آموزش جامع نقشه برداري

ترازیابی دقیق:

ترازیابی دقیق با استفاده از دوربین های ترازیاب ویژه از جمله متداول­ترین روشها در اجرای طرحهای عمرانی و توسعه کشور می باشد اجرای پروژه هایی نظیر تهیه پروفیل های طولی مسیر رودخانه ها راهها خطوط انتقال نیرو و 000 نیازمند کار ترازیابی می باشند علاوه بر این از این روش در اجرای شبکه های ترازیابی سراسری کشوری و ایجاد نقاط پایه (کنترل زمینی ) برای تبدیل عکسهای هوایی و ماهواره ای به نقشه استفاده می گردد با وجود دقت بسیار بالای روش ترازیابی سنتی اجرای این روش بسیار زمان بر و پر هزینه بوده و تاکنون روش جایگزینی نیز برای نقشه برداران متصور نبوده است و هنوز هم بعد از گذشت سالیان این عملیات در كشور ما و تنها توسط سازمان نقشه برداری كشور ...

متصور نبوده است و هنوز هم بعد از گذشت سالیان این عملیات در كشور ما و تنها توسط سازمان نقشه برداری كشور صورت می­پذیرد .

تراز یابی

مقصود از ترازیابی یا نیولمان Leveling تعیین اختلاف ارتفاع بین دو یا چندین نقطه (نسبت به هم یا نسبت به یك سطح مبنای معین)است كه با استفاده از دستگاههای مختلف و با روشهای گوناگون صورت می گیرد.منظور از ارتفاع نقطه ای مثل A فاصله قائم این نقطه از سطح ارتفاعی مبداء(ژئوئید )است .به مجموعه نقاطی كه ارتفاع آنها یكسان باشد سطح تراز می گویند.فاصله بین دو سطح تراز یا همپتانسیل تعیین كننده اختلاف ارتفاع بین نقاط واقع بر روی ان دو سطح است.چون اندازه گیری ارتفاع هر نقطه از سطح مبنا میسر نیست لذا در نقشه برداری موقعیت هر نقطه را از نظر ارتفاعی نسبت به نقطه مشخص دیگری كه ارتفاع آن نسبت به مبدا ء معلوم است تعیین می­كنند و یا انكه ارتفاع را به طور نسبی (با مبداء فرضی )معین می­كنند.

 

 

انواع تراز یابی

عملیات ارتفاعی از نظر دقت به صورت زیر طبقه بندی می گردد.1-تراز یابی

1-تراز یابی بسیار دقیق

2-تراز یابی دقیق درجه یك

3-تراز یابی دقیق درجه دو

4-تراز یابی درجه سه(معمولی)

5-تراز یابی درجه چهارم

ترازیابی دقیق

این عملیات كه دارای دقت زیادی است برای كارهای اجرایی دقیق انجام می شود بطور مثال كاربرد ترازیابی دقیق را می توان در صنعت و مكانیك ( جاگذاری و نصب دستگاههایی مانند توربین ، ژنراتور و … ) همچنین در صنعت و سایر مواردی كه نیاز به ترازیابی دقیق و تعیین ارتفاع دقیق دارد استفاده می شود .

به سبب دقت زیادی كه در ترازیابی مورد نظر است ، دقت ابزار و وسائلی كه در این كار استفاده می شود نیز باید از نظر مشاهده و برداشت بالا باشد . بنابراین با توجه به دقتی كه احتیاج داریم روشهای مشاهده باید به نحوی باشد كه خطاها و عوامل موثر در بوجود آمدن آنها را در مشاهدات حذف و یا به حداقل برسانیم كه این روشها می تواند به نحوی محاسباتی و یا عملیاتی باشد . مثلاً خطای كلیماسیون دستگاه را می توان با مساوی گرفتن فاصله شاخصهای عقب و جلو تا دوربین حذف كرد . در ترازیابی دقیق قرائت مستقیم 0.1 میلیمتر و دقتی كه ما حدث می زنیم 0.01میلیمتر می باشد .

وسایل مورد نیاز جهت عملیات ترازیابی دقیق :

-                                       دوربین N3

-                                       شاخص دو لبة انوار دارای تراز و پایه های مخصوص آن ( میر دو لبه )

-                                       سكل ( دو عدد )

-                                       متر برای متر كشی

-                                       دفترچه ترازیابی دقیق

-                                       چكش

-                                       چتر آفتابی

-                                       میخ فولادی

-                                       ریسمان (جهت سهولت كار )

ترازیاب مكانیكی N3 ویلد :

دوربین N3 كه دقیقترین ترازیاب مكانیكی است و دوربینهای دیجیتالی هم به سختی به دقت آن می رسند ، دارای میكرومتر می باشد كه برای ترازیابی سه رقم ( عدد صحیح ) بر روی میر و سه رقم بر روی میكرومتر قرائت می شود كه رقم سوم بر روی میر توسط عامل حدس زده می شود .

