مرکز آموزش شهید با هنر کرمان (ناجا)

به نام خدا

سلام

امیدوارم سلامت باشید و از تک تک ثانیه های عمرتون نهایت استفاده را ببرید.

مطالبی درباره مرکز آموزش شهید باهنر نوشتم و در آینده ای نزدیک آن را کامل میکنم  این ها تجربیاتی بود که طی ۲ ماه آموزشی در کرمان به دست اوردم امیدوارم بدردتون بخوره.

از جایی شروع میکنم که برگه سفید به دست شما می رسه در برگه ی سفید تاریخ مراجعه به میدان سپاه و مرکز آموزشی (شهید با هنر کرمان) نوشته شده است در تاریخ مذکور به میدان سپاه مراجعه کنید  وقتی زمان وتاریخ حضور شما در ترمینال جنوب به شما اعلام شد . خودتون را اماده کنید برای سفری که پیش روی دارید حدود 2 روز وقت دارید

 فقط لوازم ضروری را با خودتون ببرید چون به شما کمد یا فضایی برای  نگه داری وسایل تون نمیدن وفقط حق داشتن یک کیسه ی انفرادی شبیه به کیسه بکس های سایز متوسط را دارید و وسایل اضافی شما به انبار انتقال پیدا می کند .

وسایل مورد نیاز

خوراکی : آجیل ، خرما ، شکلات سفت ، نان قندی یا کیک برای مواقعی که گرسنه هستید پیشنهاد میکنم بیسکویت نبرید چون در هنگام بازرسی ان را از داخل بسته خارج می کنند اگر مشکلی با باز شدن ان ندارید بیسکویت ساقه طلایی معمولی یا کاکائویی عالیه

پوشاک : 1 الی 2 شرت نخی ، 1 زیر پیراهنی سفید نخی ،

لوازم : دستمال کاغذی ، قفل آویز ، ژیلت ، ناخن گیر ، چسب زخم ، نایلون دسته دار ساده ، شامپو، لیوان فلزی دسته دار ، بشقاب فلزی خیلی مهمه ، قاشق، درب بازکن ، نخ وسوزن نخ رنگ زیتونی باشه شبیه رنگ لباس سربازی ، مقداری تاید بریزید در بطری آب سایز کوچک وبا خودتون ببرید

دارو : اگر داروی خاصی استفاده می کنید حتما با خودتون ببرید. قرص سرما خوردگی ، ژلوفن یا استامینوفن ، شربت دیفین هیدرامین یا شربت های گلودرد گیاهی موثر چون گلودرد میگیرید ،کرم آ+د ، مولتی ویتامین یا قرص جوشان ، قطره ی چشم باکتی ماید 20 یا سولفاستامید چون چشم عفونت میکنه . در ضمن  اگر در فصل گرم سفر می کنید حتما حتما با خودتون کرم ضد افتاب ببرید چون آفتاب کرمان خیلی تیز و غریب کش هست

اینها چیزهایی بود که بهش حتما نیاز پیدا میکنید ولی نباید حجم زیادی داشته باشه

قبل از سفر خوب بخوابید که در آموزشی کسر خواب پیدا میکنید

بدن را اماده کنید عضلات پشت پا، ران و زانو ها برای بشین پا شو

در آخر هم موی سرتونو با شماره 4 بزنید

در روز اعلام شده به موقع در ترمینال حضور داشته باشد با افراد آرام وقابل اعتماد دوست شوید تا تنها نباشید با ذکر نام خدا سوار اتوبوس مشخص شده شوید بعد از تکمیل شدن ظرفیت اتوبوس و سوار شدن کادر نیروی انتظامی که سربازها تحویل او میباشند اتوبوس به راه می افتد حدودا 12 الی 14 ساعت راه است تا کرمان اتوبوس 2 بار میان راه توقف می کند در اتوبوس خوب بخوابید .

اگر ساعت 6 عصر اتوبوس حرکت کند ساعت 8 صبح به شهر باغین خواهید رسید اتوبوس جلوی درب پادگان توقف میکند بعد از پیاده شدن و به صف شدن افراد جلوی دژبانی چند نفر برای خوش امد گویی و زهر چشم گرفتن میان و چند نفر روحانی از عقیدتی سیاسی برای شرح احکامی مثل قصد 10 روز برای نماز و سوالات دینی شما

ورود به پادگان

 همه به حیاط کوچکی کنار دژبانی منتقل خواهید شد این حیاط ویژه ملاقات سربازان با خانوادهایشان است.  با شما صحبت می کنند که چه کسی وسایل ممنوعه دارد اگر تحویل بدهید کاری باهاش نداریم و از این حرف ها

بعد شما را از ان حیاط خارج کرده به خیابان اصلی که به در پادگان ختم می شود به صف کرده برای بازرسی بدن و وسایل

در این مرحله شما وسایتان را خالی کرده تا بازرسی  شوند بعد از بازرسی اسم همه برای بار دوم  نوشته خواهد شد در اینجا تعدادی دکتر میان سوال می کنند کسی بیماری خاصی داره مثل بیماری های روانی، قلبی وغیره یا به مواد مخدر معتاد هست در آخر دارو ها بازدید می شوند

در مرحله بعد شما به سالن ورزشی پادگان انتقال داده میشوید که اصل ثبت نام در اینجا خواهد بود یادتان باشه که از سربازهای قدیمی سوال کنید که کدام گردان برای اسم نویسی بهتر است زمان ما گردان امام حسین ع  بسیار سخت گیر تر بود دقت کنید ثبت نام به این صورت است یک میز بزرگ حدود 10 نفر سرباز پشت میز نشتند هر سرباز برگه ی مخصوصی دارد که بالای آن گردان و گروهان ها مشخص شده است و شما تک تک جلوی میز برای ثبت نام می روید پس طرف سربازی بروید که گردان مورد نظر شما در بالای برگه ی او نوشته شده است مثلا گردان امام سجاد گروهان ایمان

خوب لازم شد شما را با بعضی اصطلاحات نظامی این مرکز اشنا کنم

گروهان : یکی از یگان‌های ارتشی است که معمولاً از 70 تا 200 سرباز تشکیل شده است در  مرکز اموزش شهید باهنر گروهانها حدودا 120 نفر به بالا هستند.

