آشنایی با قله کازبکی کشور گرجستان

با درود بر تمامي همنوردان عزيز به بهانه صعود به قله كازبكي(5047متر) كشور گرجستان در مرداد ماه در اين پست آشنايي با كشور و قله كازبكي را براي علاقه مندان تهيه كردم كه اميدوارم خوشتان بيايد.

                                                  ٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬

                   

 قله كازبك گرجستان قله كازبك بلندترين قله از قلل قفقاز در كشور گرجستان مي باشد. ارتفاع آن( 5047 متر) «رشته كوه قفقاز» ساير اطلاعات: قله كازبك در منطقه سردسير رشته كوه قفقاز گرجستان 5047 متر كشور: گرجستان مدت برنامه: 10 روز نوع برنامه: كوهنوردي نيمه حرفه ايي در مسير يخ و برف بهترين زمان صعود: از دهم تيرماه الي دهم شهريور ماه درجه سختي قله: UIAA B 2 مسير صعود: از يال جبهه شمال غربي تراورس بطرف شمال روزشمار برنامه روز اول: حركت از تبريز بعد از ظهر با اتوبوس دربست روز دوم: عبور از مرز تركيه به گرجستان و شب اقامت در هتل شهر تفليس روز سوم: حركت با اتوبوس بطرف كازبك در 160 كيلومتري شهر تفليس و اقامت در هتل در ارتفاع 1700 متر روز چهارم: بعد از صرف صبحانه حركت با ماشين دو ديفرانسيال تا ارتفاع 2100 متر (كليساي گرگتي Gergeti ) آخرين نقطه ماشين رو، آغاز كوهپيمايي و گذشتن از يك گردنه در ارتفاع 3100 متري فرود بطرف يخچال گرگتي و عبور از آن در صورت نياز با استفاده از طناب سپس به طرف پناهگاه در ارتفاع 3675 متري (حداكثر مدت مسير 8 ساعت) و شب اقامت در پناهگاه. روز پنجم: رزرو جهت بدي هوا در صورت خوب بودن هوا صعود انجام مي گيرد و شب اقامت در پناهگاه. روز ششم: ساعت 3 صبح بعد از صرف صبحانه حركت و بعد از گذشتن از شيب يخ و برف جنوبي و شكاف هاي يخي به پلاتو در ارتفاع 4500 متر رسيده و در آنجا براي صرف ناهار استراحت، سپس صعود را از شيب يخچال شمال غربي كوه ادامه و به گردنه زير قله در ارتفاع 5000 متري ميرسيم بعد يخچال نهايي زير قله را به شيب 35 درجه صعود و به قله 5047 متري زيباي برفي كازبك مي رسيم كه اين قسمت از مسير طنابي ثابت كارگذاري خواهد شد. مدت صعود 7 الي 8 ساعت و برگشت 7 ساعت خواهد بود شب همانروز اقامت در پناهگاه. روز هفتم: صبح بعد از صرف صبحانه حركت به طرف پايين آغاز و بعد از 4 ساعت راهپيمائي به دهكده كازبگي رسيده و سپس به وسيله اتوبوس بطرف شهر تفليس و اقامت در هتل. روز هشتم: گردش و خريد در شهر تفليس و اقامت در هتل. روز نهم: صبح زود حركت به طرف ايران. روز دهم: صبح در تبريز پايان برنامه. عمليات امداد و نجات شامل: هليكوپتر- ماشين- تيم امداد- پزشك- دارو- و غيره ... تجهيزات لازم براي صعود: 1- كوله پشتي بزرگ 2- كفش دوپوش پلاستيكي 3- كفش سبك كوهپيمايي 4- كاپشن و شلوار گرتكس 5- باتون تلسكوپي 6- كوله قله در حد 40 ليتر 7- عينك آفتابي و طوفان از نوع يووي 8- دستكش پنج انگشتي پشمي وياپلار 9- دستكش دو انگشتي گرتكس 10- گتر بلند زيپدار 11- كيسه خواب پر قو (10- درجه زير صفر) 12- لباس زير پلار و يا پشمي 13- لباس زير نخي 14- چراغ پيشاني از نوع LED 16-15- كيسه بار 16- گرامپون فيكس دار 17- جوراب پشمي دو جفت 18- ليوان، قاشق، كارد 19- كلاه پشمي وياپلار 20- زيرانداز، دمپايي 21- صندلي صعود قابل رگلاج 22- كارابين پيج دار و هشت فرود واسلينگ هر كدام يك عدد در صورت موجود بودن يك عدد يومار 23- مسواك و خميردندان و كرم آفتاب 24- قمقمه آب 25- لوازم شخصي و بهداشتي و دارو 26- خودكار و كاغذ و ساعت، تلفن همراه، دوربين عكاسي و فيلمبرداري و باطري هاي اضافي و شارژهاي مربوطه. آمادگي لازم براي صعود: داشتن قدرت بدني و فيزيولوژي خوب در ارتفاع، آشنايي و آمادگي لازم براي صعود با گرامپون در شبهاي يخ و برف