برنامه ریزی استراتژیک

برنامه ریزی استراتژیک


برنامه ریزی استراتژیک شیوه ای است جهت اخذ تصمیمات و انجام فعالیت ها برای شکل دهی و رهنمود یک سیستم. سیستم می تواند یک شهر، منطقه و یا ایالت، یک کارکرد همچون حمل و نقل، بهداشت و یا آموزش، یا یک سازمان خصوصی یا عمومی باشد.

از آنجایی که دولتها و جوامع محلی در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه به دنبال یافتن شیوه هایی جهت مدیریت اوضاع متغیر اقتصادی – اجتماعی و زیست محیطی می باشند ، تمایل به استفاده از برنامه ریزی استراتژیک در بخش عمومی بار دیگر اوج گرفته است .

برنامه ریزی استراتژیک شیوه ای است جهت اخذ تصمیمات و انجام فعالیت ها برای شکل دهی و رهنمود یک سیستم. سیستم می تواند یک شهر، منطقه و یا ایالت، یک کارکرد همچون حمل و نقل، بهداشت و یا آموزش، یا یک سازمان خصوصی یا عمومی باشد. آنچه که برنامه ریزی استراتژیک را از دیگر اشکال برنامه ریزی متمایز می سازد، تاکید بیشتر بر فعالیت و اجرا، مشارکت از سوی تصمیم گیران کلیدی و تمرکز بر آنچه که واقعاً برای جامعه و یا سازمان مطرح است، می باشد. عامل مهمتر آنکه برنامه ریزی استراتژیک بر تخصیص منابع کمیاب به مناطق و وظایف حیاتی ، تاکید دارد .

بدون در نظر گرفتن حیطه کاربردی ( کالبد / زیست محیطی، اقتصادی، اجتماعی و یا سازمانی ) و یا سازمانی که مسئولیت انجام آن را بر عهده دارد، چارچوب برنامه ریزی استراتژیک می تواند بسیار ساده و آشنا باشد .

این گزارش چارچوبی مفهومی برای برنامه ریزی استراتژیک جهت اجرا در شهرها و مناطق ارایه می کند. در این چارچوب فرآیندی دورانی از شناسایی مقدماتی وظایف ( مرحله اول ) تا نظارت و بازنگری (مرحله هشتم) طی می شود .

● مقدمه

برنامه ریزی استراتژیک شیوه ای است نظام یافته جهت اخذ تصمیمات و اجرای فعالیت ها در خصوص شکل دهی و رهنمود یک سیستم ، کارکرد و علل آن . سیستم میتواند یک شهر ، منطقه یا ایالت و یا یک وظیفه مثل حمل و نقل و آموزش باشد .

آنچه که برنامه ریزی استراتژیک را از دیگر اشکال برنامه ریزی متمایز می سازد عبارت است از شیوه های گردآوری اطلاعات به صورت گزینشی ، تحلیل هدفمند و تعیین اهداف ، مشارکت تصمیم سازان اصلی ، تبیین و ارزیابی گزینه ها ، بررسی تبعات آتی تصمیمات و اقدامات کنونی ، و بیشتر از هر چیز دیگر ، تاکید بر اجرای موفقیت آمیز برنامه . برنامه ریزی استراتزیک توجه خود را به آنچه که برای جامعه و یا سازمان مهم است معطوف ساخته ، چارچوبی جهت مساعدت به تصمیم گیران در رویارویی با شرایط متغیر و تعیین اولویتها در تخصص منابع و فعالیتها فراهم می سازد .

برنامه ریزی فعالیتی است رسمی که از طریق آن یک جامعه می تواند تغییر و تحول ایجاد کرده آن را مدیریت نماید، همچنین برنامه ریزی شامل دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده و به کارگیری دانش علمی فنی ، توام با تجربیات شخصی در تعیین هدفمند تصمیمات و فعالیتها می باشد .