گردان : یکی از یگان‌های ارتشی است. معمولاَ 3 تا 5 گروهان با هم یک گردان را تشکیل میدهند هر گردان معمولاً از 300-1300 سرباز تشکیل شده‌است.در این مرکز تعداد سربازان گردان ها از 360 تا 600 سرباز تشکیل شده است و بیشتر گردان ها در این مرکز اموزش 4 تایی است.

سلسله مراتب فرماندهی در این مرکز از پایین به بالا

فرمانده دسته : درجه ی او سر گروهبانی است بیشتر اوقات ایشان بالای سر گروهان است و بیشتر شما با این فرد سر و کار دارید.

فرمانده گروهان : درجه ی او صتوان 3 به بالا است ایشان  برای بهتر شدن آموزش ها بالای سر گروهان می اید.

فرمانده گردان : درجه ی او سروان میباشد او فرمانده ی گروهان های تشکیل دهنده گردان می باشد.

فرمانده پادگان : درجه ی او سرهنگ تمام می باشد تمامی گردان ها و فرماندهان ان تابع ایشان می باشند.

در بالا چیزهایی که لازم بود را نوشتم و اضافی را حذف کردم حالا بریم سر بقیه ی داستان

بعد از تعیین گردان و گروهان شما به صف شده و تحویل فرمانده دسته می شوید فرمانده ی دسته بعد از صحبت ها وگرفتن زهر چشم شما ودادن کلی بشین پا شو شما را به طرف سلف غذا بعد نماز هدایت می کند بعد از تمام شدن نماز به شما استحقاقی هایتان داده می شود یعنی یک کیسه ی انفرادی با کلی وسایل که باید داخلش جا بدین یادتون باشه زرنگ باشید و سریع پوتین و لباس و شلوار سایز خودتون را بگیرید سپس به طرف اسایشگاه رفته تا وسایل تان را درانجا قرار دهید و تختتان را تحویل بگیرید در مرحله ی بعد شما به طرف بوفه رفته  تا لوازم مورد نیاز را بخرید پس یادتون باشه پول همراهتون ببرید. وقتی خرید تمام شد وسایلتان را داخل اسایشگاه میگذارید اگر وقت شام بود شما برای صرف شام جلوی سلف صف خواهید کشید تا غذا بخورید.

این دفعه فرمانده گروهان میاد اونم چشم زهری از شما می گیره وبعد از کلی بشین پا شو ، تایین نگهبانان و گرفتن امار فکر کنم ساعت 11.30 بذارن برید داخل اسایشگاه بخوابین این طوری بگم هفته ی اول خیلی سخته

نگهبانی

هر شب تعدادی نگهبان از گروهان شما به نوبت انتخاب میشه برای نگهبانی از آسایشگاه و مناطقی مثل سرویس بهداشتی ، منبع آب و غیره که نگهبانی از آن به عهده ی گروهان شماست البته هر گروهان از جایی مشخص حفاظت می کند.

لیست نگهبانان

حدود ۱۸ نفر هر شب از گروهان شما نگهبان است

سه نفر پاسبخش

دو نفر سمت چپ و راست آسایشگاه 

یک نفر درب ورودی اسایشگاه

دو نفر بیرون اسایشگاه مثل سرویس بهداشتی

ساعات نگهبانی به این شکل است از ۱۰ شب که خاموشی زده میشه تا ۱۲ نگهبانان دو ساعت اول از ۱۲ تا ۲شب نگهبانان دو ساعت دوم و از ۲ تا ۴ نگهبانان دو ساعت سوم

همه ی نگهبانان از همان ۱۸ نفری که گفته شد انتخاب می شود دو ساعت اول : یکنفر پاسبخش دو نفر سمت چپ و راست اسایشگاه یک نفر در ورودی دو نفر بیرون اسایشگاه مثل سرویس بهداشتی = ۶نفر دو ساعت اول

وظایف نگهبانان

پاسبخش : بیدار کردن نگهبانان و جلوگیری از ترک پست آنها

نگهبان اسایشگاه : سمت چپ و راست اسایشگاه مسقر میشوند و باید مواظب وسایل و افتادن سر باز ها از روی تخت باشند.

نگهبان درب ورودی : کنترل ورود و خروج اشخاص و ثبت آن در برگه ی ورود و خروج

هر شب یک از فرماندهان داخل گردان شما به مداومت کاری انتخاب می شود وظیفه ی مداومت کار اینه که از تمام گروهان های گردان مورد نظر سرکشی کنه تا وظایف نگهبانی و غیره به خوبی انجام بشه واگر مشکلی بود رفع کنه.

بعد از یک شب کوتاه ساعت ۴ صبح بیدار باش را میزند همه با کمی استراحت باید از خواب بلند شوند برای یک روز طولانی و سخت

وقتی بیدار شدی باید تختتو آنکادر کنی حالا شاید بگید آنکادر چیه باید بگم که آنکادر یک فرایند پیچیده و حوصله بر است که در فضایی کم وقتی از خواب بیدار میشید باید انجام بدهید حتما شما شب آنکادر میکنید و فقط صبح آن را سفت می کنید.

