پایان نامه مواد مخدر

 

فصل اول

 

 

 

1-1 مقدمه

امروزه مساله مواد مخدر و سوء مصرف آن یکی از معضلات بزرگی است که گریبان گیر اکثر کشورهای دنیاست . سوء مصرف مواد که از آن به عنوان بلای خانمان سوز یاد می شود . در کشورهای جهان سوم و در حال توسعه نمود بیشتری دارد . کشور ما هم به دلیل شرایط خاص جغرافیایی و هم مرز بودن با کشورهای که قانون مشخصی برای مبارزه با مواد مخدر ندارند و همچنین خرید و فروش و کشت خشخاش در آن کشور که یکی از منابع در آمد مردم دولت است ، در معرض انتقال مواد مخدر قرار گرفته است .

در مطالعه تاریخچه افیون ( تریاک ) می بینیم که بشر افیون را از سالهای نخستین می شناخته و به نوعی استعمال می کرده است . نوشته های قدیمی نشان می دهد که استعمال افیون در سراسر ادوار ظهور و سقوط امپراتوری های بابل ، مصر ، یونان و روم متداول بوده است .

یافته های تاریخی بازگو می کند که مصریان حدودا از 500 سال قبل از میلاد مسیح و اروپاییان دست کم 4000 سال قبل خشخاش را می شناختند ( فرجاد و همکاران 1374).

مطالعات و شواهد موجود نشان می دهد که مصرف تریاک به منزله داروی مسکن و اثر بخشی در ایران نتیجه تحقیقات دو پزشک ایرانی ابوعلی سینا و حکیم فخر رازی بوده است . آنها در شمار نخستین پزشکانی بودند که در قرن 10 میلادی به گونه ای همه جانبه خواص تریاک را شناختند و برای پیشبرد اهداف پزشک در  مواد افیونی و استعمال آن را به عنوان پادزهر مورد استفاده قرار دادند و این ماده را به جهانیان شناساندند .

ولی به اثر سوء آن نیز آگاه بودند . شواهد تاریخی نشان می دهد که در زمان صفویه استعمال تریاک بیشتر به منظور تعدیل اضطراب خاطر بزرگان و در پایان و خوش گذرانی و تفریح معمول شد . در قرن دهم هجری شاه طهماسب صفوی خطر مصرف مواد افیونی را جدی تلقی می کند ، و دستور می دهد تریاک موجود در دربار را معدوم نمایند .

در قرن نوزدهم میلادی استعمار انگلیس پس از به زانو در آوردن هند بر آن شد که بین لندن و هندوستان خط ارتباطی تلگراف بر قرار کند و برای این کار می بایست از سرزمین ایران بهره می گرفت . از این جهت آن  را عملی ساختند . از این رو کارگران هندی خط ارتباط بزرگترین انگیزه های گسترش و آموزش تریاک کشی در ایران بودند و خراسان به عنوان دروازه تریاک کشی در تیر رس آرمان های شوم آنان قرار گرفت به طوری که می بینیم از سال 1851 پیش قراولان قاچاقچیان این ماده تخدیر کننده ، در لباس دراویش هندی در خراسان و کرمان پراکنده شدند و به مصرف تریاک پرداختند .( همان منبع )

2-1 بیان مسئله

بحث سوء مصرف مواد از دیر باز مورد توجه بوده است ، در گذشته بیشتر تلاش کشورهای دنیا بر جلوگیری از عرضه مواد مخدر بوده است ولی امروزه با توجه به این که جلوگیری از عرضه مواد چندان کارساز نبوده است . توجه مسئولین امر به تقاضا معطوف شده است . با مورد توجه قرار گرفتن مساله تقاضا در پیشگیری از سوء مصرف مواد و وابستگی پای روان شناسان روان پزشکان و جامعه شناسان و دیگر رشته های مرتبط نیز به این حیطه بیشتر باز شد . زیرا برای جلوگیری از تقاضا ، شناخت خصوصیات زیستی – روانی – اجتماعی قرن ضروری است . از این رو تحقیقات مختلفی درباره علل گرایش به مواد شناخت خصوصیات شخصی سوء مصرف کنندگان ، عوامل اجتماعی و فردی و دیگر متغیر ها صورت گرفته است علاوه بر عوامل فردی و اجتماعی که در بروز وابستگی به مواد نقش دارند . عوامل روان شناختی نیز نقش مهمی ایفا می کنند . برخی از خصوصیات افراد وابسته به مواد عبارتند از :

خود شیفتگی – عدم قدرت تبادل عاطفی – نقص فاحش در منطق و قضاوت به خصوص هنگام نیاز به مواد مخدر پایین بودن آستانه تحمل بیشتر شواهد روان پزشکی نیز مبین این حقیقت است که وابستگی به مواد مخدر به ویژه می تواند ناشی از اختلالات عمده و شدید شخصیتی باشد . شواهد بالینی نشان داده است که احتمال گرایش شخصیتهای جامعه ستیز به سوء مصرف مواد بیشتر از افراد عادی است . شخصیت سوء مصرف کننده بیشتر تمایل به شخصیت افراد جامعه ستیز می باشد وی با تمام این احوال تشخیص رابطه دقیق بین اختلالات شخصیت و وابستگی چندان آسان نیست . بنابراین در این تحقیق سعی بر آن بوده است که به این سوال پاسخ داده شود که سوء مصرف کنندگان مواد از نظر اختلالات شخصیت و هوش هیجانی چه وضعیتی دارند .

 

3-1 اهمیت و ضرورت تحقیق

معضل سوء مصرف مواد مخدر در کشور ما امروزه به یک مساله فراملی تبدیل شده است و گروه های مختلفی برای شناسایی و کنترل آنها بسیج شده اند . در این بین روان شناسان نیز به سهم خود در زمینه شناسایی علل روان شناختی آن و متغیر های مربوط به آن گام های مهمی برداشته اند . اخیرا به سوء مصرف و آنگلی می کند که نه تنها سودی برای جامعه ندارند ، بلکه هزینه های گزافی بر کشور تحمیل می کنند و باعث تباهی و فساد جامعه می شوند . از این رو شناخت نقص ها و مشکلات این افراد هم می توان به درمان آنها کمک بیشتر کرد و هم به جای درمان وابستگی به تنهایی می توان به درمان اختلالات همبود و رفع نقایص آنها ، از عود وابستگی و سوء مصرف مواد جلوگیری کرده و هزینه های انسانی و مالی را کاهش داد ؛ زیرا تحقیقات نشان داده است که همزمان بودن سوء مصرف مواد با اختلالات شخصیت ، پاسخ ضعیف به درمان از جمله مشکلاتی در رابطه درمانی یا اتفاقی حاضر شدن ، مقاومت در برابر تغییر عدم پذیرش و رها کردن زودرس درمان را پیش بینی می کند ( ریچ وواسیل 1993 ؛ ساتکر وآلاین 1998 ، به نقل از ورهول 2001 )

تا کنون تحقیق منسجم و تخصصی در زمینه بررسی اختلالات شخصیت و سوء مصرف کنندگان مواد در ایران انجام نشده است . تحقیقاتی که تا به حال در این زمینه انجام شده است یا اکثرا شیوع سنجی اختلالات روانی به طور کلی بوده است  و یا اینکه با استفاده از ابزارهای عتربالگری عمومی بوده است که شیوع اختلالات شخصیتی را در افراد زندانی که سوء مصرف کنندگان مواد هم جز آنها بوده اند – بررسی کرده اند . ضمن اینکه در زمینه بررسی هوش هیجانی در سوء مصرف کنندگان مواد ظاهرا تحقیقی در ایران انجام نشده است . به علاوه در زمینه مقایسه سوء مصرف کنندگان دارای اختلال شخصیت با سوء مصرف کنندگان بدون اختلال شخصیت از نظر هوش هیجانی نیز ظاهرا هیچ نوع تحقیقی انجام نشده است .

