صبر در قرآن

صبردرقرآن

ريشه صبر و مشتقات آن 103 بار در قرآن به كار رفته است، آيه 146 سوره مباركه آل عمران نيز صابران را كسانی بر می شمارد كه در برابر مصيبت ها و هر بلا و سختی و فشاری كه بر آنان وارد می شود، تحمل نشان داده و ناتوان و عاجز نشوند.
صبر و شكيبايی در آيات قرآنی به معنای تحمل سختيها و مشكلات است، به گونه ای كه مهار امور از دست نرود و با عقلانيت و تدبير استقامت و پايداری كند تا به مقصر برسد و آنچه را می خواهد به دست آورد.
خداوند در آيه 177 سوره مباركه «بقره» مصاديق صبر را بيان می كند كه می تواند نوعی تقسيم بندی برای صبر باشد و خداوند در اين آيه می فرمايد: «وَالصَّابِرِينَ فِی الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِينَ الْبَأْسِ، صابران در هنگامه مصايب و دشواری های زندگی و فقر، نداری و زيان و جنگ
مسئله صبر و شكيبايی در ميدان جنگ به عنوان اصل اساسی برای دستيابی به پيروزی شمرده شده و به صابران وعده پيروزی داده شده است.
قرآن حكم صبر را به سه علت واجب می داند، در بسياری از آيات امر به صبر شده كه نشانه وجوب می كند، در بسياری از آيات آنچه مقابل صبر قرار بگيرد و رفتار و حركتی كه در آن صبر نباشد نهی شده است و قرآن سعادت دنيوی و اخروی را در سايه صبر معرفی كرده و آنچه كه سعادت انسان به آن وابسته باشد امری واجب است اما در مكروهات صبر مستحب است و نيز در هنگام انجام مستحبات.
امام علی (ع) يكی از حقوق خداوند بر بندگان را صبر در راه او می داند و امام صادق (ع) نيز در اين باره می فرمايد: هركه از مؤمنين به آزمونی سخت گرفتار آيد و صبر كند اجر هزار شهيد را دارد.
حضرت علی (ع) اركان ايمان را، صبر، يقين، عدل و جهاد در راه خدا می داند و در قرآن كريم پاداش الهی، پاداش برتر از عمل، قصرهای بهشتی، سايه لطف خدا، دوستی خدا و پاداش نيكو به عنوان ثمرات اخروی صبر بيان شده است.

 

سوره مبارکه زمر : آیات 10 تا 12

قُلْ یا عِبادِ الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّکُمْ لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا فِی هذِهِ الدُّنْیا حَسَنَةٌ وَ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةٌ إِنَّما یُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسابٍ (10) قُلْ إِنِّی أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصاً لَهُ الدِّینَ (11) وَ أُمِرْتُ لِأَنْ أَکُونَ أَوَّلَ الْمُسْلِمِینَ (12)

بگو: ای بندگان من که ایمان آورده‏اید! از مخالفت پروردگارتان بپرهیزید، برای کسانی که در این دنیا نیکی کرده‏اند پاداش نیک است، و زمین خداوند وسیع است( هر گاه تحت فشار سردمداران کفر واقع شدید مهاجرت کنید ) که صابران اجر و پاداش خود را بی‏حساب دریافت می‏دارند. بگو: من مامورم که خدا را پرستش کنم در حالی که دینم را برای او خالص نمایم. و مامورم که نخستین مسلمان باشم.