آموزش آنکادر کردن

ابتدا نیت کرده یکی از دو پتو را دولا کرده روی تشک میدازیم یکی از ملحفه ها را روی تخت انداخته به صورتی که ۳۰ الی ۴۰ سانت آن از بالای تخت بیرون بزند قسمتی که از تخت بیرون زده است را از وسط گرفته بالا می بریم که به شکل مثلث در بیاید ان را به زیر تشک فرو می کنیم که به اصطلاح می گویند پاکتی ملحفه ی دوم را برداشته و آن را روی تخت می اندازیم مثل ملحفه ی قبلی اما این بار بالشت را گذاشته و قسمت بالایی ملحفه که از تخت بیرون زده باید کاملا روی بالشت را بگیرد و تا علامتی که کنار میله ی تخت زده شده بیاید بعد تمام قسمت های ملحفه را زیر تشک میکنیم و پتوی دوم را می اندازیم اینبار باید ۳۰ الی ۴۰ سانت از پتو از قسمت پاییینی تخت بیرون بزند این قسمت را به روشی که گفته شد پاکتی میکنیم در اخر تمامی قسمت ها را سفت میکنیم.

وقت بیدار باش فرمانده دسته با داد فریاد و سوت بیدارتون میکنه البته چند روز اول این طوره

بعد از انکادر کردن باید از اسایشگاه خارج بشید برای خوردن صبحانه و خواندن نماز .

صبحانه : کره و عسل , کره مربا , عدسی , لویبا  و پنیر

هر روز صبح یکی از موارد بالا با نصف نان صبحانه شما را تشکیل می دهد شاید بعد از مدتی چای هم به این منو اضافه شود

موقع وضو گرفتن حواست باشه هوای کرمان صبح سرده و اب پادگان هم الوده بزنی به چشم عفونت میکنه (به مرور زمان) سعی کنید با اب تصفیه وضو بگیرید.

وارد نماز خانه می شوید نماز جماعت میخوانید.

 حالا نوبت نظافته

برای تمام افراد گروهان منطقه ی نظافتی مشخص می شود باید هرروز صبح نظافت کنید.

قبل از شروع صبحگاه تمامی گروهان های پادگان خود را به نحوی اماده میکنند برای رژه اما شما به دلیل تازه کار بودن دو تا سه روز فقط تمرین می کنید.

صبحگاه چیه  

یاد صبحگاه دوران مدرسه ها افتادید نه این فرق داره خیلی رسمی تره تمام گردان ها بعد از نرمش و امادگی لازم سر ساعت وارد میدان صبحگاه می شوند

همه به ترتیب گروهان و گردان منظم می شوند این مطلبو از یک سایت برداشتم خیلی خوب شرح داده :

در این قسمت میخوام بطور اجمالی از فرامین صبحگاه براتون بگم از شروعش تا پایان.

معمولاً وقتی خود سرهنگ یا جانشینش ( اکثراً جانشینش) وارد میدان میشدند درود میدادن به اینصورت که « میدان درووووووووووووود » ما هم در پاسخ باید میگفتیم : « دروووووووووووووووود جناااب)

بعد رسماً مراسم شروع میشد، دستورات فرمانده میدان به اینصورت بود:

·         بسم الله الرحمن الرحیم

·         میدان به فرمان من

·         بجای خووووووووووود، باییییییییییییییییییییییست

·         هر یگان از جلو، از راست، نظاااااااااااااااااااااااااااااام

·         میدان خبببببببببببببببببببببببببببر داااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااار

( در این حین دیگه پشه پر نمیزد و کوچترین صدایی شنیده نمیشد بجز صدای برگ درختان که توسط نسیم سحرگاهی بحرکت در می اومدن)

·         تلاوت آیاتی چند از کلام ا... مجییییییید

( قرآن تلاوت میشد و بعد از خاتمه صلوات می فرستادیم)

·         میدان، آزاااااااااااااااااااد، بجای خود

( با فرمان آزاد اسلحه مقداری جلوتر میرفت در حالیکه قنداش سرجاش ثابت می موند، پاها به اندازه عرض شونه باز میشد و داد میزدیم الللللللللللله با فرمان بجای خود بحالت قبلی برمیگشتم)

·         یگانهای مسلح، به پرچم، پییییییییییییییییییییییییییییییش ، فنگ

( با این فرمان اسلحه میومد جلوی صورت، سر بسمت پرچم و موزیک سرود ملی توسط گروه موزیک نواخته میشد ما هم سرود رو میخوندیم، بلافاصله بعد از اتمام سرود مارش مخصوص آغاز مراسم ناجا نواخته میشد که ریتم تندی هم داشت.)

