آخرین بازمانده از نخستین تیم ملی فوتبال ایران

مردی برای تمام ورزش ها
4412211d35d5e99e1b0d810d9cebd2a3.jpg

«داوود نصیری» متولد 14 تیرماه سال 1300  در محله پشت مسجد سپهسالار تهران بود.پدر و عموهای او مستوفی و ادیب بودند، طوری که یک روز در همان اوان جوانی ،پدرش شکوه سرداد که :«ما همه نویسنده هستیم،تو را چه به ورزش؟»نصیری همان موقع به او قول داد که روزی ادیب ورزش و ورزشکاران می شود. شاید همان قول پسر به پدر باعث شد که او در زمینه علم تربیت بدنی تا مقام استادی و تالیف چند کتاب و در زمینه ورزش انفرادی ورزشکاری تا سطح تیم ملی و در سطح آموزش و نظارت تا مربیگری تیم ملی ، داوری بین المللی و ریاست فدراسیون چندین ورزش قهرمانی برسد.نصیری در نود و دومین پائیز زندگی در ششم آذر ماه چشم از جهان فروبست.فعالیت های بی شمار او در زمینه ورزش  از او یک چهره ماندگار و استثنا پدید آورد که به جرات کمتر کسی در عرصه ورزش توانسته در چند رشته ورزشی بطور هم زمان فعالیت کند. این گفت و گوی بلند که بیشتر مروری بر کارنامه ورزشی و دانشگاهی این پیشکسوت ورزشی است که قسمت نبود خودش بخواند، زمانی روی کاغذ نوشته شد که دیگر از او هم به مانند گذشتگان فقط نام و یادی باقی می ماند.

·        بیش از 85 سال از دوران کودکی شما می گذرد .چیری از حال و هوای دوران کودکی به یاد دارید؟

محل مان همه اش ورزش بود .یادم است آنجا یک زمین فوتبال یخچالی بود که تمام فوتبالیست های عالی آن زمان مثل عبدالله سعیدی و قوانلو آنجا بازی می کردند.دو تیم کوهستانی و توفان هم آنجا بودند.آنجا فوتبال و چل بازی می کردیم.

·        چل توپ دیگر چه نوع بازی است؟

چل توپ اصلا بازی نبود،یک مدل تمرین بود برای قوی تر کردن شوت هایمان که توپ فوتبال را از فاصله چند متری به دیواره یخی اطراف زمین شوت می کردیم تا ببینیم توپ چقدر برمی گردد.

·        تا کی آنجا بازی می کردید؟

تا 17،18د سالگی آنجا بازی می کردم.بعد آمدم دانشسرا در دروازه دولت جایی که الان دانشگاه تربیت معلم است.یادم است آنجا زمینی بود به نام دولت که یکی از 4 زمین فوتبال معروفی بود که فوتبالیست های نامی در آن جمع می شدند.

·        تا یادم نرفته ، کجا مدرسه رفتید؟

در همان محله میدان بهارستان و روبه روی مسجد سپهسالار در مدرسه «اشرف» و «علمیه» بودم و در آنجا یکی از افرادی که مشوق اولیه من در ورزش شد،آقای «حداد»مدیر مدرسه بود،طوری که او عصرها بعد از تعطیل شدن مدرسه می ماند به همراه دانش آموزان والیبال بازی می کرد.همیشه هم سر بستنی «کل احمد » شرط می بستیم که یکی از بستنی فروشی های قدیم تهران بود.بعد که ایشان رفتند دبیرستان دارالفنون و من هم  به همراه او رفتم آنجا و به توصیه ایشان انجمن ورزشی امیر کبیر را تاسیس کردم.پس از 3 سال هم از مدرسه دارالفنون دیپلم گرفتم و با گرفتن بورس برای یک سال رفتم فرانسه.

·        در فرانسه در چه رشته تحصیل کردید؟

رشته تربیت بدنی خوانده ام.خیلی چیزها در فرانسه یاد گرفتم، مکان مدرسه انستیتو ناسیونال دواسپور بود.میط آنجا طوری بود که اکثر اردوهای آماده سازی تیم های ملی فرانسه در آنجا تشکیل می شد.افرادی که آنجا تدریس می کردند دارای سابقه تدریس در امور ورزش بودند.یادم است یکی از استادان ما در آنجا معاون وزارت ورزش فرانسه بود و آخر سر باید او گواهی فارغ التحصیلان را تایید می کرد.برای او و سایر همکارانش حضور من در تمامی اردوهای آنها شرکت می کنم.من فقط به خاطر همان حرفی که به پدرم گفتم باید ادیب ورزش می شدم در تمام جلسات تمام رشته ها شرکت می کردم.

