جن چیست

انسانها برترند یا اجنه؟

ملاک در برتری همان گونه که قرآن می فرماید تقوی وایمان است واین ملاک برتری در انس وجان مشترک است بنابراین بعضی انسانها از بعضی اجنه وبعضی اجنه از بعضی انسانها برترند اما معلوم نیست که جرا قدما واژه از ما بهتران را برای اجنه به کار می برده اند شاید ریشه استعمال این واژه در ترس وحسابی است که از قدیم انسانها از اجنه داشته اند وخود را در مقابل قدرت آنها مقهور می یافته اند ولی هر چه باشد اگر همه اجنه از ما بهتر نباشند دنیای آنها از ما بهتر است یعنی اگر یک انسان بتواند پابه دنیای مثالی اجنه بگذارد دیگر میل به باز گشت نخواهد داشت

فلسفه خلقت جن:

دلیل خلقت جن همان دلیلی است که در مورد انسان بیان شده یعنی عبودیت ومعرفت " وما خلقت الجن والانس الا لیعبدون؛" خداوند با کثرت عوالم وموجودات وخلقت متنوع و بی نهایت خودخواسته قدرت وحکمت وجمال وعلم خود را تا حد ممکن ومتصور به مخلوقات خود بنمایاند هر چه انسان بیشتر در بطن تفکر و خلقت خدا فرو می رود به معرفت وعبودیتش افزوده می شود همان گونه که بین خود انسانها نیز این تنوعات شکل گرفته تا در احوال یکدیگر تفکر کنند خلقت جن نیز برای انسان وخلقت انسان برای جن مایه تفکر وبینش وسبقت در عبودیت و سوق به فلسفه و هدف خلقت یعنی تقوی و بندگی است "وجعلناکم شعوبا وقبائل لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقیکم"

ماهیت جن:

جن در لغت به معنی هر امر پوشیده ومخفی است وجمع آن جانّ ( به تشدید نون ) است مشتقاتی مانند جان(بدون تشدید)- جنون - مجنون- جنین وجنان نیزریشه در همین معنا دارند مثلا از روح بدان جهت که حقیقتی مخفی وناپیداست به جان تعبیر شده است " یسئلونک عن الروح قل الروح من امر ربی وما اوتیتم من العلم الا قلیلا" همچنین مجنون یعنی کسی که عقلش پوشیده است و جنین -اسم مفعول - طفلی است که در ظلمات ثلاث یعنی شکم، ظلمت رحم ومشیمه مخفی وپوشیده است "يخلقكم في بطون امهاتكم خلقا من بعد خلق في ظلمات ثلاث" همچنین کلمه جنان به فتح جیم به معنی دل وقلب وبه کسر جیم به معنی بهشت ،باز از آن جهت که اموری سری ومخفی از فهم وشناخت انسانند به این نام خوانده می شوند

اگر چه بین انسان وجن تمایزات وافتراقاتی وجود دارد ولی در مجموع جن شبیه ترین موجود پیرامون انسان نسبت به اواز لحاظ جوهره وماهیت وفعل ورفتار است مهمترین وجه اشتراک این دو تفکر،اختیارو تکلیف ودر پی آن ثواب وعقاب است پس این دو در مسیر وهدف مشترکند " وما خلقت الجن والانس الا لیعبدون" هر چند که ماهیت وجودی ونوع زندگی آنها از یکدیگر متمایز است تاریخ خلقت جن خیلی جلوتر از انسان است جن مانند انسان موجودی اجتماعی است ازدواج وزاد وولد وغم وشادی وخواب وبیداری ومرگ دارد خیلی از خصوصیات متخالف ما انسانها همچون حب وبغض را دارا هستند دارای احساس وعواطفند مرتبه وجودی آنان پایین تر از فرشتگان وبالاتر از عالم ماست فرشتگان به عالم تجرد نزدیکترند واجنه به عالم جسم وترکیب ، فرشته ،ازدواج وزادوولد و شهوت وهوا وهوس وخواب (بنابر قول قوی )ومرگ ندارد بلکه مرگ آنها در هنگام نفخه صور است

اجنه چون جسم نیستند درد وبیماری وخستگی بدنی وتنفس ندارند ومرگشان طبیعی است چون قابل صدمه دیدن وکشته شدن نیستند (مگر درهنگام تجسم) آنها از هوا لطیف ترند وجاذبه زمین بر آنها تاثیری نداشته بنابراین خارج از جاذبه می تواند سریع حرکت کنند وحتی در هوا وفضا نیز تا مسافتهای بسیار طولانی بالا روند آنها در هر مکانی می توانند زندگی داشته باشند از درون شکافهای زمین گرفته تا قله کوهها ودرون آبها اما تابع مکان نیستند وهیچ نیازی به عالم جسم ندارند زمانی که به صورت جسمانی ظاهر می شوند تمام خصوصیات جسم را پیدا می کنند ودر واقع پا به دنیای خطر ومحدودیت می گذارند برای همین است که خیلی کم وارد دنیای ما وارتباط با انسانها می شوند شهوت جنسی آنان به گونه ای متفاوت با انسان است ونطفه شان جسمانی نیست آنها مشرف بر ما انسانهایند وما را می بینند اما ما ایشان را نمی بینیم

اجنه چون موجوداتی اجتماعی و عاقل و مختارند در بین خود آداب ورسوم و قوانین دارند نام جن در قران به کرات آمده ودر کنار سوره انسان سوره ای به نام جن نیز نازل شده است در قرآن گاه انسان یا جن به تنهایی مورد خطاب واقع شده اند وگاه نیز هر دو با هم مورد خطابند قرآن کتاب آسمانی جن وانس است البته غالب احکام متوجه انسان است وفقط در بعضی واجبات ومحرمات اشتراک بین انسان وجن وجود دارد ولی دراصول دین واعتقادات خطاب قرآن نسبت به هردو مشترک است جهنم انسان وجن یکی است اما دراینکه آیا بهشت این دو نیز مشترک است یا نه جای تردید است

