حجاب و حجاب فاطمی...


حجاب فاطمه(سلام‌الله‌علیها) چگونه بود!

4.jpg

حضرت فاطمه علیهاالسلام اگرچه نمونه کامل یک زن مسلمان در تمام اوصاف و کمالات اسلامی به ویژه در حجاب و عفاف بود، ولی مسائل سیاسی و اجتماعی را نیز در مواقع حساس نادیده نمی‌گرفت، مخصوصاً در ولایت امیرالمؤمنین و به یغما رفتن فدک، [این بعدها نیز در بخش سیاسی و اجتماعی، به طور مستقل بحث شده است.] با خلیفه غاصب وقت و دارو دسته‌اش به مبارزه پرداخت و در مجامع عمومی به مناظره نشست، ولی در عین حال هرگز از پرده حجاب کامل و عفاف لازم بیرون نرفت. اینک فرازهایی از اظهارات محدثین و مورخین اسلامی را در این زمینه تقدیم می‌داریم.
از طریق عایشه و عبداللَّه بن حسن بن حسن در کتاب‌های عامه و خاصه نقل شده:


لما بلغ فاطمه علیهاالسلام اجماع ابی بکر علی منعها فدک، لاثت خمارها، و اقبلت فی لمه من حفدتها و نسا قومها، تطا فی ذیولها، ماتخرم مشیتها مشیه رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آله حتی دخلت علی ابی بکر و قد حشد الناس من المهاجرین و الانصار، فضرب بینها و بینهم ریطه بیضا.... [شرح ابن ابی الحدید، ج 16، ص 211 و 249- احتیاجات طبرسی، ج 1، ص 131، چاپ نجف.]

در حالی که با لباس‌های طولانی راه می‌رفت- که حتی روی پاهای او پوشیده بود و بدنش پیدا نمی‌شد و چنان راه می‌رفت که گویا پیامبر خدا صلی اللَّه علیه و آله در حرکت است

هنگامی که به فاطمه علیهاالسلام ثابت شد که ابوبکر فدک را از او به زور گرفته و تحویل نمی‌دهد، آن بانوی عزیز، مقنعه و روسری‌اش را بر سر محکم بست و با عده‌ای از زنان متدین و نزدیکان خویش که او را در میان گرفته بودند به سوی مسجد رسول اللَّه حرکت کرد، در حالی که با لباس‌های طولانی راه می‌رفت- که حتی روی پاهای او پوشیده بود و بدنش پیدا نمی‌شد و چنان راه می‌رفت که گویا پیامبر خدا صلی اللَّه علیه و آله در حرکت است- وارد مسجد شد. جمعیت مهاجر و انصار آنجا را پر کرده بودند و برای دختر پیامبر صلی اللَّه علیه و آله جایگاهی درست کرده بودند، که مردها او را نمی‌دیدند...
اگر این عبارات را به دقت مورد عنایت قرار دهیم درس‌های زیادی از حجاب و عفاف آن حضرت می‌گیریم، و در اینجا متوجه می‌شویم که آن حضرت، حتی در میدان مبارزه نیز بسیار مقید به حجاب کامل و حیای اجتماعی و اخلاقی بوده است، زیرا:

08_hejabpix_blogfa_com.jpg


1- با پوشیدن مقنعه و احتیاط لازم حرکت نموده. (لاثت خمارها).
2- در میان زنان حرکت نموده. (فی لمه...).
3- لباس‌های بلند پوشیده بود که حتی پاهایش پیدا نبود. (تطا ذیولها).
4- در جایگاه مخصوص قرار گرفته و پرده‌ای بین زنان و مردان حایل بود. (فضرب بینها و بینهم...).
آری فاطمه علیهاالسلام با این برنامه ریزی دقیق حتی در میدان مبارزه، با غاصبین خلافت، (آیه بیست و پنجم سوره‌ی قصص) [فجائته احداهما تمشی علی استحیا.] که شیوه راه رفتن دختران پیامبران و زنان اسلامی را ترسیم می‌کند، تداعی کرد و به پیروانش درس‌ها داد که در عین اجتماعی بودن، زنان حجاب و عفاف را حفظ کنند.






دختر با حجاب ...
آرام از کنارت می گذرد ، بی صدا ...بدون جلب توجه...

