کاملترین زندگینامه سیاوش قمیشی و داستان چگونه شکل گرفتن هر آهنگش.

سلام شاید بگین سیاوش قمیشی چه ربطی به لیورپول داره؟حق دارین اما چون خیلی دوسش دارم و اهنگساز و خواننده محبوبمه و خیلی میخامش این تایپ اختصاصیو دربارش زدم امیدوارم خوشتون بیاد.

اگر 4 رکن اساسی آهنگ ( Melody ) , شعر, ( Lyric ) تنظیم ( Compose )  و صدای خواننده ( Vocal ) را در ساخت و اجرای یک ترانه به عنوان وجوه اصلی ترانه در نظر بگیریم , سیاوش قمیشی تنها هنرمندی ست که هر4 وجه ترانه اش با دیگر فعالان موسیقی پاپ ( Popular ) ایران متفاوت است . سیاوش قمیشی ( متولد 1324-1945 در اهواز و بزرگ شده در تهران ) آهنگساز, شاعر, تنظیم کننده و خواننده ای ست که در بین عموم به عنوان خواننده و برای خواص به عنوان آهنگساز و خواننده اعتباری ویژه و متفاوت دارد. نخستین وجه و شاید مهم ترین وجه تفاوت آثار سیاوش قمیشی در ملودی هایش نهفته است. ملودی هایی بسیار متأثر از موسیقی کلاسیک (اصیل) ایران و در عین حال مبتنی بر آکورد های غیر معمول و کاملأ غیر ایرانی که  ترکیبی عجیب و درخشان را از موسیقی ایرانی و غربی در قالب ترانه های پاپ (Popular ) به وجود آورده است و همچون مهری برجسته, برداشت ناب سیاوش قمیشی را از هنر ایرانی با اشرافی جامع بر انواع موسیقی غیر ایرانی به نمایش می گذارد. در بیشتر آهنگهای ساخته سیاوش رگه هایی روشن و قوی از موسیقی ایرانی را می توان یافت که گرچه روایت جز به جز موسیقی ردیفی ایران نیستند اما به خوبی حس ایرانی بودن را حتی در ذهن شنونده ی غیر حرفه ای متبادر می کنند و این هنر اوست که با گریز آگاهانه از تکرار سنتی و نخ نما, ملودی های ظریف ایرانی را همچون تارهای طلا بر پیکره ی ترانه اش می بافد. با کمی دقت در آلبوم های سیاوش میتوان بسیاری از برداشت های آزاد وی را از موسیقی کلاسیک ایران به وضوح مشاهده کرد. در واقع سیاوش قمیشی و هم نسلان موفقش آموزش موسیقی را از کودکی به طور خودآگاه یا ناخودآگاه با موسیقی ناب ایرانی شروع کردند. شنیدن روزمره ی اجراهای بسیار موثق و اصیل از بزرگان موسیقی ایران در سالهای 1320و1330 از رادیو تهران تجربه ای تکرار نشدنی برای هم نسلان سیاوش به عنوان کودکان آن روزگار و بزرگان آینده موسیقی نوین ایران بود که به مرور پس از آشنایی با حوزه های دیگر, موسیقی عملی را از طریق مراجع و منابع کاملأ جدا آموزش دیده وتجربه می کردند . سیاوش قمیشی خود سالهای 1970 را در انگلستان (مهد موسیقی راک) گذرانده و آموزش موسیقی دیده است. موسیقی گروههای بزرگ غربی و شرایط زمانی ? مکانی فعالیت آنها را از نزدیک درک و لمس کرده و آثارشان را عملا مشق و اجرا نموده است. این آمیختگی عملی با موسیقی روز دنیا در کنار ذهنیت و ناخودآگاه انباشته از ملودی های موسیقی ایران, زمانی که منشا خلق هنری قرار گرفتند ترکیبی نو و بدیع از ملودی و هارمونی را پدید آوردند که پیشتر همانندی نداشت. از این روست که موسیقی سیاوش قمیشی را یکی از بهترین نمونه های هنر هم نسلانش می دانیم. او با برداشت ویژه اش از انواع موسیقی و با توجه کامل به موزیک روز دنیا به ویژه در حیطه ی پروگرسیو تنظیم, صداسازی و میکس به مرز نوآوری و خلاقیتی کامل رسیده و در بیان خود قوام ودوام یافته است. همکاری با تنظیم کنندگانی آگاه و خوش ذوق (که بعضا با وجودی که ایرانی نیستند, توانسته اند با موسیقی ایرانی ارتباط برقرار کنند) و نکته سنجی شخص سیاوش در استفاده ی آگاهانه و هوشمند از صداسازی های الکترونیک و ساوند