لهجه عربی خوزستان 2

 

            پژوهشی در گویش عربی خوزستان (2)

 

                                           رسول بلاوی

1-   نحت كلمات:

نحت در لغت به معني تراشيدن است و در اصطلاح عبارتست از «ساختن كلمه اي جديد از دو كلمه يا بيشتر  بگونه اي كه دلالت بر معناي آن كلمات كند» (1)براي مثال در زبان عربي فصيح : بَسْمَلَه (منحوت از بسم الله)، حَمْدَل (منحوت از الحمد لله)،سَبحل (منحوت از سبحان الله)، حوقل (منحوت از لاحول و لا قوه الاّ بالله )، حَسْبَل (منحوت از حسبنا الله)، سَمْعَل (منحوت از سمع الله لمن حمده) و ... مي باشد.

نحت در گویش عربي خوزستان نيز زياد است و ذيلاً به برخي از آن اشاره می کنیم:

«عليش»: چرا (علي أي شي ء).

«مامش»: هيچ چيزي نيست (ما مِن شيء) .

«رسمال»: سرمايه (رأس المال).

«بلاش»: مفت و مجاني (بلا شي ء).

«اشلونه»: چطور (أي شي ء لونه).

«اشبيك»: تو را چه شده (أي شي ء بك).

«علشان»: به خاطر (علي شأن).

«معليك»: كاري نداشته باش(ما عليك شي ء).

در كتاب لحن العامه آمده است كه : بعضي كلمات منحوت شده از بيش از يك كلمه مي باشند، مثلاً ‌گفته مي شود :«إيش» و درست آن  «أي شيء» و مي گويند : بمحمَّد» و درست آن :«أبومحمّد» و مي گويند :« مدريك» و درست آن : «مايدريك»(2). ابن فارس ، نحت را نوعي اختصار به شمار آورده است (3).

فرهنگستان عربي مصر اين نوع اشتقاق (نحت) را در زمينه هاي مختلف علمي و ادبي روز جايز دانسته و در هشتمين جلسه خود در دوره ی سي و چهارم در سال 1968 به تصويب رسانده است

2-   قلب مكاني حروف:

قلب بين دو كلمه : يكي اصل و دومي فرع ، كه در لفظ ومعني بدون ترتيب حروف، با هم تناسب دارند، صورت مي گيرد ، مانند: «جذب و جَبَذ» «حَمَد و مَحَد» ،«اضمحَلَّ و امضحَلّ» ، «عميق و معيق».

اين پديدة زباني نيز در لهجه ی عربي خوزستان همانند لهجه هاي قديم عربي متداول مي باشد و نمونه هاي قلب در لهجه ی عربي خوزستان عبارتند از:

«تَصَنَّت» : مقلوب از «تَنَصَّت».

«نعل» : مقلوب از «لعن».

«فعص»: مقلوب از «فصع».

«جضّ»: مقلوب از «ضجّ».

«حس»: مقلوب از «سَحَّ».

عشطان : مقلوب از «عطشان».

صگد: مقلوب از «صدگ».

حمد: مقلوب از «مدح».

«أيس»: مقلوب از «يئس». ابن جني مي گويد: « أيسْتُ من كذا مقلوب از يئستُ مي باشد». وعلت آن همانطور كه  ابو علي فارسي مي گويد، «أيست» مصدري ندارد و مصدر «يأس و اليآسه» براي «يئست» مي باشد (4).

قلب در كلمات سماعي است نه قياسي.

3-   قطع كردن (ترخيم) كلمات:

ترخيم  يا قطع كردن كلمات، حذف حرف آخر لفظ به طريقي معيّن كه به انگيزه هاي مختلف صورت مي گيرد. در لهجه ی عربي خوزستان گاهي شنيده مي شود كه كلمه را قبل از اداي كامل آن، قطع مي كنند  ، مانند:

«گِلِتْ لمحمَّ»: «گِلِتْ لمحمَّد» : به محمد گفتم.

«وِلَ»: «ولَك» (5): هاي

«كلساع»: «كل ساعه»: هر لحظه

اين حالت در لهجه كه به «قطع» نامگذاري شده است ، در لهجه هاي قديم عرب  نيز مشاهده شده و بعضي آن را به قبيله ی طي نسبت داده اند (6). البته در لهجه ی عربي خوزستاني غالباً قطع كلمات زماني انجام مي گيرد كه به هنگام اداي كلمه ذهن شخص گوينده متوجه چيز ديگري بشود وكلمه خود را ناتمام بگذارد يا اينكه به هنگام سخن گفتن متوجه اشتباه خود بشود، و كلمه خود را ناتمام رها كند.

