زبان فارسی هم اشعار زیبایی دارد، و هم فحش های آبدار!

از زمان شاعران  کهن تا کنون، هر چه که به جلوتر می تازیم، گویی غنای زبان فارسی کاهش می یابد. شیوایی و پویایی این زبان در اشعار شاعران بزرگ قرون دور کاملا طنین انداز است. بی شک اگر بخواهیم میان آن اشعار و زبان مردم آن دوران نسبت ببندیم، زبان عامه مردم تفاوت غریبی با اشعار نداشته چرا که آن اشعار زمانی باارزش تلقی می شده که بتواند در فکر و ذهن مردم معاصر اثرگذار واقع شود. مخصوصا در رابطه با برخی اشعاری که مسائل سیاسی و اجتماعی آن دوران را بازگو می کند و بازتاب دهنده حقایقی در جامعه می باشد. به عقیده برخی اساتید ادبیات، همچون دکتر حاجی پور، زبان ملت غنی بوده که چنین اشعاری به برون تراوش نموده است.

    با نگاهی به آثار و میزان ظرافت زبان در عمده آن ها، مشاهده می گردد هر چه به دوران مدرن تر پا می نهیم، غنای اشعار و دست نوشته ها بر اثر اصطکاک با فرهنگ ها و اقوام مختلف به زوال می رود. اگر بخواهیم این مقوله را در زبان مردم مدلسازی نماییم، به همان نسبت ضعف در کلام روزمره مردم به گوش می رسد. از سیر تاریخ زبان و ادبیات فارسی، به دوران مشروطه می رسیم که آن اشعار پیچیده به فرم آثاری در می آید که رنگ و بوی اشعار گذشته را ندارد چرا که برخی اصول و قوانین زیر پا گذاشته می شود (شعر سپید)، و یا اکثر منطق و اصول صرف نظر می گردد (شعر نیمایی).

    اگر سخنان اساتید ادبیات بدرستی بیان کننده حقیقت باشد؛ یعنی بر فرض در دوران حافظ و سعدی که اشعار زیبا و ظریف سروده می شد، زبان عامه ملت نیز به همان میزان غنی بوده باشد. بنابراین قیاس آثار امروزی نسبت به میزان تکلف آن ها در آن دوران، نیز درخور ساده تر شدن زبان مردم در قرون معاصرمان بوده است. تا جایی در طول تاریخ این زبان ساده و ساده تر می گردد که زبان عامیانه وارد فرهنگ ملت می گردد. کلمات ساده تر و عمده جملات کم محتوی تر می گردد. البته ناگفته نماند که هنوز نیز اساتیدی را می توان یافت که با همان غنای کهن به شعرسرایی می پردازند. این سیر تاریخی تا جایی ادامه می یابد که با ناادبیاتی مواجه می شویم، یعنی همان ادبیات فحاشی. در ابتدا توهین ها ساده تر بوده اند، اما بی توجهی به همان دشنام های ساده، پرخاشگری ها و فحاشی های رکیک را به ادبیات مردم وارد نمود. مصداق کودکی که خوب تربیت نشود و همان فرهنگ ناصحیح خود را به دوران پس از بلوغ ببرد. تا جایی رسیدیم که فحاشی ها نقل و نبات، و دشنام های رکیک در موارد خاص رد و بدل می گردید. این رویه تا جایی ادامه دار بوده که اکنون بعقیده برخی اشخاص فحش های ساده، جزء توهین حساب نمی شود و مستقیما سراغ دسته رکیک تر می روند. این میزان سرکشی کلام، دقیقا با میزان عقده و غیظ آن ناشخص انطباق دارد؛ این که در دل چقدر عقده یا غیظی دارد که بنا به دشنام خارج شده از دهان، تخلیه می گردد.