چون هیچ مقامى نزد خداى سبحان از مقام عبادت بالاتر نیست و از سوى دیگر: بهترین افراد بشر نزد خدا: مؤمنان هستند لذا خداى مهربان در این آیه بندگان مؤمن خود را به مقام (یا عِبادِ) که در اصل (یا عبادی) بوده و به معنى (اى بندگان من) است مورد خطاب قرار مى‏دهد و مى‏فرماید:
اى بندگان مؤمن و مخلص من که ایمان آورده‏اید از معصیت و مخالفت با امر پروردگار خویشتن بر حذر باشید! به این معنى که مبادا مرتکب هیچگونه معصیتى بشوید. زیرا در اینصورت به کیفر کردارتان گرفتار خواهید شد! این اخطار و هوشیارى که خدا به بندگان مؤمن خود مى‏دهد یک نوع تفضل و ترحم است. به این معنى که خدا راضى نیست بندگان با ایمانش بعلت معصیت، معذب شوند. در صورتى که خدا براى معذب شدن کافران باکى ندارد.
شما مؤمنان که باید از معصیت که خوددارى نمائید بجاى خود، بلکه لازم است در این جهان به نیکوکاری و خوشرفتارى هم بپردازید، تا اولا: در میان غیر مؤمنان ممتاز، و ثانیا: داراى پاداش نیک و ممتاز باشید. چون واژه (حَسَنَةٌ) مطلق و بدون قید و شرط است پس: شامل هر نوع عمل نیک و خیرى مى‏شود. با این تفاوت که اعمال نیک افراد باتقوا براى اینکه باتقوایند و از روى دانش و بینش کامل انجام مى‏شوند طبعا پاداش بهتر و بیشترى خواهند داشت. اما چون ممکن است یک انسان مؤمن و باتقوا در بعضى اماکن و مناطق به علت بعضى از موانع نتواند آنطور که باید و شاید به تقوا و نیکوکارى خویشتن لباس عمل بپوشاند لذا خداى سبحان مى‏فرماید: زمین خدا وسیع و گسترده است شما مى‏توانید: به جائى هجرت کنید که مشغول عبادت و اعمال نیک شوید. و این در صورتى است که مانعى براى شما نباشد. چرا که خدا در همه جا حاضر و ناظر است. و از آنجا که مؤمن و متقى بودن و جلاء وطن کردن کار آسانى نیست، و جز با صبر و تحمل مشکلات، عملى نخواهد شد لذا خداى سبحان در پایان آیه مى‏فرماید: اجر و پاداش افراد صابر به قدرى زیاد است که به حساب نمى‏آید.

اهمیت صبر و بردبارى خالصانه را همین بس که اجر و پاداش هر چیزى در عالم محدود و طبق حساب است. فقط صبر میباشد که اجر و پاداش آن بدون حساب خواهد بود.

صبر از براى رسیدن به هر مقصود و مرادى ضرورى و لازم است. مثلا:
هیچ شاگرد، استاد، مخترع، صاحب فنون، تاجر و ... به مقصد و مراد خویشتن نخواهند رسید مگر بوسیله صبر و ثبات قدم. هر کسى بمقدار استقامت و صبر در مقابل مشقت‏ها و رنج و الم‏ها به آرزو و خواسته‏هاى خود خواهد رسید بدین لحاظ است که قرآن مجید در آیات متعددى اسرار صبر را خاطر نشان میکند و میفرماید: (وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ- وَ لا یُلَقَّاها إِلَّا الصَّابِرُونَ- وَ لَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَیْرٌ لِلصَّابِرِینَ و ... )

قُلْ إِنِّی أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصاً لَهُ الدِّینَ.
من به اخلاص دین براى خدا مأمور شدم.
مضمون و محتواى این آیه کریمه یک نوع اتمام حجتى است براى افراد و اقشارى که داراى ایمان و معتقد به خداى بى‏همتا نباشند. به این بیان که چه شما غیر مؤمنان، موحد و یکتاپرست باشید و چه نباشید من از طرف خداى بى‏همتا مأمورم که خداى یکتا را با اخلاص کامل عبادت کنم و دین و آئین بر حق را منحصر بدین و آئین او بدانم
این موضوع بسیار واضح و روشن است که هر کسى دیگران را بسوى هدف، یا دین و آئینى دعوت مى‏کند باید خودش در درجه اول به آن هدف و دین معتقد و پیشقدم باشد و الا دعوت و فعالیت او بجائى نخواهد رسید. همانگونه که صدها نفر نرسیدند. به همین جهت است که خداى سبحان به رسول خود مى‏فرماید: به اینان بگو: من که شما را به این دین و آئین بر حق و مقدس دعوت مى‏کنم خودم اولین مسلمان و اولین معتقد به آن هستم