و عبور از شكافهاي يخي در ارتفاعات، ضمنا براي افراد شركت كننده گذراندن كلاس كارآموزي يخ و برف توصيه مي گردد. ساعت 12 شب جمعه 25/ 4/ 1383 شروع برنامه حركت از تبريز با 12 كوهنورد، يك نفر راننده و يك نفر كمك راننده، 5 صبح به بازرگان رسيديم با 1 ساعت وقت براي اداي تشريفات قانوني خروج از ايران و ورود به تركيه در دو مرز گذشت و ساعت 5/ 7 صبح به شهر كوچك دوغوبايزيد رسيديم و صبحانه خورديم. ساعت 5/ 8 حركت به سمت شمال شرقي تركيه و عبور از دامنه هاي زيباي شمالي آرارات مانند ضلع شمالي دماوند جلوه قشنگي از رخ پربرف خود را نشان مي دهد. از شهرهاي سوژن، ايقدير، كولوق، حاشيه مرزي ارمنستان، توزلوگا به ديغور، پازاسيك، قارص، سوسوز، خاص كوي، كاتاك، خاناق، داسال، امين بي گذشته و با طي نمودن حدود 360 كيلومتر مسافت به مرز كشور گرجستان رسيديم، در طول مسير علف زارها و مراتع وسيع و انبوه روستاهاي فقير و مردماني كوه پايه نشين كه با شغل دامداري روزگار مي گذراندند، هرازگاهي جنگل هاي سوزني بصورت واحدهاي وسيع و نيز جنگل هاي پراكنده پهن برگ از جلوي ديده گان ما مي گذشتند. خط لوله طولاني گاز و نفت باكو به تركيه كه در حال احداث بود و از همه اين ناهمواريها مانند ماري بزرگ و طولاني پيچ و تاب مي خورد و تا كيلومترها ديده مي شد. امروز ساعت 2 بعد از ظهر است وارد گمرك كشور گرجستان شديم و حدود 3 ساعت وقت براي ورودمان صرف شد با توجه به اين كه همه كارهای مرز را شركت گرجستاني طرف قراردادمان انجام داد اين قدر وقت صرف شد. تا اولين شهر مرزي گرجي ها جاده خاكي بود و بعد آسفالت ساخته شده بود. ولي طبيعت فوق العاده زيبا (جنگل هاي وسيع و كم ارتفاع و انبوه پهن برگ و رودهاي پرآب مراتع وسيع و غني كه تا نوك قله ها مانند فرشي سبز جلوه مي نمود. برعكس مراتع ما كه با چراي بي رويه رمق چراندن را ندارد. كم كم به جاده شوسه درجه يك رسيديم و از چند شهر گذشتيم اينجا شهرها مانند مسير تركيه تقريبا به هم نزديك هستند زيرا از بيابان نمي گذرد، كشاورز ی و زندگي فعال و روستاهاي پراكنده كه تا به تفليس مي رسيم ادامه دارد. تفليس (پايتخت) در يك طبيعت لايزال بنا شده است. رودخانه بزرگي از وسط شهر مي گذرد، ساختمان هاي باشكوه با معماري باستاني و جنگل اطراف شهر در كنار آن مردماني با فرهنگي بالاتر از حد انتظار شبي را در تفليس مي خوابيم و فردا صبح تفلیس را به مقصد شمال (كازبكي) ترك مي كنيم. فاصله اين دو شهر حدود 160 كيلومتر است و ما با سپري كردن 5 ساعت وقت به آن مي رسيم چون جاده كوهستاني بود و از طرفي مناظر بسيار ديدني از آبشارها و درياچه هاي كوچك و رودهاي خروشان و مراتع ديدني داشت موجب شد كه آرام تر مي رفتيم و هرز گاهي هم پائين آمده از مجسمه و هنرهاي گوناگون در اعماق اين مناظر تصوير مي گرفتيم. شهر كوچك كازبكي با ارتفاع 1700 متر با هواي باراني و سرد خود به استقبال ما آمد و شبي را در هتل كوچك ولي زيبا و مرتب آن به سر برديم، شب راحت و پرخوابي داشتيم. روس ها صبحانه مفصلي را تدارك مي بينند. برعكس شام آنها كه چندان مناسب نيست. پس از صرف صبحانه و تحويل بارهايمان به يك ماشين كمك دار (گاز روسي) قديمي همراه 6 نفر ديگر كه راهنما و مسئولين فني تيم بودند سوار كاميون ها شديم در يك هواي نيمه ابري از جاده خاكي پرشيب داخل جنگل گذشتيم تا به كنار كليساي گرگتي (Gergeti )، (2100 متر) كليسايي با شكوه و قديمي در مكاني متروكه و دور برفراز تپه‌اي هموار كه از دور دست ها هم قابل رؤيت است، رسيديم. اكنون ساعت 5/10 صبح است كوله ها را بدوش گرفته و از مسيرهاي علفي و گل هاي فراوان كه ديگر از پوشش درختي خبري نبود شروع به كوهپيمايي نموديم. بهار اين منطقه حدود 40 روز از منطقه ما عقب تر است. پس از عبور از شيب