آداب و رسوم اهالی قهی در قدیم

 

آداب و رسوم زيارت رفتن

اشخاصي که در روستا قصد زيارت به اماکن مقدس را دارند چند روز قبل از حرکت از همه اهل محل خداحا فظي و حلاليت طلب مي نمايند و حسابهاي خود را با مردم تسويه مي کنند .

    زوار چند ساعت قبل از حرکت به اتفاق جمعي از اهالي وفاميل به امامزاده روستا مي روند و سلام و عرض ارادتي مي کنند  و در مسير رفت و بر گشت امامزاده  به چاوش خواني مي پردازند. ( جهت اطلاع از  متن چاوش خوانيها به قسمت ادبيات عاميانه مراجعه شود .)

   اشخاصي که بدون خداحافظي با دوستان و آشنايان به زيارت مي روند اغلب مورد اعتراض قرار مي گيرند و موقع بازگشت کمتر به ديدار او مي روند و زائرين نيز ناچارند بهانه هايي بتراشند تا به اصطلاح ((در دهان مردم را  ببندند)) .
يکي از رسومي که خانواده زائرين و مسافرين در غياب آنها انجام مي دادند پختن آش رشته است که به  (آش پشت پا ) معروف است که از بيشتر خانمها  در پختن آش فوق دعوت به عمل مي آيد .

يکي ديگر از رسوم اين است که مردم پول و هدايايي را براي زائر مي آورند که زائر نيز ناچار است از سفر براي آنها سوغات بياورد وقتيکه زائر از سفر بازگشت . مردم به استقبال او مي روند و ضمن گفتن زيارت قبولي و احوالپرسي ، چاوش خوانان به  چاوش خواني مي پردازند .

 آداب زيارت رفتن در قديم

 وقتي در قديم قرار بود شخصي به زيارت اماکن مقدسه بروند يکي از سادات روستا فرشي روي الاغ پهن مي کرد و سوار بر الاغ مي شد در کوچه ها به چاوش خواني مي پرداخت و وقتي به خانه هاي زوار  مي رسيد در همان حالي که سوار بر الاغ بود و چاوش خوانی  مي کرد وارد خانه ها ي زوار مي شد و در آنجا نيز دوري در خانه مي زد و به خوانندگي ادامه مي داد . بعد ازآن زوار يا صاحب خانه  مبلغي پول و شيريني و نبات در داخل کيسه اي که جلوي  پاي  چاوش خوان و روي الاغ قرار داشت مي گذاشتند .

چاوش خوان در خانه هاي زوار ديگر نيز  به همين ترتيب اجرا مي شد نکته جالب در مراسم  فوق  اين است که  اگر مثلا ً قرار  بود دو  نفر  يا دو خانواده  به زيارت بروند ، در زمان حرکت تعداد زوار افزايش مي يافت و از دو نفر به ده نفر يا بيشتر مي رسيد . بدين ترتيب که مردم با شنيدن چاوش خواني متاثر مي شدند و بدون آمادگي و قصد قبلي عازم زيارت مي شدند .بازگشت از سفر

  در زمان بازگشت از سفر زائرين در يکي ار مزارع نزديک روستا تجمع مي کردند و شخصي را  به داخل روستا  مي فرستادند تا ديگران را از آمدنشان با خبر سازد.

اهالي به محض اينکه مي فهميدند زوار از سفر  بازگشته اند  به صورت جمعي به سمت آنها مي شتافتند و با سلام و صلوات و چاوش خواني آنها را به امامزاده و سپس به منازلشان مي رساندند . بعد از آن مردم در طول سه روز به  ديدن  زوار مي رفتند و آنها با چاي  و نقل  شيريني  از  آنها پذيراييمي کردند . در اين سه روز زوار ضمن پذيرايي از کساني که به ديدارشان مي رفتند به تعريف کردن از وقايع طول سفر مي پرداختند .

بطور کلي مسافرين در قديم  آن قدر با  صفا بودند که هر انساني  از شنيدن خاطرات آنها لدت مي برد حتي اگر مسافرت کوتاه مدت نيز بود  تا روزها به تعريف کردن از وقايع طول سفر مي پرداختند و حتي  جزييات  سفر  را هم براي يکديگر تعريف مي کردند نکته قابل ذکر اين است که افرادي که به زيارت رفته بودند بعد از مدتها که يکديگر را مي ديدند خاطره سفر را بازگو مي کردند .

