سخنان : افلاطون

گفته های افلاطون :

 اگر روزگاری ، شأن و مقام تو پایین آمد ، ناامید مشو .

آفتاب هر روز هنگام غروب پایین می رود تا بامداد روز دیگر بالا بیاید .

در جهان یگانه مایه نیکبختی انسان محبت است .  

زینت انسان سه چیز است : علم – محبت – آزادی

 عوام ثروتمند را محترم می دارند و خواص دانشمندان را .

  به دنیا نیامدن بهتر از تعلیم نیافتن و نادان ماندن است زیرا جهالت ریشه همه بدبختی ها است .

با دوست چنان رفتار کن که هیچ وقت به حاکم محتاج نشوی و با دشمن طوری معامله نما که کار اگر به محاکمه کشید ظفر تو را باشد .

 جان را فدای یاران موافق کنید .  

از نزدیکی به کسی که قادر به حفظ اسرار و رموز زندگی خود نیست پرهیز نما .

 سخن اگر از دل خارج شود به دل هم وارد می شود و اگر با نیت متکلم نباشد توقع مدار که آن تأثیر کند .

  هر کس در طلب خیر و سعادت دیگران باشد ، بالاخره سعادت خودش را هم به دست خواهد آورد .

 کامل ترین نوع بی عدالتی آن است که عادل به نظر برسیم در حالی که عادل نیستیم .

 عشق تنها مرضی است که بیمار از آن لذت می برد .

 از افلاطون پرسیدند به چه وسیله می توان از دشمن انتقام گرفت ؟ گفت : به فضل و کرم .  

تمام طلاهای روی زمین و زیر زمین به قدر یک فضیلت ارزش ندارند .  

هیچ کوچک را حقیر مشمارید باشد که از شما فزونی یابد .

  محبت را فراموش نکنید و آن را ناچیز مشمارید .

  امتحان کن مرد را به فعل او و نه به قول او .

 زیان رساننده تو معاشرت سه کس است : آنکه ترا به طرب بدارد – آنکه به فریب مغرورت کند – آنکه همت او کوتاه تر از همت تو باشد .

 موسیقی تاثیر فوق العاده ای در روح انسان دارد و اگر درست به کار رود می تواند زیبایی را در رویاهای روح جایگزین کند .

  زندگی بدون عشق محال است .

برای مردم بی عشق دنیا حکم قبرستان وسیعی دارد .

 لذتی که از علم حاصل می شود بی آلایش است .  

فضیلت عبارت است مشابهت روح به مثال اعلی یعنی مشابهت او به خدا .

 به دیدن کسی که با تو سر سنگین است مرو . با کسی که سخنت را تکذیب کند گفتگو مکن .

برای کسی که گوش ندهد حرف نزن .  خردمندترین مردم قدرتمندترین است .

راز شادی در لذت بردن از چیزهای ساده است زينت انسان [در] سه چيز است : علم، محبت و آزادي.

 به دست گرفتن مال خود و انجام وظيفه‌ي خويش، عين دادگري است.

 اگر روزي شأن و مقامت پايين آمد نااميد مشو، زيرا آفتاب هر روز هنگام غروب پايين مي رود تا بامداد روز ديگر بالا بيايد.

بي صبري، شخص را از هيچ رنجي نمي رهاند، بلكه درد جديدي را براي از پا در آوردن او به وجود مي آورد.

 سرعت و تندي [ انجام ] كار را مجوي، بلكه بر خوبي و درستي آن سعي كن. زيرا مردم از تو نپرسند كه در چه مدت كار را انجام داده اي، بلكه خوبي و بي نقصي آن را مي جويند.

 نيرومندترين مردم كسي است كه خشم خود را نگه دارد.

 آنگاه كه جوش و خروش هوي و هوس فرو مي‌نشيند، مانند اين است كه انسان از دست شماري ستمگر ديوانه رسته باشد.

 مرد بي‌خرد، هر اندازه هم توانگر باشد، هرگز نمي‌تواند در درون خود، آسايش و آرامشي ايجاد كند.

 هر كس در نگهباني چيزي مهارت داشته باشد، در دزديدن آن هم ماهر خواهد بود.

اگر به شخصي زيان رسانيم، آن شخص از جنبه‌ي ويژگي‌هاي انساني پايين مي‌آيد و به بيان ديگر، از كمالات بشري او كاسته مي‌شود.

هر گاه به مردم بدي كنيم، بيشتر بر تباهي آنها مي‌افزاييم. بدي كردن، خواه با دوست و خواه با ديگران، كار آدم دادگر نيست؛ بلكه كار شخص ستمگر است.

 اگر ما در جستجوي طلا بوديم، هرگز نمي‌گذاشتيم كه زمانمان به پاس‌داشت آداب و تعارفات از دست برود.

چه جريمه‌اي بهتر و مناسب‌تر از آن است كه به نادانان مي‌دهند؛ يعني اينكه از آنان درس مي‌گيرند.

بدن ناقص است و به خودي خود نمي‌تواند درد خويش را دوا كند و فن پزشكي براي اين هدف بنا شده كه آنچه به جهت بدن سودمند است، فراهم كند.

