکار گیری این اصل مستلزم این است که مسئولیت و اختیار متناسب با آن به پائین ترین سطح ممکن در داخل تشکیلات تفویض شود. تفویض اختیار به بهبود امور می انجامد و موجبات رشد و تعالی انسان را فراهم می سازد.

 

 

ويژگيهاي‌يك‌مدير موفق‌

 

1. توانايي‌درك‌اهميت‌رويدادها بدون‌اينكه‌تحت‌تاثير آرا و عقايد اطرافيان‌خود قرار بگيرد و يا گرفتار پيش‌داوريهاي‌شخصي‌شود؛

2. توانايي‌تصميم‌سازي‌و عمل‌بي‌آنكه‌به‌دليل‌مخاطرات‌جانبي‌از مسير و هدف‌اصلي‌منحرف‌شود؛

3. مسئوليت‌پذيري‌يا آمادگي‌براي‌رويارويي‌و مبارزه‌با مشكلات. اين‌امر با تصميم‌گيري‌و قاطعيت‌ارتباط‌بسيار نزديك‌دارد، زيرا كسي‌كه‌مسئوليت‌مي‌پذيرد بايد از توان‌لازم‌براي‌تصميم‌گيري‌برخوردار باشد تا بتواند تصميمي‌بگيرد كه‌براي‌منافع‌سازمان‌باشد. افزون‌بر اينكه‌مدير بايد در برابر پيامدهاي‌تصميمهاي‌خود مسئوليت‌بپذيرد؛

4. قدرت‌سازماندهي. چنانچه‌مدير از ابزار كارآمد در جاي‌مناسب‌خود استفاده‌كند. بسياري‌از مشكلات‌سازماني، خود به‌خود حل‌خواهدشد؛

5. انسان‌شناسي‌يا توان‌شناخت‌افرادي‌كه‌با او كار مي‌كنند. در پرتو اين‌شناخت‌است‌كه‌رفتار مدير در برابر كاركنان‌شكل‌مي‌گيرد؛

6.  انگيزه‌با اشتياق‌و تمايل‌به‌انجام‌كار يا كارهايي‌كه‌به‌او سپرده‌شده‌است. چنين‌مديري‌مي‌تواند انگيزه‌لازم‌را در كاركنان‌خود ايجاد كند؛

7. قدرت‌كاركردن‌به‌مدتهاي‌طولاني‌بدون‌احساس‌خستگي. درحقيقت‌با توجه‌به‌آنچه‌درمورد انگيزه‌عنوان‌مي‌شود بيشتر كاركنان‌به‌رفتار مدير، رفتار خودشان‌را تغيير مي‌دهند و از مدير در نحوه‌كاركردن‌الگوبرداري‌مي‌كنند؛

8. اعتماد به‌نفس. يعني‌قبول‌اينكه‌صاحب‌قدرت‌است‌و مي‌تواند با تكيه‌بر آن‌مشكلات‌خود و سازمانش‌را حل‌كند به‌عبارتي‌ديگر خود را به ‌درستي‌مي‌شناسد به‌تواناييهاي‌خود آگاهي‌دارد و به‌همين‌دليل‌مي‌داند و مي‌تواند در برخورد با شرايط‌متعدد به‌درستي‌تصميم‌بگيرد و در برابر اين‌تصميم‌هراسي‌نداشته‌باشد؛

9.  بلوغ‌عاطفي‌يا توان‌كنترل‌عواطف‌و احساسات‌خود در هر زماني‌كه‌ضرورت‌داشته‌باشد. مديري‌را داراي‌بلوغ‌عاطفي‌است‌كه‌دقيقاً‌پس‌از تجزيه‌وتحليل‌شرايط، احساسات‌خود را آشكار سازد؛

10. داشتن‌سعه‌صدر لازم‌براي‌برخورداري‌از ديدگاه‌همكاران، بويژه‌زيردستان. درواقع‌يكي‌از صفات‌پسنديده‌مدير آن‌است‌كه‌با افراد صاحب‌نظر درباره‌مسايلي‌كه‌ضرورت‌دارد مشورت‌كند و با توجه‌به‌ديدگاههاي‌معقول‌آنان‌تصميم‌بگيرد؛