وَ أُمِرْتُ لِأَنْ أَکُونَ أَوَّلَ الْمُسْلِمِینَ
علت امر به اخلاص این است که از نخستین مسلمانان باشم، یعنى در اسلام از همه پیشى بگیرم و پیشواى مسلمانان در دنیا و آخرت باشم و مقصود این است که اخلاص براى خدا، سبقت در دین هم هست، بنا بر این کسى که دین را براى خدا خالص کند، سبقت در آن هم دارد قُلِ اللَّهَ أَعْبُدُ مُخْلِصاً لَهُ دِینِی تکرار این عبارت براى این است که در عبارت اولى از امر به عبادت و اخلاص خبر مى‏دهد. و در دومى خبر مى‏دهد که من تنها دین و عبادتم را براى خدا خالص مى‏کنم، و لذا در دومى لفظ «اللَّه» پیش از «اعبد» آمده است، ولى در اولى پس از «اعبد» ذکر شده است، بنا بر این در عبارت اول سخن از نفس عبادت است و در دومى از خدایى که عبادت براى او انجام مى‏شود، لذا پس از آن این آیه را فرمود: فَاعْبُدُوا ما شِئْتُمْ مِنْ دُونِهِ.
قُلْ إِنَّ الْخاسِرِینَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ بگو آنان که کاملا زیانکارند، کسانى هستند که نسبت به نفس خود و نسبت به بستگان خود، زیان کرده‏اند، زیرا نفس خود را در دوزخ انداخته‏اند و خویشان آنها در بهشتى هستند که برایشان آماده شده است. (و هرگز با اینها ارتباطى نخواهند داشت).

پس اول پیام خداوند اعلام میدارد که " ای بندگان من که ایمان آورده‏اید! از مخالفت پروردگارتان بپرهیزید، برای کسانی که در این دنیا نیکی کرده‏اند پاداش نیک است، و زمین خداوند وسیع است( هر گاه تحت فشار سردمداران کفر واقع شدید مهاجرت کنید ) که صابران اجر و پاداش خود را بی‏حساب دریافت می‏دارند. " و سپس درباره پیامبر اکرم به اخلاص در دین برای خداوند و تقدم خود را در این امر گوشزد فرموده اند . به طوری که این صبر و استقامت که بیحساب صاحب خود را روانه بهشت خدا میکند ، در سایه خلوص و صداقت فرد در ایمان به وی ارزانی میشود....

سخنی نغز از امیر قلم :
علی (ع) فرمودند:
 
طوبی لِمَنْ اَخْلَصَ لِلّهِ عَمَلَهُ وَعِلْمَهُ وَحُبَّهُ وَبُغْضَهُ واَخْذَهُ وَتَرْکَهُ وَکَلامَهُ وَصُمْتَهُ؛
خوشا به حال کسی که عمل و علم و دوستی و دشمنی و گرفتن و ترک کردن و سخن گفتن و سکوتش رابرای خداوند خالص کرده است.

خداوندا سخن گفتن و سکوتمان را ، و علم و عملمان را و حب و بغضمان را در راه خودت قرار ده ... که جز تو پناهگاه و یار و یاوری نداریم...

بسم الله الرحمن الرحیم

دقت کنیم مفاهیم بیشتری رو خواهیم داشت :

وقتی به کلیه آیات الهی در قرآن دقت میکنیم  و مورد مداقه قرار می دهیم به دو فاکتور اساسی و مهم بر میخوریم که میتواند راه گشای بسیاری از مطالب ما باشد

 اول اینکه در دسته ای از  آیات، صفتی از خداوند را نامبرده که شایسته خداوندی است و خداوند آراسته به آن است که باید هرکسی متخلق به این صفات گردد و خدایی شدن در مسیر حق قرار گرفتن است و نشانه اش وجود چنین صفاتی است در انسان حال شدت و ضعف این صفات بستگی مستقیم به ایمان ما دارد و وجود آن صفات الهی

 دوم اینکه در دسته دیگری از  آیات صفتی از انسان یاد آوری شده که باید انسان متخلق به این صفات گردد لذا هر اندازه که از این صفات بر داشت کنیم و ره توشه قرار دهیم انسانیت ما کامل تر است اعم از صفات منفی و یا بر خورداری از صفات پسندیده .