هاي ملايم حدود 2 ساعت بعد به اول يخچال گرگتي رسيديم و نهار را در ارتفاع 2600 متر صرف نموديم تا اين كه بارهاي جمعي تيم را باربرها با اسب هاي خود آوردند. از اين جا چون امكان گير كردن درون شكاف هاي احتمالي يخچال بود نفرات با فاصله و آهسته ولي بدون حمايت حركت مي كردند. با راهنمايي يكي از راهنماها كه مجرب تر و كارآزموده تر بود همه سالم به پناهگاه رسيديم. اين پناهگاه بزرگ داراي 20 اطاق خواب كوچك و بزرگ كه حدود 200 نفر را در خود جاي مي‌داد ساختماني دو طبقه قديمي با بنايي سنگي و امكانات آشپزخانه و ژنراتور برق، بوفه و سرويس هاي بهداشتي در كنار يك چشمه پرآب ساخته شده بود. اتاق هاي كوچك داراي تخت 2 طبقه بودند و اتاق هاي بزرگ بدون تخت بصورت تجمعي بود. چند تيم از جمهوري چك، روس، گرجي به اين جا آمده بودند كه توي آشپزخانه با آنها آشنا شديم. ساعت 10 شب متوجه باريدن برف و خرابي اوضاع جوي شديم، چون قرار بود جهت کــوه پیمایی فردا را به يكي از قلل نزديك پناهگاه به نام اورتسوري (4365 متر) برويم ظاهرا بدليل اوضاع بد جوي بهم خورد. امشب شام مختصري از سوپ و چاي و شيريني خورديم و در يك اتاق 20 متري بچه هاي لوله و ماشين سازي تهران و آقاي اماني و من اطراق نموديم. پرحرفي و سرو صداي برخي بچه ها (كه توي برخي از كوهنوردان ايران متداول است بخصوص در پناهگاه ها تا صبح با حرف و سر و صدا موجب بي خوابي ديگران مي شوند و هيچ توجهي به حقوق ديگران ندارند) كم خوابيديم. پس از خوردن صبحانه با گپ و چاي و شوخي امروز را در كنار هواي برفي هر چند امكانات سرگرمي نداشتيم را به عصر رسانديم. عصر امروز هوا صاف شد و دقايقي بعد آفتاب تابيدن گرفت قبل از آن بحث هاي زيادي شده بود عده اي بخصوص مسئولين برنامه پيشنهاد مي دادند چنان چه خرابي هوا ادامه يابد صعود كنسل مي شود. من و آقاي اماني و چند نفر ديگر مخالفت مي كرديم نظرمان اين بود كه چون اولين بار است يك تيم از كشور ايران به اين قله مي آيد. از طرفي با اين همه هزينه هاي وقت و پول شايسته نيست ما برگرديم حتي اگر 2 روز ديگر هم شده بمانيم. لذا همه تصميم ها موكول به هواي فردا صبح شد كه متوجه روند رو به بهبودي هوا شديم و شادمان از اجراي برنامه فردا كوله هاي قله را مهيا نموديم. تداركات شام به عهده گرجي ها بود كه چندان با ذائقه ما سازگاري نداشت با خوردن مختصري شام زودهنگام به داخل كيسه هاي خواب خزيديم، ايضا سر و صداهاي كوهنوردان خودي خواب را از ما ربوده بود ساعت 3 بامداد بيدار شده و كمي شير و بيسكويت خورديم و ساعت 45/4 دقيقه صبح روز سه شنبه 30/ 4/ 83 تيم يازده نفره ما به صف شد به همراه 4 نفر راهنماي تفليسي و كازبكي جوان جمعا 15 نفر شديم. اولين گام ها را روي برف هاي تازه باريده بر بستر يخي برداشتيم حدود 2 ساعت با شيب ملايم رفتيم كه ناگهان من داخل يك شكاف گير كردم چون تنگ بود نيمي از بدنم بيرون ماند با كمك دست هاي خود و ياري بچه ها بيرون آمدم. از اين نقطه بود كه به دستور ليدر تيم افراد به 4 دسته تقسيم شدند. همه ما صندلي را به تن نموده و ابزار مورد نياز را بسته، كرامپون را به كفش ها بستيم. هر دسته تيم با يك راهنما كه جلوتر از همه بود در يك گروه قرار گرفتيم كم كم خطر دهليزها، بهمن ها، شكاف هاي عميق و كم عمق عريض و تنگ هر كدام به شكل هايي تهديدآميز بود. چون برف باريده شب قبل حدود نيم متر بود و بعد از آن باد آنها را كاملا در سطوح ناهموار، هموار كرده بود و بعد هم يخ زدگي آن برف ها همه تله هايي روي معابر پرمخاطره شده بود. حركت تيم خيلي كند شد، هم شيب تندتر شده بود و. آبشارهاي يخي، قنديل هاي عظيم آويخته از سقف صخره ها و قطعات بزرگ يخي كه از هم جدا شده بودند منظره زيبايي به خود گرفته بود. بهمن هاي فشرده اي از