پيشينة تاريخي ويرايش: مصاحبه

<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />

اشاره: هيچ كس منكر لزوم وجود ويراستار در انتشارات نيست. حتي در ايران كه كمترين نويسنده‌اي مي‌پذيرد كه نوشته‌اش ممكن است ايرادهايي - حتي اندك - داشته باشد، ويراستاري و استفاده از ويراستار در انتشارات قدمتي در حدود نيم قرن دارد.‌

شكل‌گيري واحد ويرايش در انتشارات، عمري به اندازه خود انتشارات دارد.‌

فرهاد طاهري فارغ‌التحصيل دانشكده ادبيات دانشگاه تهران، پژوهشگر و ويراستار در حوزه زبان و ادبيات فارسي و تاريخ معاصر ايران است. طاهري همچنين چندين دوره آموزش ويراستاري در جهاد دانشگاهي دانشگاه تهران، اتحاديه ناشران تهران، معاونت آموزش صدا و سيما و ... را در كارنامه دارد.‌

آنچه در پي مي‌آيد متن گفتگوي وي با اطلاعات است درباره تاريخچه شكل‌گيري ويرايش در ايران. اين گفتگو با حذف پرسشها تنظيم شده است.‌

‌***‌

سابقه ويرايش به اندازه عمر نوشتن است. دكتر زرين‌كوب از قول عماد كاتب نقل مي‌كند: <چنان ديدم كه هيچ كس كتابي نمي‌نويسد الاّ كه چون روز ديگر به آن بنگرد، گويد كه اگر فلان سخن چنان بودي يا اگر فلان كلمه به آن افزوده مي‌شد، بهتر مي‌بود.> تاريخ ويرايش در ايران را مي‌توان به چهار دوره زماني تقسيم كرد: پيش از دوره قاجار، دوره پهلوي اول، دوره محمدرضا شاه و دوره بعد از انقلاب.‌

موضوعات چاپ و نشر در گذشته‌هاي دور، يعني زمان پيش از قاجار، آن چنان جدي شكل نگرفته بود. در اين دوره، كتابها بيشتر به صورت دستي نوشته مي‌شد. به استناد برخي اسناد موجود، در گذشته افرادي به نام منشي، نسخه خطي را براي مؤلف ‌مي‌خواندند و با نظر او، آن را تصحيح مي‌كردند. طبيعتاً نسخه‌اي كه با نظر مؤلف فراهم مي‌شد، از اعتبار بيشتري برخوردار بود. همچنين در اين دوره، افرادي در سمت محبر وجود داشتند كه نوشته‌هاي ديگران را مي‌آراستند و نظم مي‌بخشيدند. تحبير به معناي آراستن و نيكو نوشتن است.‌

اولين رد پاي ويرايش، در اين دوران به چشم مي‌خورد. در اين زمان همچنين نهضت ترجمه‌اي شكل مي‌گيرد كه به كار ترجمه متون اسلامي همچون ترجمه‌هاي قرآني يا كتابهاي تاريخي از عربي به فارسي مي‌پردازد.‌

از طرفي كاتباني بودند كه در كلاسهاي درس حاضر مي‌شدند و تغييراتي كه استادان بر درسهايشان اعمال مي‌كردند، مي‌نوشتند و به روِيت مؤلف مي‌‌رساندند، سپس با نظر مؤلف اصلاحاتي در آن انجام مي‌گرفت.‌

اختلاف نسخي كه هم‌اكنون در بعضي از متون مشاهده مي‌شود، از همين موضوع نشأت مي‌گيرد. شاعري شعري مي‌گويد و آن را به كسي تقديم مي‌كند. بعد از مدتي همان غزل را براي شخص ديگري مي‌سرايد، اما برخي از كلمات را بنا بر ذوق و سليقه خود تغيير مي‌دهد. اين تغييرات گاهي توسط شاعر و گاهي توسط كاتبها صورت مي‌گيرد، به اين دليل اختلاف نسخ در شعرهايي كه مورد توجه بيشتري بوده‌اند، همچون حافظ افزون‌تر بوده است.‌

دوره قاجار زمان شكوفايي بعضي از حوزه‌هاي فرهنگي ايران است؛ ازجمله شكوفايي نهاد آموزش و پرورش با تأسيس دارالفنون، شكل‌گيري ادبيات نو، چاپ كتاب و روزنامه و جريان روشنفكري كه منجر به انقلاب مشروطه شد.‌

