شاه بانو

mastoreh.gif

مستوره اردلان

    ابوالحسن بیگ پدر ماه شرف خانم از سوی پدر از خوانین درگزین همدان بود كه جد بزرگ آنان قادر نام زمان شاه سلطان حسین صفوی (1722-1693 / 1135-1105) از همدان به سنندج مهاجرت كرده است. میرزا عبدالله رونق این مهاجرت را در سال 1120 هـ .ق مطابق 1708 میلادی نوشته است، بخش دیگری از درگزینی ها به سلیمانیه عراق كوچ كردند و امروز محلهٔ درگزین به نام آنان است. حاج رجبعلی كلانتر جد بزرگ مستوره در زمان احمد خان فرزند سبحان وردی خان مصادف با حكومت نادر شاه (1743-1740 / 1156-1153) مرد با نفوذی در دستگاه حكومت اردلان ها بوده است. محمد آقای ناظر كردستانی پدربزرگ مستوره یكی از شخصیت های بلند مقام بود كه پنجاه سال همعصر با چند تن از والیان مسئولیت آرامش داخلی و مرزهای كردستان و دخل و خرج و اداره ولایت را بر عهده داشته و در تمام جنگ ها به همراه خسروخان بزرگ به جنگ و پیكار مشغول بوده است.

ماه شرف خانم در سال 1226 هـ.ق برابر با 18 میلادی، زمان حكومت امان الله خان والی در خانواده علم و فضل و فرهنگ قادری در سنندج به دنیا آمد، ‌پدر و پدر بزرگش و محمد آقا او را تحت مراقبت گرفته و به تحصیل و تربیت اش همت گماشتند و سنت دیرین و جاری زمان را نادیده گرفته ماه شرف خانم را هم سطح با مردان به آموختن علوم متداولهٔ زمان تشویق و ترغیب نمودند، دیری نگذشت كه این بانوی توانمند و با استعداد در ردیف ادیبان و سخن سنجان قرار گرفت و در عفت و پاكدامنی و آشپزی و خانه داری و خصایص و صفات خاصهٔ زنانگی جزو زنان مجرب و كاركشته گردید. مستوره با ذوق و قریحهٔ شعریش توانست با سرودن قصائد نغز و غزلیات آبدار با شاعران نامدار زمان خود مقابله كند و در تاریخ نویسی پا به پای مورخین در عرصهٔ وقایع نگاری جلوه نماید. میرزا علی اكبر منشی دیوان غزلیات مستوره را بیست هزار بیت دانسته است. میرزا علی اكبر وقایع نگار در شرح حال او می‌‌نویسد: سزاوار است نام مستوره به خاطر فضل و كمال و خط و ربط و شعر و تاریخ نگاری اش در ردیف زنان برجسته و مورخین نامدار قرار گیرد.

ماه شرف خانم در هفده سالگی به عقد و ازدواج خسرو خان فرزند امان الله خان بزرگ درآمد. میرزا علی اكبر منشی می‌‌نویسد: »مستوره چون شأن و شایستگی خود را برابر با مردان روزگار می‌‌دانست از این مواصلت و مزاوجت امتناع داشت تا اینكه خسروخان پدر و جد او را همراه چند تن از بستگان به زندان انداخت و ابوالحسن بیگ را مجبور به پرداخت جریمهٔ سی هزار تومان نمود و شرط استخلاص آنان را منوط به عقد مستوره نمود،‌ مستوره به ناچار بدین مزاوجت تن در داد و جز تسلیم در مقابل استخلاص پدر و جدش راه دیگری نداشت در حالی كه خسرو خان پیش تر با حسن جهان خانم بیست و یكمین دختر فتحعلی شاه ازدواج كرده بود و از او سه پسر به نام های رضا قلی خان، امان الله خان و احمد خان و سه دختر به نام های خانم خانم ها كه زن اردشیر میرزا برادر محمد شاه قاجار بود و دیگری عادله خانم همسر حسین خان والی شیراز و سومی آغه خانم داشت. حسن جهان خانم زنی بود ادیب و شاعر و سیاستمدار و صاحب قدرت و مسلط بر زندگی خسروخان. مستوره بیشتر اوقات خود را به مطالعه و سرودن شعر و نوشتن تاریخ می‌‌گذرانید و چون خسرو خان نیز شاعر بود بیشتر او را بدین كار تشویق می‌‌نمود، رفته رفته مستوره به خسروخان علاقه مند شد. ماه شرف خانم در میان شاعران فارسی زبان با یغمای جندقی ارتباط شعری داشت و با سید عبدالرحیم مولوی كه از بزرگان مكتب شعر گورانی است آشنا بود زیرا هر وقت سید عبدالرحیم مولوی به دیدار دوستانش غلامشاخان و رضا قلی خان به سنندج می‌‌آمد از مستوره نیز دیدن می‌‌كرد و او را تشویق می‌‌نمود تا شعر كردی گورانی بگوید. اشعار مستوره به علت پختگی و استحكام و زیبایی در كردستان بابان دست به دست می‌‌شد، نالی شاعر معروف كرد سورانی سرا در اشعارش ضمن ستایش مستوره با گوشه و كنایه و طنز می‌‌خواست از حرمت او بكاهد اما برخلاف میلش موجب اشتهار و معروفیت مستوره در شعر و ادب گردید.