افکت های عجیب و بجا در تنظیم قطعاتش, به موسیقی او تنوعی خاص و رنگارنگی منحصر به فردی بخشیده است که موزیکالیته ی ترانه های او را به گونه ای بهتر و جذاب تر نمایان میکند. از لحاظ شعری, ترانه هایی که سیاوش برای کار انتخاب میکند چند ویژگی اساسی دارند که مهم ترین آنها سادگی و روانی کلام و دوری از پیچیدگی های معماگونه ی شعری است . سیاوش از دیرباز علاقه ای به استفاده از کلام روشنفکر مأبانه و غیر مردمی نداشته است و با انتخابی آگاه, به دام ابتذال ناشی از ساده پسندی و بی هویتی هم نیفتاده است. فضای ترانه های او فضایی روشن و امیدبخش است, به دور از سایه های خاکستری و سیاه رایج در ترانه ی نوین ایران . اعتراض موجود در ترانه های انتخابی او هم نوع با موسیقی ای, اعتراضی سیاه و خمود نیستو از تلخی و شیرینی توأم برخوردار است. جالب این که متقابلأ در کارنامه ی هنری سیاوش به هیچ رو با ترانه های بی معنی و سبک سرانه هم مواجه نمی شویم. شادترین ترانه های او, نه در کلام و نه در موسیقی به مرز انحطاط و ابتذال نزدیک نمی شوند و شعر و موسیقی ترانه های شاد او هم ا ز حدود تشخص, حجب و آبرومندی مأخوذ به حیا بیرون نمی روند. مضامین ترانه های سیاوش عموما مضامین و موضوعات عاطفی در حوزه زندگی فردی و اجتماعی اند و"عشق, زندگی و حرکت" در این میان نقش محوری و کلیدی دارند و داستان هر ترانه هم غالبأ با پایانی روشن و امید بخش همراه است. سیاوش در شناخت و کشف ملودی پنهان در شعر استعدادی خداداد دارد و با قوه ی درک ریتم بسیار خوب, ضرب آهنگ مناسب شعر و ملودی را برای کارش می یابد. به همین دلیل, در آلبوم هایش همه نوع ترانه با ریتم های گوناگون شنیده می شود, تنوعی که شنونده را دچار ملال ناشی از یکنواختی آلبوم نمی کند. او در اجرای ترانه هایش صاحب سبکی مشخص است. آشنایی عمیق با ملودی و تنظیم ترانه ای که آهنگ آنرا بر مبنای توان حنجره و نقاط ضعف و قوت صدای خود ساخته و ویژی های خاص صدایش اعم از تونالیته و موزیکالیته ی صدا, نتیجه ی خوانندگی اش را بسیار درخشان و پر ثمر کرده است. صدای زخمی و خش دار, آمیخته با تحریرها و غلت ظریف آواز ایرانی جملات آهنگین را با صمیمیت و احساسی ژرف و بی غش می خواند که گویی شعر و آهنگ تنیده بر هم, از جان خواننده بر می آیند و بر دل شنونده می نشینند. به جرأت میتوان گفت هیچ آهنگسازی در موسیقی ترانه ی نوین ایران, در طی سی سال گذشته همانند سیاوش قمیشی حرکتی رو به جلو و کمال طلب با حفظ و افزایش روز افزون تعداد مخاطبان نداشته است. ترانه های سیاوش قمیشی (ترانه به معنای جمع آهنگ و شعر و صدا) مخاطب عام دارد و این عمومیت به ویژه در بین جوانان دیده می شود. شاید او تنها آهنگساز/خواننده ای ست که هر چه بیشتر کار میکند مخاطبان و علاقه مندان جوان تری پیدا می کند و به زبان موسیقی به جوانان, زندگی, عشق و نشاط می بخشد, همچون دوستی همسن در خلوتشان میخواند و مانند پدری مهربان سنگ صبور درد های جوانی شان می شود. همه ما ? نسل بعد از انقلاب ? در داخل و خارج کشور با صدای سیاوش قمیشی زندگی کرده ایم , عاشق شده ایم, گریسته ایم, خندیده ایم و نفس کشیده ایم. با او بوده ایم و او با ما بوده است . موسیقی و صدای سیاوش همچون زندگی اش ساده, روان و بی پیرایه است و به سادگی در ضمیر پاک جوانان می نشیند و شاید از این روست که جوانان بسیار دوستش می دارند چرا که جوانی مظهر سادگی و یکرنگی ست. سیاوش قمیشی مانند سرزمین زادگاهش انسانی آفتابی است, آفتاب وجودش بی غروب باد.