 

شاخص دو لبة انوار ( میر دو لبه ) :

این شاخصها دارای دو لبه می باشند ، به لبه ای كه اعداد كوچكتر روی آن نوشته شده است اصطلاحاً لبة كوتاه می گوییم و به لبه ای كه اعداد بزرگتر روی آن نوشته شده است لبة بلند گوییم .

ثابت میرهای انوار ، عبارت است از اختلاف قرائت لبة بلند با قرائت لبة كوتاه كه برابر با 301.550 می باشد ; یعنی در شرایط ایده آل اختلاف قرائت لبة بلند با لبة كوتاه باید برابر 301.550 باشد كه این عدد به اندازة ±0.030  قابل تغییر است یعنی اختلافهای <301.580  Δ301.520<   قابل قبول می باشند .

قبل از قرار دادن میر بر روی سكل مخصوص باید حتماً حلقة مخصوص موجود برای هر میر را به انتهای آن بست و سپس میر را درون حلقه قرار داد . میرها به پایه بسته شده و به وسیلة پایه ها و تراز موجود بر روی میر ، پس از قرار گرفتن بر روی سكل  تراز می شوند .

چتر صحرائی :

جهت استفاده از دوربین ترازیاب حتماً تراز­یابی دقیق باید 10 دقیقه قبل از شروع به قرائت در بیرون از كیس خود قرار بگیرد تا درجه حرارت تك تك قطعات آن با محیط اطرف یكسان شود هنگامیً كه ترازیابی در زیر  آفتاب انجام گیرد  حتماً باید از چتر استفاده نمود و دوربین را به طور كامل در زیر سایه چتر قرار دهیم در غیر این صورت در مشاهدات ما خطا بوجود خواهد آمد . در هنگام حركت نیز دوربین باید در زیر چتر صحرایی قرار داشته باشد و در این حالت باید دوربین را جهت استقرار در نقطه جدید حركت داد ،در كل دوربین به هیچ وجه نباید در زیر آفتاب قرار گیرد .

برگ محاسبه ( مشاهدات ترازیابی دقیق ) :

برای نوشتن و محاسبةمشاهدات ترازیابی دقیق  از فرم مخصوص مشاهدات استفاده می شود كه از هر سری مشاهدات دو نسخه (دو برگ) موجود است كه محاسبات بر روی نسخة دوم توسط قرائت كننده در دفتر كار انجام  می گیرد .

سر برگ :

سر برگ اوراق ترازیابی باید كاملاً پر شود یعنی نوع عملیات ( رفت یا برگشت ) ، شمارة دفتر ، شماره صفحه ، صفحة مسلسل ، نام منطقه عملیاتی ، وضعیت هوا ، تاریخ و ساعت انجام عملیات و همچنین نوع و شمارة دوربین و شمارة میرها ، ایستگاه مبدا و مقصد ، دمای شروع و پایان كار و وضعیت خورشید و باد باید نوشته شود .

در مورد وضعیت خورشید و باد باید با توجه به گراف خورشید و باد عدد مربوط به این قسمت را پر كنیم (كه در قسمت محاسبات با توجه به این عدد تصحیحاتی اعمال خواهد گردید ) .

 

 

خطا ها در ترازیابی دقیق :

خطاهای مختلفی بر سر راه ترازیابی دقیق وجود دارد كه اكثراً خطای دستگاهی می باشد  و می توان از آن جمله به موارد زیر اشاره نمود :

-                                       خطای انكسار

-                                       خطای نشست قائم میر ها و ترازیاب

-                                       خطای كلیماسیون دستگاه

-                                        خطای قائم نبودن میر ها

-                                       خطای درجه بندی میر و …

 

كنترل ابزار ترازیابی دقیق :

-                                       كنترل تراز میر­های انوار

وسایل مورد نیاز جهت آزمایش دوربین جهت كنترل خطای قائم نبودن میر ها (خطای تراز میرهای انوار)  :

-                                       دوربین تئودولیت (2 دستگاه)

-                                       سه پایه(دو عدد)

-                                       میر انوار  )كه برای ترازیابی دقیق استفاده می گردد و یا قرار است تراز آنها كنترل شوند(

-                                       متر

-                                       میخ فولادی

-                                       چكش

-                                       آچارهای مخصوص

نحوه كنترل :

جهت انجام عملیات ترازیابی ، قبل از هر اقدامی حتماً باید تجهیزات مربوطه كنترل گردد .یكی از این كنترل­ها ، كنترل كردن ترازهای تعبیه شده بر روی میرهای مورد استفاده در این عملیات است .

كنترل تراز بودن میر (انوار) :

برای كنترل تراز هر یك از میرها ابتدا توسط یك دوربین تئودولیت و متر دو امتداد عمود بر هم پیدا می­كنیم ( حتی الامكان به صورتی كه تشكیل یك مثلث متساوی الاضلاع را بدهند) .