دكتر قاسمي بنا بر اسناد موجود در كتاب <سرگذشت مطبوعات ايران> مي‌گويد: در مطبوعات دوره محمدشاه و ناصرالدين شاه افرادي بودند كه وظيفه داشتند سبك نگارش نويسندگان را به فهم عامه، مردم نزديك كنند؛ يعني با دخل و تصرفاتي در متون، از دشواري نثر بكاهند و درك آن را براي مردم آسان‌تر كنند. نخستين فردي كه از اين گروه اقدام به اصلاح نوشته‌هاي نويسندگان مي‌كرده، <ميرزامحمد جعفر اديب شيرازي> بوده كه به عنوان منشي <كاغذ اخبار> هم شناخته شده است.‌

همچنين <ميرزا عبدالله خلجستاني> در زمان مذكور به اصلاح صوري و محتوايي روزنامه‌ها مي‌پرداخته. او تيتر عناوين روزنامه‌ها را نيز خوشنويسي مي‌كرده است.‌

ميرزا علي نائيني ملقب به صفاالسلطنه، ميرزا محمود ملك‌الشعراي كاشاني، حكيم ساماني، ميرزا ابومحمد شيباني، ميرزاتقي كاشاني، ميرزا معتمدالدوله، مرتضي قلي، ميرزا عبدالوهاب محرم يزدي و محمود افشار ازجمله افرادي هستند كه در دوره ناصري به كار ويرايش در مطبوعات ايران مشغول بودند.‌

در دوره مظفرالدين شاه نيز كتابهاي چاپ سنگي وجود داشته است و معتقدند اولين شخصي كه به صورت جدي كار ويرايش را انجام‌داده، <محمدعلي فروغي> <پسر ميرزا محمدحسين فروغي> بوده است.‌

البته بايد توجه كرد كه ويرايش اين دوره، بيشتر به مقوله درست‌نويسي، نشانه‌گذاري يا ساده‌انگاري مي‌پرداخته اما درباره فروغي گفته مي‌شود كه وي به دليل تسلط علمي خود، در متون مختلف به خصوص مسائل فلسفي و ادبي، ويرايش محتوايي هم انجام مي‌داده است.‌

ويراستاران دوره مظفرالدين شاه، به واژه‌سازي بعضي كلمات غيرفارسي نيز مي‌پرداختند؛ مثلاً به جاي كلمه <باغ‌وحش>، از واژه <وحش‌خانه>، به جاي <راديو> از واژه <جعبه سخنگو> و به جاي كلمه <موزه> از واژه <نمونه‌خانه> استفاده مي‌كردند.‌

در دوره قاجار از نشانه‌گذاري و علائم سجاوندي كه ‌بعدها وارد متون و نوشته‌ها شد، خبري نيست.

بعدها كه علائم و نشانه‌گذاري‌ها با نام خاص خود وارد زبان فارسي مي‌شود، ويراستاران براي اين علا‌ئم نام معادل فارسي يا عربي مي‌سازند. مثلاً كل نشانه‌گذاري‌ها را اصول تنقيط يا <رموز متداوله در محرّرات متون فارسي> مي‌نامند. اينها در واقع اولين شيوه‌نامه‌هاست. علائمي كه در اين شيوه‌نامه‌ها ديده مي‌شود، داراي نام خاص بوده است.‌

اين علائم با تقليد نشريات از روزنامه‌هاي وارداتي غرب به ايران و همچنين كتابهاي فرانسوي و انگلیسي كه براي ترجمه به ايران مي‌آمد، در زبان فارسي رشد يافت.

آنچه مسلم است آن زمان به دليل كمبود كاغذ و ناآشنا بودن ويراستاران با شكل صوري كتاب پردازي، به علامت گذاري‌ها توجه نمي‌شده است. تنها ممكن بود پايان پاراگراف‌ها را با ستاره‌اي مشخص كنند.

