سیل مهاجران اصفهان را برد

 ۲۰درصد نتايج سرشماري 90 اعلام شد تا مسوولان با نگاهي موشكافانه و نقادانه آمار را روي نمودار تحليل ببرند و براي مشكلات موجود و آنچه در آينده‌اي نزديك از راه مي‌رسد، فكري بكر بينديشند.آنچه كه در اين سرشماري بسياري به چشم آمد، نرخ رشد جمعيت بود. اعداد و ارقام در سرشماري سال 85 نيز حاكي از كاهش نرخ جمعيت مي‌باشد اما در آن زمان، اين مساله چندان به چشم نيامد و سياست‌هاي تنظيم خانواده تغييري نكرد. در كنار انتقادها به كاهش رشد جمعيت، چيزي كه مغفول ماند و مورد توجهي قرار گرفت نرخ رشد جمعيت شهري و روستايي است كه ميزان مهاجرت به شهرها، ميزان جمعيت مولد و در نهايت پس لرزه‌هاي يك مهاجرت غيراصولي را زيرپوست كلان شهرها به رخ مي‌كشاند، بدين ترتيب علي رغم به كار بستن تمامي اصول معماري و شهرسازي و رعايت موبه موي قوانين مديريت شهري اما شهر آنگونه كه بايد و شايد قد نمي‌كشد.

اصفهان در حال قد كشيدن است اما نه آن طور كه شايسته است توسعه كلان شهر اصفهان امروز به دست حاشيه نشين‌هايي است كه بي‌ضابطه رشد مي‌كنند و در هيچ قاعده و قانوني نمي‌گنجد.در پي اين رشد، نظم قانون شهري نيز زيرسوال مي‌رود و امنيت نخستين واژه‌اي است كه بي‌رنگ مي‌شود. چرا كه بيكاري در ميان جمعيت مهاجر رخنه كرده و كارهاي پرسودي كه امنيت را زيرسوال مي‌برند، پررنگ شده است.

اينجا اصفهان است...

چهارباغ عباسي، تب‌دار و تفتيده زير آفتاب نفس گير بعدازظهر دراز كشيده است. كمي آن سوتر در ايستگاه اتوبوس 3 يا 4 خواهر و برادر با لهجه محلي كه سرپرست آنها دختري 12 ساله است، كوله به پشت به هر رهگذري هجوم مي‌برند براي فروش فال و مردان خيابان، رها از هر قيد و بندي به بهانه خريد فال...! داخل ايستگاه دختركي حدود 15 سال با چادري نه چندان تميز و  مرتب، با چهره‌اي سبزه نشسته و پاهاي آلوده‌اش را كه با دمپايي‌هاي عجيب تزيين شده با عصبانيت تكان مي‌دهد.

آرايش خاص چهره‌اش به همراه لهجه‌اي غليظ توجه مردي جوان را جلب مي‌كند. از آن سوي نيمكت آرا به سويش سر مي‌خورد. دخترك گوشي به دست بر سر كسي فرياد مي‌كشد و لحظه‌اي بعد به سوي پارك ميان خيابان مي‌رود. دو پسر سوار بر موتور سر مي‌رسند و دعوا بالا مي‌گيرد. دختر چادر را زيربغل مي‌زند، باز مي‌گردد روي نيمكت رها مي‌شود.مرد حرف‌هايش رنگ و لعاب دارد و دختر با درشتي عجيبي پاسخش را مي‌دهد. مرد وعده‌هايش جذاب‌تر مي‌شود و دشنام‌هاي دختر خاموش! شهر دور نيست همين جاست در ميان پارك‌هاي غبارآلود نزديك پل فردوسي، همانجا كه دخترك زيره فروش، فال مي‌گيرد، زيره مي‌فروشد و ...!

