فرم ، فضا و معماری :. نگرشی راهبردی به طراحی و خلق فرم در معماری

فرم های باقاعده تابع قوانین هندسی هستند .پیام این فرم ها دارای حشوزیاد است .چراکه  قابلیت پیش بینی در آنها زیاد است .ذهن می تواند با اطلاعات بسیار کمی این فرم ها راتکمیل وبازسازی کند .

فرم های باقاعده دارای استخوان بندی یاساختار هستند ،قواعد فرم ها رابطه بین تک تک اجزاء هر فرم را مشخص کرده اند .ادرات شکل یا جستجوی ساختار- که می تواند مثلاً یک محور تقارن یا طول های متشابه اضلاع یا زوایا یا کانون ها وغیره باشد - آغاز می شود .ساختار به ندرت برخطوط تشکیل دهنده شکل منطبق است واغلب بالا فاصله قابل تشخیص نیست چراکه اغلب فاقد نقاط وخطوط است .معهذا در فرایند ادراک شکل ساختار می تواند از تمامی خطوط تشکیل دهنده شکل مهمتر باشد

فرم های بی قاعده فاقد ساختار است .این فرم قابل پیش بینی نیست وبه این دلیل بدیع است .اما به دلیل اینکه هر پیام بدیعی  نیز بایستی در ارتباط با پیام های قبلی باشد واگر اینطور نباشد برای ما قابل درک نیست،  ما فرم های بی قاعده را بر اساس قانون تجربه در ارتباط با فرم های نظیرش که برای ما شناخته شده هستند می بینیم یا به عبارت دیگر تصویری را در ذهن ما تداعی می کنند .فرم های بی قاعده بیننده را وادار به خیال پردازی می کند هرچه فرم عرضه شده به بیننده غیر عادی تر باشد ،بیننده بیش تر در دنیای خاطراتش به دنبال چیزی می گردد که با این فرم غیر عادی قابل قیاس باشد.

فرم های با قاعده به ما مجال ساده کردن می دهند ولی فرم های آزاد قابل ساده کردن نیستند بلکه محتاج تداعی هستند .فرم های باقاعده دارای اطلاعات معنایی بیشتری بوده ولی فرم های بی قاعده دارای اطلاعات زیبا شناختی بیشتر. ” (گروتر، ۱۳۸۳ )

فرم مفهومی است ذهنی وبرای اینکه بتواند وجود داشته باشد احتیاج به چیزی دارد که بتواند ان فرم را نشان دهد .وقتی صحبت از انواع  فرم می کنیم بایستی از خود بپرسیم فرم چگونه قابل شناسایی است . فضا چیزی سه بعدی وطبیعتاًٌ شکل آن نیز سه بعدی است . عناصر تعیین کننده فضا لااقل از نظر احساسی معمولاً سطوح ۲بعدی هستند که به نوبه خود عناصرتعیین کننده آنها خطوط هستند .

فرم و معنا در آفرينش معماري:

 آفرينش معماري همواره با دو مقوله اساسي سر وکار داشته است: فرم  و مفهوم . اين دو مقوله که به ترتيب جنبه هاي صوري و معنايي معماري را تشکيل مي دهند.

ما در معماری در جستجوی علائم و نشانه هایی هستیم که به وسیله ی آنها – تا آنجا که برای یک زمان ممکن است – از محدودیت ها و امکانات ، از احتیاجات و هدفهای خود آگاه شویم. در پیشرفت زمان ، معماری چون با زندگی عصر پیوسته است می تواند به ما بصیرتی برای تمام صور این زمان بدهد. همه چیز در معماری ، از گرایش این هنر به برخی اشکال تا انتخاب راهی که آنرا طبیعی ترین راه برای حل پاره ای مسائل ساختمانی می یابد و آن را بر می گزیند، شرایط عصری را که معماری از آن حیات می گیرد و در آن نمو می یابد ، نشان می دهد. پس میتوان گفت معماری محصول شرایط و عوامل فراوانی مانند عوامل اجتماعی ، اقتصادی ، علمی ، فنی و عادات و رفتار آدمی و... است.

معماری، مقیاس سنجش یک زمان:

هر چقدر خصوصیت های یک زمان پنهان باشند ، ذات یک عصر خود را در معماری آن عصر نشان می دهد ؛ خواه شکل بیان معماری این زمان بدیع باشد و خواه از زمانهای دیگر تقلید شده باشد.