بررسي مراسم ازدواج در روستاي قهي

 اصطلاحات رايج محلي در ازدواج هاي قهي 

آداب و رسوم عروسي

مراسم شب عروسی

انتخاب همسر

خواستگاري 

شب شيريني خوران

جاهاز   (جهيزيه) در قديم

مقدمات عقد وعروسي
 مراسم عقد

مراسم شب عروسی

روغن نبات عروسی

شب پلو مرغ

شب مادرزن سلام

شب ديدن

   اصطلا حات رايج محلي در ازدواج هاي قهي 

شيريني خورون  : شب نا مزدي  و تعيين ميزان مهريه

چوهورپاره کرتمن  : پاره کردن چادر - مراسم چادر دوزي

پيش ني  : هديه شب مادرزن سلام ( شب سوم عروسي )

خن و خنچه : محتويا ت سيني هاي کنگره دار مسي که مردان آن را بر سر مي گذارند .

نمزو : نامزد

زما : داماد

قباله تي کرتمن: تعيين ميزا ن مهريه

هشا پا : بعد از تمام شدن هر رباعي توسط مردم گفته مي شود که در همان زمان نقل و سکه و.. روي سر عروس و داماد مي ريزند .

 سولولو : اصطلاحي است که بيشتر توسط خانمها در مواقع خوشحالي وهيجان در عروسي با صداي بلند وکشيده ادا مي شود .

با ،قر،  با،قر، سوغوني :  ا صطلاحي است که بيشتر  توسط  جوانان که برج شادي درست مي کنند ادا مي شود .

سنگ دوم  با فه نه

برگردان فارسي:  سنگ رو بافه بگذار

کنايه از اينکه  به فکر زن گرفتن باش يا زني را نشا ن کن .

توضيح :  قرار دادن سنگ روي دسته بندي خوشه هاي گندم  ( بافه )  براي اينکه باد آنها را نبرد .

روايي : رباعي

جاهاز : جهيريه

حنابندون  : حنابندان

ايوللا :ايوالله

ديدن : همان مراسم پاتختي فعلي است

کوش  و مکنا : کفش و روسري که آن را  در مراسم نامزدي  به عروس اهدا مي کنند  .

ا لوکي دِزاربپوسو: يعني اينکه در سوراخ ديوار پوسيده مي شود .

   منظور از اين اصطلاح سند ازدواج است که در آن مبلغ مهريه و ساير شرايط ازدواج مشخص شده  است که در قديم آن را  در سوراخي  مي گذاشتند و بر اثر زمان پوسيده مي شد . اين اصطلاح  و مثل را زماني به کار مي برند که در مورد مبلغ مهريه اختلافي بين طرفين پيش آيد . همچنين گفته مي شود چه کسي داده  و چه کسي گرفته است .

 آداب ورسوم عروسي

   در اين تحقيق به شرح مراسم عروسي سنتي روستاي قهي که با تغييرات اندک اکنون نيز اجرا مي شود پرداخته مي شود و همچنين به ذکر رسوم حذف شده و رسوم جديد اضافه شده به اين مراسم خواهيم پرداخت .

 انتخاب همسر

     در زمانهاي قديم عروس و داماد درحجله عروسي براي اولين بار يکديگر را مي ديدند. عروس وداماد براي اختياري در ا نتخاب يکديگر نداشتند و مثل جوامع سنتي ديگر و جوا مع پدر سالار، پدران و پدر بزرگها درباره جوانان تصميم گيري مي کردند بعضاً مردها در سفر بودند و زمان مراجعت از سفر متوجه مي شدند دختري را براي او شيريني خورده اند ( نامزد  کرده اند ) و مردان جرات مخالفت با بزرگترها را نداشتند .

  نکته جالب اين جاست که با توجه به اقتداري که ريس خانواده هاي سنتي داشتند کمتر زوجهاي جوان باهم مشکل داشتند و مورد طلاق وجود نداشته است زيرا بزرگترها سعي مي کردند مشکلات فرزندان خود را حل کنند. توقعات پايين بود و چندخانواده باصفا و صميميت با هم زندگي مي کردند .

 خواستگاري 

     بعد ار انتخاب همسر ، بزرگ خانواده داماد به اتفاق چند نفر از افراد خانواده به خانه عروس مي روند و صحبتهاي ابتدايي را  انجام مي دهند اگر خانواده عروس راضي به ازدواج باشند که قرار شب شيريني خوران(نامزدي ) گذاشته مي شود و البته حلقه اي نيز به انگشت عروس مي نمايند و کفش و روسري نيز که از قبل آماده شده، تحويل خانواده عروس مي دهند . خانواده عروس نيز متقابلا" کفش و  لباسي  براي داماد خريده و در زمان ديگري آن  را  به  خانه داماد  می برند . درمراسم اين دو شب کمتر مهمان دعوت  مي شود و فقط خانواده عروس و داماد درجلسه حضوردارند .