چه زياد شده‌اند اين مردان و زنان ژنده‌پوش همان‌ها كه به كسوت انسان‌هاي نخستين همه جا هستند حتي داخل اتوبوس، چمپاتمه زده كنار جوي آب، نشسته بر جدول خيابان ولي هوشيار!

چه زياد شده‌اند زنان لهجه‌دار جوراب فروش كه 12 ماه سال باردارند و اگر جوراب نخري آنچنان نفرينت مي‌كنند كه گمان مي‌بري همان لحظه آسمان سوراخ مي‌شود.شهر دور نيست همين جاست، ميدان‌هاي ورودي شهر را مي‌گويم همانجا كه انواع و اقسام نژادها بيكار، خط آفتاب را دنبال مي‌كنند، پاسور مي‌فروشند و اگر آشنا باشي همه چيز در بساطشان پيدا مي‌شود.

آمار مهاجران در دسترس نيست

مدير كل آمار و اطلاعات استانداري اصفهان از منتشر نشدن آمار مهاجرت در استان خبر مي‌دهد. اما معاون برنامه‌ريزي استاندار، آمار مهاجرت را 100 هزار نفر (از سال 85 تاكنون) و روزي ديگر كمتر از 200 هزار نفر عنوان مي‌كند. هر چند كه معناي خطاي ديد را همه مي‌دانند اما تعداد افراد غريبه در شهر كه اكثر آنها درگير مشغل‌هاي كاذب هستند، آنقدر هست كه خطاي ديد را جبران كند.

با اينكه كمتر از 20 درصد از آمار سرشماري 90 منتشر شده اما در ميان آمار و رقم‌ها به نكات جالبي مي‌توان تكيه كرد. رشد جمعيت اصفهان با كاهش محسوس نسبت به سال 85 به 37/1 درصد رسيده اما رشد جمعيت شهري در اصفهان 9/2 درصد در مقابل رشد جمعيت 3/1 درصدي در روستاهاي اصفهان بوده است.

به بيان ديگر شهرهاي استان به خصوص شهرستان اصفهان در حال چاق شدن است و روستاها در حال آب رفتن و اين به منزله هشدار است براي كلان شهر اصفهان. چرا كه 4 ميليون و 168 هزار نفري كه در شهرهاي استان ساكن هستند بايد تنها توسط 710 هزار نفر نيروي مولد روستايي، تغذيه شوند! نياز به پاسخ نيست اگر بپرسيد، جمعيت روستاهاي اصفهان به كجا سرازير شده‌اند و امروز سرگرم چه شغلي هستند.

نرخ رشد جمعيت شهرستان اصفهان به 82/1 درصد رسيده ولي جايي مثل سميرم با آبشارهاي زيبا نرخ رشد منفي 29/2 درصد را تجربه كرده است. نايين، خوانسار، دهاقان، فريدونشهر، نطنز و اردستان از جمله شهرستان‌هايي با پتانسيل بالاي كشاورزي و دامپروري هستند كه به شهرستان‌هايي با رشد منفي و مهاجرفرست تبديل شده‌اند و با توجه به نسبت جنسيتي اين مناطق اگر فكر بكري براي توسعه آنها نشود، در سال‌هاي آينده، متروك مي‌شوند، 5/44 درصد جمعيت استان در شهرستان اصفهان جمع شده‌اند و چند درصد اين جمعيت شاغل هستند؟ اين شهرستان در چه مرحله‌اي از نظر آلاينده‌هاي زيست محيطي قرار دارد؟ وضعيت امنيت، حاشيه نشيني و بافت فرسوده آن به چه صورت است؟

حاشيه‌اي كه متن شد

هنوز هم براي ساماندهي حصه، بزرگترين حاشيه اصفهان به گل مانده‌ايم. نيروي انتظامي براي اين منطقه در آماده باش كامل است و مابقي مسوولان رصدش مي‌كنند اما انگار حاشيه حوصله متن شدن را ندارد. ماجرا به اينجا ختم نمي‌شود وقتي كه نيروي انتظامي براي برخي مناطق شهر اصفهان، كيوسك ثابت و سيار و نيروهاي منجسم پليس قرار مي‌دهد، اين يعني حاشيه‌ و فرهنگش به داخل شهر و بافت‌هاي فرسوده را منتقل شده است؛ اين يعني آتش زيرخاكستر چشمك مي‌زند. ولي مگر چقدر مي‌توان فضاي شهر را پليسي كرد مگر فضاي پليسي، احساس امنيت مي‌آورد؟!