معماری یک زمان ممکن است در تحت تاثیر انواع و اقسام شرایط بوجود آمده باشد. اما همین که بوجود آید، موجودی زنده است که صفات مخصوص به خود را داراست.

آفرینش در معماری:

فرم يکي از مقوله هاي اساسي آفرينش معماري به شمار مي آيد. در واقع سنگين ترين وظيفه اي که براي معمار مي توان قائل شد، آفرينش فرم است

چرا که معمار بايستي در اين مرحله با به کار گرفتن ماده، زيبايي بيافريند، يعني سخت ترين موجوديت را براي انتقال ظريف ترين معناها بکار گيرد .

آفرينش فرم از اهميتي بسيار برخوردار است، زيرا معمار در آفرينش فضا آنچه را مي خواهد بگويد، با استفاده از فرم ابراز مي کند،فرم چه در موسيقي، چه در معماري و چه در شعر، بعدهاي ذهني را مي نماياند و تنها راه ممکن براي انتقال مفهومي خاص از سوي آفريننده اثر به استفاده کننده و مخاطب است.

گاه یک معمار برای خلق یک اثر معماری به جستجوی عناصر مرتبط و مطالعه کاربری بنا می پردازد و از عوامل گوناگونی نظیر تاریخ گرایی، ماکت سازی و تلاش برای تغییر پذیری فرم و در نهایت خلق فرم مطلوب، پارادوکس ،ابهام ، استعاره ـ مانند برج ناکاگین که استعاره ای است از لانه ی کبوتر یا کلیسای کالوا که بر اساس پلانی با فرم ماهی شکل گرفته و استعاره ای است از مسیحیان نخستین- و... بهره میبرد.

به عنوان مثال وقتی یک معمار دوره باروک رومی در اواخر قرن هفدهم به ابداع دیوار موجی شکل نمای یک کلیسا موفق شد ، می توان این ابداع را به صور مختلف توضیح داد: می توان گفت چون این زمان دوره (( ضدرفرم )) بوده این ابداع به عنوان وسیله ای برای جلب توجه مردم به کلیسا بوجود آمده. یا ممکن است بوجود آمدن دیوار موجی شکل را به خیابان های تنگ رم اسناد داد که صرفه جویی در نما را ایجاب می کرد.

بی شک هر دو عامل موثر بوده اما دیوار موجی شکل دوباره در زمانهای بعد وقتی که این عوامل ، دیگر موثر نبودند بکار برده شد: چنانکه در منازل مسکونی در قرن 18 و اوائل قرن 19 مشاهده میشوند.

مفهوم فضا در معماری 

فضا واژه‌ای است که در زمینه‌های متعدد و رشته‌های گوناگون از قبیل فلسفه، جامعه‌شناسی، معماری و شهرسازی و... به‌طور وسیع کاربرد دارد. البته فضا در مفهوم به تنهایی هیچ ویژگی خاصی را مطرح نمی‌کند ولی به محض درک شدن توسط شعور انسانی و انجام نوعی فعالیت به مکان تبدیل می‌شود. به نوعی می‌توان آن را گستره‌های فراگیر از «چگونگی»‌های گوناگون که همزاد و همراه با اندیشه‌ها و پندارهای آدمیان، در هر مکانی، رنگ و حال خاص پیدا می‌کند و دارای توان ارزشی متفاوت است، تعریف كرد. 

البته فضا به طور کلی مکان دانسته می‌شود هر‌چند ارسطو فضا را جای دهنده یا گنجانه چیزهای مختلف می‌داند یا مجموعه‌ای از مکان‌ها تعریف می‌کند و افلاطون از هندسه به عنوان علم فضا یاد می‌کند که مرلوپونی در تکمیل آن این گونه اظهار‌نظر می‌کند: «‌فضا گستره یا محیطی نیست که اشیا در آن استقرار یابند، اما وسیله‌ای است که برمبنای ذات‌اش ممکن می‌شود جای گرفتن اشیا در آن تحقق پیدا کند». و نیوتن نیز با نظریه تعریف سه بعدی و مطلق و متشکل از زمان و کالبدهایی که آن را پر می‌کند نیز به تايید افلاطون پرداخت یا دکارت که بر این عقیده بود که فضا خصوصیتی متافیزیکی دارد.