سیاهی رنگ اوست و بو نداشتن ویژگی او..صورتش نمیبینی،اما در مقابل اویی.
اوست که با سکوت، با تو حرف میزند و به تو می آموزد.....اگر اهلش باشی.
در اوج کرامت هست و تندیس متانت..
نزدیک،اما دور از دسترس...بی عشوه ولی دلربا...اوست معلم وقار در قله ی بی نیازی..
هر خارو خسی عاشقش نمی شود و زیباییش را هر دلی لمس نمیکند...
او پیش از انتخاب شدن انتخاب میکند و پیش از معشوق شدن عاشق میشود...
با زیرکی گوی عقل را از کنار دیو هوس می رباید....
او همان دختر عفیف و در پس پرده ی حجاب است...
(برگرفته از وبلاگ یادداشت های یک دختر چادری)


كمبود مرد
دختر محجبه ای با ظاهر ساده از خیابان می گذشت پسرکی گستاخ از پیاده رو داد زد و به او گفت
چطوری سیبیلو؟!


tnoum3fulg03eb1pjsbz.jpgefaf%20negah%20dashtan.JPG




دخترک با خونسردی کامل تبسمی کرد و گفت: ...

وقتی تو ابرو بر میداری مو رنگ می کنی و گوشواره میزاری منم
مجبورم سیبیل بزارم تا جامعه احساس کمبود مرد نکنه!!!


شاید گاهی خدا دلش برایت تنگ می شود...


Quran_Tartil_(www.Aboutorab.com).jpg


شاید گاهی خدا دلش برایت تنگ می شود...
شاید هوای سرد بهانه ایست



تا تو با حجاب شوی! دردانه پروردگارت...
آری خدا گاهی دلش برای حجاب تو تنگ میشود.
هوای سرد مجبورت کرده با حجاب شوی!
ای کاش از نگاه نامحرم هم سردت میشد ...

با تو ام خودشیفته !


با تو ام خودشیفته !
برادر شهیدم سینه اش را سپر کرد تا تو در امان باشی
و تو سینه ات را مقابل دشمن برهنه کردی تا خون پاکش را لگد مال کنی .


28498439264007248235.jpg




دختران بزک کرده زیبایی خود را حراج می کنند.
سال ها قبل هنگامی که یکی از مسئولان کشور در باره نحوه تولید رژ لب و لوازم آرایشی صحبت کرد و در آن خلال فاش ساخت که از خون جنین های سقط شده برای تولید انواع رژ لب با رنگهای مختلف استفاده می شود ، کسی چندان حرف او را جدی نگرفت، اما صرفنظر از تائید یا تکذیب این ادعا ، گرایش روز افزون زنان ، دختران و دختران کم سن و سال به استفاده بی رویه از لوازم آرایشی به مرز بحران رسیده و نگرانی های عمیقی را بر انگیخته است و موج فزاینده استفاده از لوازم آرایشی چنان سرسام آور است که مهار این بحران دشوار به نظر می رسد.


