بررسی مقايسه اي ویژگی های شخصیتی خلبانان، پزشكان و معلمان

منیر صادقیان،کارشناسی ارشد روان سنجی/ دکتر سید احمد جلالی استادیار دانشگاه تهران مرکز

چکیده:

هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه نوع شغل و ویژگی های شخصیتی است. جامعه آماری پژوهش را خلبانان، پزشکان، و معلمان تشکیل می دهند، از هر یک از گروه های شغلی به روش نمونه گیری در دسترس، 30 نفر انتخاب و با پرسشنامه MMPI و مصاحبه تکمیلی مورد ارزیابی قرار گرفتند. در تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی، تحلیل واریانس یک راهه (ANOVA)، آزمون تعقیبی توکی، استفاده شد. نتایج نشان داد که بین نوع شغل و ویژگی های شخصیتی افراد رابطه وجود دارد. بر این اساس، در بین خلبانان ميزان برافراشتگي مقياس های L و HY از سایر مقياس ها بیشتر بود ضمن این که برافراشتگي اين مقياس ها، در بين خلبانان بالاتر از دیگر گروه های شغلي است. ميزان برافراشتگي مقياس K در بين پزشکان از ساير مقياس ها بيشتر بود که برافراشتگي اين مقياس، در بين پزشكان نیز بالاتر از ديگر گروه های شغلي است. و معلمان نيز در مقياس های D, Pd, Pt, Pa برافراشتگي نشان دادند.

کلید واژه ها: شخصیت – شغل-  پرسشنامه MMPI

 Monir Sadeghian, M.A/ S.A Jalali, Ph.D

The present research was conducted in order to compare the result obtain from administration of  MMPI. In this study subjects (pilots, physicians, teachers) were randomly selected and tested. The subjects were also interviewed after the test administration. The results were analyzed using; descriptive statistics, One-way Anova, Post Hoc Tukey. The yielded result indicate that pilots were high in L & Hy factors, which also were significantly higher than factors of two other groups. The physicians were high in K factor, which also were significantly higher than other two groups. The teachers were high in Pa, Pt, Pd & D factors

Key Words: personality – Occupational -Minnesota Multiple Personality Inventory

 

چگونگی شخصیت افراد در سازگاری شغلی اهمیت زیادی دارد. بعضی مشاغل برای افراد سر به زیر و ساکت مناسب است درحالی که تعدادی از مشاغل برای افرادبرون‌گرا و سازگار مناسب به نظر می‌رسد. توانایی سازگاری اجتماعی سهم بزرگی در موفقیت شغلی دارد در بعضی از مشاغل روی انواع خاصی از مهارت‌های اجتماعی تاکید می‌شود در مقابل برای برخی دیگر از شغل‌ها افراد آرام ودرون‌گرا مناسب هستند (حسيني، 1379). سازش و هماهنگی بین نوع شخصیت و نوع محیط باعث سازگاری بیشتر با شغل و حرفه می‌گردد و این به نوبه خود به رضایت خاطر منجر می‌شود. از این رو تلاش می شود تا افراد در مشاغل مناسب گمارده شوند. (نادری، 1386).

نظر به اهمیت مطالعه شخصیت و نقش آن در شناخت رفتار، طبیعی است تصور کنیم در سراسر تاریخ روان شناسی جایگاه ویژه ای به شخصیت داده شده است. از شخصیت تعاریف گوناگونی به عمل آمده است که هر کدام بر یک تئوری ویژه مبتنی است (شولتز، 1996). به موجب تعریف مورفی  (1991) شخصیت عبارت است از مجموعه ای از ویژگی های مشخص که الگوی نسبتا پایداری از پاسخ به موقعیت های مختلف به دست می دهد. منظور این است که با وجود یکسان نبودن رفتار شخص در موقعیت های مختلف، الگوی رفتاری او از پایایی و ثبات نسبی برخوردار است.