دنیای جن دنیایی زیباتر وراحت تر وشادتر از دنیای ما ودر مجموع دنیای آنها برتر ازدنیای ماست ولی استعداد انسان در رسیدن به کمال بیشتر از جن است آنها در اطلاعات ومعلومات بالاتر از انسانها هستند ودر عوض انسان در قوه تحلیل واستنباط بالاتر از اجنه است

در میان آنها هم دانشمند وجود دارد وهم جاهل هم زرنگ وجود دارد وهم ساده هم قوی وجود دارد وهم ضعیف هم کافر وجود دارد وهم مسلمان هم رئیس وجود دارد وهم مرئوس

غالب ما جن را موجودی سطح پایین ومحروم ازمواهب زندگی وتمدن انسانی می دانیم ونگرش ما به او نگرشی تحقیر آمیز است در حالی که موهبت ها - رفاه - ولذتهای زندگی اجنه از ما آدمها بیشتر است وبلکه این ما هستیم که از دید آنها موجودات ضعیف ودست وپا بسته ومسخره ای به حساب می آییماجنه نسبت به ما زیباییهای بیشتری را از عالم می بینند غم وغصه شان خیلی از ما کمتر است ورفاه بیشتری نسبت به ما دارند همچنین به خاطر جسمانی نبودن نیازهایی متکثرما را ندارند ما از نظر آنان موجودات ضعیفی محسوب می شویم زیرا ما فقیر ونیازمند طبیعتیم وعلم وقدرتمان نسبت به آنان محدودتر است آنها کوچکترین نیازی به انسانها ودنیای ما وابزار وآلات ووسایلمان ندارند

مطالعه در زندگی وماهیت موجودات ماورامی تواند منجر به رشد معرفت وخداشناسی انسان گردد ولی باید در نظر داشت که در مورد جن باید به حد مطالعه اکتفا کرد واز آن جلوتر نرفت بعضی ها با مطالعه زندگی اجنه گاه هوس می کنند که راهی برای ارتباط با جن بیابند این ارتباط کاری غلط - بی فایده وموجب انحراف فکر وروح از مسیر زندگی انسانی است آدمهایی که می خواهند وارد این گونه مسائل شوند اگر با خطری هم مواجه نشوند حداقل تا حد قابل توجهی وقت گرانبهایشان تلف واز مسیر و انجام تکالیف عقلی وشرعی غافل می شوند بنابر این مطالعه خوب است ولی اقدام برای وارد شدن در حیطه زندگی اجنه یا ارتباط با آنها کاری غلط بی فایده وحتی خطرناک است

عالم جن:

عوالم به ترتیب عالی به سافل عبارتند از عالم عقل - روح - نفس وجسم

هر کدام از این عوالم در اصطلاح فلسفه یک جوهریا ماده محسوب می شود که هر جوهر خود به مراتب گوناگون تقسیم می شود وهر مرتبه خود به اجناس وانواع (صورتهای) گوناگون متکثر می گردد البته اوج تکثر در عالم جسم است اولین عالمی که خداوند خلق نمود عالم عقل وآخرین آن عالم جسم می باشد بین این عوالم فاصله مکانی وجود ندارد بلکه فاصله آنها شانی ورتبه ای است هر چه از جوهر جسم بیشتر فاصله گیریم عوالم باطنی تر وزیباترومجردتر می گردندوشائبه زمان ومکان در آنها کمرنگ تر می شود فرق این عوالم از لحاظ ظاهر وباطن بوده و مانند فرق پو سته وعمق است ما انسانها در عالم جسم و اجنه در عالم نفس( مثال )زندگی می کنند بنابراین آنها جسم نبوده ودر حالت عادی قابل رویت نیستند هر چهار جوهره عقل ونفس وروح در انسان نیز وجود دارد نفس ، برزخ بین جسم وروح وروح واسطه وبرزخ بین نفس وعقل است همچنین در اجنه نیز جوهره عقل وروح ونفس وجود دارد انسان بعد از مرگ مطابق با نوع کمال در یکی از این چهار عالم زندگی خواهد کرد اگر در عالم ناسوت وجسم باشد عالم درد ورنج وعذاب برای اوست وهر چه در عوالم بالاتر قرار گیرد رفاه وخوشی ونعمت برای او بیشتر خواهد بود انسان متناسب با مقام ومرتبه معنوی خود در مرتبه ای خاص از عوالم قرار گرفته واز آن عالم جهان هستی وحقایق آن را مشاهده می کند در وقت مرگ تنها روح نیست که از بدن جدا می شود بلکه نفس وعقل نیز جدا می گردند جسم شاخصه خصوصیات ظاهری ونفس شاخصه خصوصیات باطنی فردی است روح وعقل هیچ گاه از نفس جدا نمی شوند ولی از جسم جدا می شوند زندگی انسان بعد از مرگ در عالم روح یا عقل به معنی این است که اگر انسان مقام معنوی وعملی اش در این دنیا ازشا یستگی عالم نفس بالاتر باشد نفس در آن دنیا حجاب وپرده برای انسان نخواهد بود وانسان به عینه عالم روح وزیباییهای آن را درک می کند وزندگی در عالم روح یعنی همین . درزمان خواب تنها روح وعقل از بدن فاصله می گیرند اما نفس در بدن باقی است تفکر واراده واختیار انسان اموری است که با قوه روح انجام می گیرد وامور حیاتی مثل تنفس -ضربان قلب -گردش خون و... اینها اموری است که به وسیله نفس انجام می شودهر چند که در ظاهر ما این امور را از لحاظ فیزیکی قلب وشش ومغزوغیره نسبت می دهیم

هر یک از عوالم بر عالم پایین تر از خود اشراف دارد ولی عالم سافل به عالم بالاتر از خود اشراف ندارد بنابراین اجنه مارا می بینند وقادرند هر زمان که بخواهند با ما ارتباط بر قرار کنند یا بر ما مسلط شوند ولی ما نسبت به آنها این کارها را نمی توانیم انجام دهیم مگر از طریق اعمال تسخیری

