فردوسی و کانون زنان ایران - بخش دوم

<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />

در قسمت گذشته  با نقل و نقد بخش نخست نوشته خانم سولماز ایگدر از فعالان حقوق زنان و نویسندهنشریه اینترنتی کانون زنان ایران کوشیدیم دانسته هایی از شاهنامه فردوسی هم ارائه کنیم.در این قسمت لازم است درباره نسخه شناسی شاهنامه،متون پهلوی،روشهای تصحیح شاهنامه،ابیات الحاقی و .....بحث کنیم.در این راه شکیبایی دوستانم کمک کننده خواهد بود.در تایپ آوانویسی پهلوی متون وقت زیادی صرف کردم که متاسفانه در انتها مجبور شدم همه را حذف کنم..برای نقد نوشته خانم ایگدر بیان مطالبی که در پی می آید لازم است گرچه بسیاری از نکات و توضیحات را کوتاه یا حذف کرده ام.مجبور هستم ادامه نوشته ایشان را در قسمت سوم که هفته آینده منتشر میکنم بنویسم و نقد را ادامه بدهم.

شاهنامه و متون پهلوی

پیشتر گفتیم که اساس کار فردوسی در نظم شاهنامه منابع مکتوب بازمانده از ایران پیش از اسلام به ویژه خدای نامه و ترجمه های آن  و همینطور متون پهلوی بوده است(البته فردوسی در شاهنامه از منابع شفاهی نیز سود برده است).در اینجا سئوالی پیش می آید:آیا می توان با مقایسه متون پهلوی و شاهنامه فردوسی درجه امانتداری فردوسی را محک زد؟؟به عبارتی دیگر فردوسی به میل خود در داستان تغییر ایجاد کرده است؟شخصیت پردازی کرده است؟یا نقل کننده متعهد منابع خویش بوده است؟ بخش بزرگی از ادبیات ایران باستان و متون پهلوی در گذر زمانه و در سیر حوادث و جنگها و بی مهری ها از میان رفته است.اما همین بخشی که باقی مانده است از تنوع زیادی برخوردار است و خوشبختانه میتواند به ما در شاهنامه پژوهی یاری برساند.سیر تاریخ اساطیری ایران و شخصیتهایش  در ترجمه های عربی از خدای نامه و همینطور در متون اوستایی و پهلوی را اشاره ای کردیم. در این قسمت از داستانها و قطعه هایی  صحبت میکنیم که هم متن پهلوی آن و هم سروده فردوسی از آنها در دست است.

این داستانها و قطعه ها عبارتند از:1-کارنامه اردشیر بابکان 2- اندرز یادگار بزرگمهر 3- یادگار زریران 4- داستان شطرنج 5-قطعه آفرین ایزدان

ما نظیر این داستانها را به نظم در شاهنامه می بینیم.در اینجا به دلیل اجتناب از طولانی شدن نوشته ها از دو متن کارنامه اردشیر بابکان و اندرز یادگار بزرگمهر  نمونه هایی مقایسه ای نقل می کنیم.

اردشیر بابکان بنیانگذار سلسله ساسانی است که بر اردوان آخرین پادشاه اشکانی پیروز شد  و شاه ایران شد.درباره زندگی او داستانها و افسانه های بسیاری میان ایرانیان رایج شد که بیشتر این داستانها در متن پهلوی کارنامه اردشیر بابکان گردآوری شده است.در اینجا از کتاب شاهنامه و زبان پهلوی دکتر داریوش اکبر زاده کمک می گیرم که همانندیها و ناهمانندیهای داستانها را سنجیده اند.در اینجا به چند مثال بسنده میکنیم.در نوشتن آوانویسی متون پهلوی به روش مکنزی زمان زیادی صرف کردم و بعد از یافتن فونت مناسب و انجام کار متوجه شدم خوانندگان اگر فونت را بر رایانه خود نصب نکرده باشند نمیتوانند آوانویسی ها را ببینند و به همین دلیل فقط به نوشتن ترجمه متن پهلوی اکتفا کردم.

 

سنجش متن پهلوی کارنامه اردشیر بابکان با شاهنامه

ترجمه متن پهلوی: آن شب بابک چنین به (خواب) دید که ساسان بر پیل سفیدی نشسته بود و هرکه اندر پیرامون کشور بود،به او نماز می برند و ستایش و آفرین همی کنند.

