هنر در ایران باستان

موقعیت خاص جغرافیایی فلات ایران تاثیر شگرفی در پیشرفت‌های تاریخی و هنری ایران باستان داشته است. کهن‌ترین آثار مکشوف از ایران پیکره‌های سفالینی هستند که از تپه سراب کرمانشاه به دست آمده‌اند. ساخت سفال از دوران نوسنگی در ایران رواج یافت و طی دو هزار سال، یعنی از حدود 5000 سال پیش از میلاد تا هزاره سوم پیش از میلاد، عمده‌ترین فعالیت هنری آنها محسوب می‌شد. از این میان جام‌های نقش دار بدست آمده از سیلک کاشان و شوش از جمله برجسته‌ترین سفالینه‌های این دوران هستند. اما هزاره چهارم تا سوم پیش از میلاد دوران کشف مس نیز بود. همچنین زیور آلاتی از صدف، عقیق، فیروزه و دیگر سنگ‌های تزئینی به دست آمده‌اند. از آغاز هزاره اول پیش از میلاد، دسته‌ای از آریایی‌ها از سمت شمال و کرانه شرقی دریای خزر وارد فلات ایران شدند و همین قوم نام خود را بر سرزمین ایران نهادند. از این دوره آثار برجسته سفالی در سیلک کاشان، خوروین (قزوین)، حسنلو در آذربایجان غربی و املش در گیلان بدست آمده است. در همین دوران آثار فلزی چشمگیری از جنس آهن (که در اوائل هزاره اول پیش از میلاد شناخته شد) و برنز و نیز طلا خلق شدند که به صورت زیور آلات ظروف و پیکره‌های حیوانی کار شده‌اند. مجسمه‌های برنزی از حیوانات یافت شده در مناطق حسنلو املش و مارلیک و نیز جام طلایی مارلیک از آن جمله‌اند.

ایرانیان در سال 539 قبل از میلاد بابل را اشغال کردند.امپراتوری ایران تحت فرمانروایی کوروش هخامنشی بسی قدرتمند تر و با ثبات تر از امپراتوری آشور بود.در سال 525 قبل از میلاد مصر نیز تحت سلطه امپراتوری ایران درامد.امپراتوری ایران تجربه چندین حکومت در مدت بیش از 2000 سال را پشت سر داشت و از آن خردمندانه بهره گرفت،به طوری که وسعت ان از شرق تا رود سند و از غرب تا رود دانوب امتداد داشت.

معماری:
مهمترین و وسیعترین اطلاعات ما نسبت به معماری ایران باستان از کاخ تخت جمشید(پارسه) بدست آمده است.این کاخ که جنبه ای مقدس برای ایرانیان داشته در سالهای 520 تا 460 قبل از میلاد در زمان زمامداری داریوش و خشایار شاه بنا گردید.از ویژگی های بارز معماری تخت جمشید استفاده از ستونهای تنومند و بلند است.محوطه کاخ مشتمل بود بر چند تالار پذیرایی،از جمله تالار آپادانا و تالار تاجگذاری که به آن تالار صد ستون هم گفته میشود.تالار آپادانا مکانی است مربع شکل به مساحت تقریبی 3240 متر مربع با 36 ستون سنگ،بلندی هر ستون حدود 21 متر است.پایه ستونهای به کار رفته در این کاخ یا چهار گوش است و یا مدور به بلندی 1/5 متر.
بر روی این پایه ها،ستونهای کنگره دار به ارتفاع تقریبی 10 متر قرار گرفته که سر ستونی به بلندی 8 متر را حمل میکند.بر فراز همه اینها تاج(به شکل دو جانور پشت به پشت) محل اتصال تیرکهای افقی است که این تیر های چوبی را بر فرو رفتگی زین مانند پشت خود حمل میکرده اند.
کاخ تخت جمشید بر روی صحنی مرتفع واقع شده است.تنها راه ورود به تالار های تخت جمشید ورود از جبهه غربی صفه است.در آنجا در دل بدنه های مزین به نقش برجسته سربازان،دو رشته پلکان و پاگرد روبروی هم قرار دارند.عرض این پله ها 7 متر و بلندی هر پایه 10 سانتیمتر است.این ارتفاع اندک به خاطر عبور میهمانهای خاص و مقامات بر جسته بوده که مسیر را تا رسیدن به صفه با اسب می پیمودند.
گفتنی است که معماری ایران باستان دارای عناصر متعددی است که از سنت معماری آشوری و بابلی و مصری اخذ گردیده است که همراه با ویژگیهای مختص پارسی هنری با شکوه را پدید آورده است.اما در این دوران دیگر خبری از زیگوراتها نیست بلکه اوج معماری را در کاخ ها می بینیم.
نکته دیگر در مورد آثار باقیمانده از تخت جمشید نقش برجسته ها هستند.اگر در این نقش برجسته ها خوب دقت کنیم می بینیم که تا چه حد با آثار مصر باستان شبیه هستند.بدن ها از روبرو و صورت و پاها از نیمرخ اند، و یا مثلا گاو بالداری که در مدخل ورودی تخت جمشید قرار دارد کاملا شبیه آشوریان است.
یکی دیگر از این نمونه ها عبارتست از تلفیق چند حیوان با یکدیگر که در تخت جمشید به وفور یافت میشود.عده ای بر این گمانند که این نقش ها جنبه نمادین و افسانه ای داشتند.در سر ستونها نیز از حیوان های خاص استفاده شده است.(مثل عقاب و اسب و …)
یکی دیگر از ویژگی های بسیار مهم نقش برجسته ها تاکید بر عظمت نمایی است.