فرشتگان از نور خلق شده اند و جن از آتش ، اماماهیت فعلی جن آتش نیست همان گونه که انسان از خاک خلق شده ولی بالفعل نه خاک است ونه شباهتی به خاک وگل دارد چیزی که به نظر من صحیح تر می رسد این است که جن وملک هر دو موجوداتی نفسانی (مثالی اند) لکن مراتب آنان در عالم نفس مختلف است همان گونه که در عالم جسم مراتب وجود دارد مثل جوامد - سیالات وگازها و باز در حیات نیز مراتب وجود دارد که عبارتند از جماد- نبات وحیوان ودر بین حیوان نیز مراتب وجود دارد یک حیوان داریم که در مرتبه نازل است وفقط غریزه دارد وحیوانی دیگر در مرتبه عالی است که همان حیوان ناطق یعنی انسان است که علاوه بر غریزه قوه تحلیل ودرک عقلی وعرفانی وعلمی نیز دارد در عالم نبات نیز مراتب حیاتی در یک حد نیست عالی ترین آن را بعضی درخت خرما میدانند که نزدیک ترین مرتبه به حیوانیت است یکی از دلایل آن را این می دانند که زمانی که او را از وسط قطع می کنند مانند انسانی است که گردنش قطع می شود ومی میرد او هم خشک می شود وآن گونه نیست که باز از اطراف شروع به رشد وجوانه زدن کند

در عالم نفس نیز مراتب وجود دارد یک مرتبه ایست که اجنه دارند وآن مرتبه سافل نفسانی است ویک مرتبه ای است که ملک دارد وآن مرتبه عالی ونزدیک به تجرد است اینکه در قرآن شیطان را گاهی از جن می داند ( کان من الجن )وگاهی از ملک ( فسجد الملائکه کلهم اجمعون الا ابلیس)در واقع او از هر دو است با ملک در جنس مشترک است وبا جن در نوع .

بدان جهت می گوییم که ماهیت وجوهره ملک ،نفس است نه روح وزندگی اونیز در عالم نفس است که قرآن خود ملک وروح را از یکدیگر تمایز داده ودر سوره قدر نزول فرشتگان را برزمین همراه با نزول روح برشمرده " تنزل الملائکه والروح" (ولی اینکه منظور از روح در این آیه چیست محل بحث مانمی باشد) پس جن موجودی نفسانی است که در عالم نفس زندگی می کند واز آتش خلق شده همان گونه که ما موجودی جسمانی هستیم که در عالم جسم زندگی می کنیم واز خاک خلق شده ایم مخلوق ومخلوق منه باید در جوهره یکی باشند همان گونه که خاک وانسان هر دوجسمند پس باید گفت که جن و آتش در جوهره یکی اند آتش جرم وجسم نیست ریشه در جسم داشته ولی ماهیتی مستقل دارد برای همین است که جن با اینکه نیازمند جسم نیست اما به عالم جسمانی علاقه مند است واز آن جدا نمی شود جن غالب صفات آتش را دارد سرکش تر ومتحرک تر از انسان است وهمان گونه که گرمای آتش جسم را در می نوردد وبه جانب دیگر آن می رسد جن نیز می تواند از جسم عبور کند عاطفه وعشق ومحبت نمادش گرمی وحرارت است پس اجنه در عشق ودوستی بین خود بالاتر از ماهستند خاک وآتش هم صفات مثبت دارند وهم منفی ولی نورهمه صفاتش مثبت است بنابراین فرشته که از نور خلق شده موجودی معصوم وفاقد عیب و نقص است


چگونه جن در قالب جسم ظاهر می شود؟


جن می تواند خود را به شکل انسان وهر صورتی که می خواهد در آورد اما چگونه؟ دو امکان اینجا وجود داردیکی اینکه بگوییم جن ماهیتش جسمانی است لکن جسم لطیفی است که از دید ما غائب است وهنگام رویت این جسم جمع وفشرده می شود وبه خود قالب یک صورت را می دهد یا اینکه او موجودی فرا جسم است که با بهره گیری از ماده اثیری خود را به صورت جسم متمثل می کند قول اول را ملا صدرا قائل است واین مسئله را به ابر تشبیه می کند وی می گوید زمانی که قطرات آب موجود در هوا فشرده می شوند ظهور ابر را ایجاد می کند بنابراین جن نیز تمثلش به همین صورت است اشکال این قول در این است که ما اصلا می گوییم جن ازجوهره جسم نبوده وتجسم وعدم تجسم او از نوع انبساط وانقباض نیست جن قابلیت عبور از سخت ترین اجسام را دارد واگر جسم باشد هر چند منبسط نمی باید که از میان جسم سخت بتواند عبور کند علاوه بر این جن می تواند خود را در محفظه ای کوچک جای دهد بدون آنکه متمثل به جسم شود پس مسئله بسط وقبض در کار نیست

پس حال که جن فرا مادی است باید دید آیا تمثل او به جسم در قابلیت وجود اوست یا اینکه این تجسم از راه کمک گرفتن ازجسم یا نیرو وانرژی خاص صورت می گیرد مسلما چیزی که فرامادی است به خودی خود قابلیت واستعداد تجسم را از درون خود ندارد پس روح وجن هر دو برای تجسم یا حتی ایجاد صوت باید ابزاری خاص را در اختیار گیرند البته بحث ما در تجسم است وگرنه سیطره بر اجسام وبه حرکت در آوردن آنها وهر تغییری دیگربدون تجسیم هم برای جن وهم برای روح امکان پذیر است حتی بدون دخالت اثیر