اولين قدمها براي كار ويرايش متون درسي در دوره رضاشاه آغاز مي‌شود. <احمد آرام> كه خود از اولين مؤلفان كتابهاي درسي در ايران است، مي‌گويد: در طول سالهاي 1305 و 1306 من و دكتر فصيحي و دكتر نصيري (برادر ارتشبد نصيري، رئيس ساواك) تصميم به نگارش كتاب به فارسي براي دانش‌آموزان گرفتيم، زيرا آن زمان در مدارس، كتاب‌ درسي وجود نداشت و دانش‌آموزان به ناچار همه درسها را مي‌نوشتند و جزوه برمي‌داشتند. ما سه نفر يك دوره كتاب فيزيك و شيمي را براي دانش‌آموزان دوره‌ متوسطه نوشتيم و اصلاح آن را به عهده يكي از معلمان فيزيك به نام <مرحوم غلامحسين خان رهنما> گذاشتيم. او نه تنها در فيزيك، بلكه در فارسي و عربي تبحر داشت و مدتي در مدرسه‌ آلماني‌ها كار كرده بود. آرام معتقد است اولين ويراستار به معناي امروز در دوره رضاشاه، غلامحسين خان رهنما است. نام اين فرد تنها در خاطرات آرام ديده مي‌شود و هيچ رد پاي ديگري از او در جاهاي ديگر به چشم نمي‌خورد.

به هر حال، غلامحسين رهنما كار ويرايش كتابهاي درسي را آغاز كرد. بعدها در همين دوره، متون معارف مقاطع دبستان و دبيرستان به لحاظ ساختاري، محتوايي و زباني ويرايش مي‌شد. ويراستاران همچنين بر اين موضوع دقت داشتند كه مطالبي ضدرژيم و رضاشاه در متون معارف نباشد. به اين دليل است كه مي‌گويند مرز ويرايش و سانسور خيلي به هم نزديك است.

در آن زمان هنوز شيوه‌نامه‌اي به آن معنا وجود نداشت.

با تأسيس دانشگاه تهران در سال 1313، نهاد آموزش عالي در كشور تأسيس مي‌شود.

دكتر سياسي، نخستين رئيس دانشگاه تهران، در خاطراتش مي‌گويد: يكي از مهم‌ترين مشكلات ما در دانشگاه نبود كتابهاي درسي بود.

هر استادي براي آموزش دانشجويان، جزوه‌اي مي‌گفت و يك نوع تشتت و تفرقه ميان مواد درسي به وجود آمده بود. ما براي ايجاد نظم دروس دانشگاهي به استادان پيشنهاد كرديم كه جزوه‌هاي درسي خود را تأليف كنند، به صورت كتاب بنويسند و به ما تحويل دهند. براي چاپ اين كتابها، انتشارات دانشگاه را در سال 1326 تأسيس كرديم كه البته دكتر‌<خانلري> هم در شكل‌گيري اين قضيه خيلي مؤثر بودند. در انتشارات دانشگاه كساني مثل محمد پروين گنابادي و ... بودند كه نوشته‌هاي جمع‌آوري شده‌ استادان را به لحاظ املايي، انشايي و نگارش بررسي مي‌كردند.‌

تا سال 1333 هر چند واحدي به نام ويرايش وجود نداشت، ولي ويراش به صورت منجسم در انتشارات دانشگاه تهران انجام مي‌شد. در اين سال، انتشارات <فرانكلين> در ايران تأسيس شد.

در واقع اين انتشارات با ترجمه رمانها و نوشته‌هاي آمريكايي، قصد ترويج افكار و فرهنگ و تمدن اين كشور را در كشورهاي در حال توسعه و عقب مانده داشت. البته اين ظاهر قضيه است.‌

باطن قضيه مي‌گويد كه اين انتشارات به دنبال مقابله با خطر نفوذ انديشه‌هاي ماركسيسم بوده است كه به لحاظ جغرافيايي خط جنوب شوروي را دربر مي‌گرفت و ايران هم در آن محدوده‌ جغرافيايي بود.

آمريكا در سال 1331، اولين مؤسسه فرانكلين را در قاهره ايجاد كرده بود. سپس به دليل اهميت يافتن مسئله جنگ سرد ميان غرب و شرق براي آمريكا، رئيس وقت هيأت مديره فرانكلين به نام <ديويتوس اسميت> با دو نفر از اعضاي هيأت مديره به ايران مي‌آيند و تصميم به راه‌اندازي مؤسسه انتشاراتي مي‌كنند. در اين دوره، ايران دشوارترين روزهاي اقتصادي خود را سپري مي‌كند.

فقر بيشتر نقاط كشور را در برگرفته است. 75 درصد مردم بي‌سوادند و سرمايه‌گذاري در كتاب معناي زيادي ندارد. اسميت با هدف ديدار با برخي افراد متشخص فرهنگ ايران كه بعضي از آنها طرفداران دكتر مصدق و جبهه ملي بودند، به ايران مي‌آيد، اما مشاهده مي‌كند كه برخي از آنها در زندان به سر مي‌برند. او به صورت اتفاقي با <صنعتي‌زاده>آشنا مي‌شود كه در بازار تهران به تجارت مي‌پرداخت. انديشه‌هايش را با او در ميان مي‌‌گذارد و در نهايت موفق به راه‌اندازي اين مؤسسه مي‌شود. فرانكلين به دو دليل در روشنفكري مردم ايران تأثير خيلي مهمي داشت.

