متن برنامه معرفت - اندیشه های حکیم ملاصدرا

 


چرا ملاصدرا نام اندیشه خود را حکمت متعالیه نهاد؟


ج= خب بعد از مولوی می‌خواهیم وارد اندیشه صدرالمتألهین شویم و کسی است که خیلی از قله‌های فکر و اندیشه را فتح کرد معضلاتی در فکر فلسفی و کلامی در جهان اسلام بین متکلمان و فیلسوفان بود که به جایی نرسیده بود که ملاصدرا حل کرده و به خوبی و فیلسوف کم‌نظیری است و مسایلی را حل کرده که در موضوع الهیات که حوزه کمی نیست به حل معضلاتی دست یافته که در تمام تاریخ متفکران یهود و مسیحیت و حتی اسلام لاینفک مانده بود و عظمت او در این است که این معضلات را به خوبی می‌شناخت.
چرا حکمت خود را حکمت متعالیه می‌گوید من تفسیر خودم را می‌گویم خودش جایی می‌گوید که من در آغاز در بدایات بافیلسوفان هستند یعنی با فیلسوفان اما در پایان جدا می‌شوم از آن‌ها ـ او جز متکلمین نیست و فیلسوف و حکیم است و در علم کلام و فقه و مُحدَث هم تبحر بسیار دارد و فیض کاشانی شاگرد ایشون است که یک محدث بزرگ است ـ در وجود تشکیک قائل است و به معنی شک نیست در اصطلاح فلسفی یعنی یک چیزی دارای مراتب گوناگون است اختلاف دارد اما اتحاد هم دارد مثل نور که مراتب کم داریم و مرتبه زیاد داریم مثل نور خورشید و شمع هر چیز کم و زیاد دارد اما یک جنس است و یک وحدت است و اختلافی که در آن اتحاد است به آن تشکیک می‌گویند و صدرالمتألهین در وجود به تشکیک قائل است.
مرتبه اعلای وجود واجب الوجود است و نقص و عیب ندارد و زوال ندارد و حدوث ندارد و عدم نمی‌پذیرد یک موجودی هم هست که در معرض تحول است و نقصی در آن قرار دارد و تحول پذیر است همه اینها موجود است اما با هم فرق دارند، پشه، انسان و به آن تشکیک می‌گویند. صدرالمتألهین نه تنها در وجود تشکیک قائل است در معرفت هم تشکیک قائل است حتی در فلسفه خود هم تشکیک قائل است موضوعاً، محمولاً و ماهیتاً.
اگر معرفت ذو مراتب است فلسفه هم می‌تواند مراتب داشته باشد من متعالی بودن ملاصدرا را در رساله عرشیه. با استناد به آیات قرآن می‌گوید: حکمت را دو قسم می‌کند: یک حکمت تحصیلی است و یک حکمت اعطایی است که خداوند می‌دهد و می‌گوید حکمت من اعطایی است از جانب خداوند و خداوند به کسی نمی‌دهد از این نوع. وقتی می‌رود پیش میرداماد ابتدا میرداماد او را می‌ترساند که نیا در این وادی اگر اهل عمل نیستی ای کسانی که حکمت تحصیل می‌کنید بدانید که شما دائم در معرض خطر انکار هستید حتی انکار وجود. راه حکمت را کسی که نخواهد اهل عمل شود راه بی‌دینی است و تو ای جوان اگر در خود توانایی عمل را نمی‌بینی در تحصیل حکمت بر نیا به سایر علوم برو.