 سبب جنگ، حس زياده‌خواهي است كه هر زمان بروز كند، هم براي جامعه و هم براي افراد، بزرگترين رنج است.

جوانمردي، نيرويي است پايداري ‌ناپذير و چون در نفسي بروز كند، ترس و آشفتگي را در برابر هر گونه خطر از بين مي‌برد.

مهم‌ترين بخش هر كار، آغاز آن است.

 تربيت در همان جواني، كارساز بوده و بناي هر نقشي كه در آن هنگام بريزد، پابرجا خواهد ماند.

 بايد تا مي‌توانيم بكوشيم نخستين داستان‌هايي كه براي كودكانمان گفته مي‌شود، مشوق نيكويي اخلاق باشد.

 آنچه خوب باشد، زيان‌آور نمي‌تواند بود.

 آنچه سبب شر نباشد، مسبب شر نيز نخواهد بود.

   هيچ كس نمي‌خواهد شريف‌ترين جزء وجود خود را به دروغ بيالايد.

 اين حقيقتي مسلم است كه بنيان هيچ حكومتي دگرگون نمي‌شود، مگر آنگاه كه ميان اعضاي طبقه‌ي حاكمه جدايي افتد.

 امور مهمه هرگز به دور از خطر نيست و چنان كه مي‌گويند، دشواري، شرط هر چيز زيباست.

جاي شگفتي نيست كه بيشتر مردم، سخنان ما را نپذيرند؛ زيرا انديشه‌اي كه ما درباره‌ي آن گفتگو مي‌كنيم، آنها هرگز اجراي آن را در كردار مشاهده ننموده‌اند.

 به راستي اگر انسان، انديشه‌ي خود را متوجه به وجود راستين نمايد، ديگر زمان آن نخواهد داشت كه رفتار افراد را در نظر آورد و با مردم ستيزه كند و درباره‌ي آنها دشمني و كينه در درون خود بپروراند.

ادراك ناپخته، ابزار سنجش هيچ چيز نمي‌تواند بود.  

جستار والا‌ترين دانش، همانا رسيدن به اصل خير است.

اگر داراي همه چيز شويم، ولي دستمان از خير تهي باشد، مانند آن است كه هيچ نداشته باشيم.

 اگر زماني مقام تو پايين آمد، نااميد مشو. زيرا آفتاب هر روز هنگام غروب پايين مي رود و بامداد روز ديگر بالا مي آيد.

منتظر درخواست نياز از سوي حاجت مند مباش، بلكه شايسته است كه پيش از درخواست، كار او را انجام دهي و با همت خود نيازمندي او را برطرف كني.

لذتي كه از علم حاصل مي شود، بي آلايش است.

ناداني هر كس به دو چيز دانسته مي شود : اول خبر دهد و بگويد چيزي را كه از او نپرسيده اند. دوم سخن گفتن بيش از حد ضرورت.

هر كس به فكر خير و سعادت ديگران باشد، سرانجام سعادت خودش را هم به دست خواهد آورد.

عشق تنها مرضي است كه بيمار از آن لذت مي برد.

عشق بلايي است كه همه خواستارش هستند.

آنان كه مي خواهند خوب زندگي كنند بايد به حقيقت نزديك شوند؛ زيرا پس از نيل به مقام حقيقت يابي است كه دست از غم و اندوه دنيا برمي دارند.

كامل ترين نوع بي عدالتي آن است كه عادل به نظر برسيم، در حالي كه عادل نيستيم.

بي عشق، زندگي محال است.

از نزديكي با كسي كه قادر به حفظ اسرار و رموز زندگي خود نيست، بپرهيز.

هر چيز را كه نگهبان بيشتر بود استوارتر گردد، مگر راز كه نگهدار آن هر چه زيادتر باشد آشكارتر گردد.

به ديدن كسي كه با تو سرسنگين است نرو، با كسي كه سخنت را انكار كند گفتگو مكن و براي كسي كه گوش نمي دهد حرف مزن. 

 عشق رمز بزرگي است. براي جامعه، فضيلت و اخلاق از نان شب هم واجب تر است.

اگر جامعه اي شكست اخلاقي بخورد با هيچ نيرويي نمي توان شكست را جبران نمود.

زندگي كوتاه تر از آن است كه شما بخواهيد وقت خود را صرف پريشاني و نگراني كنيد.

من از گفتگو با سالخوردگان، در امان مي‌مانم؛ زيرا آنها بيش از ما راهي را پيموده‌اند كه ما هم به نوبه‌ي خود، از آن خواهيم گذشت. پس چه خوب است از آنها بپرسيم كه آن راه چگونه است.

نخستين و بالاترين پيروزي، تسلط بر خويش است.

 درستكاري، سبب پيدايش نيكويي است و نادرستي، سبب بروز بدي.

 اگر انسان، كسي را جز به عمد بكُشد، اين خطا كوچكتر از آن است كه او را در جستار زيبايي و نيكي و دادگري و قانون فريب دهد.