·         به پایداری جمهوری اسلامی ایران، میدان، تک بییییییییییییییییییییییییییر

( تکبیری که میدادیم به اینصورت بود: الله اکبر، الله اکبر، الله اکبر، خامنه ای رهبر، مرگ بر ضد ولایت فقیه، مرگ بر امریکا، مرگ بر انگلیس، مرگ بر منافق، مرگ بر اسرائییییییییییییل )

·         یگانهای مسلح، پاااااااااااااااااااا فنگ

·         به سرود

با این فرمان موزیک آهنگ سرود مخصوص نیروی انتظامی رو میزد ما هم یکصدا می خوندیمش

ما زجان گذشتگان

 حافظان میهنیم

 در نبرد خود سران

 همچو کوه آهنیم

 پیرو خط امام

 جان نثار امتیم

 چون هژبر صف شکن

در مصاف دشمنیم

 دیده بان مرز و بوم کشوریم

حامی حریم و دین و دفتریم

 روز و شب پی رفاه خستگان

جان به کف مطیع حکم رهبریم (۲)

 ما پناه قلب شکسته ایم

 دل ز هر چه جز حق گسسته ایم

 تا نجات انسان ز فتنه ها

 در کمین ظالمان نشسته ایم

 نیروی انتظامی ایرانیم

در خدمت مکتب و قرآنیم

 

·         به نیایش

( با این فرمان موزیک دیگری زده میشد و دعا خونده میشد و ما هم آمین – آآآآآآآآآ، میییییییین میگفتیم)

بعد از این فرمان اجرای صبحگاه تموم میشد و فرمان رژه داده میشد:

·         یگان های مسلح، به دست، فنگ

·         به راست، راست

·         از جلو و از راست نظام

·         خبببببببببببببببردااااااااااااار

·         به رژه

·         نظر براست

·         یگان به یگان

·         هر یگان به مسافت یک نفر نماینده

·         یگان یککککککککککم

با این فرمان طبل موزیک زده میشد، فرمانده گروهان با شمشیر جلوی دسته یک و جانشین گروهان هم با شمشیر جلوی دسته دوم حرکت میکردن. نزدیکای جایگاه شمشیر میومد جلوی صورت فرمانده و پاهای ما باید 45 درجه یعنی حدوداً تا زانوی نفر مقابل بالا میرفت تا اینکه پنج شش قدم مونده به جایگاه شمشیر زیر پای  چپ بالا می رفت و زیر پای راست پایین میومد و ما باید داد میزدیم ( اللا    هووووووو        اک     ببببببر) هر سیلاب زیر یه پا که از پای چپ شروع میشد زیر پای راست تموم میشد بعدش پای چپ 90 درجه یعنی تا کمر نفر جلویی بالا میرفت و خلاصه 30-40 قدمی همینجوری رژه می رفتیم که در این حین هم فرمانده شمشیرش رو به احترام میاورد پایین کنار پاش، بعد از عبور از جایگاه فرمان آزاد توسط فرمانده گروهان داده میشد و روال عادی کار دنبال میشد. ادامش بستگی به حال و حوصله سرهنگ داشت ممکن بود دوباره حتی سه باره و چهارباره و ... هم رژه بریم  و یا مستقر بشیم برای سخنرانی.

اما دو روز در هفته که ورزش داشتیم فرمان رژه صادر نمیشد و به اینصورت بود:

·         یگانهای مسلح، قددددددددم رووووووووووو

( اسلحه رو کمی میاوردیم بالا و میرفتیم جلو تا دستور توقف صادر بشه)

بعدش هم بشمار 3 لباسا رو در میاوردیم و ورزش و نرمش با اعمال شاقه.

امیدوارم که توضیحات در مورد فرمان صبحگاه و نحوه اجراش کافی بوده باشه و در حس مراسم قرار گرفته باشید.

در بالا افراد داخل میدان اسلحه داشتند ولی به شما تقریبا تا 10 روز اسلحه تحویل نمی دهند.

ادامه

بعد از پایان صبحگاه و انجام ورزش گروهان ها در اختیار فرماندهان خود قرار میگیرد . حالا وقته قرقر کردن فرمانده هاست اگر در صبح گاه از فرمانده پادگان خیلی خوب گرفته باشید که هیچ ، اگر که نه اینقدر تمرین می کنید تا رژه رفتن یاد بگیرید. حالا (خیلی خوب) چطور باید گرفت به گروهانی که در رژه بسیار منظم باشه یعنی دستور ها به موقع اجرا بشه پا ها به طور منظم و در یک خط تا زاویه 90 درجه بالا و پایین بیاد و نفرات اول صف بتوانند فاصله با صفه جلویی را حفظ کنند و به موقع سرشون رو به سمته جایگاه و قرآن برگردانند وکسی کمر نزنه و همه نوکه پنجه هاشونو به زمین بزنن و در کل ، گروهان منظم باشه اون موقع فرمانده میدان فریاد میزنه خیلی خوب و گروهانه مورد نظر باید بگه سپاس جناب و تا قسمته تعیین شده حرکت کنه بعد از ان به صورته قدم رو ادامه خواهید داد

حالا فرمانده گردان اومده بالا سرتون فرض کنید چهار تا گروهان 120 نفره نشتید رویه زمین همراه با فرماندهان مثلا گروهانه ایمان خیلی خوب گرفته گروهانه ایثار خیلی خوب نگرفته و دو گروهانه دیگه نیز خوب رژه رفتن 

فرمانده گردان : میاد پیشه فرمانده گروهانه ایمان میگه افرین خوب تمرینشون دادی اما باید بهتر از این باشن رو به فرمانده های دیگر گروهان ها میکنه میگه این چه رژه ایی بود  هنوز بهشون یاد ندادین چطور منظم باشن دارین چی کار میکنین و از این حرفا بعد رو به سرباز های گروهان میکنه با لحنه تحقیر امیز میگه ای حیفه نون ها میدونین چقدر هزینه دارید برایه پادگان میدونید چقدر هر روز غذا میخورید اگر بخواهید این جوری رژه برید میفرستمتون زاهدان اونجا خدمت کنید گروهانه ایثار که انگار تا حالا رژه نرفته این گروهان اگه همین جوری پیش بره مرخصی نمیگیره به اینها امروز نهار نمیدید تا بفهمنن چطور رژه برن (بلوف) بعد میگه گروهانه ایمان برپا 20 دقیقه میرید استراحت بعد در اختیار فرماندهانتون هستید گروهانه ایمان با خوشحالی به سمته بوفه و سرویس بهداشتی میرن ولی اون بدبختایی که خیلی خوب نگرفتن باید تمرین کنن به هر حال هر چقدرم که فرماندتون سخت گیر باشه ساعته 8 یا 9 یه استراحت میده بهتون

وقتی که فرمانده  استراحت داد اگر میخواید کاری انجام بدهید سریع باشید بعد از استراحت در روزهایه ابتدایی دوباره تمرین رژه خواهید کرد ولی بعد از حدود 4 روز کلاس هایه اموزشی شروع میشه .

