احسان عليخـاني و مصيـبت !!

قرار بود یه همایش بزارن واسه سال سومی ها که جذبشون کنن و مخشونو بقاپن ٬ مجریشم قرار بود فرزاد حسنی باشه ! (مخاطبی در حاشیه ی خاطره ! فرشته ببین آدمو به چه کارایی وادار میکنی ! 03.gif )

ماها رو هم راه نمیدادن میگفتن ظرفیت محدوده جا نمیشه فقط واسه سومی هاست !!

حدودا یه هفته به کنکور بود و ما سر کلاس آقای سرکشیک زاده بودیم که مرتب میومدن و از استاد خواهش میکردن که کلاسو نيم ساعتي تعطيل كنه و بره سالن همايش واسه خاطر جذب مخاطب ! استاد هم هي ميگفت بابا مگه نميبينين كلاس دارم ن مي تو نم ! مگه دست بردار بودن ٬ انقدر اومدن و رفتن تا بله رو از استاد گرفتن ! استاد كه رفت بيرون يهو يكي از بچه بلند گفت ميدونستيد به جاي فرزاد حسني قراره احسان عليخاني بياد ؟!! يهو نگار مثل اين برق ۲۲۰ ولت گرفته ها از جاش پريد و مرتب با غم و اندوه ميگفت : احسان !!! گفتم نگار زشته بشين ٬ اونم همش ميگفت من احسانو ميخوام !! ( استغفرالله 03.gif ) منم كه سرم درد ميكنه واسه امر مقدس و مملو از صواب پيچوندن و حال و روز وخيم نگار رو كه ديدم سريع وسايلشو چپوندم توي كيفشو دستشو گرفتم وكشوندم و گفتم بدو بريم احسانو ببينيم ! نگار هم پايه ي اينجور كاراستا ٬(نگار ميگفت فك كن دانشگاه با هم بقبوليم جفتمونم از اون آدماي پيچشي بعد ديگه اصلا قابل كنترل نميشيم !! 03.gif قسمت نشد :( ) .

به مينا و حميده هم گفتم ما داريم ميريم پيش احسان مياين ؟ مينا هم دست كمي از نگار نداشت !! ولي اونا ميگفتن نميزارن ضايع ميشيم ! ميدونستيم اگه بهشون بگيم ميخوايم بريم عمرا بزارن !

قرار شد من و نگار اول بريم و تا حواسشون پرت شد از در بريم بيرون . بعد مينا و حميده بيان . كه به مينا و حميده گير دادن ! با تلفن من و نگار از بيرون و حميده و مينا از داخل باهم درارتباط بوديم !از اونور مينا مرتب ميگفت منم ميخوام بيام منم گفتم تقصير چلمنگي خودته !! ( آدم انقدر بيشعور ؟‌! 03.gif )حميده طفلي دندون درد هم داشت گفت حداقل دارين مياين واسه من ژلوفن هم بگيرين كه اطاعت كرديم !

سريع يه تاكسي گرفتيم تا جلوي در همايش ٬ وقتي رسيديم همه ي مسئولاي آموزشگاه گفتن شما دوتا اينجا چيكار ميكنين ؟ مگه كلاس ندارين ؟ چطوري اومدين ؟ و از اين حرفا !

نگار كه كلا در اين دنيا نبود ! همش احسان٬ احسان ميكرد مثل اين نوزاداني كه شيشه ي شيرشونو گم كرده بودن ! منم همش اين شكلي بودم 03.gif 

نگار گفت تورو خدا بزاريد بريم احسان عليخاني رو ببينيم نه كارت همايش داريم نه چيزه ديگه بزاريد بريم ! منم از اونور با اينكه علاقه اي به ديدن آقاي عليخاني نداشتم ( بچه پروئه ! ) ولي هم صدا با نگار شده بودم ٬ اونا هم جلوي خنده هاشونو ميگرفتن و  ميگفتن الان آقاي سركشيك زاده برميگرده ها !!! كه نگار يهو حواسش نبود گفت بيخيال بابا برگرده ! 03.gif

آخر يكيشون با خنده گفت ولشون كن بزار برن !!!!! ما هم دويديم داخل سالن ! جلوي در سالن بوديم كه نگار گفت : بلقيس ٬ احسان !! بعد وا رفت !! :)))))

سالن پره پر بودها ولي دقيقا دو تا صندلي پشت سر هم خالي بود !! نگار گفت توروخدا ازش فيلم بگير گفتم باشه ٬ به جان خودم اينجاش ديگه تقصير من نبود ! فيلم بردار جلوم بود و منم داشتم به صحبت هاي آقاي سادات و مهربان گوش ميدادم ٬ آقاي سادات خيلي استاد بزرگيه اصلا يه استاد خاص توي رياضيه منم به عنوان استاد احترام زيادي براش قائلم ٬ خلاصه ديگه من محو صحبتهاي اينا شدم و دوربين و گرفتم جلوم تا فيلم بگيره بدون اينكه به صفحه اش نگاه كنم كه چي داره ميگره ! 03.gif

تا همايش تموم شد از در دويديم بيرون كه برسيم سر كلاس كه نگار يهو گفت بيا بريم از نزديكتر احسانو ببينيم ! گفتم نگار بيخيال به كلاس نميرسيم يه هفته ديگه كنكور داريم كي ميخواد جوابگو باشه ؟ احسان ؟!! دست بردار نبود كه بهش مزه كرده بود بچه مون ! هنوز جمعيت كاملا بيرون نيومده بود و سالن خلوت بود ٬ براساس محاسبات بنده ي اينجانب آقاي احسان خان بايد از قسمت سمت چپي خارج ميشد كه باز با نگار دويديم . يه آقاهه جلوي اون دره وايستاده بود و داشت مانع از ورود چند نفر ديگه به سالن سمت چپي ميشد و باهاشون كلنجار ميرفت كه باز من و نگار از اين فرصت استفاده كرديم و يواشكي در رفتيم و دويديم تو سالن !! آقاهه هم از پشت سر داد ميزد كجا ؟ كجا ؟ ما هم اصلا اهميت نميداديم فقط ميدوديم !!03.gif 

يكي رو بايد اينجا بهتون معرفي كنم !! الان خلاصه اي معرفيش ميكنم بعد اتفاقاتشو ميگم !! يه پسر جووني بود كه توي همه ي همايشها بود و عكاس بود !!با موهايي بلندو لخت كه دورش بود و شديدا احساس خوشتيپي مينمود ! و به شدت روي اعصاب بود و لقب پسر مو قشنگه رو گرفته بود !!