" زندگینامه سیاوش قمیشی "  

سیاوش قمیشی در ۲۱ خرداد سال ۱۳۲۴در قمیش(محلی در دزفول) به دنیاآمد

    "... و خسته از روزگار..."

سیاوش سه برادر و يک خواهر با نامهای سيروس ، سيامک ، سيمين  داره که سياوش از همه کوچکتره...

۸ ماهه بود که به تهران آمد(یعنی آورده شد) ، از ۸ ماهگی تا  ۱۴ سالگی در  يوسف آباد تهران بود .

ماجرای خریدن اول گیتار سیاوش هم شنیدنیه:

"يک گيتاری توی ويترين يک کفش فروشی( مغازه کفش فروشی هاليوود در تهران) به عنوان دکور آويزان بود و من به پدرم هی می گفتم که اين رو می خواهم ، تا بالاخره شب تولدم اين گيتار به دستم رسيد و بلد هم نبودم که چه جوری کوکش کنم! فقط يک مقداری هر سيم رو انقدر سفت می کردم که صدايی ازش در بياد. تا بعد ها يک گيتاريستی آمد و به من گفت که اين کوکت غلط است و برايم درستش کرد ... که فکر کنم ۱۱ سالگی من بود"


* برادر و خواهر سیاوش در لندن بودند و درس می خوانند. به اصرار برادر بزرگتر سیاوش که از علاقه او به موسیقی با خبر بود ، در ۱۴سالگی به لندن رفت.که به قول خود سیاوش :

" ۱۴ سالم هم نشده بود، سال دوم دبيرستان را تا نصفه خونده بودم که اومدم و غرق شدم در اين موسيقی ... در اونجا موسيقی اصلاً به طور کلی يک چيز درست و حسابی بود ، يعنی تلويزيون ها هفته ای چندين ساعت برنامه های موزيکال داشتند... مردم هم فکر و ذهنشون موسيقی بود و من هم خيلی لذت می بردم. "


كار موسيقي را با زدن گيتار شروع كرده و در ۱۴ سالگي اولين آهنگ رسمي خود را با  نام "ای قايقران به کجا می روی" براي ضياء ساخته است...

از دورانی که سیاوش تو لندن بود باز هم از زبون خود سیاوش:

"من دو سال با برادر بزرگترم بودم ولی افکارمون زياد در آن زمان با هم جور در نمی آمد و دعوامون ميشد! يعنی سوا شديم و بعد من آنقدر شبها می رفتم  کلوپ و انقدر به موزيکها گوش می دادم ، با بچه های ارکسترها دوست بودم! و چون خودم ساز می زدم و اونها می دونستن ، يکی از ارکسترهايی که گيتاريستشون مريض بود و خيلی وقت بود که قرار بود بره و جاش پيدا نمی کردن ، به من پيشنهاد دادن که يکی دو دفعه ای با هم کار کنيم و اين کار را کردم و خيلی هم جالب بود براشون و من از همون زمانها با اين ارکستر که اسمش Winger برای سه سال کار کردم و بعد از اون اسمش شد  Insects  برای چهار سال ديگه  ... 

بعد از اون ديگه ارکستر خودم رو داشتم ، همه انگليسی بودن و من فقط خواننده شون بودم و البته اون موقع گيتار می زدم و بعد ها کيبورد هم می زدم ، اون هم به اين خاطر بود که کيبورديست ارکسترمون رفت و يکی بايد جاش رو پر می کرد که من خودم کردم."