برخی براین عقیده‌اند که‌ برخی از شعرای سورانی‌سرا به علت اینكه مستوره شعر كردی نمی‌گفت ناراحت بودند و غزلی را سروده به او نسبت دادند به این مطلع:

  • گرفتارم به نازی چاوه‌كانی مه‌ستی فه‌تتانت
  • بریندارم به زه‌خمی سینه‌سوزی تیری موژگانت

در منطقه كردستان اردلان تا آن تاریخ و بعدها سرودن شعر كردی سورانی مرسوم نبود.

البته‌ برخی آن غزل را از مستوره‌ میدانند و آن را نمادی برای درهم شکستن آداب و رسوم مردسالاری آن زمان م‌دانند

با سفارش هایی كه مرتب مرحوم سید عبدالرحیم مولوی در سرودن اشعار كردی به مستوره می‌‌نمود، بعید به نظر می‌‌رسد كه مستوره از قول و گفته او سرپیچی نموده و شعر كردی گورانی نسروده باشد، بعید نیست که هنوز اشعار كردی‌ای از مستوره در زوایای منازل یا بیاض ها و جُنگ ها و اوراق پراكندهٔ قدیمی موجود باشد.

دوران خوش بختی و آرامش روحی و به قول مستوره روزگار اعتبارش چندان طولانی نبود،‌ زیرا خسرو خان در سال 1250 هـ.ق به عارضه كبدی گرفتار و پس از دو ماه مریضی در سن بیست و نه سالگی درگذشت، مرگ همسر و داغ از دست دادن برادر جوان ناكامش ابوالمحمد كه در سن بیست و دو سالگی وفات یافت، علاوه بر اینكه نشاط و شادابی جوانی را از او سلب نمود، ضربات روحی زیادی بر پیكر نحیف و ضعیف او بر اثر دو ماه مریض داری و شب نخوابی، وارد ساخت و او را به سوی انزوا و عزلت و مطالعهٔ كتب دینی و تالیف كتاب عقاید كشانید.

مستوره سالیانی را به تنهایی در میان خانوادهٔ جانشینان خسروخان گذرانید. میرزا عبدالله رونق در شرح حال مستوره می‌‌نویسد: »در سنهٔ 1263 به علت فَترت ولایت، با خویش و عشیرت كه یكی از آنها حقیر بود جلای وطن اختیار و در ملك بابان و خاك روم سكونت قرار داده و بار سفر آخرت را در آن مقام گشاده دست اجل گریبان حالش را گرفته بسوی گلشن جنان كشید و در جوار زهرا آرمید.«

در یك تذكره شعرای كردی چاپ عراق آمده: "جنازهٔ مستوره را از سلیمانیه به نجف انتقال دادند" ممكن است كلمه‌ای از نوشتهٔ میرزا عبدالله رونق در اینجا ترك و از قلم افتاده باشد و منظور آن باشد: »در جوار زوج زهرا آرمید«.

اثار

مستوره‌ اردلان چندین کتاب شعر نوشت. تاریخ اردلان او به عنوان یکی از متون شیوای فارسی شناخته شده است. اشعار پراکنده‌ای نیز به‌ گویش گورانی زبان کردی از او بجا مانده است.