برنامه ریزی به عنوان حیطه ای نظری و تجربی همواره تغییر یافته و خود را با شرایط و شیوه تفکرات نوین سازگار می نماید .

برنامه ریزی استراتژیک بخشی از این فرآیند تکاملی است . با این حال برنامه ریزی استراتژیک کنونی در نحوه رویارویی با مشکلاتپیچیده جامعه و درک فرصتهای نوین ، مبتکرانه عمل ی نماید . هر چند کاربرد و برنامه ریزی استراتژیک که به طور قانونمند در ارتباط با بخش عمومی به کار گرفته می شود . همانگونه که دولت ها و جوامع محلی تلاش دارند تا تغییرات روز افزون شرایط اقتصادی و اجتماعی را مدیریت نمایند ، به همان ترتیب نیز تمایل به برنامه ریزی استراتژیک ، دوباره در حال افزایش است.

● نوزایی برنامه ریزی استراتژیک و سه دوره برنامه ریزی مدرن

▪ نوزایی برنامه ریزی استراتژیک

در سالهای اخیر محیط سازمانهای بخش عمومی و غیر انتفایی نه تنها به طور روز افزونیمتلاطم ، بلکه به صورت تنگاتنگی بهم مرتبط گشته است ... این امر مستلزم واکنشی سه وجهی از سوی سازمانهای عمومی و غیر انتفایی ( و جوامع محلی ) است . اول ، این سازمانها قبل از هر زمانی باید به طور استراتژیک تفکر نمایند . دوم ، جهت مقابله با شرایط متحول آنها می باید بینش خود را به استراتژیهای موثر تبدیل کند . سوم ، باید زمینه ای عقلانی جهت اتخاذ و اجرای استراتژیها فراهم گردد .(جان برایسن )

سه دوره برنامه ریزی مدرن

راهکارهای برنامه ریزی شهری در قرن بیستم به طور مستقیم به سه واقعه مهم جهانی مربوط می شوند .

دهه ۱۸۹۰ تا دهه ۱۹۵۰

از اواخر قرن نوزدهمتا اواسط قرن بیستم ، شاهد سرعت در صنعتی شدن ، توسعه اقتصادی و رشد نسبتاً ملایم جمعیتیو شهری بوده ایم . در این دوران تعدادی طرح های جامع برای بزرگترین شهر های جهان تهیه گردید .

( اسدی ، ۱۳۸۰)

دهه ۱۹۵۰ تا دهه ۱۹۷۰

دوران افزایش سریع جمعیت و رشد اقتصادی در کشورهای نیم کره شمالی ، بازسازی دوران بعد از جنگ دراروپا و آسیا ، رهایی از نوع استعمار و پدیدار شدن بلوکهای شرق و غرب بود . در این دوره شاهد اوج طرح های جامع شهری بوده ایم صدها طرح جامع برای شهرهای بزرگ در این زمان تهیه شد . ( اسدی ، ۱۳۸۰ )

دهه ۱۹۸۰ تا دهه ۱۹۹۰

از ۱۹۸۰ به بعد با آهسته شدن قابل ملاحظه رشد اقتصادی و نیز کاهش رشد جمعیتی روبرو شده ایم ( اگر چه این امر بیشتر در کشورهای در حال توسعه را شامل نمی شود ) . بلوکهای شرق و غرب از هم پاشیده شدند ، مبادلات اقتصادی ، جهانی شده و تغییرات عظیمی در زمینه علمی و فن آوری بوقوع پیوست . همزمان با این رخدادها ، تحولات عظیمی در زمینه اقتصاد جهانی ، فرصتهای شغلی ، روابط اجتماعی و محدودهای شهری گرفته است . امروزه در سراسر دنیا به محیط زیست یکی از نگرانی های جدی است . ( اسدی ، ۱۳۸۰ )

● سه مکتب عمده فکری

طی نیم قرن گذشته سه مکتب عمده فکری به طور بنیادی برفرآیند برنامه ریزی تاثیر گذار بوده است .