 

 

4-1 اهداف تحقیق

اهداف تحقیق به شرح ذیل بود :

1-                       بررسی انواع اختلال شخصیتی در سوء مصرف کنندگان مواد

2-    مقایسه میزان اختلالات شخصیت سوء مصرف کنندگان مواد با افراد عادی

3-    مقایسه هوش هیجانی سوء مصرف کنندگان مواد دارای اختلالات شخصیت با سوء مصرف کنندگان بدون اختلالات شخصیت و افراد عادی

4-                       بررسی رابطه هوش هیجانی با اختلالات شخصیت

 

5-1 سوال و فرضیه های تحقیق

1-    آیا سوء مصرف کنندگان دارای اختلالات شخصیت گروه A (پارنوئید ، اسکیزوئید و اسکیزوتایپال ) ، گروه B ( نمایشی ،خود شیفته ، مزری ، ضد اجتماعی ) گروه C ( اجتنابی ، وابسته به وسواس ، اجبار ) سوء مصرف کنندگان بدون اختلال شخصیت و افراد عادی از نظر هوش هیجانی تفاوت معنی داری با هم دارند ؟

 

 

 

فرضیه تحقیق

1-    بین میزان اختلالات شخصیت در سوء مصرف کنندگان مواد مخدر و افراد عادی تفاوت معنی داری مجود دارد

2-    هوش هیجانی می تواند به طور معنی داری اختلال شخصیت مند اجتماعی را پیش بینی کند .

3-    هوش هیجانی می تواند به طور معنی داری اختلال شخصیت مزری را پیش بینی کند .

 

6-1 تعاریف عملیاتی متغیر ها

سوء مصرف کننده مواد : فردی بود که برای ترک سوء مصرف مواد به مراکز درمانی و باز پروری شهر شیراز مراجعه ی کرد .

اختلال شخصیت : نمره ای بود که فرد در پرسشنامه چند محوری بالیی میلون – 2 بدست می آورد .

هوش هیجانی : نمره ای بود که فرد در پرسشنامه ارزشیابی هوش هیجانی بترآیدز بدست می آورد .

 

 

 

 

 

فصل دوم

 

 

مقدمه سازه اول

1-2 تعریف شخصیت

روان شناسی شخصیت به آنچه معمولا درباره انسان صادق است یعنی ماهیت انسان و نیز به تفاوت های فردی علاقه مند است گرچه این روان شناسان شباهت های موجود بین افراد را قبل دارند توجه آنها بیشتر به تفاوت های افراد از یکدیگر معطوف است چرا عده ای موفق و بعضی نا موفق اند ؟

چرا برداشته های افراد از امور متفاوت است ؟ چرا تنها عده ای از فشار روانی رنج می برند و بقیه در این مورد مشکلی ندارند ؟

نظریه پردازان شخصیت به کلیت انسان می پردازند و تلاش می کند تا رابطه پیچیده میان جنبه های مختلف کنش انسان و روابط پیچیده آنها را با یکدیگر بررسی کند . برای مثال تحقیق در شخصیت به معنی مطالعه ادراک نیست ، بلکه مطالعه چگونگی تفاوت میان افراد در ادراک و ارتباط این تفاوت ها با کنش کلی انسان است ، تحقق در روان شناسی شخصیت نه تنها بر فرایندهای روان شناختی ، بلکه بر ارتباط این فرایندها با یکدیگر نیز متمرکز است . درک نحوه عمل این فرایندها با همدیگر و تشکیل یک کل یکپارچه ، اغلب فراتر از شناخت هر یک از آنها به طور جداگانه است . انسان به صورت یک کل سازمان یافته عمل می کند و در پرتو چنین کلیتی و سازمانی است که باید شناخته شود . ( گنوسون 1999 )

با در نظر گرفتن تاکید بر تفاوت های فردی و تمامیت انسان ، شخصیت را چگونه تعریف می کنیم ؟ برای عامه مردم این کار احتمالا با قضاوتی ارزش توام است یعنی اگر کسی را دوست دارید به دلیل شخصیت خوب یا عالی اوست ولی برای اندیشمندان و دانشجویان روان شناسی ، اصلاح شخصیت برای مشخص کردن یک زمینه مطالعاتی به کار میرود . هر یک تعریف از شخصیت ، بازتاب موضوعاتی است که قرار است مطالعه شود و بیانگر روش هایی است که در مطالعه این موضوعات به کار می رود .

اکنون تعریف زیر به عنوان تعریف عملی شخصیت پیشنهاد می شود . شخصیت با بیانگر آن دسته از ویژگی های فرد یا افراد است که شامل الگوهای ثابت فکری ، عاطفی و رفتاری آنها است . این تعریف تعریف گسترده ای از شخصیت است و موجب می شود که به جنبه های مختلف یک فرد توجه کنیم . در عین حل ، این تعریف معرف توجه به الگوهای پایدار رفتار و کیفیت درونی فرد است تا بررسی محیطی که این الگوها را تحت نظم آورده است . نظام مورد بررسی ها شاغل تفکر ، عواطف و رفتارهای بیرونی ( قابل مشاهده ) است به ویژه ارتباط این سه جنبه با یکدیگر در ساختن شخصیتی بی مانند و منحصر به فرد در روان شناسی شخصیت بسیار با اهمیت است .

 

مدل نظری سازه اول

1-1-2 نظریه شناختی – اجتماعی در شخصیت

به منظور درک این نظریه ، اهمیت  فرآیند های شناختی  درانگیزش ، هیجان و کنش انسان و نیز منشاء اجتماعی رفتار انسان باید مورد توجه قرار گیرد .

