مصاحبه با دکتر محمدی

دانشکده ی الهیات دانشگاه تهران. یک سالی طول کشید تا من بتوانم از سربازی مرخص بشوم. بنابراین با تاخیر وارد دانشگاه شدم. سه ترم در دانشکده ی الهیات درس خواندم و بعد متوجه شدم علاقه ای به این رشته ندارم. چرا که با هدف من و برنامه هایی که در ذهنم بود مناسبتی نداشت. تغییر رشته دادم به رشته ی حقوق . چون رشته ی حقوق هم در دانشگاه تهران بود برای تغییر رشته مشکلی نداشتم. سال 64 بود که به دانشکده ی حقوق آمدم. تقریبا تمام واحدهایی که من در دانشکده ی الهیات گذراندم حذف شده بود. فقط بیست و چند واحد مانده بود که درس های عمومی بود. سال 67 از دانشکده ی حقوق دانشگاه تهران لیسانس گرفتم. ولی سال 66 در حالی که دانشجوی کارشناسی بودم؛ امتحان فوق لیسانس دادم و در دانشگاه آزاد تهران قبول شدم. بنابراین در یک ترم هم کلاس فوق لیسانس می رفتم و هم کلاس لیسانس. من در زمانی که در دانشگاه آزاد بودم در کنکور فوق لیسانس دولتی شرکت کردم و در دانشگاه تهران قبول شدم.

دو ترم در دانشگاه آزاد طی شده بود. اساتید من پیشنهاد کردند که در دانشگاه تهران ادامه تحصیل بدهم. سال 67 به دانشگاه تهران رفتم. سال 70 فوق لیسانس را از این دانشگاه گرفتم. سال 69 هم در حالی که دانشجوی فوق بودم در کنکور اعزام به خارج شرکت کردم و جزء پذیرفته شدگان شدم. 6 ماه روزی 6 ساعت کلاس زبان انگلیسی رفتم. چون سربازی من هنوز به اتمام نرسیده بود گفتند که باید به سربازی بروی تا وقتی که پذیرش بگیری و من برای بقیه خدمتم به اداره ی قوانین ناجا رفتم. در آن 6ماهی که آنجا بودم یک گروهی از فرانسه آمده بودند به نام اِسفر. این ها از بین پذرفته شدگان اعزام به خارج افرادی را برای بورس فرانسه انتخاب می کردند. از بین جمعیتی که بود دو نفر از رشته ی حقوق پذیرفته شدند که یکی من بودم. من دوباره از سربازی مرخص شدم و تمام کارها هم انجام شد. ابتدا باید می رفتیم ویشی پایتخت زمان جنگ جهانی دوم فرانسه و آنجا 9 ماه زبان فرانسه می خواندیم و بعد وارد دانشگاه می شدیم. یک هفته به پرواز مانده بود که یک پذیرشی از دانشگاه ناتینگهام انگلستان برای من آمد که شما می توانید اینجا درس بخوانید. پذیرش فرانسه را رها کردم تا به انگلستان بروم. به دلایلی نشد و دو سال مهلت ما هم تمام شده بود. در پی اعتراضی که کردم سه ماه دیگر به من مهلت می داند ومن در این سه ماه از یکی دانشگاه های استرالیا پذیرش گرفتم. در نهایت به آن مهلت داده شده پای بند نماندند ومن دوباره برگشتم به سربازی. به خاطر این مساله به من فشار بسیار زیادی وارد شد. حقیقتا دو سال تمام زندگی من تحت تاثیر این مساله بود.

سال 73 سربازی تمام شد و من در تیرماه سال 73 به دانشگاه مازندران آمدم. اینجا که آمدم دیگر کنکور ندادم. از همه چیز قهر کرده بودم و تمام انگیزه هایم را از دست داده بودم. تا سال 77 که من دوباره در کنکور شرکت می کنم و در دانشگاه تهران قبول می شوم و سال 78 وارد دانشگاه تهران می شوم در رشته ی حقوق خصوصی. سال 84 هم با آقای دکتر کاتوزیان رساله ام را می نویسم.