4-   إدغام حروف:

إدغام در لغت يعني داخل كردن چيزي در چيز ديگر. و در اصطلاح عبارت است از: داخل كردن حرفي در حرف ديگر، به عبارتي قرار دادن دو حرف در يك حرف مشدّد.

ادغام يا بين دو حرف متجانس، مانند: «رَدّاه» و‌«مَدَّاه» ؛ و يا بين دو حرف قريب المخرج صورت مي گيرد  و اين نوع دوم( يعني دو حرف قريب المخرج) با ابدال حرف اول براي متجانس شدن با حرف دوم ، مانند : «اطّوه» در اصل : «اعطوه»، يا  ابدال حرف دوم براي متجانس شدن با حرف اول، مانند : «ادّعه» در اصل : «ادتعي»  مي باشد.

در لهجه ی عربي خوزستان همانند گفتار عرب، هرگاه در كلمه اي «واو» و «ياء» به دنبال يكديگر بيايند، ونخستين آنها ساكن باشد ، در يكديگر ادغام مي گردند، مانند : جمع يَوم، ايّام كه اصل آن «اَيْوام» بوده است (7).

5-   تغيير دادن حركات:

در لهجه ی عربي مردم خوزستان همانند لهجه هاي ديگر عربي كه بي شك همگي زاده زبان عربي فصيح مي باشند، بسياري از كلمات با تغيير دادن حركات آنها به كار برده مي شوند ،‌مثلاً «جِمَل» را به جاي «جَمَل» به كار مي برند.

گاهي در لهجه ها، پس از تغيير دادن حركت كلمه، وزني به وجود مي آيد كه در زبان عربي فصيح  كاربرد ندارد، مانند: «خَنْرِير» به جاي «خِنْزِير» : خوك و «بَرطِيل» به جاي «بِرطِيل»: رشوه،‌كه هر دو مثال بر وزن «فَعليل» به جاي «فِعليل» آمده اند.

ونيز اسمهايي كه بر وزن فُعلول (مانند كُلثوم و مُصران) هستند در لهجه بر وزن فعلول به فتح فاء و كسر آن «كَلثوم و مِصران» مي آيند.

مكسور كردن حرف مضارعه: در لهجه ی عربي خوزستان و بسياري از لهجه هاي عربي ديگر حرف مضارعه مكسور مي شود، مانند : يِلْعَب (بازي مي كند) ،كه به اين حالت «تلتله» مي گويند و آن را به قبيلة بهراء نسبت مي دهند(8). ابوحيان آن را به قبايل قيس ،‌تميم، أسد و ربيعه نيز نسبت مي دهد، همچنين به نقل از جعفر طوسي آنرا به هذيل نسبت داده است(9).

دكتر ابراهیم انيس اين پديده را چنين تفسير كرده كه «بعضي از قبايل تحت تأثير زندگي شهر نشيني و حضري ، كسره را ترجيح مي دهند»(10).

6-   وام گيري (اقتباس لغت) از زبان هاي ديگر:

زبانها همچون بازاري هستند كه واژه ها در آن داد وستد مي شوند و بر اثر ارتباطات روزمره، اين واژه ها از زباني وارد زبان ديگري شده،  آن را جزء گنجينه لغوي خود به شمار مي آورند.

گویش عربي مردم خوزستان نیز واژه هاي زيادي را از زبان رسمي كشور (زبان فارسي) و تعداد كمي از زبان هاي انگليسي و تركي در خود جاي داده است. تعداد و ميزان واژه هاي دخيل در گویش عربي خوزستان از منطقه اي تا منطقۀ ديگر و از شهري تا شهر ديگر متفاوت است و معمولاً در شهرها به مراتب خيلي بيشتر از روستاها ديده مي شود.

واژه هاي دخيل فارسي يا همانگونه كه  هستند، در لهجه به كار مي روند، مانند: «شهرداري ، ‌دبير، تالار، بيمارستان، فلكه، آدرس، جنگل».و يا اينكه با تغييراتي جزئي در لهجه به كار برده مي شوند ، مانند: ماطور (موتور)، دانشگه (دانشگاه)، هَسِتْ(هست).

