طرح فلاحت درفراغت را ارج نهید.

mbmc2.gif mbmct.gif mbmc1.gif

  dot.gif هدف از تأسيس فلاحت در فراغت از ديدگاه موسس آن

باغدارن سیاخ دارنگون   بدانند درناامیدی بسی امیداست پایان شب سیه سپید است.  

هدف از تأسيس فلاحت در فراغت ؛
 

        امام راحل ميفرمود ما در صدد آزاد كردن انرژي متراكم عالم اسلام هستيم . طبيعي است دشمنان درصدد پيشگيري از آزادي انرژي متراكم اسلام هستند .

        انرژي متراكم عالم اسلام در مرحله اول انرژي مسلمان هاست . تفاوت
حزب ا... و گروههاي مسلمان ديگري كه با داشتن همه گونه امكانات و بودجه و اعتبارات ، در دو جنگ قبل بشدت شكست خوردند و خسارتي هم بر اسلرائيل وارد نشد . اما ديديم حزب ا... با دادن تنها 68 شهيد ، يك قلم صد و پنجاه تانك پيشرفته اسرائيل را غير از چندين هزار پادگان و كارخانه و مراكز نظامي و اقتصادي و غير از ضرباتي كه بر بحريّه رژيم اسرائيل وارد كرد يا هواپيماها و هلي كوپتر هاي آن رژيم كه ساقط شد . از همه بالاتر ابهت اسرائيل و متحدان آنها و رواني شدن نظاميان اسرائيل بود تفاوت در آزاد شدن انرژي متراكم حزب ا... به كمك احياء اعتقاد به خدا و روز جزاست .

        چرا مسئله هسته اي اينقدر حساسيت آفرين شده است به دليل آزادي انرژي علمي مسلمانان كه انرژي هسته اي را در مقاصد صلح آميز استفاده مي كنند .

        بسياري فكر مي كنند چون دلار معتبرترين ارز است هر چه دارايي خود را بعنوان ذخيره ارزي بيشتر به دلار تبديل كنيم اعتبار بيشتري به دارائي خود داده ايم چون در هر لحظه كه بخواهيم دلار خود را بصورت كالا مصرف نمائيم ارزش مشتري دارد . اين استدلال عيناً مثل آن است كه ما وقتي خواستيم فرزندانمان زبان دوم را ياد بگيرند زبان انگليسي را انتخاب كرديم چون زبان زنده دنياست و همه به اين زبان گفتگو مي كنند و در هر جا بخواهيم با ملل عالم گفتگو كنيم زبان ما را مي فهمند . در مورد دلار و زبان انگليسي ميگويند اگر شما دلار را تحريم كنيد خودتان را محروم كرده ايد چون ارزهاي ديگر اين چنين رونقي ندارند و اگر زبان انگليسي را تحريم كنيد خودتان را منزوي كرده ايد چون بهر زبان ديگري آشنا باشيد چندان مخاطبي پيدا نمي كنيد .

        اين استدلال نشان دهنده آن است كه جهاني شدن هر امري زمينه پذيرش آن در ميان همه عالم حتي اهل اسلام و جهان تشيّع و معتقدين به ولايت اهل بيت راسخ گرديده است . اگر با چشم بصيرت نگاه كنيم همين ولايت طاغوت است در اول طلوع اسلام بت پرستي در جهان عرب جهاني شده بود چون بدليل دشوراي ارتباطات هر گوشه اي براي خود جهاني بود تمام منكرات معروف شده بود و تمام معروف ها منكر . «  قولوا لا اله الا ا... » قيام در مقابل اين همه جريانات جهاني شده بود الآن هم « قولوا لا اله الا ا... تفلحوا » يعني احياء زبان رسمي بين المللي اسلام و احياء پول بين المللي او . كفر به طاغوت يعني كفر به جريانات ظالمانه ، اينكه متأسفانه جهاني شده است . از دلار به يورو پناهنده شدن هم مثل اينكه بجاي انگليسي ، زبان فرانسه يا آلماني را ترويج كنيم .

        سالها دل طلب جام جم از ما مي كرد

                                              آنچه خود داشت زبيگانه تمنا ميكرد

        ما بايد زبان اسلام را جهاني كنيم . ما بايد پول اسلام را جهاني كنيم . ما بايد علوم انساني اسلام را جهاني كنيم . قرآن غير از تورات و انجيل است و دينار غير از دلار و يورو است . دلار و يورو اعتباري اند و پول اعتباري مثل كشتي بادي است . كشتي بادي بايستي با شراع خود با بادبان خود خود را با وزش باد و با جهت حركت و هدف هماهنگ كند . يورو و دلار و حتي ريال ما كه همه اعتباري هستند . تنها و تنها بادبان اين كشتي هاي بادي بهره است . همانطور كه ناخدا بادبان را منقبض و منبسط مي كند بانك مركزي اين كشورها نرخ بهره را كم و زياد مي كنند وقتي پول اعتباري شد بايستي طبق فرمول رياضي داده ها را به فرمول داد و پاسخ نرخ بهره را طبق فرمول رياضي دقيقاً مشخص كرد عيناً همانگونه كه ناخدا جهت بادبان و ميزان انبساط آن مناسب با داده هاي جهت باد و سرعت باد و سمت و سوي هدف تعيين ميكند شما نميتوانيد پول اعتباري را قبول كنيد و احكام رياضي ربا و بهره را نپذيريد . وقتي نرخ بهره دستوري منقبض و منبسط شود عيناً مثل آن است كه بادبان كشتي دستوري و تعبدي باز و بسته شود ناهماهنگي وضع بادبان و باد ، كشتي را غرق مي كند .

        مهمترين نقش اقتصادي در پول اعتباري نرخ بهره است . شما نميتوانيد پول اعتباري را قبول كنيد و بهره را نپذيريد . شما با قبول پول اعتباري در كشتي بادي نشسته ايد نقش مهم ناخدا در هدايت كشتي هماهنگ نمائي وضعي بادبان با واقعيت هاي آب و هوائي است همانگونه كه نقش بانك مركزي در ميزان كردن نرخ سود تسهيلات با ساير عوامل اقتصادي بيروني و دروني است .

