شاهنامه ی فردوسی: دکتر محمدرضا بیگدلی

شاهنامه ی فردوسی

737ics8ifezcycrxdr.jpg

دکتر محمدرضا بیگدلی

چند روزی پیش و پس شد ورنه از دور زمان/بر سکندر نیز بگذشت آن چه بر دارا گذشت

زمان خواستار پیدایش یک تاریخ، یک داستان حماسی و یک اثر قهرمان پرور ملی بود. 365 سال می گذشت که سلطه ی فرهنگ بیگانه، مردم را از زبان و فرهنگ خویش بیگانه ساخته بود، مردم خواستار تجدید تاریخ و زبان و آداب و سنن و فرهنگ و استقلال خویش بودند، نمی خواستند مثل مردم مصر و شام و غیره برای همیشه از آداب و رسوم و ملیت و دیگر امتیازات خودی محروم باشند .

این بود که میهن پرستان ایران زمین فداکاری ها نمودند. قربانی ها دادند و متحمل هزاران مشقت گردیدند تا این که توانستند پس از قرن ها زبان و آداب و رسوم و فرهنگ ملی و استقلال قومی و میهنی خویش را زنده سازند.

مبارزات جسورانه ی یعقوب لیث صفاری برای رهانیدن مردم ایران از سلطه و فشار و برتری بیگانه از نخستین گام های مردانه ای بود که در این راه آزادی بخش و مقدس برداشته شد که گرچه لازم بود، ولی کافی نبود. مردم ایران که آیین مقدس اسلام را پذیرفته بودند، دیگر نیازی نبود که به زبان تازی سخن بگویند و بنویسند و یا هویت عربی پیدا کنند، آن ها خواستار احیاء زبان و ملیت خویش و از صمیم قلب به مقدسات مذهبی مؤمن و پای بند بودند.

به همین دلیل کم کم و به تدریج در نقاط دوردست از مرکز قدرت خلافت عباسی  شورش ها و عصیان هایی علیه تازیان، بیگانگان برانگیخته می شود. توده های وسیع مردم پادشاهان سامانیان را جهت استخلاص میهن عزیز از سلطه ی بیگانه ترغیب و تشویق می نمایند. در مناطق دور از مرکز خلافت، در گوشه و کنار خراسان بزرگ هسته هایی از میهن پرستان و ایران دوستان به وجود آمده، اقلیت ها رفته رفته تبدیل به کثرت و وحدت و نیرو گردید. مردم جداً خواستار رنسانس ملی و بازگشت به فرهنگ خودی و رواج زبان مادری فارسی و آداب و رسوم و سنن ایرانی بودند. این است که با افزایش روزافزون آرمان استقلال و شعور ملی و پیوستن صفوف آزادی خواهان به هم، پادشاهان سامانی نیز به حرکت درآمدند.

از سامانیان نوح بن منصور نخستین کسی بود که به تمنیات حقه ی مردم پاسخ مثبت داد. شاعر میهن پرست آن روزگار دقیقی – منصوربن احمد – را برای تهیه ی تاریخ ایران و تنظیم داستان های ملی و قهرمانی و میهن پرستی تشویق نمود. از وی به نظم کشیدن کتابی به نام " شاهنامه " تمنا کرد و به این ترتیب نهضت ملی عملاً آغاز گردید.

دقیقی این مأموریت افتخار آفرین را از جان و دل پذیرفت و به سرودن نخستین" شاهنامه " ی منظوم همت گماشت. لیکن هنوز بیش از یک هزار بیت نسروده بود که به دست غلام خویش به قتل رسید و اثر ناتمام ماند.

سخن ها ماند بر لب نیم گفته

شکسته مثقب و در نیم سفته

که می داند شاید این قتل آن طور که تاکنون گفته اند و نوشته اند تصادفی نبوده است.

