شباهت ها و تفاوت های فرهنگی ملل مختلف

شباهتهای انسانها بسیار است چرا که آدمی در تمام نقاط دنیا برای زندگی تلاش می‌کند و شغلی برای خود دست‌و‌پا کرده و تشکیل زندگی می‌دهد و بچه‌دار می‌شود و با خویشان و نزدیکان و دوستان خود معاشرت می‌کند. انسانها قوانینی برای خود وضع می‌کنند و آداب و فرهنگ و سنن برای جامعه بوجود می‌آورند. آنان برای زندگی خود خانه، روستا و شهر می‌سازند و از خانواده و کشورشان حفاظت و دفاع می‌کنند و بسیاری شباهتهای دیگری نیز دارند.

و اما انسانها تفاوتهایی هم دارند بخصوص تفاوت فرهنگی و آداب و رسوم. تفاوت فرهنگی بین مردمان قاره‌ها، کشورها و مناطق مختلف و شهرها و روستاها وجود دارد. مثلا مردمان قاره آسیا با قاره آمریکا متفاوت است همچنین با مردمان اروپا و آفریقا. آسیایی‌ها بیشتر مردم آداب‌دان، متواضع، مودب و با حجب و حیا هستند و به دیگران احترام زیادی قائل می‌شوند و در بعضی مواقع هم ظاهرسازند و منویات درونی خود را بروز نمی‌دهند و تا حدودی پیچیده هستند. در این قاره کهن آداب و رسوم و سنتهای زیادی وجود دارد که از هزاران سال پیش توسط مردمان این قاره بوجود آمده است و در بیشتر موارد هنوز هم پابرجا هستند. سنتهایی که اصالت مردم هر سرزمین را از دیگران متمایز می‌سازد. به عنوان مثال چینی‌ها سنتهای مخصوص خود را دارند و هندی‌ها، ژاپنی‌ها، کره‌ای‌ها و اعراب و ... نیز همینطور.

 مردم ایران هم با مردم دیگر کشورها تفاوت دارند. به طور مثال مردم برخلاف آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها که مردم خونسرد و بی‌تفاوت و تا حدود زیادی منضبط هستند، مردمی خونگرم، زودجوش و تا حدود زیادی دلسوز هستند و نمی‌توانند بی‌تفاوت باشند چرا که مردمی باعاطفه و مهربان و بسیار مهمان‌دوست هستند و بیشتر مواقع به کمک دیگران می‌شتابند و آنان را تنها نمی‌گذارند. درد و رنج همنوع خود را تحمل نمی‌کنند و به راحتی از کنارش نمی‌گذرند. ایرانیان در دنیا به مهمان‌دوستی معروفند و مردمان دیگر کشورها که به ایران سفر می‌کنند از این خصلت ایرانیان به نیکی یاد می‌کنند. ایرانیها انسانهای سخت‌گیری نیستند و به راحتی گذشت می‌کنند و از خطاهای دیگران می‌گذرند و مردمان ایران بخشنده و سخاوتمند هستند و تا حدودی هم به دست و دلبازی معروفند هرچند در مواردی هم خصوصیات منفی هم دارند که البته خصوصیات مثبتشان آنرا می‌پوشاند و قابل اغماض است، ایرانیها جمع‌دوست هستند و از تنهایی گریزان و گوشه‌گیری و انزواطلبی را نمی‌پسندند و اگر اوضاع اقتصادی‌شان خوب باشد دوست دارند رفت و آمد زیاد داشته باشند و از معاشرت با دیگران لذت می‌برند.

تصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.net

 فرهنگ یک سیستم مشترک باورها- ارزش‏ها و روش‏هاست که به مرور زمان گروهی از مردمان در یک بخش از جهان اختیار می‏کنند. به سخن دیگر فرهنگ را می‏توان راه زندگی دانست، راهی که افراد یک ملّت در برابر یکدیگر و در مقابله با محیط برای بهتر زیستن برگزیده‏اند و از نسلی به نسل دیگر از راه یادگیری منتقل می‏شود.
عقل و اندیشه در مواجهه با فرهنگ به کار می‏افتد و فرهنگ نیز در پرتو عقل و اندیشه به جلو رانده می‏شود. هسته ی اولیه ی شخصیت انسان اگرچه در ابتدا در آغوش مادر جوانه می‏زند، امّا در دل فرهنگ رشد می‏کند. فرهنگ با مغز انسان یا به عبارتی با عقل و اندیشه برخورد متقابل دارد. از این رو نباید فرهنگ را لایه‏ای دانست که روی مغز می‏نشیند. اگر یک پرده ی حریر زربفت را به نظر آوریم، مشاهده می‏شود الیاف ظریف ابریشم و طلا به دقت و ظرافت در هم بافته شده‏اند. شخصیت نیز از بهم‏ آمیختگی فرهنگ با مغز ساخته و تافته می‏شود. تفاوت در آن است که پردهء حریر تغییر شکل نمی‏دهد، امّا چین و شکن‏های مغز و دنباله‏های سلولی و مواد شیمیایی داخل و خارج سلول‏های آن از زمان کودکی تا بلوغ پیوسته رشد می‏کند و سیری به کمال دارد و همزمان، با فرهنگی در تماس و تأثیر متقابل است که آن هم در حال تبلور و تجدد است.
ویلیام کاودیل (William Caudill )اولین دانشمندی است که با پژوهش‏های گسترده در رشتهء علوم انسانی نقش برخورد فرهنگ شرق با غرب را در رشد شخصیت انسان مطالعه کرده است. در یکی از این پژوهش‏ها، کودکان امریکایی با کودکان ژاپنی مورد تحقیق و مطالعه قرار گرفته‏اند. از جمله نشان داده است که کودکان امریکایی نسبت به کودکان ژاپنی زودتر حرکات بدنی و بازی کردن و صحبت نمودن را شروع می‏نمایند. دلیل آن را فرهنگ امریکایی می‏داند که مادران فرزند خود را هرچه زودتر به تحرک و تکلّم و آزادی و مستقل زیستن تشویق می‏نمایند، در حالیکه در فرهنگ ژاپن مادر کودک را پیوسته به آرامش و مؤدب بودن و سر و صدا نکردن و به خود وابسته بودن تشویق می‏نماید.
پژوهش‏های مستند نشان می‏دهد که کودکان امریکایی نسبت به سایر کودکان در جهان زودتر شروع به حرف زدن می‏نمایند، زودتر به راه می‏افتند و کارهای خود را مانند غذا خورن، لباس پوشیدن و بند کفش بستن را زودتر انجام می‏دهند.
فرهنگ غرب جوان را فردگرا و فارغ از هر مسئولیتی نسبت به خانواده بار می‏آورد، امّا در فرهنگ شرق و از جمله در فرهنگ کشور عزیزمان ایران، اطاعت از پدر و مادر واجب است و جوان احساس مسئولیت در قبال خانواده می‏کند.
از جمله تفاوت فرهنگ شرق و غرب را می‏توان چنین شمرد:
همکاری در شرق و رقابت در غرب، ادامه ی رابطه ی جوانان پس از ازدواج با خانوادهء خود در شرق، و جدایی آنها و تشکیل خانوادهء هسته‏ای در غرب، علاقه و اشتیاق به گذشته در شرق و توجه بیشتر به آینده در غرب، اعتقاد به سرنوشت در شرق و سرنوشت سازی در غرب، کنار آمدن با طبیعت در شرق و غلبه بر طبیعت در غرب، سنتی بودن در شرق و نو آوری و ابتکار در غرب، رعایت ادب و آداب در شرق و بی‏اعتنایی به شؤون و آداب در غرب.
بزرگترین فشار روحی در برخورد دو فرهنگ برای کسانی است که به اجبار از فرهنگ اولیه جدا شده و در نقطهء جغرافیایی دیگری ساکن گردیده و از حمایت‏های اجتماعی و روابط دوستانه و فامیلی خود محروم شده‏اند. بدون استثناء این فشار هر گروه سنی مانند نوزادان، کودکان، جوانان، و بزرگسالان را متأثر می‏کند.