فرم در آفرینش فضایی :

فرم را می‌توان زبان فضا دانست؛ چرا که آنچه را معماران در فضا می‌خواهند بیان کنند را با توجه به فرم بیان می‌کنند به همین دلیل فرم دارای اهمیت ویژه‌ای در آفرینش فضا است. اهمیت فرم را می‌توان در دوره معاصر جست‌وجو کرد یا به نوعی از زمان جدایی دو هنر نقاشی و مجسمه‌سازی از معماری، معماران برای ایجاد نوعی استقلال، به فرم اهمیت دادند، اما این مطلب گویای این نیست که فرم در معماری گذشته دارای اهمیت نبوده در واقع دنیای درونی و خاص هر فرد تا ابراز نگردیده از طرف مخاطبان مورد نقد قرار نمی‌گیرد که این ابراز را می‌توان در معماری، تحت عنوان فرم بیان داشت که اتصالی درونی را بین ناظر و فضا به وجود می‌آورد در واقع می‌توان فرم را زبانی یا واسطی برای انتقال مفهوم فضا به انسان بیان نمود که به عنوان ابزاری کار‌آمد در اختیار طراحان و معماران قرار دارد. 

خصیصه اصلی هر معماری را می‌توان تولید فضا برای زندگی تعریف نمود و مسلما درک هر‌فضا با توجه به تفکرات فرهنگی و اعتقادی هر منطقه، متفاوت است که در واقع این فضا‌ها را فرم‌هایی تشکیل می‌دهند که بتوان آنها را مکان نامید تا از طریق مکان به درک فضا نائل آیند. در واقع پیدایش فرم در معماری را می‌توان در رابطه مستقیم فرهنگ و اعتقاد مردم دانست که تحت اشکال، جهت، رنگ و جنسیت خاصی تعریف می‌گردد که با کمک این چهار عامل، موفق به نمود فضا در بعد فیزیکی و کلید ورود به فرهنگی است که این فضا را تولید می‌کنند. در واقع فرم را می‌توان نمود فیزیکی تفکرات و سنت انسان‌هایی دانست که به تولید فضا اقدام نموده‌اند پس با درک درست از فرم تولید شده می‌توان به درک صحیح فضا نزدیک شد.

فرآیندی بنام خلاقیت:

 بدون درک وابستگی میان مفاهیم (( واقعی )) و (( غیر واقعی )) ، (( تصور )) و (( تخیل)) ، داشتن فهمی درست از پیش شرط های ضروری فرآیند خلاقیت یا مبادرت به گسترش و پرورش آنه ( تصور و خیال ) غیر ممکن است. به عقیده ی من تصور و تخیل ، این دو پیش شرط ضروری برای خلاقیت معمارانه ، حتی بیش از استعداد ذاتی معمار ، با اراده قوی ، پشتکار و تعلیم و تربیت وی امکان پرورش و ترقی دارد. پس باید گفت تنها معماری می تواند طرحهایی به راستی شگفت انگیز بیافریند که تو امان به هر دو عرصه تخیل و تصور بپردازد.

کاوش مداوم و متمرکز معمار می تواند شیوه های متفاوتی را شامل شود که تمامی آنها پس از بررسی مناسب ، سرانجام به بیانی خلاقانه منتهی می شوند. در این حالت ممکن است خلاقیت به عنوان (( هدف غایی فرآیند تصور باشد... یا بیان فهم تصویر سازی یک ایده، یک تصویر ذهنی یا حتی یک ساختمان)). ایگور استراوینسکی ، آهنگساز معروف به بهترین نحو این موضوع را بیان می کند :(( چیزی که در اینجا مورد نظر ماست، خود تصور نیست، بلکه بیشتر تصور خلاق است و این قابلیتی است که ما را در عبور از سطح مفهوم به سطح تجسم یاری می دهد)).

بنابر این تصور به حیطه اندیشه تعلق دارد و خلاقیت به عرصه ی ساختن!

فرم و فضاي معماري:

عناصر فرم و فضا همراه يكديگر واقعيت معماري را تشكيل مي‌دهند. وقتي فضا توسط عناصر تشكيل دهنده فرم شروع به حبس شدن، محصور شدن، شكل گرفتن وسازماندهي_ شدن مي‌كند، معماري بوجود مي‌آيد.

