همه چیز از یک مصرع شروع شد...

همه چیز از این مصرع شروع شد:

((چشمانم به وسعت یک اقیانوس شور شدند....))

چشمانم

اقیانوس اشکهایم

بی تابی شعر هایم

واژه های تب دارم

لحظه های نم ناکم

پرسه های تنهایم

و کفش هایی که در این کوره راه خستگی امانم را بریده اند

می شنوی؟ صدای گام های خسته ی من است!

این جاده تا افق عجیب با کفشهایم خو گرفته است...

( یک معلم ) - خاطرات دوران تحصیل وزیر آموزش و پرورش - ( یک معلم )

نانوشته های یک معلّم پرورشی خاک من ایران من (یک معلم تاریخ) خاطرات من و همکارام

نانوشته های یک معلّم پرورشی یک عالمه سوژه های برتر (یک معلم تاریخ) خاطرات من و همکارام

نانوشته های یک معلّم پرورشی یک عمر به دنبال تو می گشتم (یک معلم تاریخ) خاطرات من و همکارام

با خودم می گویم من به عنوان یک معلم پرورشی که نزدیک 20 واحد روان (یک معلم تاریخ) خاطرات من و

نانوشته های یک معلّم پرورشی خاک من ایران من (یک معلم تاریخ) خاطرات من و همکارام

نانوشته های یک معلّم پرورشی دیدارمون تا یک ماه بعد که اون خبر (یک معلم تاریخ) خاطرات من و

نانوشته های یک معلّم پرورشی خاک من ایران من (یک معلم تاریخ) خاطرات من و همکارام

نانوشته های یک معلّم پرورشی. حکایت یک مویز و چهل قلندر حکایت صوفیان است که چهل نفر آنها

نانوشته های یک معلّم پرورشی خاک من ایران من (یک معلم تاریخ) خاطرات من و همکارام