 

روایت شاهنامه فردوسی

شبی  خفته  بد   بابک   زودیاب          چنان دید روشن روانش به خواب

که ساسان به پیل ژیان برنشست        یکی تیغ  هندی گرفته به  دست

هر آن کس که  آمد  بر   او   فراز            برو   آفرین  کرد  و  بردش  نماز

ترجمه متن پهلوی:آن سه دیگر شب همانگونه ایدون(خواب)دید که .....به خانه ساسان آتش ها همی درخشند(زبانه می کشید)و روشنی به همه گیهان همی دهند.

روایت شاهنامه فردوسی

بدیگر شب اندر چو بابک بخفت     همی بود با مغزش اندیشه جفت

چنان دید در خواب کاتش پرست     سه آتش ببردی فروزان بدست

همه پیش ساسان فروزان بدی         بهر آتشی عود سوزان بودی

ترجمه متن پهلوی: روزی اردوان با سواران و اردشیر به نخچیر رفته بود.گوری اندر دشت بگذشت.اردشیر اندر رسید،تیری ایدون به گور زد که تیر تا پر به شکم(گور)اندر شد و از دو دیگر سوی بگذشت.

روایت شاهنامه فردوسی

چنان بد که  روزی  به  نخچیرگاه       پراکنده شد لشکر و پور شاه

به هامون  پدید  آمد  از دور   گور      از آن لشکر گشن برخاست شور

همی تاخت پیش اندرون اردشیر      چو نزدیک شد در کمان راند تیر

بزد   بر   سرون   یکی   گور   نر        گذر   کرد  بر  گور  پیکان  و  پر

ترجمه متن پهلوی: اردوان و سواران فراز رسیدند و چون زنشی(زدنی) به آن آیین دید(شگفت ماند) و پرسید که این که کرد؟اردشیر گفت که : من کردم.پسر اردوان گفت که: نه، چون من کردم

 

روایت شاهنامه فردوسی

بیامد  هم   اندر   زمان  اردوان        بدید آن گشاد و بر آن جوان

بدید آن یکی گور افکنده   گفت       که با دست آن کس هنر باد جفت

پسر گفت کین را من افکنده ام       همان جفت را نیز جوینده ام

چنین داد پاسخ به شاه اردشیر      که این گور را من فکندم به تیر


سنجش متن پهلوی یادگار بزرگمهر با شاهنامه

اندرزنامه ای است از بزرگمهر وزیر دانای انوشیروان که در آن بزرگمهر پس از معرفی و ذکر القاب خود اینطور می گوید که این رساله را به فرمان انوشیروان نوشته و در گنج شاهی نهاده است تا بتواند موجب بهبود فرهنگ کسانی باشد که شایستگی پذیرش آن را دارند.رساله به صورت پرسش و پاسخ تنظیم شده است .حال با بررسی تطبیقی نمونه هایی از متن پهلوی و روایت شاهنامه فردوسی بحث را پی می گیریم.

ترجمه متن پهلوی: مردم کدام فرخ تر؟آن که بی گناهتر

 

روایت شاهنامه فردوسی

بدو  گفت  فرخ  کدامست  مرد     که دارد دلی شاد وبی باد سرد

چنین گفت کان کو بود بی گناه     نبردست  آهرمن  او  را  ز  راه

ترجمه متن پهلوی: مال گیتی به چه ماند؟به چیزی که در خواب بیند گاهی نیک و گاهی نیز بد و چون از (خواب) بیدار شود هیچ چیز آنجا نیست.

 

روایت شاهنامه فردوسی

و دیگر که گیتی فسانه ست و باد      چو  خوابی که  بیننده دارد  بیاد

چو    بیدار   گردد   نبیند   بچشم     اگر نیکویی دید اگر درد و خشم

ترجمه متن پهلوی: چیزی که به مردمان میرسد به بخت بود یا کنش؟

بخت و کنش با هم مانند تن و جان هستند.چه تن جدای از جان کالبدی است ناکار،و جان جدای از تن بادی است ناگرفتار و چون با هم در آمیزند،زورمند و بزرگ و سودمند(باشند)

 