صاحب نظران، قدیمی‌ترین طبقه بندی تیپ شخصیتی را به بقراط و جالینوس از حکمای یونان باستان نسبت داده‌اند. بقراط شخصیت افراد را تحت تاثیر 4 خلط (مایع) یعنی خون، بلغم، صفرا و سودا تصور می‌کرد و معتقد بود بر اساس این چهار خلط است که سنخ های مختلف شخصیت شکل می گیرد. او دموی مزاج ها را شاد و پر انرژی، بلغمی مزاج ها را راحت طلب و بی خیال، صفراوی مزاج ها را مالیخولیایی و افسرده، سودایی مزاج ها را عجول و عصبانی می دانست (کریمی، 1378).

در قرن نوزده رفته رفته تئوری جمجمه شناسی گال در اروپا شکل گرفت. وی به 37 نقطه مغز اشاره کرد و معتقد بود از روی برجستگی ها و فرورفتگی های جمجمه می توان به استعدادهای ویژه افراد پی برد. در اوایل قرن بیستم توجه روان شناسان به تیپ های بدنی جلب شد. کرچمر (1925)، و شلدون  (1954) با اعتقاد به این که "بیماری های خاص روانی با ویژگی های خاص بدنی همراه است"، طبقه بندی هایی را ارائه دادند. با گرایش روان شناسی به سوی علمی شدن  کوشش هایی در کارهای آن ها به عمل آمد تا این طبقه بندی جنبه علمی بخود بگیرد. ولی با وجود تمام تلاش‌ها به سبب انتقادات صحیحی که به آنها وارد شد، اعتبار علمی آنها کاهش یافت (راس، 1386).

این وضعیت چندین دهه ادامه داشت تا با ظهور فروید  در صحنه روان شناسی بحث درباره روان و ماهیت آن جانی تازه یافت. نظام روانکاوی او نخستین نظریه رسمی شخصیت بود و تا به امروز نیز شناخته شده ترین نظریه شخصیت محسوب می شود. فروید غرایز را نیروی محرک شخصیت معرفی می کند. از نظر فروید غرایز را می توان صرف نظر از تعدادشان در دو مقوله غرایز زندگی و غرایز مرگ گروه بندی کرد. در این رابطه او برای غریزه جنسی و پرخاشگری اهمیت بسیار قائل بود. فروید در تشریح ساختار شخصیت سه ساختار بنیادی را مطرح ساخت: نهاد، خود، فراخود. نهاد مطابق اصل لذت، خود مطابق اصل واقعیت و فراخود مطابق اصل وجدان عمل می کند. او با روش های تداعی آزاد اندیشه و تحلیل و تفسیر رویاها و تحلیل لغزش های کلامی به بررسی جنبه های ناخودآگاه ذهن پرداخت (شولتز، 1990).

در حال حاضر نیز بسیاری از آزمون های شخصیت و آزمون هایی که به عنوان ابزاری مناسب ارزیابی شخصیت محسوب می شوند، از نظریه فروید الهام گرفته اند (بوچر ، 2007).

دیدگاه های فروید مخالفان سرسختی هم داشت برای نمونه می توان به یونگ  اشاره کرد. يونگ بر خلاف فروید زیست مایه (لیبیدو) را صرفا انرژی جنسی نمی دانست. نظام شخصیتی وی به 3 نظام خود، ناهوشیار شخصی و ناهوشیار جمعی تقسیم می شود. او در زمینه طبقه بندی شخصیت دو نگرش درونگرایی و برون گرایی و چهار کارکرد فکری، احساسی، حسی و شهودی را که بر اثر تعامل با هم هشت سنخ روان شناسی را به وجود می آورند ارائه کرد.

مزلو  بنیانگذار و پدر معنوی جنبش انسان گرایی نیز، روانکاوی و رفتارگرایی را به شدت مورد انتقاد قرار داده و سلسله مراتبی از نیازها یا نردبانی از انگیزه ها را ارائه کرد، به باور او نیازهای روی پله های پایین نردبان باید ارضا شوند تا نیازهای پله های بعدی خودنمایی کنند. هر قدر رتبه نیازی در سلسله مراتب نیازها بالاتر باشد، قوت آن کمتر است. این نیازها به ترتیب عبارتند از: 1- نیازهای فیزیولوژیايي 2- نیاز به ایمنی 3- نیاز به عشق و تعلق داشتن 4- نیاز به احترام 5- نیاز به خود شکوفایی (شولتز، 1990).