        آقايان از يك سو انقلاب اسلامي و حكم واضح قرآن درباره ربا و از يك سو بادبان كشتي اقتصادشان بهره بود براي جمع بين امرين حفظ بهره و تغير عنوان معاملات مربوطه از ربا به مضاربه و مشاركت و امثال آن بود در حاليكه ربا به دليل ظلم ممنوع شده بود اساس براندازي ظلم است . فرهنگ غرب ربا را ظلم نميداند و كاركردن پول را قبول يك واقعيت عيني ميداند اما مسيحيت نظري غير از فرهنگ غربي دارد اعتقاد دارند در عهد عتيق و عهد جديد بر ضد ربا احكامي و فرمانهائي وارد شده است .

        مشكل فقهاي ما معماي پول اعتباري بود پول را مثل درهم و دينار مال ميدانستند در حاليكه پول بدون پشتوانه و تنها با پشتوانه اعتبار اگر عنوان مال بر آن صادق باشد . اعتبار مقوم ماليت آن است . ارزان و گران شدن آن مثل ارزاني و گراني درهم و دينار نيست كه ضمان آور نباشد . در درهم و دينار كه دست بدست يا قرض داده ميشود مقدار درهم و دينار مورد ضمان است نه قيمت آنها ، نه نرخ برابري آنها با كالا . چون خودشان كالا هستند مثل گندم و جو . ارزاني و گراني تعهد آور نيست . يك تن گندم قرض گرفتيد بعد از ده سال يا بيست سال فقط بعهده شما يك تن گندم است . چه گندم گران شده باشد دهها برابر چه ارزان شده باشد دهها برابر . درهم و دينار ضامن قدرت خريد نيستند اما پول اعتباري كه اعتبار مقوم ماليت آن است تنزل از ارزش يعني تنزل اعتبار و تنزل اعتبار يعني كم شدن از ماليت و ذرة المثقال آن ضمان آور است .

        وقتي ما پول اعتباري را پذيرفتيم چنين عسر و حرجي را خودمان به خودمان تحميل كرده ايم . « الامتناع بالاختيار لا ينافي الاختيار » درهم و دينار اعتباري نيستند كه حفظ ارزش آنها در گرو نرخ بهره باشد . ارزش آنها ارزش عرضه و تقاضائي است مثل همه كالا ها قيمت تمام شده هم از راه محدوديت عرضه دخيل در ارزش ميشود .

        مهم در اسلام كالائي بودن و باپشتوانه ثابت كالائي داشتن اسكناس است . طلا هم بدليلي ملايم ترين موج را نوسان آن دانسته و دو قانون در حمايت آن مثل دو موج شكن حائل آن قرار داده كه نوسان قيمت را بهتر مهار نمايد يكي ممنوعيت استعمال ظروف طلا و نقره و يكي جريمه زكوه براي بيكار گذاشتن يك ساله سكه طلا و نقره است .

        بهرجهت پول كالائي يا باپشتوانه كالائي اگر چه هر كالائي قيمت آن مواج است و قيمت مواج است اما موجي است كه از بس اوج و حضيض آن ملايم است بنظر خط مستقيم مي آيد بهر جهت درهم و دينار كشتي بادي نيستند كه نياز به شراع بهره داشته باشند . درهم و دينار جزيره اند .

        وقتي فرماندهان از عظمت ناوهاي جنگي دشمن در خليج فارس صحبت كردند امام فرمود شما ناوهاي مطمئن تري داريد همين جزاير شما درهم و دينار جزيره اند . پول اعتباري علت محدثه و علت مبقيه آن بهره است . با ظلم تأسيس ميشود و با ظلم حفظ ميشود .

        زمين و كوه و صحرا و دريا هم مثل انسان و مثل انرژي هسته اي هستند آنها نمي خواهند از زمين و آب و هوا و نفت و گازها بهره برداري بهتر كنيم ، آنها ميخواهند هر چه نفت و گاز داريم به دلار بفروشيم و آنها دو سود بزرگ و ما دو ضرر عظيم كرده باشيم . پول كاغذي آنها اعتبار پيدا كند و هر كس بخواهد از ما نفت بخرد چه چين و ژاپن و چه كشورهاي اروپائي همه بايد اول دارائي خود را به دلار تبديل كنند يعني به دلار اعتبار بخشند تا بتوانند از ما نفت بخرند ما هم دلار حاصل از فروش نفت را در بازارهاي عالم به كالا تبديل مي كنيم يعني اعتبار سوم را به دلار مي دهيم ضرر بزرگي كه ما ميكنيم اين است كه مشتقات نفت را ميخريم تنها بنزين مصرفي ما سالي شش ميليارد دلار از خزانه ما كاسته و به درآمد ديگران افزوده شده است .        

        در عرصه توليد باغ همان تفكر عدم واگذاري نقش احتكار را ايفا ميكند و بعد همين ممنوع كننده عرضه اعتراض ميكند . بدليل گران شدن باغ ها خريدار پول بيشتري ميدهد و توليد كننده بيشتر مي گيرد و عدالت از ميان رفته است براي احياء عدالت بايد اصل توليد باغ شهر ممنوع شود ! عجب استدلالي . اين هم شبيه استدلال افزايش بهره براي سپرده هاي ثابت براي جذب شدن پول از بازار و كاهش نقدينگي و يا استدلال افزايش جايزه قرض الحسنه . در هر مرحله از هر بانك هزار وسيله نقليه پيشرفته براي جمع آوري نقدينگي و يا مجوز چندين هزار ميليارد اوراق قرضه منتشر كردن براي جذب نقدينگي و در نهايت كاهش تورم .

        همانگونه كه ما يك قيمت تمام شده و يك قيمت عرضه تقاضائي داريم و هر كدام از راه خودش تعديل مي كنيم قيمت تمام شده را باارزان خريدن مواد و استفاده از نيروي ارزان و بكار گرفتن روش و طرز تهيه ارزانتر مهار مي كنيد ولي قيمت عرضه تقاضائي را به وسيله جمع آوري ، جلوگيري از انتشار ، هر چه عرضه بيشتر باشد به كاهش قيمت عرضه و تقاضائي منتهي مي شود و هرچه عرضه كمتر باشد به افزايش قيمت منتهي مي شود .