با بررسی این دونکته هم آراستگی به صفات الهی لازمه کار است و هم آراستگی به صفات پسندیده انسانی و هم بر خویشتنداری نفس ، پر واضح است که یعضی از صفات انسانی دیگر جایی در صفات الهی ندارند و صفات بالقوه در وجود هر کسی هست ظهور و بروز این صفات بستگی به عمل هر انسانی دارد اما متخلق شدن به صفات رحمانی اندگی سخت تر به نظر می رسد ((( رسیدن به صفات رحمانی یگانگی و وحدت رویه اجتماعی را به همراه خواهد داشت و به مرور که به پیش میرویم این معانی روشنتر خواهد شد ))).

توحید وقتی در قالب یگانه پرستی و خدا پرستی مطرح گردد چنین متوجه می شویم که آنچه را که  در این جهان هستی بتوانیم متصور شویم از آن خدایی است که ما را به زیبا ترین شکل ممکن خلق نموده است هم چنانکه همه پدیده ها را ، در کجای این کره خاکی می توانیم مخلوقی پیدا کنیم که همگن و همگون با طبیعت و با نظام هستی نباشد این عدالت خداوندی است که از یگانگی و بی همتایی او نشات می گیرد  و سر آغاز تفکری خواهد بود که همه هستی را به وحدت می راند و برای رسیدن به این وحدت  آیا نباید کاسه صبری عظیم داشت ؟ تا بتوان همه کائنات را تصدیق نمود ؟ جهان هستی آنقدر غرق در نعمت های خداوندی است که ما نمی بینیم  ، این کثرت نعمت گاهی که اهل دل خودت هم نباشی غفلتی عظیم را برای انسان به ارمغان می آورد .

برای شناخت توحید و رابطه های آن با صبر چقدر زیبا و آسان میشود نتیجه گرفت ، این چنین  در بیان توحید باید گفت که این حواس پنجگانه ما عاجز از ادراک اوست و مکانی او را در بر نمی گیرد،  و با دیده سر نمی شود او را دید ، ازلی بودن او با حدوث عالم ثابت می شود با پدید آمدن هر نوع پدیده ( آیه ) اثبات می شود ، و رفتار او در این جهان با همه یکسان است و هیچکسی را محروم از این دنیا نمی کند .و به همه یکسان برای استفاده و بهره مند شدن از نعم الهی داده است اما پر واضح است که ستم با اختیار ما انجام پذیرد اینها ستمی است که ما در حق خداوند انجام میدهیم آیا ( صبر) این ودیعه الهی تنها حربه و سلاح برنده برای مقابله با تمام کاستیها نیست ؟

درک مفاهیم توحید که شیرینی خودش را دارد ، آیا جز از راه صبر مسیر دیگری را می شناسد ؟ او خود راهنمای ما بوده و به این مسیر راهنمایی نموده است .

        سوره طور آیه 48 :

                     ای رسول بر حکم خدا صبر کن که تو منظور نظر مایی و چون بر خیزی به ستایش خدا رو آور.

اینک واژه ( رسول ) را بر داریم و خود را به جای آن مخاطب قرآن قرار بدهیم چه باید بکنیم ؟ ، وقتی منظور نظر خدا باشیم  باشیم چه باید بکنیم ؟ خداوندی که پیامبر را به صبر دعوت میکنند بر حکم خویش  ، اینچنین است که انسان به خویش می بالد و با کلام حق با حق هم نشین و هم صحبتی بر می گزیند چنانچه بر آیات خدا (( صبر)) کنی شیرینی درک مفاهیمی چون