کتل  به تحلیل و طبقه بندی مفصلی درباره صفات شخصیت دست زده است.صفات، عواملی شخصیتی است که با روش تحلیل عاملی از توده انبوهی از اندازه گیری های انجام گرفته بر روی آزمودنی ها، استخراج شده است. صفات گرایش های واکنشی نسبتا پایدار یک شخص هستند، و واحدهای بنیادی شخصیت فرد را تشکیل می دهند. او صفات را به دو دسته صفات عمقی و صفات سطحی طبقه بندی کرده است. صفات عمقی از نظر او با ثبات و پایدار هستند و عناصر اساسی شخصیت فرد را تشکیل می دهند، پرسشنامه شانزده عاملی شخصیت وی بر این اساس تدوین شده است (کوپر، 1998).

به اعتقاد بسیاری از نویسندگان‌،‌ وجود تناسب بین شخصیت و ویژگی‌های شغلی و سازمانی باعث ایجاد رضایت بیشتر فرد، ایجاد انگیزه‌های درونزا، افزایش کارایی،خلاقیت ومسوولیت‌پذیری خواهد شد. عوامل موقعیتی دو تاثیر عمده بر شخصیت دارند: 1- بر شخصیت فرد تاثیر می‌گذارند 2- باعث آشکار شدن ویژگی‌های فرد می‌شوند به عبارت دیگر برخی ویژگی‌های شخصیتی فقط در شرایط خاص خود را نشان می‌دهند (استيفن پي، 1381).

جان هالند معتقد است افراد از لحاظ استعدادها، علائق و توانايي‌ها و ديگر خصوصیات شخصيتي با يكديگر متفاوتند. موفقيت در انجام كار نيز مستلزم توانايي و استعداد خاصي است. برنامه‌ريزي دقيق و منظم جهت هدايت شغلي افراد نه تنها كمك ارزنده‌اي در جهت بازدهي و رونق اقتصادی جامعه است، بلكه سبب رضایت و موفقيت بيشتر در كارآيي فرد نیز هست (دعايي، 1377).

به نظر هالند رضایت شغلی به معنی میزان سازش بین نوع شخصیت و محیط شغلی است. هر چه میزان سازش بین این دو بیشتر باشد رضایت شغلی بیشتر است. ( شفيع آبادي ، 1378). رضايت شغلي يکي از عوامل بسيار مهم در موفقيت شغلي است . رضايت شغلي عاملي است که باعث افزايش کارايي و نيز احساس رضايت فردي مي گردد (شفيع آبادي ،1376) و همچنين موجب كاهش مشكلات ناشي از انتخاب و استخدام ناصحيح اوليه نيروي انساني در سازمان‌ها مي شود (ميرسپاسي،‌1378).

آزمون ها به عنوان ابزاری براي پيش بيني موفقيت افراد در حرفه مورد نظر مورد استفاده قرار می گيرند. این آزمون  ها اغلب در اختيار مديران مراكز و سازمان ها قرار می گیرند تا بر اساس شایستگی و استعداد و حتي خوي و منش اشخاص، مناسب ترین فرد را برای هر موقعیت شغلی انتخاب کنند. از آن جا كه از اين آزمون ها به عنوان دلیل محكمي براي اثبات مشخصه ها و گاها دليلي براي تبعيض قائل شدن بين افراد در موقعیت و مقام شغلي استفاده مي شود، بايد از اعتبار كافي برخوردار باشند. و اين بدان معناست كه نمي توان هر آزموني را براي پرداختن به اين امر مهم مورد استفاده قرار داد.

آزمون MMPI از جمله آزمون های معتبری است که ویژگی های یک آزمون استاندارد مناسب را دارا است كه به وسيله EEOC  در رابطه با بررسي شخصيت افراد، جهت استخدام راهنمايي اجرايي دارد (کاریگان، 2007).

در پژوهش حاضر این فرض ها مورد بررسی قرار گرفته اند: 1- بین ویژگی های شخصیت و نوع شغل رابطه وجود دارد. 2- بین ویژگی های شخصیت افراد در مشاغل مختلف تفاوت وجود دارد.

