شناسائی کامل غار تانا 1 و 2 دی ماه 1390

چهارشنبه شب و طولانی ترین شب سال 30 آذر ماه در حالی که خیلی ها بنا بر سنت دیرینه ما ایرانیان در کنار خانوادهای خود بودن من به سمت اصفهان حرکت کردم . 

غارنوردی سمیرا باعث زحماتی ست که دامنگیر رسول همسرش شده و یکی از اون زحمات این بود که ایشون ساعت 6 صبح برای بردن من به منزل خودشون به ترمینال کاوه آمده  و جا دارد از این بابت تشکر کنم . رسول استاد دانشگاه و دوستی بافرهنگ و شعور بالاست هر چند چندان علاقه ای به غارنوردی ندارد ولی گه گاهی در برنامه هایی سمیرا را همراهی می کند . 

پنج شنبه 1 دی ماه 1390

با رسید عبدالرضا ابراهیمی از کرمان به ترمینال زاینده رو رفتیم و بین راه مهرداد حاجی هاشمی هم به ماپیوست . بین شهر کرد تا اصفهان 107 کیلومتر فاصله است و تاکسی های خطی ترمینال می توانند این فاصله را در حدود 45 تا 50 دقیقه طی کنند .

در ابتدای شهر مورد استقبال دوست خونگرم و مهمانواز مان آقای سعید محمدی قرار گرفتیم و دقایقی بعد ایمان حیدر زاده جوان عشق سرعت که به تازگی علاقمند غارنوردی شده تیم شش نفره ما را تکمیل و بدون معطلی به سمت روستای شمس آباد نزدیکترین روستای محل دهانه غارحرکت کردیم .

هوا آفتابی و بدون وزش باد و تاحدودی سرد بود . 

داخل روستا به جهت تهیه مقداری تدارکات دقایقی توقف کردیم بعد از عبور از تاسیسات سنگ شکن و پارک خودرو ها و برداشتن وسایل مورد نیاز تا دهانه غار را کوهپیمائی کردیم .

دهانه غار خانم زارعی ترتیب حرکت برنامه را تشریح کرد و وظایف هر کسی مشخص شد نکاتی در خصوص رعایت موارد ایمنی در برنامه گوشزد شد و بعد از چک وسایل شخصی و عمومی توسط افراد ساعت 10 صبح با زدن رول بولتی جدید کارگاه فرود اول غار مطمئن گردید و من جلوتر از عبدالرضا و آقای محمدی با به همراه بردن مقداری طناب و وسایل رول کوبی وارد غار شدم .

دیواره نسبتا سست غار تانا باعث شد که رول دهانه را بولت ده میلی متری که نسبت به اسپید از طول بیشتری برخوردار است و احتمال کنده شدن کمتری دارد بزنم .

قبل از فرود در چاه پر پیچ و خم دوم تا انجا که ممکن بود مسیر را تمیز کردم ولی با این حال ریزش سنگ اجتناب ناپذیر است و این نکته باید مورد توجه بازدید کنندگاه قرار گیرد ، ( بهتر است در این چاه کیسه بار ها به جای آویزان کردن در زیر به پشت حمل گردد که باعث ریزش سنگ نشود ) 

کارگاه فرود قطعه سنگ کنگلو مرائیست که روی دهانه این چاه قرار گرفته و حدود  15 متر پائین تر کارگاه های دوم و با فاصله دو سه متر کارگاه سوم که در برنامه قبل ایجاد شده بود در بدنه چاه نصب گردیده .

و با فرود حدود 15 متر دیگر به رولی دیگر می رسیم که به جهت تعویض کارگاه و انتقال بار به مرحله بعد ایجاد شده ، چند متر دور تر و در طرف دیگر چاه رول اسپید دیگری به جهت عدم سایش طناب در بدنه غار ایجاد شده . برای این چاه حدودا 60 متر طناب و 5 کارابین نیاز است .

حدفاصل این چاه تا چاه سوم راهروئیست که هر چه به دهانه چاه نزدیکتر می شویم تنگ تر میگردد . در مرحله قبل بازدید طناب چاه دوم را به طناب این چاه متصل کردیم و با ایجاد یک کارگاه تک رول فرود 7 یا هشت متری انرا انجام دادیم ، ولی اکنون این کارگاه باید تقویت شود و این کار را با ایجاد رول اسپیت دیگری انجام شد .

