عروسی

بالاخره اينم تموم شد<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />

شكر خدا روزايه خوبي بود

به جرأت ميتونم بگم سه روز و سه شب بزن بكوب بود

 

سه شنبه ظهر همه همه مسافرايه خودموني و ساكنين مجتمع از خونه ما بودن واسه ناهار ( نزديكايه 80 نفر )

 

شب هم حنا بندان بود ( نميدونم ميدونيد حنا بندان چيه يا نه؟ ولي ميدونم خيلي جاها اين مراسم رو دارن . شب قبل از عروسي رو كه چمدانايه عروس و داماد و خنچه ها شون رو ميبرن ، دست و پايه داماد رو جنا ميذارن . البته اين مراسم خيلي خيلي فانتزي شده و معمولا تويه دستايه عروس و داماد برگ ميذارن و يه تيكه كوچيك حنا ميذارن رويه اون برگا واسه خالي نبودن عريضه ) از اونجايي كه كلا همه چيز اونشب پر شور برگزار شد بزور داماده بيچاره رو مثه بره چار  بلند كردن و درحاليكه دستا و پاهاشو محكم گرفته بودن حنا رو به سر و صورت و لباساش مالوندن . اون بيچاره هم كه ديد كاري نميتونه بكنه و در ازايه  هر اعتراضش كلي كتك ميخوره ، دز كماله آرامش اجازه داد اونا كاراشونو بكنن و وقتي خوب همه جاش حنايي شد همه حنا ها رو پاشوند به سمته افرادي كه به اين وضع درش آورده بودن

خلاصه يه وضعي بود اونجا. كلي خنديديم

 

من اونشب يه بلوز دامنه تا سره زانو با كفشايه عروسكي پوشيدم و موهامو بعد سشوار خيلي ساده دم اسبي بردم بالايه سرم .

همه گفتن خيلي دخترونه و ملوس بودي

خودمم همينطور فكر ميكنم

اينقدر زديم و رقصيديم كه شب دستم ورم كرد و كلي روش كار كردم تا واسه شب بعد كم نيارم

 

چهارشنبه ظهر هم خونه ي خالم اينا بوديم . البته همه اينا به يمنه نزديكه هم بودن بود .

اصلا تويه اين دو روز دره خونه هامون بسته نشد و همه در تردد بودن . جالبتر از همه آدم قاپوني بود

مثلا يكي از زنداييهام چهارشنبه صبح رسيد . مامانم ساعت 10 كه باهاش حرف زد گفت تويه فرودگاهه و داره مياد

ما تا ساعته 12:30 منتظر بوديم ولي نيومد

وقتي بهش زنگ زديم كه بدونيم كجاس؟ گفت 1 ساعت و نيمه كه دطبقه پايينه

مامانم گفت تويه اين مجتمع كسي كاري نداره مقصده تو كجاس ؟ دره آسانسور باز كه شدذ و تو رو ديدن ميكشوننت تو

 

 خلاصه طرفايه ساعت 3 رفتيم آرايشگاه

 

زد به سرم و واسه تنوع موهامو كوتاه كردم

البته نه كوتاهه كوتاه

الان موهام تا سره شونه هامن

بنظرم خيلي خوب شده ان

شب هم لباسم اين بود >>>  http://www.dessy.com/dresses/bridesmaid/6521

 

البته رنگ لباسم بنفشه بادمجانيه كه يه جفت كفشه ست خودشو كه پوشيدم و خلاصه با اينكه اصلا فكرشو نميكردم ولي خيلي همه گفتن توپ شدي

 

فکر کنم هیچ کس به اندازه من قدر اون لحظات رو نمیدونست. واسه من که ثانیه به ثانیه اش غنیمت بود . باورتون میشه حتی طرف میزایه غدا هم نرفتم . بنظرم تلف کردنه وقت میومد

جاتون خالی اینقدر رقصیدم که شب دو نفر زیر بغلمو گرفتن تا بتونم راه برم

پسر داییم به مسخره گفت آخه عروسی رفتن هم جنبه میخواد آنا خانم

چه کنم که اساسا بی جنبه ام

 

برایه پاتختی هم یه شویه لباس راه انداختم تا ببینم لباس چی بپوشم؟

مستحظر هستید که؟ دخترا اصولا همیشه انگار لباس ندارن و موقع مهمونی رفتن یا مهمون اومدن اولین سوالش ایه : ( من چی بپوشم؟ ) 

خلاصه در نهایت یه سارفون مشکی و بلوز صورتی زیرش پوشیدم با مخلفاتش

اونشبم کلی رقصیدم البته نه به اندازه شبایه قبل ولی خیلی خوب بود

در حدوده ساعته ۹:۳۰ شب هم با پسر داییام و دختر عمه هام رفتیم شام بیرون و تا طرفایه ۱۲ شب بیرون بودیم

البته وقتی رسیدیم خونه دیدیم یه بخشی از برنامه از دستمون در رفته

 

جمعه هم به مناسبت تولد زنداییم کیک پزون راه انداتیم و شب بازم به دعوت عروس و داماد شام رو بیرون صرف کردیم

مسافرا اون شب دیگه یواش یواش رفتن وبا رفیتنه

داییم اینا که شنبه صبح روز راه افتادن ُ خونمون ییهو خیلی خیلی خیلی خالی شد.

حالا دیگه من موندم و کلی درس و کاره عقب افتاده

ولی بیخیال بابا

می ارزید . به من که خیلی چسبید

 

 

 

 


مطالب مشابه :


مراسم حنا بندان

خانواده ها امروزه استیج آماده می بندند که خیلی م زیباست برای شب حنا بندان شب لباس سبز




لباس حنابندان حریر

لباس شب: لباس تزيين حنا: جدیدترین مدل های لباس مجلسی حنابندان حریر سبز رنگ زیبا و شیک و




عروسی در طالقان

مالی خانواده داماد ؛ خیاط مستقر در خانه داماد برای فامیل داماد لباس شب حنا بندان




مراسم عروسی در قشم

مراسم حنا بندان اهميت مي كنند، به او لباس عروسي كه سبز است شب بعد از مراسم




رسم و رسوم عروسی در اردبیل

مراد از اين جشن آن بود كه كسان طرفين دور هم بنشينند و لباس حنا گجه يعني شب حنا بندان




آداب و رسوم عقد و عروسي در شهر بن

معمولاًعروسي در پايان هفته برگزار مي شود ،حنا بندان چهارشنبه شب و برند و لباس نو مي




نگاهی به آداب و رسوم ترکان ترکیه (1)

به این مراسم " شب حنا بندان " گفته می شود. حنا بندان آخرین مراسم برگزار شده در خانه پدری است.




عروسی

شب هم حنا بندان بود برایه پاتختی هم یه شویه لباس راه انداختم تا ببینم لباس چی




برچسب :