1- حادث بودن پدیده ها نشان ازلی بودن اوست

2- ناتوانی پدیده ها نشان قدرت اوست

3- نابودی پدیده ها نشان دائمی بودن اوست

آیا اینها درک اصلی توحید را برای انسان با صبر میسر نمیسازد ؟؟چقدر از علما ، دانشمندان و تحصیل کردها در مقابل این علم ظاهری به بیراهه رفتند و همه چیز را از پدیده جستن آیا در مقابل اینهمه بیراهه (( صبر))‏این گوهر بی همتای جهان هستی را نباید فاخر ترین تن پوش ایمان قرار داد ؟

         به صفات انسانهای موحدی نظر کنیم که باید باصبربه آن برسیم

صله رحم ، دوستی با پدر و مادر ، محبت به اهل علم ، حفظ عهد و پیمان با خدا و با خلق ، ترسیدن از خدا و سختی هنگام حساب ، صبر کردن برای طلب رضای خدا ، به پا داشتن نماز و انفاق

به این جمله دقت کنیم :

***   توحید را آنطرفصبربه انسان می دهند   ***

         گذشتن از صبر سلام و تحیت خداوند را به همراه خواهد داشت .

      سوره رعد آیه 24 :

            سلام و تحیت  بر شما باد (( که در طاعت و عبادت خدا )) صبر پیشه کردید تا عاقبت نیکو یافتید

آیا توحید جز این است که همه هستی به پرستش خدای واحدی روی آورند و در یک مسیر حرکت کنند ؟ و با یک روش و سیستم واحد به حیات خود ادامه بدهند ؟.

آیا آنچه که در آسمانها و زمین است و همه تسبیح خدا را می گویند جز توحید چیز دیگری است ؟

آیا درک این مفاهیم عمیق و بلند از هستی جز با (( صبر))‏امکان پذیر هست ؟ لذت درک این شعور حاکم بر هستی جز با شناخت(( جهانی واحد )) متعلق به (( خدایی واحد )) درمسیر (( صبر)) امکان پذیر نیست .

 

رابطه صبر با معاد (( اصول دین ))

 

 به نام خدا

 رابطه صبر ومعاد ( اصول دین)

 رَبَّنَا آمَنَّا فَاکْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِینَ (83)مائده

 در نوشته های پیشین  صبر در دنیا بررسی شد واما صبر در عوالم دیگر ... کاش قدرت علمی ما انقدر گسترده می شد ، کاش در محضر باب علم علی بن ابی طالب (ع) مردی از کوفه وقتی حضرت فرمودند از من بپرسید قبل از آنکه در میانتان نباشم از صبر در برزخ و قیامت می پرسید ، کاش روزی محضر امام عصر (عج ) را درک کنیم تا بدانیم علم لدونی وزیبای صبر در برزخ و قیامت را .

سه باب می گشائیم بر عرصه صبر در عوالم بالا و معاد

باب یکم

طبق روایات رسیده از معصومین باب پاداش وعذاب در برزخ بسته نیست و انسانها در برزخ نیز توان طی کمال را دارا می باشند ... انتظار می رود عالم برزخ هدیه ایی دیگر از مهر خدا بر مردمان باشد تا با جهدو کوشش بتوانند مراحل کمال را بپیمایند و در این باب صبر چون عالم دنیا معنا می یابد که در سایه ان می توان قله های وصل را طی کرد ولی از آنجا که هر انسانی در روی زمین به فراخور کوشش و تلاش توشه ایی کسب نموده در عالم برزخ نیز این تفاوت جایگاه وجود خواهد داشت و کسی که بیشتر تلاش کرده پاداش رسیدن به کمال بالاتر را کسب می کند و مراتب در عالم برزخ حفظ خواهد شد .