اون آقاهه كه فرياد ميزد كجا ؟ كجا ؟ يهو داد زد نزار برن ٬ جلوشونو بگير !!! كه يهو ديديم يه نفر جلومونو سد كرد و گفت برگرديد همين الان !! كه آقاي پسر مو قشنگه تشريف داشتن كه داشتن از در روبه رويي كه ما ميخواستيم بريم توش برميگشتن ! نگار هم گفت ميخوايم بريم احسان عليخاني رو ببينيم بزار بريم آفرين !! منم گفتم نخير ميخوايم بريم استادمون آقاي ساداتو ببينيم كارش داريم بزار بريم !! خلاصه كه يه بحث خفيفي اونجا بين من و نگار صورت گرفت كه آقاي پسر مو قشنگه هاج و واج نگاهمون ميكرد !! آخرشم برمون گردوند ! 40.gif

خيلي دير شده بود گفتم نگار نرسيم سر كلاس ميكشمت !! باز يه دربست گرفتيم تا جلوي در آموزشگاه . تو راه نگار گفت بده احسانو ببينم منم گفتم كشتي منو بيا بگير ببينش ! ( اگه يه روزي اين آقاي عليخاني رو از نزديك ببينم در ابتدا يك مشت به فكش ميزنم ٬ اجراش قشنگه ولي بچه پروئه !! يكي از آرزوهامه ! 03.gif ) نگار هي گوشي رو عقب جلو كرد هي عقب جلو كرد بعد گفت كوشش ؟ گفتم كي ؟ گفت احسان ديگه كوشش ؟! گوشي رو گرفتم گفتم ايناهاش ديگ.... !!! نميدونستم بخندم يا بخندم !! انقدر حواسم پرت بود كه نفهميدم فيلم بردار جلوي احسان وايستاده  و هيچ فيلمي ازش گرفته نشده جز دو ثانيه كه خم ميشه و ميكروفونو از استاد مهربان ميگيره !!

نگار گفت بلقيس ميكشمت اينهمه مشقت تحمل كرديم آخرش اين شد ؟!! 31.gif منم واقعا نميتونستم جلوي خندمو بگيرم !! گفتم اصل خودش بود كه ديديش ديگه !! 03.gif

از داروخونه يه ژلوفن گرفتيم و رفتيم داخل آموزشگاه ٬ كه خانم احمدي رو در اوج عصبانيت ديديم !! گفت شما دو تا كجا بوديد ها ؟ بچه ها منو ديونه كردن بسكه گفتن چرا به بلقيس و نگار اجازه دادين برن به ما نميدين ؟ اصلا شما دوتا كي رفتين ؟ اگه بلايي سرتون ميومد چي ؟ چرا دير كردين ها ؟ استاد سر كلاسه ؟ واااي من از دستتون چيكار كنم ؟!! و از اين حرفا !! عصبانيت خانم احمدي كه رفت پايين (!) نگار ژلوفن و نشون داد و گفت رفته بوديم ژلوفن بگيريم !! 03.gif اين قيافه ي خانم احمدي بعد از گفتن جمله ي نگار بود ! 31.gif آخرشم گفت واي به حالتون اگه بچه ها بفهمن كجا بوديد !!! ما هم گفتيم چشم !! ولي نشد كه بايد واسه بچه ها تعريف ميكرديم ! 03.gif حالا موقع رفتن به كلاس نگار ميگه بيا نريم از استاد خجالت ميكشم چي بگيم بهش ؟!! فقط اينجا بود كه ميخواستم نگار رو از روي برج پرت كنم !! تا رفتيم تو بچه ها آروم ميپرسيدن چي شد ؟!! كلاس خيلي خوبي بود كلاس استاد سركشيك زاده 01.gif

ولي هركي جريان فيلمو فهميد ريسه رفت از خنده !! 03.gif

 


مطالب مشابه :


احسان عليخـاني و مصيـبت !!

یک فروند آدم معمولی - احسان عليخـاني و مصيـبت !! - كلوز آپِ من ديدني نيست ؛ مرا از همان دور تر ها تماشا كنيد.




سرك تو زندگي استاد به عضافه ي رنگ چشماش

كافه هواداران احسان عليخاني - سرك تو زندگي استاد به عضافه ي رنگ چشماش - - كافه هواداران احسان عليخاني.




دانلود کلیپ احسان علیخانی در کنسرت دیشب

امپراطور احساس _ مهدی یراحی - دانلود کلیپ احسان علیخانی در کنسرت دیشب - مهدی یراحی - امپراطور احساس _ مهدی یراحی.




عکس های سال تحویل احسان علیخانی

89u17fyc6pzr0x8sblo8.jpg 1k8bmfaf4bteuegr2n.jpg 2ysn22cvck3nym2u1lzl.jpg m0j1etgd3shbiclgefxf.jpg عکسهای مهمانان نوروز 91 احسان علیخانی. عکسهای جدید




برچسب :