روایت شاهنامه فردوسی

چنین  داد  پاسخ  که  بخت  و    هنر          چنانند چون جفت با یکدیگر

چنان چون تن و جان که یارند و جفت         تنومند پیدا و جان در نهفت

همان    کالبد    مرد   را  پوششست         اگر بخت بیدار در کوششست

مقایسه همین دو متن پهلوی با شاهنامه فرددوسی نشان میدهد که بدون تردید فردوسی با رعایت امانتداری از اصل پهلوی داستانها و قطعات نیز بهره می برده است در غیر اینصورت درجه هماهنگی و متن و شعر منظوم تا این اندازه نبوده است.البته این به این معنی نیست که ناهمانندیهایی نیز وجود ندارد.ما در اینجا قسمتهایی از دو اثر را بررسی کردیم اما به نقل از پژوهش دکتر اکبرزاده درصد همانندی هر داستان با شاهنامه را می نویسم

داستان اردشیر 70%

اندرز بزرگمهر 94%

داستان یادگار زریران 60%

داستان شطرنج 33%

آفرین ایزدان 100%

میانگین درصد همانندی 73%

چنین هماهنگی شگفت آور است و اگر ناهمانندیهایی هم وجود دارد به دلیل تغییر آیین و باورها و شرایط اجتماعی روزگار فردوسی نسبت به زمان رواج این داستانهاست.فردوسی گاهی مجبور بوده عناصر اعتقادی و مذهبی زرتشتی را از داستان حذف کند.برای مثال در روایت پهلوی  داستان اردشیر که دختر اردوان به اغوای برادران می کوشد تا شوهر خود اردشیر را مسموم کند، ایزد آذر گشنسپ به شکل شاهینی در می آید و بال های خود را بر ظرف زهرآلود می زند و محتوای آن بر زمین می ریزد،در حالی که درشاهنامه بدون ذکر دلیل ظرف از دست شاه می افتد.ضمن اینکه تفاوت نسخه ها افتادگی یا تغییر آن در زمانهای طولانی و وجود چند روایت از یک داستان و همچنین تغییرات ناشی از سنت شفاهی و ....را نباید  از نظر دور داشت.با اینحال درصد همانندی چنان است که ثابت کند فردوسی با تسلط بر زبان و خط  پهلوی  از متون مکتوب باستانی استفاده می کرده است و در جایی که به منبع مکتوب دسترسی نداشته متوسل به افراد آگاه می شده است.در ذکر خطبه جلوس هرمز پسر انوشیروان فردوسی از موبدی به اسم ماخ در هرات کمک میگیرد و به نقل از موبد هراتی خطبه جلوس هرمز را می سراید.توجه کنید:

یکی پیر بد مرزبان هَری (هراتی)      پسندیده  و  دیده  از هر دری

جهان دیده ای   نام  او  بود   ماخ      سخن دان و با فرٌ و با یال و شاخ

بپرسیدمش  تا  چه  دارد  به  یاد      ز هرمز که  بنشست  بر  تخت  داد

چنین گفت پیر خراسان که شاه       چو بنشست بر نامور پیشگاه

نخست  آفرین  کرد   بر    کردگار       توانا   و      دارنده       روزگار

دگر  گفت ما  تخت  نامی   کنیم      گران مایگان را   گرامی کنیم

جهان را بداریم................

اینها برای کسانی گفته شد که از بی سوادی و نا آگاهی داستانها و شخصیتها  و حوادث را زاده تخیل فردوسی میدانند و به اتکای همین موضوع به این مرد بزرگ حمله میبرند. نکته ای است  که قسمت قبل ناگفته ماند و آن بازگویی داستان رستم و اسفندیار در محافل قریش توسط نضربن حارث بود که به نواحی مرزی ایران(حیره) سفر کرده بود و از آنها آگاهی داشت.(گواهی دیگر بر قدمت روایات) اما این تمام داستان نیست باید موضوعات دیگری هم بازگو شود.

نسخه شناسی شاهنامه

شاهنامه چاپ مسکو- شاهنامه ژول مول - شاهنامه بروخیم- شاهنامه خالقی و ......

از خود پرسیده اید که مثلا شاهنامه چاپ مسکو چیست؟چه تفاوتی با شاهنامه مول دارد ؟؟ و ....آیا این تفاوتها مهم هستند؟

اینجاست که بحث نسخ شاهنامه، تفاوتهای آنها،ابیات الحاقی و روشهای تصحیح این کتاب کهن مطرح می شوند و ما ناگزیر از توضیح آنها هستیم.

