مالیخولیا

                             بسم الله الرحمن الرحیم

                                   « مالیخولیا »

چون این بیماری نیزدر کسانی که دنبال مطالب عقیدتی بطور افراطی وبدون استادی دانا کوشش می کنند سرایت دارد بد نیست بحثی دراطراف آن داشته باشیمشیوع این بیماری  بیشتر براثر درس و بحث های بی رویه و زیاد است بخصوص دروسی که با ریاضت کشی همراه باشد  مانند علوم غریبه و مسیرتارکین دنیا این بیماری در افراد افراطی در رشته های ریاضی و حکمت وفلسفه و تصوف  و خیال پردازی و تصور و امثال اینها شایع ترست  که لازم است کسانی که در مسیر درس و بحث و تحقیقات فکری قرارمی گیرند رعایت اجتناب  اموری را نمایند که منجر باین بیماری میگرددوبراثر استعمال مواد مخدر بخصوص بنگ وامثال آن نیز مردم باین بیماری مبتلا می گردند .

مالیخولیا چیست ؟ گفته شده از زبان یونانی بمعنای اندوه است و مالیخ کوفت و خلل دماغی وسودا وخیال خام باشد وصحیح آن مالنخولیا است که یک نوع بیماری سوداوی است وقسمی از جنون بحساب می آید زیرا که در افکار شخص اموری ناپسند و زشت پدیدار می گردد و اندوه و ترس براو چیره می گردد وبسا باشد که مبتلا فریاد کشد و سخنان بی معنا ونامرتب بزبان آورد و گاهی براثر شکنجه های جسمی مثل زندان واسارت و غیر ذلک وچه بسا  براثر صرع ویا بطور مادر زادی وژنتیک پدیدار گردد .

گفته شده : علائم آن شامل آشفتگی شخصیتی، توهم و از دست‌دادن شعور می‌باشد. این بیماری اکثراًًدر سنین حدود ۱۹ تا ۲۱ سالگی رخ می‌دهد. بیماران تصاویری را می‌بینند و صداها، بوهاو مزه‌هایی را احساس می‌کنند که واقعی نیستند. اما طبق تحقیقات باتوجه بمطالب اصولی قبل وشرایط محیط و استعداد ها ولوازم بیشمار نشان دهنده این است که این بیماری در همه سنین وجود دارد و یکی از علائم آن این استکه شخص مبتلا نسبت بسایر مردم دررشته ای که افراط کرده است شعورش بالا تر می رود مانند لامپی که از سایر لامپها نورانی تر می شود و سپس می سوزد وچه بسا این بیماران بسیاری از باسوادها هستند که باین بیماری مبتلایند وخود نمی دانند چون آنها از اموری تخیلی وصوری وتئوری وغیر واقعی نسبت بمردم عادی گزارش می دهند که مردم دیگر نمی فهمند و انسانهای معتدل خلاف واقع بودن آنها را می فهمند و همطرازانشان با دلائلی واهی دیگر تصورات آنها را رد می کنند چون رد کننده و رد شونده هردو باین بیماری مبتلایند ودلائل هر دو واهی و بی اساس است سرکرده ها فرقه های باطل گاه بطور وضوح وگاه بطور ظریفی باین مرض مبتلایند که تبدیل بغرض گردیده است و مریدا نشان هم به پیروی از آنها آلوده می شوند چنانکه بهائیه نمونه بارز آنها شدند و سپس صوفیه و مرتاض ها وهمینطورتا معتادان بمواد روان گردان مخصوصا هنگامی که مصرف بنگ با درس وبحث ویا عرفان و تصوف و امثال آنچه یادآوری شد  همراه باشد عاقل می تواند حتی در نوشتجات نویسندگان ابتلای آنها را بمرض مالیخولیا  براحتی تشخیص دهد ودلائل و براهین ومنشأ و داروی آنرا بیان نماید