حالا کلاسهای اموزشی شامل چه چیزهایی میشه یه سری کلاسه عملی دارید مثلا امادگی جسمانی و یه سری کلاسه تئوری دارید مثله کلاس های عقدیتی

بعد از کلاسها در اختیار خود قرار میگیرید تا پوتین ها را در اورده و دمپایی پا کنید و برایه نماز اماده شوید هنگامه رفتن به اسایشگاه یادتون باشه ظرفه غذاتونو بردارید. دوباره به صف میشید در حالی که همه دمپایی دارید  و به سمته نمازخانه به شکله قدم رو حرکت میکنید.

در یکی از قسمت های خالیه کنار درب نماز خانه گروهان سره جاش متوقف میشه و در همون حالت نظم دمپایی ها را در اورده صحنه قشنگیه فکر کنید 120 جفت دمپایی رویه زمین فقط ماله یه گروهان دو نفر نیز برایه نگهبانی از دمپایی ها انتخاب میشن اگر کسی از دمپایی ها مرقبت نکنه بعد از نماز دمپایی وجود نداره !

 اگر زود تر از گروهان هایه دیگه اومده باشید ردیف جلو میشیند اگر که نه احتمال داره نمازخونه پر شده باشه و بیرون نماز بخونید زیره افتاب پیشنهاد میکنم جزو ردیف های اخر باشید چون به سهولت از نماز خونه خارج میشید

بعد از وارد شدن امامه جماعت و دست دادن و احوال پرسی از فرماندهان و روسا که در صفه اول نمازخانه نشستن نماز جماعت شروع خواهد شد بهتون پشنهاد میکنم که موقع نماز ، مثله همه نماز بخونید و بینه جمعیت ننشیند و پنهان نشید نخوابید چون با این کارتون صف به هم خواهد خورد و نماز جماعت مشکل پیدا میکند ولی در هر صورت پیداتون میکنن وبهتون تذکر میدن بعد از نماز امام جماعت شروع به صحبت کردن میکنه و در اخر یک مقامه ارشد شروع به صحبت میکنه و به ترتیب از نمازخانه خارج خواهید شد.

بیرون از نمازخونه همون جور که انتظار دارین دوستاتون منتظرتون هستن و دمپایی ها سرجاشه وقتی دمپایی هاتونو میپوشید اینقدر داغ شده که انگار سربه داغ ریختن کف پاتون در اینجا ارشد گروهان شما را منظم خواهد کرد و به سمته غذا خوری هدایت میکنه البته اینم بگم که در هر فصل ساعت نماز خوندن و غذا خوردن فرق داره شاید شما اول غذا بخورید بعد نماز بخونید

خوب حالا رو به رویه سالن غذا خوری به ترتیب ایستادید برایه ما به این شکل بود یک سالن با گنجایشه حدودا 60 نفر برایه دو گروهان به جمعیته 240 نفر جالبه نه

همه باید منتظر باشید تا مقسمینه غذا (تقسیم کننده غذا ) برسن و غذا رو بیارن

10 نفر 10 نفر داخله غذا خوری خواهید رفت فرمانده دسته حضور دارد و بیشتر از 3 الی 5 دقیقه وقت ندارید غذا بخورید بعد از این زمان فرمانده با داد وفریاد بیرونتون میکنه چون افراد دیگه بیرون منتظرن

بعد از غذا دوباره به شکله منظم به سمته اسایشگاه میروید تا دمپایی و ظرفه غذا رو در کوله قرار بدهید و پوتین ها رو بپوشین و دوباره اماده کلاس های درسی شوید کلاس های درسی تا ساعت 4 یا 5 طول میکشد بعد از این مدت در اختیار خود قرار میگیرید و باید کارهای شخصی را انجام بدهید مثله شستن جوراب ها واکس زدن کفش و غیره

حال برای خوردن شام به سمته غذا خوری میرویم و حتما یه غذایه نونی در انتظار شماست

برنامه ی غذایی پادگان به این شکل است که نهار همراه با برنج است مثله برنج و مرغ و شام  همراه با نان است مثله کتلت و نان

بعد از خوردن شام وقته نماز میرسد همه به سمته نماز خانه هدایت میشوند مثله ظهر......... ادامه دارد

نماز که تموم شد در روز هایه ابتدایی فرمانده دسته میاد به صفتون میکنه بعد از چند روز ارشد گروهان منظمتون میکنه

به شکله منظم به سمته اسایشگاه هدایت میشوید الان دیگه وقت ازادیه همه در اختیار خودشون قرار میگیرن تا به کارهایه شخصی برسین حال باید برید جوراب ها را با صابون یا یه مایع خوشبو کننده بشورید که بو نده و گر نه نصفه شب اگه مداومت کار بفهمه بیدارتون میکنه تا یاد بگیرید تمیز باشید