-مسائل دوران تحصیل شما از یک زندگی دانشجویی با یک دوران معمولی خیلی دور بود و از این جهت کمتر قابل تصور بود و بیشتر دوره های سخت زندگی شما را نشان می داد. آیا شما حوادث شیرین هم در دوران تحصیل خود داشتید؟ اگر در خاطرتان هست برای ما بیان بفرمایید.

نه چیز خاصی در خاطرم نیست. البته وقایع تلخ کم کم جزیی از زندگی و همینطور بعدها برای انسان لذت بخش خواهد شد.

-کمی از سوابق اجرایی خود بگویید.

من یک مدتی در سازمان امور اراضی در تهران کار کردم که در مورد امور اراضی فعال بود. در دوران فوق لیسانس به علت مشکلاتی که گفته شد کار نمی کردم و از طرفی خیلی علاقه مند به کارهای اجرایی نبودم. وقتی هم که به اینجا آمدم یک مدتی مسئول کتابخانه ی دانشکده ی علوم انسانی بودم. یکی دو سالی هم مدیر گروه بودم.

-شما در چه دانشگاه هایی تدریس می کردید و می کنید؟

من در همان زمان که به دانشگاه مازندران آمدم در دانشگاه های آزاد قائمشهر و چالوس تدریس می کردم و الان هم در دانشگاه شمال آمل تدریس می کنم.

-از اساتید دوران تحصیل خود چند نفر را نام ببرید و بفرمایید به کدام یک از این اساتید علاقه ی بیشتری داشتید و علت این علاقه چه بود و چه خصوصیتی داشتند؟

برای دکتر کاتوزیان احترام زیادی قائل هستم. من به شخصیت افراد توجه بیشتری دارم تا دانششان. انسان هایی که برای اصول و عقایدی که به آن معتقدند ارزش قائلند و حاضر نیستند خلاف آن ها عمل بکنند. در دوره ی لیسانس نحوه ی تدریس آقای دکتر آزمایش را با اینکه رشته ی ایشان حقوق جزا بود، خیلی قبول داشتم و جزو اساتید خیلی خوب ما بود. آقای دکتر بهروز اخلاقی هم معلم بسیار توانایی بود.از لحاظ شخصیتی و از نظر روابط خوب با دانشجویان آقایان دکتر درودیان و دکترعرفانی را می توانم نام ببرم. آقای دکتر صفایی هم استاد بسیار خوبی بود.

-درس شما در مدرسه چگونه بود؟

من در ابتدای دوره ی مدرسه حرکتم خیلی کند بود. ولی بعدها تحولی در من ایجاد شد که به حرکت من سرعت بخشید. ولی اوایل این طور نبود. حافظه ام قبلا خیلی خوب بود ولی الان اینطور نیست. من یادم نمی آید که در دوره ی دانشجویی هیچ درسی را دو بار خوانده باشم. و همیشه هم برای من سوال بود که مگر می شود آدم چیزی را فراموش کند که بخواهد دوباره بخواند؟! ولی الان اینطور نیست و من به دانشجویان توصیه می کنم که تا جوان هستید و توانایی زیادی برای یاد گرفتن دارند به معلومات خود اضافه کنند.

-پایان نامه ی ارشد و رساله ی دکترای شما در چه زمینه ای بود؟‍

عنوان پایان نامه ی فوق لیسانسم ظهر نویسی برات و مطالعه ی تطبیقی بود. در واقع در زمینه ی ظهرنویسی اسناد تجاری بود. استاد راهنمای من هم آقای دکتر عرفانی و مشاورش هم آقای دکتر خزائی بودند. رساله ی دکترای من هم عنوانش تعهد به نفع شخص ثالث با راهنمایی استاد دکتر کاتوزیان و مشاوره ی آقایان دکتر مصلحی و دکتر غمامی بود. آقایان دکتر عباس کریمی و دکتر امیرحسین آبادی نیز داور بودند.

-از کارهای پزوهشی خود بگویید.

دو مقاله ی پژوهشی دارم که دانشگاه تهران چاپ کرد و همچنین به طور پراکنده در برخی مجلات مطالبی نوشته ام.