مداوای مالیخولیا

ابتدا باید قطع سبب این بیماری رانمود واسباب پیدایش بیماری مالیخولیا گوناگون است که اکثر براثر فشارهای روحی است چنانکه گفته شد پس مبتلا راابتدا باید از درس وبحث و تفکرو تصوف وفلسفه وامثال آن بازداشت نمود ویا براثر فشارهای جسمانی است مثل شکنجه وزجر وکارهای زیاد وسنگین و مداوم بدنی که خستگی مفرط ، مغز شخص را نامنظم نموده است ویا براثر مصرف مواد روان گردان وبنگ است ویا براثر خوردن غذاها و داروهای گرم است مثل خرما و مرباجات وقرنفل و کندر وفلفل و داروهای گرمی که برای زیاد شدن حافظه تجویز شده که باعث سوختن اخلاط بدن می گردد پس ازقطع سبب بتناسب حال بیمار می توان اورامداوا نمود زیرا تا سبب قطع نشود دارو ومداوا بیفایده است واین مطلب در همه بیماریها جاری است زیرا تا راه ورود بیماری در کالبد تن مسدود نگردد طبیب هرچه اصلاح کند بیماری هجوم می آورد وهمه رافاسد می گرداند وممکن است بیمار چند روزی بهبودی یابد اما دوباره عود می کند بلکه استادان ورزیده تنها با قطع سبب بیمار را معالجه می کنند چراکه امام علیه السلام فرموده اند : الْحِمْيَةُ رَأْسُ كُلِّ دَوَاءٍ یعنی سرچشمه هر داروئی پرهیزاست چنانکه استاد معظم ما حاج آقای سید احمد پور موسویان با استفاده از اتهامات بی خردان ما را از آمیزش با مبتلایان پرهیز دادندوبیماران را درفحاشی ودروغگوئی وتهمت زدن حمایت نموده و تبرئه کردند تا شفا یابند مبتلایانی که خود را موسوم به شیخیه باقریه می پنداشتند گروهی علیه ما تشکلیل امری را دادند که بمراتب از حکومت نظامی شدید تر بود چون حکوت نظامی توسط چند مأمور در زمانی معلوم صورت می گیرد واین بیماران بشکل گروهی درمدت غریب نیم قرن فعالیت منفی داشتند و جالب این جاست که از تلاش ما برای رهائی از تهمت وستم آنها تعبیر آوردند که شما چهارنفر برای براندازی یک جمعیت کذائی از هیچ کاری دریغ نکردید وحال آنکه ضربه زماندار آنها بمراتب بدتر از حکومت نظامی بود ویک جمعیت یک صدا برعلیه ما یکدیگر را براتهامات تصدیق می کردند و نام دفاع بی اثر ما نزد آنها ضربه محسوب شده است.