  اگر احيانا" خانواده عروس مخالف ازدواج باشند خانواده عروس قول مي دهد به خاطرحفظ عابروي داماد موضوع را در محل مطرح نکند . زيرا تجربه ثابت کرده اشخاصي که  با جواب نه روبرو شوند و مردم روستا به اين موضوع پي ببرند به ديده شک و ترديد به داماد نگاه مي کنند .

شب شيريني خوران

   بيشتر فاميل و آشنا يان در اين شب دعوت مي شوند همچنين بزرگان روستا  ( در زمان  قديم  کدخدا يان و در زمان حال شورا و دهيار ) و روحاني محل نيز در اين مراسم حضور مي يابند .

   در اين شب بعد از پذيرايي و تعارفات بزرگترهاي فاميل ابتدا  ازپدر عروس در مورد ميزان مهريه سوال مي کردند .  پدرعروس نيز تصميم گيري را به بزرگ فاميل محول مي کند . بالاخره مقدار مهريه باگمانه زني هاي بزرگان مشخص مي شد و يکي از روحانيون يا يکي از اعضاي شورا  و يا  باسوادان روستا که در جلسه حاضر بودند سند مقدماتي ازدواج را  مي نوشتند و به تاييد عروس و داماد و همه ريش سفيدان مجلس مي رساندند و حضار را با چاي و شيريني پذيرايي مي کردند وسپس جوانان به اجراي برنامه هاي خود که شامل رقص  و آواز و...است مي پردازند . همچنين قول و قرار عقد و عروسي خريد و برنامه هاي ديگر نيز در اين شب گذاشته مي شد .

 جاهاز   (جهيزيه) در قديم

1 – سه عدد لباس  رسم آن زمان

2-   پنج عدد پيراهن

3- ديگ يک عدد

4- آبکش  يک عدد

5- کاسه مسي يک عدد

6- چرخ نخ ريسي

7- قاشق چوبي

8- آفتابه سفالي

9- گليم دو عدد

10 – لحاف  وتشک  (جخمو ) جخموي کرسي

11- پارچه تکه پاره به جاي طاقچه پوش

12 –هاون سنگي

 مقدمات عقد و عروسي

1-   بازار خريد  : عروس و داماد را قبل از مراسم عقد  به همراه جمعي از فاميل هاي نزديک به بازار مي برند و خانواده عروس و داماد متقابلا" براي همديگر لباس و طلا و ديگر ملزومات سفره عقد را خريداري مي کنند .

2-   چوهور پاره کرت  ( چادر دوزي ) : اين جلسه به منظور اندازه زدن چادر عروس با حضور جمعي از خانمها  و خياط که به اتفاق از خانه داماد با گفتن سولولو ، هلهله  و شادي به خانه عروس مي روند . خياط موظف است قبل از عقد چادر را آماده کند و تحويل خانواده داماد دهد .

3-   آرايش عروس :  قبل از عقد وعروسي آرايش عروس انجام  مي شود اين مراسم قبلا" در خانه انجام مي شد آرايشگر به آرايش عروس مي پرداخت و حاضرين که بيشتر خانمها بودند به نسبت بنيه مالي پول روي سر عروس مي ريختند که همه اين پولها سهم آرايشگر بود.

 مراسم عقد 

 اين مراسم که اصولا" بعد از ظهرها انجام مي گيرد همه دعوت شدگان ابتدا در خانه داماد جمع مي شوند و سپس وسايل مورد نياز سفره عقد به همراه کله قند تزيين شده ، نبات ، و ساير هدايا ، در سيني هاي کنگره دار مسي بزرگ قرار داده مي شود و روي آن را پارچه اي رنگي مي کشند که در اصطلا ح به اين سيني ها و محتويات آن را خن وخنچه مي گفتند .(تعداد خنها بايد عدد فرد باشد )

   مردان اين سيني ها را که به آن خن گفته  مي شود روي سر خود مي گذارند و با ساز و آواز به سمت خانه عروس راه  مي افتند . البته آينه و شمعدان نيز در دست يکي از افراد است که جلوتر از همه حركت مي كند .

   يکي از مراسم هاي سنتي که در اين  مرحله  و در مسير خانه داماد به خانه عروس انجام مي گرفت تشکيل برج است . تشكيل برج بدين صورت است . که چند نفر از جوانان  (حدود شش يا هفت نفر  و يا بيشتر) در حالي که دستهاي همديگر را گرفته بودند دور هم حلقه مي زنند چند نفر ديگر به اندازه نفرات پايين روي شانه هاي اين افراد مي ايستند و آنها نيز دستهاي همديگر را  ميگيرند و برجي تشکيل مي دهند . سپس برج شروع به حرکت مي نمايد و در مسير افرادي که برج را بشکيل داده اند نيز به پايکوبي و چرخش برج مي پردازند و اين شعر را  مي خوانند :

با ، قر  با ، قر   سوغوني        حيدري  مندوني

    وقتي جمعيت به خانه  عروس مي رسيدند خانواده عروس به استقبال جمعيت مي آمدند و پدر عروس ضمن خوش آمد گويي به مردم  و ضمن تشكر از کساني که خن روي سر خود گذاشته اند و همچنين کساني که برج تشکيل داده اند کله قندي (تکه هاي قند ) اهدا مي نما يد .