نفس انسان واسطه ارتباط روح با عالم جسم است ولی زمانی که انسان می میرد و نفس وروح از او جدا می شود نفس دیگر در خدمت جسم نیست بنابراین روح باید ازنفس مدیوم وماده اکتو پلاسم که روح آن را از اثیر به وجود می آورد کمک گیرد البته این در صورتی است که روح بخواهد با ما ارتباط مستقیم بر قرار کند مثلا ایجاد صوت نماید ولی در ارتباط غیر مستقیم نیازبه بهره گیری از اثیرندارد همان گونه که نفس واسطه ارتباط جسم با روح است واسطه ارتباط روح با جسم نیز هست یعنی اگر روح بخواهد در جلسه احضار متمثل شود یا سخن گوید باید با واسطه نفس یک انسان زنده این کار را بکند و ماده اکتو پلاسم شاید خود واسطه ای بین نفس وجسم باشد وعلت مرگ مدیوم در صورت آسیب دیدن آن به دلیل واسطه شدن اثیر بین نفس وجسم است که اگر این رابطه قطع شود در واقع رابطه نفس وجسم قطع می شود ولی در حالت عادی اکتو پلاسم هیچ واسطه گری بین نفس و جسم نداشته واصلا ماده ای با این خصوصیت در بدن انسان وجود ندارد

جن نیز برای تجسیم از اثیر کمک می گیرد جن نیاز به مدیوم نداردزیرا ساختار وجودی او مثالی است اما اثیر در حالت عادی قابل رویت نمی باشد وعلم فیزیک نیز وجود آن را به عنوان شی تایید نمی کند اثیر را نمی توان فرا مادی دانست یعنی از حیطه ماده خارج نیست زیرا در آن صورت بازخود او برای تجسم نیاز به واسطه وماده دیگر خواهد داشت و هر چه فراماده است به خودی خود قابلیت تجسم را ندارد پس باید گفت که اثیر یا ماده است یا از شئون آن می باشد روح می تواند اشیای دلخواه را از ماده اثیری بسازد ولی سوال در اینجاست که آیا ماده اثیری نوعی انرژی خاص وفعال است که به ماده تبدیل می شود یا ماده متراکمی است که فشرده یا ترکیب می گردد می توان گفت ماده وجسم نیست بلکه از شئون ماده است چون هر ماده از ساختار اتمی وسلولی تشکیل می شود در حالی که کسی در اجسام عادی حتی بدن انسان ساختارهای اتمی یا سلولی غیر از سلولهای معمولی واتمهای عناصر شناخته شده پیدا نمی کند که بتوان نام اثیر یا هر چیز دیگر بر روی آن گذاشت بنابراین نمی توان اثیر را ماده مصوردانست

اگر بگوییم که تجسم جن با بهره گیری از اثیر است پس این بحث فقط مربوط به اکتوپلاسم نیست وتنها کاراییش ارتباط بین نفس وجسم نمی باشد شاید بتوان گفت که اثیر بالاترین مرتبه ماده ونزدیک ترین حالت به عالم مثالی است که از هوا وخلا لطیف تر ونامرئی تر است لکن این انرژی مرموزبرای نمایان شدن باید توسط نیرویی دیگر فعال شده و اجسام را تحت خود به هر عنصر وترکیب دلخواه تبدیل کند حالت اثیر مانند آب است که واسطه برای ترکیبات وشکل دهی اجسام است پس آنچه که به صورت جسمانی مثل اکتو پلاسم می بینیم اثیر اصیل نیست اثیر اصیل به خودی خود قابل رویت نمی باشد در عناصر دیگر هم بعضا همین حالت وجود دارد مثلا نمک از دو عنصر سدیم وکلر تشکیل می شود ولی خود عنصرسدیم به تنهایی قوام نداشته وبه صورت آزاد در طبیعت یافت نمی شود با این فرق که اثیر را باید اولین عنصر مادی دانست که سر منشا همه عنصرهاست ودر واقع خاصیت همه عنصرها را داراست وقابل تبدیل به هر عنصری است تفاوت عناصر مادی در عدد اتمی آنهاست واثیر حالتی دارد که اجسام را در قالب آن می توان به هر عنصری تبدیل وعناصر رانیز به هر صورتی ترکیب کرد اثیر اولین عنصرعالم ماده وبهتر است بگوییم شاه عنصری است که ظرف تمام عناصر عالم است نه ماده مصور است ونه مثالی

اعتقادات عوام نسبت به جن :

معمولا آنچه در میان عوام نسبت به جن مطرح است چندان وجه علمی ندارد بلکه غالبا بر اساس شنیده هاست گاه ممکن یک چیزی میان مردم آن قدر زبان به زبان نقل شود که شکل یک اعتقاد وباوررا به خود گیرد ولی در اصل واقعیت با آنچه مردم می گویند متفاوت باشد

مشهور است که اجنه از فلز تیز وبرنده مثل چاقو می ترسند آیا این واقعیت دارد؟

توجه داشته باشیم که جن جسم نیست وتا زمانی که به صورت جسم متمثل نشده هیچ جسمی به او صدمه نمی رساند این مثل آن می ماند که شما خواسته باشید با یک چاقو هوا را قطعه قطعه کنید ولی با توجه به آنکه یکی از ابزارهای تسخیر کنندگان به دور مندل ابزاری مثل چاقو یا هر فلز نوک تیز است می توان بر داشت کرد که این اعتقاد چندان از واقعیت تهی نیست والبته این به خاطر آن است که جن می داند که این ابزار آلات قتاله انسانهاست و نیز می داند که در صورت تجسیم آسیب پذیر شده و قابل کشته شدن توسط انسان با امثال این آلات وابزاراست

گفته می شود برای دور کردن اجنه اگر بسم الله بگوییم یا قرآن بخوانیم موثر است

جواب: اگر اجنه مسلمان باشند که خودشان اهل قرآن خواندن وذکرند ودیگر اذکار ما در آنها تاثیر ندارد واگر کافر باشند باید گفت اگر شما ذکر وقرآن بر یک آدمیزاد کافر بخوانید اگر دردور کردن او تاثیر داشته باشد پس در اجنه کافر هم تاثیر دارد بلی بعضی اذکاردفع جن داریم که از بزرگان دین برای ما نقل شده اینها اگر با شرایط وآداب صحیح انجام شود تاثیر دارد