اما دیگر این گونه توطئه ها اهمیتی نداشت.با از میان رفتن دقیقی هوس و اشتیاق و جذبه ی شوق آفریدن تاریخ ایران باستان نه تنها از بین نرفت، بلکه قهرمان بی مثل و مانندی در خطه ی خراسان قدم به میدان افتخار آفرینی گذاشت و این وظیفه ی مشترک و مقدس را به عهده گرفت. به دین معنی که زمان یک میهن پرست واقعی، یک نابغه ی بی مانند و یک استاد بی همتا یعنی حکیم ابوالقاسم حسن بن اسحق بن شرف شاه طوسی را روانه ی میدان کرد که با تخلص فردوسی این وظیفه ی شرافت مندانه و مقدس را به عهده گرفت و به نظم شاهنامه ی مشهور بلند آوازه ی خود پرداخت و با این کار نامش در لوح زرین ابدیت ثبت نمود و به ابدیت پیوست.

همه ی میهن پرستان در این رهگذر به تقدیر و تشویق وی پرداختند. به ویژه حکمران جوان و میهن پرست و دانش پرور ولایت طوس منصور بن محمد بیش از دیگران به فردوسی محبت ورزید و دست جوانمردی و یاری و همکاری به سوی او دراز کرد.

و برای سرودن و به اتمام رساندن تاریخ باستان ایران از نثار زر و مال دریغ نداشت تا آن جا که فردوسی را بی نیاز ساخت و امکانات ضروری و هرگونه وسایل لازم را در اختیار گوینده ی بزرگ قرار داد. به طوری که خود شاعر از بزرگواری های منصوربن محمد بدین طریق قدردانی و حق شناسی فرموده است:

به دین نامه چون دست کردم دراز

یکی مهتری بود گردن فراز

جوان بود و از گوهر پهلوان

خردمند و بیدار و روشن روان

مرا گفت کز من چه آید همی

که جانت سخن برگراید همی

به چیزی که باشد مرا دسترس

بکوشم، نیازت نیارم به کس

علاوه بر منصور بن محمد شخصیت های میهن پرست دیگر آن روزگار از قبیل حسین قتیب، ابودلف، علی دیلم، فضل الله بن احمد و دیگر خادمین ملک و ملت و دوستداران فضل و هنر به فردوسی منتهای یاری، محبت و صمیمیت را مبذول داشتند و از هیچ گونه مددکاری دریغ نکردند.

منابع شاهنامه

فردوسی بزرگ برای به نظم کشیدن " شاهنامه " ی بی همتای خویش از سه منبع اصلی و اساسی زیرین سود جسته است:

الف – از منابع موجود خطی به زبان عربی که در اصل از زبان پهلوی به زبان تازی برگردانده شده بود.

ب – از منابع موجود در زبان فارسی میانه ( پهلوی ) که از غارت در امان مانده بود.

ج – از ادبیات شفاهی مردم.

از آثاری که از غارت و دستبرد و آتش سوزی جان سالم به در برده بود یکی هم " تاریخ ایران " است که از منابع مهم به شمار می رود. هرچند نسخه  ی اصلی و فارسی آن از بین رفته و فقط قسمتی از ترجمه ی آن به زبان عربی در دست است.

اما همین قسمت نیز حاوی مجملی از تاریخ ایران و مشتمل بر موضوعاتی پیرامون سازمان های دولتی در ادوار مختلف تاریخی، فرهنگ و دانش و هنر، شرایط اجتماعی و سیاسی گذشته، معماری  حجاری و سایر ویژگی های تاریخی ایران زمین است. که در عین حال پاره ای از مراسم و آداب ملی و خصوصیات نژادی ساکنین کشور ما به تفصیل به رشته ی نگارش درآمده است. مسعودی مورخ نامی در " کتاب الاشراف " به سودجویی فردوسی – علیه الرحمه – از این تاریخ ارزنده اشارتی دارد.

خدای نامک نیز اثری است که در آن از پادشاهان، از طرز حکومت و فرمانروایی آنان، از فعالیت های نظامی و سیاسی و اجتماعی و مسائل شخصی و فردی ایشان از موفقیت و عدم توفیق آنان بحث گردیده است. عبدالله بن مقفع در سال 130 هجری قمری اثر را از زبان فارسی میانه ( پهلوی ) به زبان تازی برگرداند و نامش را " تاریخ ملوک الفرس " گذاشت. لیکن نسخه ی یگانه اصل و ترجمه ی آن از بین رفته و فقط قسمتی از باقیمانده ی ترجمه به دست ما رسیده است.