باب ثانی

انسان را نیازی است به کمال ، کمال طلبی نیازی است درونی و هر نیازی  در خارج از وجود برآورده کننده ایی دارد وقتی در دنیا طلب کمال می کنیم راه های رسیدن به ان وجود دارد این نیاز ها با ما به عوالم بالاتر سیر می کند چنانکه خداوند در قران قول داده انسان را با همه داشته های دنیایش برمی انگیزد ، با این مقدمه می خواهیم به این نتیجه برسیم میل به کمال بر طبق بحث عقلانی همراه انسان است ، افرادی که وارد بهشت می شوند با میل کمال گرایی خویش راهی می جویند به تقرب بیشتر به کمال و انسان دوزخی نیز با ادله  انسان بودن ،میل کمال گرایی دارد ... سوال اینجا است اگر انسان جهنمی بخواهد به کمال انسانی برسد چه راه کاری پیش روی او است ؟  و آیا صبر نمی تواند ابزار این میل به کمال و رسیدن به کمال باشد ؟

باب ثالث

ایات روشن و ادله محکم در قران وجود دارد که جهنمیان بر عذاب پروردگار چاره ایی ندارند و صبر ویا عدم صبر بر عذاب فرقی به حال این طایفه ندارد .

وَبَرَزُواْ لِلّهِ جَمِیعاً فَقَالَ الضُّعَفَاء لِلَّذِینَ اسْتَکْبَرُواْ إِنَّا کُنَّا لَکُمْ تَبَعاً فَهَلْ أَنتُم مُّغْنُونَ عَنَّا مِنْ عَذَابِ اللّهِ مِن شَیْءٍ قَالُواْ لَوْ هَدَانَا اللّهُ لَهَدَیْنَاکُمْ سَوَاء عَلَیْنَا أَجَزِعْنَا أَمْ صَبَرْنَا مَا لَنَا مِن مَّحِیصٍ (21)ابراهیم

 إِنِّی جَزَیْتُهُمُ الْیَوْمَ بِمَا صَبَرُوا أَنَّهُمْ همُ الْفَائِزُونَ (111)مومنون

إِن تَمْسَسْکُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَإِن تُصِبْکُمْ سَیِّئَةٌ یَفْرَحُواْ بِهَا وَإِن تَصْبِرُواْ وَتَتَّقُواْ لاَ یَضُرُّکُمْ کَیْدُهُمْ شَیْئاً إِنَّ اللّهَ بِمَا یَعْمَلُونَ مُحِیطٌ (120)آل عمران

اصْلَوْهَا فَاصْبِرُوا أَوْ لَا تَصْبِرُوا سَوَاء عَلَیْکُمْ إِنَّمَا تُجْزَوْنَ مَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ (16)طور

فَإِن یَصْبِرُوا فَالنَّارُ مَثْوًى لَّهُمْ وَإِن یَسْتَعْتِبُوا فَمَا هُم مِّنَ الْمُعْتَبِینَ (24)فصلت

أُولَـئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُاْ الضَّلاَلَةَ بِالْهُدَى وَالْعَذَابَ بِالْمَغْفِرَةِ فَمَا أَصْبَرَهُمْ عَلَى النَّارِ (175)بقره

اما به کار بردن واژه صبر برای اهل دوزخ نه واژه های مترادف (مثل تحمل )روزنه امیدی می گشاید برای پرواز به سوی مهر پروردگار .

که خدایا در آخرت با مهرت به حساب ما برس نه با عدلت ... آمین



معارف قرآنی / صبر در قرآن

پدید آورنده : کرم الله تمری ، صفحه 14

صبر واژه ای است عربی که در لغت به معنای شکیبایی و خودداری است.این کلمه بیان کننده حالتی است از پایداری و خودداری از هرگونه عمل نسنجیده ای در مقابل سختی ها،فشارها، مشکلات و مصیبت ها و نوعی پایداری درونی است برای کنترل واکنش های تند عصبی.

با توجه به کاربردهای قرآنی،واژه صبر به همراه مشتقات آن،103 بار در 93 آیه و 45 سوره قرآن به کار رفته است.در این راستا می توان ادعا کرد مفهوم صبر به معنای فضیلتی اخلاقی و غیر قابل انکار، مورد توجه و تاکید قرآن است.