تحقيقی که در رابطه با تاثیر نوع شغل بر ویژگی های شخصیتی می پردازم.روش شناسی

جامعه و نمونه آماری

جامعه آماری این پژوهش را 120 مرد، شاغل در حرفه های خلبانی، پزشکی و معلمی تشکیل می دهد. سطح تحصیلات افراد انتخاب شده در مشاغل مورد نظر، کارشناسی ارشد و بالاتر بود (به استثنای خلبانان که بعد از اخذ دیپلم وارد دانشگاه ها و مراکز آموزشی خلبانی شده بودند و مدارک تحصیلی آن ها مرتبط با نوع آموزش آن ها بود). از هر یک از گروه های شغلی با روش نمونه گیری در دسترس 30 نفر انتخاب شدند.

ابزار پژوهش

به منظور ارزیابی و بررسی ویژگی های شخصیتی گروه های نمونه منتخب، از پرسشنامه MMPI استفاده شد. تدوین اولیه MMPI در 1939 توسط استارک آر.هته وی  و جی. چارنلی مک کین لی  در دانشگاه  مینه سوتا آغاز شد.مهمترین رویکرد آنان هنگام ساختن MMPI، کلید یابی تجربی ملاکی بود. سوال های آزمون بر این اساس انتخاب می شد که آیا بین پاسخ های گروه ملاک و گروه مقایسه تفاوت وجود دارد یا نه (مارنات،2003). MMPI در سال های دهه 1930 و 1940 به عنوان یک ابزار پیچیده روان شناختی برای تشخیص بیماران روانی به صورت طبقه های مختلف افراد روان رنجور و روان پریش طراحی شد. از آن هنگام به بعد کاربرد آن به انواع موقعیت ها، از جمله سازمان های استخدامی، مراکز مشاوره دانشگاه ها، مدارس و صنعت گسترش یافت (ورث و آندرسون، 1994). یک پیشرفت جدید در مورد  MMPI نشر نسخه تازه ای از این آزمون یعنی MMPI-2 است (بوچر ، دالستروم ، گراهام  و همکاران، 1989).

پرسشنامه شخصیتی چند وجهی مینه سوتا، پرسشنامه استانداردی برای فراخوانی دامنه گسترده ای از ویژگی های خود- توصیفی و نمره گذاری آن هاست. محتوای بیشتر پرسشنامه های MMPI نسبتاً آشکار است و عمدتاً به نشانه های بیماری روان پزشکی، روان شناختی، عصب شناختی و یا جسمانی مربوطند. پرسشنامه شامل سه مقياس روایی[دروغ پردازی  (L)، نابسامدی (F)، اصلاح(K)]، و نُه مقیاس بالینی برای تشخیص اختلال های روانی [خودبيمار انگاري   (HS)، افسردگي   (D)، هيستري   (HY)، انحراف جامعه ستيزي   (PD)، مردانگي زنانگي   (MF)، پارانويا(PA)   ، ضعف رواني  (PT)، اسكيزوفرني  (SC)، مانيا  (MA)] است (مارنات، 2003). پژوهش های انجام شده در مورد اعتبار MMPI نشان می دهند که از سطوح متوسط ثبات کوتاه مدت و همسانی درونی برخوردار است. به عنوان مثال هانسلی، هنسون و پارکر (1988) درباره مطالعات انجام شده در مورد MMPI بین 1970 تا 1980 یک مطالعه فراتحلیل انجام دادند و چنین نتیجه گرفتند که "همه مقیاس های MMPI کاملا پایا هستند، و دامنه تغییر ضرایب پایایی آن ها از 71/0 (مقیاس Ma) تا 84/0 (مقیاس Pt) است"(هانسلی ، 1988).