آیین نامک حجم آیین نامک را علامه مسعودی عبارت از چند صفحه ذکر کرده است که در آن به وظایف اشخاصی که سزاوار رسیدن به حکومت هستند، چگونگی کار و فعالیت آنان، طرز رفتار و کردار شخص و چگونه استفاده از قوانین جاری مملکتی و حدود و اختیارات آنان و امثالهم بحث شده است.

از منابع دیگر " شاهنامه " اثر " سیر الملوک الفرس " است که ذکر سجایا و کردار و رفتار و طرز حاکمیت پادشاهان ایران را محتوی می باشد که در دسترس فردوسی قرار داشته است.

سیکران نیز تاریخی است ایرانی که اصلاً به زبان فارسی میانه ( پهلوی ) نگاشته شده بود، ابن مقنع آن را به زبان تازی برگردانده است.

دیگر " تاریخ دولت سامانی " است. این کتاب تاریخی نیز به زبان فارسی میانه ( پهلوی ) به رشته ی تحریر کشیده شده بود که به همت هشام بن قاسم اصفهانی به زبان تازی برگردانده شد و در دسترس فردوسی قرار گرفت.

هم چنین از منابع فردوسی در نظم " شاهنامه " آثار " کارنامه ی انوشیروان " " شهرزاد و پرویز " ، " کارنامه ی اردشیر بابک " ، " کتاب التاج " ، " بهرام و نرسی نامه " و بالاخره " مزدک نامه " است.

برای این که این آثار از سوی تازیان سوزانده نشود و از بین نرود، غالباً به زبان عربی برگردانده شده بود و این وظیفه را شماری از دانشمندان میهن پرست و بیدار ایرانی با فداکاری های شایان ستایش به عهده گرفته بودند.

پس از ظهور اسلام دانشمندان عرب و غیر عرب نیز درباره ی تاریخ اسلام و گذشته ی ایران آثاری به زبان تازی تألیف نمودند که اهم آن ها به قرار ذیل است:

1 – شاهنامه ی تعالبی    ابومنصور نیشابوری

2 – المحاسن و الاضداد    جاحظ

3 – تاریخ طبری               طبری

4 – تاریخ مروج الذهب       علامه مسعودی

5 – تاریخ اخبار                ابو حنیفه دینوری

6 – تاریخ یعقوبی

7 – تاریخ حمزه ی اصفهانی

چنان که از قراین پیداست این آثار نیز در اختیار استاد طوس قرار گرفته است.

فردوسی هم چنین علاوه بر کتب تاریخی از فرامین قباله ها و نامه ها و آثار دیگری که به زبان فارسی در اختیارش بوده، سود جسته است.

اما از میان مجموعه ی آثاری که در اختیار حکیم طوس بوده، فردوسی به سه اثر بیشتر توجه داشته و آن ها را اساس کار خود قرار داده است. این آثار عبارت اند از: شاهنامه ای که از طرف ابوعلی محمد بن احمد بلخی تألیف گردیده که پژوهشگران آن را به نام " شاهنامه ی قدیم " می شناسند.

دوم شاهنامه یا اسنادی است که از یک سرکرده ی ایران مدار ( به احتمال قوی منصور بن محمد حاکم طوس ) به دست آمده و در اختیار شاعر توانا قرار گرفته، چنان که فرموده است:

یکی نامه بد از گه باستان

فراوان بدو اندرون داستان

پراکنده در دست هر مؤبدی

از او بهره ای برده هر بخردی

یکی پهلوان بزد دهقان نژاد

دلیر و بزرگ و خردمند و راد

زهر کشوری مؤبدی سالخورد

بیاورد و این نامه را گرد کرد

به پرسیدشان از نژاد کیان

وز آن نامداران فرخ پیان

بگفتند پیشش یکایک مهان

سخن های شاهان و کشت جهان

چو بشنید از ایشان سپهبد سخن

یکی نامور نامه افکند بن . . .