        وقتي پول انتشار و عرضه آن افزايش مي يابد از قيمت آن كاسته شده و نرخ برابري آن با كالا كم ميشود و بايستي پول بيشتري براي دريافت كالا پرداخت و به آن تورم گفته مي شود .

        اين تورم تورم عرضه و تقاضائي است . غير از اين تورم يك تورم تمام شده داريم و آن خرج كردن افزون بر دخل ، واردات افزون بر صادرات و مصرف زائد بر توليد است .

        چه بهره پرداخت به سپرده گذار چه بهره اوراق مشاركت چه آنچه بانك مركزي منتشر ميكند و چه آنچه وزارت نيرو ميفروشد همه مستلزم پول مصرف كردن بدون توليد است همه از نوع پول كار كردن است .

        جائزه بانك ها هم همه مصرف زائد بر توليد است . طرف دو ماه دويست هزار تومان را در بانكي گذاشته يك پژوي گران قيمت برنده شده پول اين پژو ازكجا پرداخت ميشود از محل بهره اي كه در تسهيلات بانكي از مشتريان ميگيرند .

        مشتري بانك هم پول اين بهره را روي قيمت تمام شده جنس ميكشد و قيمت بالا ميرود .

        وقتي شما با بهره بر سپرده يا بهره به اوراق مشاركت يا جائزه سپرده پولي مي پردازيد همه آن را مشتري در قيمت تمام شده كالا بايد بپردازد و تورم تمام شده شما را افزايش ميدهد .

        من تعجب ميكنم از رئيس جمهور كه ميفرمايد علت تورم بهره است و نميگويد علت بهره تورم است و براي كاهش تورم اجازه فروش اوراق مشاركت و يا جوائز بانكي ميدهد . اما تعجب از رئيس جمهور اسبق نمي كنم چون ايشان معتقد بود تورم علت بهره است .

        آنچه رئيس جمهور فعلي ميگويد كه بهره علت تورم است حق است اما
بهره مستقيم و بهره اوراق مشاركت و پول جائزه ها بعداً‌ روشن خواهد شد كه همه
 « فرار من المطر الي الميراب » بود .

        براي فرار از تورم سطحي ، پناه به تورم عمقي و براي فرار از تورم عرضه تقاضائي ، پناه به تورم واقعي برديم .

        سال شصت و هشت به آن عزيز عرض كردم برنامه تورم زدائي شما تورم زاست . الآن هم در مسئله فروش اوراق مشاركت و جوائز بانك برنامه تورم زدائي ما تورم زاست .

        ريشه همه اين مشكلات در اسلام شناسي ماست . وقتي ما پول كالائي را قبول نداريم وقتي پول با پشتوانه ثابت كالائي را قبول نداريم و پول اعتباري را مشروع ميدانيم نميتوانيم ازبهره خلاص شويم  . بهره و پول اعتباري همزادند . مكمل بهره پرداختي است كه پول اعتباري مشتري پيدا ميكند و مشتري پيدا كردن يعني قيمت پيدا كردن پول اعتباري از خود و از چاپ كننده اسكناس كسب اعتبار     نمي كند ، از مشتري كسب اعتبار مي كند . آنكه جنس خود را به پول اعتباري ميفروشد به آن كاغذ چاپ شده اعتبار بخشيده و آن را به پول تبديل كرده نه آنكه كاغذ را چاپ كرده است .

        پول اسلام اعتباري نيست . در ديه هزار گوسفند و هزار دينار معادلند . الآن هم سه گرم و نيم طلا كه هر اونس آن بالاي پانصد و شصت دلار است و چون هر اونس طلا بيست و هشت گرم و نيم است پس هر گرم طلا بيش از بيست دلار خواهد بود و چون دينار مثقال شرعي است و سه چهارم مثقال عرفي است و مثقال رايج چهار گرم و نيم است پس دينار شرعي بالاي سه گرم است .

        هر دينار شرعي شصت و پنج تا هفتاد دلار ميشود و معادل قيمت گوسفند است . هزار و چهار صد سال گذشته و هيچ حكومتي از آن دفاع نكرده . خودش براي خودش قيمت داشته است .

        اما پول اعتباري ؛ يك خانه را آقائي درجائي فروخت و دهسال بعد معادل همان خانه را اجاره كرده بود هر دو به نود هزار تومان . در فاصله چند سال قيمت يك خانه قيمت اجاره يك ماهه همان خانه ميشود .

        در مسئله منابع طبيعي هم ما خواستيم از سوء استفاده متمكنيني كه منابع طبيعي را بنام احياء تملك ميكردند و قطعه قطعه ميكردند و ميفروختند جلوگيري كنيم به منع مطلق رسيديم .

        چرا تپه و ماهورها درخت كاري نميشود ؟ بدليل ترس ما از سوء استفاده . آيا اگر يك باغ دو هزار متري سالي حدود سه ميليون تومان عايدات داشته باشد بهتر است يا اينكه اين دو هزار متر به مالكيت دولت بماند و بصورت صحرا و كوهپايه يا چند بوته كه فقط براي يك روز در سال احشام كافي باشد .

        اينكه گمان ميشود درخت كاشتن آسمان را زمين بياورد چه فرق دارد با آنكه فكر ميكرد كشتن مستعصم آسمان را به زمين ميآورد .

        فلاحت خواسته زمين را از مالكيت دولت به مالكيت مردم منتقل كند و نشان دهد آسمان زمين نيامد . اما هنوز قانون جامعي كه نه هرج و مرج و سوء استفاده فرصت طلبان را آزاد نكند و نه تپه و ماهور را بهمين صورت رها نمايد وضع نشده است .

        فلاحت به دنبال راهكار عادلانه است كه تمام تپه و ماهورها درخت شوند و ظرفيت نگهداري باران ما افزايش يابد و هيچ جا كه امكان كشت ديم داشته باشد معطل نماند و هيچ جا كه امكان كشت آبي داشته باشد بيكار نماند . اگر زمين از بيكاري نجات يافت انسان هم از بيكاري نجات مي يابد .