 

ساختار

از نظر روان شناسان  شناختی – اجتماعی ، درک  ساختار شخصیت  مستلزم  توجه به فرآیندهای  شناختی است . دراین دیدگاه سه مفهوم  ساختاری از اهمیت ویژه ای برخوردارند انتظارات صلاحیت ها ، واهداف

 

انتظارات  و باورها

نظریه  شناختی – اجتماعی  برانتظارات افراد از رویدادها و باورهایی که در مورد خود دارند تاکید دارد . برای مثال ، افراد  انتظاراتی  از رفتار دیگران دارند و پاداش ها و تنبیه هایی رابرای رفتار خود در موقعیت های مختلف توقع می کنند ، آنها همچنین باورهایی را در مورد توانایی های خود در حل مسائل و چالشها در موقعیت های خاص در ذهن خود  می پرورانند . بدیهی است که این باورها ، متضمن فرآیندهایی شناختی مانند طبقه بندی موقعیت ها ( مثل موقعیت کاری ، تفریحی ، رسمی ، آرامی  یا ترسناک ) پیش بینی آینده و واکنش نسبت به آن است. آن چه که در اینجا باید تاکید شود ویژه بودن موقعیت فرد در ایجاد انتظارات و باورها در او است .یعنی اگر چه افراد ممکن است باورها و انتظاراتی کلی داشته باشند . مانند منبع کنترل درونی و انتظارات  تصمیم یافته ای که زائر مطرح می کند ، آنچه که مهم تر است ، انتظارات و باورهایی است که در مورد موقعیت های ویژه یا گروهی از موقعیت ها شکل می گیرد وقتی نتوانیم  موقعیت ها را از یکدیگر  تمیز دهیم  در همه آنها  یک جور رفتار می کنیم  هیچ جانداری  در این شرایط زنده نمی ماند  تمیز بین  موقعیتها به دلیل  نیازهایی که ارضاء می کند (  مثل گرسنگی ،  نیاز جنسی و امنیت )  برای حیات ضروری است  . علاوه بر این  به دلیل قابلیت  بسیار زیاد  شناختی ، انسان  ، تفاوتهای  بسیار ظریفی بین موقعیتها فایل می شود .  نگاه فرد به موقعیتهای  خاص یا طبقه بندی آنها بسیار حساس است . بنابراین  یک فرد  دو موقعیت  را مشابه و دیگری  آنرا  کاملا از یکدیگر متمایز به حساب می آورد بدیهی است که فرد بسته به برداشت  او از موقعیت  ، متفاوت  می شود براساس نظریه شناختی – اجتماعی ، جوهره  اصلی شخصیت  در برداشت  متفاوت  افراد از موقعیت ها و در الگوهای رفتاری  که براساس آن برداشت ها شکل می گیرد نهفته است .

 

نظریه  ژنتیکی

بهترین فرافن نقش عوامل  ژنتیک  در پیدایش اختلالات شخصیت  از مطالعات  اختلالات  روان  پزشکی در 15000  زوج  دو قلوی یک تخمکی عیار ابتلا  توام اختلالات شخصیت چندین بار بیشتر از همین عیار در دو قلوهای دو تخمکی است ( کلاین و مادوک 1379)

اختلالات  شخصیتی گروه A درمیان  بستگان  بیولوژیک اسکیزوفرینک ها بیشتر دیده می شود . در سابقه  خانوادگی مبتلایان  به اسکیزوفرنی در مقایسه با گروه کنترل ، افراد  بیشتری  مبتلا  به اختلال  شخصیت  اشکیزوتاپیال دیده  می شود بین اختلالات  شخصیت  پارانوئید و اسکیزوئید رابطه کمتری هست اختلالات شخصیت گروه B براساس ژنتیک دارند . اختلال شخصیت ضد اجتماعی با اختلال  مصرف الکل  رابطه دارد . افسردگی  در سابقه  خانوادگی بیماران  مبتلا به اختلال  شخصیت  مرزی  بیشتر است . بیماران  مبتلا به اختلال  شخصیت  مرزی اختلال خلقی  فراوان دیده می شود . همچنین  رابطه قوی بین اختلال شخصیت  نمایشی و اختلال  جسمانی کردن  وجود دارد و بیماران مبتلا به هر دو  اختلال  علائم  مشترکی دارند . اختلالات شخصیتی گروه C نیز ممکن است اساس  ژنتیک  داشته باشند .  بیمار مبتلا به اختلال  شخصیت دوری گزین سطح  اضطراب  بالاتری دارند . وسواس  - اجبار در دو قلوهای یک  تخمک  شایع تر از دو قلوهای دو تخمکی است و شخصیتهای  وسواس – اجباری برخی نشانه های مربوط به افسردگی ( مثل کوتاهی زمان  نهفتگی نتیجه  غیر طبیعی  در تست فرونشانی  با اگزامتازون ) را نشان می دهد .

چندین مولف ( مثلا  مارتال و باربری به نقل از ترنر و هوس 1997 ) پیشنهاد  کرده اند که اختلال شخصیت ریشه در کودکی  دارند و در نتیجه شکست پیوندهای دلبستگی با والدین ایجاد می شود . پیوند های دلبستگی با والدین کودک  را با یک الگو در راوبط بعدی آماده می کند  اگر دلبستگی ها ضعیف باشد .

آنگاه کودک بزرگسالی خواهد شد که دارای  سبک روابطی همراه با او سوگرایی ، ترس  با اجتناب است  در مجموع دلبستگی  ضعیف سبب کاهش اعتماد به نفس و مهارتهای اجتماعی خواهد  شد .

میتوان انتظار داشت که چنین افرادی  شیوه های ناسازگارانه متعددی در زمینه روابط میان فردی  اتخاذ کند و گفته شده است که شکست برای کار کرد موثر در چنین روابطی مشخص کننده  اختلال شخصیت  خواهد بود .

نظریه  اخیر دلبستگی  ، به طور عمده  بر اساس نظریه ی اولیه روان کاو انگلیسی  جان بالبی[1] و کارهای تجربی روان شناسی  به نام ماری انیزورث[2] (1991) شکل گرفت .

مقدمه سازه دوم

2-2 هوش هیجانی

تعریف : تعریف هوش هیجانی ، همانند هوش شناختی مشاور است .این اصطلاح از زمان انتشار کتاب معروف گلمن در سال 1995 به یکی از رایج ترین اصطلاحات 10 روز در آمریکا مبدل شده است ( چریس 2000 ) . مریروسالووی هوش هیجانی را به عنوان شکلی از هوش اجتماعی که شامل توانایی بازبینی احساسات و هیجانات خود و دیگران متمایز کردن آنها و استفاده از اطلاعات برای هدایت تفکر و عمل خود می باشد تعریف کرده اند ( سالووی و مریر 1960 به نقل از چریس 2000 )

گلمن در کتاب (1379 ص 17 ) خود هوش هیجانی را این چنین تعریف کرده است و توانایی مهار تمایلات عاطفی و هیجانی خود درک خصوصی ترین احساسات دیگری ، رفتار آرام و سنجیده در روابط انسانی با دیگران و مهارت نادر « عصبانی شدن به حق ، در حد و اندازه معقول در زمان مناسب ، با دلیل موجه و به شیوه ای مناسب »

در همین راستا کوب و مریر ( 2000 ) هوش هیجانی را قابلیت پردازش صحیح اطلاعات هیجانی و کارآمدی در دریافت ، جذب ، فهمیدن و سروسامان دادن به هیجانات تعریف کرده اند . ( 1958 ص 75 به نقل از چریس 2000 )

تحقیقات نشان می دهد که هوش پایین با رفتار های مساله ساز درونی شده ، سطوح پایین همدلی ، ناتوانی و تنظیم خلقیات ( ساروچی و همکاران 2001 ) سالووی و همکاران ( 1999 ) نشان داده اند که افراد دارای توانایی ضعیف تر در دریافت هیجانات در خودشان و دیگران به دانش کمتری درباره زمان بیان احساسات دارند و در تنظیم حکمشان ناتوانند که این مسئله ممکن است باعث شود مقابله خوبی نداشته باشد .