* سیاوش تحصیلات خود رو تا مقطع فوق لیسانس در  Royal Society of Arts (دانشگاه سلطنتی لندن)

 در رشته Jazz Classical به پایان برد ...

 در مورد اینکه چطور شد که آهنگسازی رو انتخاب کرد:

" آهنگ سازی من رو انتخاب کرده ... تنوع زياد نبود و بايد اين رشته را انتخاب می کردی ، پيانو که ساز اجباريمان بود و بايد همه می زديم ، ساز انتخابی هم گيتار انتخاب کرده بودم"


یک نکته جالب اینکه سیاوش دوست دارد تا او را يک آهنگساز بدانند تا يک خواننده...


اولین آلبوم سیاوش عروسک شب هست

آلبومی که به نوعی آلبومی فراموش شده هست...

من هنوزم برام سوال چرا سیاوش چرا خودش این آلبوم رو جزء آلبوم های خودش قرار نداده..

بیشتر ترانه های این آلبوم تو آلبوم های بعدی سیاوش باز خونی شده...

یه نکته جالب اینکه یه ترانه سیاوش (پاییز) توی آلبوم دهاتی شادمهر بازخونی شده...

وقتی دلت پاییز میشه

باغ دلت گلریز میشه

تصویر غم میشینه تو چشم سیاهت...


همچنین میشه به آلبوم یارم کو که با شهره و فرامرز اصلانی خونده...اشاره کرد

آهنگهايی که سياوش تو اين آلبوم خونده در آلبوم های ديگه سياوش قرار داره و  اين آلبوم مجموعه ایی از چند آهنگ اين خواننده ها است که باز خونی شده...

 آهنگهای( کلید- مرمر - شنیدم) از شهره و (یارم کو - دل اسیره) از فرامرز اصلانی و(سراب - هدیه - سایه - کاش از اول) از سیاوش...

*همچنین میشه به همکاری مشترک سیاوش با کوروش یغمایی  در این سال ها نیز اشاره کنیم...

البته این ارتباط به سالهای دورتری بر می گرده...

" کورش يغمايی دوست زمان بچگی من بود و ما با هم خيلی خيلی زياد دوست بوديم. کلاس هفتم که من در ايران دبيرستان البرز می رفتم کورش دبيرستان هدف می رفت و ما با همديگه همون موقع می زديم و می خونديم. بعد ها هم من باز می رفتم و بر می گشتم..."

 

بيست و پنج سالگی به ایران برگشت...

تو این مدتی که سیاوش تو ایران برای بسیاری از خوانندگان اون دوران آهنگسازی کرد که از این موارد میشه به بتی اشاره کرد.خوانده ایی که در اون دوران بسیار محبوب بود...گفته میشه که بتی بعد از انقلاب دیگه به خوانندگی نپرداخت... ۳ ترانه از تنها آلبوم باقی مانده از او(غریبانه) رو سیاوش آهنگسازی کرده...


در سال ۱۳۵۲دومین آلبومی که سیاوش به بازا عرضه کرد.آلبوم زیبای فرنگیس بود...

این آلبوم هم مثه آلبوم عروسک شب به علت قدیمی بودن اطلاعات چندانی در مورد شاعر و تنظیم کننده در دست نیست...حتی کاور آلبوم را هم پیدا نکردم...

اما از کاور سی-دی خواب بارون اینطور به نظر میاد که شاعر و تنظیم کننده آلبوم فرنگیس و خواب بارون بیژن سمندر و نوید نحوی باشند... اما

ترانه ی پاییز که از خود سیاوشه و همچنین طلوع و خالی(دو دلی) که در آلبوم هوای خونه بازخوانی شده اند...ترانه فرنگیس هم از سعید دبیری...

 باز هم بیشتر ترانه های این آلبوم که در اون زمان خونده شدند زیاد در دسترس نیست...

اما از این بین به نظر من و فکر میکنم خیلی های دیگه ترانه فرنگیس زیباترین و ماندگار ترین ترانه این آلبوم هستش...

شب...

شب که میشه تو کوچه غم اشک من میشه ستاره

من... چشمامو به ابرا میدم

آسمون بارون میباره

می خونم آخ که دیگه فرنگیس عشق تو داغونم کرد

به کی بگم که چشمات تو غصه زندونم کرد

دلم شده دیوونه ...خدا خودش می دونه...