creme_makeup_kit.jpg


چشم روشن ها لنز تیره می خواهند ، چشم تیره ها لنز روشن . اگر پوست دختری برق بزند، مات کننده ،چاره کار است در این صورت دیگر برق نمی زند، گران ترین لوازم آرایش، رژ لب قرمز است، و البته مغازه دارها و دستفروشان دوره گرد تخفیف هم می دهند.
گرچه زشتی و زیبایی امری نسبی است و هر انسانی تعریفی مجزا و متفاوت از زیبایی ارایه می دهد اما این امر حقیقت دارد که گاهی نیز فرم بدن انسان در اثر بی توجهی های دوران جنینی ، عوارض زایمان ، صدمات جسمی در کودکی که با بی اعتنایی نگریسته شدند، تصادفات رانندگی بیماری هایی مثل آبله مرغان یا جوش های غرور جوانی که به کرات زخم شده و در صورت پخش می شوند، انسانها را از هنجارهای کلی که جامعه برای مقوله زیبایی تعریف کرده است، دور می کند.
گاهی نیز ، به علت نوع پوست یا هزینه بالای جراحی با لیزر ، ترمیم آسیب های صورت ممکن نیست، در این هنگام است که انواع و اقسام پودرها و لوازم آرایشی سفید کننده به کار می آید . در بیشتر اوقات، زنان و دختران جوانی که عارضه ای در صورت ندارند و شادابی و طراوت پوست آنها در حالت معمولی است هم به طرز بی وقفه ای از لوازم آرایشی زیبا کننده استفاده می کنند.
این افراد ، شب ها که به منزل باز می گردند، با شیرپاک کن های مختلف و صابون های رنگی متفاوت ، شلوغی و آلایش چهره هایشان را که در اثر استفاده بی رویه مواد آرایشی حالتی زمخت و مکدر پیدا کرده مرتب می کنند و دوباره فردا، روز از نو روزی از نو!
دختران کم سن و سال هم که چهره های فرشته گون آنها ، زیبایی و طراوت اصیل خود را در پشت نقاب های زیبا کننده مصنوعی از دست می دهد، حریصانه به دنبال کامل کردن کلکسیون لوازم آرایشی خود هستند.
یک ایرانی مقیم کپنهاک که هرازگاهی به تهران سفر می کند با تعجب از اشتیاق گسترده زنان و دختران ایرانی به استفاده از لوازم زیبا کننده آرایشی می گوید: آرایش های غلیظ در کشورهای اروپایی معمولا مخصوص زن هایی با سنین بالاست که طراوت پوستشان را با گذشت سالها از دست داده اند.
آن گونه که آمارهای رسمی نشان می دهند 66 درصد از لوازم آرایشی زنانه به ترتیب از مرزهای ترکیه، پاکستان و جمهوری های استقلال یافته شوروی سابق وارد کشور می شود به نقل از سایت اینترنتی پاییز (15/4/83)


بدحجاب! بی حجاب! معذرت! معذرت!

بدحجاب! بی حجاب! معذرت! معذرت!
من از جانب تمام کسانی که شعار دادند "مرگ بر بدحجاب" از تو معذرت می خواهم.
من از جانب تمام کسانی که شعار دادند " ملت ما بیدار است، از بدحجاب بیزار است" از تو معذرت می خواهم.
من از جانب تمام کسانی که فعل تو را از خود تو جدا نکردند، معذرت می خواهم.

1691-11-145157194i2-2462.jpg



من می دانم که تو اگر اهمیت و فلسفه ی حجاب را بدانی، به حجابت از من هم پایبندتر خواهی بود.
من می دانم که اگر ظاهر امروز تو این است، من نیز بسیار مقصرم که اگر من توانسته بودم منطق و احساسم را راجع به حجاب به تو منتقل کنم، ظاهر امروز تو این نبود.
من می دانم که اگر در فرهنگ سالمی که حکم اکسیژن را دارد، نفس کشیده بودی، ریه های عفافت غبار نمی گرفت.
من می دانم که اگر عمق نقشه ها و اهداف دشمن و تلاش شبانه روزی شان را برای تاراج حیا می دانستی، مشتی محکم بر دهانشان می کوبیدی.


عزیز دلم!
اسلام را با آن چیزی که من و امثال من می گوییم و عمل می کنیم، نشناس!
حساب اسلام را از جامعه ی مسلمین جدا کن! که اگر ما به اسلام درست عمل کرده بودیم، پاکی همه جا را فرا می گرفت!

عزیز دلم!

اگر آن قدر نتوانسته ام تو را دوست داشته باشم، و این دوست داشتن را به تو نشان دهم، که تو با تمام وجود دریابی که برایم عزیزی و برای همین است که اعتقاد دارم باید از گوهر ارزشمند وجودت پاسداری شود، مشکل از من است!



چقدر امانت داری کردی؟

کتابت را به دوستت می دهی ومی گویی:
مواظب باش چای رویش نریزد،جلوی دست خواهرزاده ات نگذاری رویش خط خطی کند...

تو به عنوان مالک آن کتاب آخرین توصیه ها را به دوستت می کنی
وچقدر ناراحت می شوی از ان روزی که در امانت خیانت کند!
........................
خدا تو را می آفریند وبه عنوان مالک وجودت توصیه می کند که:
مواظب تار مویت باش که نگاه نامحرم روی آن ننشیند،
مراقب جسمت باش مبادا چشمان هرزه رویش خط خطی کند،
هوای نگاهت را داشته باش نکند نظر بازی کنی و...