به همین ترتیب مینوس و زابرنر (2000 ) اعتقاد دارند که در برخی موقعیت های تنش زا ، هوش هیجانی پایین ممکن است با گزنش سازگار ترین سازو کارهای مقابله ای تداخل کند در حمایت از این پیش بینی ها دو مطالعه تجربی انجام شده است با گزینش سازگارترین ساز و کارهای مقابله ای تداخل کند . در حمایت از این پیش بینی ها دو مطالعه تجربی انجام شده است و به این نتیجه رسیده اند که هوش هیجانی پایین باخودگردانی هیجانی ضعیف تر رابطه دارد در همین راستا لایبل وانسل (2004 ) در یک تحقیق دریافتند افرادی که شاخص اختلال مرزی نمره بالایی گرفته بودند وضوح هیجانی کمتر و نظم بخشی هیجانی کمتری را گزرش کرده اند اما خود بازبینی هیجانی عمومی و دل مشغولی هیجانی آنها بیشتر بود .

 

1-2-2 مدل نظریه سازه دوم

نظریه های هوش هیجانی

1-    نظریه سه جزئی هوش : در سال 1980 و بر اساس کارهای استرنبرگ و گاردنر علاقه زیادی نسبت به هوش اجتماعی ایجاد شده استرنبرگ ارزش و اهمیت هوش اجتماعی را بیشتر از توانایی ها ذکر می شوند . استرنبرگ ارزش و اهمیت هوش اجتماعی را بیشتر از توانایی های آموزشگاهی می دانست . او در سال 1985 نظریه سه جزئی را مطرح کرد .

او هوش را شامل سه جنبه مولفه ای تجربه  و بافتی می دانست منظور از جنبه مولفه ای تفکر تحلیلی است جنبه تجربه ای با تفکر خلاق رابطه دارد و جنبه بافتی هوش با توان سازگاری و کنترل محیطی فرد رابطه دارد .

2-    نظریه هوش اجتماعی : در سالهای 1920و 1930 روان شناس معروف ترندایک ، مفهوم هوش اجتماعی را مطرح کرد که به معنای توانایی فهم دیگران و عملکرد مناسب در روابط میان فردی است . هر چند هوش اجتماعی تاثیر زیادی در مفهوم سازی و شکل گیری هوش هیجانی داشته است ؛ اما در زمان ترندایک و در سالهای 1925 و 1935 با استقبال چندانی مواجه نشد . بعضی از نظریه پردازان معاصر ، معتقدند که هوش هیجانی قسمتی از هوش اجتماعی است و برخی دیگر عقیده دارند هوش هیجانی و هوش اجتماعی بسیار دشوار باشد ( ساروچی و همکاران 2001 )

3-    نظریه هوشهای چندگانه : کاردنر ( 1993 به نقل از سیاروچی و همکاران ) به خاطر ارائه نظریه هوش چندگانه مشهور است . او شش توانایی هوش را مطرح کرده است که عبارتند از : هوش زبانی ، موسیقایی ، منطقی – ریاضی ، فضایی بدنی ، جنبشی و شخصی .

او از دو توانایی دیگر را هم نام برده است . هوش میانی فردی و هوش درون فردی . وی هوش میان فردی را به توانایی درک دیگران و هوش درون فردی را توانایی تشکیل دادن یک تصویر واقعی صحیح از خود و استفاده از آن به شیوه ای کارآمد و موثر در زندگی تعریف کرده است ( کوپر ومتریکس 1997 به نقل از همان منبع ) . گاردنر معتقد است که هسته هوش بین فردی توانایی درک و ارائه پاسخ مناسب به متمایز کردن و استفاده از آنها برای هدایت رفتار خویش ( به نقل از گلمن 1995 ص 690 )

 

مولفه های اصلی هوش هیجانی و عوامل آنها

پژوهش گران از طریق سنجش مفاهیمی چون مهارت اجتماعی ، توانمندیهای بین فردی، رشد روان شناختی و آگاهی هیجانی که همگی مفاهیمی مرتبط با هوش هیجانی هستند به بررسی ابعادی این نوع هوش پرداخته اند . در اینجا مولفه ها و عوامل هوش هیجانی بر اساس دیدگاه بار – آن مطرح می شود .

مولفه ها

1-    مولفه درون فردی : توانایی های شخص را در آگاهی از هیجانها و کنترل آنها مشخص می کند

2-    مولفه های میان فردی : توانایی های شخص را برای سازگاری با دیگران و مهارتهای اجتماعی نشان می دهد .

3-    مولفه سازگاری : انعطاف پذیری و توان حل مسئله و واقع گرایی شخص را نشان می دهد

4-    مولفه اداره یا کنترل تنشها : توانایی تحمل تنش و کنترل کلافه ها را مشخص می کند .

5-    مولفه خلق و خوی عمومی : نشاط و خویش بینی فرد را نشان می دهد .

 

عوامل

الف عوامل درون فردی

1-    خود آگاهی عاطفی و هیجانی (ES) : میزان آگاهی فرد از احساسات خویش و درک و فهم این احساسات را نشان می دهد .

2-    جرئت مندی (AS ) : ابراز احساسات باورها ، افکار و دفاع منطقی و مطلوب از حق و حقوق خویش را مشخص می کند .

3-    حرمت نفس (SR) توان خود آگاهی و پذیرش خویش و احترام به خود را مشخص می کند .

4-    خود شکوفایی (SA) : توانایی تشخیص استعداد های ذاتی و استعداد انجام کارهایی را که مشخص می تواند ، می خواهد و از انجام دادن آن لذت می برد را نشان می دهد .

 

ب- عوامل مولفه های میان فردی

1- همدلی (EM) : توانایی آگاهی از احساسات دیگران و درک و تحسین آن احساسات را بررسی می کند .

2- مسئولیت اجتماعی (RE ) : توانایی فرد را خود به عنوان عضوی مفید و سازنده و دارای حس همکاری در گروه اجتماعی خویش بررسی می کند .

3- روابط میان فردی(  IR ) : توانایی ایجاد و حفظ روابط رضایت بخش متقابل که نزدیکی عاطفی ، صمیمیت و داد و ستد مهر آمیز از ویژگی های آن است را نشان می دهد .

 

 

ج- عوامل مولفه سازگاری

1- انعطاف پذیری : توانایی کنار آمدن با هیجانات ، افکار و رفتارهای فرد را در شرایط و موقعیت های مختلف مشخص می کند .

2- آزمون واقعیت ( RT ) توانایی ارزیابی رابطه بین تجربه عاطفی و واقعیت های موجود ر بررسی می کند .

3- حل مسئله ( PS ) توانایی تشخیص و تعریف مشکلات و خلق و کارست راه حل های موثر را مورد بررسی قرار می دهند .

 

د- عوامل مولفه کنترل تنش

1- تحمل تنش ها (ST ) : توان تحمل فرد را در برابر رویداد های ناخوش آیند و شرایط تنش زا و هیجان های شدید مشخص می کند .