پس طراحی فرایندی است که از تفکر شروع و به یک محصول ( بنا ) ختم می شود .

فرهنگ:

در حقيقت،فرهنگ ساخته اي از فعاليت هاي انساني است، سيستمي از فعاليت هاي پيچيده و در هم تنيده ، يك الگوي عملكردي ممتد، بدين سبب محسوس و ناديدني است . فرهنگ داراي مولفه هاي فيزيكي و نمودهايي هست كه تمامي اين موارد قطعاتي هستند كه الگوي كلي زندگي را به وجود مي آورند . آنها اجزاي درون فرهنگ هستند نه تصوير آن.

معمار تصوير آن را خلق مي كند:تصويري عيني از محيط هاي انساني كه نمايانگرالگوهاي عملكردي خاص و ممتدي است كه يك فرهنگ را به وجود مي آورد.

هرجامعه اي با سيستم اداري خاص و هرنوع ايديولوژي حاكم بر آن داراي اهداف و آرمان هاي خاص خود مي باشد كه فرهنگ هر جامعه نمايشگر اين ايده هاي ذهني به وسيله ي نمود اشكال

عيني است.هر فرهنگي بازتاب سيستم ارزشي يك نظام اجتماعي است .هنر معماري از بارزترين جلوه هاي فرهنگ هر قوم و هر دوره ي تاريخي و نمايشگر گوياي فضاي زيست آدمي توسط فرم

ظاهري خود است.يكي از نظريه پردازان آلماني مي گويد:

معماري وسيله واقعي سنجش فرهنگ يك ملت بوده و هست.هربنايي جزيي از فرهنگ معماري محسوب مي شود و بايد يك انديشه ي ذهني را از طريق فرم ظاهري خود عينيت بخشد.

فرانك لويد رايت: ((تمامي سبك هاي بزرگ هنگامي كه از درون به آنها نگاه مي كنيم گنجينه هايي معنوي به شمار مي روند.

اما وقتي كه آنهارا تنها به عنوان يك سبك تقليد كنيم اين گنجينه ها به مقابري تبديل مي شوند براي زندگي پايان يافته)).

متاسفانه در كشور ما به جاي انطباق معماري سنتي با تكنولوژي و شرايط جديد شديدا مورد بي توجهي قرار گرفته و بسياري از نظريه هاي مربوط به هنر معماري ايران از ميان رفت.

انعكاس آينه وار آثارديگران در ايران بدون مطالعات كافي فرهنگي وفلسفي وتوجه به زمينه هاي اجتماعي وتاريخي وخاستگاه انديشه ها مسيري است كه بي هويتي هنر معماري مارا سبب خواهد شد.

تغييرفرم ها بايد با تغيير زبان آن ها يكي باشد ، يعني تنها تغيير فرم كافي نمي باشد.بلكه بايد فرم حاصله قابل درك وفهم نيز باشد.فرم هر چيزي درهر جامعه يي نشانگر فرهنگ و هويت آن جامعه است پس فرهنگ از مهمترين عوامل موثر بر فرم معماري است.

دو بناي كه در ژاپن هستند نشانگر دونوع رفتار معنوي كاملا متفاوت درقرن 17 در ژاپن است:

1‍‌) ويلاي كاتسورا(كاخ شاهزاده توشي)رهبري مذهبي

2) معبد توشو(مزارشوگون)رهبري قدرتي و سياسي

كاخ توشي سادگي وهماهنگي با طبيعت راچنان نشان ميدهد كه گويي جزيي از آن است و درونگرايي در آن موج مي زند، در حاليكه شوگون مي خواهد قدرتش را از طريق زرق و برق به تماشا بگذارد كه بيش از هر چيز احساس را مخاطب قرار مي دهد تا از اين راه بيننده را تحت تاثير قرار دهد.

تکنولوژی:

درطى 4 قرن- 19،18،17،16 - تغييرات زير بنايى در جهان بينى دنياى غرب پديد آمد.بايدهاونبايدها مقدسات ونامقدسات جهان سنت زير سوال رفت وبه جاى آن واقعيات وعملكردهاى دنياى مدرن جايگزين شد.تاكيد برقوه تفكرانسان باعث شرايطى شد كه علم و تكنولوژى به سرعت رشد و توسعه يافت.