● مکتب آمریکایی

تحت تاثیر فلسفه ی لیبرالیسم اقتصادی ، طرحها درایالات متحده آمریکا در واقعنشانگر تصمیمات سرمایه گذاری حکومت های محلی در زمینه تاسیسات زیر بنایی می باشند . این طرح ها چارچوب وسیعی برای بازار جهت بهینه سازی تصمیمات فردی ارایه می دهند . فرض بر این است که تصمیمات جمعی می توان بهترین نتایج را برای شهرها به ارمغان آورد .

شهرهایی همچون شیکاگو ، نیویورک و لس آنجلس به علت وجود فضای بیشتر نسبت به اروپا به طور وسیعی گسترش یافته اند . در این شهرها برنامه ریزی شهری کمترین محدودیت را تحمیل می نماید . حکومت محلی مسئولیت اداره شهر را بر عهده دارد ، اما در موارد بسیاری سازوکارهای قانونی ضروری جهتهماهنگی برنامه های شهرداریهای گوناگون واقع در یک مجموعه شهری و یا منطقه ای را دارا نمی باشند . در کانادا سیستم برنامه ریزی بیشتر شبیه مکتب اروپایی استتا مکتب آمریکایی . ( اسدی ، ۱۳۸۰ )

مکتب اروپای غربی

اگر چه کشورهای برینانیا ، فرانسه ، آلمان ، هلند ، ایتالیا و اسکاتلند دارای رویکردهای متفاوت نسبت به برنامه ریزی شهری اند ، اما دارای خصوصیات مشترکی نیز می باشند . از آغاز قرن حاضر ، این کشورها که خواهان تابع ساختن برنامه ریزی شهری به هدایت جمعی از سوی نهادهای عمومی و درچارچوب توسعه اقتصادی لیبرال می باشند .

در اواخر دهه ۱۹۶۰ و اوایل دهه ۱۹۷۰ ، زمانی که مطالعات مهم برنامه ریزی در لندن ، پاریس ، منطقه روردر آلمان و راند شتاد در هلند در دست انجام بود ، برنامه ریزی استراتژیک وسیعاً در بخش عمومی مورد استفاده قرار گرفت . متاسفانه ، در بریتانیا و تا حدی در برخی کشورهای دیگر ، به دنبال عمیق تر شدن رکود اقتصادی و تحکیم دیدگاه های پراگماتیسم و جستجو برای راه حل های کوتاه مدت ، برنامه ریزی استراتژیک در بخش عمومی شتاب خود را از دست داده ، و از مرکز توجه به دور افتاد . در این زمینه تنها استثناهایی را می توان یاد کرد ، از جمله در فرانسه و هلند که سیستم های برنامه ریزی استراتژیک موثری در سطوح ملی و منطقه ای به کار گرفته شدند . در آلملن نیز به دنبال معرفی قانون برنامه ریزی زمین بین سالهای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۲ برنامه ریزی استراتژیک مورد توجه قرار گرفت . اگر چه مشخصاً عنوان برنامه ریزی استراتژیک مطرح نشد اما از همان اصول و مقررات برخوردار بود . ( سعید نیا ، ۱۳۸۰ )

مکتب کشورهای اروپای شرقی و شوروی

تا زمان از هم پاشیدن اخیر نظام سیاسی کمونیسم در کشورهای بلوک شرق مکتب فکری متناجسی در شوروی اروپای شرقی و برخی کشورهای آسیایی بهکار گرفته می شده است . هدف ادغام توسعه اقتصادی ، نیازهای اجتماعی و الگوهای فضایی رشد شهری بوده است . بدون در نظر داشتن پویایی بخش خصوصی ، نیروهای بازار آزاد و یا تغییر در مطالبات اجتماعی این سیستم تا حدی توانست در سالهای اولیه بازسازی بعد از جنگ جهانی دوم در شهرهایی با رشد سریع شهر نشینی ، نتایج رضایت بخشی ارایه دهد . طرح بازسازی ورشو ، بعد از نابودی کامل این شهر در دوران جنگجهانی دوم یکی از مثالهای موفق این شیوه برنامه ریزی می باشد . ( سعید نیا ، ۱۳۸۰ )