قرآن نیز برای بیان مفهوم صبر،در آیه ای به شرح برخی از مصادیق مصیبت هایی که نیازمند بر داوری و استقامت هستند می پردازد و این قبیل موارد را سبب آزمون و امتحان انسان دانسته،به ستایش صابران می پردازد و می فرماید:﴿و لنبلونکم بشیء من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات و بشر الصابرین﴾؛و حتما شما را به اندکی از ترس و گرسنگی و کاهشی از مال ها و جان ها و محصولات (درختان،یا ثمرات زندگی از زن و فرزند) آزمایش خواهیم نمود؛و شکیبایان را مژده ده! (سوره بقره،آیه 155)

با توجه به تعاریف فوق،چنین استنباط می شود که کسانی که در مقابل سختی ها و مشقات روزگار بردباری و استقامت پیشه می کنند و سستی و ضعف به خود راه نمی دهند،در زمره صابران قرار می گیرند. قرآن نیز در آیه 146 سوره آل عمران،صابران را با چنین خصوصیاتی بر می شمرد و می فرماید: ﴿وکاین من نبی قاتل معه ربّیون کثیر فما وهنوا لما اصابهم فی سبیل الله و ما ضعفوا و ما استکانوا و الله یحبّ الصّابرین﴾

بنابراین وجود عبارت صبر در آیات قرآن،به معنای تحمل سختی ها،مصیبت ها و مشکلات است،به گونه ای که کنترل برخی امور از دست انسان خارج نشده و عنان اوضاع را به دست احساسات نسپرده و با قدرت تعقل و تدبیر شرع،استقامت و پایداری کند،تا به مقصود خویش نایل شود؛زیرا صبر و شکیبایی،کلیدی برای گشایش قفل های سخت زندگی انسان است و به مدد آن می توان از آزمایش و ابتلای الهی سربلند و سرافراز بیرون آید.

﴿لتبلون فی اموالکم و انفسکم و لتسمعنّ من الذینّ اوتوا الکتاب من قبلکم و من الّذین اشرکوا اذی کثیرا و ان تصبروا و تتّقوا فانّ ذلک من عزم الامور﴾ (سوره آل عمران،آیه 186)

این چنین است که موضوع صبر و شکیبایی در میدان جنگ نیز در آیات قرآن،به عنوان یک اصل اساسی برای دستیابی به پیروزی برشمرده شده و به مومنان صابر،وعده پیروزی و ظفر داده شده است.﴿یاایها النّبّی حرّض المومنین علی القتال إن یکن منکم عشرون صابرون یغلبوا مائتین و إن یکن منکم مائة یغلبوا الفا من الذین کفروا بانّهم قوم لایفقهون﴾ (سوره انفال،آیه 65 )

صبر و انواع آن

پروردگار عالمیان در آیه 177 سوره بقره، مصادیق بارز صبر را بیان می کند که می توان آن را نوعی تقسیم بندی اقسام صبر تلقی کرد.خداوند در این آیه می فرماید:﴿… و الصابرین فی البأساءو الضراء و حین الباس

در آیه مذکور،صبر به حسب زمینه های مختلف آن مشخص شده است که مهمترین مصادیق را می توان در سه گروه: 1. سختی ها و نداری ها 2. زیان ها 3. جنگ و کارزار شناسایی کرد. واژه بأساء در آیه به معنای سختی و رنجی است که موجب می شود آدمی در تنگنا قرار گیرد و راه گریزی نیابد.این واژه هر چند با واژه باس از نظر ریشه لغوی یکی است، ولی از نظر مفهومی،تفاوت های ماهوی دارد، از این رو در کنار هم قرار گرفته اند و تکرار یک واژه برای بیان یک معنا نیست.به سخن دیگر البأساء دشواری ها و کمبودهای هستند که در زندگی بشر پیش می آید و آدمی می بایست برای رهایی از سختی ها تحملی بسیار داشته باشد و فشارهای جانکاهی را به جان می خرد.با این همه،در این حالت او ضرر و زیانی نمی کند و از نظر مالی،جانی و عرضی،نقصی در وی پدید نمی آید؛اما ضراء، فشارها، سختی ها و مصیبت هایی است که موجب می شود تا نقصی در بدن و یا مال و جان خود و یا خانواده متحمل می شود.