این ترانه باعث شد حرفهای زیادی در مورد سیاوش زده بشه...

من خودم از وقتی اولین بار این ترانه رو شنیدم تا الان هنوزم خیلی دوست دارم بدونم که این فرنگیس کیه که...      

عشقش سیاوش رو داغون کرده...

یه جایی یه چیزی راجع به موضوع خوندم...من خودم که خیلی خندم گرفت یه چیزی شبیه جک بود نمی دونم شاید هم واقعیت داشته باشه...

شما بخونید بگید نظر شما چیه؟

ماجرا از این قرار بوده که سیاوش تو شالیزارهای شمال مشغول کشت برنج بوده (تا اینجاش که قبول کردنش سخته) گاه گاهی می زده زیر آواز...اونجا عاشق دختری به اسم فرنگیس میشه.وبعد از اینکه به خارج میره و از معشوقه اش جدا میشه به یاد او فرنگیس رو میخونه...


حالا که از فرنگیس گفتیم بزارید یه نکته جالب در مورد زندگی شخصی سیاوش هم 

سیاوش تا حالا 4 بار ازدواج کرده که هر 4 بار به متارکه انجامیده...

گفته میشد که ازدواج پنجم هم در راه...

من خودم که اول این قضیه رو خوندم خیلی حالم گرفته شد...اما بعد که خوب فکر میکنم  میبینم که موضوع چندان مبهمی هم نیست...

آره شاید سیاوش عشق واقعی اش رو پیدا نکرده بود...


هر رفیق راهی با من دو سه روزی همسفر بود

ادعای هر رفاقت واسه من چه زود گذر بود

هر کی با زمزمه عشق دو سه روزی عاشقم شد

عشق اون باعث زجر همه دقایقم شد...


 همچنین در سال ۱۹۷۷ سِاوش قميشی؟ به همراه ، جميلی ،معينی, فرجاد گروه ربلس

 رو تشکیل دادند

سیاوش در گروههای ربلس و استارس به دنبال اجرای موسیقی راک اند رول بود که در این مسیر بسیار موفق بود...


سه چهار سال ایران موند ، انقلاب شد. از سال ۱۹۷۸ که ميشه بيست و پنج ، بيست و شش سال پيش به لس آنجلس رفت...


سیاوش بعد از فرنگیس تا ۱۹ سال هیچ آلبومی به بازار نداد..خود سیاوش میگه:

"تو اون سالها تکلیف مشخص نبود و ما نمی دونستیم چی کار باید بکنم...ولی بعد متوجه شدیم که حالا که هستیم باید کارهایی بکنیم..."


بعد از این غیبت که نه بعد از یه مدت طولانی در سکوت...

 سومین آلبوم سیاوش آلبوم حکایت رو که یه همکاری مشترک و موفق با مسعود فردمنش بود  منتشر کرد... در سال ۱۳۷۱...

این آلبوم رو حکایت اول(مسعود فردمنش) می دونند...ماجرای اینکه فکر و ایده شکل گیری این آلبوم و حکایت های بعدی از زبون مسعود فردمنش:

"سال  ۹۱ بود، که به سهم خود احساس کردم حرکتی تازه باید آغاز شود. مردم را با شعر و ترانه آشتی دهیم. بهترین فکر این بود که شعر را خالص بیان کنیم – همان زمان که با سیاوش قمیشی اولین حکایت را ساختیم و ارائه دادیم که ملودیها سنگین و جدی بود – شعرها همه جدی و غمگین بود. برای شعر خواندن و دکلمه کردن هم سعی کردم ادا در نیاورم – بلکه با مردم حرف بزنم..."


که میشه گفت با این کار سیاوش رو هم دوباره با خوندن آشتی داد...

نکته جالبی که اینجا هست اینه که هیچ کمپانی حاضر به پخش این آلبوم نبود...که در نهایت کمپانی کلتکس حاضر به این کار شد...

که با استقبال مردم مواجه شد– حکایتِ اول حکایت روز شد. به دل همه نشست. هیاهویی به راه انداخت و هنوز بعد از سالها باز خاطره هایش مانده است. هنوز مردم از آن حرف می زنند...