تا چندی پیش قدیمیترین شاهنامه شناخته شده نسخه موزه بریتانیا (به تاریخ کتابت 675 هجری قمری) بود.خوشبختانه نسخه کهنتری در فلورانس ایتالیا کشف شد و با اینکه نصف شاهنامه را در بر دارد حائز کمال اهمیت است.تاریخ کتابت این شاهنامه 614 هجری قمری است.اگر تاریخ وفات فردوسی 411 هجری باشد،این نسخه 203 سال با روزگار او فاصله دارد.نسخه های مهم و کهن دیگر از شاهنامه به ترتیب زمانی عبارتنداز:

نسخه موزه طوپقا پوسرای مورخ 731 هجری

نسخه موزه لنینگراد مورخ 733 هجری

نسخه کتابخانه قاهره مورخ 796 هجری

نسخه موزه خاور شناسی 849 هجری

اینها نسخه هایی است که بنده به تاریخ کتابت آنها دسترسی داشتم تعداد نسخ کهن بیش از اینهاست.البته تاریخ تحریر آنها به قرون بعدتر می رسد .(قرن نهم به بعد)

ابیات الحاقی

شاهنامه ای که بعد از گذر زمانی نزدیک به هزار سال به دست ما رسیده قطعات  الحاقی بسیار زیادی دارد که سروده خود فردوسی نیست و با گذشت زمان و به دست کاتبان و نسخه برداران  درشاهنامه  او وارد شده  بعضی از این اشعار متین و محکم و زیباست  و برخی دیگر سست و ناقص و همین سروده های الحاقی اختلاف نسخ را موجب شده است.طبیعی است که برای کاتبی که هزاران شعر فردوسی را از نظر گذرانده،با سبک و آهنگ شعر او خو گرفته  و وزن فعولن فعولن فعولن فعول دائما از روان او می گذرد سرودن شعر در همین وزن و نوشتن آن در میان ابیات حکیم توس کار دشواری نباشد.طبیعتا هرچه شاهنامه ما به زمان فردوسی نزدیکتر باشد دستبردگی در آن کمتر می شود و نزدیکترین نسخه ای که فعلا کشف شده نزدیک به دو قرن با فردوسی فاصله دارد که پیشتر گفته شد.

دستبردگی در شاهنامه؟؟چرا؟

ماهنامه ادبستان در آذر 1369 ویژه نامه ای را در بزرگداشت فردوسی منتشر کرد و مقالات و مصاحبه های پر ارزشی از اساتید زبان و ادب فارسی به چاپ رساند در گفتگویی با دکتر عبدالحسین نوایی ایشان به خوبی یکی از ابعاد  چرایی  پدیده اختلاف نسخه های  شاهنامه را توضیح داده اند که من عینا برای دوستان می نویسم : ((اساسا باید دانست که تا آنجا که من به یاد دارم تنها در دوکتاب شاهنامه و دیوان حافظ است که ما به اختلاف نسخ آن هم تا این سطح وسیع و پردامنه ومتنوع بر می خوریم،در حالیکه دیوانهای دیگر شعرا چنین وضعی ندارد.البته اختلاف نسخ کم و بیش در دیوان شعرای دیگر هم هست ولی نه چنین پردامنه و گوناگون و علت آن این که،شاهنامه را مردم این کشور از خود و مال و ملک خود و جزو میراث شخصی و خانوادگی و ملی خود می دانستند و می دانند،به طوری که هر ایرانی خود را در شاهنامه سهیم میدانسته و شاید هم خود را محق،بلکه موظف میدانسته که اگر بیتی یا ابیاتی ،از خود یا دیگری،متناسب با سخن بلند و دلکش شاهنامه می یافته،در آن کتاب وارد کند.فی المثل وقتی کسی حجب و حیا و عفت و بزرگواری سیاوش،یا تهور و جلادت و بی تجربگی سهراب را در کتاب شاهنامه می خوانده،بر خود فرض می شمرده که بیتی یا ابیاتی در تاکید بر این فضایل یا تاسف از نحوه گردش چرخ و فلک،یا اظهار خشم بر گرسیوز و افراسیاب و رستم بر آن بیافزاید تا حق مطلب بهتر و بیشتر ادا گردد و شاهد مطلوب هرچه زیباتر جلوه کند))

عاملی دیگر در آشفتگی شاهنامه : کم سوادی کاتبان

(به نقل از مصطفی جیحونی مقدمه شاهنامه فردوسی ص 118)