از پیش گفته شد که هسته ی اولیه شخصیت کودک، در آغوش مادر به وجود می‏آید، امّا این آغوش مادر در غرب به لحظه ی تولد محدود شده است، زیرا بزودی نوزاد شیشه ی شیرخوری را از دستان دیگر گرفته و در گهواره ی خود بدون حضور مادر باید آن را بنوشد. ساختار اقتصادی غرب همراه با نهضت زنان و فمینیسم مادران را به حضور فعال در جامعه می‏خواند. در منزل نشستن و خانه‏داری کردن و بچه‏داری را دون شأن خانم‏ها می‏دانند. مهاجرینی که از شرق به غرب می‏آیند، ناگهان میزان‏ها را دگرگون می‏بینند. برای ادامه ی حیات، پیر و جوان باید کار کنند. اگر در چین پدر بزرگ و مادر بزرگ پرورش کودک را بر عهده دارند و اگر در افریقا به خواهر بزرگتر و برادر بزرگتر این وظیفه محول می‏شود، در غرب این میزان‏ها باید زیر و رو شود. همه باید کار کنند تا صورت حساب‏ها در پایان ماه پرداخت شود. برای نوزاد و کودک هم برنامه‏ریزی شده است. آنها باید برای ساعات طولانی در شیرخوارگاه‏ها و یا کودکستان‏ها بسر برند، تا مادرِ خسته و پدرِ خسته‏تر و پدر بزرگِ درمانده و مادر بزرگِ از دست رفته، کودکان را که از همه ی آنها کوفته‏ترند، به خانه آورده هر یک بتواند در گوشه‏ای در عالم خود فرو رود.
در مورد نوجوانان گفتنی است که از آسیای جنوب شرقی خانواده‏هایی که به امریکا می‏آیند، پسران نوجوان به علت یادگیری سریع زبان و پذیرش فرهنگ جدید، به کار گمارده می‏شوند و در ابتدا تنها نان‏آور خانواده می‏شوند. به سخن دیگر این نوجوان بدون آن که دوران بلوغ را بگذراند، باید نقش فرد بالغ را ایفا کند و در همان حال در کنار خود، جوان امریکایی را مشاهده می‏کند که برای چند سال دوره ی بلوغ خود را با کیفیات ویژه ی آن می‏گذراند تا بالغ شود و آماده ی کار و قبول مسئولیت و آن هم برای خودش بشود. در این راستا جوان ایرانی تدریجاً با دو فشار مقابل می‏شود. در خارج از خانه از وابستگی به خانه تحقیر می‏شود، و در داخل خانه از گرایش به فرهنگ غرب و تمایلات فردگرایی مورد سرزنش قرار می‏گیرد، و این در زمانی است که باید با تمرکز فکر و خیالی آسوده هویت خود را کسب نماید. امّا برخورد با فرهنگ بیگانه به او اجازه ی تفکر و تعمّق نمی‏دهد، تجزیه و تحلیل را مشکل می‏کند و قضاوت نادرست می‏شود. در نتیجه هویتی متزلزل و نااستوار برایش بجا می‏ماند.
زمانی که هویت پابرجا و قوی نیست، جوان در ابهام و تیرگی زندگی می‏کند. از برخورد با افراد پرهیز دارد و در هر حرکتی احساس تشویش و ضعف می‏کند. در مدرسه ناموفق است. تدریجاً مأیوس و ناامید و مآلاً افسرده می‏شود. افسردگی انرژی و انگیزه ی او را می‏کاهد و از توفیق باز می‏ماند. عدم موفقیت از یکسو و سرزنش و تحقیر از سوی دیگر او را خسته و درمانده می‏کند. برخورد جوانان ایرانی با فرهنگ غرب را نباید با این نمونه محدود کرد.
دو گروه دیگر از جوانان ایرانی در مقابله با فرهنگ غرب سر برآورده‏اند. اول گروه بیشمار جوانان موفق‏اند. آنها ژن ویژه‏ای به ارث برده و از تعلیم و تربیت مناسبی در خانه و مدرسه برخوردار بوده و از برکت هوش و استعدادی که به درستی پرورش یافته، در رشته‏های فنی و علمی و اقتصادی و اجتماعی، در غرب پیشرفت شایسته نموده و احترام همگان را جلب کرده‏اند.
امّا گروه دومی که تعدادشان زیاد نیست، نه به افسردگی مبتلا شده‏اند و نه موفق‏اند. آنها مجذوب و فریفته ی شیوه‏های "پست مدرنیسم" شده‏اند.

تصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.net

مردم کشورهای مختلف چگونه غذا می خورند؟

 اگر نگاهی به عادت‌های غذایی مردم كشورهای مختلف بیندازیم متوجه خواهیم شد كه شرایط اجتماعی، فرهنگی، زیست محیطی و همچنین شرایط اقتصادی و حتی سیاسی حاكم برجوامع مختلف می‌تواند از اهمیت بسیار زیادی در عادات غذایی افراد برخوردار باشد. داشتن سه وعده غذایی اصلی از جمله ویژگی‌های مشترك در میان اقوام و كشورهای مختلف است، اگر چه ارزش هر یك از این وعده‌های غذایی در رژیم غذایی افراد در كشورهای مختلف متفاوت است. در این میان آداب و رسوم غذا خوردن و غذا پختن مردم در فرهنگ های مختلف بسیار جالب توجه است. در ادامه به برخی از عادت های غذایی در کشورهای مختلف خواهیم پرداخت.

 

هند: هندى‌ها آداب خاصى در مصرف غذا دارند، آنان در غذا خوردن اسراف نمى‌كنند، زیرا معتقدند با افراط در غذا دچار تنبلى شده و این امر مانع رشد فكرى و جسمانى‌شان مى‌شود. از سویى دیگر سعى مى‌كنند غذاى مصرفى‌شان به چرخه طبیعت بسیار نزدیك باشد. به همین دلیل غذاهایى چون ماهى و گوشت را كه برای به‌دست آوردن آن باید موجود زنده‌ای را كشت و در نتیجه باعث برهم زدن چرخه طبیعت می‌شود را مانع آرامش روح و نیایش با خدا مى‌دانند. از آداب جالبی که دارند، با دست غذا خوردن است که هیچ طبقه‌ی خاصی را هم شامل نمی‌شود، هندى‌ها معتقدند براى غذا خوردن نباید واسطه‌اى وجود داشته باشد تا انرژى بین غذا و انسان در تعامل باشد. شبیه گستره جغرافیایی ایران، عادات غذایی در هر منطقه هند متفاوت است به طور مثال در جنوب (شهرهایى چون حیدر آباد، شانل و...) غذاهاى تند مصرف مى‌كنند، در غرب (مثل كلكته) غذاى شیرین و در شمال (مثل دهلى) غذاى تند و روغنى. امّا در كل برخى غذاهاى مشترك را در همه مناطق هند مى‌توان دید. به طور مثال «دال» كه از حبوبات تشكیل شده است و معمولاً آن را بر روى برنج مى‌ریزند و مى‌خورند، در تمام هندوستان بسیار رایج است. «دال» (Dal) را با عدس لوبیا و نخود می‌پزند؛ ولى هر كدام از این حبوبات به طور جداگانه پخته مى‌شوند و همین باعث تنوع در غذا مى‌شود. «دوساسامبار» (Dososambar) با اینكه غذاى مخصوص جنوب هند است، امّا مصرف آن در همه جاى هند بسیار رایج است. این غذا از یك نان بلند و نازك تشكیل شده كه وسط آنرا سیب زمینى، پیاز و فلفل می‌گذارند و مى‌پیچند و برای جاشنی هم از سس خاصى استفاده مى‌كنند، كه «چتنى» (Chatni) نام دارد و با نارگیل و خود سس «سامبار» (Sambar) كه حاوی سبزیجات مختلف است، درست شده است. باتورا (Batura) هم یكى از نان‌هاى معروف در هند است (البته بعد از نان چاپاتى) كه همراه با غذایى به نام چولا (Chala) خورده مى‌شود. چولا از نخود، گوجه فرنگى، پیاز و فلفل و ادویه تشكیل شده و همانند خورشت درست مى‌شود و آن را با نان باتورا كه روغنى و پفى شكل است می‌خورند. سمبوسه نیز غذایى آشنا و پرطرفدار است كه بیشتر به صورت عصرانه مصرف مى‌شود و در خیابان‌ها مى‌توان شاهد دستفروش‌هایى بود كه سمبوسه مى‌فروشند. در كل اینگونه معروف است كه طبقات محروم و پایین غذاهاى تندترى مصرف مى‌كنند و غذاها در طبقات بالا از درجه تندى كمترى برخوردار است.


