جاغاتای سؤزلویونده- حیوانلار (۱)

آت

اسب. فرس.

آتماجا

باشه. شهباز. نوعی باز.

آتمجه قوشی

رک آتماجا.

آختا

اسب دو رگه.

آرقاغلچه

نوع گوزن سرخ. آهوی سرخ.

آروانا

شتر ماده.

آری

زنبور عسل.

آس

قاقم.

آغ بوغا

قوچ وحشی بزرگ جثّه. گاو وحشی. گاو کوهی.

آغاج قازغان

دارکوب.

آغاج قاقان

دارکوب.

آغرقو

كبك. پرنده‌ي دو برادر.

آق باش

نوعی پرنده‌ی شکاری. برهنه سر.

آلا پکه

رک آلا باش.

آلا بوغه

رک آلا باش.

باغرتلاق

باغیرتلاق. گونه‌ای از اردک.

آلاکلنگ

جانوری کوچک و بد بو از خانواده‌ی سین.

آلا باش

نوعی اردک. پرنده‌ی سنگخوارک. سنگ‌شکنک. قطاء.

آلا بک

رک آلاباش.

آلا بوغه

رک آلاباش.

آلا توغان

نوعی از غراب. نوعی پرنده‌ی شکاری. جنشی از کلاغ.

آلا توغانگ

رک آلاتوغان.

آلاجه سرچه

گونه‌ای گنجشک خالدار. «تویغار» نیز گویند.

آلا فاختا

نوعی قمری. نوعی مرغ حق. نوعی پرنده‌ی کوکو که بزرگتر از فاخته باشد و طوقی سیاه و ناتمام بر گردن دارد.

آلا قارغه

آلا قارغا. زاغ. غراب. کلاغ سیاه و سفید. عکّه.

آلتالی

جانوری به اندازه‌ی روباه که از پوستش کرک دوزند. روباه سرخ. جانوری به بزرگی گربه که مویش سرخ رنگ است و از پوستش کرک دوزند.

آلچین

رک لاچین.

آلقاب

قوچ وحشی. بز کوهی. قوچ کوهی.

آلقار

رک آلقاب.

آنقوت

نوعی مرغابی با رنگ ابلق و مایل به زردی که کوچکتر از غاز است.

آنقود

رک آنقوت.

آیراغ

بز کوهی. جانوری شبیه مارال با شاخ‌هایی پیچیده.

آیغر

آیغیر. اسب نر. اسب سواری.

آیق

خرس. دبّ.

آیل

حمار الوحش. گورخر. اسب دشتی.

آیو

رک آیی.

آیی

خرس. دبّ.

آییغ

رک آیی.

اؤکوز

گاو. ثور.

ابلغ آت

اسب ابلق. اسب سیاه با لکّه‌های سفید.

اخته

اسب دو رگه.

ارکج

بز نر سه یا چهار ساله. بز پیشرو گلّه.

اسلم

اسب. دواب.

اگرمچی

عنکبوت. تارتن.

اگری قویروق

عقرب. گزدم. کژدم. هزارپا.

اندیق

جانوری که از آمیزش گرگ و کفتار زاید.

انوک

انیک. توله‌ی گربه‌سانان. نوزاد وحوش.

اوبان

شتر جوان. شتر نر.

اوبوک

هدهد.

اوت

اود. گاو. بقر.

اوتکه

خرس. دبّ.

اوتلکو

کرکس. لاشخور. چرغ.

اوجاق چکرگه‌سی

حشره‌ای سبز رنگ مانند ملخ که در آتشدان حمام و جاهای گرم و تاریک زندگی می‌کند و بانگ طولانی دارد.

اوچکی

بز.

اوخشوش

شتر یکساله.

اود

گاو. بقر.

اودی

گاو.

اوراق بؤجکی

اوراق بؤجه‌یی. جیرجیرک.

اوراق قوشی

اوراق قوشو. رک «اوجاق چکرگه‌سی».

اورکامجی

عنکبوت. تارتن.

اورومجک

عنکبوت. تارتن.

اوشاق قاپان

کرکس. نوعی پرنده‌ی شکاری.

اوغلاق

بزغاله. بچّه بز. نوزاد حیوان.

اوق ییلانی

اوخ ایلانی. گونه‌ای مار چالاک . سمّی. تیر مار. افعی.