IMAGE634152324538437500IMAGE634152324538437500
حجاری و پیکر تراشی:
بهترین نمونه های هنر حجاری هخامنشی را میتوان در نقش برجسته ها جستجو کرد.بدنه دیوارها و ایوانهای این کاخ با نقش برجسته هایی تزیین یافته که تصاویر سپاهیان امپراتور پارس و ماد را نشان میدهد.این همان مسیری است که میهمانان خاص آن را می پیمودند.
مطالعه مجموعه این نقش برجسته ها ما را از کیفیت جشنهای برگزار شده در این کاخ که قطعا نوروز مهمترین انان بوده آگاه میکند.هنر حجاری این دوره آمیزه ای است از قدرت،وقار و ظرافت همراه با تجربیات هنری اعصار قبل که به مرتبه ای از کمال رسیده اند.در طرح و ساخت این آثار تاثیرات آشوری به وضوح آشکار است.
نشان دادن چین لباس و افت پارچه نیز از مواردی است که هنرمندان هخامنشی بسیار بهتر از همتایان آشوری خود به آن پرداخته اند.در کل ظرافت و وقار در نقش برجسته های هخامنشیان بیشتر است.
جانوران در آثار هنری ایران باستان جایگاه ویژه ای داشته اند.در میان جانورانی که موضوع آثار هنری هخامنشیان قرار گرفته اند شیر و بز و گاو از همه مهمترند.شیوه نمایش این جانوران در تخت جمشید واقعا در خور تحسین است.
خلاقیت،هنر و دانش کالبد شناسی،هنرمندان هخامنشی را در پدید آوردن نقوش بدیع از جانوران اساطیری یاری نموده است.
دست اخر هنر حجاری ایرانی از مرز ایران نیز فراتر رفت و موجب ظهور آثاری گشت که امروز هم از شهرت بسیار برخوردارند.از آن جمله میتوان به ستون معروف سرنات که در عهد امپراتور آشوکا در هند بنا گردید و امروزه به عنوان سمبل دولت هند است اشاره کرد.

ممکن است تردید ایجاد شود که اساسا مردم ایران باستان اعتقادات محکم مذهبی نداشته اند اما باید این موضوع را یاد آوری کنیم که مردم ایران باستان پارسی مذهب بوده اند.پارسیان پایبند تعالیم زرتشت بوده و اعتقادات دینی شان با ادیان بین النهرین تفاوت داشته.زرتشتیان پهنه عالم را صحنه جدال میان روشنایی و تاریکی می دانند و به واسطه پاس داشتن نیکی و خیر و نور،آتش را که نمادی از این صفات و مظهر اهورامزداست نیایش می کنند.از آنجا که آیین نیایش اهورامزدا در آتشگاههای روباز صورت می- گرفته،لذا از پارسیان باستان،کمتر معماری دینی به جای مانده است.مضمون کتیبه های تخت جمشید نیز همگی از حضور روح دینی و تکیه بر اهورامزدا در انجام امور مملکتی حکایت میکند.