آمارها مي‌گويند 270-280 هزار بيكار در استان پرسه مي‌زنند و لقمه‌اي چرب محسوب مي‌شوند براي خلافكاران، به راستي چند درصد آنها مهاجرند؟ مردم اصفهان براي يافتن شغل دچار مشكل هستند و اين در حاليست كه نام اصفهان با كشاورزي، صنعت و علم گره خورده است و مهاجران هم آمده‌اند به اميد همين عناوين درشت. اما در نهايت به مشاغل كاذبي همانند دستفروشي، دوره گردي، متكدي‌گري، اجاره دادن رحم، فروش مواد و ساير اعمالي كه در نهايت به آسيب اجتماعي منتهي مي‌شود، رضايت داده‌اند. آمار سرشماري 90 در راه مانده است اما ارقام و منحني‌هاي سال 85 از اصفهان به عنوان اولين كلانشهر كشور از نظر مهاجرت روستاييان و كاهش جمعيت اين مناطق ياد كرده است. كسي چه مي‌داند كه اين مقام چه بر سر فرهنگ و جامعه اصفهان آورده است؟

پس لرزه

فرمانده انتظامي شهرستان اصفهان مي‌گويد: «اكثر خانواده‌هاي مهاجر و حاشيه نشين، شغل رسمي براي تامين معاش خود ندارند و از آنجايي كه اين افراد فاقد مهارت، تخصص و سرمايه كافي مي‌باشند بنابراين به مشاغل كاذب و مجرمانه همانند دست فروشي، تكدي‌گري، زباله دزدي و خريد و فروش موادمخدر و مشروبات الكلي روي مي‌آوردند.» به گفته سرهنگ بختياري، مطابق آمارهاي موجود، حدود 20 درصد افراد اين مناطق فاقد شغل هستند. از سوي ديگر در مناطق حاشيه و سكونتگاه مهاجران، خرده فرهنگ‌هاي خاص مناطق كوچك كه يادگار ساكنان گذشته است، مشاهده مي‌شود. به اعتقاد بختياري اين خرده فرهنگ‌ها بسيار ديرجذب فرهنگ‌هاي شهري شده و اين مساله امكان نفوذ برنامه‌هاي فرهنگي و اجتماعي را دشوار مي‌سازد.

مساحت كم منازل به همراه جمعيت زياد هر خانواده، نشان دهنده تراكم بالاي اين مناطق است. اين جمعيت زياد اجراي برنامه‌هاي آموزشي را در مناطق ياد شده دشوار مي‌كند كه كم سوادي را در ميان مهاجران موجب مي‌شود. بدين ترتيب فرآيند جامعه پذيري در ميان كودكان و نوجوانان حاشيه نشين به صورت ناقص اتفاق مي‌افتد و اين مساله زمينه ساز رشد انحرافات اجتماعي خواهد بود.

به گفته اين مقام مسوول، فقر، بيكاري، نبود برنامه جامع براي پركردن اوقات فراغت، به همراه نابرابري‌هاي اقتصادي و اجتماعي و در دسترس بودن مواد مخدر در نقاط حاشيه و مهاجرپذير ديده مي‌شود.

عدم تماميل بازار رسمي اقتصاد شهر به جذب حاشيه‌نشينان، آنان را به بازار فعاليت‌هاي غيررسمي كشانده، بازاري كه بخشي از محصولات آن در زمره امور ممنوع و بزهكارانه همانند دزدي، فحشا و مواد مخدر است.