اوقار

کلنگ (پرنده) که پر آنرا بر جقّه و کلاه نصب کنند. بوتیمار. درنا.

اوکور

اؤگور. مادیان چهار ساله. اسب ماده‌ی چهار ساله.

اونقان

نوزاد اسب و خر. کرّه خر. کرّه اسب. بچّه ستور.

اویاز

خرمگس. زباب. پشّه.

ایت

سگ. کلب.

ایت بالیغی

طلح. کفچلیز.[1]

ایت سینگی

ایت سینه‌یی. مگس سگ.

ایتالکو

گونه‌ای پرنده شکاری. نوعی شاهین.

ایچکی

بز. سرکه. بزغاله.

ایرکاج

بز نر سه ساله. بز پیشرو گله.

ایری

شتر دو کوهانه.

ایسپیر

ایسپر. نوعی پرنده‌ی شکاری.

ایشاک

ائششک. خر. حمار. مرکب.

ایشکین

اسب رهوار. اسب یورغه.

ایکدیش[2]

اسب و حیوانی که از دو جنس متفاوت زاید. حیوان دورگه‌ای را که از آمیزش دو جنس وحشی و اهلی پدید آید. اسب اخته.

ایکریچه

نوعی مگس.

ایلان

افعی. مار.

ایلبارسون

نوعی مرغابی. گونه‌ای اردک. بط.

ایلباسون

نوعی مرغابی. گونه‌ای اردک. بط.

ایلچیکان[3]

خر. حمار.

ایلقی

اسب وحشی. [رمه و گلّه را نیز گویند.]

ایناکا

ماده گاو.

اینان

شتر ماده.

اینک

گاو بقر.

اینکان

شتر ماده.

اینوک

توله‌ی گربه‌سانان.

بؤجک

بید. حشره. کرم‌های متعفّن. کرم. مگس.

بابیر

نوعی پلنگ.

بارس[4]

شیر. اسد.

باغان

برّه. حمل. نوزادی که کامل رشد نکرده باشد.

باغری قرا

نام پرند‌ه‌ای. سنگ شکنک. قطاء.

باغلان قاز

نوعی غاز که رنگش متمایل به قرمز است.

باغیرتلاق

آلا باش. مرغ سنگخوارک. «سنگ‌پشت» را نیز گویند.

باقه چاناق

لاک پشت. سنگ پشت.

بالغچین[5]

بالیق‌چین. بوتیمار. پرنده‌ای از خانواده‌ی درنا.

بالیق

ماهی. سمک.

بای‌اوغلی

جغد. پرنده‌ی قو. اوکو.

بایتاق

مادیان. اسب ماده. ماچه.

بایتال

مادیان. اسب ماده. ماچه.

بایقوش

جغد. پرنده‌ی قو. اوکو.

بت//بیت[6]

حشره. کرم متعفّن.

بدق

نام حيوانی متعفّن. نوعي سگ پشمالو.[7]

بدنوس[8]          

خروس. نوعی کفتار.

بزنک

پرنده‌ای شبیه قرقاول. جنس ماده‌ی مرغ وحشی.

بقه

باغا. غوک. وزغ. سنگ‌پشت. لاک‌پشت.

بقه

پشه. حشره.

بکره

نوعی ماهی کوچک.

بلکا

بچّه شتر.

بلن

کبک.

بنجیک//بینجیک

اسب رهوار. اسب سواری.

بوتم

شتر جوان. شتر کوچک.

بودانه

رک بورچين.

بودنه

رک بورچین.

بورته

يابو. حيوان باري. بارگير.‌ اسب و حيواني كه بدان گاري كشند.

بورچین

جنس ماده‌ي اردك و آهو را گويند.

بورسوق

پورسوق. رودک. وشق. حیوانی شبیه سگ که پوست سیاه و سفید دارد و از آن کرک دوزند.

بورغوت

بوم. جغد. بوف.

بورکا

کیک. برغوث.

بورکوت[9]

نوعی پرنده‌ی شکاری.

بورمه آت

اسب دورگه.

بورولدای

گونه‌ای پرنده‌ی کوچک.

بوری

گرگ. ذئب.

بوزاغو

گوساله. بچّه گاو.

بوزاغو باشی

جانوری گزنده شبیه عقرب.

بوزاو باشی

رک بوزاغو باشی.

بوزلاغ

مرغ وحشی. درّاج ماده. ماده قرقاول.