((در روزگاران کهن کاتبان معمولا از سواد و خط متوسط بهره مند بوده اند.روشن است که اغلب ادیبان دانشمند و خطاطان بسیار خوش خط در دربارهای شاهان بوده اند،یک دسته جزو افتخارات آن شاه بوده اند و از گروه دیگر برای نوشتن فرمان های او استفاده می شده است هنرمندی که حداکثر در ماه یک فرمان می نوشته،عمر و نیرو و جوانی خود را صرف نوشتن شاهنامه نمی کرده است..تصور این امر بسیار آسان است.هر خطاطی  اگر بسیار تند دست باشد در عمر خود می تواند دو بار شاهنامه را رونویس کند.پس از آن دردهای ناشی از همین کار توانی برای او باقی نمی گذارند.تعداد بیت های شاهنامه در حدود دوازده و نیم برابر تعداد بیت های دیوان حافظ است.یعنی هر خطاطی بالقوه می توانسته در عمر خود بیست و پنج بار دیوان حافظ بنویسد،بنابراین می توان انتظار داشت که یک یا دو بار این کار را کرده باشد،به همین سبب دیوان حافظ به دست بهترین خوشنویسان هم نوشته شده است،ولی در مورد شاهنامه امری استثنایی است.کاتب متوسط الخط شاهنامه با سوادی متوسط هرگاه به واژه ای دشوار برمی خورده در صورت امین بودن شکل کلمه را نقاشی  می کرده و در غیر اینصورت کلمه ای متناسب با موقع بیت از خود جایگزین آن واژه دشوار می کرده است.))

اولین ویراستار شاهنامه که بوده است؟

نخستین کسی که برای تصحیح شاهنامه کوشش کرد و تلاش نمود تا آن را از ابیات الحاقی بزداید. حمدالله مستوفی مولف ((ظفرنامه)) و (( تاریخ گزیده)) (( و نزهه القلوب )) است. که در قرن هشتم هجری و به مدت 6 سال (حد فاصل سال های 714 تا 720) عمر بر سر این کار نهاد.از زبان خود او به صورت گزیده  بشنویم.

چنین تا ز شهنامه شد بهره مند         بدیدم بر آنگونه شعری بلند

به صورت  حکایات  آن   دلگشای         به معنی روایات آن جان فزای

به رفعت گذشته به قدر از سپهر         سخن ها فروزان ازو همچو مهر

و  لیکن  تبه  گشته   از   روزگار          چو تخلیط رفته درو بی شمار

ز سهو   نویسندگان سر به سر          شده کار آن نامه زیر و زبر

ز دست  بدان نیک شوریده حال          گذشته بر آن نامه بسیار سال

سخن های او را شنیدم نخست          به قولی صحیح و به لفظی درست

در   آن   بیت    بد   هم   ریخته          شبه  وار    با    دُر  بر آمیخته

چو دیدم بسی نسخه های چنین        از آن نامه گشتم دل اندوهگین

که فردوسی اندر سخن گستری         بر افراشت  رایات  شعر دری

مروت  ندیدم  که  آن    داستان          کژی یابد از جهل ناراستان

ز  بهر روانش  در  این  کار  جهد         نمودم بر آن بست توفیق عهد

بسی  دفتر  شاهنامه  به  کف          گرفتم ز دانش چو دُر از صدف

برون   آوریدم   یکی   زان  میان         درو شد سخن ها لطیف و عیان

دوستان من اشعار حمدالله مستوفی را به صورت گزیده آوردم و همین میزان هم جهت آگاهی کافی است.حتی در همان سال 714 هجری هم به شهادت حمدالله مستوفی شاهنامه  زیر و زبر و درهم ریخته شده است....در هر صورت شاهنامه تصحیحی حمدالله مستوفی در حاشیه کتاب ظفرنامه او نوشته شده است و اکنون در موزه بریتانیاست  که البته به صورت عکسی به چاپ رسیده است.

شاهنامه بایسنغری

دومین کوشش برای جمع آوری بیتهای هرچه بیش تر در شاهنامه در روزگار بایستغر میرزا(۸۰۲-۸۳۷) فرزند شاهرخ نوه امیر تیمور گورکانی صورت گرفته است.این شاهزاده هنرمند و هنردوست هنرمندان زمان خود را در هرات گرد آورده بود و به آنها دستمزدهای گزاف می پرداخته است.کتاب هایی که در کارگاه هنری او نوشته شده از زیباترین آثار هنری روزگار تیموریان است .از جمله این کتاب ها نسخه ی از شاهنامه به خط جعفر بایسنغری است.هرچند این نسخه یکی از شاهکارهای هنری است بیت های الحاقی در آن فراوان است.