memari_irani(4)memari_irani(4)
کاشیکاری:
در عهد هخامنشی کاشی هایی لعابدار از شوش و تخت جمشید به دست آمده که بسیار زیبا و ظریف تهیه شده اند.آثار شوش در زمان هخامنشی با همان شیوه هنر کاشی سازی بین النهرین تهیه شده است.و این دلیلی دیگر است برای تاثیر هنر بین النهرین بر هنر هخامنشیان.
فلز کاری:
آثار بدست آمده از دوره هخامنشیان چندان زیاد نیست،ولی آنچه بدست آمده است از ساختی بسیار ظریف برخوردار است.نکته قابل توجه در انها،شباهتشان با نقوش برجسته تخت جمشید است.
مرصع کاری نیز در این دوره رواج داشته است که مبین کار صنعتگران این دوره بوده است.مرصع کاری هم عبارتست از کار گذاشتن جواهرات و سنگ های قیمتی روی فلزات.
هنر اشکانی
پیکرسازی و نقش برجسته:
سلوکی ها یونانی بودند و اشکانی ها هم که بعدا به قدرت رسیدند دنباله رو دستاوردهای یونانیان بودند.پس در نتیجه هنر اشکانیان تا حد زیادی زیر نفوذ هنر یونانی هاست و همین مسئله برای بررسی هنر اشکانیان و تشخیص هنر آنها از هنر یونانی مشکلاتی به وجود می آورد،مثلا اکثر پیکره های اشکانی از تناسب و ترکیبی برخوردارند که اصولا خاص هنر یونانی است و بر ما کاملا روشن نیست که این آثار به عنوان مجسمه به کار می رفته و یا برای سر ستونها.
مثلا یکی از ویژگی های هنر یونانی توجه به ریزه کاری هاست که ما این ویژگی را در خیلی از آثار اشکانیان می توانیم به وضوح ببینیم.
یکی دیگر از نکاتی که این گفته را تایید میکند این است که بر اکثر سکه های اشکانیان نوشته شده است یونانی دوست!
نقاشی:
آثاری از نقاشی دوره اشکانیان در کوه خواجه و دورااروپوس به دست آمده است.این نقاشیها نیز همان خصوصیات عام هنر اشکانی را دارا هستند که وام گرفته شده از هنر یونانی است.
فلز کاری:
در زمان اشکانیان تاثیر هنر یونانی را نیز می توان در فلز کاری مشاهده کرد.اما نکته قابل توجه در فلز کاری این عهد،رشد جواهر سازی و استفاده بیشتر از فلز است.یعنی اکثر ظروف از فلز تهیه می شده است.اما در مجموع فلز کاری از این پس ارزشی زینتی می یابد و جواهر سازی رشته ای خاص میگردد.