گفته می شود آب جوش به جن صدمه می رساند وحتی بعضی داستان ها نقل شده که مثلا کسی جایی آب جوش ریخته و ناخواسته سبب مرگ فرزند ی از فرزندان جن شده وآنها نیز در صدد اذیت وانتقام بر آمده اند

جواب: جن چون جسم نیست آب جوش وامثال اینها به او صدمه نمی رساند همان گونه که سرما وگرما در او تاثیری ندارد مگر آنکه در آن لحظه جن در قالب جسم در آمده باشد

آیا اجنه زمانی که به صورت انسان در می آیند ته پایشان گرد وشبیه سم است؟

دقتی که می گوییم جن می تواند خود را به هر صورتی در آورد یعنی اینکه می تواند پایش را هم دقیقا به صورت پای انسان ظاهر کند وکلا همه چیزش مثل ما باشد حال بعید نیست که بعضی اجنه به این صورت ظاهر می شوند تا این علامت جن بودن آنها برای انسان باشد

مهر طاعت چیست ؟

مهر طاعت شی کوچکی است که جن آن را بعد از اعمال تسخیری به فرد مسخر می دهد این شی نشانه بندگی جن نسبت به شخص است وار تباط دهنده شخص با جن می باشد ظاهرا این شی را جن از ماده اثیری می سازد وواسطه وارتباط دهنده بین دو طرف است من اعتقادم این است که مهر طاعت فقط مربوط به اعمال تسخیری نیست بلکه اگر مثلا جنی خود را بر انسان مجسم کند وانسان بتواند او را بگیرد واو را در معرض تهدید مرگ قرار دهد جن برای رهایی خود در این گونه مواقع نیز مهر طاعت به انسان می دهد البته اگر شخص زرنگ باشد می تواند در این مواقع حد اکثر تعهد را از جن بگیرد وگرنه خود جن پیشنهاد حد اقل به انسان می دهد یکی از دانش آموزان من می گفت که پد ر بزرگش کشاورز بوده وهنگامی که شبها به مزرعه می رفته گاه از سوی اجنه مورد اذیت واقع می شده واو را با ایجاد سر وصدا می ترسانده اند شبی پدر بزرگم موفق شده یکی از اجنه را که از کنارش عبور کرده بگیرد ودست روی گلوی او گذاشته وجن که جان خود را در خطر دیده بود شی سفید رنگ کوچک وتخم مرغ شکلی را در می آورد وبه پدر بزرگم می دهد و در قبال آزاد کردنش تعهد می دهد که دیگر نه او ونه هیچ جن دیگری در آن منطقه حضور نیابند ومزاحمش نشوند واین مهررا نشانه تعهد خود معرفی کرده است پدر بزرگم جن را آزاد کرده واز آن شب به بعد دیگر هر جنی که می خواسته باعث اذیت برای پدر بزرگم شود پدر بزرگم آن مهر را بیرون آورده ودر کف دستش می گذاشته شی شروع به لرزیدن کرده واجنه پراکنده می شده اند تا دیگر تا چند وقت کلا خبری از آنها نشد

جن یا باید از انسان خوشش بیایدوخودش با او رابطه برقرار کند یا مورد تسخیر واقع شود یا جانش از طرف او در خطر واقع شود تا مهر طاعت به انسان بدهد و از آنجا که جن بربسیاری از امور مخفی آگاه است می تواند بسته به نوع تعهد خدماتی گاه بزرگ برای انسان انجام دهد وخیلی چیزها برایش فراهم کند

آیا جن از امور غیب خبر دارد؟

جن اطلاعاتش از ما انسانها بیشتر است ومی تواند از بسیاری از اتفاقات راجع به گذشته وحال با خبر گردد(به خصوص راجع به حال) ولی راجع به مقدرات ومسائل مربوط به آینده علمش تقریبل مثل ماست جن تنها از مسائلی که پیرامون زمین است با خبر می باشد واطلاعاتش راجع به خارج از زمین وماورا محدود است بعضی گمان می کنند مثلا با داشتن موکل جن یا ارتباط با او می توانند مسائل آینده را بفهمند در حالی که این گونه نیست جن از آینده اطلاعات چندانی ندارد "وما یعلم الغیب الا الله" در داستان حضرت سلیمان علیه السلام آمده زمانی که حضرت سلیمان علیه السلام ازدنیا رفت بر روی عصایش تکیه زده بود ولی هیچ یک ازخدمتگرارانش از جمله اجنه از مرگ او خبر نداشتند وگمان می کردند که او روی عصایش تکیه داده وایشان را می نگرد تا زمانی که موریانه عصای او را خورد واو به زمین افتاد آنگاه همه از مرگ او با خبر شدند در اینجا قران می فرماید اگر اجنه از غیب با خبر بودند در عذاب خوار کننده حاصل از تمرد گرفتار نمی شدند وکاری می کردند که گرفتار سلیمان نشوند یا راهی برای فرار بیابند

فلما قضينا عليه الموت ما دلهم علي موته الا دابه الارض تاكل منساته فلما خر تبينت الجن ان لو كانوا يعلمون الغيب ما لبثوا في العذاب المهين

در این آیه جن در واقع از مسئله واتفاقی بی خبر است که راجع به زمان حال است ولی باید دقت داشت که جن از هر مسئله فعلی به صورت غیر اختیاری و.بالفعل باخبر نیست بلکه خود باید اراده کند که چیزی را بداند در این قصه هم اجنه به خطا فکر می نمودند که سلیمان زنده است وبر امر ظاهر قضاوت می کردند وچون شک وتردید در این مورد نداشتند برای فهم حقیقت مطلب هیچ کاری نکردند وتا آخر در جهالت باقی بودند بنابراین اگر جن بخواهد از هر اتفاقی در هر گوشه دنیا با خبر شود برایش امکان پذیر است ولی این امر منوط به حرکت وتفحص ورویت است واین گونه نیست که حوادث عالم پیش چشم او حاضر باشد