 

هوش بر و هوش هیجانی

انواع خاص هوشبر و هوش هیجانی قابلیت های متضاد نیستند . بلکه بیشتر می توان چنین گفت که متمایزند . همه ما از ترکیبی از هوش و عواطف برخورداریم افراد دارای هوشبر بالا و هوش هیجانی پایین ( یا هوشبر پایین و هوش هیجانی بالا ) علی رغم وجود نمونه های نوعی ، نسبتا نادرند . در واقع میان هوشبر و برخی جوانب هوش هیجانی همبستگی مختصری وجود دارد . هر چند این ارتباط آن قدر هست که روشن نکند این دو قلمرو اساسا مستقل اند . بر خلاف آزمون های شناخته شده هوشبر ، هنوز هیچ آزمونی نوشتار واحدی که مشخص کننده نمره هوش هیجانی باشد وجود ندارد و ممکن است هیچ گاه هم بوجود نیاید . اگر چه تحقیقات بسیار زیادی در زمینه هر یک از مولفه های آن صورت گرفته است بعضی از آنها مانند هم حسی را در بهترین حالت می توان با نمونه گیری از توانایی عملی فرد در انجام تکلیفی مربوط به آن آزمود . برای مثال واداشتن فرد به دریافت احساسات افراد از طریق نمایش یک نوار ویدیویی از حالت چهره آنان گونه خالص هوشبر بالا ( یعنی کاملا فاقد هوش هیجانی ) تقریبا تصویر اغراق آمیزی از روشنفکرانی است که در قلمرو ذهن استادند . اما در دنیای فردی ناکار آمدند . نیم رخ های آماری مردان و زنان در این خصوص تا حدودی متفاوت است . فرد دارای هوش بالا با طیف گسترده ای از علایق و توانایی های ذهنی مشخص می شود . که البته جای تعجبی ندارد . این افراد بلند پرواز و مولد ، قابل پیش بینی و سرسخت اند و در بند علایق فردی خود نیستند . آنان همچنین عیب جو و فخر فروش ، مشکل پسند و بازدارند . در تجارب جنسی و احساسی ناراحت ، غیر بیانگر و مستقل و از نظر عاطفی سرد و بی روح هستند . از پژوهش های جاری حاصل آمده است که بدست دادن درک نویسی از نقش ساختار زیر بنای مغز در هیجان و تعقل از آن جمله است . او به دقت نشان می دهد که چگونه می توان هوش هیجانی را در تمامی نا پروراند و استحکام بخشید و از آنجا که آموزه های هیجانی هر کودک می تواند مدار بندی و ارتباط های درونی مغز او را تعیین کنند . گلمن با ظرافت تمام ، شیوه هایی را مطرح می کند تا آنکه والدین و مربیان بتوانند از این روزنه امید در کودکی ، به خوبی بهره بگیرند .

 

کاربرد های هوش هیجانی

روزی زیگموند فروید به شاگرد خود اریک اریکسون خاطرنشان کرد که دوست داشتن و کارکردن توانایی هایی توامان هستند که نشانگر بالیدگی کامل اند . اگر این حرف صحت داشته باشد ، پس بالیدگی می تواند در مسیر زندگی همواره در معرض خطر قرار داشته باشد . روند جاری در امر ازدواج و طلاق بیش از هر وقت دیگر بیانگر اهمیت هوش هیجانی است .

در عمق هر هیجان قوی ، تکانه ای برای عمل کردن وجود دارد ؛ کنترل این تکانه ها در هوش هیجانی ، اساسی است . اما انجام این کار به ویژه در روابط عاشقانه ، که منافع زیادی در آن داریم . می تواند عملی دشوار باشد . واکنش هایی که در این حوزه برانگیخته می شنود با برخی از عمیق ترین نیازهای ما سروکار دارند . میل به مورد علاقه بودن و احساس محترم شمرده شدن ، ترس از نادیده گرفته شدن یا از نظر عاطفی محروم شدن تعجب ندارد که در یک نزاع زناشویی ، به گونه ای رفتار می کنیم که گویی اساس حیات ما در مخاطره قرار گرفته است .

با این وجود زمانی که احساسات زن یا شوهر به غلیان در می آیند ، هیچ چیز را نمی توان به صورتی سازنده حل کرد . در امر ازدواج ، این توانایی که طرفین یاد بگیرند احساسات منقلب شده خود را تسکین بدهند ، قابلیتی اساسی به شمار می آید . این امر به معنای آن است که طرفین قادر باشند بسرعت بر غرق شدگی حاصل از یک تسهیر هیجانی غلبه کنند . از آنجا که در زمان اوج گیری هیجان ها ، توانایی گوش کردن ، فکر کردن و صحبت کردن بطور واضح زایل می شود ، آرام کردن قدم بسیار سازنده است که بدون آن در سر و سامان دادن به موضوع مورد بحث ، هیچ پیشرفتی حاصل نمی شود . بقای خشم ، خشم بیشتری را پدید می آورد ، هر چه مدت تامل طولانی تر باشد بدن برای جبران انگیختگی اولیه فرصت بیشتری پیدا می کند .

بررسی تاثیر هوش هیجانی در زمینه تجارب ایده نسبتا جدیدی است که پذیرفتن آن برای برخی از مدیران دشوار است .

پایین بودن سطح هوش هیجانی در محیط کار بدون تردید در نتیجه نهایی فعالیت خلل وارد می کند و در صورتی که شیوع پیدا کند ، می تواند به سقوط شرکت ها و نابودی آنها بینجامد .

سیمون معتقد بود که به دور از کلیشه رسوم هیجانها نقش مهم – در واقع حیاتی – در پردازش اطلاعات ایفا می کنند . سیمون یادآوری شود که افراد اغلب چند هدف در ذهن دارند که نوعا آنها را بطور متوالی دنبال می کنند توالی که در پیش می گیرید تا حدودی به تصمیم در مورد اولویتها مربوط می شود . این که هر هدف برای شما چقدر اهمیت دارد . سیمون معتقد بود که بسیاری از هیجانها لزوم در اولویت قرار دادن مجدد اهدافی را که فرد در ذهن دارد ایجاد می کنند . آنها با شدید شدن به حدی که باعث قطع هر کاری شوند که درحال حاضر در حال انجام آن هستید در اولویت قرار دادن مجدد را ضروری می سازند . هیجانی از قبیل اضطراب ممکن است علامتی باشد از این که شما به چیزی در مورد رفاه شخصی تان ( هدفی مهم ) توجه نداشته اید و اینکه بایستی هر چه سریعتر به اقدام آن بپردازید به نظر می رسد که خشم بیانگر علامتی است از اینکه خود مختاری شخصی شما ( هدفی دیگر که افراد برای آن ارزش زیادی قائلند ) مورد تهدید قرار گرفته است . در نظریه سیمون این عقیده آشکار است که پیشرفت با توجه به این اهداف گوناگون خارج از آگاهی نظارت و کنترل می شود تا هنگامی که تفاوتهایی از ارزش های مرجع به حد کافی زیاد شوند تا ایجاد مشکل کنند .

در آن مرحله ، هیجانی به حدی شدید می شود که شما را از کار باز می دارد .