از اواخر قرن18 توليدات جديد صنعتي وارد امور ساختماني گرديد.ساختمان عظيم قصر بلورين را مى توان اولين اثر معمارى با مصالح كاملا مدرن يعنى آهن وشيشه دانست.طراحى برج تمام فولادى ايفل را مى توان نمادى از صنعت تكنولوژى جديد و نويد دهنده شكوفايى عصر مدرن دانست.اما شكل گيرى معمارى مدرن به صورت يك مكتب و به تبع آن پيشرفت تكنولوژىو استفاده از مصالح جديد مانند اسكلت فلزىشيشه اى جديد،انرژى برق،تاسيسات مركزىواحداث ساختمانهاى مرتفع با اسكلت تمام فولادى براى اولين باردرشيكاگو امريكا و شهر-هاى پاريس،برلين و وين اروپا صورت گرفت.

استفاده از تكنولوژى روزدر دهه هاى 20و30 ميلادى ازموضوعات كليدى بود كه تمام معماران صاحب نام با آن درگير بودند.والتر گروپيوس،ميس ونده رو وكوربوزيه سعى در قطع وابستگى معمارى مدرن به گذشته و جايگزينى تكنولوژى و عملكرد شدند.گروهى ديگرمانند رايت و آلوار آلتو خواستار استفاده از امكانات براى رسيدن به معمارى همگون با طبيعت شدند. نگرش معماري بعد از مدرن  (پست مدرن) به تكنولوژي متفاوت با مدرنيسم است.

از نظر معماران اين دوره، نبايد اجازه داد كه تكنولوژى باعث تغيير شكل طبيعت و تغيير رفتار و انگيزه درانسان و جامعه شود.

پيشرفت تكنولوژى ،با برنده شدن دو معمار جوان-ريچارد راجرز و رنزو پيانو- در مسابقه طرح ساختمان مركز ژرژ پمپيدو، و آغاز سبكى به نام هاى- تك در اروپا (كه دستاورد بزرگ مدرنيته محسوب مى شود) ادامه يافت ميتوان زيربناى فكرى اين سبك را در جمله ريچارد راجرز خلاصه كرد كه مى گويد: "در عصر مدرن بايد در ساختمان هاى مدرن زندگى كرد".

اقلیم:

خصوصيات متفاوت هر يك از اقليم هاى متفاوت تاثيرقابل ملاحظه اى در شكل گيرى شهرها و تركيب معمارى مناطق داشته اند.بدست آوردن مشخصات اقليمى مناطق مختلف در ارايه طرحهاى مناسب و هماهنگ با اقليم هر منطقه از اهميت فراوانى برخوردار است.

فرم و سبکهای معماری:

نهضت ها و سبکهای هنری که‌در طول تاریخ بروز نموده‌اند در تناوبی جالب توجه‌گاه‌افراط‌آمیز به‌فرم و کالبد ساختمان پرداخته‌اند و گاه‌ بدور از هر شاخ و برگ آن را شکل داده‌اند.

رومانسک با بهره‌گیری از نظام مدولار و متریک و با خلق آثاری با پیوستگی فضایی تمام به‌فرم های بسیار ساده‌و بدون آرایه‌دست می‌یابد در حالیکه‌پس از آن گوتیک با توجه‌خاص به‌سازه، از پشت بندها و سایر عناصر سازه‌ای نیز در کمپوزیسیون حجم بهره‌می‌برد ودر نهایت غلبه‌تزیینات نیزخود عامل دیگری در پیچیدگی فرمال معماری این دوره‌است.

در رنسانس کلیت حجم در نما به‌صورت صفحه‌ای تخت خود را می‌نمایاند و به‌اوج رسانیدن مدول فضایی رومانسک، تعادلی خنثی و بدور از هر گونه‌تنش را در فرم پدید آورد. پس از آن در باروک صفحه‌نما در حرکتی پویا، حجم و شکل بنا را شکل می‌دهد." پویایی باروک تمامی‌تجربه‌پلاستیکی و حجمی‌قرن 16 را به‌کار گرفته‌... و در باروک تمامی‌دیوار برای ایجاد فضایی جدید تاب می‌خورد و تا می‌شود." 