اینجا احساس می‌شود که حکمت را به حکمت عملی و نظری تقسیم می‌کند: چه تفاوتی بین حکمت عملی و نظری است؟
میرداماد درست می‌گوید خود من هم که فلسفه تدریس می‌کنم 50 سال است از فردوسی تا تهران الان به دانشجویان جدید می‌گویم چرا آمدید فلسفه بخوانید اول می‌ترسانمشان و عقیده من این است که فلسفه وادی خطرناکی است شک در آن می‌آید برای انسان حیرت می‌آید (فلسفه خطرناک است) وادی‌های سهمناک البته کسی که درست فلسفه را بخواند تحولات سهمناکی در اندیشه انسان به وجود می‌آورد.
عظمت در خطر است انسانی است که اهل خطر نیست عظیم نیست انسانی که عافیت طلب است نه خطری برای او پیش می‌آید نه بزرگ می‌شود و نه عظمتی به وجود می‌آید زندگی خوب کردن خطرناک است زندگی بی‌خطر زندگی حیوانی است : دل به دریا زدن و دم نزدن می‌خواهد / هر کسی را نرسد زندگی طوفانی .
فلسفه اگر خراب کند نابود می‌کند انسان را و اگر هم ساخت خوب می‌سازد انسان را و انسان فیلسوف عارف و خیلی بالاتر از بقیه مردم است و قابل مقایسه نیست.
فلسفه ذاتاً نظر است. ( من نظر را بدون عمل نمی‌دانم )و خیلی‌ها می‌دانند اما عمل نمی‌کنند چرا؟ دکتری که در مذمت سیگار می‌گوید اما خود می‌کشد آن پزشک یا به درستی به خطر آتش آگاه نبوده یا در کشیدن نفعی می‌داند که از ضرر بیش‌تر است هر کجا نظر است عمل است و هر چه نظرت بالاتر باشد عملت ظریفتر است عمل منشأ نظر است یا به نظر منشأ عمل است؟ عملی که بدون نظر باشد که فایده ندارد و نظر مقدم بر عمل است. اما خود عمل هم می‌تواند انسان را آماده‌تر کند برای نظر بهتر و هر چه عمل سنجیده‌تر باشد تجربه‌ بهتری پیدا می‌کند و بهتر می‌شود و به نظر عالی‌تری می‌رسی.
حتی در عبادات کسی که چیزی نمی‌داند و هیچ چیز نمی‌داند و عمل می‌کند معنی ندارد خود عبادت باعث تزکیه نفس می‌شود از سلسله نفسانیات جلوگیری می‌کند و جلوگیری از نفسانیات می‌شود و شما را آماده‌تر می‌کند برای ارتقای بیش‌تر در مقام نظر. نظر بدون عمل از محالات است.
عمل از نظر نشأت می‌گیرد عمل هم می‌تواند ذهن انسان را آماده کند در باطن برای ارتقای بیش‌تر در مقام نظر.(کتاب شعاع اندیشه و فیلسوف در اندیشه سهروردی)
عمل هر اندازه زیاد باشد اگر معرفت پشتش نباشد فایده ندارد ارزش عمل به ارزش معرفت است. حدیث: نیّتُ المومنُ خَیرٌ مِن العَمل: همه فقها هر عملی را مشروط به نیت دانسته‌اند و اگر نیت نباشد آن عمل باطل است. در نماز اگر نیت نباشد عمل باطل است همه فقها همین فتوی را می‌دهند. حالا نیت چیست؟ فکری است یا بدنی؟ نیت ذهنی است و در اندیشه‌ است و از سنخ فکر است اگر بدون نیت هیچ عملی صحیح نیست پس بدون نظر آیا عمل هست؟