به سوی تصحیح شاهنامه و جدا سازی و شناسایی ابیات فردوسی از ابیات الحاقی

گفتیم قدیمیترین شاهنامه هایی که اکنون در دست داریم زمانی بیش از دو قرن با فردوسی فاصله دارند از طرفی به غیر از استفاده از همین نسخه ها  چاره دیگری نداریم.کسی که می خواهد شاهنامه تصحیح کند باید چه شرایطی داشته باشد؟؟باید با زبان فردوسی کاملا آشنا باشد و ترکیبات او را بشناسد.آشنایی با سخن فردوسی با تورق شاهنامه و مکرر خواندن اشعارش و انس شبانه روزی با کلام او خاصل می آید.در کنار این توانایی باید از زبانهای باستانی و متون پهلوی و  از فرهنگ ایران باستان هم آگاه و مطلع بود و ادبیات فارسی را در زمان فردوسی یا قرون نزدیک به آن به خوبی شناخت...

جالب است بدانید تعداد نسخه های شاهنامه که ثبت شده است(بسیاری هم ثبت نشده )502 عدد است!! کوشش های آغازین برای چاپ شاهنامه  در اوایل قرن نوزدهم

نخستین چاپ جلد اول شاهنامه در کلکته با سرمایه کمپانی هند شرقی و به کوشش Mathew lumsden در سال 1811 میلادی صورت گرفت.در سال 1814 J.Atkinson در کلکته داستان رستم و سهراب را با ترجمه انگلیسی به چاپ رساند.

در سال 1829 متن کامل شاهنامه به همت ترنر مکن Turner Macan که فارسی را به کمال میدانست با دستیاری حافظ احمد کبیر در چهار جلد به چاپ رسید.در شاهنامه چاپ مکن داستانها و بیت های الحاقی فراوان است.تعداد ابیات شاهنامه  Macan 56170 بیت است. مایل هستم از چاپ های قرن نوزدهمی و  سنگی و سربی  شاهنامه بحث کنم اما آن را به قسمتهای آینده وا می گذارم چیزی که برای ما در درجه اول اهمیت است تصحیح شاهنامه است و اولین گام عمده  در عصر جدید را بزرگمردی به نام   ژول مول Jules Mohl  برداشت.

شاهنامه ژول مول

ژول مول فرانسوی تصحیح شاهنامه را با بررسی هشت نسخه خطی کتابخانه سلطنتی پاریس و با مراجعه  به سیزده نسخه خطی متعلق به کتابخانه کمپانی هند شرقی در لندن و به امانت گرفتن شش نسخه دیگر آغاز کرد.او ابتدا نسخه ها را طبقه بندی کرده و سپس در اغلب جاها نسخه های کهن را در کار تصحیح برتری داد و در فاصله چهل سال!!شاهنامه را در هفت جلد به چاپ رسانده است.با درگذشت مول در سال 1876 شاگردش باربیه دومینار  جلد هفتم این اثر را به چاپ رسانیده است ژول مول با دلیری چندین هزار بیت الحاقی را شناسایی و از شاهنامه فردوسی زدوده است.شاهنامه او 3500 بیت کمتر از شاهنامه مکن است. با اینحال با شاهنامه زمان فردوسی فاصله زیادی دارد اما در زمان خود( قرن نوزدهم) یک شاهکار بی مانند بوده است.

شاهنامه فوللرس

در میانه سالهای 1877 تا 1884 سه جلد از شاهنامه به همت دانشمند ایرانشناس آلمانی((یوهان آگوستوس فوللرس)) Joannes Augustus Vullers و با دستیاری ساموئل لندوئر Samuel Landauer در لیدن هلند به چاپ رسید.((فوللرس)) با آشنایی کامل به زبان های پارسی و پهلوی به جای مراجعه  به نسخه های خطی دو نسخه مکن و مول را با هم سنجیده و در تعداد بیتها حتی از چاپ مول نیز کاسته و تمامی بیت های اضافی و الحاقی موجود در شاهنامه مکن را از متن اصلی حذف و به درستی در حاشیه برده است..البته کار فوللرس تا پادشاهی دارای داراب بیشتر پیش نرفت ولی مبنایی برای چاپ شاهنامه بروخیم در ایران شد.