تمسخر، جز در مورد كردارهاي زشت، نشانه‌ي سطحي بودن انديشه است.

 زن و مرد، هر دو به حكم طبيعت، شريك در انجام همه‌ي وظايف مي‌باشند، ولي در همه‌ي كارها زن ناتوان‌تر از مرد است.

آنچه سودمند است، زيباست و آنچه زيان‌آور است، زشت.

از خطر نمي‌توان گريخت. آيا بهتر نيست كه انسان آنگاه با خطر روبرو شود كه در صورت كاميابي، سودهايي بهره‌ي او گردد؟

 بزرگواري، نيروي حيواني نفس را فرمانبردار نيروي انساني يا بهتر بگويم فرمانبردار نيروي الهي مي‌سازد و حال آنكه فرومايگي، جزء انساني نفس را محكوم جزء وحشي مي‌كند.

بهتر است انسان در برابر سختي‌ها، بردباري به خرج دهد و زاري نكند؛ زيرا نسبت به خير و شر اين مسايل نمي‌توان باور داشت و سخت‌گيري در اين موارد هم كمكي به آينده نمي‌كند.

نفسي كه پيراسته و آراسته نباشد، خواهي نخواهي از ويژگي ميانه‌روي هم بي‌بهره است.

شخص نادان به كسب دانش نمي پردازد، زيرا خود را دانا مي شمارد و بدبختي افراد نادان در همين است.

آن كه نه فضيلت دارد و نه دانش، به آنچه هست خرسند است.

آنچه سبب شود كه نيستي صورت هستي به خود گيرد، آفرينش و خلاقيت است. از اين رو همه هنرها آفريدن است و استادان و هنرمندان همه خلاق و آفرينش گرند.

عشق عبارت است از اشتياق به دست آوردن خوبي براي هميشه.

بزرگترين خردمندي، خرد و معرفتي است كه به تنظيم امور خانواده و اجتماع مربوط است و آن، تسلط بر خود و حق طلبي و اعتدال ناميده مي شود.

آنگاه كه چشم عقل باز مي شود، چشم سر رو به ضعف و ناتواني مي گذارد.

 اهل ريا و دورويي، هرگز از دانش راستين برخوردار نمي‌توانند شد.

 نفوسي كه داراي كمال استعداد باشند، بر اثر سوء تربيت به پست‌ترين درجه‌ي فرومايگي، مي‌رسند.

 رأيي كه متكي به دانش نباشد، هيچ ارزشي ندارد، بلكه رأي كوران است.  

  عشق، سرچشمه بزرگترين منافع بني آدم است و هر آدمي در آغاز زندگي خود هيچ سود و سعادتي را همانند آن نتواند يافت كه: "دوست بدارد و دوستش بدارند.

نگهباني نيرومندتر از عشق وجود ندارد؛ نه مال و جلال و نه قوم و خويش و در ميان مردمان كاري را كه از توان عشق ساخته است نتواند كرد.

 نعمتي پرارزش تر از اين براي يك جوان وجود ندارد كه مورد محبت فردي شريف قرار گيرد و براي يك مرد نيز نعمتي بالاتر از عشق به معشوق وجود ندارد.

آن اصلي كه بايد انسان را در راه رسيدن به يك زندگي باارزش و سعادتمند رهبري كند، نه نزديكان و نه خويشان مي توانند به كسي ببخشند و نه از ثروت و مال و مقام به دست مي آيد؛ بلكه تنها نيروي عشق است كه آن را پديد مي آورد.

عاشقان فرومايه چون از راه درست منحرف گردند، موجب بدنامي عشق مي شوند؛ به حدي كه حتي برخي كسان جرات مي كنند بگويند كه كمر به خدمت عشق بستن ننگ است.

هر كاري كه با نظم عمومي و رسوم و آداب مطابقت داشته و از روي پرهيزگاري باشد، هرگز سزاوار ملامت نتواند بود.

 


مطالب مشابه :


سخنان دکتر شریعتی در مورد عشق و دوست داشتن

سخنان دکتر شریعتی در مورد عشق از غریزه سر زند بی ارزش زیبایی های دلخواه را در




مقاله ارزش علم

در مورد ارزش علم آیات و ارزش علم در و فنی و علاقه به زیبایی و ارزش‏های روحی می




علم بدیع

شیرین سخنان - علم 3- ارزش موسیقایی مطرف در این مورد




احادیث در مورد علم

احادیث در مورد علم - درباره ی ارزش علم و تفاوت افراد عالم و غیر ♥ ♥ ♥ زیبایی عشق




نکات مهم املایی و موضوعات انشا در مقطع راهنمایی

شنیده های خودتان را در مورد رهبری ( اهمیت و ارزش علم و نمونه هایی از زیبایی های




سخنان : افلاطون

رود می تواند زیبایی را در در مورد كردارهاي [در] سه چيز است : علم، محبت و




جملاتی در مورد عشق از دکتر علی شریعتی

شریعتی در مورد کتاب و علم در مورد عشق سخنان داشتن زیبایی های دلخواه را در




برچسب :