بعد از حکایت اول مسعود فردمنش حکایت ها رو ادامه داد... شهره، شاهرخ،ستار و سیاوش( با آلبوم حادثه ) هم همسفران حکایت ها شدند...

حکایت ها حکایت زندگی مردم بود

در نهایت حکایت هفتم رو به تنهایی منتشر کرد ...


ترانه های این آلبوم(حکایت) همگی از مسعود فردمنش بود و تنظیم ها هم از آندرانیک...با تکنوازی زیبای پیانو از سیاوش...

مخصوصآ ترانه ی قشنگ حکایت که انگار حکایت زندگی همه عاشقاست ...


با تو حکایتی دگر این دل ما بسر کند

شب سیاه قصه را هوای تو سحر کند

باور ما نمی شود...در سر ما نمی رود

از گذر سینه ما یار دگر گذر کند


شکوه بسی شنیده ام  از دل درد کشیده ام

کور شوم جزتو اگر زمزمه ایی دگر کنم

مقصد ومقصودم  تویی

عشقم و معبودم تویی

...

توبه نمی کند اثر مرگ مگر اثر کند...


از ترانه های به یاد ماندنی این آلبوم میشه به پرنده های قفسی اشاره کنیم...

شاید منظور مسعود فردمنش از پرنده های قفسی  ما آدم هایی باشه که تو ایرونیم...

ما هایی که  تو این قفس زندونی هستیم...ما هایی حتی از عاشق شدن محرومیم...


پرنده های قفسی عادت دارند به بی کسی

عمرشون رو بی همنفس کز میکنند کج قفس

نمی دونند سفر چیه...عاشق در به در کیه...

هر کی بریزه شادونه فکر میکنند خداشونه

یه عمره بی حبیبند

...

چه می دونند به چی میگند ستاره

چه میدونند دنیا کیا بهاره

چه می دونند عاشق میشه چه آسون پرنده زیر بارون...

 

شاید ترانه اون روزها اشاره میکنه به دوران قبل از انقلاب...دورانی که...


اون روزا ما دلی داشتیم

واسه بردن جونی داشتیم

واسه مردن  کسی بودیم

کاری داشتیم... پاییز و بهاری داشتیم

تو سرا ما سری داشتیم

عشقیو دلبری داشتیم...


بعد از آلبوم حکایت بود که سیاوش تقریبآ هر سال یه آلبوم به بازار داد(به جز ۱۳۷۸)


  سال ۱۳۷۲چهارمین آلبوم سیاوش آلبوم( نسبت به حکایت شادتر) تاک بود ...


ترانه هایی از مسعود فرد منش(چشم انتظار), ترانه ها از سیامک بحرینی(فردا), امیر فرخ تجلی(گره گم), مسعود هوشمند(تاک),اردلان سر افراز(باغ بارون زده)

و ترانه فوق العاده ستاره که از سیاوش...


مثه یه نور کوچولو اومدی ستاره شدیو

مثه یه قطره بارون اومدی و سیر شدیو

مثل ستاره بی تو شبام تیره و تاره...حتی ستاره برق نگاهتو نداره...


تنظیم تمامی آهنگها از دکتر ایمان فروتن...


 بین ترانه های این آلبوم ترانه فردا یه چیز دیگست.. خیلی قشنگ میگه که شکست های که داشتیم تقصیر ...و در نهایت امید به فردا ...


یه عمری بد آوردیو از چشم دنیا دیدی

هر  چی بدی کشیدی تقصیر این دل تو و تقصیر سادگیته

اما  این شب تار عاقبتش سفیده...


و ترانه زیبای چشم انتظار مسعود فردمنش که فکر می کنم برای همه خیلی قابل لمس باشه...

برای بی وفایی هزار بهونه داری

هزارویک شکایت از این زمونه داری

چشم انتظارم نزار...تاریک و تارم نزار...

بیشترین غصه رو تو کوله بارم نزار...


اما ترانه به یادموندنی تاک..

یه چیزی که توی تمامی آلبوم های سیاوش(به جز حکایت) نمود داره اینه که هیچ وقت یه آلبوم کاملآ شاد نیست یا فقط غم انگیز نیست...

شاید سیاوش میخواد با این کار نشون بده که زندگی غم و شادی رو با هم داره...