آثار مستوره عبارتند از:

  • 1- دیوان اشعار  كه به فارسی سروده شده و در حدود دو هزار بیت است و سه بار به چاپ رسیده است، چنانكه چاپ اولش در سال 1304 خورشیدی به همت حاج شیخ یحیی معرفت »اعتضاد الاسلام« و اسدالله خان كردستانی در تهران انجام گرفته، چاپ دوم به كوشش احمد كرمی سلسله نشریات »ما« در سال 1363 در تهران. چاپ سوم به وسیله آقای صدیق صفی زاده بوره كه یی كه بیست غزل كردی سورانی را به نام مستوره در پایان اشعار فارسی بدان افزوده كه جز یك غزل منسوب فوق الذكر بقیهٔ اشعار برای مردم كردستان ناآشنا و فاقد اعتبار علمی و تحقیقی است.
  • 2- تاریخ اردلان: این كتاب معروفیت و ارزش علمی و اجتماعی مستوره را دو چندان نموده زیرا تا اواخر قرن نوزدهم میلادی در تمام خاورمیانه در عرصهٔ تاریخ نویسی خصوصا كردشناسی در میان زنان جز مستوره كسی به این كار نپرداخته است،‌ این اثر ارزشمند در سال 1947 میلادی مطابق 1326 شمسی به وسیله مرحوم ناصر آزادپور در سنندج به چاپ رسید.
  • 3- عقاید مستوره: این كتاب كه رسالهٔ كوچكی از عقاید مستوره در مذهب اهل سنت شافعی است بر ارزش شخصی و عقاید دینی وی می‌‌افزاید و به جرات می‌‌توان گفت در میان زنان تا این زمان كسی به چنین تالیفی نپرداخته است

مستوره اردلان

ماه شرف خانم مستوره‌ اردلان ویا به‌ اختصار مستوره‌ اردلان (زاده ‌1805، درگذشته‌ 1848) شاعر، نویسنده‌ و تاریخ‌نگار کرد ایرانی بود.

وی در شهر سنندج در باختر ایران چشم به‌ جهان گشود و از شاهزادگان دربار اردلان به‌ مرکزیت سنندج بود.‌ زبان‌های کردی، فارسی و عربی را نزد پدرش ابوالحسن بیگ قادری آموخت. همسرش خسروخان اردلان حاکم امارت بود و با مرگ وی امارت اردلان دچار دخالت‌های قاجار شد. با هجوم قاجار به‌ امارت اردلان در سده‌ 19، مستوره‌ همراه با خانواده‌اش به‌ امارت بابان در سلیمانیه‌ کوچ کردند. پسرش رضا قلی‌خان، جانشین خسروخان توسط قاجارها به‌ زندان افتاد. دویستمین سالگرد وی در اربیل در طی جشنواره‌ای به‌ یاد وی برگزار شد.

سبزکج۲۹/۵/۸۵ سنندج

 


مطالب مشابه :


شهر سنندج

وجه تسمیه سنندج درباره وجه تسمیه سنندج تاکنون نظریات مختلفی داده شده است . علی اکبر وقایع




آخرین فهرست شركت هاي مورد تاييد ارائه دهنده سيستم نرم افزار نظام نوين اموال منقول غير مصرفي

شركت داده نگار سنندج شركت خدمات طرح پردازان




شاه بانو

سنندج شهر هزار تپه وقایع نگار در شرح به خودش اختصاص داده و دومین شهر لقب‌دار ایران




تاریخچه شهر سنندج

« گسترش شهر سنندج داده شده است . علی اکبر وقایع نگار می نویسد "این سنندج در اصل




اسامی پذیرفته شدگان سقزی آزمون سراسری ورود به دانشگاه ها

جداول زیر اسامی قبول شدگان، رتبه و نام دانشگاه ها را در خور جای داده است. سنندج: ۱۵: نگار




سنه دژ

سنندج مرکز استان نظریات مختلفی داده پیروی از وقایع نگار ،جزء دوم این واژه را




عمارت آصف سنندج

عمارت آصف که با نام خانه کرد در سنندج معروف است، به اختصاص داده شامل و نگار) مسقف شده




برچسب :