کافه نادری

کافه نادری نام یکی از کافه های قدیمی تهران  است که در شرق پل حافظ در خیابان نادری  ( جمهوری فعلی) واقع شده‌است.

نرسیده به سفارت انگلستان، ضلع جنوبی خیابان، هتل نادری را که رد کنیم، بعد از قنادی مخروبه ی نادری، نوبت کافه می رسد. راهرویی که باید طی کنی تا بعد از اتاق تلفن، به کافه برسی.

در سال ۱۳.۶ يك مهاجر روسی با نام خاچیک مادیکیانس  این کافه را دایر کرد. این کافه سال‌ها پاتوق شاعران، نویسندگان و روشنفکران بوده‌است.

کافه نادری، در دهه ی سی و چهل، پاتوق روشنفکرانی مثل صادق هدایت، جلال آل‌احمد، احمد فردید سیمین دانشور ، نیما یوشیج بوده و بخش زیادی از شهرت کنونی اش را از اعتبار این اشخاص وام گرفته است.

در معرفی‌نامه‌ای از این کافه که امروزه در کنار در ورودی آن قرار داده شده آمده‌است که غذاهای فرنگی مانند بیف استروگانف و بیفتک و همچنین کافه گلاسه، شاتو بریان ، بستنی‌های فرنگی، قهوه ترک و فرانسه برای اولین بار در این کافه به ایرانیان عرضه شد.

مادیکیانس روس، درست 82 سال پیش هتلی بنا کرد که امروز، کافه آن، کلیشه ای ترین نوستالوژی پاتوق نشین های شهر تهران است.

گارسون های ارمنی این کافه-رستوران، غذاهایی چون بیفتک و بیف استروگانوف و نوشیدنی هابی مانند کافه گلاسه، قهوه ی ترک و فرانسه را نخستین بار در این رستوران عرضه کردند. شب ها هم اغلب، مراسم رقص در حیاط پشتی کافه برپا بود و دود سیگار های فرنگی فضای آن جا را پر می کرد، حیاطی که حدود سه دهه است در آن بسته شده است.

 در سالن اول ، فقط قهوه و چای و دسر سرو می شود و سالن بعدی ویژه ی غذاست. گارسون های سرخ پوش سال مند، به سرعت این طرف و آن طرف می روند و مدیر رستوران، دورادور، بدون لبخند ناظر بر فعالیت های آن هاست. شاید از چهره اش بخوانی که به این می اندیشد ای کاش کافه نادری از سال 82 به عنوان میراث فرهنگی به ثبت نرسیده بود تا می توانست در حال حاضر مدیریت یک برج چند طبقه یا پاساژ تجاری را در این نقطه ی پر رفت و آمد تهران بر عهده بگیرد.

صندلی های تیره رنگ چوبی با میزهایی که رویشان پارچه ی سبز انداخته شده است شما را برای نشستن وسوسه می کند، اگر پنج شنبه ظهر یا روزهای شلوغ دیگر باشد، باید کمی روی مبل های کنار سالن منتظر شوید.

پس از نشستن، تماشای گل مصنوعی زرد یا سرخ روی میز غذا و نان بربری ماشینی چندان هوس بر انگیز نیست، شاید کمی هم شما را از این جا نا امید کند تا آرزو می کردید کاش نان بلکی قدیمی یا همان "نان سفید" هایی که موسیو های ارمنی اغذیه فروش، ساندویچ کالباس را درون آن می گذاشتند، به همراه گل های تازه از شما استقبال می کردند.

اکثر گارسون های این جا به خاطر سن بالا و مشغله زیاد حواسشان به شما نیست. به همین خاطر کمی برای این که به سراغ میز شما بیایند باید تلاش کنید.

منوی رستوران نشان می دهد که هم زرشک پلوی ایرانی این جا سرو می شود و هم غذاهای فرنگی، سوپ و برش هم که جای خود را دارد.

کافه نادری اما در حال حاضر با شاتو بریان 14 هزار تومنی اش، معروف است: گوشت سرخ شده به همراه سیب زمینی سرخ کرده ، سس مخصوص و هویج پخته که در ظرف چدنی آماده می شود و روی یک سینی در وضعیتی نامتعادل، جلوی چشمان شما قرار خواهد گرفت.