برف هاي تازه كه روي بسته يخ زده خود مي لغزيدند و در انتهاي قيف خود تخليه مي شدند و با تابش بيشتر آفتاب سنگ ها هرازگاهي از صخره ها جدا شده و تا انتهاي شيب خود مي غلطيد. اين قله از ارتفاع 4000 متر به بالا چون زاويه شيب تندتر مي شود مسير صعود معمول آن را بهمن تهديد مي كند. راه صعود از جبهه شمال شرقي به شمال است يك دور شبه حلزوني يعني حركت از شمال شرقي به بعد شرق و شمال از جنوب شرقي به سوي شمال غربي رفتيم يعني 2 دايره قله را در ارتفاع 4000 متر پيموديم. بقيه مسيرها كاملا فني است و نياز به تجهيزات سنگ نوردي و پيمايش يخچال و گاهي يخ نوردي مي باشد. راهنماهاي بي باك بيشتر راه را با ريسك تراورس حركت كردند در ارتفاع 4700 متر ناگهان گروه جلو ما كه در يك طناب حركت مي كردند دچار مشكل شدند و آن سقوط يكي از كوهنوردان گرجي كه از لوله ماشين سازي آمده بودند به نام محمد قراگوزلو داخل شكافي گير كرده و با زمين گير شدن نفرات جلو عقب [جلو راهنماي گرجي و عقب آقاي اماني] با حمايت كلنگ از ادامه سقوط او جلوگيري نمودند و بعد با زدن كارگاه با يومار و پروسيك كم كم او را به سمت بالا كشيدند. تقريبا با روش زایلوره بدون آسيبي نجات پيدا نمود. شيب و شكل و موقعيت يخچالي و شكاف هاي قله شباهتي به البروس و دماوند ندارد. صعود امروز ما مانند صعود زمستاني دماوند بود قرار بود در يك مكان هموار نهار را صرف نمائيم اما به دليل هجوم انبوه ابرها از دور دست به سوي ما موجب تعجيل شد و از خوردن غذا منصرف شده به سوي قله رهسپار شديم. اكنون ساعت 1 بعد از ظهر به وقت محلي است همگي روي چكاد قله كازبكي قرار گرفتيم از طناب ها خارج شده و مشغول به اجراي مراسم ويژه صعود قله ها شديم. آن دور دست ها قله البروس را مي شد ديد كه در ميان غباري كم رنگ خودنمايي مي نمود و از آن دور دست ها تا كازبك قلل نوك تيز و سوزني شكل و يخچال هاي زيباي آن هم زيبايي هاي كوهستان در فضاي سرد و پر برف آن دل انگيز و غرورآفرين بود كه نظاره گر ما بودند. در حالي كه غرق در شادي و نشاط بوديم و كم كم به ثبت و ضبط لحظه هاي كم نظير خود بوديم ناگهان توده وسيعي از ابر سياه از آن سوي چكاد قله به سمت ما هجوم برده و لحظاتي بعد تمام قفقاز در تيرگي مه و باد و كم كم در بارش برف از ديدگان ما محو شد. بقول یکی از همراهان ما دوزخ و بهشت را در چند لحظه كنار هم ديديم. با بانگ بلند و يكصدا سرود ملي «اي ايران» و گرفتن چند عكس دست پاچه اي سريع سرازير شديم. ما در تمام فرود شايد فاصله 2 متري خود را بصورت شبه اي مي ديديم فقط طناب ها و صداهاي ما به هم وصل بود و خودمان هم ديگر را نمي ديديم. بهر روي بيم گم شدن و ساير خطرات احتمالي ما را تهديد مي كرد ساعت 5/5 بعد از ظهر همگي سالم به پناهگاه رسيديم. ساعت 6 غروب آشپز تپل و جوان گرجي با سوپ گرم خود از ما پذيرايي مي نمود. ديگه كسي حال شام خوردن را نداشت همگي بخواب رفتيم تا جبران كم خوابي شب قبل و خستگي اجراي برنامه را بنمائيم. امروز 4 شنبه است پس از صرف صبحانه گرجي ها ساعت 9 صبح به همراه راهنماهاي خود به سوي كليساي گرگتي حركت نموديم 5/2 ساعت بعد آن جا بوديم. چون ماشين براي رفتن ما به پائين سرقرار نيامد ناچار كوله را به دوش گرفتيم پشت سر راهنما در مسير جاده به سوي روستا حركت نموديم و سرانجام تا هتل را پياده رفتيم چون فرصت لازم براي رفتن را داشتيم نهار را در هتل خورديم پس از صرف نهار و جمع نمودن اثاثيه خود سوار اتوبوس شديم و پيش به سوي تفليس، 5 ساعت بعد تفليس بوديم. عصر امروز جهت تماشاي شهر در خيابان هاي آن گردش كرديم. اماكن تاريخي كه بيشتر مربوط به زمان اقتدار ايران بر گرجستان بود و خيابان هاي وسيع و بي ترافيك و چهره باستاني تقريبا حفظ شده شهر كه بافت سنتي ان نوسازي