   بعد از استقرار مردم در خانه عروس عاقد يا روحاني پشت درب اتاقي که عروس در آن نشسته بود قرار مي گيرد و با استقاده از همان سند مقدماتي ازدواج که در شب شير يني خوران نوشته شده بود خطبه عقد را جاري مي کرد و از عروس بله مي گرفت داماد در  هنگام خواندن خطبه عقد در اتاق مردان  مي نشيند يک تخم مرغ داخل يکي از جيبهاي خود مي گذشت  و در هنگام خواندن خطبه عقد تخم مرغ را در داخل جيب خود حركت مي داد و بعد از عقد آن را محکم روي زمين مي زد .

    بعد از گرفتن بله از عروس عقد از داماد نيز بله مي گيرد و سپس داماد به اتاق زنها مي رود و بغل عروس مي نشيند و حلقه به دست يکديگر می کنند و در ضمن آن خانمها به اجرای برنامه های خود می پردازند  . يکي از موارد خرافي که در هنگام قرائت خطبه عقد براي خصوصا" خانمها مهم است اين است که موا ظب باشند کسي به جادوگري نپردازد و يا در اصطلاح عروس و داماد را قفل نکند . قفل کردن بدين صورت است که کسي قفلي در دست بگيرد و زماني که عروس بله  را مي گويد آن شخص در حالي که بغل عروس  و داماد نشسته  زبانه قفل را فشار مي دهد و آن را  مخفي مي كند اين قفل تا زماني که دهانه اش باز نشود عروس داماد با مشکل روبرو هستند .

 مراسم شب عروسی

   بعد از مراسم عقد دو حالت وجود داشت اگر قرار بود عروس و داماد چند ماهي عقد باشند که مجلس بعد از به حمام بردن عروس و داماد تمام مي شد ولي اگر قرار بود همان شب مراسم عروسي نيز صورت گيرد بعد از مراسم عقد عروس را به حمام عمومي مي بردند . عروس وساير خانمها کف دست هايشان را حنا مي بستند . خانم آرايشگر يا مشاطه در حمام به شست و شوي عروس مي پرداخت و ساير خانمها نيز (سولولو کنان ) ابراز شادي مي کردند و بعد از تمام شدن حمام عروس مردم جهت بيرون آوردن عروس به درب حمام مي رفتند محارم عروس به رختکن حمام مي رفتند .

   رسم بود زماني که عروس لباس مي پوشد فاميلهاي عروس و داماد پول روي سر عروس مي ريختند و  جلوي عروس رباعي مي خواندند . پولهايي که روي سر عروس مي ريزند سهم حمامي است  و  با توجه به دست و دلبازي فاميل عروس و داماد حمامي استفاده اي مي برد .

  يکي از رسم هاي زيبايي که در عروسي هاي اين روستا از قديم وجود داشته رباعي خواندن جلوي عروس  و داماد است .درهنگام رباعي خواندن عروس و داماد و جمعيت در مسير توقف کرده  و با هر مصرا عي که از رباعي خوانده مي شد همه با صداي بلند ( ايو الله ) مي گويند و در پايان هر رباعي نيز مردم اصطلاح  (هشاپا ) را  مي گويند که در همان زمان نقل ويا سکه هايي روي سر عروس و داماد مي ريزند و در چند دهه اخير ترقه هايي نيز به زمين زده مي شود . [1]

    بعد از اينکه عروس را از حمام بيرون آوردند جمعيت وي را تا درب خانه عروس بدرقه مي کنند و سپس داماد را به حمام مي برند و داماد نيز به حمام مي رود که  او را  نيز رباعي گويان به خانه  بر مي گردانند .
  رسم است تا زماني که عروس و داماد به حمام نرفته اند ودر اصطلاح محلي آب عقدشان را نريخته اند نبايد آنها را تنها گذاشت . زيرا ممکن است جن زده شوند و حتي اگر دسترسي به حمام نباشد آبي را گرم کرده و عروس و داماد،  با آن آب عقدشان را مي ريزند.

 رسم حمام رفتن با شرح حال فوق چند سالي است با توجه به اينکه همه در خانه داراي حمام هستند و از فرصت ها براي رقص وموسيقي و... استفاده مي کنند به شدت کاهش يافته است . ولي بعضي افراد که هنوز اعتقاداتي به آداب و رسوم سنتي خود دارند عروس و داماد را  تا درب حمام       مي برند و بر مي گردانند .