برای بررسی میزان انطباق پرسشنامه MMPI با راهنمايی های مندرج در رابطه با اختلالات شخصیت در DSMIII و DSMIIR ، اين آزمون روي 104 آزمودنی مرد انجام شد و نتايج آن با علائم درج شده در DSM مورد مقايسه و بررسی قرار گرفت كه نتايج به طور چشمگيري معنادار اعلام گشت (P<0.001) (شوفیلد ، پترسون ، بسیچ  و جکسون ، 1994). همچنین بر طبق پژوهش های انجام گرفته، همبستگي مثبت و بالايي بين 9 مقياس از 11 مقياس اين پرسشنامه با پرسشنامه ميلون در رابطه با تشخيصتشخیص اختلالات شخصيتي مشاهده شده است (کینگ ، ریموند ، شوفیلد، پترسون، بسیچ، جکسون، 1994). با رسم پروفایل این پرسشنامه می توان الگوی قابل مشاهده ای از ویژگی های شخصیی به دست آورد و با توجه به آن اختلالات شخصیتی را بررسی نمود به عنوان مثال در پژوهشی که در مدرسه پزشکی ویرجنیا در سال 1999 صورت گرفت این نتایج حاصل شد که بالا بودن مقياس  های 4-8/8-4 و 9-8/8-9 و 8-6/6-8 و 2 و 8 و پايين بودن مقياس های 9 و 4 مي تواند به عنوان اخطاري جهت تمايل فرد به خودكشي باشد. همچنین در پژوهشی مشخص شد که افراد ناسازگار در پرسشنامه MMPI در مقیاس های Hs و Pa نمره بالاتری نسبت به سایر افراد کسب می کنند (آرچر  و همکارانش، 1999). در ایران نیز یاراحمدی و حقیقی در سال 1375 از طریق روش همزمان و با استفاده از MMPI و SCL90 اعتبار آن را به دست آوردند که همبستگی بین حیطه های آن به ترتیب 47/0=Sc، 31/0=Ma، 4/0=Pd، 27/0=Hy، 29/0=D، 32/0=Hs، 56/0=Pa، 49/0=Pt، 46/0=F، بود که همگی در سطح 001/0 معنادار بود (گردی، 1384)گشت. اين نتيجه نشان مي دهد از اين آزمون مي توان به عنوان ابزار قابل اعتماد جهت تشخيص اختلالات شخصيتي استفاده كرد.

مقیاس ها بر اساس کلید نمره گذاری هر مقیاس محاسبه می شود سپس هر نمره خام به یک نمره تراز شده بر حسب نمره T با میانگین 50 و انحراف معیار 10 تبدیل می شود. (مارنات، 2003) .

شیوه اجرای پژوهش

برافراشـتگی های خفیف در نیمـرخ یک فـرد بین «45T<>40»، برافراشـتگی متوسـط در نیمرخ یک فـرد بین «59T< >45» و برافراشتگی های بالا در نیمرخ یک فرد بین «70< T>65» است. پس از آن از هر یک از گروه های شغلی نمونه، 10 نفر به طور تصادفی انتخاب و در رابطه با نتایج حاصل از آزمون ها در گروه های شغلی مرتبط، با آن ها مصاحبه به عمل آمد. لازم به ذكر است كه (رابك ، استراسبرگ ، آينلي ، فينلايسون ، بلانكو ، نيوفيلد  (2007)، بر روي پزشكان، بوچر (1994) بر روي خلبانان و كارولين  (1971) بر روي معلمان قبلا اين تست را اجرا كرده اند.

تجزیه و تحلیل داده ها

در این پژوهش برای آزمون فرض تفاوت بین میانگین ها، داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار spss و روش های آماری توصیفی و تحلیل واریانس یک راهه، آزمون تعقیبی توکی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

نتایج

نتایج حاصل از پژوهش حاضر با توجه به آزمون فرضیه ها به شرح زیر ارائه می شود:

جدول شماره 1 مربوط به شرح آماره های توصیفی است که بر طبق آن؛ تعداد گروه نمونه، میانگین، انحراف استاندارد و خطای استاندارد نمره های خلبانان، پزشکان، کارمندان و معلمان، در مقیاس های پرسشنامه MMPI مشخص شده و مورد مقایسه قرار گرفته است.

با توجه به جدول 2، فرض عدم تفاوت ویژگی های شخصیتی در بین افراد در مشاغل مختلف رد می شود و بر طبق نتایج به دست آمده در تمامی مقیاس های MMPI، معنادار بودن اختلاف بین میانگین های مورد مقایسه (p<0.05) در بین خلبانان، پزشکان و معلمان تایید می شود.

برای بررسی معناداری تفاوت میانگین های مقیاس های MMPI در بین گروه های شغلی منتخب که  در آزمون تحلیل واریانس یک راهه به دست آمد، از آزمون تعقیبی توکی استفاده شد.