نشده بود و بناهاي مربوط به دوران تزار و يا استالين هنوز بر جاي خود با سيمان بري هاي زيبا استوار بودند. بخاطر بارش شديد سه شب زودتر شهر را ترك نموديم. [توسط يك دستگاه تاكسي كه مبلغ كمي را مطالبه نمود حدود 2 ساعت شهر و اماكن مهم و ديدني آن بخصوص بناهاي دوران تيموريان را ديدن نموديم و با همان تاكسي در هواي باراني به هتل آمديم] هم هنگام رفتن و هم آمدن در شهر تفليس توقف كامل يك روزه نداشتيم كه در شهر تفريح و گردش خوبي داشته باشيم چون ويزاي چند نفر از بچه ها فردا تمام مي شد قرار شد روز بعد ساعت 8 به سوي تركيه حركت نمائيم. از شهر هاي جنگلي و سرسبز گرجستان گذشتيم و وارد مرز تركيه شديم جالب توجه اين كه در نزديكي مرز گرجستان به تركيه در حاشيه يكي از روستاها قصابي كنار خياباني برپا بود و يك گوسفند پوست كنده را خريد یم با خود به جاي خوش منظره اي كه آب چشمه و مزارع گندم داشت برده همان جا كباب كرده با نان اسكو كه زيادي آن روي دست ما باد كرده بود خورديم. در تمام سرزمين گرجستان هيچ بياباني ديده نمي شود حتي تفليس در جنگل كم ارتفاعي بنا شده از مرز گرجستان گذشته شبانه وارد تركيه و شهر ايغدر شده مقداري خريد سوغاتي از البسه و شكلات تركيه نموده و براي كوهنوردان ما مقداري تي شرت به سوغات آورديم و صبح كنار مرز كشورمان بوديم ظهر به تبريز رسيده صبح من تنكابن جلوي اداره تربيت بدني با قرباني كردن گوسفند و نصب پارچه هاي فراوان و دسته ها و حلقه هاي گل در ميان انبوه مردم ورزش دوست و عاشقان كوهستان استقبال شايان توجهي از ما به عمل آمده و اين كار فرهنگي توجه بخش وسيع تري از مردم را معطوف ورزش كوهنوردي نمود. - در سرزمين گرجستان رطوبت كافي ناشي از نزولات جوي و چشمه ها و رودهاي بسيار زياد موجب شد كه تا نوك قله ها و كوه هاي ان در تمام چين خوردگي ها فرش سبزي از چمن و گل ديده شود. ضمنا آنها در كنار روستاهاي خود بيشتر به پرورش خوك مشغول اند ولي متأسفانه مراتع ما در بالادست ها هم به دليل رطوبت كم كه فاكتور چندان تعيين كننده اي نيست و هم چراي بسيار بالاتر از ظرفيت و سوزاندن بوته ها و به خصوص بوته هاي گون و رونده هاي سوزني برگ و تراش و نابودي درختچه ها، نسبت به مراتع ما بي رحمي زيادي شد و اين ثروت همگاني و ملي ما توسط عده اي نا اهل و شايد بي اطلاع از عواقب كارشان جهت تأمين نفع شخصي منافع عموم را ناديده گرفته و به سرعت رو به نابودي مي رود و چهره زيباي مراتع ما از بين رفته است كه لازم است فكر و چاره كارشناسانه اي براي حل اين معضل شود. با عنايت به اين كه طرح خروج دام از مراتع غرب استان مازندران طرح موفقي اعلام نشده است نياز به تجديد نظر و مطالعه بيشتري مي باشد. - در شهر جاشوري گرجستان مجسمه عظيم استالين با چهره زمخت قفقازي به شهر خيره شده بود. در همه نقاط گرجستان حتي در روستاهاي آن و بعضاً در جنگل هاي تنگ مسير خيابان ها انواع مجسمه ها از مفاخر علمي، ادبي، سياسي و ساير مشاهير ديده مي شد، بر سینه برخي ديوارهاي بلند نقاشي ها و يا كنده كاري ها و يا نقش برجسته هاي گوناگون و رنگارنگ و زيبا از اساطير و افسانه ها و گاهي برگرفته از شاه نامه حكيم ابوالقاسم فردوسي جلوه خاصي داشت. الواح بزرگ سنگي در ميادين و نقاط مهم شهرها كه بسيار بلند بودند و بر روي آن با خطوط روسي نام شهداي آن منطقه نوشته شده بود و چيزي شبيه زيارت گاه مردم شده بود اكثر مردم در روز يكشنبه روبروي اين الواح يادبود مي ايستادند و با نثار گل و خواندن ادعيه و بعضي هم با روشن نمودن شمع پاي الواح از شهداي جنگ جهاني دوم كه قرباني اهداف شوم (نازيست ها (فاشيسم هيتلري) شده بودند ياد مي كردند. كلا گرجي ها مردماني خون گرم و مظلوم اند و از نظر فرهنگي نسبتا زياد مردماني با فرهنگ اند.