                         فکر آن باشد که بگشاید رهی        راه آن باید که پیش آید شهی
استاد وقتی ملاصدرا به میرداماد مراجعه کرد ملاصدرا را ترساند از فلسفه که در این وادی نیا که راه پرخطری است سرانجام توجیه می‌کند یه چیز را عمل کند: 1. به انجام تمام واجبات دین اسلام 2. پرهیز از هر چیز که نفس بوالهوس را تشویق می‌کند. مبارزه با نفس ـ ملاصدرا می‌گوید همین باعث شد که من دنبال دین بروم و هم دین باعث می‌شود که حکمت توسعه پیدا کند و حکمت در خدمت دین باشد بسیار خوب است عده‌ای می‌گویند آنچه او جمع کرده حکمت مشائی و حکمت‌های مختلف است.
ـ من دانشجویان را می‌ترسانم که آگاهانه وارد این وادی شوند. صدرالمتألهین را بعضی می‌گویند میان رشته‌ای. اصلاً یک فیلسوف التقاطی است و منتقدین گفته‌اند و انتقادهای شدید یا اخباریان یا طرفداران اصالت ماهیت گفته‌اند یا مخالفین فلسفه یا حتی فلاسفه‌ای که مخالف فیلسوف او بودند و می‌گویند:
از هر چیزی از عرفان و فلسفه و فلسفه مشاء چیزی جمع کرده و نوشته.
ملاصدرا هم علم کلام چه اشعری و چه معتزلی به خوبی می‌دانسته هم عرفان، هم فلسفه مشاء، هم فلسفه اشراق را به خوبی خوانده و هیچ کس سهروردی را به خوبی او نخوانده یک ورق پاره‌ای در وادی عقل نبوده مگر اینکه ملاصدرا خوانده هم در معارف عقلی و هم نقلی. میراث هزار ساله فرهنگ اسلامی در دست ملاصدرا بوده اما خواندن را احاطه داشتن به همه مکتب‌های گذشته به معنای التقاط نیست و چه بسا اگر نخوانده بود فیلسوف خوبی نبود. می‌شود پزشک خوب بود و تاریخ پزشکی را ندانست اما نمی‌شود فیلسوف بود و تاریخ فلسفه را ندانست.
آمد همه گذشته را در خود هضم کرد و از نو چیزی نو ساخت آن‌که ابداع کرد و نو کرد التقاط نیست که چیزی از جایی بیاورد آن‌ها فلسفه ملاصدرا را نفهمیده‌اند. نوآوری التقاط نیست حرکت جوهری التقاط نیست جسمانیت، الحدوث و روحانیت البقا در بسیاری معارف بر آن هست التقاط نیست. همه معارف را به خوبی دانسته بود و خود یک فیلسوف نوآور و مبدع است و متأسفانه در طول این 400 سال هنوز جا دارد که ملاصدرا مورد کنجکاوی قرار گیرد و تازه‌های تفکرات او را بیرون آورد و آشکار شود.
ـ مسئله حل معاد جسمانی: اتحاد عاقل و معقول. برهان تشخص، برهان صدیقین با تقریر نو ایشون التقاط نیست. کسانی که او را التقاط گفته‌اند نادان هستند همه معارف قبلی را به خوبی خوانده بود حتی علم حدیث، ایشون فقیه بود، حتی علم کلام و معارف عقلی که تخصصی داشت صدرالمتألهین فیلسوف نوآور مبدع است.
معارف را ایشون حل کرده و مسائل دینی و کلامی که متکلمین از عهده حلش برنیامده او حل کرده است.
استاد 3 مشکل می‌شود پیدا کرد: 1. عدم فهم فلسفه ملاصدرا 2. مطالعه اندیشه‌های ملاصدرا متودولوژی خاصی می‌خواهد 3. شارحین ملاصدرا به مشرب مشاء او را تفسیر کرده‌اند یا اشراقی تفسیر کرد، ملاصدرا خودش به عنوان راز سر به مهر باقی مانده ـ کتاب فکر فلسفی دینانی ـ .
ایشون صاحت آیات و روایات را خوب درنوردیده و آنچه را یافته هضم و فهمش برای ما مشکل است فهم فلسفه صدرالمتألهین آسان نیست و بس که ایشون خوش عبارت و روان است و بعضی که روان می‌بینند فکر می‌کنند فهمیده‌اند در غالب الفاظ روان اسرار و نکات پیچیده است.
ـ همان طور که فلسفه سینه به سینه بوده و الهیات آن، هر استادی باید استاد خوب دیده باشد و خودش ناقص و ناروا دیده باشد به دیگری هم ناقص و ناروا می‌گوید. ـ ظرایف فلسفه ملاصدرا را استاد خوب می‌خواهد ـ . ملاصدرا تا 100 سال بعد از وفاتش هنوز چندان شناخته شده نبود می‌گفتند فاضل شیرازی تا زمان میرمحمد تقی الماسی، ملا علی نوری، آقا علی مدرسی نوری، استاد حاج ملا هادی سبزواری و خودش دقت کردند در فلسفه او از آن زمان صدرالمتألهین شد.
الهیات به طور کلی سخت است حتی الهیات شفای ابن سینا. فلسفه‌ای که الهیات ندارد چندان سخت نیست عمیق است اما ذهن متوسط می‌تواند یاد بگیرد اما الهیات ظرایفی است که باید استاد فرهیخته‌ای در آن باشد و یاد بگیرد.
فلسفه ملاصدرا اهمیتش در الهیات است اگر چه او در طبیعیات هم در پرتو الهیات می‌بیند سفر نفس را هم در طبیعیات می‌بیند هم الهیات و به نفس ناطقه جذبه الهی می‌دهد و بعضی نفس را جذبه طبیعی می‌دانند. این نکات ظریفی است. ملاهادی می‌گوید شیخ سهروردی توصیه کرد که اربعین بگیرد بعد حکمت و اشراق را درس بگیرید خواند ملاصدرا 2 اربعین می‌خواهد و یک استادی می‌خواهد که این‌ها را لقمه لقمه کند و دهن بگذارد. ملا اسماعیل واحدالعین لقمه لقمه به دهان حاجی ملاهادی سبزورای گذاشته و فیلسوف دیگری است که عمقش بیشتر است. آقا علی مدرس ذنوبی است حاجی سبزواری مقام معنوی بسیار بالایی دارد فوق‌العاده مقام معنویت دارد غیر از این‌که فیلسوف طراز اول است. جنس حکمت ملاصدرا آسمانی است و برای دریافت ایشان هم به صاحت قرآن و حدیث و هر کجا اوج می‌گیرد تضرع نیمه های شب و... ذهن ما روشن شده راجع به تألیف حکمت و جایگاه اندیشه ملاصدرا.