آیا ازدواج با جن امکان پذیر است:

داستانهایی در این زمینه نقل شده هم از ازدواج مرد جن با زن انسان وهم از دواج زن جن با مرد انسان البته برای امکان چنین ازدواجی جن باید به صورت جسم متمثل شود لکن مشکل اینجاست که در چنین مسائلی به داستان ونقل نمی توان استناد کرد چون از بس داستانهای دروغ در این بین زیاد است که داستانهای حقیقی برای ما نامعلومند بنابراین فقط به قران وحدیث ونقل اشخاصی که عدالت وراستگویی آنها برای ما محرز است می توان استناد نمود در باب ازدواج انسان وجن حدیثی از پیامبر در بحار جلد 60 نقل نموده اند که ایشان ازدواج با جن را نهی کرده اند حال این نهی اگر دال بر حرام بودن نباشد حداقل آن کراهت است واین حدیث اگر از لحاظ سند مشکلی نداشته باشد دال براین است که ازدواج این دو با هم امکان پذیر می باشد لکن برای این منظور جن باید عاشق ودلبسته یک انسان شود که این مسئله بسیار به ندرت اتفاق می افتد اگر زن جنی عاشق مردی شودباید خود را به صورت چهره زیبا بر انسان نمایان می سازد تا نظر او را به خود جلب کرده واو را شیفته خود سازد واما اینکه بعضی سوال می کنند اگر بچه ای از این دو به دنیا آید حکمش چیست؟ باید عرض کنم که از این دو هیچ گاه فرزند متولد نمی شود چون ماهیت این دو با هم متفاوت است نطفه ای که جن با آن باردار می شود غیر از نطفه ای است که زن انسان از آن بار دار می گردد همان گونه که از مجامعت انسان واسب فرزندی متولد نمی شود از مجامعت انسان وجن نیز فرزندی شکل نمی گیرد ولی باید توجه داشت که اگر ازدواج بین این دو امکان داشته باشد آن ماهیت ازدواج بین دو انسان را ندارد ونمی تواند یک ازدواج دراز مدت باشد همان گونه که انسانها ازدواج هم نوع خود را با یک جن بر نمی تابند اجنه نیز به احتمال زیاد این مسئله را در دنیای خود نوعی جرم می دانند وظاهر ا جنی که با انسان ازدواج می کند باید جنی گوشه گیر وغیر اجتماعی ومطرود از اجتماع جنیان باشد واما اینکه گفته می شود ازدواج بین انسان وجن ازدواجی کوتاه مدت است به خاطر این است که هیچ گاه بین انسان وجن آن اشتراکات فکری وفعلی وجود ندارد بنابراین نمی توانند به عنوان دو موجود وابسته وهم فکر با هم زندگی کنند و همان گونه که بعضی ها گفته اند این ارتباط صرفا یک ارتباط جنسی خواهد بود

دلیل حرمت این می تواند باشد که این دو از دو دنیای متفاوت ودو موجود مختلف از نظر ماهوی اند همان گونه که انسان واسب دو موجود متفاوتند

دلیل بر جواز این است که اینها هر دو موجود مختار وعاقل ومکلفند ووجوه مشترک جن با انسان بیش از هر موجود دیگر است ودلیل کراهت این است که ممکن است این رابطه هم از لحاظ جسمی وهم روحی برای انسان مضر باشد یا از آنجا که جن هر چند مسلمان تعهد چندانی نسبت به انسان ندارد ممکن است به محض کوچکتریم دلخوری به او صدمه بزند یا اگر خیلی وابسته او شده باشد دیگر حاضر به ترک او نشود

بعد هم برای طلاق بین این دو صعوبت وجود دارد چون نیازبه دو شاهد عادل است واگر هم بدون طلاق از هم جدا شوند زن جنی یا زن انسان دیگر نمی تواند با هم نوع خود ازدواج کند مگر اینکه این نکاح به صورت منقطع باشد ولی در مجموع حکم به حرمت در این مسئله قوی تر به نظر می آیدمسئله مهم بعدی این است که مسلمان حتما با جن مسلمان ازدواج کنید چون همان گونه که مرد مسلمان نمی تواند بازن غیر مسلمان نکاح انجام دهد با زن جنی غیر مسلمان هم نمی تواندازدواج کند

جمعیت اجنه چه قدر است ؟

از جمعیت وتعداد نفوس جنیان کسی چیزی نمی داند ولی هر چه باشد این قدر مسلم است که تعداد آنها از از تعداد انسانها بیشتر است که قرآن کریم نیز به این حقیقت تصریح دارد " یا معشر الجن قد استکثرتم من الانس "

چرا اجنه با ما ارتباط بر قرار نمی کنند:

اگر اجنه ما را می بینند ومانعی برای ایجاد ارتباط با ما نداردند چرا ارتباط آنها با انسانها بسیار کم ونادر است ؟

در جواب باید گفت اولا آنها نیازی به دست ما ندارند که بخواهند با ما رابطه برقرار کنند آنها هیچ نیاز وکمبودی در دنیای خود ندارند که گره شان به دست انسان باز شود بلکه این انسانها هستند که میل ورغبت به ارتباط با جن دارند وغالبا هم هدفشان این است که به وسیله جن به قدرت یا ثروت یا راحتی یا اطلاعات وعلوم مخفی برسند در حالی که اجنه غالبا چنین انسانهایی را گمراه ودست به سر می کنند " وانه کان رجتل من الانس یعوذون برجال من الجن فزادوهم رهقا" در جهان هیچ موجودی ضعیف تر از انسان نیست زیرا همه موجودات بدون تکیه به موجود دیگر زندگی می کنند وآن قدر که انسان برای حیات خود به طبیعت تکیه کرده هیچ موجود دیگر این گونه وابسته به طبیعت نیست به عنوان مثال هیچ حیوانی ضعیف تر از انسان در مقابل سرما وگرما نیست وهیچ حیوانی مثل او در برابر حوادث طبیعت ضعیف تر وبی دفاع تر نمی باشدهیچ یک از موجودات مثل او از لحاظ قوت وزوروبازو ضعیف تر نیست حتی یک مورچه می تواند 50 برابر وزن خود را بردارد در حالی که انسان حتی یک برابر وزن خود را هم قادر نیست که از زمین بردارد واین همه پیشرفت انسان حاصل تکیه او به طبیعت است وهر چه او دارد دیگر موجودات هیچ نیازی بدان ندارند