                                                ----------------------------------------

 

اطلاعات تخصصی صعود:

این قله در موقعیت 42°42′N 44°31′E  جغرافیائی قرار دارد ، و بدلیل شمالی بودن از سرما و بادهای شدیدی برخوردار میباشد.

از پایتخت گرجستان شهر تفلیس به طرف مرکز ولادی قفقاز شهر نالچیک روسیه یک راه نظامی بوده که در دوران شوروی سابق ساخته شده و بطول 208 کیلومتر و از ارتفاع 1447 متری شروع و از مسیر های صعب العبور از دره ترک گذشته و از کنار رودخانه های بایدارکا و آراگوی تا ارتفاعات 2379 متری گردنه داریال گذشته و از مسیرهای دشوار عبور و به شهرک کازبگی در 25 کیلومتری مرز روسیه میرسد.

مسیر صعود از شهرستان کازبکی بطرف دهکده گرگتی جدا شده و بطرف کلیسای معروف گرگتی ادامه دارد که پس از گذشتن از تپه های سر سبز و زیبا و عبور از رودخانه خروشان به پای یخچال عظیم گرگتی میرسیم،

این قله دو مسیر صعود دارد یکی مسیر جنوب شرقی از روبروی پناهگاه متو سیتیشین با درجه سختی 3 ب توام با یخ و سنگ و در صورت داشتن برف سنگین در مسیر احتمال ریزش بهمن نیز وجود دارد مسیر از شیبهای 35 شروع و در خاتمه تا 65 و 70 درجه به قله میرسد، اما مسیر کلاسیک از طرف پناهگاه است که کاملا 180 درجه از جبهه جنوبی تراورس کرده و بعد از گذشتن از مورن ها و شکافهای یخی متعدد از جبهه غربی سوار بر یال شمالی میشویم که نهایت در شیبهای آخر زیر قله با 30  الی 35 درجه در قله بپایان میرسد و این قسمت از مسیر گاهی پوشیده از برف و گاهی کاملا یخ بلوری است که در اینصورت تا انتهای قله طناب ثابت کار گزاری میکنیم، این مسیر از پناهگاه 8 الی 10 ساعت تا قله بطول می انجامد و 3 الی 4 ساعت نیز تا رسیدن به پناهگاه زمان برگشت خواهد بود.