بوسون

قمّل. بید. حشره.

بوشاق

اسب نمایشی. اسب یدک.

بوغا

گاو نر دوساله.

بوغداییق[10]

عنقا. هما. سیمرغ.

بوغرا

شتر دو كوهانه. اسب نر.

بوغری

شتر دو كوهانه. اسب نر.

بوغو

آهوی نر. گوزن. غزال.

بوغور

شتر دو كوهانه. اسب نر.

بولدوروق[11]

بيدانه. بودانه. بلدرچين.

بوی اوتی

عنکبوت. کارتنه.

بویون بوران

پرنده‌ای تاجدار که رنگش اغلب مایل به سبز یا قرمز است.

بهلم

چرغ. گونه‌ای پرنده‌ی شکاری. طغان.

بیتل

بایتال. اسب ماده. مادیان.

بیچین

بیجن. حمدونه. میمون.

بیداو

اسب اصیل. اسب رهوار. اسب دونده.

بیسریک

شتر نر و قوی. شتر تنومند.

بیشیک//پیشیک

گربه. حرّه.

بیغو

پرنده‌ای شبیه به شاهین.

بیل باغلی[12]

پرنده‌ای شبیه باز.

بینجیک

اسب رهوار.

پاپاغان[13] قوشی

طوطی.

پاپپاقلو

طوطی.

پپه‌غان

طوطی.

پشک//پیشیک

گربه.

پلتر آتی

یابو. اسب باری.

پلیج

رک پلیچ.

پلیچ

جوجه. نوزاد. طیور و پرندگان

پوپ قوشی

هدهد. شانه یه سر. پوپک. فاخته.

پوپتوش

رک پوپوش.

پوپوش

هدهد. شانه یه سر. پوپک. فاخته.

پیله//پیلله

کرم ابریشم.

تاتو

کرّه اسب. اسب کوچک.

تاش باغه

سنگ پشت. لاک پشت.

تاش بغه

رک تاش باغه.

تاش بقه

رک تاش باغه.

تاغ بوغا

رک آغ بوغا.

تاغوغ//تاغوق[14]

مرغ و خروس. ماکیان. دجاج.

تالکو

نوعی پرنده‌ی شکاری.

تانه//دانا

گوساله‌. کرّه خر. کرّه اسب.

تاوشان قورتی

سرگین گردان.

تاوشقان

حشره‌ی سرگین‌گردانک. حشره‌ای بالدار.

تاووشقان

خرگوش. ارنب.

تاووشقان

گونه‌ای مرغ وحشی که پرهایش خالدار است.

تاووغ

مرغ خانگی. ماکیان.

تای//دای

کرّه اسب. اسب نر دو یا سه ساله.

تایغان[15]

سگ خونخوار.

تایلاق

شتر دوساله. بچّه شتری که هنوز جاز به پشتش نگذاشتع باشند.

تجن

بز کوهی.

تخاقوی

مرغ. ماکیان خانگی.

ترغای

تورغای. چکاوک. قبره. نوعی پرنده از خانواده گنجشک. هدهد.

ترلان

پرنده‌ی بزرگ جثّه‌ی شکاری. اسب قوی هیکل و رهوار را نیز گویند.

تقوق

مرغ. دجاج.

تکه

بز نر سه یا چهار ساله. بز پیشرو گلّه.

تلکو

روباه.

تلکی

روباه.

تواکون

نوعی عقاب.

توبیه

مادیان و اسبی که در دشت صحرا رمیده و فربه شده باشد.

توپارلان

گوساله. گاو جوان.

توپچاق

اسب فربه. اسب تنومند رهوار. اسب تندرو.

توپورجاق

اسب رهوار.

توراغای

گونه‌ای گنجشک خالدار.

تورغای

چکاوک. قبره. نوعی پرنده از خانواده گنجشک. هدهد.

تورغونگ

رک تورغای.

تورغی[16]

رک تورغای.

تورنا

دورنا. کلنگ.

تورنه

رک تورنا.

توروم

شتر دو ساله.

توروم

شتر دو ساله.

تورون

شتر یکساله.

توس‌بغه

لاک پشت.

توشانجیل

تووشانجیل. عقاب.

توغان[17]

باز. شهباز. چرغ.

توغانگ

رک توغان.

توغداق

گونه‌ای پرنده‌ی شکاری است و در محلّهایی که خرگوش و گوزن یافت شود زندگی میکند.