هويت قومي، فقدان تخصص، كم سوادي و بي سوادي به همراه درآمد پايين، فرهنگ حاشيه را ايجاد كرده است. حضور كودكان خياباني و فراري، كارتن خواب‌ها و گروه‌هاي بزهكار در اين مناطق، نوعي اتحاد را در ميان آنان رقم زده كه در مواقع لزوم، تبديل به همكاري و اتحاد براي فرار از قانون و عدم تمكين در برابر ماموران انتظامي شده است.

تمام اين پس لرزه‌ها، خسارت‌هاي جبران ناپذيري را بر پيكره مديريت شهر و استان وارد آورده و مي آورد. بي‌ثباتي محيط كسب و كار به عدم برنامه‌ريزي مناسب باي حال و آينده منجر خواهد شد. تحمل هزينه‌هاي پيش بيني نشده و سنگين براي مديران استان و شهر و تحميل تغييرات ناخواسته در برنامه‌ريزي‌هاي كلان از جمله اين خسارت‌هاست.عدم تحقق برنامه‌هاي آمايش استاني و جاماندن از برنامه‌هاي توسعه به همراه آثار منفي زيست محيطي و عقب مانده از توسعه پايدار آنقدر سنگين هست كه مديران در سطح كلان را مجبور كند تا فكري بكر براي جلوگيري از مهاجرت بي‌رويه بينديشند.

 

 


مطالب مشابه :


دعوا بر سر آب!

دیده‌بان طبیعت بختیاری - دعوا بر سر آب! - تارنمایی برای پاسداری از طبیعت بام ایران




دستور جلسه ی هفتگی"فضولی و آسایش"به قلم کمک راهنمای گرامی "همسفر نسیم"

کنگره60 اصفهان شعبه شیخ بهایی - دستور جلسه ی هفتگی"فضولی و آسایش"به قلم کمک راهنمای گرامی




دعوا

مجمع دانشـجویان خمینی شهری دانشگاه صنعتی - دعوا انجمن دانشجویان خمینی شهری دانشگاه اصفهان.




علت کتک خوردن در دعوای خیابانی حتی یک رزمیکار

محمد ک.ص از اصفهان. توصیه ما این است که هیچ وقت دعوا نکنید چرا که دعوا عواقب خوشایندی رو




گزارش جلسه عمومی 11/8/91 و جشن اولین سالروز رهایی مسافر صابر

کنگره 60 اصفهان شعبه سلمان فارسی - گزارش جلسه عمومی 11/8/91 و جشن اولین سالروز رهایی مسافر صابر




سیل مهاجران اصفهان را برد

قصر سوزان - سیل مهاجران اصفهان را برد دو پسر سوار بر موتور سر مي‌رسند و دعوا بالا مي‌گيرد.




دستور جلسه ی هفتگی(نقش آموزش و خدمت در رهایی و تجربه من )

کنگره60 اصفهان شعبه شیخ بهایی - دستور جلسه ی هفتگی(نقش آموزش و خدمت در رهایی و تجربه من ) - آدرس




ناگفته های مدیر عامل پتروشیمی اصفهان

حرفهای در گوشی - ناگفته های مدیر عامل پتروشیمی اصفهان - حرفهای در گوشی پتروشیمی اصفهان




گزارش جلسه عمومی پنجشنبه 94/01/27"جهان بینی 1 و 2 و اولین سال رهایی آقای مهدی رحیمی "

کنگره 60 اصفهان شعبه سلمان فارسی - گزارش جلسه عمومی پنجشنبه 94/01/27"جهان بینی 1 و 2 و اولین سال




علت کتک خوردن در دعوای خیابانی حتی یک رزمیکار

محمد ک.ص از اصفهان. توصیه ما این است که هیچ وقت دعوا نکنید چرا که دعوا عواقب خوشایندی رو




برچسب :