ژاپن: غذاهای ژاپنی از جمله سالم‌ترین غذاهای دنیا هستند. امروزه رژیم غذایی ژاپن به عنوان یکی از سالم‌ترین رژیم‌های غذایی دنیا شناخته شده و گفته می‌شود یکی از دلایلی که ژاپنی‌ها طول عمر به نسبت بالایی دارند، نوع رژیم غذایی آن‌ها است. از ویژگی‌های بارز غذاهای سنتی ژاپن، کلسترول و چربی و کالری کم و فیبر بالای آن است. شاید بهترین توصیف برای غذاهای ژاپنی حفظ طعم طبیعی و هارمونی آن‌هاست. برنج و ماهی و فرآورده‌های دریایی در مجمع الجزایر ژاپن از کوه‌های پوشیده از برف شمال «هکایدو» تا سواحل شنی «اکیناوا» ماده‌ی اولیه‌ی اغلب غذاهای سنتی محسوب می‌شود. از برنج علاوه بر مصرف روزانه در منوی اصلی، فرآورده‌های جانبی سنتی ویژه‌ی دیگری نیز تهیه می‌شود نظیر: «موچی» یا کیک برنجی و «سِنبِه» یا بیسکویت برنجی و «ساکِه» که نوشیدنی الکلی مرسوم ژاپن است همین‌طور «میسو» که از افزودنی‌ها و طمع دهنده‌‌های غذایی محسوب می‌شود. وعده‌های غذایی اصلی در ژاپن شامل سه وعده است و یک منوی کامل از غذاهای ژاپنی شامل: برنج پخته(gohan)، سوپ میسو (misoshiro)، غذاهای آب پز نظیر سبزیجات و ماهی با گوشت آب‌پز (suimono)، گوشت و ماهی یا سبزیجات سرخ شده یا کبابی (yakimono)، ترشی از سبزیجات و یا غذاهای دریایی (sunomon)، سبزی و ماهی و یا حبوباتی که آغشته به سس مخصوص هستند (aemono or hitashimono)، ماهی خام ورقه‌شده (sashimono) و ترشیجات (konomono). همچنین ژاپنی ها غذای خود را با دو چوب نازک که به آن «هاشی» می‌گویند می‌خورند که در واقع نقش قاشق و چنگال را دارد. آنها در خانه عموماً از ظروف کوچک برای صرف غذا استفاده می‌کنند. آنها در پیاله های کوچک، برنج می‌ریزند. آن را نزدیک دهان خود قرار می‌دهند و با هاشی غذای خود را تندتند راهی دهانشان می‌کنند. خمچنین در ژاپن سوپ همراه برنج را نیز بایستی «هورت» کشید و با نفس‌های عمیق خورد. خوردن سوپ با صدای بلند و سرکشیدن آن نشانه‌ی آن است که از طعم غذا خوششان می‌آید و از خوردن آن لذت می‌برند. یکی از رسوم و آداب دیگر غذا خوردن در ژاپن آن است که پیش از صرف غذا لیوان افراد حاضر از نوشیدنی پر می‌شود. به علاوه، لیوان هر کس بعد از نوشیدن، به سرعت باید توسط فرد دیگری پر شود. این عمل در خانواده‌های ژاپنی توسط خانم‌ها صورت می‌گیرد.