هنر در ایران باستانموقعیت خاص جغرافیایی فلات ایران تاثیر شگرفی در پیشرفت‌های تاریخی و هنری ایران باستان داشته است. کهن‌ترین آثار مکشوف از ایران پیکره‌های سفالینی هستند که از تپه سراب کرمانشاه به دست آمده‌اند. ساخت سفال از دوران نوسنگی در ایران رواج یافت و طی دو هزار سال، یعنی از حدود 5000 سال پیش از میلاد تا هزاره سوم پیش از میلاد، عمده‌ترین فعالیت هنری آنها محسوب می‌شد. از این میان جام‌های نقش دار بدست آمده از سیلک کاشان و شوش از جمله برجسته‌ترین سفالینه‌های این دوران هستند. اما هزاره چهارم تا سوم پیش از میلاد دوران کشف مس نیز بود. همچنین زیور آلاتی از صدف، عقیق، فیروزه و دیگر سنگ‌های تزئینی به دست آمده‌اند. از آغاز هزاره اول پیش از میلاد، دسته‌ای از آریایی‌ها از سمت شمال و کرانه شرقی دریای خزر وارد فلات ایران شدند و همین قوم نام خود را بر سرزمین ایران نهادند. از این دوره آثار برجسته سفالی در سیلک کاشان، خوروین (قزوین)، حسنلو در آذربایجان غربی و املش در گیلان بدست آمده است. در همین دوران آثار فلزی چشمگیری از جنس آهن (که در اوائل هزاره اول پیش از میلاد شناخته شد) و برنز و نیز طلا خلق شدند که به صورت زیور آلات ظروف و پیکره‌های حیوانی کار شده‌اند. مجسمه‌های برنزی از حیوانات یافت شده در مناطق حسنلو املش و مارلیک و نیز جام طلایی مارلیک از آن جمله‌اند. در مجموع فلات ایران باستان را از هزاره دوم پیش از میلاد به بعد می‌توان به چهار منطقه فرهنگی (با توجه به کشفیات باستانی) تقسیم کرد که عبارتند از:
1- فرهنگ «یانیک» که شامل مناطق آذربایجان کنونی نواحی غرب ایران و دشت قزوین می‌شود. 
2- فرهنگ به گیان و گودین که دربرگیرنده قسمتهای شمال شرقی لرستان و زاگرس مرکزی است. 
3- فرهنگ تپه حصار 3 که شامل شمال شرقی ایران و قسمت‌های شرق فلات مرکزی است. 
4- تمدن عیلام که شامل دشت خوزستان و قسمت‌هایی از شرق ایران و کرمان است. 
آثار کشف شده در منطقه یانیک عبارتند از سفال‌های دست ساز خاکستری روشن و تیره که با نقش‌های حکاکی شده هندسی تزئین شده است. آثار مکشوف از منطقه تپه گیان عبارتند از برخی وسایل سفالی و فلزی که به همراه مردگان در قبر دفن کرده بودند؛ مثل زیورآلات و ادوات جنگی. سفالهای مکشوف از تپه حصار 3 به شکل ظروف بلند بطری مانند، ظروف لوله دار و ظروف دسته دار هستند. اما تمدن عیلام شکل بندی مشخص تری دارد. اوج تمدن آنها به 1250 پیش از میلاد و دوره حکومت اونتاش گال باز می گردد. مرکز حکومت اونتاش گال، دور اونتاش (یا شهر اونتاش) است و زیگورات عظیم چغازنبیل در آن قرار دارد. زیگورات چغازنبیل که برای پرستش خدای شوش «اینشوشیناک» برپا شده از خشت خام است و کهن‌ترین بنای ایران محسوب می‌شود. یکی دیگر از شگفتی‌های این بنا این است که برای نخستین بار در تاریخ ایرانیان از لعاب کاشی استفاده کرده‌اند تا در رنگ یکنواخت زرد کدر بدنه‌های خشتی بنا تنوعی بدهند. علاوه بر معماری آثار سفالی نقش برجسته و فلزکاری عیلامیان نیز بسیار حائز اهمیت است.
هنر هخامنشیاز دوران هخامنشی آثار معماری بسیاری به جای مانده است. این آثار مشتمل اند بر کاخها و آرامگاه و عبادتگاهی در خوزستان و فارس که دو مرکز اصلی این سلسله پادشاهی محسوب می‌شوند. از نظر هنری نیز هنر هخامنشی به دو دوره تقسیم می‌شود که دوره آغازین در ویرانه‌های پاسارگاد نمود می یابد و دوره متاخر که در ویرانه‌های تخت جمشید تجلی پیدا می‌کند. در معماری هخامنشی آنچه بسیار حائز اهمیت است، نقشی است که عنصر ستون در ساختار معماری ایفا می‌کند. اما آنچه در این بین شگفت انگیز می نماید، سرستون‌های معماری هخامنشی است که نمونه و سابقه مشخصی برای آن وجود ندارد. این سرستون‌ها در مجموع به چهار نوع مشخص مشاهده شده‌اند: سرستون‌هایی به شکل دو نیم تنه گاو نر که پشت به هم قرار دارند. سرستون‌هایی به شکل دو نیم تنه شیر. سر ستون‌هایی به شکل حیوان افسانه‌ای عقاب با تن شیر. و سر ستون‌هایی به شکل لاماسو (سر انسان با هیکل گاو بالدار)
علاوه بر کاخها، آرامگاهها و آتشگاههای هخامنشی هم گویای عظمت و شکوه معماری این دوره است. از جمله آتشگاه‌های هخامنشی که شهرت بیشتری دارند آتشگاه معروف به کعبه زرتشت است که در نقش رستم و در مقابل آرامگاه داریوش قرار دارد. این بنای مکعب شکل از سنگهای آهکی روشن و خوش تراش ساخته شده است. به جز معماری، آثار فلز کاری این دوره نیز بسیار برجسته و چشمگیر هستند. اشیای فلزی این دوره از طلا، نقره و برنز ساخته شده‌اند. نکته برجسته در مورد آثار تزئینی فلزی هخامنشی کاربرد مفرط نقوش و پیکره‌های حیوانی در ساخت ظروف و زیور آلات است. مثلا یکی از برجسته‌ترین زیور آلات این دوره دستبند‌های طلایی است که انتهای آن به دو سر شیر ختم می‌شود. علاوه بر این، در اواخر دهه 1950 میلادی با کشف یک فرش 83/1×2 متری که به همراه آثار نفیس دیگر در یخهای سیبری کشف شد، سنت دیرپای بافت فرش در ایران حداقل از زمان هخامنشیان آشکار شد. این فرش که در محلی به نام پازیریک یافت شد، بعدها به همین نام معروف گشت. از دیگر هنرهای دوره هخامنشیان پیکر تراشی بود که اصول آن تا حد زیادی متاثر از آشوریان بود.
هنر اشکانی
از آثار برجسته به جای مانده از این دوره کاخ پارتی آسور است که از خشت خام و آجر ساخته شده است. کاربرد آجر از هزاره سوم پیش از میلاد در بابل معمول بوده و بعد از آن نیز در کاخهای ساسانی بکار رفت. در معماری اشکانی دو نوع شیوه ساختمانی رایج است؛ یک نوع که دنباله معماری هخامنشی محسوب می‌شود و عبارت است از ساخت بناهایی با حیاط مرکزی و نوع دیگر خانه‌های ایواندار است که به تدریج تا سه ایوان افزایش می یابد و ایوان جلوی بنا بزرگتر از دو ایوان دیگر است (که همین نقشه‌ها بعدها به کرات در دوره‌های بعدی بویژه پس از اسلام استفاده می‌شود). کاخ دیگر هترا یا حضرا است که در آن برای نخستین بار با صورتک‌هایی به شکل چهره انسان روبرو می‌شویم. همچنین معبد کنگاور که در عصر باستان «کنکوربار» نام داشت بازمانده پرستشگاهی است که به سبک یونانی آرایش یافته است.
معماری رسمی آغاز دوره پارت‌ها مانند معماری دوره سلوکی به سبک یونانی بود. اما پارت‌ها که خود از نژاد ایرانی بودند، معماری بناهای خود در شرق (خراسان) را تداوم بخشیدند ولی آن را با هنر یونانی آراستند. اما به تدریج با زوال نفوذ یونان در آسیا و گسترش نفوذ رومی، پادشاهان اشکانی که به هواخواهی از یونانیان در برابر رومیان شهرت یافته بودند، سرانجام در سیاست و هنر روشی را پیش گرفتند که بیش از پیش جنبه ایرانی یافت. طرح شهرهای اشکانی به دلیل سنت چادرنشینی کهن پارت‌ها به شکل دایره ساخته می‌شد. از جمله شهرهای بازسازی شده در این دوران با نقشه دایره شکل؛ مرو، تیسفون، الحضر و فیروز آباد می‌باشند. هنر گچبری و هنرهای مستظرفه و صنایع دستی از جمله هنرهای توسعه یافته در این دوران و هنرهایی چون حجاری و مجسمه سازی این دوره برعکس ناشیانه و فاقد ظرافت و کمتر توسعه یافته‌اند.هنر ساسانی
در آغاز روی کار آمدن سلسله ساسانی در سال 224 میلادی، هنر اشکانی که سنت‌های هنر یونانی را در خود جذب کرده بود، همچنان به حیات خود ادامه داد. اما هنر ساسانی به تدریج به تدبیر اردشیر بابکان سرسلسله ساسانی تکوین یافت و چارچوب بنیادینش تعیین گردید. برجسته‌ترین آثار معماری دوره ساسانی را می‌توان در بناهایی چون کاخ اردشیر اول معروف به قلعه دختر در فیروزآباد، کاخ سروستان (مربوط به زمان پادشاهی بهرام گور)، کاخ تیسفون یا ایوان مدائن (طاق کسری در زمان شاپور اول)، کاخ بزرگ بیشابور و برخی آتشکده‌ها همچون آتشکده فیروز آباد دید. در این دوره برای تزئینات معماری کاخها و ابنیه از موزائیک کاری، نقاشی روی دیوار، گچبری و نقش برجسته استفاده می‌شد و بویژه گچکاری و گچبری اهمیت زیادی یافت. همچنین آنچه درباره نقش برجسته‌های دوره ساسانی تازگی دارد یکی بزرگی و وسعت آنها و دیگر شمار زیاد آنهاست. هنر قالی بافی نیز در این دوره رواج زیادی داشت. از این میان فرش بهارستان است که با نخهای ابریشم و زرین و سیمین بافته شده و با هزارن قطعه جواهر مرصع بود. این قالی که در کاخ تیسفون قرار داشت، پس از فتح اعراب تکه تکه شد. همچنین بافت پارچه‌های ابریشمی در این دوره رونق زیادی یافت. زیرا ایران بر سر راه چین که بزرگترین تهیه کننده ابریشم و روم که بزرگترین مصرف کننده آن بود قرار داشت. مسیر انتقال ابریشم که بعدها به جاده ابریشم معروف شد، از ایران می گذشت.