-در چه زمانی ازدواج کردید؟

سال 69، اواخر دوره ی فوق لیسانس. من و همسرم زمانیکه ازدواج کردیم هر دو دانشجو بودیم و یک زندگی دانشجویی داشتیم. ازدواج اینطوری خیلی مزاحم درس خواندن نیست. اگر هر دو دانشجو باشند شاید مفید باشد. ولی اگر بخواهند تشکیل یک زندگی مشترک بدهند، مزاحم درس و تحصیلشان می شود. در کل بستگی به وضعیت مالی و اجتماعی افراد دارد.

-نظر شما در مورد دانشکده ی حقوق دانشگاه مازندران چیست؟

این سوال را نباید از ما پرسید چون ما در اینجا ذینفع هستیم ولی اگر بخواهم تجربه ی خودم را از دانشگاه تهران - که به نظر من بهترین دانشگاه ایران است – بگویم؛ در آنجا درس ها به طور تخصصی ارائه می شود. مثلا یک استاد تمام عمرش را آیین دادرسی مدنی درس می دهد. ولی اینجا اینگونه نیست. بسیاری از استادان ما وکیل هم نبودند و اصلا با دنیای عملی حقوق آشنا نبودند. ولی به نظر من همکارانمان بهتر از دانشگاه های دیگر اطلاعات می دهند.

-ما به لحاظ دانشجویی با دانشگاه تهران تفاوت داریم. ولی آیا به لحاظ اساتید هم تفاوت داریم؟

منطقا باید این تفاوت باشد ولی عملا اینگونه نیست. یعنی کسانی که در دانشگاه تهران هستند لزوما از همکاران ما بهتر نیستند. از طرفی دانشگاهی که در مرکز قرار دارد و دانشگاهی که در گوشه ای از استان قرار دارد ؛ این تفاوت را ایجاد می کند و کسانی که به لحاظ علمی شاید از من عقب تر بودند در آنجا امکان نمود دارند. ما اینجا این امکان را نداریم. امروز بابلسر چه استفاده ای از ما می کند؟ و اصلا چه استفاده ای از دانشگاه می کند؟ اگر همین دانشگاه درمرکز استان بود احتمال اینکه دادگاه های ما و سایر مراکز بتوانند از ما استفاده کنند و یا اینکه ما از آن ها استفاده کنیم بیشتر بود. برای ما هیچ اجباری نبوده که به اینجا بیاییم. در دوره ی فوق لیسانس وزارت علوم برای من دانشگاه اصفهان را معین کرد و من با خواهش و تمنا به اینجا آمدم. آن روز این علاقه های محلی باعث شد که به اینجا بیایم. کسی که در دانشگاه اصفهان است بیشتر امکان نمود دارد با اینکه سابقه اش از ما کمتر است. ولی در کل من نظرمثبتی نسبت به این دانشگاه دارم.

-اگر رشته ی حقوق را انتخاب نمی کردید به سراغ چه رشته و شغلی می رفتید؟

من هیچ گاه هیچ برداشتی نسبت به شغل نداشتم. به اینکه بروم و یک شغلی را انتخاب کنم. با این حال هیچ شغلی مثل معلمی نیست.

-اولین درسی که تدریس کردید چه بود و در کدام دانشگاه؟

دروسی که اوایل تدریس می کردم مدنی 5، تجارت 3، و مقدمه ی علم حقوق بود. در همین دانشگاه. دانشجویان آن دوره که 3نفر خانم بودند و بقیه آقا، به نظرم دانشجویان خیلی خوبی بودند. که هنوز هم بعضی از این ها با من ارتباط دارند.

-اگر شما مجبور شوید که بین وکالت و تدریس یکی را انتخاب کنید کدام را انتخاب خواهید کرد؟

مطمئنا تدریس را انتخاب می کنم. وکالت از این جهت که من را با عمل مواجه می کند و کارم را تکمیل می کند و مرا مجبور به فکر کردن می کند خوب است. ولی از این جهت که شما بازاری می شوید مطلوب نیست.