 
آمریکا:دیدگاه مردم آمریكا درباره غذاخوردن از بسیاری جهات با دیگر كشورها متفاوت است. آنها بیش از هر چیز به خوردن غذایی كه برای آنها لذت بخش باشد اهمیت می‌دهند و به مضرات آن توجهی نمی‌كنند، از این رو رژیم غذایی مردم این كشور به عنوان یكی از مضرترین رژیم‌های غذایی درسطح دنیا شناخته شده است. آمریكایی‌ها بیش از 40 درصد از بودجه اختصاص یافته برای موادغذایی را به غذاهای رستورانی و غذاهای آماده یا به اصطلاح فست‌فود اختصاص می‌دهند و این در حالی است كه برخلاف آنها، مردم در سایر کشورهای صنعتی جهان غرب مانند بسیاری از اروپایی‌ها، تنها 5 درصد از این بودجه را به غذاهای غیرخانگی اختصاص می‌دهند. به همین علت خوردن غذاهای ناسالم در آمریكا موجب شده است تا ساكنان این كشورها بیش از دیگر كشورها با مشكل اضافه وزن مواجه شوند. اما در کنار این عادت های غذایی بد آشپزی آمریکایی دارای فهرستی از غذاهای متنوع می‌باشد که شامل طیف گسترده‌ای از هات داگ‌ها، برگرها و غذاهای سرخ کردنی هستند. از جمله معروفترین غذاها و میان وعده های آمریکایی می‌توان به این موارد اشاره کرد: پاستای گولاش آمریکایی (غذایی خورشت مانند است که در ظروف خوراک پزی سفالی یا شیشه‌ای طبخ می‌شود و مواد اصلی تشکیل دهنده آن شامل؛ ماکارونی شکل‌دار، سس گوجه فرنگی و گوشت چرخ‌کرده می‌باشد.)، پوره سیب (نوعی پوره شیرین است که از سیب پخته و له شده به همراه شکر تهیه می‌شود.)، گامبو (این غذا معمولاً به شکل سوپ، و با محتویات میگو، برنج، فلفل دلمه‌ای، اوکرا، پیاز، کرفس، و ادویه‌جات می‌باشد.)، استیک (به قسمتی از گوشت گاو گفته می‌شود که آن را کباب و یا در روغن سرخ می‌نمایند و معمولاً در کنار سیب زمینی خورده می‌شود.)، چیزبرگرف هات داگ و سیب زمینی تنوری.

 
هلند: هلندی‌ها از جمله افرادی هستند كه علاقه آ‌نها به خوردن غذاهای دریایی و بویژه ماهی زبانزد همه است. علاقه زیاد مردم هلند به خوردن ماهی تا حدی است كه آنها حتی در تهیه ترشی هم از ماهی استفاده می‌كنند. ترشی‌ماهی كه از جمله چاشنی‌های غذاهای اصلی مردم این كشور است یكی از محبوب‌ترین انواع ترشی‌هاست كه همراه با غذا یا در تهیه انواع مختلفی از ساندویچ‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد. اما ماهی محبوبترین خوراک مردم هلند نیست، هلندی ها بشدت از خوردن سیب زمینی در انواع مختلفش (چیپس، سرخ شده خلالی، آب پز، تنوری و..) لذت می‌برند، بطوری که در اکثر غذاهای هلندی سیب زمینی وجود دارد. صبحانه معمول هلندها نیز متشکل از قهوه یا چای، نان ذرت، در اکثر مواقع با پنیر ، مربا یا hagelslag (تگرگ شکلات، مربایی با تکه های شکلات کوچک)، نان کشمش و شیر است. از معروفترین غذاهای هلندی می‌توان به سوسیس (در انواع مختلف که یکی از معروفتری انه یک نوع سوسیس خشک شده به نام (Metworst) است.)، سوسیس دودی (نوعی سوسیس که در آن مقداری تراشه های چوب وجود دارد.)، دلمه کباب (گوشت چرخ کرده به همراه برگ کلم)، اسنک سویا، کوفته هلندی (Frikandel)، کدو حلوایی با هلو و... اشاره کرد. همچنین در این کشور خوردن شیرینی بسیار رایج و مرسوم است. از معروفترین شیرینی های هلندی می‌توان به «قطوفه» (zoute) اشاره کرد. (البته این شیرینی در اغلب موارد شور است!).