توغرول

نوعی شاهین.

توغلی

توخلو. برّه. حمل.

توق

تویوق. مرغ خانگی.

توکر

اسب پیشانی سفید. قاشقا نیز گویند.

تول

برّه.

تولاک

جوجه پرنده‌ی پر نیاورده.

تولای[18]

خرگوش.

تولغای

نوعی گنجشک.

تولَک

جوجه پرنده‌ی پر نیاورده.

تولکو

روباه.

توموزغان[19]

گوه‌گردانک. سرگین‌گردانک.

تونقوز

خوک. خنزیر.

تونکورغان

رک توموزغان.

تونگز

رک تونقوز.

تونگوز

رک تونقوز.

تونگوز بالیغی

دلفین. ماهی یونس.

توی قوش

قو. غاز سفید.

تویداری قوش

قو. غاز سفید.

تویغار

چکاوک. قبره. نوعی پرنده از خانواده گنجشک. هدهد.

تویغور

باز سفید و سرخ. نوعی پرنده‌ی شکاری.

تویقار

رک تویغور.

تیزکاک

شتر بالغ.

تیکه

تکه. سرکه. بز نر. بزغاله‌ی نر. گربه.

تیلاق

دایلاق. شتر. نوزاد شتر.

تیلاقچه

دایلاقچا. بچّه شتر.

تیلکو

روباه.

تیلکی

روباه.

تیمور تیکان

نوزاد پر نیاورده‌ی پرنده‌گان.

تیمور قانات

دمیرقاناد. نوعی اردک. مرغ پر نیاورده را نیز گویند.

تیمورتکی

کیک. پشّه‌ی خرد.

تیوه

شتر. ابل. جمل.

جادو قوشی

گنجشک. سریچه.

جپک

قرقی. باز.

جرجرک

جیرجیرک.

جغل بای

باز. شهباز.

جکردکا

جراد. ملخ.

جکرکه

ملخ. جراد.

جم‌جوق

نوعی گنجشک. سریچه.

جنس

پشّه. مگس.

جوجی

جوجه. نوزاد تازه متوّلد شده‌ی مرغان.

جور

قناری. صعوه. نوعی پرنده‌ی شکاری.

جورکه

نوعی اردک.

جیبر

جیبیر. بز کوهی.

جیبین

چیبین. پشّه. مگس.

جیران کیک

غزال. آهو. مرال.

جیره

آهو. گوزن.

جیلاق

سار.

جیلقاوه

گونه‌ای گرگ سرخ رنگ که پوست سرش برّاق است.

جیمچک

جیمچیک. پرنده‌ای از خانواده‌ی گنجشک.

جیورتکا

ملخ. جراد.

جیویر

بز وحشی. بز پیشرو گلّه. بز کوهی.

چاپاق

نوعی ماهی که در برکه‌ها زندگی میکند و بدنی پهن با خطوط بزرگ و یکدست دارد.

چادر

چادر قوشو. نوعی از گنجشک.

چاغان

عقرب. کژدم. هزارپا.

چاغلا

نوعی پرنده.

چالار

ذباب. مگس.

چالای

پرنده‌ی موش‌گیر. «سیچانجیل» نیر گویند.

چالیغ

اسب رهوار.

چاولی

شاهین. نوزاد شاهین.

چاوورتغا

جراد. ملخ.

چایان

عقرب. هزارپا. کژدم.

چایر قوشی

رک چادرقوشو، تویغار. 

چایلاق

نوعی مرغابی. غلیواج. گوشت‌ربا. زغن.


1- جانوركى را نيز مى‌گويند كه در آب می­باشد و سر و تنه‌ی مدوّر و دمى باريك دارد گويند بچّه‌ی وزغ است در غلاف. بعد از چند روز از غلاف بيرون مى‌آيد و آن را به عربى «دعموص» خوانند. بعضى گويند كه آن جانور به مرور وزغ شود. بچّه‌ وزغ دمدار و دست و پا نياورده. بچّه‌ قورباغه. كفچليزك. كفچليزه. كفچلاز. معرّب آن «قفشليل» است.