   مراسم حنابندان در شب عروسي که در قديم با آن شور و حال در حمام عمومي صورت مي گرفت چند سالي است که تغيير يافته است و شب قبل از عروسي در خانه عروس برگزار مي شود .

يکي ديگر از رسمهاي سنتي روستا اين بوده که  وظيفه حمل ساک حمام عروس و داماد در شب عروسي و روز هاي بعد بر عهده حمامي است همچنان باز کردن ساک عروس و داماد و بردن حوله هاي دنبال عروس  و داماد بر عهده حمامي و خانمش بود .

   بعد از برگشت عروس و داماد از حمام شام صرف مي شد بعد از شام دعوت کنندگان جهت آوردن عروس و داماد به خانه عروس مي روند . ذکر اين نکته نيز حائز اهميت است که عروس موقع شام هر كدام در خانه خودشان هستند و بايد از طرف خانواده داماد شام عروس را به خانه اشان ببرند .موقعي که مردم به خانه عروس رسيدند پدر عروس چادر روي سر دخترش مي اندازد و او را زيرآينه و قرآن رد مي کند و با سلام و صلوات به خانه  داماد  مي فرستد مردم نيز  عروس و داماد  را  رباعي گويان تا دم حجله عروسي بدرقه کرده  و سپس به خانه هايشان بر
 مي گردند .

  طبق گفته کهنسالان روستا در قديم رسم بود لباس عروس را از خانواده قلعه ايها ( قلعه آتشگاه ) بگيرند و 3 روز بعد از ازدواج با شيريني و     هديه اي مناسب لباس را پس دهند اگر لباس عروس از اين خانواده تهيه
 نمي کردند اين خانواده که حدود صد سال پيش در روسنا داراي قدرت بودند ، مشکلي بر سر راه اجراي مراسم به وجود مي آوردند و مراسم را به هم مي زدند .

  روغن نبات عروسی

   صبح روز بعد از عروسي رسم است مادر عروس غذايي بنام روغن نبات که ترکيبي از روغن ، تخم مرغ ، نبات ، خرما خرک (خرما خشک شده زرد رنگ ) است درست کرده و براي عروس و داماد مي برند که به عنوان صبحانه صرف کنند . البته ازاين غذا  براي بستگان و همسايگان نيز برده  مي شود که آنها نيز در عوض نبات ، قند ، يا پولي  در داخل کاسه گذاشته و پس مي دهند .

  شب پلو مرغ

  مراسم ديگري که در شب دوم عروسي وجود دارد اين است که در اين شب نيز بايد مادر عروس پلو مرغي طبخ کرده و به حضور عروس و داماد  بياورد که ترجيحا" از مرغ بومي استفاده مي شود .

   شب مادرزن سلام

  شب سوم عروسي بنام شب مادرزن سلام معروف است عروس وداماد روزهاي اول و دوم جزء در موارد ضرورت نمي توانند از خانه خارج شوند در پايان روز دوم يعني شب سوم عروسي ، عروس و داماد اجازه خروج از خانه دارند . اولين جايي که بايد بروند خانه مادر عروس است که به اتفاق دعوت شدگان انجام مي گيرد در اين مراسم که به مادرزن سلام معروف است داماد بر دست هاي مادرزن خود بوسه اي مي زند. دراين شب رسم است مادر زن هديه اي مناسب به داماد بدهد که در اصطلاح محلي به آن پيشني مي گويند .

     اين هديه مي توانست پول، طلا، گاو و گوسفند، لباس و ساير وسايل زندگي باشد که نوع هديه قبل از تعارف کردن چايي دورنگ به داماد توسط يکي از بزرگترها اعلا م مي شود و يا در صورت امکان بعضي هدايا  را داخل سيني هاي کنگره دار مسي قرار مي دهند وآن را نزد داماد
 مي آورند.

رسم است که در اين شب برای داماد چای دو رنگ بياورند و تا زماني که نوع هديه پيش ني را ا علام نکرده اند و  مورد پسند داماد قرار نگرفته ، لب به چايي نمی زند .

   روش درست کردن چايي دورنگ نيز بدين صورت است که استکان يا ليوان را تا نصف آب داغ   مي ريزند مقداري نبات داخل آن ريخته وخوب به هم مي زنند تا در آب حل شود و سپس نيمه باقيمانده ليوان را چاي داغ مي ريزند . که به خاطر غلظت زياد از حد آب ، چاي در نيمه بالا ي ليوان باقي مي ماند و پايين نمي رودوچاي دورنگ تشکيل مي شود .

 بعد از آن جوانان به شادي و رقص و آواز مي پردازند . و پير مردان نيز اشعار قديمي را به سبک شيرازي و دشتي  مي خوانند اين شب نيز با صرف شام پايان مي پذيرد .