·        پس از برگشتن به ایران چه کردید؟

بازگشت من از فرانسه مصادف شد با تاسیس دانشسرای تربیت بدنی و من جزو اولین استادانی بودم که در آنجا در دوره تکمیلی تدریس می کردم.تقریبا از سال 1324 تا 1335 در دانشسرای مقدماتی تربیت بدنی بودم تا اینکه دانشکده تربیت بدنی تاسیس شد که آنجا هم به عنوان مدرس،تدریس داشتم.

·        آقای نصیری،سابقه ورزشی شما حضور در اکثر رشته های ورزشی به عنوان بازیکن،مربی،داور و ... دیده می شود.لطفا کمی راجع به آنا توضیح دهید.

جدا از آنکه از سالهای نوجوانی در همان زمین یخچالی بازی می کردم، در سال 1318 در اولین دوره مسابقات فوتبال قهرمانی کشور که در منظریه برگزار می شد، عضو تیم بانک ملی بودم و از آنجا عضو تیم ملی فوتبال شدم و آخرین باری که برای تیم ملی بازی کردم 132 در مقابل تیم ملی شوروی در پست سانتر هافبک بودم و بعد از آن بیشتر در زمینه داوری فعالیت کردم.

·        چگونه وارد فعالیت داوری شدید؟

پس از فارغ التحصیل شدن از دانشسرای تربیت بدنی در سال 1319،از بازیکنان خوب فوتبال محسوب می شدم و قرار بود در مسابقات دانشگاه ها و باشگاه ها برای اولین بار داوری کنم.در روز اول این مسابقات برای من داوری نگذاشته بودند.وقتی با حالتی متاثر به آقای حسین صدقیانی که سرپرست دانشسرا و مسوول بودند و من معاونت ایشان را داشتم که به من داوری داده نشده است، ناراحتی من را متوجه شدند و اظهار داشتند که فراموش کرده اند،ولی هفته آینده قضاوت بازی و سرپرستی مسابقاتی که در زمین البرز انجام شد را به من سپردند و از آن روز تا 30 سال بعد تا بالاترین مقطع داوری جلو رفتم.تا یادم نرفته بگویم من اولین داور بین المللی ایران هستم.

fa8e3956f0495e76737ff4274ea1e5fd.jpg

·        این اتفاق مربوط به چه سالی است؟

در سال 1959 پیش از بازی های المپیک رم،بازی سودان و اوگاندا را سوت زدم.البته قبل از من آقای کاظم رهبر در لندن کرده بود،اما فرق من با ایشان در این است که او به عنوان سرپرست تیم بسکتبال به بازی های المپیک لندن در سال 1948 رفته بود و به عنوان داور در رشته وتبال هم داوری کرد، ولب من اولین داوری هستم که برای قضاوت یک بازی رسمی به دعوت رسمی به دعوت فیفا از تهران رفتم خارطوم.بعد از آن هم در فیلیپین مسابقات جوانان را سوت زدم.مدتی هم نایب رئیس کمیته داوران AFC بودم و بعد هم عضو کمیته انضباطی کنفدراسیون فوتبال آسیا بوده ام.در ایران هم تمام داوران ایران از جمله منوچهر نظری، رضا غیاثی و محمد صالحی از شاگردان من بودند.حتی پیشکسوتان مطبوعاتی شما مرحوم مهدی اسداللهی در کلاس های داوری بنده شرکت کرده اند.

·        اینطور که اشاره کردید شما برای اولین بار در مسابقات زمین البرز داوری کردید،از آن روز چیزی یادتان هست ؟

درست است ، اولین بازی که داوری کردم در زمین البرز بین دانشکده حقوق و دانشکده طب بود که مرحوم دکتر اکرامی ،بازیکن تیم دانشکده حقوق بود و یک حادثه هم آن روز اتفاق افتاد.آن زمان شکل ظاهر دروازه طوری بود که یک میله را به صورت افقی روی دو میله عمود قرار می دادند تا شکل دروازه را به خود بگیرد.خطایی پشت محوطه جریمه ذانشکده طب اتفاق افتاد و دکتر اکرامی توپ کاشته شده را شوت کرد و خورد به تیرک ،توپ و تیرک بالا از زمین خارج شدند و من به جای اعلام گل، اعلام اوت کردم.