اول به خاطر حجم كتابها و رمانهاي چاپ شده كه در واقع در مقوله ادبيات مدرن پيشرو بود.

و دوم آنكه هسته ويرايش در اين موسسه شكل گرفت. به عبارت ديگر، اولين آموزشگاه يا دانشكده‌اي كه به تربيت ويراستار پرداخت، اين مؤسسه بود.

در فرانكلين، ويراستاران خوبي همچون نجف دريابندري، كريم امامي، مرحوم دكتر مرندي، محمود بهزاد و ... تربيت شدند.

همچنين اولين شيوه‌نامه‌ها هم در مؤسسه فرانكلين تدوين شده است.

بعدها دكتر مصاحب در هنگام تدوين <دايره‌‌المعارف فارسي> براي ايجاد يكپارچگي ميان مؤلفان و مترجمان، شيوه‌نامه‌اي را تدوين مي‌كند كه هم مسائل رسم‌الخط را دربر مي‌گيرد، هم نشانه‌گذاري‌ها و مهم‌تر از همه، ضبط اعلام خارجي به فارسي را.‌

سياست مؤسسه فرانكلين چاپ كتابهاي مختلفي در تيراژ بسيار زياد و حروفچيني ارزشمند و كيفيت بالا بوده است. همچنين به صورت علمي درجهت تربيت ويراستار گام برداشته است.

مؤسسه فرانكلين در سال 1333، مبلغ 2 هزار دلار در ماه بودجه و سه كارمند داشته است كه در سال 1355 به 666 هزار دلار بودجه 200 كارمند افزايش يافت. به گفته‌ <علي‌اصغر مهاجر>، رئيس وقت انتشارات فرانكلين از سال 1334 تا 1354 حدود 1000 عنوان كتاب از زبان‌هاي فرانسه، انگليسي، آلماني به فارسي ترجمه و حدود 5 هزار نسخه كتاب منتشر شد. اين كتابها در زمينه‌هاي مختلف علوم است.

از ديگر اقدامات مؤسسه فرانكلين، تأسيس دفتر دايره‌‌المعارف فارسي و انتشار جلد اول آن، تأسيس شركت اُفست از طريق اعطاي وام بدون بهره و ايجاد كارخانه، تأسيس سازمان كتابهاي درسي ايران و تربيت يك كادر فني براي تأليف متون جديد كتابهاي درسي، تغذيه 500 كتابخانه مدارس دولتي، تأسيس شركت سهامي كتابهاي جيبي، تأسيس مركز مشترك مجله‌هاي پيك و تأليف و نشر حدود 80 عنوان كتاب درسي براي دانشسراهاي مقدماتي، مؤسسات تربيت معلم و ... است.‌

دخل و تصرف و خودسري‌هاي ارتش و سران نظام در نوشته‌ها و نامه‌نگاري‌هاي آن زمان باعث شد كه فروغي براي نظم دادن به جريان واژه‌سازي، تأسيس فرهنگستان را به رضاشاه پيشنهاد كند.‌

اين فرهنگستان تنها درصدد مقابله با واژه‌سازي ارتشي‌ها بود. با اين حال واژه‌هايي كه در فرهنگستان اول، ساخته و تثبيت شد، همچنان باقي مانده است. البته اين واژه‌ها در زمان خود همانند واژه‌هايي كه هم‌اكنون ساخته مي‌شود، با مقاومت مواجه مي‌شد. ابوالحسن نجفي در خاطرات خود مي‌گويد: <وقتي فرهنگستان واژه <دانش‌آموز> را به جاي <طلبه> ساخت، گچ، را دانش‌نويس و تخته‌پاك‌كن را دانش‌مال مي‌ناميدند!>‌

در فرهنگستان دوم جهت به سمت فارسي سره بوده است. لفظ <ويرايش> نيز در زمان تأسيس فرهنگستان دوم كه حدود سال 44 است، وارد زبان فارسي مي‌شود. قبل از آن به ويراستار، اديتور(‌(‌
editor مي‌گفتند، اما محمد مقدم كه تحصيلكرده فرهنگ زبانهاي باستاني بود و زبان پهلوي را خوب مي‌دانست، در فرهنگستان دوم، اديتور را <ويراستار> و اِديتينگ را <ويرايش> ناميد. ويرايش لغتي است از زبان پهلوي اشكاني به معني نظم دادن، آراستن و مرتب كردن.‌