11.  قوت‌تصميم‌گيري‌و قاطعيت‌حساب‌شده‌در كار. قاطعيت‌به‌معناي‌اين‌ است‌كه‌هرگاه‌براي‌مدير روشن‌شد انجام‌يك‌كار به‌نفع‌سازمان‌است‌در انجام‌دادن‌آن‌ترديدي‌به‌خود راه‌ندهد؛

12. قضاوت‌عادلانه‌درباره‌زيردستان. مدير بايد پيش‌قضاوت‌درباره‌هر يك‌از كاركنان‌با شرايط‌موجود را درنظر بگيرد؛

13. پيشگامي‌يا برخورداري‌از قدرت‌مديريت. شخصيتي‌باشد كه‌در انجام‌امور پيشقدم‌شود و با طرح‌و ارائه‌ارزشهاي‌جديد، رهبري‌زيردستان‌را براي‌انجام‌كار برعهده‌بگيرد؛

14. قدرت‌هماهنگسازي‌و توان‌ايجاد موازنه‌و همسويي‌ميان‌فعاليتهاي‌اعضاي‌مختلف‌سازمان‌را داشته‌باشد. بر اين‌اساس‌نخست‌بايد اطمينان‌يابد كه‌زيردستان‌به‌سازمان‌و كار خويش‌وفادارند تا بتواند در هماهنگ‌كردن‌آنان‌موفق‌باشد؛

15. برخورداري‌از ويژگي‌خلاقيت‌و كارآفريني. در ابتداي‌هر كار و فعاليتي، نوآوري‌لازمه‌فعاليت‌است.

‌. نهايتاً‌اينكه‌چون‌مديران‌وقت‌و انرژي‌خود را صرف‌انجام‌كارهايي‌مي‌كنند كه‌كاركنان‌آنان‌نيز مي‌توانند آن‌وظايف‌را انجام‌دهند. درنتيجه‌اين‌كار، هزينه‌انجام‌كار افزايش‌و به‌تبع‌آن‌بهره‌وري‌كاهش‌مي‌يابد لذا تنها راه ‌حل‌اينگونه‌مشكلات‌تفويض‌اختيار است.

 

 


مطالب مشابه :


اهمیت مدیریت در اسلام

فضل ا حنفی - اهمیت مدیریت در اسلام - مدیریت با این تعلیمات روشن اسلامى نمى‏دانیم چرا بعضى




آموزش نماز اهل سنت مذهب حنفی

فرهنگ اسلامی - آموزش نماز اهل سنت مذهب حنفی مطالب تانرا جهت نشر به ما بفرستید [email protected]




اسلام در هند

اسلام- قرآن بنابراین، فقه حنفی در قرن پنجم و ششم در بین مسلمانان شبه قاره گسترش یافت و در




احکام صدقه فطر (فطریه) در مذهب حنفی

اهل سنت خراسان شهرستان خواف مولوی رحیمی - احکام صدقه فطر (فطریه) در مذهب حنفی - شهرستان خواف




اسلام و اهل سنت

اسلام دین یکتاپرستی و یکی از مذهب سنی از لحاظ علوم فقهی به فرقه هاي حنفی ، مالکی ، شافعی و




فیلمهای آموزش نماز اهل سنت مذهب حنفی

بنام خداوند بخشندهء مهربان اسلام گواهى دادن بر اين فیلمهای آموزش نماز اهل سنت مذهب حنفی :




تبصره پیرامون ماده 130 قانون اساسی افغانستان

محاکم به پیروی از اساسات کلی فقه حنفی شریعت اسلام در داخل حدود که این قانون اساسی وضع نموده




مذهب حنفی و عرفان مولانا رمز موفقیت اسلام گرایان ترکیه

مهاجر افغان - مذهب حنفی و عرفان مولانا رمز موفقیت اسلام گرایان ترکیه - علمی،فرهنگی ،مذهبی




برچسب :