   شب ديدن

  شب بعد نيز به عنوان شب ديدن معروف بود که همه دعوت شدگان شب عروسي بايد هداياي خود را به خانه عروس وداماد ببرند واصولا" شام را مهمان عروس وداماد بودند البته درچند ساله اخير مراسم اين شب به خاطر طولاني شدن مراسم ازدواج که خود مشکلات زيادي رابه دنبال دارد و شرايط بد اقتصادي مردم ، جاي خود را به مراسم پاتختي داده که در عصر روز اول عروسي انجام مي گيرد .

 بعد از تمام شدن مراسم ازدواج و عروسي ،همه فاميل مي بايست عروس و داماد را  پاگشا کنند .

 


[1] جهت اطلاع از نوع رباعي هايي که خوانده مي شود به قسمت ادبيات عاميانه مراجعه شود .

 

مراسم باستاني

 

شب يلدا

    مردم اين روستا در شب يلدا دور کرسي مي نشينند و از ميوه هاي گوناگون وآجيل وتنقلات که در سيني هاي مسي کنگره دار قديمي که روي کرسي قرار دارد استفاده مي کنند و معتقدند که هر کس در اين شب ميوه واز جمله ميوه ها  هندوانه نخورد در فصل تابستان از شر حيوانات گزنده مثل مار وعقرب در امان نيست .

  يکي از رسومات قديم که البته حالا منسوخ شده است اين بود که در اوايل پاييز انار را داخل کاه نگهداري مي کردند و از آن در شب چله استفاده مي نمودند .

 چهارشنبه سوري

  روشن کردن آتش و پريدن از روي آن و همچنين انداختن سنگريزه در داخل کوزه  و  انداختن از پشت بام  در داخل کوچه  به نيت دور ريختن و از بين بردن پليديها از رسوم اين شب است . هر شخص يک سنگريزه در  داخل کوزه می انداخت تا  در  اين جشن سهيم باشد .در هنگام پريدن از روي آتش اين شعر را  مي خواندند:

 

غم برو شادي بيا

محنت برو روزي بيا

قرمز برو زرد بيا

زردي برو سبز بيا

 عيد نوروز

     مردم روستا بيست و پنج روز  قبل از شروع عيد نوروز خوشه هاي گندم يا جو که در فصل تابستان وبرداشت محصول جدا گذاشته شده را دو روز درآب  مي خيسانند سپس آن را بيرون آورده  و پارچه اي دور آنها مي پيچند  تا بعد از سه روز جوانه بزند سپس آن را در داخل ظرف آب  قرار مي دهند كه تا عيد سبز شده و  جلوه بخش سفره هفت سين باشد . (تصاوير شماره 1و2 )

    همچنين حدود بيست روز قبل از شروع عيد نوروز گندم و جو ، عدس ،نخود و... را به مدت دو روز در آب مي خيسانند و سپس در ظرفهاي سفالي يا فلزي مي کارند تا سبز شود و آن را در سفره هفت سين مي گذارند که در اصطلاح محلي به (کُندله سوز) معروف است .

   در زمان قديم  مادر خانواده صبح روز عيد به صحرا مي رفته و دامان خود را پر از علف وسبزي مي نمود و در بيرون خانه  و حتي طاقچه هاي اتاقها مي پاشيد و بيرون خانه را جارو و آب پاشي کرده و اسفند دود مي کرد .

   در اين روستا مثل همه جاي ايران سفره هفت سين را پهن مي کنند .از تنقلات عيد که در قديم رسم بوده در سفره هفت سين مي گذارند  و همچنين مخلوطي از گندم برشته  و شاهدانه ،توت خشکه ،آب انجيل را نيز در سفره قرار مي دهند  .

  شاه دانه وگندم را روي تابه بو مي دادند سپس آن را مي کوفتند مقداري سنجد نيز به آن اضافه مي نمودند تا شيرين شود و مورد استفاده قرار مي دهند . تخم مرغ ها را با استفاده از پياز ،گل رنگ به رنگ هاي مختلف در مي آوردند و آن را  آب پز مي نمودند و سر سفره مي گذاردند .

اهالي فقط در شب عيد برنج مي خوردند و غذايي به نام کرکره پلو که در آن از برنج ، گندم کرکره شده شويد ، ادويه جات ، ماش و بود (مراجعه به قسمت خوراکهاي محلي ) با حضور بزرگترهاي فاميل صرف مي کردند .

  سپس فاميل به ديدن همديگر مي روند و به بچه ها عيدي  مي دهند رسم است اول به ديدن بزرگترهاي فاميل بروند .

  درروز سيزدهم فروردين نيز مردم به  صحرا و مزارع اطراف روستا مي رفتند و درآنجا به تفريح مي پرداختند همچنين سبزه ها ي (کندله سبزها ) خود را در اين روز به صحرا مي بردند وآن را به هم مي بستند .