رویکردی نوین و وضعیت آشفته کنونی

▪ رویکردی نوین

رویکرد نوین به برنامه ریزی استراتژیک اندکی متفاوت از شیوه برنامه ریزی استراتژیک سالهای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ می باشد . اولاً ، کاملاً بر پایه اقتصاد و به کارگیری منابع کمیاب به صورت مؤثر بنا نهاده شده است . دیگر اینکه ، گزینشی عمل کرده و تمرکز خود را بر تحقق اهداف معدود قرار داده است .در این رویکردبر اجرا و دستیابی به نتایج تاکید بیشتری می شود .

ویژگی دیگر این رویکردمشارکت جامعه محلی و گروه های ذینفع در فرآیند برنامه ریزی استراتژِک می باشد . در سالهای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ برنامه ریزی کاملاً درانحصار حرفه ای برنامه ریزانبوده است. امروزه مشورت نه تنها یک امر صوری و تزئینی تلقی نمی شود ، بلکه شیوه ای است که براساس آن می توانبه نیازهای جامعه محلی ، سازمانها و بخشخصوصی که نهایتاً در امر اجرای برنامه ها نیز دخیل می باشند، پی برد . (اسدی ، ۱۳۸۰ )

اصولاً مفهوممدرن برنامه ریزی استراتژیک از ۳۵ سال پیش در بخش خصوصی آمریکا به کار گرفته شده است . معرفی این شیوه در ارتباط با نیازهای شرکت های بزرگ جهت برنامه ریزی و مدیریت و مدیریت امور خود در شرایط بسیار متغییر پیچیده و نامطمئن بوده است . تا اواخر دهه ۱۹۶۰ در حدود سه چهارمسازمانهای بزرگ صنعتی در آمریکا به نوعی از برنامه ریزی استراتژیک استفاده می نمود . در حالیکه با گسترش این شیوه در بخشعمومی تا اواخر دهه ۱۹۸۰ بیش از نصفسازمانهای عمومینیز شروع به استفاده از آن نمودند. ( مرادی مسیحی ، ۱۳۸۱ )

در اوایل دهه ۱۹۸۰ در آمریکا شهرهایی همچون دالاس در تکزاس ، سانفرانسیکو ، سنت لوئیز و پاسادینا در کالیفرنیا ، فیلادلفیا در پنسیلوانیا و آلیتی در نیویورک ، رویکرد سازمانی جهت برنامه ریزی استراتژیک خود اتخاذ نمودند . امروزه کلان شهرهای جهان همچون ملبورن ( ۱۹۸۴ ) ، پاریس ( ۱۹۸۸ )، تورنتو ( ۱۹۸۹ ) ، لیسبن ( ۱۹۹۰ ) به نوعی از رویکرد نوین برنامه ریزی استراتژیک بهره می گیرند. ( مرادی مسیحی ، ۱۳۸۱)

وضعیت آشفته کنونی

برنامه ریزی استراتژیک در بخش عمومی به دلایل مختلفی مورد توجه واقع شده است . با پیچیده شدن چارچوب فعالیتی شهرها ( بدون در نظر داشتن اندازه ) ، با دشواری با تغییرات عظیم ،؟ عدم قطعیت و خطر پذیری به مقابله بر می خیزند . آنها در « محیطی آشفته » فعالیت می کنند .

اوضاع اقتصادی از جمله تورم ، کمبود در آمد و کاهش تخصیص اعتبارات از سطوح بالاتر حکومتی ( منطقه ای ، ایالتی و ملی ) موجب تغییر در نحوه انجام برنامه ریزی سنتی شده است . زمانی که این عوامل با افزایش انتظارات مدوم برای خدمات بیشتر و مالیاتهای کمتر همراه شود ، چارچوبی که اکثر شهر ها در آن فعالیت می نمایند روشن می شود .