        هدف فلاحت ارائه نتيجه اي است براي نشان دادن مفيد بودن انتقال زمين از دولت به مردم است . از اين رو از هر قانوني كه دولت براي اجازه واگذاري وضع كرده باشد تمكين ميكند تا بتواند كار كند . اصول اوليه كارمندان ما گرفتن مجوّز و حركت پشت سر مجوّز قانوني است .

        دوستان توصيه ميكردند نميگذارند كار كنيد به آنها كه خيلي هم برايم عزيز هستند گفتم در كشاورزي عمل كرده ام در صنعت هم اقدام ميكنم تا شدني بودن كارها انرژي متراكم ديگران را آزاد كند .

        الآن چند سال است كه توليد نهال زيتون فلاحت از كميّت و كيفيّت در كشور اول است و دو سال قبل هم وزير كشاورزي وقت جائزه توليد بهترين روغن زيتون كشور را به فلاحت داد .

        به اميد روزي كه تمام تپه و ماهورها از مالكيت دولت و باير و معطل بودن به مالكيت مردم و باغ شدن تبديل شده باشد .

        آن روز به جاي خطر ويرانگر سيل بالا آمدن آب چاهها و هجرت مردم از شهر به روستا ها را خواهيم داشت .

        اكنون در قطعات فلاحت به اندازه اي از 4درصد مسكوني و 96درصد مشجر استفاده شده كه بسياري از خانواده ها در 96درصد مشجر خود هواي تازه شهر و تصفيه آلودگي هواي شهر را بدون كمترين هزينه اي براي مردم انجام ميدهند .

        آن زمان كه ماشين نبود كه اين همه هوا مصرف كند در شهري مثل شيراز سه هزار هكتار مسكوني و بيست و هفت هزار هكتار مشجر بود . حال كه ميزان مسكوني از بيست و هفت هزار هكتار افزايش يافته و ميزان مشجر از سه هزار هكتار كمتر شده و اين همه ماشين و وسائل نقليه كه هوا را اين چنين مي بلعند و كثيف ترين هوا را ايجاد مي كنند ما بايد يك وجب تپه و ماهور نكاشته نداشته باشيم .

        اما ما هنوز در همان وضع اول انقلاب هستيم كه حتي درخت ديم كاشتن هم جريمه دارد . گويا در اسلام قانون احياء موات نداريم . وضع فعلي معتدل نيست .

        براي فرار از هرج و مرج و سوء استفاده به تعطيل اراضي كشيده شده ايم و تأسف آور اينكه تبديل اراضي كشاورزي كم بازده به درخت كاري هم در نظر خيال پردازان خلاف مصلحت نظام تلقي شده است در حاليكه اين درخت است كه هوا و خاك و آب و حيات انسان و ساير موجودات را تضمين ميكند نه كشاورزي .

        كاري كه دولت در اجازه فروش اوراق بهادار و اوراق مشاركت كه به توسط بانك مركزي و وزارت نيرو ميكنند دليلش كم شدن عرضه پول براي حفظ شدن نسبت عرضه و تقاضا و به اصطلاح جمع آوري نقدينگي و احتراز از پائين افتادن قيمت عرضه و تقاضايي پول است . حتي هزار ريو كه در يك مرحله بانك ملت يا ساير بانك ها بصورت فصلي بعنوان جايزه به سپرده گذاران ميدهند و كسي كه دويست هزار تومان را دو ماه به بانك سپرده و يك ماشين پژو ويا بهتر از آن را دريافت مي كند اين ماشين در مقابل چه عملي به او داده شده است تنها و تنها درمقابل عمل نكردن و براي دو ماه متوقف شدن به طرف داده شده است . اين پول مصرف بدون توليد است 15 درصد اوراق مشاركت هم معمولا در سالهاي دوم و سوم پس از نشر اوراق مشاركت سال اول براي تأمين بهره چند درصدي سالهاي قبل است و بهره بر بهره است همه اين پول ها بايد با چاپ اسكناس بيشتر تأمين شود چون درقبال فروش ارز يا پول از جائي بدست آمده نيست پس چاپ اسكناس  اضافي ، تورم تمام شده است و افزايش حجم پول در دست مردم تورم عرضه تقاضائي است . وقتي اسكناس بيشتر چاپ ميشود تا اسكناس هاي دست مردم جمع آوري شود اين « فرار من المطر الي الميراب است » اما تبديل شدن پول به باغ ، جمع آوري نقدينگي بدون پرداخت جايزه و يا بهره است . جايزه و بهره اگرچه تورم عرضه و تقاضايي را مهار كند اما تورم تمام شده را بالا مي برد .

        ما همانگونه كه دو نوع قيمت گذاري داريم قيمت تمام شده و قيمت عرضه و تقاضايي تورم هم به دو صورت تمام شده و عرضه و تقاضائي داريم . تورم عرضه و تقاضايي و تورم سطحي است و تورم تمام شده تورم عمقي است . براي احتراز از تورم سطحي پناه بردن به تورم عمقي عيناً مثل فرار از سوختگي سطحي به سوختگي عمقي است . سال اول بعد از رحلت امام راحل به خدمت رئيس جمهور رسيديم و عرض كردم بهره بانكي پرداختي به سپرده ها بعنوان تورم زدائي ، تورم زاست چون بانك آنچه را بعنوان جايزه ميدهد بعنوان بهره تسهيلات پس مي گيرد و آنچه مردم و مولد ها بابت بهره ميدهند در قيمت تمام شده حساب مي كنند و چهل درصد پولي كه مردم بابت خدمات و يا خريد اجناس ميدهند بابت بهره و بهره بر بهره مي پردازند و شما هرچه درآمد نفتي داريد از اين راه از دست مي دهيد و در سفره مردم خبري نيست .