 سوگواري اموات

پذيرايي در مراسم ختم

عزا نشستن

رسوم رفتن به مزار  وعزا نشستن

 

آداب ورسوم سوگواري اموات

 

بزرگداشت اموات در روستاي قهي هنوز به صورت سنتي انجام مي گيرد بعد از مرحوم شدن اموات در اين روستا يکي از پيرمردان روستا که صداي بلندي دارد يا يکي از موءذنان بر پشت بام يکي از مساجد رفته و به چاوش خواني مي پردازند  مردم به محض شنيدن چاوش خواني مي فهمند اتفاقي افتاده است به همين جهت از منازل خود بيرون مي آيند و به اتفاقي که رخ داده بود پي مي بردند.

    سپس به درب خانه مرحوم مي روند و جنازه را در حالي که در گليم يا فرشي مي گذارند و به قصالخانه انتقال مي دهند و در آنجا با همکاري يکديگر جنازه را غسل وکفن مي کنند سپس او را به امامزاده انتقال داده  و ضمن طواف در امامزاده شاهزاده عبدالواحد،در يکي از صحن هاي امامزاده مي گذارند تا اگر احياناً بستگان و فرزندان مرحوم در شهرهاي ديگر به سر مي برند جهت وداع با نزديکان خود و حضور در تشيع جنازه حاضر شوند .

يکي از رسوم مردم روستا اين است که جنازه را درشب به خاک نمي سپارند آن را در صحن امامزاده مي گذارند و يکي از نزديکان مرده يا يک قاري قرآن بالاي سر مرده تا صبح مي نشيند و قرآن مي خواند رسم است که نباِيد مرده را تا هنگام خاک سپاري تنها گذاشت . پس از آن مردم به تشيع جنازه مي پردازند . و با ذکر صلوات ولا اله ا لا ا لله آن را به قبرستان مي برند قبل از دفن نمودن در اول قبرستان نماز ميت را        مي خوانند بعد از نماز يکي از پير مردان از مردم سوال مي کند مرحوم چگونه آدمي بود مردم هم ( خدا بيامرزي) مي گويند البته مردم آنقدر گذشت دارند که حتي اگرمرحوم آدم بدي هم بوده در آن لحظه به خاطر بازماندگان وحرمت ميت،  ظاهراً فراموش مي کنند و صرفا خوبيهايش را مي گويند . ولي اگر مرحوم انسان خوبي باشد مردم با صداي بلندتري خدا بيامرزي مي گويند و از خوبيهايش يادمي کنند  سپس تابوت را سه بار بلند کرده روي زمين مي گذارند و در مرحله سوم آن را روي شانه هاي خود گذاشته به محل دفن مي برند و طبق آداب اسلامي جنازه را دفن مي کنند . 

در قديم روي جنازه را خشتهاي گلي مي گذاشتند ولي اکنون از بلوک هاي سيماني استفاده مي کنند و سپس روي آن را خاک مي ريزند بستگان درجه يک مرحوم خصوصا فرزندان نمي توانند روي جنازه خاک بريزند زيرا معتقدند مرده از آنها توقع چنين کاري راندارد.

 يکي از رسوم به خاک سپاري  در روستا اين است که بعد از ريختن خاک روي جنازه اگر مرده مرد باشد يک خشت به صورت لوزي بالاي سر مرده و يک خشت پايين پاي مرده مي گذارند و اگر زن باشد دو عدد خشت بالاي سر مرده و يک عدد خشت پايين سر مرده مي گذارند .

يکي ديگر  از رسوم مردان در زمان ريختن خاک اين است که در زمان عوض کردن نوبت نبايد بيل را به دست هم بدهند بلکه بايد حتما بيل را روي زمين بيندازند تا ديگري بردارد .

  بلا فاصله بعد از خاک سپاري مراسم ختم در يکي از مساجد يا حسينيه ها شروع مي شود که در آن به قرائت  قرآن و مداحي اهلبيت خواندن اشعار محلي  مي پردازد . که اين مراسم در سه نوبت صبح ، بعد از ظهر و شب ادامه مي يابد . ( به جز مراسم روز سوم ) شام روز سوم به شب الرحمن معروف است که در اين شب کساني که توانايي مالي دارند براي شادي روح اموات خود همه مردم را شام مي دهند .

