سیاه قلم های هانی نجم حول تاریخ و دغدغه های هستی شناختی

سیاه قلم های هانی نجم حول  تاریخ و دغدغه های هستی شناختی

«نگاهی به کتاب  سیاه قلم های هانی نجم»

بیشتر آن ها نگاهت می کنند ، چشم در چشم . همانجا در قاب سیاه خود محصورند و به تو خیره می شوند . انگار که می گویند: این مائیم ، خوب نگاه کن ، ما تاریخ معاصریم ، و کسانی که آمدیم ، ساختیم ، رفتیم !

ورق به ورق در تاریخ ، در عصری که پر از تلاطم و فرازونشیب  وانسان های بزرگ بوده  جلو می رویم.  سیاه و هاشور خورده ، با چشم هایی گیرا که در زمینه ی سفید و ناب آن – مثل روح یک دوشیزه – کره ای در سیاهی  سره ، آدم را به یاد تیره گونی زمین در عصر حاضر می اندازد .عصری که دغدغه ی  هستی در آن موج می زند.

ویژه گی های سبکی هانی نجم در این مجموعه هم تداوم  می یابند . همان کژدیسی های همیشگی و همان تحریف های  شخصیت پردازانه که  حتی در اینجا هم باکی  از شخصیت های تثبیت شده تاریخی ندارد و گویی اصلا این تحریف یک لزوم فرهنگی است در ایجاد نوعی تصویر و برداشت تناقض آمیز. پرتره ها ازاکسپرسیونی قوی برخوردارند در عین نوعی شوخ طبعی لطیف اما تلخ گونه  ومنجمد.  شبیه به نیشخندی جرح زننده وانتقادی به قسمی  از بودن خود که می توانست در جامعه ی معاصر با بودن شرایط به گونه ای دیگر شاید بهتر از آنچه بود باشد ، نیشخندی به زندگی و زیدن در این جامعه و شاید نیشخندی به هویتی پر از فراز و نشیب که نهایتا به سوی مرگ و نیستی می رود وآنچه باقی می ماند تنها ردی از خاطرات و یادگارهاست .

 استفاده ی هانی نجم  از ماژیک که ماندگاری کمتری نسبت به دیگر ابزار های نقاشی دارد و به مرور زمان از رنگ و اثرش کاسته می شود خود دلالت بر گذشت زمان و فراموشی غبار گونه ی خاطرات و عناصر دارد. و آنچه  برای هانی نجم از اهمیت اول برخوردار است همان انتقال حس اشخاص است که مقدم بر شباهت شکلی در طراحی است .

دغدغه های هانی نجم در کشیدن این پرتره ها بیشتر یک دغدغه ی روانشناختی و اگزیستانسیالیستی است. دغدغه ای در قبال مرگ و نیستی و این مجموعه  گویی واکنشی  به اضطراب وی نسبت به نیستی و فراموشی  است در وجهی نمادین وسمبلیک . او به مسئولیت اجتماعی و اخلاقی خود به عنوان عضوی  از شبکه ی اجتماعی -  انسانی واقف است و آزادی خود را در ادای این مسئولیت از طریق هنر می داند و نیز آزادی خود در برابر حصار سیاه نیستی را درتداوم خویش درآثاری می داند که بر جای می گذارد ، و این سیاه قلم ها خود نشانه  و نمادی از همین  امر می توانند باشند ؛ که نه تنها به صورت ترتیبی ، مروری بر گذر زمانند بلکه پرتره هایی هستند در حصار سیاه نیستی . هانی نجم خود اشاره می کند که :« و صد سال بعد را می دیدم که آیندگان چگونه به من می نگرند و اینکه آیا برای آن ها مفید بوده ام؟زمانی که دیگرچیزی از من باقی نیست جز آثاری که بر جای خواهم گذاشت .»

برهمین اساس می توان او را نقاشی با تفکرات هستی گرایانه دانست.

امیرآقاجانی – آذر 91


مطالب مشابه :


آموزش نقاشی سیاه قلم و چهره

☆ آموزش نقاشی☆ - آموزش نقاشی سیاه قلم و چهره - وبلاگ آموزشی در مورد طراحی و نقاشی - ☆ آموزش




سیاه قلم های هانی نجم حول تاریخ و دغدغه های هستی شناختی

سیاه قلم های هانی نجم حول تاریخ و دغدغه های هستی بیشتر آن ها نگاهت می کنند ، چشم در چشم .




سروده ها

طراحی و سیاه قلم در خاطر از آن چشم سیاه تو ندارم ای رفته زِ دل، راست بگو! بهر چه امشب




چشم سیاه

عاشق چشم سیاه و لب عناب توام. منتظر، دل نگران باز چه بی تاب توام. در دل شب به طواف حرمت




برچسب :