·        بعدش چی شد؟

هیچی دیگر بازی تمام شد.

·        نه ،منظورم این است که آیا اعتراضی یا جنجالی نشد؟

ابدا،فقط یک جریانی در آن چند سال در زمین امجدیه اتفاق افتاد.بازی بین تیم پاس و یک تیمی که الان نامش یادم نیست ، فکر کنم تیم تاج بود،پرویز میرزا حسن از گوشه راست زمین یک شوت زد .من توپ را در دروازه دیدم و اعلام گل کردم ،اما دیدم کمک داور که یکی از شاگردان خودم بود پرچمش را بالا برده و اعلام کرد توپ از تور رد شده و آن را پاره کرده است و من گل را مردود اعلام کردم و اعلام اوت کردم که تیم پاس به اعتراض از زمین خارج و من آنها را بازنده اعلام کردم.

·        یعنی در 30 سال داوری یک جنجال؟

نه،یک بار هم بازی شاهین بود با یک تیم دیگر ،فکر می کنم تیم پاس.پرویز دهداری آن موقع بازیکن تیم شاهین بود و من آن موقع مربی فوتبال دانشسرا ورزش هم بودم و عده ای از شاگردان را برای داوری آماده می کردم.آن روز هم آقای بلورچی (یکی از شاگردانم)خط نگهدار بود.توپ رسید به دهداری و شوت کرد، توپ گل شد و من هم نقطه وسط زمین را نشان دادم و گل را قبول کردم ، اما دیدم کمک داور پرچمش را بالا برده و اعلام آفساید کرده است.من هم همیشه در کلاس هایم گفته بودم اگر یک داور نظرش را عوض کند بیچاره می شود.پس از بازی یکهو دکتر اکرامی ، رئیس باشگاه شاهین با عصبانیت جلوی من را گرفت که چرا گل را قبول نکرده اید و من دلیلش را آفساید اعلام کردن کمک داور اعلام کردم.دیدم هر لحظه به عصبانیتش افزوده می شود.از او پرسیدم اصل کمک را برای چه می گذارند ،خیلی ساده گفت:«خب،برای اعلام کردن آفساید و اوت» آن روز گذشت تا 6 ماه بعد ،رئیس آن زمان فیفا ، «استنلی راس» آمد ایران و من با مرحوم اکرامی رفتیم پیش او،قضیه را تعریف کردیم و او هم حق را به من داد.

·        می خواهم در همین جا بحث فوتبال را تمام کنیم،چون ممکن است وقت ما به رشته های دیگر نرسد؟آیا مسوولیت یا فعالیتی مانده که به آن اشاره نکرده اید؟

جدا از بازی در تیم ملی و داوری،مدتی هم سرمربی ایران بودم و سالها هم برای روسای مختلف فدراسیون حکم مشاور یا عضو شورای سیاستگذاری را داشته ام.

·        چه شد شما سرمربی تیم ملی فوتبال شدید؟

آن موقع شرایط طوری شد که قرعه انتخاب به نام من درآمد.تیم ملی از مسابقات قبلی با شکست برگشته بود و فدراسیون هم به دنبال مربی جدید بود و من هم جدا از سابقه بازی در تیم ملی ، دوره فوتبال را هم در فرانسه دیده بودم .مربی تیم فوتبال دانشسرا و مدرس داوری فوتبال بودم و مدت 4 سال سرمربی تیم ملی شدم.در آن مدت قهرمان جام دوستی شدیم که با حضور تیم هایی از ترکیه ، آلمان و مجارستان برگزار می شد.آن موقع مسابقات جام دوستی از دیگر بازی های تیم ملی مهمتر بود.

·        جالبه ، شاگردان و دستیاران شما در تیم ملی چه کسانی بودند؟راستی انگار این بحث فوتبال تمام شدنی نیست.