در مقياس L، معناداری تفاوت میانگین بین خلبانان با پزشکان، خلبانان با معلمان، در سطح (p<0.05) تایید می شود ولی معناداری تفاوت میانگین بین پزشکان با معلمان در سطح (p<0.05) رد می شود.

در مقياسF، معناداری تفاوت میانگین بین خلبانان و پزشکان، و پزشکان و معلمان در سطح (p<0.05) تایید می شود ولی معناداری تفاوت میانگین بین خلبانان و پزشکان در سطح (p<0.05) رد می شود.

در مقیاس K، معناداری تفاوت میانگین بین خلبانان و پزشکان، در سطح (p<0.05) تایید می شود ولی معناداری تفاوت میانگین بین پزشکان و معلمان، و خلبانان و معلمان در سطح (p<0.05) رد می شود.

در مقياس Hs، معناداری تفاوت میانگین بین پزشکان و معلمان، خلبانان و معلمان، در سطح (p<0.05) تایید می شود ولی معناداری تفاوت میانگین بین پزشکان و خلبانان در سطح (p<0.05) رد می شود.

در مقياس D، معناداری تفاوت میانگین بین خلبانان و پزشکان، خلبانان و معلمان، در سطح (p<0.05) تایید می شود ولی معناداری تفاوت میانگین بین پزشکان و معلمان در سطح (p<0.05) رد می شود.

در مقياس Hy، معناداری تفاوت میانگین بین خلبانان و پزشکان، خلبانان و معلمان، در سطح (p<0.05) تایید می شود ولی معناداری تفاوت میانگین بین پزشکان و معلمان در سطح (p<0.05) رد می شود.

در مقياس Pd ، معناداری تفاوت میانگین بین پزشکان و معلمان، خلبانان و معلمان، در سطح (p<0.05) تایید می شود ولی معناداری تفاوت میانگین بین پزشکان و خلبانان در سطح (p<0.05) رد می شود.

در مقياس Pa، معناداری تفاوت میانگین بین پزشکان و معلمان، خلبانان و معلمان، در سطح (p<0.05) تایید می شود ولی معناداری تفاوت میانگین بین پزشکان و خلبانان در سطح (p<0.05) رد می شود.

در مقياس Pt معناداری تفاوت میانگین بین پزشکان و معلمان، خلبانان و معلمان، در سطح (p<0.05) تایید می شود ولی معناداری تفاوت میانگین بین پزشکان و خلبانان در سطح (p<0.05) رد می شود.

در مقياس Sc، معناداری تفاوت میانگین همه گروه های شغلی، در سطح (p<0.05) رد می شود.

در مقیاس Ma معناداری تفاوت میانگین بین خلبانان و پزشکان، و پزشکان و معلمان در سطح (p<0.05) تایید می شود ولی معناداری تفاوت میانگین بین خلبانان و پزشکان در سطح (p<0.05) رد می شود.

 

نمودار مربوط به نمایش جایگاه هر یک از مقیاس های MMPI در بین گروه های شغلی

 

بحث و نتیجه گيري

محاسبات آماری و بررسی نتایج پژوهش وجود رابطه بین نوع شغل و ویژگی های شخصیت را نشان می دهد.

برافراشتگی مقیاس های پرسشنامه MMPI در گروه های شغلی مورد مطالعه به ترتیب زیر می باشد:

بیشترین برافراشتگی در بین خلبانان در مقیاس های L, k و HY مشاهده می شود ضمن این که برافراشتگي اين مقياس ها، در بين خلبانان بالاتر از دیگر گروه های شغلي است. برافراشتگی مقیاس F، در بين پزشكان نیز بالاتر از ديگر گروه های شغلي است. و در بین معلمان بیشترین برافراشتگی در مقیاس های Hs، D، Pd، Pa، Pt، Sc و مقیاس Ma مشاهده می شود.