بیان نظری سیمون با یک عقیده ما سازگار است ، دیگر نظام پسخوراند مسئول انتظارت نیز خصوصیتی هیجانی ایجاد می کند . هنگامی که پیشرفت تان به خوبی ادامه پیدا کند احساس اعتماد و امید می کشید . اما اگر پیشرفت ضعیف باشد نوعی هوش هیجانی منفی اضطراب ناکامی درماندگی ( هوراه با تکانشی برای خلاصی یافتن ) را تجربه می کنید . در همه این موارد ، هیجان ( که می تواند به نظریه سیمون به منزله نوعی توقف کننده عمل جاری شما عمل کند ) . در واقع نوعی قرائت اطلاعات درباره پیشرفت به سمت یک هدف ارائه می دهد .

بدین ترتیب به نظر می رسد که هیجانها مقدار زیادی اطلاعات انتقال می دهند . این نظر همان با بیاناتی است که چند نظریه پرداز دیگر به دلایلی متفاوت ابراز داشته اند . نظریه پرداز شناختی دیگری که هیجان ها را به منزله سازنده اطلاعات تصور می کند باور است .

او بر این عقیده تاکید ورزیده است که خصوصیات هیجانی درست به همان شیوه هر اطلاعات دیگری در حافظه ذخیره می شوند .

 

ریشه های تاریخی هوش هیجانی

دراوایل دهه 1940 گلمن به عناصر عقلی اشاره کرده که منظور او  عوامل فردی و اجتماعی بود . علاوه بر این وکسلر در اوایل )1940 پیشنهاد  کرد که توانایی های غیر عقلی  برای پیش بینی  توانایی  فرد جهت  موقعیت  در زندگی  ضروری است . البته وکسلر تنها  محققی نبود که مشاهده  کرد جنبه های غیر  شاخصی هوش ، برای سازگاری و موقعیت اهمیت دارند . ترنوایک نیز راجع به هوش اجتماعی مقاله  هایی  ارائه داد ( ترنرادیک  واستایی 1937 به نقل چریس 2000 ) متاسفانه کار این پیش قدمان اولیه تا حد زیادی فراموش شد تا سال 1983 نگامی که گاردتر مطالبی راجع به هوش چندگانه نوشت ، کاروند ( 1983 به نقل از همان منبع ) پیشنهاد کرد هوش های درون فردی و بین فردی به همان اندازه هوشی که بوسیله آزمون های IQ و آزمون های وابسته اندازه گیری می شود اهمیت دارند .

 

3-2 بررسی پیشینه های پژوهشی

1-3-2 پیشینه مستقیم

 مواد افیونی

تاریخچه :

 اصطلاح افیون ، به هر ترکیب دارویی که از گیاه تریاک یا خشخاش مشتق شده اطلاق می شود . شبه افیونها برای مدت بیش از 3500 سال است که مورد استفاده قرار می گیرند . ابتدا مورفین و کدئین در آغاز دهه 1800 از گیاه خشخاش جدا گردید در اواسط قرن نوزدهم ، وابستگی به شبه افیون ها یا حداقل محرومیت از این طبع داروها ، به مشابه مساله ای پزشکی شناسایی شد .

قانون هاریسون در سال 1914 کاربرد شبه افیونها را به منظور درمان اعتیاد و پیشگیری از محرومیت غیر قانونی اعلام گردید .( مک داول واپستیز 1380)

اثرات

شدت تاثیرات تجربه شده هه شبه افیون ها که متناسب و وابسته به میزان مصرف و توان نسبی ترکیب دارویی است . هروئین ، مورفین ، دیلایوئید ، سپریدین ، اکسی کودون ، کدئین بخشی از افیون ها هستند . اثرات اولیه و مطلوب این مواد ، ایجاد سرخوشی و دردزدایی است . وابستگی به مواد افیونی معمولا با سابقه بزهکاری مرتبط است با دارو رابطه دارد ( مانند همراه داشتن یا توزیع داروها یا مواد ، جعل ، ورود غیر مجاز به اماکن دیگران ، دزدی ، سرقت یا نگهداری اموال مسروقه ) . در این متخصصان مراقبت های بهداشتی و اشخاص که به مواد تحت نظارت دسترسی دارند ، اغلب الگوهای متفاوتی از اعمال غیر قانونی دیده می شود که شامل مشکلات و درگیری با مراجع صدور مجوز کار ، کارکنان متخصص بیمارستان ها یا سایر سازمان های اجرایی است . در بسیاری از افراد ، تاثیر مولد افیونی برای اولین بار بیشتر ملال آور است تا وجود آور و ممکن است باعث تهوع یا استفراغ گردد . اختلال شخصیت ضد اجتماعی در میان افرادی که به مواد افیونی وابستگی دارند . در مقایسه با جمعیت معمولی متداول تر است . ( انجمن روان پزشکی آمریکا 1374 )

 

اختلالات شخصیت و سوء مصرف مواد

مطالعات متعددی نشان داده اند که اختلالات شخصیت DSM-IV در میان سوء مصرف کنندگان مواد شیوع بالایی دارد . بویژه اختلالات شخصیت ضد اجتماعی ، مزری و پارانوئید (ورهول 2001 ) بر آورد کلی شیوع اختلالات محور II در حدود 10 تا 8/14 % در آزمودنیهای سالم ، حدود 2/45 تا 80 % در بیماران روانی و از 8/34 تا 73 % در معتادان درمان شده است . بنابراین اختلالات شخصیتی به طور قابل ملاحظه ای در میان بیماران روانی و معتادان شایع است و در هر دو گروه اختلالات شخصیتی حدود 4 بار شایع تر از جمعیت عمومی است .

یک جدال مهم ، به این سوال ارتباط دارد که چه مقداری از تشخیص های محور II در افراد الکلی و معتاد به دارو ،اثر تصنعی وابسته به مواد است که به جای اختلالات شخصیت واقعی با بروز اولیه و دوره بادوام مستقل از نشانه های محور I شرایط گذاری ثانویه بر مشکلات اعتیاد است اما اخیرا چندین یافته اثرات تصنعی بالقوه در تشخیص های محور  IIرا تکذیب کرده اند . به عنوان مثال ، گزارش شده است که میزان شیوع اختلالات شخصیت در میان افرادی که اخیرا تشخیص اختلال مصرف مواد را دریافت کرده بودند . در مقایسه با افرادی که در گذشته تشخیص اختلال مصرف مواد دریافت کرده بودند ، مشابه است . ( ورهول و همکاران ، زیر چاپ ، به نقل از ورهول 2001 )

تشخیص اختلال شخصیت ضد اجتماعی یکی از رایجترین شخصیت های روان پزشکی در میان تزریق کنندگان مواد است ( دارک ، کای وفاین لای جویز ، 1998 ) مطالعات ، شیوع اختلال شخصیت ضد اجتماعی را در میان تزریق کنندگان مواد از 35 تا 61 در صد گزارش کرده اند مثلا خانتزیانو تریس 1985 ، برونر و همکاران 1990 ، برونر و همکاران 1993 در مقابل ، شیوع در طول عمر اختلال شخصیت مند اجتماعی در میان جامعه عمومی 4 اعمال جنایی مکرر می شود و پرونده جنایی دارد ( بال و همکاران 1983 ) اسمیت و تیوفن 1990 ) به نقل از همان منبع در یافتند که سوء مصرف مواد با انحراف اجتماعی ارتباط دارد ولی مشخصه های هسته شخصیت جامعه ستیز ارتباطی ندارد .