25816.jpg





بعضی مامان ها، بعضی دخترها
بعضی مامان ها چادری اند، دخترانشون هم چادری اند

بعضی مامان ها چادری اند، دخترانشون بدحجابند
بعضی مامان ها چادری نیستند اما محجبه اند ، دخترانشون هم محجبه اند
بعضی مامان ها چادری نیستند اما محجبه اند ، دخترانشون بدحجابند
بعضی مامان ها بدحجابند، دخترانشون هم بدحجابند
بعضی مامان ها بدحجابند، دخترانشون چادری اند
بعضی دخترها هم هستند که چادری شدند، مامان هاشونم چادری کردند
و ...

به نظر شما چی میشه که هرکدوم از این حالات پیش میاد؟


متلک های خیابانی

آهاي خانوم كجا كجا،
خانوم بینیتون افتاده چسب زدین؟،
خانم شماره کفشمو بدم؟،
ببخشید شما چقدر شبیه دوست دختره آینده من هستین و......

هر روز سریه کوچه ای با دوستاش مینشست و به همه دختراهایی که رد میشدنند این متلک ها رومینداخت.و کلی میخندید.
 

52299013071567595343.jpg

نگاهش افتاد به یه دختر چادری .تا خواست از کنارش رد بشه .و یه تیکه بندازه ، نتونست .
آخه هرچی فکر کرد نفهمید بابت چی متلک بگه!
با نگاهش رفتن دختر را دنبال کرد .

سرشو انداخت پایین که رفت توی فکر.
حواسش نبود یه دختر دیگه از کنارش رد شد و دوستاس متلک گفتند .
دوستش گفت رفیق حواست کجاست.
این دختر عجب تیکه ای بود و ......

سرشو اورد بالا نگاهش افتاد به همون دختری که رفته بود.
خواهرش بود.....!؟



جذب نامحرم

کسی که از طریق نمایش دادن اندام ها و ظاهر خود ، پسری را به سوی خویش جلب می کند ، قطعاً باید بداند کسی را شکار کرده است که چیزی جز امیال حیوانی انسان نمی شناسد .در قرآن کریم آمده است:" زنان ناپاک ،از آن مردان ناپاکند و مردان ناپاک از آن زنان ناپاک،و زنان پاک از آن مردان پاک و مردان پاک از آن زنان پاک اند."اگر ارزش های عالی انسانی مانند عفت، ایمان ، پاکدامنی ، خوش قلبی و سلامت نفس برای کسی معنا پیدا نکرده باشد ، او می تواند زندگی خود را از طریق تمایلات سطح پایین تر مانند تمایلات جنسی ، سامان دهد . ولی کسی که به سطوح بالاتر دسترسی پیدا کرده است هر چند که مدتی ارضای تمایلات و نیازهای جسمانی او به تأخیر بیفتد ، حفظ ارزش های عالی انسانی او را کفایت می نماید .



اوه چه قاب خوشکلی!

رد نگاه پسرک رو که گرفتم٬نگاهم روی دخترکی متوقف شد. یا نه بهتره بگم میخکوب شد.راست میگفت با قاب عکس مو نمیزد.البته از نوع "تابلوش".غلظت آرایشش در لحظه ی اول بدجوری تو ذوق بیننده میزد.وضع لباس پوشیدنش رو هم که بهتره بی خیال شیم چون میترسم حق مطلب رو نشه با کلمات ادا کنم.همین بس که بگم دلم برای دکمه های مانتوش بدجوری سوخته بود که با تقلا و هر جون کندنی بود خودشون رو نگه داشته بودن تا از مانتو جدا نشن.مطمئنم اگه زبون داشتن هرچی فحش دنیا بود نثار صاحب مانتو میکردن که آخه آدم عاقل فکر کردی هنوز بچه ای که همچین مانتویی پوشیدی؟ آخی چه دکمه های ساده ای.کجای کارید؟ دوره و زمونه عوض شده.الان هرچی لباس کوچیکتر و تنگ تر٬ فرهنگ و تمدن بیشتر.
نیاز جامعه هم همینو میطلبه دیگه.نمیدونم بعضیها چه اصراری دارن که بگن جامعه همون جامعست و آدما هم همون آدما... من فکر میکنم خدا وقتی از حجاب میگفته تو نظرش امروزه رو فاکتور کرده!!!یا اصلا شاید هم بریم تو قرآن بگردیم یه علامتی چیزی پیدا کنیم کنار آیه های حجاب که تو پاورقیش نوشته شده باشه غیر از قرن ۲۱ به بالا.
دخترا هم که دیگه هیچ کدوم اون جاذبه ی قبل رو ندارن٬پسرا هم بزنم به تخته یکی از یکی سر به زیر تر و با کمالات تر.نه زبونم لال دختری به قصد خودنمایی در منظر عموم خارج میشه نه پسری چشمش دنبال دختره مردمه.همه هم خوش و خرمیم و کلا همه جا امن و امان.
دیگه مشکل کجاست؟؟؟