 اطراف قله کازبک پوشیده از یخچالهای دائمی که یکی از آنها یخچال معروف گرگتی است که در راه رسیدن به پناهگاه از روی آن عبور میکنیم

بهترین زمان صعود این قله از اواخر تیرماه لغایت آخر شهریور ماه بوده ولی باز هم بدلیل قرار گرفتن این منطقه در میان دو دریاچه مهم جهان (سیاه و خزر ) از باد و کولاک شدید و حتی خرابی هوای پیش بینی نشده برخوردار است.

یخچال معروف کولکا در شمال اودسیا در نزدیکی قله کازبک در بیستم سپتامبر از شیبهای تند قله زیمارائیکوخ یخچالهای آویزان آن در اثر شکستن بصورت توده بهمن یخی ریزش نموده و بعد از طی 24 کیلومتر مسافت از روی یخچال مائیلی عبور کرده و یک دهکده در جمهوری روسیه در شمال اودسیا را از بین برده بود که در این حادثه افراد بیشتری از اهالی یک دهکده جان خود را از دست داده بودند.

تا سال 1382 قله کازبک در بین کوهنوردان ایرانی چندان شناخته شده نبود  و بعد از اين سال اعزام تيم هايي از ايران آغاز گرديده است .

مختصات: ۴۱°۴۳′ شمالی۴۴°۴۷′ شرقی / ۴۱.۷۱۷° شمالی ۴۴.۷۸۳° شرقی / 41.717; 44.783

گرجستان

საქართველო
ساکارتْوِلو

 

 

پایتخت

تفلیس
۴۱°۴۳′ شمالی ۴۴°۴۷′ شرقی / ۴۱.۷۱۷° شمالی ۴۴.۷۸۳° شرقی / 41.717; 44.783

زبان رسمی

گرجی

 - 

مساحت

۶۹٬۷۰۰ کیلو متر مربعکیلومتر مربع (۱۲۱ام)

واحد پول

= لاری ლ)۱ (GEL)

نوع تقویم

میلادی

جهت رانندگی

راست

دامنه اینترنتی

.ge

پیش‌شمارهتلفنی

+۹۹۵

 

نقشه گرجستان

گُرجِستان (به گرجی: საქართველო)، (تلفظ: ساکارتْوِلو) کشوری است در قفقاز جنوبی که بین ۴۱ درجه و ۷ دقیقه تا ۴۳ درجه و ۳۵ دقیقه عرض شمالی، و ۴۰ درجه و ۴ دقیقه تا ۴۶ درجه و ۴۲ دقیقه طول شرقی واقع شده‌است.

این کشور به صورت طولی در امتداد مدارت کشیده شده و طول آن حدود ۳۷۰ کیلومتر، حداکثر عرض آن ۲۰۰ کیلومتر وطول قطر بزرگ آن ۶۱۳ کیلومتر است. مساحت گرجستان ۶۹٬۷۰۰ کیلومتر مربع است.

طول مرزهای گرجستان جمعاً ۱۹۶۹٫۸ کیلومتر است. این کشور از شمال با فدراسیون روسیه هم مرز می‌باشد، سراسر این خطوط مرزی، منطبق بر آب فشان رشته کوه‌های قفقاز کبیر است و ۸۰۷٫۶ کیلومتر مرز مشترک را در بر می‌گیرد. این مرز از نظر استراتژی نظامی اهمیت بسیاری دارد. در حقیقت این مرز سرحدات طبیعی روسیه را در جنوب تشکیل می‌دهد، در جنوب آن گرجستان و در شمال آن جمهوری‌های خودمختار داغستان، چچن، اینگوش، اوستیای شمالی، کاباردینو-بالکاریا، کاراچای-چرکسیا، همچنین سرزمین کراسنودار را شامل می‌شود. مهم ترین راه‌های ارتباطی قفقاز مرکزی و غربی که روسیه را با گرجستان، ارمنستان و ایران پیوند می‌دهد، از این مرز می‌گذرد. محافظت و نگهبانی از این مرز برای روسیه جنبه حیاتی دارد، کما اینکه در دوره شوروی سابق و روسیه تزاری نیز دارای اهمیت بسیار بود و جنگ‌های بسیاری برای دستیابی به این سرحدات به وقوع پیوسته‌است.

گرجستان در شرق با جمهوری آذربایجان هم مرز است که طول آن ۳۷۴٫۴ کیلومتر می‌باشد. دو راه عمدهٔ ارتباطی گرجستان با شرق، دریای خزر و ایران از این نقطه می‌گذرد (جاده زمینی و راه آهن) علاوه بر آن، لولهٔ انتقال نفت باکو-سوپسا نیز از این مرز می‌گذرد.