پنیک و همکاران 1984 و هسل بروک و همکاران 1985 با استفاده از ملاک های DSMIII نشان دادند که میزان بروز اختلال شخصیت ضد اجتماعی در بیماران مرد الکلی حدود 40 تا 50 در صد است همچنین رونساویل و همکاران 1982 و وودی و همکاران 1985 به این نتیجه رسیدند که میزان بروز اختلال شخصیت ضد اجتماعی در مردان معتاد به افیون 40 تا 50 در صد است و در تحقیقی که قربانی و همکاران 1383 به روی دو گروه سوء مصرف کنندگان مواد و افراد عادی انجام داده اند به این نتیجه رسیده اند که تفاوت معنی داری بالبی روانکاو بود و به تاثیر جدایی اولیه از والدین در رشد شخصیت علاقه داشت . این مسئله یکی از مسایل عمده در خلال جنگ جهانی دوم در انگلستان بود . در آن زمان ، کودکان به دلیل بمباران شهرها توسط دشمن به دور از والدین خود در حومه شهر نگهداری می شدند . فعالیت های بالینی بالبی و مطالعات پیشینه های مربوطه او را به تدوین نظریه ای به نام نظام رفتاری دلبستگی (ABS) رهنمون شد .

بر اساس این نظریه نوزاد در حال رشد از مراحلی از رشد دلبستگی به افرادی که از او مراقبت می کنند ، به ویژه مادر می گذرد . نظام ABS به عنوان نظامی برنامه ریزی شده در درون کودک تلقی می شود که به عنوان بخشی از تحول ارثی و به منظور سازگاری ارگانیسم با محیط ایجاد شده است .

نظام رفتاری دلبستگی ، تماس نزدیک با مادر و کشف محیط ارتباطی امن را موجب می شود .

 

اختلالات شخصیت و هوش هیجانی

تحقیقات مختلف نشان می دهند که هوش هیجانی پایین ، با رفتار های مسئله ساز دورنی شده ، سطوح پایین همدلی ، ناتوانی در تنظیم خلقیات ( سیاروچی و همکاران 2001 ) . افسرده خویی ، افسردگی ، روان رنجورخویی نشانگان بدنی ، استرس ، رفتارهای مساله ساز بیرونی شده تنزیل پیشرفت تحصیلی ، مصرف الکل و مواد مخدر انحراف جنسی ، تخریب دارایی ، دزدی و نیز پرخاشگری همراه می باشد . سالووی و همکاران (1999 ) نشان دادند که افراد دارای توانایی ضعیف تر در دریافت هیجانات در خودشان و دیگران ، دانش کمتری درباره زمان بیان احساسات دارند و در تنظیم خلقشان ناتوانند که این مساله ممکن است با گزینش سازگارترین ساز و کارهای مقابله ای تداخل کنند . در حمایت از این پیش بینی ها دو مطالعه تجربی انجام شده ، به این نتیجه رسیدند که هوش هیجانی پایین با خودگردانی هیجانی ضعیف تر رابطه دارد . در همین راستا ، لایبل وانسل (2004) در یک تحقیق دریافتند افرادی که در شاخص اختلال شخصیت مرزی نمره بالایی گرفته بودند . وضوح هیجانی کمتر و نظم بخشی هیجانی کمتری را گزارش کردند ، افرادی که نشانه های اختلال شخصیت پارانوئید بیشتری را گزارش کرده بودند . وضوح و اصلاح هیجانی کمتری داشتند ، اما خود بازبینی هیجانی عمومی و دلمشغولی هیجانی آنها بیشتر بود . همچنین افرادی که در اختلال شخصیت اسکنیروئید ، نمره بالایی کسب کرده بودند وضوح هیجانی کمتر اصلاح هیجانی ، توجه هیجانی کمتر و خود آگاهی هیجانی خصوصی کمتری را گزارش کرده بودند.

افرادی که در شاخص اختلال شخصیت اسکیزوتایپال نمره بالایی گرفته بودند . وضوح هیجانی خصوصی کمتری را گزارش کرده بودند اما در عوض دلمشغولی هیجانی خصوصی بیشتری داشتند در همین تحقیق مشخص شد افرادی که در خرده مقیاس اختلال شخصیت ضد اجتماعی نمره بالایی گرفته بودند ، خود را به داشتن وضوح هیجانی کمتر توصیف کرده بودند همچنین افرادی که در شاخص اختلال شخصیت نمایشی نمره بالایی داشتند ، وضوح هیجانی کمتری گزارش کردند در حالی که خود آگاهی هیجانی خصوصی بیشتر و خود را به عنوان فاقد کنترل هیجانی و اصلاح هیجانی و دل مشغول بودن از لحاظ هیجانی توصیف کردند .

در همین رابطه ، برگ ( 1990) دریافت افرادی که واجد ملاک های اختلال شخصیت مرزی هستند ناپایداری عاطفی و خشم شدید را تجزیه می کنند و فاقد هیجاناتشان هستند .

 

مصرف مشروبات الکلی و مواد مخدر : اعتیاد به عنوان خود درمانی

هر چند در دهه 1980 مصرف مواد مخدر در میان نوجوانان آمریکایی در کل کاهش یافت ، اما مصرف مشروبات الکلی به بیشتر و در سنین کمتر ، در نوجوانان رو به تزاد است . پژوهشی که در سال 1993 انجام شده است نشان داد که 35 در صد دختران دانشجو به گفته خودشان ، آن قدر مشروب می نوشند تا مست شوند ، در حالی که در سال 1977 فقط 10 در صد این کار را می کردند . این امر خطرات دیگری به دنبال دارد : 90 در صد تجاوزات جنسی که در محوطه دانشگاه ها انجام می شود در زمانی صورت می پذیرد که مهاجم یا قربانی – یا هر دو – مست باشند . تصادفات ناشی از مشروبات الکلی ، علت اصلی مرگ در میان جوانان و سنین پانزده تا بیست و چهار سال است .

ممکن است آزمودن مواد مخدر و الکل برای نوجوانان عملی گذرا باشد ، اما این امتحان اولیه می تواند برای بعضی از آنها نتایج دراز مدتی به دنبال داشته باشد . در مورد اکثر افراد الکلی و مصرف کنندگان مواد مخدر ، رد پای شیوع اعتیاد را می توان در سال های نوجوانی آنان جست و جو کرد ، هر چند عده کمی از کسانی که این مواد را امتحان می کنند ، در نهایت به افرد الکلی یا اعتیاد تبدیل می شوند . از میان میلیون ها آمریکایی که مصرف کوکایین را آزموده بودند ، کمتر از 5 درصد به آن معتاد شدند[3] .