-دوره ی دانشجویی شما با امروز چه تفاوتی دارد. برخی می گویند دانشجویان آن زمان پشتکار بیشتری داشتند و قوی تر بودند. نظر شما چیست؟

درست می گویند. سال 57 انقلاب شد و من در آن زمان سال سوم دبیرستان بودم. مدارس تعطیل شد و ما رفتیم. وقتی برگشتیم شاگرد تنبل های ما فیلسوف شدند! در این شش هفت ماه آنقدر این ها کتاب خواندند که حتی کسی که در ادبیات وامانده بود شد فیلسوف. آدم هایی بودند که جنگ را اداره کردند، آدم هایی بودند که انقلاب کردند و اصلا ارزش ها و الگوهایشان فرق می کرد. آن زمان مثل امروز نبود که دانشگاه فراوان باشد. کسی که با زحمت به آنجا می رسید درس برایش معنای دیگری داشت. قدیمی تر ها سخت کوش تر بودند. اصولا وقتی امکانات کم است، باید با سخت کوشی امکانات کم را جبران کرد. آن اهمیتی که درس قبلا داشت امروز ندارد. آدم هایی آن زمان بودند که می خواستند دنیا را عوض کنند.

-اگر امروز به شما پیشنهاد قضاوت بشود قبول می کنید؟

نه. قبلا قاضی شدن خیلی سخت نبود. من علاقه مند به این شغل نبودم. در دوره ی دانشجویی که در دادگاه کارآموزی می کردم با این شغل آشنا شدم.

-نظر شما در مورد رابطه ی استاد و دانشجو چیست؟

وقتی که آن گروه فرانسوی آمده بود تا از بین پذیرفته شدگان اعزام، انتخاب کند؛ آن شخص فرانسوی از من پرسید که برای چه می خواهی درس بخوانی؟ گفتم می خواهم استاد دانشگاه شوم. گفت چرا؟ گفتم شما وقتی با دانشجویان ارتباط دارید با افکار جوان آشنا می شوید و در جریان تحولات قرار می گیرید و از لحاظ ذهنی جوان می مانید. گفت راه خیلی خوبی است برای مبارزه با پیری. الان هم تلقی من این است که ما با دانشجو یک رابطه ی معنوی و انسانی داریم و من خیلی مایلم که رابطه ی ما با دانشجو یک رابطه ی توام با دوستی باشد. نه دوستی که در آن حریم ها را بشکنیم. ما بر مبنای اخلاقیات با هم ارتباط داریم و دنیای مادی این رابطه را آلوده نکرده است.

-یک سوالی که می خواهم از شما بپرسم و فکر می کنم برای من تبعاتی داشته باشد این است که چرا حضور و غیاب نمی کنید؟

دو دلیل دارد. اول این که خیلی مایل نیستم کسی به زور به کلاس بیاید و حرف های من را گوش دهد. این در محیط دانشگاه خیلی مطلوب نیست. دلیل دیگر هم عامل وقت است. یعنی تعداد دانشجویان زیاد است و شما باید یک وقت را قرار دهید تا حضور غیاب کنید. شاید دانشجو حضور غیاب را دوستانه تلقی نکند. من خودم وقتی دکتر کاتوزیان حضور غیاب می کرد این را نشانه ی توجه ایشان می دانستم ولی دانشجوی ما ممکن است مثل من فکر نکند. از طرفی دوست هم ندارم دانشجوی من احساس بکند که رهاست.

-آیا شما خشک بودن رشته ی حقوق را قبول دارید؟

این بستگی به نگاه شما دارد. شما اگر خودتان را به جای قانونگذار بگذارید متوجه می شوید که قانون نویسی مثل شعر گفتن است. ولی اگر خودتان را به جای کسی بگذارید که قانون را می خواند اینطور فکر نمی کنید.

-نگاه شما چگونه است؟

نگاه من همان نگاه اول است. اوائل فکر می کردم که حقوق انعطاف ندارد. شما رسم سیزده بدر را در نظر بگیرید. آن آدمی که نشسته و فکر کرده و این همه آدم را توانسته با یک بهانه دور هم جمع کند چه کار بزرگی کرده است. آیا شما می توانید یک چیز یا بهانه ای، بی معنی یا با معنی پیدا کنید که یک جمعیتی را دور هم جمع کند؟ حالا خودتان را بگذارید جای قانونگذار که قاعده ای را وضع می کند تا جامعه ای را منظم کند. از هر کار خلاقانه ای خلاقانه تر است. ما برای کشف یک قانون توسط یک دانشمند رشته های دیگر این همه اهمیت قائلیم؛ اما وضع یک قانون، مهم تر از کشف یک قانون است. در اینجا واضع، نیاز به دنیایی از دانش و اطلاعات دارد.