اما اگر فکر می کنید مثل موفتار، به محض آن که سس کچاپ و خردل سفارش بدهید روی میز شما قرار می گیرد کور خوانده اید، گارسون های این جا اگرچه سریع از این طرف به آن طرف می روند، ولی اگر کسی از آن ها چیزی بخواهد و این در حوزه جغرافیایی مسئولتشان نباشد، به راحتی می گویند: باید به گارسون دیگری بگویی.

به همین خاطر است که برخی از مشتری های این جا معتقدند باید گارسون های کافه را به اعتبار نام آن «تحمل» کنی.

سالن بیرونی کافه هم پاتوق افرادی ست که از بوی قهوه ی تلخ مغازه های خیابان های اطراف، و صرافی های بی شمار این منطقه به این جا پناه آورده اند تا قهوه ای بنوشند، با دوستی دیدار کنند یا شاید روزنامه ای بخوانند.

اگر صحنه های فیلم نیمه پنهان که در کافه نادری فیلم برداری شده است را دیده اید که در آن در بحبوحه سال های انقلاب، چندین دانشجو، دور هم می نشستند و بحث می کردند و جلسه می گذاشتند، فکر نکنید این جا خبری ست.

شمار افراد این چنینی روز به روز کمتر شده است. سر که بگردانی، ممکن است دو نفر را در حال چانه زدن بر سر قیمت دلار و یورو و پوند ببینی. چرا که برخی ساعات روز، این حضور دلال ها و دلار فروش هاست که هویت تازه کافه نادری را رقم می زند.

کافه گلاسه های این جا از دو جهت به پیتزاهای داوود شبیه هستند: نخست این که هر دوی آن ها برای نخستین بار در این خوراکی فروشی ها عرضه شده اند و دوم آن که کیفیت هر دوی آن ها نسبت به رقبای امروزی شان پایین است.

هر تصویری که از این جا در ذهن داشته باشید، چه عاشق نشستن در فضای آن باشید یا رفتن و نشستن پشت میز آن را ادا و اصول روشنفکری از مد افتاده بدانید، کافه نادری هنوز می تواند موضوع کتابی مثل داستانی باشد که رضا قیصریه نوشته است یا منشاء ترانه هایی که شاهکار بینش پژوه و یغما گلرویی می سرایند و البته آخری را رضا یزدانی می خواند. کتاب ها و ترانه هایی که از آن ها استقبال می شود.


مطالب مشابه :


اسامی قدیم تعدادی از خیابانها و میدانهای تهران

سایت گردشگری کافه تهرون - اسامی قدیم تعدادی از خیابانها و میدانهای تهران - روایت قصه های




کافه نادری

سایت گردشگری کافه تهرون - کافه نادری - روایت قصه های تهران در تورهای محله گردی و تهران گردی




اسامی قبولین آزمون استخدامی فولاد میانه

اسامی قبولین آزمون استخدامی فولاد کارمند دولت و صاحب رستورانها و مغازه های بین راهی




Italian cuisine 2

در ایتالیا از اسامی مختلفی برای غذاخوریها و یا رستورانها استفاده میشود که متمایز کننده




پلاژهای سواحل کیلیوس استانبول

رستورانها و کافه های آن کوزین مدیترانه و اتومان تورکیش است و حتی اسامی نامهای ترکی




تصاویری ازمیر و مکانهای توریستی شهر ازمیر ترکیه

یکی از هفت کلیسای مقدس و قسمتی از مسجد عیسی بئی رو می بینید چون اسامی و رستورانها و




یک پرس غذا 80 هزار تومان؛ فخر فروشی با منوی رستوران

این قیمتها در غذاهای فرنگی با اسامی عجیب و غریب خود در برخی از رستورانها که منوی باز




آشنایی با رشته مهندسی علوم و صنایع غذایی

ایران شف تنها بانک اطلاعات مرجع هتلها،رستورانها،فست فودها و بانک اطلاعات مرجع :




منوی غذا (طراحی و مهندسی منو غذایی رستوران)

تواند در راستای اثبات تصویر رستوران خود، برای گزینه‌های منویش از اسامی رستورانها




کافه شیراز

روی هر میز به جای شماره از همین تابلوها با اسامی مرتبط استفاده شده بود. رستورانها;




برچسب :