اجنه نیاز به دوستی با ما هم ندارند چون در دنیای خودشان شادی ودوستی و عواطف به اندازه کافی هست بعد هم چون دنیا وافکار واعمال ما با آنها مختلف است قطعا دوستی انسان وجن یک دوستی عمیق وپایدار نخواهد بود

جنیان آن قدر سر گرم زندگی و امور خویشند که التفات چندانی به انسانها ندارد درست مثل اینکه ما هر روز در حیاط خانه مان گربه ها را می بینیم ولی هیچ گاه هوس سر به سر گذاشتن با آنها یا وارد شدن در دنیای آنها را پیدا نمی کنیم اجنه هم غالبا اگر هم بخواهند با انسانی رابطه بر قرار کنند از باب سر به سر کردن وشوخی با اوست

دلیل چهارم: زمانی که جن بخواهد به صورت جسم برای انسان متمثل شود آسیب پذیر می گردد مثلا انسان می تواند او را بکشد بنابراین جن با توجه به این موضوع آن قدر باید به انسانی اعتماد کند یا آن قدر باید ساده باشد تا بتواند به صورت جسم ظاهر شده ووارد حیطه زتدگی انسان شود جن در دنیای خود قوی تر از ما ست وما در دنیای خود قوی تر از جنیم اگر ما بخواهیم وارد دنیای آنها شویم آنها قوی تر از ما هستند واگر آنها نیز بخواهند وارد دنیای ما شوند ما قوی تر ازآنهاییم

پنجم : مسئله زمان است زمان در دنیای ما واجنه مساوی نیست در دنیای ما زمان کندتر ودر دنیای آنها سریعتر می گذرد زمانی که جن به صورت جسم در آید واز دنیای خود بیرون آید زمان زیادی را از دست می دهد مثلا اگر یک روز در میان ما باشد ودوباره به دنیای خود باز گردد حدود حدود دوهفته را ازدست می دهد واینکه گفته می شود عمر اجنه هزار وبالای هزار سال است حرف درستی است ولی باید توجه داشت که این هزار سال از دید ماست والا از لحاظ واقعی هزار سال آنها همان 60- 70 سال است بنابراین جن حتی زمانی که بخواهد با انسان ارتباط بر قرار کند بدون ملبس شدن به جسم ووارد شدن کامل به دنیای ما این کار را می کند

معمولا زمانی جن با انسان ارتباط برقرار می کند که انسان جایی تنها باشد به خصوص در بیابانها وجاههای خالی از وجود انسان ،این ارتباط می تواند هم به صورت تمثل به جسم باشد یا به صورت شبه یا به صورت کاملا غیر مرئی که مثلا فقط صدا یشان را بشنویم یا حرکت اجسام راببینیم وانگیزه جن هم از این ارتباط می تواند یا از روی کنجکاوی باشد یا شوخی وسر به سر گذاشتن با انسان ویا حتی کمک کردن به او

رابطه اجنه با ما غالبا به صورت تله پاتی وظهور آنها نیز به صورت غیر جسمانی است


آیا جن مخوف است؟

خیلی از مردم جن را ترسناک می دانند اما جن فی نفسه مخوف نیست خوف وهراس غالبا به خاطر بیگانه بودن ما با این موجود است اجنه با اینکه ما را می بینند اما بسیار کم باعث اذیت انسان می شوند در حالی که اگر اجنه در دید ما بودند ما انسانها نسبت به آنها موذی تر بودیم در جواب اینکه آیا باید از جن ترسید یا نه باید متقابلا بپرسیم آیا باید ازانسانها ترسید ؟ خواهیم گفت که این ترس بستگی به نوع آن آدم دارد که بدجنس وبد ذات باشد یا خوب وبا مرام ونیز بستگی به این دارد که ما بخواهیم اورا اذیت کنیم یا وارد زندگی خصوصی اش شویم یا کاری به کار او نداشته باشیم همین جواب در مورد جن نیز صادق است بنابراین همان دو گروه شر وخیر که در دنیای ماست در دنیای اجنه نیزهست "وانا منا الصالحون ومنا دون ذلک"


آیا تسخیر جن امکان پذیر است؟

علم تسخیر را باید ریشه ومادر همه علوم غریبه نامید چون از طریق تسخیر است که می توان به اطلاعات دقیق در مسائل دیگر هم رسید به عنوان مثال کسی که جن را تسخیر کند از آنجا که جن فهم واطلاعاتش در زمینه اسرار وعلوم مخفی بیشتر از ماست می تواند ما را درپیمودن راههای سری دیگر راهنمایی کند

راههای رسیدن به قدرتهای ما فوق طبیعی سه راه است 1- عصمت وتقوی وبندگی محض خداوند توام با معرفت مانند ائمه اطهار که همه عالم مسخر آنان است 2- ریاضتهای قاعده ای در باب تسخیر وطلسم ، که استاد اوسعی در سایت خود به طور مفصل در باب وماهیت این ریاضتها صحبت کرده اند ایشان در این زمینه مسائل واسرار کاملا نو وجدید را بیان نموده است 3- ریاضتهای غیر قاعده ای و مرتاضانه که منجر به تجرد وخلع روح می شود وانسان می تواند هم به قدرتهای شگرف روحی دست یابد وهم از امور خفیه تا حد زیادی باخبر گردد ولی هیچ انسانی در قدرتها وعلوم مافوق طبیعه در حد امامان معصوم نیست. واما موارد ی که بعضا از افرادی خاص به عنوان اعمال خارق العاده سر می زند یاچشم بندی و شعبده بازیست ویا فعال بودن نیروی جنبشی و قدرت روحی که برحسب مادر زادی وبه طور بسیار بسیار نادر وجود دارد و موجب می شود که شخص به واسطه آن بتواند بر اجسام ومحیط تاثیر بگذارد .