پس از فرود و چند متر جلوتر به حفره ای تنگ می رسیم که در فصل بارندگی مسیر جریان آب هم هست . دفعه قبل برای عبور از این حفره تمام تجهیزات را از خود جدا کردم اما الان با برداشتن مقداری از سنگ های لاخ شده در حفره محل وارد شدن را تا حدی بزرگتر کردم . حدودا چند متر جلوتر حفره ای دیگر است که اخرین نقطه کاوش در مرحله نخست بود . این حفره بسیار تنگ که عبور از ان برای دوستانمان : عبدالرضا و ایمان تا حدی مشکل ساز بود دقیقا روی چاهی عمیق واقع شده بود و بی احتیاطی می توانست نتایج فاجعه باری به همراه داشته باشد تصمیم گرفتم ابتدا یک کارگاه جهت حمایت در میانه این دو حفره ایجاد کنم و سپس طناب چاه سوم را به ان متصل نموده و با حمایت ان وارد حفره شوم . اینکار انجام گردید و بعد از اینکه طناب را به استاپ متصل نمودم با پا وارد حفره شدم . چندان هم سخت نبود ولی از انجائی که زیر پا بدرستی مشخص نیست حتما حمایت طناب لازم است ، برای نفرات بعدی اتصال خود حمایت کفایت می کند به شرط انکه طناب به کارگاه بعدی متصل شده باشد .

پس از تسلط بر شرایط و بررسی دقیق موقعیت محل در دو طرف دهانه چاه که در نظر اول بیش از 50 متر عمق داشت اقدام به ایجاد کارگاهی با دو رول اسپیت نمودم و این درحالی بود که با طناب همچنان به کارگاه های بالائی متصل بودم .

جنس سنگ این قسمت نسبت به دیواره های بالایی بسیار بهتر بود ، ریزش و جریان اب قسمت های نرم تر را با خود برده و سنگ باقیمانده برای ایجاد کارگاه مناسب تر بود . بعد از ایجاد کارگاه بوسیله یک گره هشت دوسر طنابی پنجاه متری را به ان وصل کردم و طناب 25 متری چاه بالا را که تا این قسمت ادامه داشت و از ان به عنوان خود حمایت استفاده می کردم به وسیله یک گره هشت تعقیبی ( هشت بافتنی ) به یکی از حلقه های طناب پائینی و همین طور کارابین یکی از رول ها متصل کردم . بعد از امدن عبدالرضا فرود رفتم .

چاه نسبتا بزرگ که فرودش بجز همان چند متر اول مابقی در فضا بود . ریزش اب از این قسمت شروع می شد ولی غارنورد در معرض ریزش آب نیست .

پس از 35 متر فرود به سکوئی رسیدم که محل خوبی برای استقرار بود بعد از من عبدالرضا و آقای محمدی هم فرود آمدن و دقایقی استراحت کردیم .

با بررسی مرحله بعد چاه چهارم در قطعه سنگ اهکی که در بدنه و ابتدای چاه بود اقدام به نصب کارگاهی با دو رول اسپیت کردم . طناب بالا را به کارگاه متصل و با کمک طناب جدیدی که در کیسه بار به همراه داشته اقدام به فرود کردم . حدود 15 متر پائین تر غارنورد در معرض ریزش آب قرار می گرفت و لازم بود که با یک تک رول مسیر فرود عوض شود اما چون زمان کافی برای اینکار نداشتیم انجام آنرا به فردا واگذار شد . جنس سنگ در این قسمت از غار به آهک تبدیل می شد و این برای ایجاد کارگاه مناسبتر بود .

زیر چاه تالاری بود که به تالار سام موسوم شد ، نسبت به قسمتهای دیگر غار بزرگتر و زیباتر بود در انتهائی ترین قسمت ان اب از سقف ریزش داشت و باعث بوجود امدن سازه های اهکی جالبی شده بود و همین طور حوضچه کم عمقی از اب ایجاد کرده بود .

پس از دقایقی عکاسی به سمت بالا راهی شدیم . و با ملحق شدن به تیم نقشه کشی : سمیرا - مهرداد و ایمان ساعت 6 غروب در حالی که هوا تاریک شده بود از غار خارج شدیم .

شب را در منزل آقای محمدی سپری کردیم ، و از این بابت به همسر محترم ایشان و همین طور مهسا دخترش زحمت زیادی دادیم ، امیر سام پسر کوچلوی آقای محمدی چند وقت قبل در حادثه ای از ناحیه انگشتان دست چپ دچار آسیب شده بود و برای مداوا متحمل دو عمل جراحی شده ولی این باعث عدم تحرکش نمی شد و بسیار سرزنده و شاداب بود ، من فکر می کنم امیر سام می تواند در آینده علاوه بر تحصیلات ورزشکار خوبی هم بشود .امیدوارم به زودی زخمهای دستش التیام پیدا کند و شاد و تندرست باشد .