        بهر جهت بايد پول جمع آوري شود اما نه از راه بهره اوراق مشاركت و يا جايزه سپرده گذاري و قرض الحسنه مردم بلكه از راه سرمايه گذاري مردم در آب خيزداري . شعار خودكفائي هم اگر از راه افزايش ده درصدي برداشت آب از چاهها نسبت به نزولات جوي يا ورودي چاهها باشد آن هم مثل مبارزه با تورم سطحي از طريق افزايش تورم عمقي است كشاورزي كه آب براي صد هكتار دارد وقتي سيصد هكتار كشت ميكند و ما خوشحاليم كه خودكفا شده ايم وقتي منبع خشك افتاد و آب چاه هر ساله پائين تر رفت و بكف شكني افتاد چه خواهد شد ؟ كدام بهتر   است ؟ صد هكتار كشت كردن و هرساله برداشت كردن يا چند سال سيصد هكتار كاشتن و بعد تعطيل شدن ؟

        آبادي هاي شما اكنون صد هزار آبادي داريد كه شصت و پنج هزار آن مسكوني است و سي و پنج هزار آن متروكه است . وقتي چاهها خشك شد از شصت و پنج هزار آبادي چندين هزار آبادي ديگر به متروكه تبديل مي شود و بعد از چند سال خودكفائي يك دفعه به هجوم بي رويه به سمت شهرها و اشتغال هاي خدماتي و فرو افتادن توليد و بالا رفتن مصرف مبتلا خواهد شد بطوري كه تزريق درآمد نفت هم از جبران آن عاجز بماند . توسعه محصول بدون توسعه آب چاهها توسعه پايدار نيست ولي رعايت تقدير المعيشه كه يكي از سه ركن كمال است توسعه پايدار   است . « الكمال كل الكمال النفقة في الدين والصبر علي النائبه و تقدير المعيشه »

        تقدير المعيشه يعني توليد و مصرف به اندازه باشد هر چه مصرف از توليد كاهش داشته باشد سرمايه گذاري و ذخيره اقتصادي است و توسعه حقيقي است افزايش مصرف از توليد از اصل خوردن است . مثل اينكه مرغي را كه تخم مرغش را مي خورديم يك شبه ذبح كنيم و جشن مرغ خوري بگيريم و از فردا عزاي پايدار تعطيل تخم مرغ را تحمل كنيم . تقدير المعيشه از خير راحت گذرا گذشتن براي رسيدن به امنيت پايدار هرگونه از اصل خوردني خلاف تقدير المعيشه است . وقتي ضريب رشد مملكتي پنج درصد است بهره پانزده درصدي از مايه خوردن است نه از فرع بانك مركزي مثل همه جا در رأس آن خداشناس كار نشناس و بدنه به عكس آن صدايي كه از بدنه بر مي آيد و از رأس بگوش مي رسد اين است كه در كشور ما نرخ بهره از تمام دنيا پايين تراست زيرا در تمام دنيا نرخ بهره مازاد بر نرخ تورم است و دركشور ما پايين ترخ تورم است . چرا نمي گويند در كشورهاي ديگر نرخ بهره پايين تر از ضريب رشد است و در كشور ما سه برابر ضريب رشد است ؟

        بهر جهت ما در خداشناسي مشكل نداريم . مشكل بزرگان ما كارشناسي است و اين كارشناسي هم از حوزه بايد تأمين شود هم از دانشگاه . همين جنبش نرم افزاري و توليد علم كه رهبري به آن تكيه دارند هم در حوزه و هم در دانشگاه بايد كارساز شود . به اميد روزي كه اين توليد علم به آن باور برسد كه پول اعتباري با بهره و ربا همزاد است و حوزه و هم دانشگاه به اين نتيجه برسد كه اگر همه عالم پول اعتباري را پذيرفتند خودشان عوارض آن را بپردازند ما « يؤمن ببعض و يكفر ببعض » عمل نخواهيم كرد ما كافر به ربا باشيم و مؤمن به پول اعتباري . پول اعتباري تاب مهجوري از ربا را ندارد . « چو در بندي سر از روزن در آرد » سر از مضاربه و مشاركت و جايزه بهره و اوراق مشاركت در خواهد آورد .

        به اميد روزي كه جنبش توليد عمل در حوزه و دانشگاه به ما جرأت ايمان به تأسيس پول اسلام كه غير اعتباري است بدهد و وسوسه كارشناسان خدانشناس توان مردد كردن خداشناسان ما را نداشته باشد . حوزه سالهاست در يك مسئله مانده است كه پول مال است و مثل درهم و دينار .

        تنزل قيمت سوقيه ضمان آور نيست و مهريه دويست توماني يا دو هزار توماني صد سال قبل بايد بصورت مهر المسمي پرداخت شود . فتواي امام راحل هم همين است البته فتواي امام از راه مسئله اقدام زن قابل دفاع است . زن ميتوانست مهر را مطالبه كند و به جنس تبديل كند و نكرد . تنزل حاصل نتيجه اقدام خود اوست اما آنها كه نرخ تورم را ملاحظه كردند و از مجلس شوراي اسلامي گذراندند ضامن تورم را شوهر دانستند و از او مطالبه كردند آنكه استقراض از بانك ميكند ضامن كاهش نرخ پول است يا آنكه به چاپ كننده اسكناس اعتماد كرده و دارايي خود را در ظرف اسكناس ريخته ؟ فتواي امام محكمتر از قانون مجلس است . اما عيب كار در اين است كه اسلام با پول « لا تظلمون و لا تظلمون » كالائي و تحريم ربا برنامه اقتصادي خود را تنظيم كرده و ما مي خواهيم با پول اعتباري « اما تَظلمون و اما تُظلمون » عدالت اقتصادي را فراهم نمائيم .

        ديديد وقتي خواستيد به زن ظلم نشود به مرد ظلم شد اما اگر پول درهم و دينار بود به احدي ظلم نمي شد . در دوره حضرت امام اين جمله را روزنامه رسالت از حقير تيتر كرد كه سيستم پولي ما غلط و غير اسلامي است و همين موجب تورم است در مصاحبه بعدي در توضيح آن عرض كردم هر كس پول رايج را در حكم درهم و دينار بداند اگر «‌ اعلم من في الارض » باشد مجتهد در حكم است او موضوع را نشناخته است پول را شناخته است مشكل حوزه اين است كه مي گويد پول مال است چون درهم و دينار مال است و درهم و دينار پول است اسكناس هم پول است . بحمد ا... از حوزه صداهاي ديگري شنيده ميشود .