کارهای گارینی و برومینی با احجام پیچیده‌و در خود تنیده‌حاصل تلاطمی‌است که‌در سطوح ایجاد گردیده‌است. فرم در دوره‌باروک با تحدب و تقعر های ایجاد شده‌ به‌اوج پیچیدگی خود در تاریخ معماری می‌رسد.


گرایش به‌پیچیدگی در معماری التقاطی غرب به‌صورت مبتذلی خود را می‌نماید و کلاژ کردن عناصر مختلفی از معماری سبکهای گذشته‌از اقتدار فرم در معماری کاهش داد. در پی آن با ظهور معماری مدرن اشکال ساده‌و تطهیر شده‌به‌ظهور رسیدند و سادگی فرمهای مدرن همچون آنتی تزی بر پیچیدگی فرمهای پیشین خود را نشان داد.

امروزه‌پدیده‌جالب توجهی در عرصه‌خلق فضا و کانسپت به‌وقوع پیوسته‌است. داخل ساختمان بعنوان جزئی از پیکره‌و حجم بنا دیده‌شده‌و حجم تنها پوسته‌ای سامان یافته‌بنا بر مقتضیات عملکردی نیست بلکه‌از در هم تنیدن سطوح پدید می‌آید که‌گاهی نیز همچون نوار مو بیوس از برون به‌درون و از مکانی به‌مکان دیگر منتقل می‌شوند. فضای داخلی ثابت نیست و حرکت جزء جدایی ناپذیر فضا و کالبد معمارانه‌است. اجزاء فضای داخلی با حجم بیرونی پیوستگی می‌یابند و سطوح خارجی گاه‌امتدادی از سطوح داخلی اند. در این حرکت نمای دو بعدی معنای خود را از دست می‌دهد و نمای از جلوی حجم بی هیچ مرزی به‌نمای سمت چپ پیوند دارد و این تبدیل چنان نرم انجام می‌پذیرد که‌احساس نمی‌شود. دو پروژه‌مارکس راینهارد آیزنمان و موزه "لونج" در ولفزبرگ آلمان که‌توسط زاها حدید در 2001 طراحی گردیده‌نمونه‌های واضحی از این تبدیل نرم در ایجاد یک کانسپت پیچیده‌اند.

معماری امروز غرب در پی ساماندهی مفهوم در قالب سطوح است و نه‌در پی ساماندهی عملکردها در قالب فرم. لذا سطوح اهمیت می‌یابند در پروژه‌.... برنارد چومی‌سیلان سطوح در فضای داخلی موج می‌زند. در پروژه‌ای... از تویوایتو دیوار نه‌تنها به‌لحاظ کمی‌در شکل دهی به‌فضا تاثیر گذار است بلکه‌کیفیت فضا را نیز دگرگون کرده‌است. دیوار پرده‌ای است که‌با پخش تصاویری متفاوت در هر لحظه‌درکی متفاوت از فضا به‌دست می‌دهد و بر پیچیدگی در ادرک فضا نیز صحه‌می‌گذارد. این تصاویر تنها جنبه‌تزیینی ندارند و به‌اطلاع رسانی نیز می‌پردازند. معماری تویوایتو واکنش معمارانه‌ای است در مقابل واقعیتهای علمی، تکنولوژیکی عصر حاضر که‌آن را نه‌تنها در زبان فرم بیان می‌دارد بلکه‌از دستاوردهای علمی- تکنولژیکی برای بیان معمارانه‌سود می‌جوید. 

در رابطه‌با طراحی پیچیده‌گرا می‌توان از کارهای شوهی اندو نام برد؛ پروژه‌او برای یک دفتر در ژاپن ستودنی است. انگار نیرویی نهفته ‌در سطوح وجود دارد که‌در هر جایی تغییری خاص ایجاد می‌کند و بنا را توسعه‌می‌بخشد. به‌گفته‌بن ون برکل" توسعه‌مورد نظر با در هم تافتن درون و برون برای برانگیختن واکنش به‌دانش و فن آوری طراحی شده‌است" .