امشب فرصتی دست داد که با آقای فتحی یکی از کوهنوردان و غارنوردان شهر کردی در منزل آقای محمدی دیداری داشته باشیم .ایشان به تیمی که از طرف انجمن برای شناسائی کامل چاه جهانبین امده بودند کمک فراوانی کرده بود .

روز جمعه 2 دی ماه 1390

قرار بود ساعت شش بیدار و حداکثر 7 به سمت دهانه غار حرکت کنیم که زودتر هم کار را بپایان برسانیم ، اما خود سرپرست برنامه تقریبا اخرین نفری بود که ساعت 7/5 بیدار شد و تاخیری یک ساعت و نیم در برنامه داشتیم .

به این امید که روزی جبران زحمات شب قبل خانواده آقای محمدی کنیم به سمت روستای شمس آباد رفته و از انجا هم به دهانه غار امدیم . طناب چاه اول را که شب قبل باز کرده بودیم متصل و من جلوتر از بقیه وارد غار شدم . خیلی طول نکشید که به چاه چهار رسیده و مشغول رول کوبی ریبلی میانه چاه شدم ، بخاطر دوری از ریزش آب مجبور شدم با کمک از اسکای هوک چند متری از مسیر دور تر شوم و در قسمتی از دیواره که سنگ مطمئنی برای رول کوبی داشت کارگاهی تعبیه نمودم . و سپس ادامه فرود .

پس از من آقای محمدی و عبدالرضا هم پائین آمدند ، مسیر ادامه غار در اواسط تالار سام ، شکافیست که باید بصورت تروارس رد شود و لازم بود در ابتدای این مسیر رول کوبی انجام گردد ، و از آنجائی که محل رول کوبی مناسب و قابل نظارت بود انجام اینکار را به آقای سعید محمدی واگذار کردم و ایشان هم با دقت رول اسپید هشت میلیمتری را نصب نمود . ادامه طناب چاه چهارم را به این کارگاه متصل کردیم و با حمایت گرفتن از استاپ وارد شکاف شدم ، چند متر پائین تر زیر پا جریان اب محسوس بود و کمی جلوتر به جائی که امکان فرود داشت رسیدم ، در وضعیتی نچندان مناسب اقدام به کوبیدن رول دیگر کردم ، محلی که تا حد امکان از سایش با بدنه غار دور باشد . و پس از ان فرود ، حدود 25 متر دیگر پایین رفتم ، طناب به انتها رسید ولی غار همچنان ادامه داشت و جریان اب قوی تر می شد .

شکل غار رفته رفته در حال تغییر بود و سیستم غار های اهکی به تدریج خود را غالب می نمود . مجددا از طناب بالا امدم و در قسمتی از مسیر که برای ایجاد کارگاهی دیگر مناسب بود توقف کردم ( طاقچه ای که می شد دو نفر انجا توقف کنند ) عبدالرضا هم با آوردن دو طناب پائین آمد .

با بررسی دقیق ، محل کارگاه از نقطه نظر سایش طناب و ریزش آب بر روی مسیر اقدام به رول کوبی نمودم . دو رول با فاصله حدودا یک متر از همدیگر زده شد و طناب به ان متصل گردید .

در این بین نفرات تیم نقشه کشی هم به تالار سام رسیده بودند و مشغول کار خود و همین طور عکاسی بودند . پس از مشورتی که با سمیرا سرپرست برنامه داشتم و به زحمت صدای همدیگر را می شنیدیم ، قرار بر این شد که در صورت ادامه داشتن غار ، کلیه وسایل را برای ادامه کار در وقتی دیگر بجا بگذاریم .

پس از ایجاد کارگاه ، از طناب حدود 10 متر باقی مانده بود و ما دو تکه طناب 15 متری هم داشتیم . یکی از انها را به ادامه طناب بستم و دیگری را در کیسه بار انداخته و فرود رفتم . به عبدالرضا سپردم که چون وقت کافی نداریم تو همین جا منتظر من باش و پائین نیا .

پس از انکه به انتهای طناب رسیدم چاه دو شاخه می شد سمت راستی بن بست گردید و از شاخه سمت چپ با کمک یک منقاری که تسمه ای دور آن پیچیدم کارگاهی طبیعی درست شد و  تکه طناب 15 متری دوم را به ان وصل نمودم در حالی که به طناب بالا هم متصل بود  ، تا اینجا کلیه طنابها تا کارگاه چاه سوم بهمدیگر متصل بودند یعنی طنابها در 13 رول به همدیگر متصل بودند .