-نظر شما درباره آموزش حقوق در ایران چیست؟

من معتقدم که ما باید در دانشجو فکر کردن و اندیشیدن را تقویت کنیم. چون شما نمی توانید همه ی اندیشه ها را آموزش دهید. اگر هم بتوانید از یادشان می رود. اندیشیدن هم مثل مهارت های دیگر باید یاد گرفته شود و تمرین شود. من همیشه به دانشجویان می گویم وقتی به یک نقاشی نگاه می کنید باید خود را جای نقاش بگذارید تا بتوانید لذت ببرید. سایر موارد هم همینگونه است. باید بیندیشید که اگر شما جای قانونگذار بودید چگونه می نوشتید.

کارهای عملی هم نمی تواند در دانشگاه ها انجام شود چون هم زمانش را نداریم و هم اینکه نمی توانیم نمایش بازی کنیم. کارهای عملی باید در دادگستری انجام شود.

-نظر شما درمورد نشریه ی عدلیه چیست؟

من نشریه ی شما را فقط در آن موردی که با آقای دکتر کلانتری صحبت کردید دیدم و چندتا برگ هم بیشتر نبود!! نظر خاصی ندارم.

-ضمن تشکر از اینکه وقتتان را در اختیار ما قرار دادید در پایان اگر توصیه و نصیحتی به دانشجویان دارید...

کسی از نصیحت خوشش نمی آید. تجربه های ما با توجه به اینکه شرایط عوض می شود ممکن است به کار دیگری نیاید. بنابراین هرکس خودش زندگی را تجربه می کند.با گفتن و نصیحت کردن نه کسی راهش راعوض می کند و نه سلایق و علاقه هایش عوض می شود. پس با تجربه کردن است که این اتفاق می افتد.


مطالب مشابه :


اســاتـــیــــد هـمــــــکــار دانشــــــکـــده :

* دکـتــر احـمـــد مـحــمّـــدی اسـتــان اصـفــهـــان * دکـتــر




دکتر حسین تربتی ( محمدی تربتی)

به کجا چنین شتابان . . . - دکتر حسین تربتی ( محمدی تربتی) - همه چی و همه جور از همه جا در اینجا




گفتگو با دکتر سام محمدی٬نقل از نشریه عدلیه دانشگاه مازندران(قسمت2)

در دوره ی فوق لیسانس وزارت علوم برای من دانشگاه اصفهان را معین کرد و من دکتر سام محمدی.




مراسم شب و روز اربعین با آزادگان در مسجد گل محمدی اصفهان

مراسم شب و روز اربعین با آزادگان در مسجد گل محمدی اصفهان به سخنرانی حجت الاسلام دکتر




منابع کنکورهای کاردانی به کارشناسی ، کارشناسی ارشد و دکترای تخصصی دانشگاه های سراسری ( وزارت علوم )

جزوه دکتر منوچهر حامدی دانشگاه جزوه دکتر محمد شاهدی دانشگاه اصفهان 48 برگ دست




دکتر علی حاج شیر محمدی

مهندسي نگهداري و تعميرات - دکتر علی حاج شیر محمدی - مهندسي نگهداري و تعميرات Maintenance With Me




بیوگرافی ( زندگینامه) دکتر محمد خان محمدی، مدیر گروه زلزله دانشگاه تهران

شهر من، من به تو می اندیشم - بیوگرافی ( زندگینامه) دکتر محمد خان محمدی، مدیر گروه زلزله




در گذشت دکتر محمد علی جعفریان

Paleontology دیرینه شناسی - در گذشت دکتر محمد علی جعفریان - دیرینه شناسی ایران و جهان




کسب مدال "دانشمند جوان 2013" توسط دانشمند جوان افغانستان

دکتر محمد هادی محمدی برنده مدال" دانشمند جوان 2013 " از کنگره بین المللی مواد پیشرفته را بدست




مصاحبه با دکتر محمدی

مصاحبه با دکتر محمدی. در دوره ی فوق لیسانس وزارت علوم برای من دانشگاه اصفهان را معین کرد و




برچسب :