شاهنامه بروخیم

در سال های 1313- 1315 کتابفروشی بروخیم در تهران شاهنامه چاپ فوللرس را با ترجمه های یادداشت های حاشیه و ادامه نیمه ناتمام آن با همان روش فوللرس در ده جلد به چاپ رساند که تا سالها مرجع اساتید ادبیات و محققان بود.

شاهنامه مشهور چاپ مسکو دریچه ای نو در شناخت شاهنامه

در سال های 1960 تا 1971 میلادی شاهنامه معروف چاپ مسکو به کوشش شرق شناسان شوروی در 9 جلد در اختیار علاقه مندان گرفت.سرپرست گروه تحقیق(( ی.ابرتلس )) بوده و همکاران او برای تهیه هر جلد متفاوت بودند که در اینجا نام برده میشوند:ل.گوزلیان-او.اسمیرنوا-عبدالحسین نوشین-م.عثمانوف-عطاهرجانوف-ر.علی یف و ع آذر.دو جلد اول در زمان برتلس و جلدهای بعدی پس از مرگ او به چاپ رسید.در این تصحیح برای نخستین بار از نسخه های کهن تر استفاده شده است و نسخه موزه بریتانیا در بالاترین جای اهمیت قرار داشته.محققان ترجمه عربی  محمد بُنداری اصفهانی که در قرن هفتم از شاهنامه انجام شده است مد نظر داشته اند(نسخه مورد استفاده بُنداری در قرن هفتم بسیار کهنتز از زمان ترجمه بوده و حتی ترجمه عربی آن از شاهنامه کمک کننده و دارای اهمیت است برای اجتناب از طولانی شدن بحث از ذکر ترجمه عربی بنداری از شاهنامه پرهیز شد).تعداد بیتها در چاپ مسکو 49626 بیت است که از چاپ مول 3000 بیت کمتر و از شاهنامه مکن 6500 بیت کمتر دارد و گروه پژوهشی موفق شده این تعداد بیت الحاقی(نسبت به چاپهایی که گفته شد) را شناسایی و از شاهنامه حذف کند.

شاهنامه ویراسته مصطفی جیحونی

در سال 1378 شاهنامه ای به همت مصطفی جیحونی منتشر شد و من در شرحی که ارائه کردم از توضیحات این مرد وارسته استفاده برده ام.تصحیح ایشان از شاهنامه که ۱۲ سال و روزی ۱۷ ساعت کار برده است پژوهش برگزیده سال 78 شد و شیوه تصحیح و روشهای استدلالی  آن و گزینش نسخی که مورد استفاده قرار داده اند چنان مفصل و پیچیده است که مجالی نیست آن را در وبلاگ انعکاس دهم.شاهنامه ایشان بسیار برتر و و اصیل تر از شاهنامه چاپ مسکو است.باید توجه داشت که پژوهشگر همیشه باید آخرین ویراستاری از شاهنامه را اساس تحقیق و آگاهی خود قرار دهد.وقتی شاهنامه ژول مول عرضه می شود شاهنامه مَکَن نباید معیار ارزیابی باشد و وقتی شاهنامه چاپ مسکو منتشر می شود که حاصل کار گروهی شرق شناس است شاهنامه ژول مول به کناری می رود.همیشه باید روز آمدترین تصحیح را مد نظر داشت.

 

شاهنامه خالقی تحولی عظیم در امر شاهنامه پژوهی

دکتر جلال خالقی مطلق مردی است که بعد از فردوسی هیچ کس به اندازه او در تهیه شاهنامه رنج نبرده است.36 سال از شروع تصحیح شاهنامه توسط ایشان و همکارانشان می گذرد  و هنوز کار پایان نیافته است.جلال خالقی مطلق که در کشور آلمان به تدریس دانشگاه اشتغال دارد برای تصحیح شاهنامه چهل و شش نسخه را از نظرگذرانده و سنجیده است.تعدادی را به عنوان دستنویس اصلی و تعداد دیگر را به عنوان دستنویس غیر اصلی نامگذاری کرده است.به نقل از مصاحبه ای که ایشان با خبرگزاری میراث فرهنگی انجام داده اند مطالب را ادامه میدهم.