                                  الا ای همنشین دل که یارانت برفت از یاد
                                          جهان فانی و باقی فدای شاهد وساقی
                                                 مرا روزی مباد آن‌دم که بی‌یاد تو بنشینم
                                                   که سلطانی عالم را طفیل عشق می‌بینند


مطالب مشابه :


مسئله کلیات از دیدگاه صدرالمتألهین شیرازی و ملاحظات انتقادی در باب آن

مسئله کلیات از دیدگاه صدرالمتألهین شیرازی و دكتر مسعود اميد عضو هيئت علمي دانشگاه




پژوهش و تحقیق در مورد وضعیت دانشگاههای کشور

۲- دانشگاه غیرانتفاعی امام رضا (ع) ۷- موسسه آموزش عالی غیرانتفاعی صدرالمتالهین




اعلام نتایج نهایی دهمین دوره مسابقات انجمن بتن آمریکا - شاخه ایران در سایت رسمی مسابقات

تیم بتن دانشگاه آزاداسلامی واحد اسلامشهر دانشگاه صدرالمتألهین (صدرا) 3. مهندس




تمام دانشگاه های مردانه و زنانه کنکور/ ۲۹ دانشگاه تک جنسیتی دانشجو می پذیرند

دانشگاه پیام نور - تمام دانشگاه های مردانه و زنانه کنکور موسسه غیرانتفاعی صدرالمتالهین-




شما صدرایی هستید یا آل طه هایی؟!

دانشجویان مخابرات دانشگاه صدرا - شما صدرایی هستید یا آل طه هایی؟! - تاسیس وبلاگ : 1390/7/17




متن برنامه معرفت - اندیشه های حکیم ملاصدرا

او در حدود سال های‌ 1352 تا 1362 در دانشگاه‌ مشهد به اندیشه صدرالمتألهین شویم و کسی




سخنرانی دکتر دینانی در همایش «فلسفه و راه زندگی»

او در حدود سال های‌ 1352 تا 1362 در دانشگاه‌ مشهد به‌ تدریس بزرگداشت حکیم صدرالمتألهین




164 تشکل دانشجویی خواستار اخراج موسوی از تربیت مدرس شدند

۴۴- بسیج دانشجویی دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی ۴۸- بسیج دانشجویی دانشگاه صدرالمتالهین




نگاهی به آرای تربیتی صدرالمتألهین شیرازی

نگاهی به آرای تربیتی صدرالمتألهین دکتر منصور مرعشی، اهواز، دانشگاه شهید چمران1390.




برچسب :