تأثير زبان فارسي در لهجه ی عربي مردم خوزستان، جنبه ی دستوري نيز دارد. اكنون اغلب افراد (و بيشتر در شهرها) بر خلاف زبان عربي كه واژگانش بر اساس اشتقاق قرار دارند، افعال را همانند زبان فارسي به شكل تركيبي، كه از ويژگي هاي زبان فارسي است، به كار مي برند: طگّیت تلیفون (تلفن زدم) و الصحیح: "اتصلت" یا "خابرت". إنطگ قدم (قدم می زنیم) و الصحيح: "نتمشی".

از ديگر پديده هاي رايج در گویش عربي مردم خوزستان، «جمع بستن عربي» واژه هاي فارسي يا «مؤنث كردن» آنهاست، همانند: سنگر: صناگر. پادگان: پادگانات. کوچه: إکوچ.

ودر زمينه تانيث ،دهاتيه مؤنث «دهاتي » ودسماله مؤنث «دسمال» مي باشد .

تعدادي از فعلهاي فارسي نيز در لهجه ی عربي اين منطقه باصيغه های عربي به كار مي روند مانند :فعل  «بَنَّد» كه بر مبناي «فَعَّل » از مصدر فارسي «بستن» درست شده و معناي خوزستاني آن «بست» و «بند آمدن» است. همچنين واژه «تگزر» كه از مصدر فارسي «گذشتن» و بر وزن «تِفْعَل» يعني فعل مضارع عربي درست شده و معني عربي محلی آن «مي گذرد» است.

منابع:

1- يعقوب ، اميل  بديع : موسوعه النحو و الصرف و الاعراب ،‌ترجمه قاسم بستاني و محمدرضا يوسفي،‌چ1، قم، اعتصام، 1420 هـ . ق، ، ص  598 .

2 - مطر، عبدالعزيز: لحن العامه في ضوء الدراسات اللغويه الحديثه، القاهره، الدار القوميه، 1966م، ص 195.

3- مختار طليمات، غازي: أحمد بن فارس اللغوي ،‌ط 1، دمشق، دارطلاس للدراسات و الترجمه، 1999م، ص78.

4- نورالدين ، عصام: ابنيه الفعل في شافيه ابن الحاجب، ط1، بيروت، المؤسسه الجامعيه للدراسات و النشر و التوزيع ،‌1402 هـ . ق ، ص 119.

5- گفته مي شود كه اين كلمه منحوت شده از «ويلٌ  لك» مي باشد.

6- محمد ابراهيم، مجدي ابراهيم: اللهجات العربيه ، ط1، القاهره ،‌مكتب النهضه المصريه، 1426 هـ . ق ، ص 10.

7- ابن خالويه ، حسن بن احمد: ليس في كلام العرب ، ترجمه ماشاالله كامران، چ1، تهران، پژوهنده، 1378 هـ . ش، ص17.

8- الراجحي، عبده: اللهجات العربيه في القراءات القرآنيه، الإسكندريه، دارالمعرفه الجامعيه، بلاتا، ص 125.

9- همان، ص 126

10- انيس، ابراهيم: في اللهجات العربيه، القاهره ، مطبعه الأنجلو المصريه، 1973م، ص 127.


مطالب مشابه :


گروه کوهنوردی آپادانا - صعود به قله کوه سفید-دهدز

سامانه ارسال و به وسیله یک دستگاه مینی بوس سیترا راس ساعت 7 بانوان فولاد خوزستان.




لهجه عربی خوزستان 2

سامانه نشریات سیترا. دانشگاه در لهجه ی عربي خوزستان همانند گفتار عرب، هرگاه در كلمه اي




قراءة فی شعر الشاعر حبيب جميل زاده (قصيدة الاطفال نموذجا)

سامانه نشریات سیترا. دانشگاه ای شادكان احدی مدن محافظة خوزستان عام 1960 م من ابوين عربيين




گزارش کاملی از سینمای سال2012جهان

شرکت بذرباران خوزستان. سامانه پیام کوتاه ابدیت و یک روز»، «سفر به سیترا»، «نگاه خیره‌ی




برچسب :