بزار آدما بدوند

میشه بیهوده نپوسید

میشه خورشید شد و تابید

میشه آسمونو بوسید...

سال۱۳۷۳پنجمین آلبوم سیاوش آلبوم خواب بارون  منتشر شد ...


ترانه های این آلبوم از بیژن صمندر(و همچنیت تار آهنگ از ماست که بر ماست) با تنظیم های زیبای نوید نحوی...

ترانه های فرنگیس و غربت ترانه های بازخونی شده هستند...

به نظر من ترانه ایی که تو این آلبوم خیلی آسه..ترانه از ماست که بر ماست هستش...

وقتی این ترانه رو گوش دادم یاد جمالزاده افتادم(پدر داستان نویسی)...فکر کنم که کتابی به همین عنوان داشته باشه...


حالا غم ما قد یه دریاست

جایی که باید دل به دریا زد همین جاست

نه کار ایناست... نه کار اوناست...

ازین و اون نیست...از ماست که بر ماست

...


و باز هم ترانه ای که درباره فراغ یار...فکر میکنم توی بیشتر آلبوم های سیاوش یه همچین  تیپ ترانه ای باشه...ترانه پیوستگی...


ای که بی تو این کویر خواب بارون میبینه

وقتی نیستی غم دنیا توی قلبم میشینه

ای که بی تو واسه من همه دنیا قفسه...


سال ۱۳۷۳  قصه گل و تگرگ(۶ امین آلبوم) رو روانه بازار شد


آلبومی به یاد ماندنی با ترانه هایی زیبایی از پاکسیما(چه دردسیت و غروب), بیژن سعیدی( فصل پاییزی) , دانش (فاصله) , ایرج جنتی عطایی (قصه گل و تگرگ) وترانه روز برفی  از سیاوش...

تنظیم ها از استیو مک کرام و آندرانیک...


                                                 قصه من و غم تو... قصه گل وتگرگه                                                

ترس بی تو زنده بودن ترس لحظه های مرگه

ای برای با تو بودن باید از بودن گذشتن

...

کاش میشد چشام ببینند طرح اندام تو داره

زنده میشه جون میگره پا توی اتاق میزاره...


ترانه زیبای پاکسیما(چه دردیست) واقعآ غم انگیزه...


چه دردیست در میان جمع بودن

ولی در گوشه ایی تنها نشستن

برای دیگران چون کوه بودن

ولی در چشم خود آرام شکستن...


اما ترانه فاصله که خیلی زیبا به صورت مناظره(روح پروین شاد...)حال یه عاشق رو در سوگ معشوقش بیان میکنه...خیلی سخته بمونی و نمونه...


اینه که فاصله ها رو نمیشه با گریه پر کرد

یکیمون بهار سر خوش یکیمون پاییز پر درد

من میگم فاصله مرگه بین دستای تو تا من

تو میگی زندگی اینه حاصل عشق تو با من...


باز هم هنرمای سیاوش در عرصه سرودن شعر اینبار با ترانه روز برفی...


تو چشام اشکی نموده

تو دلم حرفی ندارم

دیگه وقت رفتن سفر دور و درازه...


 سال متفاوتی برای سیاوش بود۱۳۷۴ سال

این بار سیاوش بر خلاف گذشته این بار یه آلبوم بی کلام روانه بازار کرد...

 یا شهر خورشید...City of the Sun

 

 

 

سال ۱۳۷۵سال انتشار آلبوم هوای خونه  بود...


ترانه های این آلبوم از ۷ شاعر مختلف هستش..

هوای خانه(م.سپند)-طلوع (پدرام)-ترانه زیبای جزیره(سعید دبیری)-نامه (زویا زاکاریان)-پنجره(ناهید میر بهاء)-دودلی (سامان)

در مورد سعید دبیری باید بگیم که ترانه سرای  ترانه های فرنگیس و جزیره هستند و ساکن تهران...

یه نکته خیلی جالب اینه که سیاوش فقط شعر های یه فرد خاصی رو نمی خونه ... هر شعر و ترانه ایی که به نظرش خوب باشه می خونه البته تغییراتی رو هم در مورد بعضی ترانه ها میده...اینه که حتی بعضی از ترانه هاش رو از کسانی می خونه که ساکن ایران هستند...