با وجود افزایش پیچیدگی ، خود رهبران جوامع و سازمانهای محلی برای اقدامات سازمانی و شهری پاسخگو تلقی می شوند . این رهبران به منظور مدیریت تغییرو پیچیدگی نیازمند مساعدت می باشند . برنامه ریزی استراتژیک می تواند مفاهیم لازم روش های کاری و ابزار لازم برای اجرا را فراهم سازد . ( سعید نیا ، ۱۳۷۹ )

● مزایای برنامه ریزی استراتژیک

سازمان ها به دلایل مختلف برنامه ریزی استراتژیک انجام می دهند . برخی نظریه پردازان معتقدند که برنامه ریزی استراتژیک از جنبه های زیر برای سازمان ها مفید می باشد .

۱) مسیر حرکت آتی سازمان را روشن ساخته ، چشم اندازی برای آینده فراهم سازد .

۲) اولویتها را جهت اجرا و بهکار گیری منابع مشخص می نماید .

۳) تصمیمات امروز را بر حسب تبعات آتی آن اتخاذمی نماید .

۴) پایه ای منسجم و قابل دفاع برای تصمیم گیری ها فراهم سازد .

۵) مشکلات عمده سازمانی را حل می نماید .

۶) برای تغییرات سریع شرایط موثر و کارا می باشد .

۷) گروه های کاری و ماهر ایجاد می نماید .

۸) ایجاد فرصت هایی جهت مشورت عمومی فراهم می کند .

در ابتدا باید خاطر نشان شد اگر چه برنامه ریزی استراتژیک دارای مزایای فوق می باشد ، اما ضمانتی وجود نداردکه حتماً چنینشود . بنابراین برنامه ریزان باید مراقب باشند که چگونه در امر برنامه ریزی دخالت کنند ، زیراکه تمامی رویکردها نمی تواند موفقیت آمیزباشد . ( مرادی مسیحی ، ۱۳۸۱


مطالب مشابه :


برنامه ریزی استراتژیک

برنامه ریزی آموزشی - برنامه ریزی استراتژیک - تعيين برنامه‌ها : اگر فرض كنيم كه استراتژيها




مدیریت استراتژیک

۴- برنامه ریزی استراتژیک متمرکز بر بلند مدت و برنامهریزی متمرکز بر کوتاه مدت است.




برنامه ریزی استراتژیک

برنامه ریزی استراتژیک چیست؟ برنامه ریزی استراتژیک یک ابزار مدیریتی است، و فقط یک هدف




تعریف برنامه ریزی استراتژیک

آباداک - تعریف برنامه ریزی استراتژیک - آباداک آبادی کوچکی یست در ذهن من




برنامه ریزی استراتژیک

دنیای صنعت نوین - برنامه ریزی استراتژیک - هر نوع اطلاعات از صنعت و مدیریت و موفقیت را در این




برنامه ریزی استراتژیک

وبلاگ شخصی علی رحیمیان پور - برنامه ریزی استراتژیک - کارشناسی ارشد




برنامه ریزی استراتژیک

مدیریت استراتژیک مدیریت استراتژیک تمرکز تازه سازمان بر دورنمای اجتناب ناپذیرآینده است.




مقاله برنامه ريزي استراتژيك و مهندسي مجدد

مدیریت برنامه ريزي استراتژيك آینده پژوهی - مقاله برنامه ريزي استراتژيك و مهندسي مجدد




طرح ریزی استراتژیک

برنامه ریزی استراتژیک: فرایندی است برای تشخیص سیاستهایی که ( اگربه موارد اجرا گذاشته شوند)




برنامه ریزی استراتژیک

manangement / MBA / marketing - برنامه ریزی استراتژیک - information اشاره. آن چه را که در ادامه می‏خوانید، به




برچسب :