هنر ایران از صدر اسلام تا سلجوقیانبا وجود آنکه قلمرو اسلامی سرتاسر ایران را درنوردید، اما هنر ایرانی با قوت و قدرت خود ادامه یافت و موجب غنای هنر اسلامی‌شد. هنر نقاشی ایران در آغاز دوره اسلامی به دلیل ممانعت‌هایی که در آغاز ظهور اسلام برای تصویر پردازی و شبیه سازی بود به سمت نقوش انتزاعی و هندسی و عمدتا نقوش گیاهی تمایل یافت. اما این هنر بیش از همه در تصویرسازی کتب خطی تجلی یافت. از جمله کتابهایی که طی این دوره مصور شدند کتابهای طبی مقامات حریری و کلیله و دمنه است. در زمینه سفالگری نیز با توجه به منع استفاده از ظروف طلا و نقره به وسیله دین اسلام، توجه و گرایش بیشتری به هنر سفالگری شد. در مورد معماری باید گفت که معماری چهار سده اول هجری بسیار متاثر از معماری ساسانی است. این بناها که با دیوارهای عظیم و ستون‌های بلند ساخته می‌شدند، دارای تزئینات گچبری و آجرکاری بودند. از بناهای این دوره کمتر از 20 بنا به جا مانده است که در سراسر ایران پراکنده‌اند و بیشتر آنها مسجد بوده‌اند. مسجد جامع فهرج، مسجد جامع نائین، تاریخانه دامغان، مسجد جامع نیریز، مسجد جامع شیراز و آرامگاه قابوس در گرگان نمونه‌هایی از این بناها هستند.