از لابلای کاغذهای روی میز ، کاغذی را پیدا می کند که عکس خود و بازیکنان دهه 40 شمسی ایران در آن است و می گوید:آقای محمد بیات و رایکوف دستیارانم بودند و بازیکنانی چون اکبر افتخاری ،علی جباری ،اصغر شرفی ،جلال طالبی ،حسین کلانی ،داریوش مصطفوی،اکبر مالکی،مهدی مناجاتی ،غلام وفاخواه،ابراهیم آشتیانی،کارو ق وردیان ،همایون شاهرخی،مصطفی عرب،پرویز قلیچ خانی ،جعفر کاشانی و خیلی های دیگر جزو تیم من در دومین دوره مسابقات جام دوستی بودند.

·        خب،دیگر برویم سراغ سایر ورزش ها ابتدا وزنه برداری.فعالیت در این رشته را چگونه آغاز کردید؟

از سال 1319 بود و آقای پادگرنی که پایه گذار ورزش وزنه برداری در ایران بود معلم من در دانشسرای تربیت بدنی بود و با آنکه من تخصصی در این رشته نداشتم برای کمک خودشان انتخاب کردند و من هم به پاس خدمات و زحماتی که ایشان انجام داده بودند همراهی ایشان را قبول کردم.از سال 1319 تا 1325 سمت داور و منشی در کنار آقای پادگرنی بودم تا در سال 1325 فدراسیون وزنه برداری در ایران تاسیس شد و در اولین مسافرت تیم به فنلاند به نام داور و مربی تیم شرکت کردم.

·        تا چه سالی در وزنه برداری فعالیت کردید؟

از سال1319 در کنار دیگر فعالیت های ورزشی و تدریس در دانشسرای ورزش تا سال 1351 در پست هایی چون مربی تیم ملی در چندین دوره مسابقه قهرمانی جهان و المپیک های ملبورن و رم،مشاور فنی فدراسیون ،سرپرست مسابقات،داوری در سطح مسابقات داخلی ،آُسیایی و جهانی فعالیت کردم،به طوری که در سال 1328 اولین داور بین المللی ایران با کارت شماره یک در مسابقات لاهه بودم ،عضو هیات فنی،مدرس وزنه برداری،رئیس انجمن وزنه برداری آموزشگاه های کشور بوده ام.

·        ... و شنا...

برای اولین بار در مسابقات قهرمانی کشور در سال 1318 نفر چهارم رشته 200 متر قورباغه شدم.سال بعدش کارمند دایره شنا و مدیر استخر قهرمانی امجدیه بودم.تا سال 1329 مدیر و متصدی شیرجه بودم و در این سال با همه این سمت ها جدا از پست هایی در وزنه برداری ،فوتبال و بسکتبال.در اولین دوره بازی های آسیایی در دهلی نو،عنوان سرپرستی شنا و شیرجه ایران را بر عهده داشتم که شیرجه زن های ایرانی مقام های دوم و سوم را کسب کردند.مربی قهرمانان  شیرجه و شنا سالهای بعد بودم.سال 1332 نایب رئیس فدراسیون شنا بودم ؛سرپرست تیم،سرپرست تمامی استخرها،سرپرست فنی فدراسیون،سرپرست فنی کلاس های شنا،رئیس فدراسیون شنای آموزشگاه های کشور.سال 1337 هم مربیگری تیم های شنا،شیرجه،واترپلو برای مسابقات با لبنان و بازی های آسیایی ژاپن را بر عهده داشتم که شیرجه روندگان ایران مقام دوم و سوم را کسب کردن.تقریبا تا سال 1358 با ورزش شنا و پست های اجرایی آن در ارتباط بودم.

·        استاد در سوابق ورزش شما فعالیت در ورزش بسکتبال هم به چشم می خورد.

از سال 1318 در مسابقات دانشسرای تربیت بدنی بعنوان بازیکن مقام دوم را کسب کردم.سال سال 1320 داوری در سطح در سطح تیم های قهرمانی کشور را شروع کردم.تا سال 1322 در بین این سالها عضو تیم بسکتبال ایران برای مسابقه با تیم آمریکا ، تیم های مقیم تهران و عضو تیم شعاع شدم.عضویت در کمیته فنی بسکتبال ،سرپرست مسابقات قهرمانی دانشگاه های کشور و از همه مهمتر داوری در اولین دوره بازی های آسیایی در دهلی نو...