از بیت های بالا نیک هویداست که حاکم وقت از مؤبدان هر دیاری خواستند که درباره ی تاریخ گذشته ی ایران و پادشاهان کشور اطلاعات شفاهی خود را در اختیار بگذارند و کسی را نیز مأمور کرده بود که این گفته ها را تحریر کند. و این " نامه ی از گه باستان " روی اساس این احوال تدوین گردیده، در اختیار فردوسی قرار گرفته است.

درباره ی سومین منبع معتبر خود شاعر چنین می فرماید: که دوستی عزیز و صمیمی از تصمیم من مبنی بر به نظم کشیدن شاهنامه آگاه گردید. با شتاب نزدم آمد و این تصمیم مرا به فال نیک گرفت و استقبال کرد، تبریک گویان منبعی را در اختیار من قرار داده که در آن از تاریخ پادشاهان و بزرگان ایران باستان سخن رفته بود.

به شهرم یکی مهربان دوست بود

تو گفتی که با من بیک دوست بود

مرا گفت: خوب آمد این رای تو

به نیکی خرامد مگر پای تو

نوشته من این نامه ی پهلوی

به پیش تو آرم مگر نغنوی

شو! این نامه ی خسروان بازگوی

بدین جوی نزد مهان آبروی

چو آورد این نامه نزدیک من

برافروخت این جان تاریک من

ادبیات شفاهی

در شهنامه ی فردوسی مقدار زیادی افسانه، قصه و گفتار پدران وجود دارد که شاعر این ها را از ادبیات شفاهی مردم برگزیده و به کار بسته است. به دین معنی که این مطالب از زبان به زبان و از سینه به سینه و از ذهن و هوش و ذکای نیاکان در طول اعصار و قرون منتقل گردیده و سرانجام به دست فردوسی بزرگ رسیده است و شاعر با خلاقیت هنرمندانه از آن ها سود برده است و بدین جهت است که جنبه های میهنی و ملی و مردمی اثر شاهنامه بسیار غنی و عامه پسند است.


مطالب مشابه :


شاهنامه ی فردوسی: دکتر محمدرضا بیگدلی

شاهنامه ی فردوسی. دکتر محمدرضا بیگدلی. چند روزی پیش و پس شد ورنه از دور زمان / بر سکندر نیز




دکتر ولایتی: مولوی، حافظ، سعدی، جامی، فردوسی و نظامی شیعه بوده اند

« بقاء فنا » - دکتر ولایتی: مولوی، حافظ، سعدی، جامی، فردوسی و نظامی شیعه بوده اند - « کلّ من




بیوگرافی دکتر محمد کافی ریاست دانشگاه فردوسی

وبلاگ جوانان سه قلعه - بیوگرافی دکتر محمد کافی ریاست دانشگاه فردوسی - سه قلعه امروز - وبلاگ




دانلود سخنرانی دکتر سیما فردوسی

عاشق یک لحظه نگاهت - دانلود سخنرانی دکتر سیما فردوسی - نکات ناب/ دانلود/جملات زیبا/ داستان




موانع پیشرفت در ایران، نوشته دکتر علی فردوسی

گفت و گو - موانع پیشرفت در ایران، نوشته دکتر علی فردوسی - نمی رفتند تا به جایی برسند، می رفتند




گفتگو با دکتر سیما فردوسی

گفتگو با دکتر سیما فردوسی. کارشناس مسائل تربیتی و مدیر گروه روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی




فردوسی کیست ؟

فردوسی کیست ؟ در منابع مختلف اسم فردوسی به صورت حسن بن منصور و حسن بن علی وحسن بن اسحاق آمده




دکتر شریعتی

کتابخانه عمومی فردوسی سورشجان آدرس:استان چهارمحال و بختیاری.شهرستان شهرکرد. شهر سورشجان.




سخنرانی دکتر ندوشن درهمایش بزرگداشت فردوسی در تالار فردوسی دانشکده ادبیات دانش گاه تهران

کاریز یزد - سخنرانی دکتر ندوشن درهمایش بزرگداشت فردوسی در تالار فردوسی دانشکده ادبیات دانش




برچسب :