 

[2]-اسبى را گويند كه پدر او از جنس ديگر و مادر او از جنس ديگر باشد و آنرا «يكدش» نيز گويند. كسى كه مادرش از هند و پدرش از تركستان باشد. انسان يا جانورى كه از دو نژاد باشد. دورگه. دو تخته. در متون قدیم فارسی به شکل «اکدش» داخل گردیده و به معنی «آدم دورگه» نیز بکار رفته است. این کلمه‌ی ترکی، توسط «حکیم نظامی گنجوی»  در زبان فارسی داخل گردیده است.

 نگارى اكدش است اين نقش دمساز/ پدر هندو و مادر ترك طناز (نظامى)

[3]- از لغات دخیل مغولی در ترکی است.

[4] - از لغات قدیم ترکی است که در زبان داخل گردیده است. در اصل به معنی پلنگ است. این لکمه‌ی اصیل ترکی به شکل پارس//پرس در زبان فارسی رایج گردیده و نام ملّی ایرانیان از این واژه می‌باشد.

[5] - این کلمه‌ی ترکی به شکل «پلیکان» در زبان‌های اروپایی نیز داخل گردیده است.

[6]- به شکل «بید» در زبان فارسی داخل گردیده است.

[7]- در این معنی «بَرَق//باراق» قید شده است.

[8]- ریشه‌ی ترکی ندارد. از petivus رومی (ایتالیایی قدیم) اخذ گردیده است. نام این حیوان در متون ترکی میانه، اورمان خوروزو، یابان تویوغو ذکر گردیده است.

[9]- از واژه‌ی مغولی «بئرکوت» اخذ گردیده است.

[10]- در لغت سنگلاخ به شکل «بوغدایتو» ذکر گردیده است.

[11]- پرنده‌ای وحشی و حلال گوشت. اغبس. بودنه. سلوی. سمانه.

[12]- به نظر من «بئلی باغلی» صحیح است.

[13]- واژه‌ی دخیل ایتالیایی در ترکی است. اشکا دیگر آن «پاپپاقالو، پاپاغان، پپه‌غان، ففه‌غان» می‌باشد.

[14]- کاشغری در دیوان‌اللغات‌الترک به شکل «تخاقوی» ذکر کرده است و جنس نر آنرا؛ ارکک تخاقوی (ماکیان نر، خروس) و ماده‌ی آنرا؛ تیشی تخاقوی (ماکیان ماده، مرغ) آورده است.

[15]- به معنی سگ تازی نیز آمده است.

[16]- به شکل «ترغه» در زبان فارسی نیز داخل گردیده است.

[17]- به شکل «طغان» در زبان فارسی داخل گردیده است.

[18]- از لغات مغولی دخیل در ترکی است.

[19]- گوگال. كشتك. گشتك. سرگين‌غلطان كه حشره­اي است. خبزدوك. سرگين‌گردان. ابوالمتلطخ. ابوجعران. ابوسلمان. ابوالسنبس. ابومدحرج. ابوهاشم. ابووجزة. ام‌الارض. خنفساء. سرگين‌غلطانك. گوى‌گردان. گوى‌گردانك. گوزد. گوگار. كستل. خزوك. خزدوك. زانه. گوگردانك. گوه‌غلطان. چلاك. چلانك. سرگين‌كش. (لغت‌نامه‌ی دهخدا). مردم تبریز «پوخ‌دیغیرلادان» گویند.


مطالب مشابه :


جاغاتای سؤزلویونده- حیوانلار (2)

قبره. پرنده‌ای از خانواده‌ی گنجشک. پرنده‌ای شبیه غاز که از موی آن بالش و متکّا سازند.




اشنایی با حیوانات-چکاوک

دانستنیها ی تاریخ وجغرافیایی ایران وجهان - اشنایی با حیوانات-چکاوک - اشنایی کامل با شهرهای




جاغاتای سؤزلویونده- حیوانلار (۱)

كبك. پرنده‌ي دو برادر. تورغای. چکاوک. قبره. نوعی پرنده از خانواده گنجشک. هدهد.




تحقیق درباره چکاوک

چکاوک (قـُبـره ) پرنده چکاوک انواع متعددی دارند که به شرح زیر می‌باشند: * چکاوک




متن نوحه حضرت رقیه (س) در قتلگاه

پرنده کوچک گفت: دئییر یئتیر اوْ قبره ائی، خودای-ی-لامکان منی. موضوعات




غذاهای حرام در قرآن

پرنده ای که دارای سنگدان و چینه دان و خار پشت پا همچنین گوشت فاخته و قبره مکروه و گوشت




برچسب :