·        چطور سر از ناجی گری و غریق در آوردید؟

تقریبا سال 1318  بود که در کلاس نجات غریق دکتر بنایی در منظریه شرکت کردم.در سالهای بعد مربی نجات غریق ،مدرس نجات غریق سرپرست کلاس های نجات غریق،رئیس اداره امور پلاژها و نجات غریق را بر عهده گرفتم،سال 1353ریاست  فدراسیون نجات غریق را بر عهده گرفتم،سال 1356 فدراسیون منحل شد و در سال 1370 مشاور آقای میرسلیم رئیس فدراسیون نجات غریق شدم .

·        من که کاملا تسلیم شدم ، ورزش دیگری مانده؟

شمشیر بازی هم جزو درس های تکمیلی دانشسرا بود.استاد این رشته دکتر «واسی» قهرمان فرانسه بود.او در سال 1324 به من پیشنهاد همکاری داد و به خاطر آنکه رئیس وقت فدراسیون «احمد علی ابتهاج» بود من نرفتم.به جای آن مربی گری تیم بانک ملی را بر عهده داشتم و تیم من قهرمان مسابقات تهران شد.یادم است در یکی از جشن ها 400 شمشیر باز را در یک نمایش دسته جمعی شرکت دادم.

·        در سابقه کاریتان تدریس در دانشگاه ها و مدارس عالی هم دیده می شود.کجاها تدریس داشته اید؟

نمایندگی اداره کل تربیت بدنی در دانشسراهای تربیت بدنی جهت همکاری در تدریس دروس علمی در سال 1335 را برعهده داشتم.از آن سال تا 1351 هفته ای چند ساعت درس تربیت بدنی را در دانشسرای عالی تدریس می کردم.عضو کمیسیون تهیه و تنظیم برنامه ها و آئین نامه های آموزشی موسسه عالی تربیت بدنی و ورزشی اران در سال 1351 بودم.علاوه بر این دانشکده افسری از سال 1324 تا 1352 مربی ورزش بودم.

·        زندگی حرفه ای شما خیلی عجیب است.شما چطور این همه ورزش را جدا از تدریس در مراکز آموزشی انجام می دادید.توانایی جسمی و علاقه باعث حضورتان در ورزش های مختلف شده بود یا دعوت به همکاری از سوی همکارانی که با آنها در مراکز ورزشی آشنا می شدید؟

علاقه و توانایی جسمی در جوانی به جای خود،اما  به طور کلی دعوت به همکاری بود.حالا دلیلش را برای شما می گویم.شاگردی آقای پادگرنی یا حضور فعال در کلاس دکتر واسی باعث شده بود از سوی آنها دعوت به همکاری بشوم.وقتی یک معلم در میان شاگردانش یک یا چند نفر را بهتر و کوشاتر در زمینه درس می بیند،خب،بیشتر به او علاقه مند می شود.می خواهد او را بکشد بالا ، دقیقا همین چیزی که در مورد من اتفاق افتاد.من جزو شاگردان ممتاز و فعال دانشسرا بودم.در همان ابتدا جدا از فعالیت فیزیکی در ورزش در زمینه تحقیق و پژوهش و تدوین قوانین رشته های مختلف فعالیت می کردم طئری که تا الان 56 متاب ورزشی نوشته ام.

عطا بهمنش پاسور من در تیم والیبال بانک ملی بود.در مقطعی هم شاگرد شیرجه من بود، یک وقتی نوشت که می دانید داوود نصیری 27 شغل همزمان دارد.دانشکده افسری،دانشسرای ورزش و ... در دبیرستان دارالفنون هم جدا از فعالیت در فدراسیون های مختلف درس می دادم.

·        با این همه سابقه و مقام در ورزش می توانیم بپرسم بزرگتریت افتخار شما در ورزش چه بود؟

پس از سالها حضور در عرصه ورزش، بزرگترین افتخارم این بود که به ریاست دایره مسابقات بازی های آسیایی تهران برگزیده شدم.در آن بازی ها مسوولیت هماهنگی برگزاری تمامی مسابقات را بر عهده داشتم.