نمی دانستم که این غار تا کجا پائین می رفت ولی باید تا انجائی که وسیله ها ، طنابمان و زمان اجازه می داد پیش می رفتیم .

چاه با رسوبات کربنات کلسیم تزئین شده بود و آب از روی انها به سمت پائین در جریان بود .

در حین فرود به حفره ای که خیلی هم تنگ نبود رسیدم با اینکه کمی خیس شدم ولی از آن گذشته و چند متر پائین تر با کمال ناباوری غار به شکافی منتهی گردید که مملو از آب بود و به اندازه ای تنگ شد که عبور از آن امکان پذیر نبود . آبی بسیار زلال و شفاف و هیچ گونه گل و لائی هم در انجا به چشم نمی خورد ، جریان آب به ان وارد می شد و نشان می داد که این یک سیفون است و ادامه غار پس از ان چندان بعید به نظر نمی رسید . اما دستیابی به انجا از این مسیر غیر ممکن بود ، شاید بعدها کسانی مسیری را که من ندیده باشم پیدا کنند و به اعماق بیشتری در این غار دست یابد . تعداد پنج سنگ سفید روی هم در بدنه غار چیدم و بلافاصله به سمت بالا حرکت کردم . و در پی خود کارگاه طبیعی را هم جمع نمودم . در خصوص جمع کردن کارگاه ها با سرپرست برنامه صحبت کردم و نظر ایشان این بود که بجز چهار رول آخری مابقی صفحه رول ها را جمع خواهیم کرد .

وقتی به تالار سام رسیدیم با پذیرائی بچه ها مواجه شدم ، خوردن غذا در انجا هم خاطره ای شد فراموش نشدنی . ساعت اکنون به حدود 3 رسیده بود و بایستی هر چه زودتر برنامه را به اتمام می رساندیم .

به ترتیب ایمان آقای محمدی ، مهرداد ، سمیرا ، من و در آخر عبدالرضا از غار خارج شدیم .هوا باز هم تاریک شده بود ، کنار خودروها که رسیدیم وسایل را تفکیک کرده و کوله ها را بستیم .

خسته شدیم ولی از انجا که برنامه خوبی انجام شده بود همه راضی بودند ، تیم نقشه کشی موفق شده بود که تا حدود 70 درصد کار را به خوبی و با دقت بسیار به انجام برساند و عکسهای خوبی هم از غار گرفته بودند . تعداد 14 رول در این برنامه ایجاد شده بود که یک رول بولت ده میلی متری و مابقی اسپیت هشت بود . و با افزودن چهار رول قبلی اکنون غار با 18 رول تجهیز گردیه بود . حدود 250 متر طناب به کار گرفته شد . با احتساب متراژ طناب ها عمق تقریبی غار بیش از 200 متر می شد . غار تانا اکنون عمیق ترین غار استان چهارمحال و بختیاری است و با توجه به ویژگی های خوبی که دارد می تواند مکان مناسبی برای ارضای خواسته های ماجراجویان غارنوردی باشد . چون در بر گیرنده عوارضی چون : چاه : چاهک ، حفره های تنگ و گربه رو ، تراورس ، شکافهای خرچنگ رو ، ریبلی و دارای تالاری زیبا برای استراحت و عکاسی است . وجود حوضچه ای اب قابل خوردن در تالار هم باید به محسنات غار افزود .

پس از تعویض لباس به روستای شمس آباد آمدیم .  مادر آقای محمدی ساکن این روستاست ، به منزل ایشان رفتیم . عبدالرضا از روز قبل مقداری جگر خریده بود که خودش با کمک سمیرا انرا تفت داده و غذایی دلچسبی خوردیم .( عبدالرضا از لطفت سپاسگزارم )

به این علت که عبدالرضا ساعت 9 شب بلیط به طرف کرمان داشت با عجله شمس آباد را ترک کردیم و با یک سواری خود را به ترمینال کاوه اصفهان رساندیم . رسول از قبل منتظر ما بود ، چند دقیقا ای در ترمینال بودیم که عبدالرضا به سمت کرمان رفت ، مهرداد به سمت منزل خودشان و با اقای محمدی و ایمان هم که در شهر کرد خداحافظی کرده بودیم ، رسول و سمیرا به منزلشون رفتند و من هم ساعت 11 به تهران بر گشتم . 