بأس نیز به معنای کارزار و جنگ است که آدمی را در تنگنایی قرار می دهند که گریز از آن جز با کشتن و یا اسارت دشمن ممکن نیست. به این معنا که یا می بایست بکشد و دربند گیرد، یا کشته شود و یا در بند گرفته شود و ذلت و خواری بردگی و بندگی دیگران را به جان و تن بخرد.

مصادیقی که در این آیه آمده اند،صورتی کلی دارند،ولی خدا در آیه 155 سوره بقره،مصداق جزئی تری را بیان کرده است.

موانع ایجاد صبر

قرآن همان گونه که علل و عوامل به وجود آمدن قدرت صبر در انسان توجه می کند،به آسیب شناسی این موضوع نیز پرداخته و به توضیح و تبیین موانع ایجاد صبر می پردازد.در این مقاله،به دلیل محدودیت، تنها به یکی از مهمترین این موانع اشاره می کنیم،زیرا این مانع یکی از موانع مهمی است که قرآن در چند آیه به آن اشاره می کند و حتی با هشداری به پیامبر(ص) نیز،وی را از آن بیم می دهد.این مانع چیزی جز عجله و شتاب زدگی نیست که آفتی بزرگ برای صبر و شکیبایی محسوب می شود.

با توجه به آیه 37 سوره انبیاء،انسان دارای طبیعتی است که وی را شتاب زده می کند:﴿خلق الانسان من عجل﴾.چرا که طبیعتا بشر مادامی که به مراد و مقصود خود دست نیابد،جام صبرش لبریز می شود و رفتاری شتابزده در پیش می گیرد و تنها راه مقابله با این خصیصه درونی،ریاضت و تمرین نفس است. از این رو خداوند به پیامبر(ص) دستور می دهد و سفارش می کند که همانند پیامبران الوالعزم عمل کند و در رفتارهای خود شتابزده نباشد.(سوره احقاف،آیه 35) میان شتابزدگی و عجله از سویی و صبر از سوی دیگر ارتباط معنا داری وجود دارد.این به صراحت بیان می کند که هرگاه شتاب از دری آمد صبر از دری دیگر می گریزد.با توجه به این موضوع،لازم است که انسان عنان نفس خود را در دست بگیرد و اجازه ندهد تا غریزه،فطرت و یا شتابزدگی بر وی چیره شود؛بلکه تلاش تا آن را با نیروی عقل و خرد و تقوا مدیریت کند و نگذارد تا بر جان و قلب و عقلش حاکم گردد.

 


مطالب مشابه :


اهمیت نماز و صبر در قرآن ( سوره بقره آیه 153 )

با سلام بنده حقیر در تاریخ 12 شهریور 1387 مطابق با 1 رمضان 1429 تصمیم بر آن گرفتم آیاتی از قرآن را




احادیث در مورد صبر

در مورد آیه: انسان آزاده همیشه آزاده است ، اگر حادثه ای برای او پیش آید ، صبر و شکیبایی




آیات و احادیث درباره صبر

در مورد آیه: انسان آزاده همیشه آزاده است ، اگر حادثه ای برای او پیش آید ، صبر و شکیبایی




بحث احادیٍث درمورد صبر

در مورد آیه: صبر در کارها انسان آزاده همیشه آزاده است ، اگر حادثه ای برای او پیش آید




صبر در قرآن

وقتی به کلیه آیات الهی در قرآن دقت میکنیم و مورد قرآن نیز برای بیان مفهوم صبر ، در آیه ای




صبر - غزل سومم

تا نشوی سر به دار، صبر بدار. آتش غم دیده ای خون به آیه ان در مورد پیوندهای




قرآن: صبور و شکیبا باشید

درباره صبر هم مقاله ای بنویسم در سوره ص، آیه 44 خداوند در مورد بنده و پیامبرش ایوب که در




پاسخ به سخنان ناصر پورپیرار در خصوص شعر فارسی و مولانا

او در مقاله ای و چون بپرسی که پوست خر خور قرآن، که مولانا می گوید، کدام آیه بحث در مورد




برچسب :