    بنظر اینجانب دشنام و منطق سرستیز با یکدیگر دارند و در نقطه مقابل هم قرار می گیرند. شما ممکن است در جایی صحبتی خاص را با بیانی شیوا و منطقی دندان شکن مطرح نمایید که از صد نمونه فحش رکیک هم تاثیرگذارتر واقع شود. پس انسان نمایی که فحاشی می کند، غالبا منطقی نیست. به تبعیت از احساسات سطحی، سخنی را بر لب می راند، نتنها جایز نبوده که اولین گوش پذیرای آن ناعبارت ها، گوش خود وی و پیش از گوش، مغز و زبانش را آلوده می سازد. در چنین هنگامی هرچقدر که می خواهد رکیک تر بگوید. همان به که پاسخ نگویید، چرا که اصولا معتقدم جامعه پاسخگوی خوبی است، همیشه در هر جامعه ای عده ای هستند که در چنین مواردی جانب ما را بگیرند هر چند اگر حق با ما نباشد. بنابراین تا جایی که هورمون صبر در رگ هایمان جاری است، از نفرین، فحاشی، و توهین، هرچند محترمانه بپرهیزیم، زیرا جامعه هم معلم است و هم شاگرد. در نقش معلم به ما می آموزد، پس اگر آموزه اش منفی باشد، باید همگان را متوجه سازیم. در نقش شاگرد نیز گوش فرا می دهد و فرا می گیرد و اگر پیش بیاید، خطاب به خودمان به کار می بندد. پس بدآموزی را ترویج ندهیم.    

    در ذیل به سخنان یک نویسنده داخلی و یک اندیشمند خارجی، در ارتباط با نکوهش فحاشی می پردازیم:

صادق هدایت ، نویسنده نام دار ایرانی، می گوید: «فحش، یکی از اصول ایجاد تعادل در آدمیزاد است. اگر فحش نباشد آدم دق می کند! از تعداد و نوع فحش در هر زبانی می شود از اوضاع مردمی که در یک ناحیه زندگی می کنند سردرآورد و رابطه بین آنها را کشف کرد. زبان فارسی اگر هیچ نداشته باشد، فحش آبدار زیاد دارد. ما که بر سر این ثروت عظیم نشسته ایم چرا ولخرجی نکنیم؟!»

استیون پینکر نیز در «پنجره ای به سرشت انسان» می نویسد: دشنام گویی بر پنج قسم است: زشت گویی( نقطه مقابل ادب)، پرخاش گری( آزار طرف مقابل)، بددهنی، دشنام تشدیدی و تخلیه احساسات ( درباره رخدادهای ناگهانی).

  

    البته ناگفته نماند، ما که در این صحیفه وعظ، نکته می رانیم، خودمان نیز از این قضیه مبرا نبوده و دهانمان در برخی موارد به آن آلوده گشته است، لکن قصد داریم بسان شما عزیزان در عدم تکرار آن چیره شویم.




مطالب مشابه :


فحش و فحاشی در زبان و ادبیات فارسی

با این که بعضی از فحشهای فارسی مانند مرده و اما این که چرا فحشهای بسیار رکیک متوجه‌ی




قدرت فحش های فارسی

قدرت فحش های فارسی. تا حالا دقت کردیم فحشای ما چقدر قدرت داره ؟




کتاب‌های ممنوعه ادبیات فارسی

کتاب‌های ممنوعه ادبیات فارسی فحش موضوع جالبی هایی از هزل و رکیک سرایی را دید




زبان فارسی هم اشعار زیبایی دارد، و هم فحش های آبدار!

زبان فارسی هم اشعار زیبایی دارد، و هم فحش های و فحاشی های رکیک را فارسی اگر




کتاب‌های ممنوعه ی ادبیات فارسی

از تعداد و نوع فحش در هر هزل های رکیک فارسی هستند. کتاب های هزل و




فحش ناموسی

خیابون داشت با تلفن صحبت می کرد و سر طرفش داشت داد می زد .ینی چنان فحش های رکیک و فارسی




درگیری و فحش رکیک در مجلس ملی ترکیه

درگیری و فحش رکیک در با انتشار متن کامل فحش های نشست دیروز، خوراکی در trt فارسی




کلکسیون افکار فاشیستی در شعر و ادبیات فارسی

یاد گرفتیم و ما را از تعلم به زبان ترکی دور نگه داشتند و لاجرم از فحش‌های رکیک فارسی هم




برچسب :