 جائی که عقاب پر بریزد     *******    از پشه لاغری چه خیزد درهرصورت نشردین شده ومیشود و ما خوشحالیم  شخصی درتهران بسیار اهل ذکر ودعا واذکاروختوم بود ودرعین حال روزبروز مشکلات زنذگیش بیشتر می شد ما او رااز آنهمه اذکار وختوم وکتب پرهیز دادیم و سفارش کردیم بواجبات اکتفا کند ولی گوش بحرف نکرد وادامه داد تا اینکه سر از دارالمجانین درآورد وپس از معالجه دو باره او رامتذکر کردیم اما تصمیم می گرفت که سراغ الفاظی که معنایش قابل درک او نیست نرود ولی نمی توانست خود داری کند یک مرتبه سراغ یک ختم می رفت تا اینکه بفرزندانش سفارش کردیم که او رامراقبت کنند که ازواجبات تجاوز نکند خلاصه دربیماری مالیخولیا  بعضی اگر ضرور باشد از دارو هم کمک می گیرند وامروزه بعضی داروی شیمیائی و بعضی داروی گیاهی استفاده می کنند ودر طب سنتی ملاحظه اموری مثل مزاج بیماری وسن ومحیط وامثال آن نیز می گردد وچه بسا گاهی بیماری براثر زیادی خون باشد وگاهی براثر غلبه صفرا ویا بلغم باشد که طبیب حاذق هریک راداروی خاصی تجویز می کند زیرا که هریک راعلائم ویژه ایست مثلا در غلبه خون اختلاط ذهن، خنده زیاد، سرخی صورت و چشم ها، پر خونی عروق، سنگینی سر، تندی نفس، تمایل به سرخی و قرمزی.از بیمارانی که خون زیاد دارند، و هماتوکریت آنها بالا است و فشار خونشان نیز زیاد است، اول بایستی خون گرفته شود سپس از دستور پزشک کمک بگیرند. واما درغلبه سودا  دیدن شئی و حشتناک و عده ای احساس چیزی در گلو و دسته ای با وحشت و اضطراب بیماری را نشان می دهند.وهذیان گوئی وسایر اموری که ذکرشدکه بر حسب  درمان را بایستی شروع کرده بطور کلی این بیماران را باید از غذاهای مقوی و داروهای پر انرژی معالجه کرد و داروهای مقوی قلب و معده مفید است، غم و اندوه و ناآرامی برای آنها زیان آور است قبل از غذا دوش گرفتن و شستن سر با آب گرم مفید است، از غذاهای خشک و یبوست آوربایستی پرهیز کرد موی سر و بدن را بایستی کوتاه کردودر تقویت بدن کوشید.وهمینطور سایرداروهای عام وخاص که بحثی جداگانه دارد .ازامور بسیارمؤثر دردردمان مالیخولیا نرمش گروهی– سفر تفریحی – باغ وبستان وییلاق- استخرشنای گرم و سونا- وامور غمزدائی وشادی آورسالم رامی توان شمرد.  