ترانه های این آلبوم یه جوری پر از گله است...(طلوع)


قد هزار تا پنجره تنهایی آواز می خونم

دارم با کی حرف می زنم نمی دونم نمی دونم

این روزا دنیا واسه من از خونمون کوچیکتره

کاش می تونستم بخونم قد هزارتا پنجره...


یا ترانه هوای خونه...فکر میکنم این احساس تا به حال برای همه پیش اومده باشد...


هوای خانه چه دلگیر می شود گاهی

از این زمانه دلم سیر می شود گاهی

عقاب تیز پر دشت های استغنا

 اسیر پنجه تقدیر می شود گاهی

...

مبر ز موی سپیدم گمان به عمر دراز

جوان ز حادثه ایی پیر می شود گاهی

بگو اگر چه به جایی نمی رسد فریاد

کلام حق دم شمشیر می شود گاهی...


و ترانه زیبای ترانه جزیره...فکر می کنم که این قصه خود سعید دبیری باشه...یا شایدم همه کسانی که از وطن دورند...

منم تنها ترین جزیره روی زمین

تو می دونی درد منو غربت نشین

جزیره ایی پابسته ام ...شده بن بست دنیای من

ای رهگذر از بی کسی شده مسموم هوای من

تو ندیدی چه غریب جزیره

یه خاکه توی آب اسیره

همیشه تو هراس مرگه

که روزی زیر آب نمیره...

 

ترانه دو دلی قصه خیلی از عشق های ایرونی خودمونه...که یه هو یکی می زنه زیرش..به خاطر


من مثه شبای بی ستاره سرد وخالی ام

خوب می ترسم جای عشق غصه رو یار تو بکنم

تو مثه قصه پر از خاطره هستی

نمیخوام منه بی نشون نشونه دارت بکنم ...


و ترانه نامه...میشه گفت کلآ این آلبوم در فراغ وطن و عزیزانی که از ایران رفتندو ...

ترانه نامه رو می شنوم نمی دونم چرا دلم برای بابای خودم تنگ میشه...برای کسانی که از اینجا رفتند برای ...

با سلام خدمت بابا

عرض کنم که غربت ما انقدرام بد نیست که میگن

راضی ام الحمدا...


سال۱۳۷۶...

آلبومی میشه گفت تا حدی غم انگیز و بیراه نگفتیم اگه بگیم قصه غصه ها منتشر شد

آلبوم قصه امیر که من جایی خوندم که این ترانه در اصل اسمش غصه امیر هست...

 

البته توی این آلبوم۳موسیقی بدون کلام  هست

مطالب مشابه :

اسامي برندگان مرحله نهم قرعه کشی گلریز

اسامي برندگان مرحله نهم قرعه کشی گلریز. تاریخ : جمعه سی ام مهر




گرین کارت آمریکا

پرستانه هرساله به 55 هزار نفر ویزای قانونی گرین کارت را از طریق قرعه کشی تاریخ و مهلت




10 بازیگر با بیماری روانی در فیلم های ها لیو ود!!(+عکس)

مسابقه ای با عنوان “قرعه کشی بزرگ قرعه کشی در تاریخ در سایت سامان گلریز.




کاملترین زندگینامه سیاوش قمیشی و داستان چگونه شکل گرفتن هر آهنگش.

باغ دلت گلریز اطلاعاتی درباره لیگ اروپا و نحوه و تاریخ قرعه کشی




10 ایراد اساسی قانون عملیات بانکی بدون ربا

در تاریخ 17/3/1358 (گلریز ، ماجدی: 1374 سپرده‌گذاران به صورت قرعه کشی جوایزی اهدا می‌کنند




اسامی برندگان مسابقه سراسری وقف احسان ماندگار اعلام شد.

لازم بذکر است که روش اتخاذ شده در قرعه کشی بصورت تاریخ یک گلریز




روحانی شهیدسیدعلی‌اکبر رضوی

اگر همین نصف روز حادثه ی کربلا در تاریخ ما در طول 1400 سال چنین اثری را بر جای نهاده است




10 مــوزه بــرتــر دنیــا

و هزاران شیء عتیقه دیگر از دوران پیش از تاریخ تا زمان سلطه قرعه کشی سامان گلریز)




برچسب :