برای بررسی علت های احتمالی نتایج به دست آمده از آزمون MMPI، 10 نفر انتخاب شدند و با آن ها مصاحبه صورت گرفت:

میزان پاسخ های غیرصادقانه خلبانان به طور کلی بالاتر از میانگین دیگر گروه های آزمودنی است. آزمودنی ها علت عدم صداق خود را در پاسخ دادن به سووالات را داشتن تمایل به نشان دادن شخصیت مثبت از خود اذعان می کردند. این نکته که نمره مقیاس K نیز در بین خلبانان دارای برافراشتگی قابل ملاحظه ای است را می توان موید این ادعا دانست. همچنین بنا بر اظهارات، خلبانان دارای احساس خودبزرگ بینی کاذب و افراطی هستند، و به علت نوع شغل، خود را دارای قدرت و برتری فراتر از دیگران می دانند. به همین دلیل درباره توانایی ها و عملکردهای خود باوری غلو شده دارند. تصور و باور متفاوت بودن می تواند به عنوان دلیلی برای رفتارهای هیستری خلبانان می باشد. اهمیت دادن به بهداشت رواني خلبانان كاری بسيار ضروري است چرا كه فاكتورهاي هيجاني شخصيت و سلامت رواني مي تواند بر عملكرد خلبانان تاثيرگذار باشد (بوچر، 2002)

در بين پزشكان ميزان برافراشتگي مقياس F از ساير مقياس ها بيشتر بود. برافراشتگی این مقیاس در بین پزشکان غیر عادی نیست چرا که در مورد جمعیت دانشگاهی و افراد خلاق، درجه متوسطی از افکار متفاوت غیرمعمول نیست و F برابر 60 یا 65 کاملا عادی است (ورث و. آندرسون، 1994). همچنين نمره بالا در مقياس F نشانگر مسووليت پذيري بالاي افراد است (بوچر و همكاران، 1989).

علت برافراشتگی زیاد و غیر عادی این مقیاس به عللی مانند: "اعتقاد پزشکان به این که در میان مردم از احترام و اعتماد مورد انتظار برخوردار نیستند. پزشکان احساس می کنند احتمالا نگرش جامعه نسبت به آن ها مثبت نیست، همچنین محدودیت علم پزشکی و ناشناخته های این علم و عدم درمان برخی بیماران احساس منفی و عدم توانایی را در پزشک ایجاد می کند"، نسبت داد. در نهایت برداشت پزشکان و توقعات آن ها از موقعیت شغل پزشکی با آن چه در واقعیت به آن دست یافته اند متفاوت است، به طوری که حتی میزان احساس امنیت شغلی به عقیده آن ها پایین تر از انتظار است. چنانچه بنا به تحقیقات ( علاالديني و همکاران، 1384) شیوع بيكاري كامل در بين پزشكان ايران 9.4% است (دامنه اطمينان 95%: 8.3% -10.5%). شيوع بيكاري پزشكي يعني عدم اشتغال به حرفه پزشكي بالاتر بوده و به 13.7% مي رسد (دامنه اطمینان 95%: 12.4% -14.9%). علاوه بر بيكاري و كم كاري كيفي، ميزان كم كاري كمي نيز در بين پزشكان بالا است. (مارنات، 2003) نیز می گوید نمره بالا در این مقیاس نشان دهنده افرادی گم گشته ، بی قرار، دمدمی  و ناخشنود است.

با توجه به برافراشتگي مقياس های D, Pd, Pt, Pa در بین معلمان، اظهارات معلمان در این زمینه نیز جالب توجه است: "فشار کاری بسیار، عدم دریافت حقوق و مزایای مناسب، برخوردهای ناصحیح برخی دانش آموزان و اولیای آن ها با معلمان، فشارهای اقتصادی و بعضاً مشکلات خانوادگی"، توجیهی برای بالا بودن این مقیاس ها در میان معلمان، از طرف خود آزمودنی ها بود.

 بررسی رابطه بين ویژگی هاي شخصيتي و عملکرد شغلي مديران مدارس راهنمایي شهر همدان در سال تحصيلي 83- نشان مي دهد بين ويژگي هاي شخصيتي برونگرايي ، ثبات هيجاني و سازگاري با عملكرد شغلي(زمينه اي-وظيفه اي ) رابطه معناداري وجود دارد. در كل سه ويژگي برونگرايي ، ثبات هیجانی، سازگاری پیش بيني كننده معتبري از عملكرد شغلي هستند (خاکپور، 83).