سم بیش

درسخنان مشایخ رسیده که علم ما ازسم بیش بدتر است وسم بیش آنست که بشتر می زدند سواره را می کشت و لذا در شیخیه این بیماری ازهمه جا بیشتراست ومی توان زیربنای اختلافات شیخیه را همین بیماری دانست و مستعد ترین افراد شیخیه درآموزش مطالب از نظر هوش وحافظه ازهمه بیشتر وشدید تر مبتلا می شوند که آماربعضی ازآنها در دار المجانین ثبت است ودر مقاطعی دیدیم که گروهی مبتلا می شوند وتشکیل گروه سی نفری ویا پنجاه نفری می دهند وجالب اینجاست که وقتی این بیماری گروهی را فراگرفت گروه بعدی می آیند وازآنها ارث می برند وما سه نسل را عینا دیدیم  وچه بسا افراد گروه قبلی شفا یافته باشند ولی این گروه از گروه قبلی مبتلاترند که اگر حقیقت رابخواهیم باید مقاله آزادی رامطالعه کرد اگر کسی بپرسد مگر خودت چند سال داری که سه نسل رادیدی عرض میشود مقصودم از نسل سه دوره بزرگسالان است که درمتجاوز از طی سی سال شاهدشان بودیم نه سه نسل از حین تولد تا زمان مرگ که خودم هنوز در وسط آنهایم گرچه دربعضی آجال کوتاه هم صادق است ودلیل این که ما بعضی از کارهای آنها را درمقالاتمان یاد آور شده ایم همین بود که معلوم گردد که این حرکاتشان دین نبوده بلکه همین بیماری بود که حتی بعضی رامثل آقای 46ویا 29و363و قرآن سوز ومیرزا- 114امثال آنها روانه بیمارستان روانی هم نمود و همین آقای 46 بعد از افاقه بمن می گفت : در زمانی که من مبتلا باین بیماری بودم همه متعلمین را می دیدم که در احوال من هستند ولی آنها می توانستندد خود داری کنند ولی من نمی توانستم و بروز می دادم و در ابتدای افتتاح این وبلاک تعداد زیادی از این بیماران نظرات مالیخولیائی می دادند مثل عباس کثافت اما بحمد الله مدتها ست گویا در حال مداوا قرار گرفته اند جز نظرات معقول از افرادی مؤدب مطلب ناهنجاری نوشته نشده است.  آقای همدانی دردروس می فرماید : «بارها آقای مرحوم می فرمودند که : این علم شیخ مرحوم رااگر کسی یاد بگیرد ومعنیش را نفهمد وعمل نکند ضررش از سم بیش بدتر است ووالله اغراق در فرمایشات حکما نیست» پس بتصدیق علما وبزرگان وطبق اعتراف خود افراد شیخیه وبنا برآمار بیماران در میان جماعات شیخیه بخصوص در میان کسانی که با اصطلاحات مشایخ شیرین بیانی می کنند ودر عمل بخلاف آن مشغولند اکثر قریب باتفاق آنها بسمـَی بدتر از سمَ بیش مسمومند که بیماری مالیخولیا عارضه کوچکی از اثرات آن زهرمی باشد . ودومین بلائی که شیخیۀ با ستانی بآن مبتلایند اعتیاد بتریا ک واستعمال مواد مخدر ودود می باشد که حتی درماه مبارک رمضان هم آنرا از خود دور نمی کنند چون دود را مبطل روزه نمی دانند زیرا مواد مخدر دوران مالیخولیا راازجریان بازمی دارد وفکر وحواس آنها را از پراکندگی و آشفتگی و فوران تسکین می دهد واستاد در این باره تنها توانستند قلیانها را از مجمع عمومی پاکسازی نمایند وچندی رانجات دهند . بنا براین دیده شده که شیخیه باستانی بدروغ خود رابشیخ مرحوم نسبت می دهند زیرا که آن بزرگوار در باره قلیان پرستان زمان خود فرموده است ما هذِهِ التَّماثيلُ‏ الَّتي‏ أَنْتُمْ لَها عاكِفُونَ ویکی دیگر از علائم این بیماری در شیخیه این است که هرگاه انسان بی آزار ویا وارسته ای را مشاهده کنند که نسبت باو ذهنیتی داشته باشند اگر بتوانند می گریزند وگرنه بدون هیچ سلام وعلیکی می گذرند واگر احساس امنیت کنند بالعنت کردن بطرف مقابل می گذرند و در خلوت خود هرگونه هرزگی را نسبت بهم روا می دارند  مثلاًجلالی وعارفی باهم رفیقند جلالی بمن گفت عارفی گه خورده که ترا دعوت کرده است ماپنجاه نفر هستیم که قصد کشتن هفت نفر راداریم وهمه را شمرد وگفت تو هم یکی از آنها هستی ازخداوند می خواهیم این بیماران را شفا عنایت کند .

یک راه برای سالم ماندن از این بیماری

 


مطالب مشابه :


موضوعات عبارتنداز:فرمایشات اندیشمندان وبزرگان و پندار متفکرین درباره تعلیم و تربیت و ... نوشته های پ

فرمایشات اندیشمندان وبزرگان و پندار متفکرین درباره تعلیم و تربیت و سخنان دانشمندان و حکما;




مالیخولیا

کشد و سخنان بی معنا فرمایشات حکما نیست» پس بتصدیق علما وبزرگان وطبق




دنباله : ان الله یامر بالعدل والاحسان

اند با سخنان حقه ایشان که منصب حکما وبالغین معصومین وبزرگان دین باقی




زندگینامه حضرت نرجس خاتون (س) قسمت دوم

حکما در کتب خویش نرجس در کلام امامان وبزرگان : برای شناختن افراد توجه به سخنان بزرگان




خرسان ،ایران ، افغانستان و یا افغانستان فدرالی ؟

جالب و اندوهناک گپ ایشان و مصداقی که برای آن آورده بودند یعنی سخنان حکمـا پس وبزرگان




برچسب :