        آيت ا... العظمي بهجت در پاسخ به مسئله تنزل قيمت مهريه فرموده است : اعتبار مقوم ماليت پول است و همين صدا اگر دنبال شود به نجات از پول اعتباري و بازگشت به تأسيس پول اسلامي خواهد انجاميد . چرا ؟ چون اگر ما ملتزم به لوازم مقوميت اعتبار باشيم معني آن اين است كه اگر از اعتبار كاسته شود از مقوم ماليت كاسته شده نه از قيمت سوقيه و ضمان آور است مقوم ماليت يعني ماليت اگرچنين است شما يك ميليون تومان امروز را اگر فردا خواستيد بپردازيد از مقوم ماليت كاسته ايد و ضامنيد وقتي نرخ تورم هيجده درصد باشد هر بيست روز يك درصد از قيمت پول كاسته مي شود يا ده در هزار و در دو روز بيش ازيك در هزار و در هر روز بيش از نيم در هزار از ماليت كاسته ميشود يعني از  هر ميليون تومان پانصد تومان  چطور است اگر يك پانصد تومان از يك ميليون كم كنند و به طرف بدهيد مبرء ذمه به عمل  نيامده اگر پول امروز را فردا بدهيد  بري الذمه شده باشيد بعضي از آقايان بين تورم زياد و تورم كم فرق گذاشته اند و مسئله عسر و حرج را بر مبناي خودشان حل كرده اند و عرف را حَكَم تورم شديد و خفيف قرار داده اند .

        يكي از راههاي مهم آزاد سازي انرژي متراكم عالم اسلام شناختن احكام اسلام است و يكي از مهمترين احكام اسلام پول بين الملل اسلام و زبان بين المللي اسلام . چون پول بين الملل اسلام را احياء نكرده ايم از دلار به يورو پناه مي بريم و با آب دارائي اسلام آسياب دشمنان اسلام را بچرخانيم . كاري كه براي يك شب هم مرحوم آيت ا... حاج شيخ فضل ا... نوري نكرد . چون سفير روس به خانه او آمد و بقچه اي همراه داشت وگفت اين پرچم روس است آن را بالا خانه خود بزنيد تا فردا كه مأمورين ميآيند شما را ببرند ما مانع شويم و بگوئيم ايشان تحت الحمايه ماست . حاج شيخ فضل ا... فرمود من در زير پرچم كفر نميروم هر چند اعدام شوم .

        به رسميت شناختن پول اعتباري كفر ، زير پرچم كفر رفتن است . براي فرار از دلار به يورو پناهنده شدن ، همان است كه مرحوم حاج شيخ فضل ا... از آن امتناع كرد . شما اگر پول اسلام را تأسيس كنيد از عسر و حرج پول اعتباري همچنين از پناهندگي به پرچم ديگران خلاص ميشود زيرا پول اعتباري مثل كشتي است و بهره مثل سكان كشتي است . ناخدا براي خروج از طوفان بايد سكان كشتي را بچرخاند و بانك مركزي براي حفظ قيمت پول اعتباري بايد نرخ بهره   را كم و زياد كند . اما پول اعتباري مثل جزيره است امواج دريا او را جابجا     نمي كند . ببينيد ؛ هزار و چهار صد سال قبل يك دينار معادل قيمت گوسفند بوده الآن هم يك دينار معادل يك گوسفند است .

        چون زبان بين المللي اسلام را احياء نكرده ايم با زبان دشمنان اسلام با مسلمانان گفتگو مي كنيم . حوزه و دانشگاه بايستي نه تنها پول و زبان اسلام را احياء كنند كه با توليد علم آموزه هاي ديني را علمي كنند تا بتوانند آنها را عملي كنند تا بتوانند آنها را جهاني كنند ديگران مطالب مزخرف خود را علمي و سپس عملي و بالاخره جهاني ميكنند و ما از ترس آنكه مبادا  بر چسب غير علمي و يا غير عملي يا غير جهاني فكر كردن به دين ما بچسبد رفته ايم از آيات يا روايات يا عرف عقلا شاهدي بياوريم كه اين امر رايج در اسلام هم هست چون اسلام دين منطق است دين عقل است دين خرد است دين خردورزي است پس دين دموكراسي پس دين ليبراليسم است پس سكولار است . علاج كار توليد علم است تا منطق مستقل شود .

        آزاد سازي انرزي متراكم در حج به احياء زبان اسلام است اگر زبان دوم ملل اسلامي زبان اسلام بود يك يا دو ميليون مسلمان هم زبان در مكه و مدينه جمع ميشدند خيلي تصميم هاي مهم ميگرفتند و حج كانون مبادله افكار ميشد . اطاق فكر مسلمانان مجلس تصميم مسلمانان ميگردد « ليشهدوا منافع لهم » آنوقت مصداق پيدا مي كرد .

        آزاد سازي انرژي متراكم در اقتصاد آن وقت ميشد كه مسلمانان پول اسلام را احياء كرده بودند نه با دلار و نه بايورو بلكه با پول اسلامي . قرض بدون بهره انرژي متراكم استعدادها را آزاد ميكرد همه فقيران مستعد و كاري ثروتمند بالقوه ميشدند اما امروزه هر كس بناي بهره گرفتن گذاشت همه براي او كار ميكنند و او بر همه آقائي ميكند .

        آزاد سازي انرژي متراكم اراضي و دشتهاي اسلام به تبديل شدن وجب به وجب صحراها و كوهپايه ها و دشت ها به جنگل هاي انجير ، بادام ، زيتون و انگور و انواع درختان و آزاد سازي انرژي متراكم مردم به آن است  كه همانطور كه آقاي رئيس جمهور در مراسم درختكاري اعلام كرد روزي هرخانواده يك بوستان خانواده داشته باشد اكنون كه بحمدا... همه آبها و همه زمين ها كه
 دشت ها بدليل تصدي گري دولت در كارهائي كه منطق حكم ميكند بايد به دست مردم باشد مثل تجارت و صنعت در دست دولت است .