تحقيقات متعدد نشان داده اند هنگامي كه رضايت شغلي بالاست احتمال ابتلاي افراد به بيماريهاي جسمي- رواني كم است و برعكس؛ فرنچ و كاپلان (1973) در تحقيقي نشان دادند كه استرس كاري اعم از كمي و كيفي نشانه مختلف بيماري رواني و جسمي است كه استرس كاري اعم از كمي و كيفي حداقل نه نشانه مختلف بيماري رواني و جسمي را به همراه داردکه عبارتند از: نارضايتي از كار، خستگي از كار، كمبود اعتماد به نفس، تهديد و نگراني، پريشاني، بالا بودن ميزان كلسترول- افزايش ضربان قلب، ناراحتيهاي تنفسي و نهايتاً افراط در سيگار كشيدن. سنترزو كانتريل (1946) دريافتند كه با ثابت نگه داشتن سطح شغل بين تحصيلات فرد و رضايت شغلي رابطه منفي وجود دارد. كوهلن (1963) در تحقيقي به بررسي ميزان رضايت‌ شغلي و سلامت رواني كاركنان مشاغل مختلف در چندين سازمان پرداخت و نتيجه گرفت كه بين رضايت شغلي و سلامت رواني رابطه مثبت معني‌داري وجود دارد. كوهلن و بيوسير (1992) در تحقيقي نتيجه گرفتند كه بين رضايت شغلي و استرس شغلي رابطه منفي معني‌دار وجود دارد.

    در پایان لازم به یادآوری است که گروه نمونه از افراد سالم و عادی اجتماع و نه بیمار انتخاب شده اند و نباید انتظار برافراشتگی مقیاس ها را که نشانگر علائم بیماری در آزمودنی ها است را داشت، به این وسیله تنها مقایسه ای بین مقیاس های آزمون MMPI در بین مشاغل منتخب صورت گرفته است، که شرح آن داده شد.  .

 

چاپ شده در فصلنامه علمی پژوهش اجتماعی. شماره 1.زمستان ۱۳۸۷

برای دستیابی به متن کامل مقاله می توانید به این فصلنامه مراجعه کنید.

 Email: [email protected]

 

 


مطالب مشابه :


تیپ های شخصیتی جان هالند و انتخاب شغل و رشته

از عدم شناخت رشته ها رنج می برند از آن مهمتر اینکه شناخت درستی از شخصیت تست رغبت سنج




تست شخصيت شناسي

تست شخصيت هالند نوع شخصیت فرد را با آشنائی با مشاوره ی شغلی و نظریه ی شغلی- شخصیتی جان




نظریه جان هالند

رفتار به وسیله‌ی تعامل بین شخصیت و تست‌پذیری را ی شغلی- شخصیتی جان




مشاوره ی شغلی و نظریه ی شغلی- شخصیتی جان ال. هالند

مشاوره ی شغلی و نظریه ی شغلی- شخصیتی جان ال. تست تمرکز. سایت رویکرد شخصیت، تمایل شغلی




تست 5 عاملی شخصیت (neo-ffi)

تست 5 عاملی شخصیت بنابر تعریف جان و سریواستاوا نمره بالا در c با موفقیت شغلی و تحصیلی




دانلود پرسشنامه+پرسشنامه رایگان+پرسشنامه پایان نامه+پرسشنامه اماده

دانلود پرسشنامه خلاقیت شغلی » پرسش نامه شخصیت مایرز بریگز » تست بررسی ارزش های (جان




بررسی مقايسه اي ویژگی های شخصیتی خلبانان، پزشكان و معلمان

به اعتقاد بسیاری از نویسندگان‌،‌ وجود تناسب بین شخصیت و ویژگی‌های شغلی و جان هالند




ضریب و منابع کنکور کارشناسی ارشد رشته مشاوره

3-ترجمه مجموعه مقالات مشاوره با گرایش های توانبخشی، خانواده،شغلی شخصیت (2): 1- نظریه جان




منابع آزمون کارشناسی ارشد رشته مشاوره:

2-تست زنی از روی های توانبخشی، خانواده،شغلی و جان پروین




برچسب :