تیپولوژی مدرن


استاد حضور و غیابش را کرده بود که رسیدم. اولین صندلی خالی‌ای که دیدم، بنا کردم به نشستن. چادر را از سرم برداشتم و روی پشتی صندلی گذاشتم. داشتم کتاب را از کیفم بیرون می‌آوردم که کناردستی‌ام با کنجکاوی خاصی پرسید: «تو چرا اینقدر محجبه‌ای؟»دست‌کم ده جلسه هم‌کلاس بودیم و انگار اولین بار بود که می‌دید چادر سرم می‌کنم.
برای اینکه از سؤالش مطمئن شوم، از او که خانم حدوداً چهل ساله‌ای بود، پرسیدم: «چی؟» اشاره‌ای به چادرم کرد و گفت: «تو چرا این‌قدر محجبه‌ای؟ برای جای خاصی کار می‌کنی؟» نگاهی به چادر و روسری رنگی‌ام انداختم. لبخندی زدم و گفتم: «نه؛ مگه فقط کارمندا محجبه هستن؟» گفت: «اونایی که یه جایی مسئولیتی، چیزی دارن این‌جوری حجاب می‌گیرن»! خندیدم، دستم را روی دستش گذاشتم و گفتم: «اولین باره همچین چیزی می‌شنوم».مداد را از کیفم بیرون آوردم. دوباره پرسید: «کجایی هستی؟ لاری نیستی؟» این‌بار لبخندم رنگ تعجب گرفته بود. گفتم: «نه». باز برای اطمینان پرسید: «لاری؟ جنوبی؟ بوشهری؟» فکر کردم لابد چقدر حیا کرده که نگفته شهرستانی یا دهاتی!
گفتم: «اصلاً تو این شهرایی که می‌گی، آشنا هم ندارم!»
[کتاب را باز کردم. هنوز داشت با خودش فکر می‌کرد. برای سومین بار پرسید: «دانشجویی؟» گفتم: «تقریباً درسمُ تموم کرده‌م». پرسید: «چی خوندی؟». وقتی پاسخ را با «ارشد ِ علوم قرآنی» دادم، انگار جوابش را گرفته بود، سرش را تکان داد، لبخندی زد و گفت: «آآآآهان!»


مطالب مشابه :


شهید گمنام سلام

پخش زنده حرم امام موسی کاظم و امام جواد شهید گمنام سلام. کلیپ صوتی و




دانلود کلیپ صوتی شهدا شرمنده ایم( مداح میثم مطیعی)

دانلود کلیپ صوتی شهدا شرمنده پخش زنده کربلای شعر زیبا درباره حضرت رقیه سلام الله




مداحی محمد علی بخشی نیمه شعبان 1391

تصاویر جدید و دیده نشده از شهید امیر حسام




مراسم استقبال از پیکر سه شهید گمنام

بجنورد1400 - مراسم استقبال از پیکر سه شهید گمنام - تاربخ وادبیات - بجنورد1400




حجاب و حجاب فاطمی...

وبلاگ شهدای گمنام شهید گمنام. کرات زخم شده و در صورت پخش می شوند، انسانها را از




مداحی مجتبی رمضانی در مورد کربلا

کانال صوتی; مسافر من،خسته نباشی پهلون شهید گمنام سلام،پرستوی مهاجر من،صفا دادی به




برچسب :