سماع...

وجدي عظيم در تسليم محض و چرخش درويشان به هنگام اجراي رقص سماع نهفته است سماع تاثير گذار است زيرا شخص بدون كوچكترين اشنايي با رفتار و تعليمات مولوي بلافاصله درك مي كند كه سماع دنياي كاملا متفاوتي را نشان ميدهد در حقيقت سماع و تفكرات مولانا درهايي به روي حقايق ماوراي دنياي مادي ميباشد بياييد سعي كنيم تا اين در را بگشايم

بر اساس مكتب مولانا و صوفيگري اسلامي در قلب هر انسان چيزي به نام سر نهفته است رازي در قلب ما شكل مي گيرد و هر انچه خلق ميشود با اين راز در ارتباط است حتي طبقات مختلف اسمان هم به واسطه ان در گردشند اين راز در اختيار هر كسي قرار نميگيرد و تنها با رياضت طولاني و كردار نيك ميتوان ان را بدست اورد اين همان رازي است كه شاعر و عارف ترك يونس عمر ان را چنين توصيف مي كند:

"در درون من خودي وجود دارد"

در درون من ...

شعله هاي اتش عشق جلال الدين من

جا گرفته در دل اوارهء غمگين من

با چنين طرحي که امشب داد در ايين من

پاي دل را ميکشد از حلقهء تمکين من

***

ترک مي گويد که عشق ما جلال الدين ماست

رهنماي عاشقي و پيشواي دين ماست

روم ميگويد که مولانا ي رومي مال ماست

با تمامي وجودش واقف احوال ماست

دوست مي گويد که ان ازاده از ايران ماست

گوهري ازسرزمين پرگهر دامان ماست

بلخ مينازد که مولانا ز خون جان ماست

چشمه اب زلال و چشمه حيوان ماست

***

باور من اين بود اي همدل صاحبنظر!

نعره جانسوز مولانا ست فرياد بشر

قامت ازاده اش چون باد صرصر ميرود

از فرازِ مرزبندي ها فراتر ميرود

ان نماد عشق ان مرد عزيز و مرد راد

عاشق ازاده اي از دامن ام البلاد

مرد عاشق پيشه اي از بوي جوي موليان

عاشق اواره اي ازسرزمين خاوران

درسِ الفت داد عشاق نکو انديش را

عاشقي اموخت انسان جهان خويش را

با سر  سرمست عشق و با دل  ازاده کيش

با جسارت گفت صدها سال از امروز پيش:

«ازجمادي مردم و نامي شدم

وز نما مردم به حيوان سر زدم

مردم ازحيواني و ادم شدم

پس چه ترسم کي زمردن کم شدم

حمله ديگر بميرم از بشر

تا برارم ازملايک بال و پر...

****

اي منادي صداي قرن هاي پيشِ پيش!

يک وجب امروز پايي درعمل بگذار پيش

اين زمان درد و عذاب بيشتر داريم ما

برسر ره اژدهاي پرخطرداريم ما

اندکي چشم قشنگت را فراتر باز کن

عاشقي اموز با شمسي تو هم پرواز کن!

يا بيا در شعله زار  عشق پيدا کن مرا

جلوه کن چون شمس با يک جلوه شيدا کن مرا

در دلم اتش بزن در شور و غوغا کن مرا

تا هواي سوختن دارم تماشا کن مرا

تابکي درکشتزار رفتگان دعوا کنيم؟

خويشتن را پيش چشم ديگران رسوا کنيم؟

پر بزن برقله هاي عاشقي ماوا کنيم

پرچم  ازادگي عشق را بالا کنيم

جاي ان دارد که اصل خويش را پيدا کنيم

عشق را با شور و مستي هديهء فردا کنيم

هشت قرن پيش مولانا به غربت داد زد

دل به دست شمس داد و بيگمان فرياد زد:

هرکسي کو دور ماند از اصل خويش

باز جويد روزگار وصل خويش...


مطالب مشابه :


جمله در مورد صداقت، جانشین و بهترین سیاست از روناس آرا

جمله در مورد صداقت، جانشین و ادبی زیبا، شعر زیبا، جملات راستی و درستی. تاريخ




راستگویی(صداقت)

راستی در گفتار، تعهد نسبت مشهور هم مصداق و مورد و صداقت در کردار، انسان را




سماع...

عشق@دوستی@صداقت@مهربانی@شعر و وجدي عظيم در تسليم محض و چرخش درويشان به روی پرچم مورد




راستی کن که راستان رستند....

جز درستی و راستی و صفا و صداقت راستی اند حکمت و یقین در و تعاون که همگی مورد




صداقت احساسی و نقش آن در زندگی

را نادیده گرفته و در مورد آنها به به راستی هم خوب در مورد صداقت




دکلمه هایی از شهدا+شعر درباره شهید+متن زیبا در مورد شهید و شهادت (جدید و زیبا)

او بر ایمان و صداقت و پایمردی ام، و در راه دین در مورد شهید و راستی ما کجای




جهان در درون ماست

بیرون رو می آورید و در مورد آنچه خوب که صداقت و راستی را در جامعه کوی صداقت; شعر 3;




سایه ات را بشناس تا خودت را بشناسی

سه ویژگی مورد تحسین و یا مورد نفرتتان را در برابر هر و راستی در کوی صداقت; شعر 3;




برچسب :