فرمهای امروزی را می‌توان در ادامه‌فرمهای اکسپرسیونیستی مندلسون و با سطوح نرم و در هم تابیده‌اروسارینن در ترمینال TWA در فرودگاه‌جان اف کندی دانست، با این تفاوت که‌اگر در کارهای یاد شده‌دیوار و سقف در هم تابیده‌می‌شود و حجم را بوجود می‌آورد اما امروزه‌کف و سطح افق نیز مفهوم قدیمی‌خود را از دست داده‌اند و گاهی کف در پیچشی خاص به‌دیوار و سقف تبدیل می‌شود، پاویون آب شور که‌توسط استرهایس طراحی شده‌واجد چنین خصیصه‌ای است.

پیچیدگی که‌امروز شاهد آنیم از کلاژ عناصر متفاوت در کنار یکدیگرپدید نمی‌آید و لذا التقاطی نمی‌باشد و در پی افزودن تزیینات مختلف نیست؛ در کانسپتهای زاده‌شده‌اخیر تجزیه‌فرم به‌عوامل سازنده‌آن به‌هدف ساده‌کردن حجم غیر ممکن می‌نماید؛ چرا که‌پیچیدگی در ذات فرم ها نهادینه‌شده‌است. " پیچیدگی فرآیندی تدریجی برای شکل دهی آثاری با ابعاد فیزیکی رشد یابنده‌در ذهن هنرمند است که‌برای پذیرا شدن خروج کامل و بدون نقص آن از ذهن احتیاج به‌نوعی پیچیده‌اندیشیدن قبل از ایجاد اثر مذکور دارد".

برای درک بهتر نحوه ی تاثیر عوامل مختلف بر روی فرم  معماری و نحوه برخورد معمار با این عوامل بهتر است به مثالهای زیر توجه کنید:

تاج محل: مروارید هند- ابهام ازلی از عشق شاه جهان به همسرش (فرهنگی):

فرهنگ ساختن مزار و مقبره برای درگذشتگان توسط مسلمین به هند راه یافته است.زیرا پيش از ورود مسلمانان به هند، بسیاری ازهندی ها اجساد مردگان را می سوزاندند . تاج محل ، آرامگاه ارجمند بانو ملقب به ممتاز محل ، همسر محبوب پنجمین پادشاه گورکانی موسوم به شاه جهان است. امپراتور جایگاهی را در کنار رود جمنا برگزید. وی قصد داشت برای خود نیز آرامگاهی در


كران دیگر رود و برابر آن بسازد. در آرامگاه تاج محل جملگی سنت های معماری آسیای مرکزی، ایران و هند به طور هماهنگ و موزون تلفیق یافته است. و هند به طور هماهنگ و موزون تلفیق یافته و بیشترین تأکید بر تناسبات هندسی عمارت شده است . شايد بتوان اظهار داشت كه توجه به بهشت و توصيفي كه از آن شده است در پيدايش اين نوع مزار موثر بوده است ومي توان آن را بازتاب خواسته ي افراد براي رفتن به بهشت دانست. 

جایگیری:

 رودخانه ي جمنا در كنار محوطه ي تاج محل به عنوان يك پديده ي مهم جغرافيايي موجب قرار گرفتن عمارت مزار در كنار رودخانه بجاي قرار گرفتن آن در مركز باغ شده است.

استقرارمزاردرسوي ديگرباغ و در انتهاي امتداد محور طولي به خاطر طولاني شدن مسيرو زمان دسترسي براهميت آن افزوده مي شود.

وجود چهار منار در گوشه های صفه موجب شکل گیری فضایی بصری - روانی شد که عمارت مزار در میان آن اهمیت ویژه ای یافته است، زیرا افزون بر خصوصیات حجمی یگانه و ممتاز آن، تمام سطح آن را با سنگ مرمر سفید پوشانده اند، در حالی که سطح صفه اول و نیز مهمانخانه و مسجد واقع در دوسوی آن را با سنگ سرخ پوشانیده اند.

بالای عمارت  گنبد امرودی (گلابی) شکل قرار دارد که دو پوسته است. ارتفاع گنبد اصلی روی صفه بیش از 50 متر است. پلان مزار به شكل مربع براي تاكيد بيشتر بر كامل بودن واستقلال نسبي دارد واز شكل هاي مهم و مقدس در فرهنگ طراحي معماري و شهرسازي است.