IranCaves_3_4_3079_%28www.IranCaves.com%

ورود و کارگاه چاه اول غار تانا ( عکس از مهزداد حاجی هاشمی )



IranCaves_3_4_3109_%28www.IranCaves.com%

از تزئینات تالار سام ( عکس از سعید محمدی )

 

IranCaves_3_4_3110_%28www.IranCaves.com%

از تزئینات تالار سام ( عکس از سعید محمدی )

 

IranCaves_3_4_3111_%28www.IranCaves.com%

از تزئینات تالار سام ( عکس از سعید محمدی )

IranCaves_3_4_3112_%28www.IranCaves.com%

 از تزئینات تالار سام ( سعید محمدی )

IranCaves_3_4_3113_%28www.IranCaves.com%
از تزئینات زیر چاه سوم ( عکس از سعید محمدی )

IranCaves_3_4_3075_%28www.IranCaves.com%

قسمت اول چاه چهارم 35 متر فرود معلق ( عکس از مهرداد هاشمی )

IranCaves_3_4_3077_%28www.IranCaves.com%
مرحله دوم از چاه چهارم و فرد روی ریبلی میانی است( عکس از یوسف سورنی نیا )

IranCaves_3_4_3074_%28www.IranCaves.com%

تالار سام  ( عکس از مهرداد هاشمی )


منبع عکسها : http://www.irancaves.com/ سایت غارهای ایران


مطالب مشابه :


ترمینال های مسافربری کلانشهر اصفهان، کاوه ،صفه ، جی و زاینده رود

13 آگوست 2013 ... ISFAHANCITY - ترمینال های مسافربری کلانشهر اصفهان، کاوه ،صفه ، جی و زاینده رود -




مطالعات ترمینال- بخش5

به پایانه صفه همانند پایانه کاوه آسان است زیرا این پایانه در مجاورت سه اتوبان محوری شهر اصفهان قرار گرفته و مسافرین می توانند بدون هیچ گونه مشکل خود را به پایانه




خرید بلیط اتوبوس با تلفن همراه از شرکت عدل کاوه

شرکت مسافربری عدل اصفهان جی - پایانه جی - خرید بلیط اتوبوس با تلفن همراه از شرکت عدل کاوه - اصفهان - خیابان جی - ترمینال جی تلفن30 40 523 3 و 30 20 523 3




سایت خرید اینترنتی بلیط عدل از مبداء اصفهان ، کرمان ، یزد ، ساری و ....

اصفهان - خیابان جی - ترمینال جی تلفن30 40 523 3 و 30 20 523 3 - 031 - شرکت مسافربری عدل اصفهان جی - پایانه جی. ... اصفهان کاوه شرکت مسافربری عدل اصفهان.




نمایندگان رویال سفر ایرانیان

اصفهان- خیابان کاوه- پایانه مسافربری کاوه- سالن شماره 6 ... بندر انزلي, 0181- 3235440, 0181-3240111, 09111321828, بندر انزلی- ترمینال مسافربری غازیان- دفتر




واگن های قطار شهری اصفهان

12 مه 2013 ... ۹ ایستگاه این خط که از شهرک قدس در خیابان امام خمینی(ره) آغاز و پس از عبور از ترمینال کاوه به ترمینال صفه ختم می شود تکمیل شده و ۱۱ ایستگاه




سفر به اصفهان (قسمت اول)

صبحانه را در ترمينال كاوه اصفهان در يكي از رستورانهاي ترمينال حليم خورديم.حليم شير اصفهان خيلي معروف بود و خيلي خوشمزه.تا اينجا هم دلتان آب افتاد حتما.بي معطلي




گزارش صعود کشوری به قله دالانکوه (اصفهان)

4 ژوئن 2009 ... و در نهایت در ساعت 13:00 به ترمینال کاوه در شهر اصفهان رسیدیم. (در ترمینال کاوه امکانات خوبی جهت رفاه حال مسافران از قبیل اغذیه فروشی ، حمام




اجاره روزانه و هفتگی سوئیت و آپارتمان در محیطی امن

فاصله تا ترمینال صفه با ماشین 7 دقیقه فاصله تا ترمینال زاینده رود با ماشین 7 دقیقه فاصله تا ترمینال کاوه با ماشین 12 دقیقه فاصله تا فرودگاه با ماشین 20 دقیقه




زاون

چند ساعت بعد با نفیسه کنار ترمینال کاوه بودم که پیامک دوستم رسید: تسلیت بخاطر رفتن زاون قوکاسیان.. در همین روزهای طولانی که زاون اتریش بود راش های مختصری




برچسب :