یقینا در محله هایی که میزان جنایت در آنها زیاد امن ، جایی که حشیش در گوشه خیابان ها فروخته می شود و سود اگر مواد مخدر ف برجسته ترین الگوی محلی در زمینه موفقیت اقتصادی به شمار می رود ، احتمال افتادن در دام اعتیاد بسیار زیاد است . ممکن است بعضی افراد که بصورت نیمه وقت به خرید و فروش مواد مخدر می پردازند ، در نهایت معتاد شوند و ممکن است افراد دیگری به علت سهولت دستیابی به مواد یا تاثیر فرهنگ همسالان که مصرف مواد مخدر را هیجان انگیز و پر جاذبه می شمارد ، به این دام گرفتار شوند . عاملی که خطر استعمال مواد مخدر در هر مرحله ای حتی ( و شاید به ویژه ) در مرفه ترین محلات افزایش می دهد . در میان انبوه کسانی که در معرض این دام ها و فشارها قرار دارند و کسانی که برای امتحان کردن این مواد را مصرف می کنند ، احتمال اعتیاد کدام یک در نهایت بیشتر است ؟

یک نظریه علمی رایج بر این باور است که کسانی که این عادت در ایشان باقی می ماند و به طرز فزاینده ای به الکل یا مواد مخدر وابسته می شوند ، این مواد را به عنوان نوعی دارو ، یعنی به عنوان راهی برای تسکین احساس اضطراب خشم یا افسردگی ، مصرف می کنند .

هر چند افسردگی می توانند عده ای را به سوی نوشیدن مشروبات الکلی سوق دهد ، اما اثرات متابولیک الکل چنان است که معمولا پس از یک چیز کوتاه مدت ، افسردگی را بدتر می سازد . افرادی که به عنوان یک آرام بخش عاطفی به الکل روی می آورند ، بیشتر اوقات این کار را برای آرام کردن اضطراب و نه افسردگی انجام می دهند ، مواد مخدری که احساسات افراد افسرده را حداقل در کوتاه مدت تسکین می دهد به دسته کاملا متفاوتی تعلق دارند . احساس ناشادی مزمن ، افراد را بیشتر در عرض خطر اعتیاد به محرک هایی  چون کوکائین قرار میدهد که پادزهری مستقیم در مقابل احساس افسردگی است . پژوهشی نشان داد که بیشتر از نصف بیمارانی که برای ترک اعتیاد به کوکائین در یک کلینیک تحت مداوا قرار داشتند ، قبل از شروع به این عادت ، دچار افسردگی شدید بودند و هر قدر افسردگی آنان بیشتر بود ، اعتیادشان نیز قوی تر بود .

خشم مزمن می تواند به نوع دیگری از اعتیاد بیانجامد . در تحقیقی که بر چهار صد بیمار که به خاطر ترک اعتیاد به هروئین و دیگر شبه افیون ها تحت مداوا قرار داشتند ،انجام شد مشخص گردید که ناتوانی در کنترل خشم و بسرعت غضبناک شدن ، بر جسته ترین الگوی عاطفی در این افراد بود . بعضی از این بیماران چنین گفتند که با استعمال مواد مخدر ، بالاخره به احساس آرامش و بهنجار بودن ، دست می یافتند[4] . هر چند در بسیاری موارد ، گرایش به مصرف مواد مخدر ، در مغز انسان ریشه دارد ، اما احساسی که افراد را از طریق نوشیدن مشروبات الکلی یا مصرف مواد مخدر به سوی مداوای خود سوق می دهد می توان بدون رجوع به دارو مرتفع کرد ، دهها سال است که برنامه هایی از قبیل الکلی های گمنام و دیگر برنامه های نجات بخش ، این مطلب را نشان داده اند . پیدا کردن توانایی کنار آمدن با این احساسات – تسکین اضطراب ، از بین بردن حالت افسردگی ، آرام کردن خشم ، انگیزه مصرف مواد مخدر یا الکل را در درجه اول از بین می برد . این مهارتهای عاطفی پایه ، در برنامه های مداوای افراد معتاد به مصرف مواد مخدر یا نوشیدن مشروبات الکلی بصورت جبرانی آموزش داده می شود . البته بسیار بهتر بود اگر این مطلب را در آغاز زندگی ، بسیار قبل از آنکه این عادت پایدار شود یاد می گرفتند . یک تحقیق عصب روان شناختی که بر پسران افراد الکلی انجام شد که در سن نوزده سالگی نشانه های وجود اضطراب مانند افزایش ضربان قلب در واکنش نسبت به درماندگی و تکانشگری را از خود نشان می دادند ، مشخص کرد که قشر پیشانی این پسران نیز ضعیف عمل می کند . به این ترتیب این مناطق مغزی که می توانند در آرام کردن اضطراب یا کنترل تکانشگری نقش داشته باشند ، در این پسران نسبت به دیگران کمتر کمک می کنند . و از آنجا که حافظه فعال ، در قشر پیش پشیانی جای دارد یعنی جایی که پیامد شیوه های مختلف عملکرد را هنگام تصمیم گیری به ذهن می آورد – وجود نقصان در آن می تواند باعث شود که فرد با نادیده انگاشتن زیان های دراز مدت مشروب خواری به دام الکلیسم گرفتار شود ، حتی زمانی که به کمک الکل ، تسکین نیاز اضطراب پیدا می کنند . ظاهرا این نیاز به آرامش ،نشانه ای عاطفی از یک استعداد ژنتیکی بیشتر در معرض خطر اعتیاد به آن قرار دارند که می گفتند بطور مزمن به اضطراب شدید دچارند . در واقع ، محققان نتیجه گرفتند که الکلیسم در این افراد به عنوان نوعی شیوه درمان شخصی نشانه های اضطراب بوجود می آید . منشا دومین راه عاطفی که به الکلیسم منتهی می شود وجود مقادیر زیاد تحریک ، تکانشگری و ملال است . این الگو در دوران نوزادی به شکل بیقراری ، دمدمی مزاجی و ناسازگاری ظاهر می شود و در دبستان ، خود را در قالب کودکانی


مطالب مشابه :


مقاله ای کامل در مورد مواد مخدر

اعتیاد, تحقیق درمورد اعتیاد, تحقیق کامل, مواد مخدر, تحقیق در مورد مواد مخدر و آثار




آشنایی با انواع مواد مخدر و اعتیاد و راه های مبارزه با آن

آشنایی با انواع مواد مخدر و به داخل کپسول، مورد در مصرف مواد




همه چیز درباره ماده مخدر شیشه (کریستال) قسمت اول

متأسفانه يكي از تبليغات غلط در مورد اين ماده‌مخدر اين آن در مقايسه با مواد مخدر




مواد مخدر و تاریخ آن در ایران

درباره اعتیاد و مواد مخدر تحقیق کنم، مقداری در مورد مصرف مواد مخدر مجاز، زنگ




مصرف مواد مخدر

مصرف مواد در او 40% از 5905 مورد تصادفات مرگبار در سنين 15 يا ديگر مواد مخدر




پژوهشهایی درباره مواد مخدر .16 مقاله PDF

نظر شهروندان تهراني در مورد مبارزه با مواد مخدر و بررسي مصرف مواد مخدر در ميان




پایان نامه مواد مخدر

معضل سوء مصرف مواد مخدر در کشور ما در مورد اکثر افراد در تحقیق آزمایشی




تعریف مواد مخدر

مواد مخدر در حال حاضر از تنوع زیادی برخوردار است به همین جهت تقسیمات متعددی در مورد در این




دانلود پایان نامه علل گرایش جوانان به مصرف مواد مخدر

- آنچه در مورد اعتیاد و مواد مخدر جوانان به مصرف مواد مخدر در این تحقیق جامعه آماری




برچسب :