باید پوتین ها رو هم واکس بزنید یادش بخیر بچه ها حال نداشتن واکسشونو از اون کوله عمیق و شلوغ در بیارن هر کسی اول واکس میاورد دورش جمع میشدن شروع میکردن واکس زدن واکسه طرف خیلی زود تموم میشد هی روزگار چقدر زود گذشت  

من اونجا بودم ساعته 10 شب خاموشی میزدن و کله پادگان قرق میشد

ساعته 9.30 تمامه گروهان ها باید جلو اسایشگاها شون به صف میشدن تا سرشماری انجام بشه.سرشماری به این خاطر انجام میشه که اماره دقیقه سرباز ها به دست بیاد مثلا کسی فرار نکرده باشه

فرماند هانه محترم پادگان تو این مرحله خیلی مارو اذیت کردن اینقدر دیر میومدن سرشماری تا ما وقته کمتری برایه خواب داشته باشیم وقتی هم میومدن کلی بشین پاشو میدادن تا اون یک ذره انرژی که داشتیم خالی بشه البته خیلی وقتا هم مقصر خوده ما بودیم ساکت نمی شدیم یا اینکه یک نفر بینه جمع شیطنتی میکرد اگر پیدا میشد که هیچ و گر نه کله گروهان تنبیه می شد واقعا سخته تو گروهانه تهرانی یا کرجی اموزشی تموم کردن چاره دیگه نیست نمیشه با همشهریا نباشی من خودم بچه تهرانم ولی خیلی از دستشون شاکی بودم این دو قوم وقتی وارده پادگان میشن و فرمانده براشون انتخاب میشه باور کنید اشکه فرماندها در میاد که میخوان به تهرانی ها یا کرجی ها اموزش بدن چند تا خصویته بد یا خوب دارن

اول اینکه زیره حرفه زور نمیرن این خصوصیت باعث میشه که این گروهان ها بسیار اذیت بشن تا اینکه سره عقل بیان

دوم هر گروهان ادم بد یا خوب داره ولی بدبختی اینجاس این گروهانها لاتو لوت زیاد داره که درد سر سازن مثلا یه بینظمی انجام میدن کسی جرات نداره لو بدشون کله گروهان تنبیه میشه خودشونم به یه شکلی از اون تنبیه جونه سالم به در میبرن برایه همین دوباره مایع دردسر میشن من خودم با این جور ادما به خاطر رفتارشون خیلی درگیر شدم اینم بگم این گروهانا ادمایه مشتی و با مرام هم داره که دمشون گرم مخلص همه هم دوره ایی ها

البته بعد از یه مدت یه گروه مخفیه دستمال به دست داخله گروهان به وجود میاد که به خاطر یک ساعت مرخصی هم لباسشونو میفروشن خیلی ناراحت کننده است که فرمانده گردان از شما بهتر میدونه داخله گروهان چه خبره البته شاید شما متوجه نباشین چی میگم تا اونجا نرید نمیفهمید

از این جور ادما بدم میومد چون کارشون دور از انسانیت بود ولی منفعت هایی هم داشتن دیگه کله گروهان تنبیه نمیشد اما سلامتیه اونایه که اگر یه نفر این وسط مثلا سنگ پرتاب میکرد به فرمانده و فرمانده پیداش نمیکرد کسی که این کارو نکرده بود به خاطره اینکه کله گروهان بشین پاشو نرن بلند میشد میگفت من بودم (مرد بودی دمت گرم)

بیخیال سرتونو درد نیارم ساعت 10 وارده اسایشگاه میشوید و امار به نگهبانه ورودی که از بینه شما انتخاب میشه تحویل داده میشد نگهبان ورودی وظیفه داره تمامه ورود و خروج از اسایشگاهو داخله برگه ثبت کنه هر کسی از اسایشگاه بیرون بره مثلا برا دستشویی و تا ده دقیقه بعد بر نگرده باید به مداومت کار اطلاع داده بشه در روزهایه اول خیلی سربازا رو تحته نظر دارن تا فرار نکنن چون بیشترین سختی روزهایه اوله و یکسری از سرباز ها تحمل ندارن و فرار میکنن

همان طور که در بخشه اول توضیح دادم نگهبانها انتخاب میشن

شما فقط از ساعته 10 شب تا 4 صبح میتونید بخوابید در هفته 2 بار پست دارید یعنی دو روز از هفته فوقش چهار ساعت میتونید بخوابید که خدا کمکتون کنه

نگهبانی در زمانه اموزشی زیاد معنا نداره چون شما میتونید ترکه پست کنید وقتی گیر افتادید بدونه اینکه پرو بازی در بیارید بگید توجیح نبودم یا نمیدونستم یا حواسم نبود فرمانده یا دعواتون میکنه یا تنبیه بدنی مثلا بشین پا شو بعد ولتون میکنه اینو گفتم راحه حلی باشه برا وقتی که زیاد خوابتون میاد اما بهتره که کارتونو درست انجام بدین و تو چشمه فرمانده نباشین

خب بعد از بیدار شدن باید برید صبحونه بعد نماز که قبلا توضیح دادم

نظافتو کامل توضیح ندادم که الان کاملش میکنم فرمانده گروهان منطقه نظافتی برایه هر گروه مشخص میکنه مثلا یک گروهه هشت نفره باید یه خاکیه بزرگو هر صبح نظافت کنه یادش بخیر منطقه نظافتیه من روبرویه انبار های زاغه و مهمات بود هر صبح افتاب نزده اشغالهایی رو که باد تو اون خاکی برده بود با دوستام جمع میکردیم

به نظره من تو فصله سرما مکان های سرپوشیده رو قبول کنید مثلا سرویس بهداشتی یا اسایشگاه

دوستان نظافت اسایشگاه به نظرم خوب باشه چون حدوده یک یا دو ساعت بیشتر از دوستاتون میتونید به بهانه نظافت داخله اسایشگاه بمونید اما سختیایه خودشو داره

کار های دیگه  ای هم وجود داره مثله مقسمیه غذا که من پیشنهاد نمی کنم چون صبح زودتر از بقیه باید بیدار بشید تا صبحانه ی  اعضای گروهان اماده باشه و برای نهار وشام حجم غذای سربازها خیلی زیاد میشه و مقسمین باید از مسیری دور غذاها را حمل کنند (کمر درد میگیرید)

اگر کاره کارگاهی بلدید مثله اهنگری حتما عضو کارگاه بشید .