زمانی بیشتر از سرودن شاهنامه برای تصحیح آن

دكتر جلال خالقي مطلق يكي از مصصحان شاهنامه است كه بيش از 36 سال است كه وقت خود را براي تصحيح شاهنامه  گذاشته است. اين شاهنامه كه تا كنون شش دفتر آن منتشر شده است و دو جلد ديگر نيز به همراه حواشي و واژه نامه به زودي منتشر  مي‌شود.  

وي در مورد تصحيح شاهنامه معتقد است:« شيوه كار ما اين بوده كه در ابتدا چهل و پنج دستنويس شاهنامه را بررسي كرديم. اين دست نويس ها كه از قرون نهم دهم هجري باقي مانده است. در ميان اين چهل پنج نسخه، پانزده نسخه‌اي كه به تشخيص ما بهترين بوده انتخاب شده‌اند. كار را با استفاده از آنها به اضافه ترجمه عربي بنداري شروع كرديم.  تفاوت اين شيوه تصحيح در اين است كه ما ابتدا دست نويس هاي شاهنامه را بررسي كرديم و به طور اتفاقي يكي از آنها را انتخاب نكرديم. اين انتخاب خودش ده سال زمان برد. بررسي نسخه هايي بر طبق محك‌هاي بررسي كرديم كه ببينم اعتبار دارد يا نه و بعد پانزده نسخه را از ميان اين نسخه ها برگزيديم.»

وي  مزيت ديگري كه در اين تصحيح وجود دارد را در اين مي داند كه :« اختلاف نسخه ها را به صورت كامل حتي اختلاف املا را مورد بررسي داديم و در حواشي نوشتيم. هيچ اختلافي را جدا و به دور نيانداختيم تامنتقدان بتوانند از طريق حواشي اين اختلافات را بررسي كنند. من در پيشگفتار اين تصيح نوشته بودم كه ما روشي  رسيديم كه تصحيح بدون حواشي منتشر كنيم. ما 36 سال وقت صرف كرديم. بيشتر از آن چيزي كه فردوسي صرف كرده بود . البته اگر زمان صرف شده توسط من و همكارانم  محاسبه شود به دوبرار دو برابر زماني مي‌رسيم كه فردوسي به  شاهنامه  پرداخته است.  »

وي درباره جمع آوري اين نسخه ها مي‌گويد:«نسخه هاي شاهنامه خيلي پراكنده  و امكان دسترسي به آن ها مشكل است. برخي از اين نسخه‌ها


مطالب مشابه :


فردوسی و کانون زنان ایران - بخش دوم

گفتیم قدیمیترین شاهنامه هایی که اکنون در دست داریم « كهن ترين نسخه شاهنامه نسخه كتابخانه




معرفی نسخ خطی در کتابخانه آمریکا

نسخه - معرفی نسخ 2-شاهنامه این کتابخانه دارای 484 نسخه فارسی است .قدیمیترین نسخ 1-بهارستان




مکتب سلجوقی

در نسخه های خطی دوران سلجوقی یکی از معروفترین و قدیمیترین نسخ شاهنامه که تاکنون شناسایی




مکتب سلجوقی

دل آرام گیرد به یاد خدا - مکتب سلجوقی -




تاریخچه ی نقاشی

قدیمیترین نقاشی دو نسخه از این کتاب یکی از قدیمیتیرین نسخه های شاهنامه مربوط به




مکتب سلجوقی

و قدیمیترین نسخ شاهنامه که تاکنون شناسایی شده مربوط به دوره سلجوقیان است. نسخه ای که




فردوسی و کانون زنان ایران-بخش پایانی

در زمان قدیم صنعت چاپ وجود نداشت و اگر از روی کتابی نسخه نسخه ای از شاهنامه قدیمیترین




ترجمه مدخل کارنامه اردشیر پابگان از فرهنگ ایرانیکا

تنها نسخه خطی که تاکنون از این متن شناسایی شده است نسخه در شاهنامه (قدیمیترین




نمونه سوالات درس منابع تاریخ ایران - دانشگاه پیام نوریزد

19-قدیمیترین نسخه ی خطی ارمنی متعلق به 71-فردوسی درنوشتن شاهنامه از چه منابعی استفاده




آثار ثبت شده از ایران در برنامه حافظه جهانی

شاهنامه بایسنقری: قدیمیترین متنی است که درمورد ریاضیات و نجوم به فارسی » حق نسخه




برچسب :