هنر دوران سلجوقیان
با تسلط ترکان سلجوقی در نیمه سده پنجم ه.ق، هنر اسلامی وارد مرحله نوینی می‌شود. در معماری این دوره بناهای مربوط به مقابر و مناره‌ها به مراتب بیشتر از مساجد است. مسجد جامع عتیق اصفهان، مسجد جامع اردستان گلپایگان و از بناهای غیر مذهبی؛ رباط یا کاروانسرای شرف در قسمت شرقی راه سرخس، گنبد سرخ در مراغه و گنبد قابوس از جمله بناهای مهم این دوره است. نقاشی‌های این دوره نیز تداوم سنت نگارگری مانی و بودایی بود که در آن صورت‌ها به شکل تمام رخ و گرد و چشمها به صورت مورب ترسیم می‌شد. سفالگران این دوره نیز به ساخت دو گروه از ظروف تجملی یعنی ظروف جلادار و مینایی تبحر داشتند و نقوش این سفالها نیز بیشتر متاثر از اشعار عمر خیام و نظامی گنجوی است.

هنر دوره ایلخانیبا حمله مغول در اوایل سده ششم ه.ق و استقرار حکومت ایلخانی، آنها نیز تحت تاثیر هنر ایرانی قرار گرفتند. معماری دوره ایلخانی ادامه سنت معماری سلجوقی است. برجسته‌ترین آثار معماری ایلخانی را می‌توان در مسجد علیشاه تبریز و گنبد سلطانیه یافت. نقاشی دوره ایلخانی به ویژه در دو پایتخت مهم آن یعنی تبریز و مراغه به اوج خود می رسد. مبادله و تردد بین هنرمندان ایرانی و چینی در این دوره موجب تاثیرات متقابل هنر ایرانی و چینی شد. در ایران عناصر نقاشی چینی را می‌توان در آثار نقاشی دوره ایلخانی به ویژه در تصویرگری کتاب‌ها مشاهده کرد. کتاب‌هایی چون منافع الحیوان و شاهنامه‌های مصور از جمله این کتابها هستند. در مجموع دو مکتب مهم نقاشی در این دوره در بغداد و تبریز با همین نام‌ها (مکتب بغداد و مکتب تبریز) پدید آمد. فلزکاری و سفال‌گری نیز در این دوره رونق داشت و به ویژه سفالگران از هنر چین تاثیر زیادی گرفتند.

هنر دوران تیموری
ایجاد بناهای مذهبی و غیر مذهبی در این دوره مانند دوره ایلخانی و با سبک و روش قبلی ادامه یافت. اما مشخصه تزئینات معماری این دوره استفاده از کاشی معرق است. علاوه بر این تیموریان علاقه زیادی به ساخت بناهای عظیم داشتند. به طور نمونه ایوان کاخ سبز و یا مدرسه خرگرد دارای ابعاد بسیار بزرگی هستند. برجسته‌ترین آثار معماری این دوره عبارتند از مسجد گوهرشاد در خراسان، مسجد کبود در تبریز و درب امام در اصفهان. نقاشی تیموری نیز به دلیل جمع شدن هنرمندان در شهر سمرقند رونق یافت. اما اوج شکوه نقاشی این دوره در شهرهای شیراز و بغداد ظهور یافت که در آنها نسخه‌های متعددی از شاهنامه و دیگر کتب خطی مصور شدند. از جمله معروف‌ترین نقاشان این دوره هنرمندی بغدادی به نام جنید است که نخستین مینیاتور امضادار به نام وی ثبت شده است. در دوران حکومت بایسنقر که بسیار هنردوست بود، نزدیک به چهل نقاش و خوشنویس و خطاط در کتابخانه اش در هرات به کار مشغول بودند و کتابهای مختلفی چون شاهنامه، لیلی و مجنون، بوستان و گلستان سعدی مصور شدند. مجموع این آثار سبک جدیدی را به وجود آورد که به مکتب هرات معروف گشت. نمونه برجسته این سبک را می‌توان در نسخه مشهور شاهنامه بایسنقری که به سال 823 هجری قمری تهیه شد، یافت.
همچنین در دوره حسین بایقرا در هرات که آخرین دوره درخشان فرهنگ تیموری است، تصویرگری و دیوارنگاری مجددا رونق گرفت. یکی از مهمترین هنرمندان این دوره، نگارگر مشهور ایرانی، کمال الدین بهزاد است که تحت حمایت علیشیر نوایی، وزیر هنرمند تیموری به دربار تیموری راه یافت. بیشتر مینیاتورهای نسخه مصوری از ظفرنامه که شرح فتوحات امیرتیمور است، توسط وی نگارگری شده است. از دیگر آثار مشهور او نقاشی‌های یک نسخه از خمسه نظامی و بوستان سعدی است. آثار بهزاد تاثیر زیادی بر نقاشان پس از وی داشت و مکتبی نیز به نام وی پدید آمد. صنایع دستی و هنرهای مستظرفه در عهد تیموری نیز رونق فراوان داشته‌اند و تجملی، ظریف و خیره کننده بوده‌اند. خطاطی و صحافی نیز از هنرهای مورد حمایت تیموریان بود.