·        خاطره جالب از آن مسابقات یادتان است؟

مراسم افتتاحیه در استادیوم صد هزار نفری که مملو از تماشاگر بود،روز سختی را پیش روی من و همکارانم درست کرده بود.اصلی ترین مشکل ما حضور تیم اسرائیل در آن مسابقات بود، طوری که در مراسم رژه کاروان های ورزشی، همه مسوولان و دست اندرکاران کشور نشسته بودند و دلهره من و همکارانم از این بود که مبادا دو تیم عراق و اسرائیل آن روز با هم درگیر شوند.تنها راهی که به فکرم رسید این بود که سریع به محوطه تجمع کاروان ها در پشت استادیوم بروم،طوری که به مانند یک سرباز در میان کاروان های عراق و اسرائیل رژه می رفتم که مبادا این دو تیم با هم درگیر شوند و در روز اول همه زحمات من و همکارانم را زیر سوال ببرند.یا یک روز در مسابقات واترپلو، برای بازی تیم عراق و یک تیم دیگر داور اسرائیلی گذاشته بودند.

اگر آن داور سوت بازی را می زد، اعتراض عراقی ها باعث اخلال در مسابقات می شد. به خاطر قدرت اجرایی آن روز تنها تنها کاری که توانستم بکنم این بود که به داور اسرائیلی زنگ بزنم که در هتل بماند تا خودم او را صدا کنم و در ساعت برگزاری مسابقه تیم عراق ،با دقایقی تاخیر داوری دیگر را جایگزین کردم.برای هر چه بهتر برگزار کردن آن مسابقات بایستی روزی 18 ساعت دنبال کارها می دویدیم تا مبادا وقفه یا خللی در آن به وجود بیاید.

·        لطفا از آن ایام خاطره ای تعریف کنید که در آن کمتر استرس و خستگی داشته و مزد زحماتتان را گرفته باشید.

در آن بازی ها کشور چین برای اولین بار به این بازی ها آمد.قبل از آن اصلا در بازی های آسیایی شرکت نمی کردند.پس از اتمام بازی ها برای اینکه از ما تشکر کنند، من را دعوت کردند چین و مدت یک ماه میهمان آنها یودم.کار من آنجا این بود که هر روز بروم تمرین یکی از تیم های فوتبال را ببینم و ایرادشان را بگیرم.آنها آن زمان دنبال تجربه نیروهای ما در امر ورزش آموزشگاه ها بودند.نتیجه زحمات آن روزشان را حالا می توان دید.

چاپ شده در شماره سوم ماهنامه دنیای فوتبال دی ماه 1392

 


مطالب مشابه :


انتخاب اساتید گروه روانشناسی بالینی به عنوان پژوهشگران برتر دانشگاه خوارزمی

انسیه آنتیک چی. دکتر محمد نخعی از دکتر محمد حسین مجلس آرا پ‍ژوهشگر برگزیده از نظر




اعلام نتایج داوری سومین جشنواره دانشگاهی حرکت دانشگاه خوارزمی

اقشار آسیب پذیر با دبیر علمی دکتر محمد حاتمی همه چی اینجا 2- دکتر حسین




اسامی پذیرفته شدگان مسابقه عکس دامپزشکی

قدرت پناه، محمد آنتیک چی، مجید امراله، دکتر علی حسین شجاعی، رضا




مقالات پذیرفته شده در دومین همایش اعتیاد و آسیبهای روانی و اجتماعی

انسیه آنتیک چی. محمد نقوي . دکتر حسین کارشکی فاطمه مومنی. نقش




دده قورقود داستانلاری حاققیندا

آذربایجان ایجاد کرده ام و در آن بیشتر به معرفی آثار علمی استاد دکتر حسین (محمد احمدی




!خواستگاری بوالفضول

حکايت بوالفضول و دختر شعر دکتر هوهو لوهو ! فقط يـــــه چـی بگم (محمد حسین




عکس های خاطره انگیز و کمیاب از ایران قدیم (4)

آفریدگار عالم محمد علی فاطمه حسن حسین **همه چی از همه جا** آنتیک و کلاسیک




آخرین بازمانده از نخستین تیم ملی فوتبال ایران

طب بود که مرحوم دکتر اکرامی ،بازیکن تیم دانشکده بنزهای آنتیک. محمد حسین




برچسب :