  در مراسم اين شب بعد از خواندن مراثي و اشعار محلي خاص مجالس عزا ، قرائت سوره الرحمن شروع مي گردد و بيشتر اهالي خود را ملزم مي کنند در مراسم اين شب شرکت نمايند و تا سوره الرحمن تمام نشده کسي مجلس را ترک نمي کند و زماني که قاري به آيه(فباي ءالا ء ربکما تکذبان)که چندين بار در اين سوره تکرا ر مي شود رسيد مردم همزما ن با اين جمله جواب مي دهند:

لا بشي ءٍ من آلا ئک رب اکذب  ربنا ولک ا لحمد

مراسم بعدي شب پنجم و روز پنجم است که در خانه مرحوم برگزار مي شود .که درآنجا نيز قاري به قرائت قرآن مي پردازد . بعد ازآن مراسم شب هفت که بعد ازظهريا شب روز ششم برگزار مي شود   مراسم هاي بعدي به ترتيب چهلم ،عيد و اولين سالگرد است که مثل مراسم شب هفت برگزار مي شود البته مراسم عيد در يکي از اعياد مسلمين در خانه مرحوم برگزار مي شود که در آن مراسم صاحبان عزا ، لباس سياه را  از تن بيرون مي آورند .

 پذيرايي در مراسم ختم

پذيرايي قديم شامل  نقل ، کال جوش در شب الرحمن ، کشيدن چپق بوده است . از حدود پنجاه سال پيش پذيرائي با چايي نيز مرسوم گرديد .

 پذيرايي هاي  جديد شامل :

چاي ، خرما  ، حلوا   ،  در همه مراحل مراسم  و همچنين ميوه  در شب هفتم ، چهلم و سالگرد است .

اطعام در شب الرحمن  که قبلاً بيشتر خورشت قيمه بود که اکنون جاي خود را به چلو کباب داده است البته کساني که بنيه مالي بهتري دارند همه اهالي را دعوت مي کنند و بعد از قرائت سوره الرحمن اجازه نمي دهند کسي شام نخورده بيرون برود بعضي افراد نيز از نزديکان و دوستان  خود دعوت مي نمايند و افرادي نيز مخارج اين شب را صرف امور خيريه  مي کنند .

 

رسوم رفتن به مزار  وعزا نشستن

  رسم است بازماندگان مرحوم تا چهل روز در دو نوبت ( به جز بعد از ظهر روز سوم ) بايد مرتب سر مزار بستگان خود حاضر شوند و ضمن ريختن آب روي قبر فاتحه بخوانند در روز هاي اول بيشتر اهالي آنها را همراهي مي کنند.

عزا نشستن

اين رسم بعضاً يکسال به طول مي انجامد و فاميل هاي نزديک مرحوم در هيچ جشن و مراسم شادي شرکت نمي کنند . بستگان دور فقط تا مراسم عيد عزا  مي نشيند. تا قبل از چهلم نيز اگر شخصي از روستا عمل خيري و مراسم شادي دارد وظيفه خود مي داند از بازماندگان مرحوم اجازه بگيرد . مردم اين روستا در مراسم هاي خاک سپاري و بزرگداشت استقبال زيادي مي کنند و بازماندگان را در همه مراحل همراهي مي کنند .

 


مطالب مشابه :


گام به گام از خواستگاري تا پاتختي-تزيين نقل‌هاي يادبود

معمولا در جشن‌هاي نامزدي يا براي تزيين بهتر است به جاي نقل از تكه كوچكي نبات در




ازدواج در ايران باستان

نامزدي. در روز آن زندگي کنند مي برند و خانه را خود تزيين و آماده يا کاسه نبات. منقل براي




آیین سنت ازدواج در ایران باستان

نامزدي در روز نامزدي پسر همراه مي برند و خانه را خود تزيين و کاسه نبات. منقل




ازدواج در ايران باستان

نامزدي به خانه دختر رفت و آمد کند .پس از مدتي، که به آمادگي دو خود تزيين و آماده مي کنند.




آشنایی با آداب و رسوم لرگان (مراسم ازدواج)

بله برون ميزان مهریه را نيز معين مي كنند بعد از اين مراسم دوران نامزدي تزيين مي كرد تا




ازدواج در ايران باستان

در روز نامزدي پسر همراه خانواده خود برند و خانه را خود تزيين و کاسه نبات. منقل




آداب و رسوم ازدواج در مازندران

نامزدي. اره سري يا يك بقچه ي زيبا تزيين شده بود يك قواره ميداد و يك مشت نقل و نبات بر سر




آداب و رسوم اهالی قهی در قدیم

بعد ازآن زوار يا صاحب خانه مبلغي پول و شيريني و نبات در نامزدي به عروس تزيين شده ، نبات




آداب ورسوم مردم رامسر

را نيز معين مي كنند بعد از اين مراسم دوران نامزدي را تزيين مي و نبات و شيريني به




مراسم عروسی در سوادکوه

راه ميرسيدند و داماد جلوي عروس خانم مانوري ميداد و يك مشت نقل و نبات تزيين شده بود




برچسب :