        ديگر دولت فرصتي براي نظارت برايش نمانده است چون نظارت ندارد به جاي صد هكتار سيصد هكتار كشت ميشود و چاه خشك ميشود دولت حال متوجه شده كه كشاورز و تاجر خوبي نيست . دولت بايد متوجه شود كه آيا مالك خوبي است اگر مالك دولتي ملك خود را آباد كند با چه هزينه اي آباد و با چه هزينه اي نگهداري كرده و چقدر با هزينه احداث و نگهداري نتيجه گرفته شده ؟ طرح حرم تا حرم از قم تا آرامگاه امام چقدر هزينه شده و چه قدر بجامانده
 است ؟ آزاد سازي انرژي متراكم به تبديل مالكيت دولتي به مالكيت مردمي
است . مردم اگر كوير را هم مالك شوند كوير را هم آباد مي كنند .

        عملكرد آقاي قلي زاده در كوه سفيد در دشت كوير شاهد زنده است .          برگرديم به مسئله مقوم بودن اعتبار براي ماليت پول ، شما اگر ملتزم به لوازم خود باشيد به عسر و حرج مي افتيد . به اميدروزي كه توليد علم در حوزه كارشناسي موضوع و در دانشگاه كارشناسي حكم را در پي داشته باشد . حوزه بپذيرد پول رايج مال نيست و دانشگاه بپذيرد كه ربا مضر است و ضروري نيست همانگونه كه بعضي از دانشگاهيان مسيحي به آن رسيده اند دانشگاه بپذيرد كه پول رايج اعتباري از بمب اتم بدتر است همانگونه كه اقتصاد دانهايي از مسيحيت به آن رسيده اند .

        در غير از مسئله پول و مسئله آب كشاورزي در مسئله صنعت هم ما تقدير المعيشه را مراعات نكرده ايم . ايران خودرو سالانه بيش از هفتصد هزار خودرو وارد مجموعه ناوگان شهري مينمايد و قرار است مجوز همين مقدار خودرو براي وارد كردن ماشين داده شود .

        آيا دولت ظرفيت سازي براي كشش خيابانها و يا تهويه شهرها جهت اين همه خودرو نموده است ؟ تا ديروز براي باران نماز باران خوانده ايم براي تهويه چه دعائي بايد بكنيم .

        بايد قرآن بخوانيم ، نه براي مرده ، براي خودمان . «‌ ان ا... لا يغيرُ ما بقومِ حتي يغيّروا ما بانفسهم » ما اگر هواي خودمان را پاك نكنيم خدا بدليل آنكه انسانهاي خوبي هستيم مجاري خلقت را تغيير نمي دهد .

        اگر ما اندازه نگهداري و تقدير المعيشه را كه فرمان عقل و اديان است پيشه نكنيم « يغيرو بانفسهم » را رعايت نكرده ايم . نبايد انتظار « يغير ما بقوم » را داشته باشيم .

 

                   نكوهش نكن چرخ نيلو فري را        

                                                  برون كن ز سر باد خيره سري را

                 تو چون خود كني اختر خويش را بد

                                                  مدار از فلك چشم نيك اختري را

 

        ما اگر ميخواهيم ديگران را به دين خود دعوت بكنيم نبايد به زبان بسنده كنيم كه گفته اند «‌كونوا دعاه الي ا... بغير السنتكم » بغير زبان دعوت كردن ديگران بسوي خدا به چه معني است . زبان تقدير المعيشه زبان قانون پذيري ، زبان ظرفيت سازي ، زبان بهره برداري بهينه از امكانات .

        اگر ما بهره برداري كمترين را از بيشترين امكانات خود نمائيم در عمل مردم را بدوري از دين خدا ترغيب كرده ايم .

        اين همه اراضي داريم چه استفاده اي از آنها مي كنيم سالي يكبار محل چراي چند روزه گوسفنداني را داشته همان كار را كه اردني ها و ساير اعراب مي كنند . فقط چراي چند روزه . اما اسرائيل اين اراضي را با حفر چاه و شبكه آب رساني تحت فشار به باغ هاي سيب و پرتقال و انواع زيتون تبديل ميكند و محصول آنرا به اروپا صادر ميكند اما اردني صحرا و بيابان دارد . در نتيجه در اسرائيل باران باندازه ظرفيت سازي آن و در اردن به اندازه ظرفيت آن ميبارد .

        « كماء انزلنا من السماء فسالت اوديهٌ بقدرها »‌ وادي باندازه ظرفيتش مجراي آب ميشود . همين مقدار گوسفند كه داريم اگر بخواهند تنها از طريق چرا سير شوند اگر همه شهرها را هم به مرتع تبديل كنيم باز زمين كم خواهيم داشت . چنگيز خان شهر نيشابور را با خاك يكسان كرد يك ميليون را كشت و سگ و گربه را هم قتل عام كرد و به جاي آن شهر ، جو كاشت !

        هر چه بيابان داريم اگر از آب هاي زير زميني برداشت كنيم و به باغ تبديل نمائيم هم هواي لازم بدست ميآوريم هم نزولات جوي افزايش پيدا ميكنند هم ميزان ذخيره سازي آب در منابع زير زميني افزايش مي يابد براي پروانه چاه ، كشت گندم در اولويت اول نيست چون مصرف كننده منابع زير زميني است اولويت اول درخت هاي طويل العمر مانند زيتون است زيتون گونه اي است كه علاوه برطويل العمر بودن تا دو هزار سال و بهمين دليل ريشه در اعماق بسيار پائين پيدا ميكند درختي است كه برگ ريزان ندارد و پناهگاه خاك زراعي از ضربات باران است و علاوه بر آن هميشه سبز بوده و هميشه هواي آلوده را گرفته و هواي پاك بر ميگرداند .

        شما با تشويق احداث باغ ها از طريق مشاركت مردمي به اين نيازها خدمت   كرده ايد :

        1 ) ميدانيم با تورم قدرت خريد پول كاهش پيدا ميكند و مردم براي جبران اين كاهش ، پول را به طلا و يا كالائي مثل يخچال و فريزر و تلويزيون تبديل مي كنند فعلاً طلا پائين نگهداشته شده و تبديل پول به طلا مشكل را حل نمي كند اما اگر تمهيدي انديشيده نشود هجوم مردم براي خريد كالا هاي فوق قيمت آنها را سرسام آور بالا مي برد دولت پرداخت بهره به سپرده هاي دراز مدت و ميان مدت و كوتاه مدت را ترتيب داده است .