لبنان: لبنانی ها قبل از غذای اصلی پیش غذای مفصلی را سرو می‌کنند. هر کدام از این پیش غذاها داخل بشقاب های کوچکی گذاشته می‌شود که به مجموعه آنها مزا (meza) هم گفته می‌شود. مزا لبنانی از دو سالاد بسیار خوشمزه به نام تبوله فتوش، حمص (ترکیبی از نخود، کشک و روغن زیتون)، بابا غنوج (چیزی شبیه حلیم بادمجان)، سمبوسه، دلمه برگ مو، کیبه، چیز رول و... تشکیل می‌شود. روغن زیتون، سبزیجات تازه همچون پیاز، سیر، جعفری، نعناع، زیتون و نخود فرنگی، ادویه های مختلف همراه آبلیمو و روغن زیتون، میوه های متنوع و رنگارنگ به علاوه غذاهای دریایی مثل ماهی و میگو، رنگ و لعاب خاصی به سفره های لبنانی می‌دهد. آشپزهای لبنانی بیش از آنکه به انواع سس ها متکی باشند، به ادویه جات و تازگی مواد غذایی توجه می‌کنند. جالب است بدانید، لبنانی ها ندرتا از چربی های حیوانی در غذایشان استفاده می‌کنند و مصرف کره و خامه را فقط به چند دسر محدود کرده اند. در ضمن، گوشت پرندگان را هم به گوشت قرمز ترجیح می‌دهند. اما اگر قرار به خوردن گوشت قرمز باشد، مردم ساحلی نشین لبنان، گوشت گوسفند و مردم مناطق کوهستانی گوشت بز را انتخاب می‌کنند. به ندرت می‌توان غذایی لبنانی را پیدا کرد که فاقد روغن زیتون، سیر و آبلیمو باشد. همچنین بیشتر غذاهای لبنانی با کباب کردن، تنوری کردن یا خوابانده شدن در روغن زیتون تهیه می‌شوند. بعد از پیش غذاها، غذای اصلی آورده می‌شود که عمدتا انواع کباب است. کنار کباب ها استفاده از برنج مرسوم نیست اما استفاده از سیب زمینی سرخ کرده، کشک و از همه مهم تر ماست چکیده در سفره لبنانی بسیار رایج است. اما یکی از عادت های بسیار بد لبنانی ها این است که آنها عموما بعد از غذا قلیان می‌کشند! انواع باقلوا، پودینگ برنج و نوعی شیرینی به نام «اُم‌علی» نیز به عنوان دسر در لبنان استفاده می‌شود. («ام علی» نوعی شیرینی مربایی‌ است كه از نارگیل، كشمش و شیر تهیه می‌شود.). همچنین از نوشیدنی‌های متداول در این كشور می‌توان به دوغ، چای نعنا و قهوه عربی اشاره كرد.