هنر دوره صفوی
با فتح هرات توسط شاه اسماعیل صفوی و استقرار حکومت صفویان، مرکز حکومت به تبریز منتقل شد و از همین دوره نیز هنر بسیار مورد توجه قرار گرفت. بعدها قزوین و سپس اصفهان به عنوان پایتخت برگزیده شدند و مراکز رشد هنر در ایران گردیدند. شکوفایی معماری صفوی به دوران سلطنت شاه عباس اول در اواخر سده دهم ه.ق مربوط می‌شود و بناها و کاخها، مساجد و بازارها، پلها و کاروانسراهای متعددی ساخته شد. در عهد صفوی مجددا سبک معماری قدیم ایران احیا می‌شود؛ تزئینات به صورت کاشیکاری معرق و هفت رنگ است و استفاده از خطاطی و خوشنویسی روی کاشی رواج یافت. بزرگی مقیاس ساختمانها نیز در این دوره تداوم می یابد. این اصل به ویژه در بنای مسجد شاه اصفهان و حرم مطهر حضرت رضا (ع) در مشهد به چشم می‌خورد. با استقرار شاه عباس اول در اصفهان آثار و بناهای زیادی ساخته شد؛ از جمله میدان عظیم نقش جهان که در سال 1021 ه.ق ساخته شد و در چهارسوی آن بناهای معروف عصر صفوی یعنی مسجد شاه، مسجد شیخ لطف الله، عالی قاپو و سر در قیصریه قرار دارد و خود نمونه‌ای از شهرسازی به سبک صفوی بود.
از قدیمی‌ترین بناهای این دوره همچنین می‌توان به مسجد علی، مدرسه چهارباغ، کاخ چهلستون، کاخ عالی قاپو، پل خواجو، پل الله وردی خان، کاخ هشت بهشت و کاروانسراهای شیخ علیخان و مادرشاه در اصفهان اشاره کرد. نقاشی‌های این دوره نیز شکوه و عظمت این عصر را به خوبی ترسیم می‌کند. با آمدن بهزاد به تبریز وی سبک تازه‌ای بنا نهاد که به سبک صفوی مشهور شد. از طرفی در دوره سلطنت شاه عباس اول، نقاش معروف این دوره رضا عباسی مکتب اصفهان را بنا می نهد. از دیگر هنرهای دوره صفویه که پیشرفت و ترقی زیادی داشتند فلزکاری (طلا، نقره، مس، فولاد) بافندگی (پارچه‌های زربافت مشهور به «زری» و مخمل‌های ابریشمی) و خوشنویسی بود. خوشنویسانی چون میرعلی تبریزی (که وی را مبتکر خط نستعلیق می‌دانند)، میرعماد سفی قزوینی و درویش عبدالحمید طالقانی (وی مبدع شکسته نستعلیق است) در این دوره ظهور یافتند.

هنر دوران زندیه
از سقوط سلسله صفوی تا شکل گیری حکومت زندیه، دوران هرج و مرج و جنگ و کشورگشایی افشار است و لذا فرصت کمتری برای شکل گیری و رشد هنرهاست. اما با استقرار زندیه و انتخاب شیراز به عنوان پایتخت بار دیگر شرایط برای ظهور و بروز هنرها فراهم می‌شود. معماری زندیه در واقع نوعی معماری گذشته نگر است که از شیوه‌های صفوی، سلجوقی و پیش از اسلام و نیز سنت معماری هندی و اروپا اقتباس می‌کند. مهمترین آثار معماری زندیه عبارتند از ارگ کریمخانی، عمارت کلاه فرنگی، مسجد وکیل، بازار وکیل و حمام وکیل در شیراز. اما رونق و شکوه دیگر هنرها با فروپاشی حکومت صفوی دچار رکود می‌شود. فقط در اواسط سده دوازدهم ه.ق آثار دو نقاش زندیه رونقی به بازار هنر آن دوره می دهند. این دو آقاصادق و علی اشرف هستند که بعدها به همراه شاگردان خود مکتب زندیه را شکل می دهند. این مکتب در واقع طلیعه مکتب قاجار محسوب می‌شود. اما هنرهای مستظرفه چون فلزکاری، جواهر سازی، جلد آرایی و بافندگی با رکود مواجه شدند و غالبا آثار کشورهای دیگر جایگزین آنها شدند.