        پس دولت براي نگهداري بيست ميليارد تومان اگر بيست درصد بهره سالانه بدهد بايد سالي چهار ميليارد تومان هزينه سپرده گذاري بدهد . يعني چهار ميليارد اسكناس اضافه چاپ كند .

        با احداث باغ ها پول عملاً به كار و اشتغال و احياء آب خيز ها و تهويه شهرها تبديل شده بي آنكه هزينه اي براي دولت داشته باشد .

        2 ) سطح آب هاي زير زميني وقتي از ده متر كمتر باشد چاه فاضل آب كشش ندارد دولت در سالهاي پر باران پيشنهاد داده است چندين ميليارد براي انتقال اين آب به درياي نمك هزينه كند اگر اين آب ها بمصرف تأسيس باغ برسد بي آنكه دولت هزينه اي كرده باشد سطح آب زير زميني جنوب شهرها كاهش خواهد يافت .

        3 ) مردم وقت اضافي دارند و همه برايشان صحيح نيست مسافر كشي كنند اگر بازنشسته ها اين وقت اضافي را در باغ ها كار كنند وقت مضري به يك وقت نافع مبدل شده است .

        4 )‌ كوه پايه ، و حواشي رودخانه با اين قطع اشجار كه در گذشته بوجود آمده است خاك زراعي خود را از دست ميدهند با غرس اشجار اين خاك تثبيت شده و به عاملي براي پركردن درياچه و كاهش كشش رودخانه ها نمي انجامد .

        5 ) با افزايش ناوگان ماشين ها و تمركز آن در درون شهر مي بينيم چه مشقتي براي مردم بوجود ميآيد و اگر بخشي از اين ناوگان عظيم به جاي حضور در مراكز شهر به باغ هاي احداثي در اطراف شهر بروند و مستقر شوند فرجي براي شهرستان خواهد بود .

        6 ) با افزايش باغ ها ، تهويه شهرها و دفع هواي فاسد آن عملي خواهد بود لااقل تا زمانيكه ميزان ماشين ها در حال افزايش است ميزان غرس اشجار و تربيت باغ ها هم در افزايش باشد تا تعادل برقرار شود .

        7 ) مهمترين عامل براي احياء فرهنگ كار ، تأمين فضاي اشتغال است . در برج هاي ژاپن فضاي اشتغال تأمين است چون در آنجا قطعات را مونتاژ ميكنند اما در كشو ما كه كارخانه ها باندازه يك شيفت هم قطعه ندارند برج ها فضاي اشتغال نيست .

        پس بايد براي برج نشيني تدبيري انديشيد كه فضاي اشتغال داشته باشد طرح احداث باغ هاي كوچك براي تأمين فضاي اشتغال است طرح فلاحت درفراغت در راستاي اهداف فوق بوده و تمام اراضي بمالكيت ثبت نام كنندگان در مي آيد و سند بنام آنها صادر مي شود .

درآمد آنچه از محل اين برنامه بدست ميآيد شخصي نيست تنها يك درصد در ضرورتهاي باني مديران اجرائي و غير آن مجاز است كه برداشت شود و آن هم براي پيشگيري از تعطيلي كار بدليل حوادث احتمالي است .

 والــسلام
محي الدين حائري       /////////حال بااین توضیحات کارشناسی شده حضرت ایت الله حائری شیرازی متاسفانه اخیرا سایه سیاست برسر باغداران منطقه سیاخ دارنگون به ویژه فاز1فلاحت یعنی باغستان فدک سنگینی نموده وافرادی که بیش از12سال بهترین اوقات خودراصرف بایر کردن زمینهای لم یزرع نموده وهم اکنون که زحمات آنان به بار نشسته متاسفانه عده ای کوته فکرکه  هر گردی را گردو دانسته واین منطقه زیبا که موجبات کاریابی تمامی اهالی کدنج وتوابع راشامل شده رادربوغ وکرنا قرار داده وزحمات این مردخلاق را زیرسوال برده وبه جای تشویق وترغیب یاس وناامیدی را در بین باغداران ایجاد نموده اند .

 
 
 مدیریت سایت مظلومین شیمیایی ایران:غلام دلشاد


مطالب مشابه :


مزاياي ميله تعادل (استرس بار) در اتومبيل

سمند .و 206 حدود 75 تا 85 ريو و مزدا 80 تا85 ماكزيما . 145تا 160 هزار در بازار قيمت منطقه ازاد




محاسن و معايب عايق درب موتور خودرو

و نصب كنيم قيمت ان براي پرايد در حدود ۱۵ ريو ۱۷ تا ۲۰ و ۲۰۶ حدود منطقه ازاد




قیمت خودرو های سایپا

منطقه ازاد انزلی سری 6 . قيمت به تفکيک رنگ ريو مجهز به سيستم ضد




روابط خارجي جمهوري اسلامي ايران با كشورهاي آمريكاي لاتين

مي‌آيد؛ منطقه‌اي سياسي منطقه‌اي نظير گروه ريو به منظور از نظر قيمت و




خودرو ال 90(تندر)

نظر كلاس مزدا 323، پژو 405، پژو 206 صندوق‌دار فيات پاليو ،سيانا،كيا ريو منطقه ‌اي و




ترخیص ترخیصکار ترخیص کالا

،حمل و نقل بین المللی،مجوز رسمي حق العملكاری،تشریفات گمرکی، ترخیص کالا،گمرك بازرگان ،گمرك




خودروهايي كه امسال با ايراني‌ها خداحافظي كردند

به عدم موافقت شركت صاحب برند ريو قيمت خودرو کاهش ورود خودرو در منطقه ی آزاد




طرح فلاحت درفراغت را ارج نهید.

اسرائيل و متحدان آنها و رواني شدن نظاميان اسرائيل بود تفاوت در آزاد شدن انرژي متراكم




كورس خارج از مستطيل سبز بازيكنان فوتبال

اما اينجا خيابان سرباز كرمان واقع در منطقه پايين و ريو را به شه ،‌قيمت




برچسب :