كميت و كيفيت فضاهاي پروخالي به گونه ايست كه اي انديشه را پديد مي آوردكه مي توان جاي آن دو را عوض كرد، زيرا تركيب و آميزش آنها طورد است كه تصور يكي بدون ديگري مشكل است.اگر جاي فضاهاي مثبت و منفي را عوض كنيم فضاي منظم با هندسه اي دقيق را خواهيم ديد.

وجود فضاهاي پر زياد در پلان تاج محل براي تحمل وزن گنبد نيز بوده است.زيرا گنبد بزرگ بوده وارتفاع زيادي دارد و مانند مساجد ديگر داراي شبستان براي تحمل وزن گنبد نيست 

عوامل تکنولوژیک:

در سازه اين ساختمان از تيرهايى فولادى،استفاده شده است.در پنج نقطه از ساختمان،اين تير هاى فولادى توسط خرپاهاى دو طبقه اى به هم متصل مى شوند.در اين بنا ، از آسانسوربين تمامى طبقات استفاده نشده است.

فقط سه آسانسور در سه قسمت از ساختمان وجود داشته وارتباط ساير طبقات از طريق پله هاى متحرك صورت مى پذيرد. خصوصيت اصلى  ساختمان، سازه تقويتى داخلى آن است. فضاى داخلى بنا ،از نور طبيعى روز بهره مى برد.

براى انعكاس نور ، درون فضا از آينه هايى كه در قسمت بالاى ساختمان تعبيه شده اند استفاده مى شود.

سايبانهايى نيز،براى جلوگيرى از ورود مستقيم نور وكاهش دماى داخل، پيش بينى شده است.

در كف سازى ، از پانل هاى متحرك سبكى استفاده شده است و ترمينالهاى كامپيوترى و سيستم تهويه مطبوع ،زير اين كف سازى قرار دارد.

هرچند كه اين بنا ،ساختمانى ادارى است به گونه اى طراحى شده  كه انعطاف پذير طورى كه  پس از اتمام بنا پس از 10 سال ،براى امتحان انعطاف پذيرى آن، از طراحان خواسته شد در طبقه اول ، تالار معامله اى افزوده شود.

اين كار به خصوص يراى فضاهاى ادارى مشكل مى باشد اما فاستر و همكارانش در مدت 6 ماه موفق به انجام آن شدند.

...................................................................

نتیجه گیری:

در آخر می توان بیان کرد که آفرینش فرم در زمان و مکان مختلف تابع عوامل مختلفی بوده و هر معماری به تناسب شرایط روحی خویش و تکنولوژی و نیاز جامعه و خواسته های طرح دست به خلق فرم هایی متنوع زده است.

...................................................................

منابع:

بوطیقای معماری- آنتونی سی آنتونیادس ، ترجمع احمد رضا آی

فضا ، زمان و معماری- زیگفرید گیدیون ، ترجمه منوچهر مزینی

چگونه به معماري بنگريم - گرمان برونوزوي؛ ، فريده(مترجم) ؛ ص10

نشريه "ما" تابستان 80 ، ص 190

رضا پيروزفر ؛ نشريه معماري و شهر سازي 68- 69؛ زمستان  81؛ ص 46


مطالب مشابه :


طراحی معماری: از ایده تا فرم

طراحی معماری: از ایده تا فرم معماری از هیچ بوجود نمی ‎ آید. ذهنیت یک طراح و تفکرات و اندیشه




طراحی معماری: از ایده تا فرم

←☺☻→ - طراحی معماری: از ایده تا فرم - medademeshki architecture group معماری از هیچ بوجود نمی ‎آید




فرم ، فضا و معماری :. نگرشی راهبردی به طراحی و خلق فرم در معماری

آرشیتکت - فرم ، فضا و معماری :. نگرشی راهبردی به طراحی و خلق فرم در معماری - معماری- منابع




طراحی معماری ، از ایده تا فرم

طراحی معماری: از ایده تا فرم. معماری از هیچ بوجود نمی‎آید. ذهنیت یک طراح و تفکرات و اندیشه




فرم شهر

طراحی فضای شهری - فرم شهر خلاف مطالعات و تجربه هاي فراوان در زمينه «فرم شهر» و سازمان بصري




فرم طراحی سوالات تستی

- فرم طراحی سوالات تستی - . این وبلاگ توسط گروه ریاضی متوسطه استان گیلان تنظیم شده است.




برچسب :