در جنوب، گرجستان به ترتیب از شرق به غرب با جمهوری آذربایجان، ارمنستان و ترکیه هم مرز است. طول خط مرزی بین گرجستان و ارمنستان ۲۱۶٫۷ کیلومتر و با ترکیه ۲۵۶٫۱ کیلومتر است. در غرب، گرجستان با دریای سیاه مسدود می‌شود که طول مرز ساحلی آن ۳۱۵ کیلومتر است.

جمهوری خودمختار آجاریا با مساحت ۳ هزار کیلومتر مربع در بخش جنوبی ساحل دریای سیاه در ترکیب کشور قرار دارد.

استان خودمختار اوستیای جنوبی نیز با مساحت ۳٫۹ هزار کیلومتر در دامنه‌های جنوبی قفقاز بزرگ در ترکیب جمهوری گرجستان قرار دارد.

گرجستان با ۶۹٫۷ هزار کیلومتر مربع مساحت، دومین جمهوری قفقاز جنوبی از نظر مساحت و جمعیت (بعد از جمهوری آذربایجان) به شمار می‌رود.

طول سواحل گرجستان در دریای سیاه ۳۱۵ کیلومتر است که بین دهانهٔ رود دماغهٔ «گـُـنیو» کشیده شده‌است.

تفلیس پایتخت گرجستان است.

آبخازیا

آجاریا

گوریا

ایمرتی

کاختی

کومو کارتلی

متسختا
متیانتی

راچا-لچخومی و
کومو سوانتی

سامگرلو
زمو سوانتی

سامتسخه
جاواختی

شیدا
کارتلی

تفلیس

کشور گرجستان به ۸ استان، یک منطقه خود مختار (اوستیای جنوبی به مرکزیت تسخینوالی) و ۲ جمهوری خودمختار به نام‌های آجاریا به مرکزیت باتومی و آبخازیا به مرکزیت سوخومی تقسیم می‌گردد.

پایتخت این کشور تفلیس (به گرجی: თბილისი)، (تلفظ: تْبیلیسی) و شهرهای مهم آن کوتائیسی، روستاوی، گوری، پوتی، باتومی، سوخومی، متسختا، چیاتورا، تقیبولی، زوگدیدی، تسقالتوبو، تقوارچلی، گاگرا و تلاوی می‌باشند.[۱]

 

 

اما قلل قفقاز بزرگ همچون قازبگی و سایر کوه‌ها، از برف ضخیم پوشیده شده‌اند. در مجموع آب و هوای گرجستان تابعی است از موقعیت جغرافیایی این سرزمین، توده‌های هوای اشباع شده از بخارات آب دریای سیاه از سمت غرب وارد دالان قفقاز و در گرجستان غربی باعث بارندگی متناوب می‌شود و با از دست دادن نسبتی رطوبت از رشته کوه‌های سورامی، مسختی و ارسیانی وارد

رتبه

نام شهر

استان

جمعیت

مطالب مشابه :


مشهد به تهران مسير اول 880 كيلومتر، مسير دوم935كيلومتر

راهنماي سفردر ايران Travel Guide in Iran مشهد به تبريز و بالعكس 1515




مديريت ترافيك شهري در تهران

خطوط hov، که معمولاً شبکه مترو، اتوبوس، تاکسی، ون هاي راهنماي هوشمند پاركينگ




آشنایی با قله کازبکی کشور گرجستان

حركت از تبريز بعد از همراه 4 نفر راهنماي تفليسي بر روي آن با خطوط روسي نام شهداي




نمونه سوالات درس راهنمای تورداخلی + شناخت صنعت جهانگردی

بازديد يك سايت تاريخي ممثل مسجد كبود تبريز جزو مربوط به راهنماي بين خطوط




سوالات شناخت صنعت گردشگری

بازديد يك سايت تاريخي ممثل مسجد كبود تبريز جزو مربوط به راهنماي بين خطوط




نمونه سئوالات شناخت صنعت

بازديد يك سايت تاريخي ممثل مسجد كبود تبريز جزو مربوط به راهنماي بين خطوط




افضل

درخشان‌ترين استعدادهاي اطراف و اکناف کشور، از کرمان، تبريز راهنماي پايان اتوبوس رفته




مهندسی عمران و محيط زيست و ارتباط بين آنها

كليپ زلزله تبريز. به عمل آيد و يا با اتوبوس و مترو در مجاورت خطوط راه آهن با آن دست




برچسب :