تسخیر جن ممکن است اما این تسخیر مانند تسخیر یک گنجشک نیست بلکه مانند تسخیر حیوان درنده است مسئله ای که خیلی ها تفکیک نمی دهند فرق بین احضار وتسخیر است اعمال واذکار مربوط به احضار واعمال واورادوریاضتهای مربوط به تسخیر با هم فرق می کنند در واقع کلمه احضار هم غلط است بلکه همان گونه که بعضی ها گفته اند باید بگوییم تماس با جن نه احضار، چون در احضار معنی اجبار وتسخیر وجود دارد در مسئله احضار روح هم همین مطلب وجود دارد شما هیچ گاه نمی توانید روح را مجبور به حاضر شدن کنید بلکه اوبرای تماس با شما باید اذن از موکلین عالم برزخ داشته باشد اذن هم اگر باشد او باز مختار به جواب دادن است چون کسی از عالم دنیا سیطره بر عالم برزخ ندارد به جز ائمه اطهار، ما می توانیم بر عالم خود سیطره داشته باشد یا عالم بالا می تواند بر عالم پایین سیطره یابد ولی عالم پایین بر عالم بالا تسلط ندارد بنابراین تسخیر روح وملک از اساس دروغ وباطل است وبعضی کسانی که گمان می کنند روح وملک احضار نموده اند در واقع جن احضار کرده اند وبعضی که گمان می کنند روح یا ملک تسخیر کرده اند در واقع جن را تسخیر نموده اند تنها تسخیر جن برای انسان ممکن است آن هم با اعمال وریاضتهای شاقه که استاد محمد اوسعی در مقالات خود شیوه قاعده مند تسخیر جن را تا حدی توضیح داده اند

تعداد انسانهایی که در تسخیر جن هستند بسیار بیشتر از تعداد اجنه ای است که در تسخیر انسانند جن برای تسخیر ما کار چندان مشکلی ندارد فقط کافی است وارد بدن ما شود وذهن واعمال ما را تحت کنترل واراده وخواست خود در آورد ه وحتی شکل صورت وصوت وصدای ما را نیز تغییر دهد یا آنکه سیستم فهم ما را به هم بریزد و به اصطلاح مجنون ودیوانه شویم البته بسیار کم جنی پیدا می شود که ابتدائا این کار را بکند اکثر افرادی که مسخر جن شده اند افرادی بوده اند که خواسته اند وارد زندگی اجنه گردند وآنها را تسخیر کنند اما جن تیز تر وزرنگ تر وقوی تر بوده وبر آنها پیش دستی نموده در صورتی که جن وارد بدن شخص گردد بسیار بعید است که به خودی خود اورا ترک گوید در ست مثل ویروس که به هیچ وجه نمی توان آن را از بدن بیرون آورد بلکه باید او را در بدن کشت جن را هم باید در بدن از بین برد که این کار توسط افراد خاص وبا اذکاری خاص صورت می گیرد که به آن اعمال جن سوزی می گویند یعنی جن را باید در بدن سوزاند چون اگر بیرون آید وارد بدن اولین شخصی می شود که در آن حدود باشد چندی قبل یک فیلم اروپایی دیدم که خیلی جالب بود داستان مربوط به یک اژدهای ترسناکی بود که وارد بدن انسانها می شد این اژدها وارد بدن هر شخص که می شد آن شخص را تحت تسلط واجرای فرمانهای خود قرار می دادواو دیگر اختیاری از خود نداشت وآن شخص مرتکب هر فعل و جنایتی می شد پلیس مجبور بود این اشخاص را بکشد ولی به محض اینکه او را می کشتند اژدها سریع از بدن او بیرون می آمد وبه بدن شخص دیگری رسوخ می کرد وباز همه چیز از نو شروع می شد در این بین یک پلیسی فهمیده بود که جریان از چه قرار است وراه کشتن اژدها را پیدا کرد در نهایت آخرین شخصی که اژدها در بدن او رفت آن شخص را کشتند ولی این پلیس با گاز آتش زا او را مورد حمله قرار داد وبه محض اینکه اژدها از بدن او بیرن آمد قبل از اینکه وارد بدن دیگری شود او را سوزاند ولی پلیس هم در این بین زخمی شد وبعد از دنیا رفت

من تا مدتی فکر می کردم این داستان تخیلی است اما چندی بعد در مطالب استاد اوسعی دیدم دقیقا همین مسئله را در مورد جن بیان نموده است پس فهمیدم که مسئله واقعیت دارد لکن فیلمسازان آن را به گونه ای تخیلی ساخته اند

ممکن است گفته شود ک


مطالب مشابه :


جداول کتاب شمس العرفا و کتاب شمس الانوار

امروز قصد دارم احضار محبتی را به شما آموزش دهم که فوق العاده قوی و موثر هست.




دعاهای محبت ...دوستی

احضار ومحبت شرعی: بعد از نماز عشا با طهارت کامل و با رعایت بخور عود و صرف عمار بخونین این ایه




داستانی درباره ی زندگی امام عسکری علیه السلام

شب هشتم ماه، حالِ امام خیلی دگرگون شد .از این رو حضرت مرا احضار دوستی ومحبت مردم را به




جن چیست

است واسطه ارتباط روح با جسم نیز هست یعنی اگر روح بخواهد در جلسه احضار ومحبت نسبت به




شهادت امام صادق(ع)

گفتم اي امير اومردي است که عبادت بسيار او را ضعیف کرده ونزدیکی ومحبت به خدا را احضار




تسخیر جن

تسخیر جن طرق متعددی دارد که در هر طریقه ای جن مخصوص به آن احضار می شود سحر ومحبت و تسلط




برچسب :