هنر دوران زندیه
در اواخر سده دوازدهم ه.ق، خاندان قاجار جایگزین زندیه شدند و تهران را پایتخت خود قرار دادند. معماری قاجار از زمان فتحعلی شاه دومین پادشاه قاجاریه شکل می گیرد. در آغاز، معماری قاجاریه ادامه دهنده معماری صفویه است. اما به تدریج تغییراتی در آن داده شد. شهرت معماری قاجاریه بیش از همه به دروازه‌ها و سر درهای ورودی عظیمی مربوط می‌شود که مزین به کاشیکاری و گچبری است. رنگها و طرح‌های کاشی‌های قاجاریه نیز پست تر از دوره‌های پیشین هستند و گذشته از این به شدت تحت تاثیر سبک‌های فرنگی قرار دارند. معروف‌ترین بناهای قاجاریه به جر مسجد سپهسالار در تهران، شامل کاخهای شاهی، بناهای نظامی و بناهای غیرمذهبی سنتی شهری مانند بازارها، آب انبارها، حمام‌ها و بادگیرها هستند که از جمله آنها کاخ گلستان، مسجد شاه سمنان، مقبره حضرت عبدالعظیم و عمارت بادگیر (در باغ گلستان) اند. آغاز رونق نقاشی در عصر قاجار نیز به دوره پادشاهی فتحعلی شاه مربوط می‌شود که طی آن مکتب خاص نقاشی این دوران شکل گرفت. تصویرسازی از چهره و تمثال تمام قد شاه، مینیاتور و نیز مصور سازی کتابها در نقاشی این دوره رونق و رواج دارد.
در دوره‌های پس از فتحعلیشاه به دلیل ارتباط روزافزون ایران با غرب، نقاشی ایرانی تاثیر زیادی از نقاشی غربی پذیرفت. این تاثیرپذیری نخست در آثار ابوالحسن غفاری نقاشباشی که یکی از بزرگترین نقاشان دوره قاجار است به چشم می خورد (وی عموی محمد غفاری ملقب به کمال الملک بود). با تاسیس دارالفنون در دهه 1280 ه.ق پرورش نقاشان جوان و مستعد با جدیت دنبال شد. از بین دانش آموختگان این مدرسه اسماعیل جلایر و محمد غفاری (که بعدها به کمال الملک ملقب شد) آثار مهمی خلق کردند که آثارشان آشکارا هویت و جنبه فردی دارد. از جمله مهمترین آثار کمال الملک که عمدتا در موزه سلطنتی کاخ گلستان نگهداری می‌شود می‌توان به «تالار آینه» و «فالگیر بغدادی» اشاره کرد. وی بعدها پس از استقرار مشروطیت در سال 1329 هجری به کمک ابراهیم حکیمی «حکیم الملک» مدرسه صنایع مستظرفه را بنیان نهادند. در این مدرسه به آموزش نقاشی، فنون مجسمه سازی، منبت کاری، موزائیک کاری و قالی بافی پرداخته می‌شد. از جمله شاگردان ممتاز کمال الملک می‌توان به علی محمد حیدریان، اسماعیل آشتیانی، حسین شیخ در نقاشی، ابوالحسن صدیقی در مجسمه سازی، جمشید امینی در قالی بافی و علی رخسار در موزائیک سازی اشاره کرد.

فهرست منابع1- تاریخ هنر ایران و جهان تالیف و ترجمه فرهاد گشایش چاپ سوم 1378. تهران انتشارات عفاف.
2- پرادا. ایدت. هنر ایران باستان ترجمه یوسف مجیدزاده تهران: دانشگاه تهران 1337
3- گدار .آندره هنر ایران. ترجمه بهروز حبیبی دانشگاه ملی ایران 1345.
4- فرای. ر. د. هنرهای ایران. ترجمه پرویز مرزبان.تهران: فرزان روز. 1374
5- کیانی محمد یوسف. تاریخ هنر معماری ایران در دوره اسلامی انتشارات سمت 1375.


مطالب مشابه :


وسایلی برای تزئین جهاز عروس

دکوراسیون - تزئینات و خانه داری - وسایلی برای تزئین جهاز عروس - دکوراسیون و تزئینات،سایت




جواهرات سلطنتی ایران

شش قیراط که با شصت قطعه الماس برلیان و ۱۴۵ قطعه الماس فلامک تزئین شده جهازعروس




عجایب هفتگانه ایران

برای تزئین گنبد از کاشی‌هایی به رنگ آبی فیروزه‌ای دوست دارید تاریخچه جهازعروس را




هنر در ایران باستان

‌های دست ساز خاکستری روشن و تیره که با نقش‌های حکاکی شده هندسی تزئین جهازعروس




برچسب :