 اولین گروهه سروده  باهنر به دسته گروهان ما تشکیل شد که شامل بیست نفر بود روند کاری گروهه ما به این صورت شد که روز ها نصفه تمرینارو میپیچوندیم و برایه تمرینه سرود به نماز خانه میرفتیم یکی از دوستام که صداش خوب بود تک خوان شده بود و ما هم به شکله گروهی میخونیدم بیشتر اهنگ های محمد اصفهانیو تمرین میکردیم اگر میتونید و دانش این کارو دارید حتما همچین گروهی تشکیل بدین خیلی خوبه

 حالا گروه سرود چه زمانی به کار میاد ، زمانی که یک مقام ارشد از پادگان قصد بازدید وکنترل داشته باشد فرمانده پادگان تمامه سعی خودشو میکنه که همه چیز خوب باشه چون کسی که برایه بازدید از پادگان میاد نتیجه را به مقامات بالایی ارائه میده و این سرنوشته فرمانده پادگانو مشخص میکنه در چنین روز هایی ما سرود اجرا میکردیم ومثلا گروهه ورزشی پادگان یک مانور سوری  اجرا میکرد و تمامیه گروهان ها رژه منظم خودشونو به نمایش میزاشتن یادمه تو یکی از اجراهامون خیلی عالی از سردار چناریان گرفتیم واین باعث شد سه روز مرخصی بگیریم

در طول دوره اموزشی حتما دو الی سه باری از پادگانه شما بازدید میشه اینو میگم که نگرانه عادی بودن روزهای اموزشی نباشید

یکی دیگه از اموزش هایی که در برنامه پادگان است اموزش تیر اندازیه برایه تیر اندازی شما را با پایه پیاده از پادگان خارج میکنن وبعد از چند کیلومتر راه رفتن به محل تیر اندازی میرسید یادش بخیر بعد از بیست روز از پادگان خارج شدیم بعد از گذشتن از خیابان مقابل پادگان به منطقه ی مسکونی رسیدیم باورتون نمیشه ماشین های سواری ادمها مخصوصا بچه ها برامون جالب بودن چون تو پادگان وجود نداشتن مسیره پادگان تا محل تیر اندازی خیلی ساکت و ارومه تنها چیزهای که سره راهتون هست یک زیر گذر اتوبان که وقتی بهش نزدیک میشید ادمهای داخله ماشین براتون دست تکون میدن شاید برا اونا هم صحنه جالبی باشه این همه سربازو کمتر جایی میشه دید و چند تا دکل فشار قوی برق که وقتی از زیرش میگذرید صدایه وز وز جریان برق به گوش میرسه .وقتی به محله تیر اندازی رسیدیم به صف شدیم تصوری که از میدان تیر داشتم همونی بود که واسه درسه دفاعی تو دبیرستان برده بودنمون ولی اینجا کمی فرق داشت محله تیر اندازی امکانات خاصی نداره یک کانکس برا فرماندهان یک انبولانس و فکر کنم 12 سیبل برای تیر اندازی در بیابانی بی درو پیکر در میدان تیر همه چیز باید طبق دستور فرمانده میدان تیر انجام بشه حتی اگر فرمانده پادگانم بیاد از فرمانه فرمانده میدان تبعیت میکنه چون هیچ چیز شوخی نیست تیرها جنگی هست و در صورت برخود با انسان حادثه افرین میشه در میدان تیر شما فقط با فرمان کاری انجام میدهید قبلش فرمانده حتما باهاتون حرف میزنه و بهتون اموزش میده تا توجیح بشید.

 خلاصه با صحبتی که فرمانده کرده واموزشی که در پادگان در سالن تیراندازی بادی دیده اید به ترتیب شماره فشنگ تحویل میگیرید 13 تیر دریافت میکنید که اصطلاحا سه تیر قلق و ده تیر برایه هدف گیری دقیق به شما داده میشود . بعد فرمانده در پشته بلندگویی که در دست داره فریاد میزنه که از شماره 1 تا 12 مقابله هر سیبل قرار بگیره بعد از قرارگیری 12 نفر اول فرمانده دوباره فریاد میزنه که 12 نفره کمکی هم برن مقابله سیبل ها

چرا دو نفر مقابله هر سیبل ؟ به خاطره اینکه یک نفر شلیک میکنه و یک نفر باید پوکه جمع کنه شما مسولیته پوکه خشاب دوستتونو دارید و او هم مسولیته پوکه تیرهای شما رو داره کسی که تیراندازی میکنه باید کلاه اهنی سر کنه و شما با کلاهه پارچه ای خودش تیرهای داغ را که از اسلحه بیرون میوفته جمع میکنید