مکزیک: غذای مکزیکی به تنوع در ترکیب مزه ها، تزئینات رنگارنگ و گوناگونی مواد اولیه و چاشنی ها معروف است. بسیاری فکر می‌کنند که غذاهای مکزیکی بسیار تند و پر ادویه هستند اما اغلب غذاهای مکزیکی طعم تند ملایم را در آمیزش با اندکی چاشنی زیره و ترشی لیمو مانند ارائه می‌کنند. انوع غذاهای مکزیکی و شیوه طبخ آنها از هر منطقه تا منطقه دیگر متغیر است. جغرافیای محل، تفاوت های قومیتی و آب و هوای هر منطقه بر تنوع غذای مکزیکی تأثیر می‌گذارند. بعنوان مثال؛ در شمال مکزیک گوشت گاو، بز و شترمرغ بیشتر استفاده می‌شود، این در حالی است که سبزیجات تند و انواع لوبیا و گوشت مرغ و ماکیان اجزای اصلی غذاهای جنوب مکزیکی را تشکیل می‌دهند. همچنین اجزای اصلی آشپزی مکزیکی بسیار متنوع هستند برای مثال آووکادو و برگ های آووکادو از پر مصرف ترین اقلام مصرفی در آشپزخانه مکزیکی ها است. مکزیکی ها از برگ های خشک پودر شده آووکادو به عنوان ادویه خوشبو استفاده می‌کنند و خود آووکادوی رسیده را در انواع سس ها، سوپ ها و سالاد ها مصرف می‌کنند. کاکتوس یا نوپال هم از دیر باز در غذاهای مکزیکی کاربرد داشته است. بافت و طعم کاکتوس بسیار شبیه به بامیه است و پس از پخت کامل، شیره لزجی از آن خارج می‌شود که در لعاب دادن به خوراک های آبدار بسیار مؤثر است. اما یکی از شناخته ترین و محبوب ترین مهمان های همیشگی در آشپزخانه مکزیکی فلفل چیلی است. چیلی که هم به صورت تازه و هم به صورت خشک، کوبیده و یا پودر شده در غذاهای مکزیکی به کار می‌رود، همان ادویه ای است که مزه تند اما لطیف فلفل در غذاهای مکزیکی را به وجود می‌آورد. گشنیز هم از پدیده های آشپزخانه مکزیکی است که تقریباً در بیشترغذاها مورد استفاده قرار می‌گیرد. اما از معروف ترین غذاهای مکزیکی می‌توان تورتیا را که نام مردم عادی مکزیک است و از خمیر ماسایا آرد ذرت تهیه می‌شود، نام برد. پس از تورتیا، انواع لوبیاهای پخته و سرخ شده جایگاه ثابتی در غذای روزمره مکزیکی دارد. همچنین مکزیکی ها از انواع مختلفی از سس در کنار غذاهای خود استفاده می‌کنند که در این بین گوآکامولی و سالساف از معروف ترین سس های مکزیکی هستند. پایه گوآکامولی که معمولاً به صورت تازه درست شده و همان موقع در کنار یک بشقاب بزرگ چیپس تورتیا سرو می‌شود، آووکادو است. انواع گوجه رنگارنگ و فلفل چیلی و پیاز و گشنیز نیز مواد اصلی تشکیل دهنده سالسا هستند.

 

منبع :

vista.ir beytoote.com taknaz.ir


مطالب مشابه :


ذبح بهداشتی در محل کشتارگاه خور

یک نفر هاشی را ذبح می کرد امسال به جای ذبح هاشی در خیابان، در امام آوردند تا هم گوشت




آشپزی خواص غذاها

بیشتر انواع گوشت و ماهی پ هاشی بین 6.4 تا 7.4 دارند. (عدس) و همچنین گوشت سفید(موجود در




شباهت ها و تفاوت های فرهنگی ملل مختلف

به همین دلیل غذاهایى چون ماهى و گوشت را كه آن را نزدیک دهان خود قرار می‌دهند و با هاشی




تنوع غذایی در کشورهای مختلف

به همین دلیل غذاهایى چون ماهى و گوشت را که آن را نزدیک دهان خود قرار می‌دهند و با هاشی




معرفی دستگاه ها و گوشه های موسیقی ایرانی

موسیقی دو سل لا ر - معرفی دستگاه ها و گوشه های موسیقی ایرانی - موسیقی سنتی سه تار , شور انگیز




شرکت‌های بیمه در پرورش شتر سرمایه‌گذاری کنند.

وبلاگ تخصصی بیمه های مسئولیت - شرکت‌های بیمه در پرورش شتر سرمایه‌گذاری کنند. - این وبلاگ به




فرهنگ های گوناگون در کشور های گوناگون

به همین دلیل غذاهایى چون ماهى و گوشت را که آن را نزدیک دهان خود قرار می‌دهند و با هاشی




برچسب :