فرهنگستان دوم به سمت واژه‌سازي و عربي‌ستيزي و سره‌گرايي‌هاي افراطي گام برداشته است.‌

اين لغت‌ها نه در حافظه جمعي و نه در نوشته‌ها ماندگار نماند و تنها در حد بخشنامه بدون استفاده ماند.‌

                                                                ‌***‌

در همين دوره همگام با مؤسسه فرانكلين، بنگاه ترجمه و نشر آثار به ترجمه آثار فرهنگي و بيشتر رمان به فارسي و چاپ متون معتبر ادب فارسي اعم از سفرنامه‌ها، متون ادبي و تاريخي مي‌پرداخت. در اين بنگاه، نهاد ويرايش فعال بود و ظاهراً آقاي سعادت معتقد بودند كه بنگاه ترجمه و نشر، كار ويرايش را پيش از مؤسسه فرانكلين آغاز كرده است.‌

از ديگر مؤسساتي كه در همان دوره كار ويرايش را انجام مي‌دادند، انتشارات نيل، كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان، دفتر يونسكو، انتشارات اميركبير، انتشارات راديو و تلويزيون، انتشارات سروش و ... بوده است.‌

‌<فرانكلين> در سال 56 به انتشارات <نومرز> تغييرنام داد و بعد از انقلاب در دولت موقت اين سازمان به سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامي نام گرفت. بنگاه ترجمه و نشر كتاب هم بعد از انقلاب به انتشارات علمي و فرهنگي تغييرنام داد.‌

از كارهاي مهم صورت گرفته بعد از انقلاب اسلامي، برگزاري دوره‌هاي ويرايش و آموزش ويراستاري بوده است.‌

آموزش ويراستاري در اين دوره در مركز نشر دانشگاهي، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامي، پژوهشگاه علوم انساني، اتحاديه ناشران و جهاد دانشگاهي دانشگاه تهران صورت گرفته است.‌

همچنين نهاد ويرايش در بعضي از دايره‌‌المعارف‌ها مانند دايره‌المعارف بزرگ اسلامي و دانشنامه جهان اسلام، تأسيس شد. دايره‌المعارف بزرگ اسلامي، از حيث كيفيت و به كارگيري ويراستاران خبره اهميت بسياري داشته است.


مطالب مشابه :


ویراستاری ادبی-یک نکته

بايد رعايت شود اصول ويراستاري ادبي ويراستاري ادبي يك كار تخصصي است كه در حوزه‌ي كاري




دوره‌ آزاد ویراستاری

ابزار رسانه ای اطلاعات امری ضروری تلقی می گردد.رعایت نکردن اصول و قواعد حاکم بر زبان




جزوه درس اصول گزارش و مقاله نويسي (جزوه نهايي ـ كلي )

وبلاگ زمان دانشگاه که تعطیلش نکردم - جزوه درس اصول گزارش و مقاله نويسي ويراستاري:




مقدمه ديوان ميرنوروز نوشته اسفنديار غضنفري

بنابراين كتاب از لحاظ اصول ويراستاري اشكالات عمده داشت.




ترکیبات شیمیایی

و در ساير موارد اصول‌ ويراستاري‌ را شيميايي،‌ اصول‌ و قواعد شاخة




پيشينة تاريخي ويرايش: مصاحبه

مثلاً كل نشانه‌گذاري‌ها را اصول تنقيط يا رموز آموزش ويراستاري در اين دوره در مركز




معرفي رشته هاي تحصيلي/ رشته علوم ارتباطات اجتماعي

اصول و تکنيک هاي تهيه خبر، مصاحبه، گزارش، روش تحقيق، عکاسي خبري، صفحه آرايي و ويراستاري




رشته علوم ارتباطات اجتماعي(روزنامه نگاری - روابط عمومی)

ميکند همچنين دروسي را که هم جنبه عملي و هم جنبه تئوري دارند مثل اصول و ويراستاري و




معرفی رشته علوم ارتباطات اجتماعی ( روابط عمومی - روزنامه نگاری )

اصول و تکنيکهاي تهيه خبر، مصاحبه، گزارش، روش تحقيق، عکاسي خبري، صفحهآرايي و ويراستاري




برچسب :