 بعد از قرار گیری ، فرمانده فرمان شمارش میده که دراینجا از شماره یک تا اخر به ترتیب با صدایه بلند باید شماره خودتونو داد بزنی به دلیل خطره لگد اسلحه ها همه به صورت دراز کش تیراندازی خواهند کرد وقتی مقابله سیبل ها دراز کشیدید و کلاه اهنی به سر گذاشتین منتظر فرمان های بعدی فرمانده میدان باشید فرمان ها باید سریع و با دقت انجام شود و اگر مشکله حادی بود دست بالا گرفته میشود

  دستور پر کردن خشاب با سه تیر صادر خواهد شد بعد دستور خشاب گذاری دستور بعدی مسلح کنید در این زمان همه گلنگدن اسلحه ها را کشیده دستور بعد اسلحه ها  از ضامن خارج و رویه تک تیر قرار بگیره حالا سوکته خاصی همه جا را فرا میگیره همه منتظر شنیدن دستور اخر هستن دراین لحظه شما باید قنداقه اسلحه را به شانه چسبانده تا اسلحه جایه بازی نداشته باشد از داخل شکاف درجه، مگسک و نقطه مرکز سیبل  را نگاه کرده تا چشم مگسک و مرکز سیبل در یک راستا قرار بگیرن  اخرین دستور با صدایه بسیار بلند داده میشه آاااااااااتش یهو چنان سکوت شکسته میشه که خدا میدونه چون تیر اندازها نزدیک به هم هستن واقعا صدا شدیده سعی کنید در این هنگام بسیار خونسرد نفستونو حبس کرده و به ارامی ماشه را فشار دهید نباید اسلحه تکان بخوره سه تیر را با دقت زده تا خوب قلق گیری انجام بشه.

بعد از شلیک همه سرباز ها فرمانه به ضامن داده خواهد شد سرباز های که تیر اندازی کردن میرن به سمته سیبل ها تا قلق گیری کنن در اینجا شما باید سه تیری که به سیبل زدید رو پیدا کنید اگر از مکان هر تیر به تیره دیگر یک خط رسم شود یک مثلث به وجود میاد از مرکز این مثلث تا مرکز سیبل یک خط ذهنی وصل کنید و مرکز سیبل را مبنا قرار داده و قرینه همین خط و مثلث را رویه سیبل تصور کنید مثلا اگر تیرهای  شما به قسمته بالا سمته چپ برخورد کرده قرینه ان میشود پایین سمته راست این میشه نقطه قلق گیری حالا در تیراندازی ده تیر به جایه مرکز سیبل نقطه مرکز مثلث قرینه  هدف گیری شود فرمانده دور تیر های که به سیبل خورده خط میکشه تا از ده تیره بعدی قابل تشخصیص باشه دوباره به سر جاهاتون برمیگردید همون دستور ها تکرار میشه با این تفاوت که شما ده تیر برای شلیک دارید با فرمانه اتش دوم دوباره صدای مهیبی بلند میشه انگار دارن جاییی رو به رگبار میبندن بعد از شلیک تمام تیر ها دوباره مقابله سیبل ها قرار میگیرید چون بعضی از دوستان ممکنه با خودکار سیبلو سوراخ کنن با چند قدم فاصله از سیبل منتظر میمونید که فرمانده بیاد امتیاز بده دوستان کمکی شما که داشتن پوکه جمع میکردن دراین لحظه در حال شمارش پوکه ها هستن اگر کم باشه که باید جواب پس بدن در این شرایط بازار سیاه پوکه به راه میوفته که خودش داستانیه واسه خودش طبقه شماره هر دایره از سیبل امتیاز مشخص میشه و به امتیاز های بالا مرخصی میدن پس حتما خوب شلیک کنید

اما این احتمال هم وجود داره که شما چون تیر انداز خوبی هستید به یگانه خدمتی در مرزهای کشور فرستاده شوید البته اینم بگم که من همیشه جز بهترین تیرانداز ها بودم با نمره 85 ولی در تهران خدمت کردم واین فقط یه احتماله به هر حال یک تیر اندازی خوب به 72 ساعت مرخصی میارزه بعد از مشخص شدن امتیاز ها نوبت به تیر اندازی دوستانه کمکیه شما میرسه که همین مراحل طی میشه

در طول اموزشی چهار بار به این محل خواهید امد که دو بار برایه تیر اندازی با کلاشینکف یک بار برایه تیر اندازی با ژ3 در اخر نیز سه روز شرایطه سخت و تیر اندازی در شب هست

 

ادامه دارد

 این ویدیو  ببنید جالبه

 

سربازی


مطالب مشابه :


مرکز آموزش شهید با هنر کرمان (ناجا)

این ها تجربیاتی بود که طی ۲ ماه آموزشی در کرمان به دست اوردم شهید باهنر کرمان,




نقشه هوایی مرکز اموزش شهید با هنر کرمان

شده وجود دارد که همه کاربرده اموزشی دارد برایه نشستن یک اموزش شهید باهنر کرمان,




پاسخ سوال اقا حسین

من اول شهریور باید برم خدمت شهید باهنر کرمان توی اموزشی درجه ای نیست بعد از اموزشی هست که




انیمیشن های آموزشی مبانی برق

برق باهنر و انیمیشن های آموزشی برق دانشگاه شهید باهنر کرمان و دانشگاه تحصیلات




تصاویری از دو فرمانده اصلیه مرکز اموزش شهید باهنر کرمان

تصاویری از دو فرمانده اصلیه مرکز اموزش شهید باهنر کرمان پادگان آموزشی شهید باهنر




اموزش نرم افزار clips

هوش مصنوعی دانشگاه باهنر . آموزشی. آموزش سی آن متعلق به هوش مصنوعی دانشگاه شهید باهنر




برچسب :