پس از پیاده كردن دو امتداد عمود بر هم از دو دوربین تئودولیت موجود یكی را در انتهای یك امتداد و دیگری را در انتهای امتداد دیگر قرار می­دهیم و به طور كامل این دو دوربین را به طور دقیق در نقطه انتهای هر­یك از امتدادهای پیاده شده استقرار می­دهیم .

در مرحله بعدی میر انواری كه قرار است تراز آن كنترل گردد در محل تقاطع دو امتدا پیاده شده باید قرار داده شود این استقرار به این نحو باید انجام پذیرد كه ابتدا سكل را بر روی نقطه تقاطع قرار می­دهیم و سپس میر انوار را بر روی آن به نحوی سوار می­كنیم كه دو میله نگهدارنده میر هر یك در راستای هر كدام از امتدادهای پیاده شده مورد نظر قرار گیرد پس از انجام این عمل میر را تراز می­كنیم .

پس از تراز كردن میرها عاملی كه در پشت یكی از این دوربین­ها قرار دارد تار قائم دوربین مورد نظر را به گوشه انتهای میری كه در محل تقاطع قرار دارد و تراز شده نشانه روی می­كند (به طور دقیق بر لبه كناری میر نشانه روی می­كند) ، سپس تلسكوپ تئودولیت مورد نظر را حول محور افقی(ثانویه) دوربین به آرامی و روبه سمت بالا حركت می­دهد و كنترل میكند تا ، تار قائم دقیقاً بر روی لبه كناری میر مورد نظر حركت كند اگر تارقائم در حركت رو به بالا بروی لبه حركت نكرد ، باید عاملی كه در پشت دوربین قرار دارد به عامل دیگری كه در كنار میر ایستاده علامت دهد و عاملی كه در كنار میر قرار دارد با استفاده از گیره نگهدارنده ای كه عمود بر امتداد استقرار دوربین است به میزانی جا به جا كند كه عامل مستقر در پشت دوربین علامتی مبنی بر قرار داشتن تار قائم دوربین بر لبه میردر كل طول جابه جای تلسكوپی دوربین قرار داشته باشد .

این عملیات را عیناً برای امتداد دیگر نیز انجام می­دهیم . این پروسه تا زمانی كه لبه های انتخاب شده دو طرف میر مورد نظر بر روی تار قائم تلسكوپ هر دو دربین بدون انحراف (از تارها) مشاهده شود .

در این زمان اگر حباب میر مورد نظر از حلقه میانی خارج شده باشد نشانگر این است كه تراز میر ما كالیبره نیست در این حالت برای كالیبره كردن تراز با استفاده از آچارهای مخصوص پیچ­های تراز مورد نظر را به نحوی تغییر می­دهیم كه حباب دقیقاً در وسط تراز قرار گیرد .

 

 

 

ادامه آموزش نقشه برداري
طريقه اندازه گيري مسافت را به سه دسته مي توان تقسيم کرد.
1-سيستم استاديمتري : دراين سيستم از يک تاکئومتر (تئودوليتي که سيستم اندازه گيري مسافت در آن تعبيه شده) و يک شاخص مدرج استفاده مي شود.
2-سيستم پارالاکتيک : در اين سيستم از يک تئو دوليت دقيق که تا حدود ثانيه شصت قسمتي را اندازه بگيرد و يک طول ثابت (Subtense Bar) استفاده مي نمايند و به همين جهت اين طريقه را (Parallactique) مي گويند.
3-سيستم تحويل به افق کننده : در اين سيستم از نوع مخصوصي تئودوليت که سيستم اندازه گيري در جلو دوربين آن نصب شده است استفاده مي شود که با شاخص مخصوصي به کار مي رود و اين طريقه را (Autoreducteur) مي نامند. (Self- Reducing)
روش کار در اندازه گيري مسافت
تاکئومتر را در ابتداي مسافت D طوري مستقر مي کنيم که محور قائم آن (شاقول) از نقطه M بگذرد و بعد شاخص مدرجي را که به آن استاديمتر مي گويند در نقطه N به طور قائم نگه ميداريم. اگر فرض کنيم که زمين کاملاً افقي بوده و شاخص هم قائم باشد در اين صورت اگر فاصله AB را که به نام فاصله دو نار استاديمتريک معروف هستند ( اختلاف قرائت خط بالا – خط پايين ) در ضريب استاديمتريک تاکئومتر که معمولاً 100 مي باشد ضرب کنيم فاصله D بدست مي آيد در شکل قرائت تار بالا 170 و قرائت تار پايين 150 است. بنابراين اختلاف دو تار 20=150-170 و بنابراين فاصله 20×100=D يعني 2000 سانتيمتر و برابر 20متر خواهد بود.
معمولاً چنانچه ضريب استاديمتري تاکئومتري معلوم نباشد کافي است فاصله هاي معلومي برابر 50 – 100 و 150 متر را قبلاً با نوار مدرج در زمين هموار و به سطح اندازه گيري نمود و با تاکئو متر نيز فاصله را تعيين کنيم ضريب استاديمتريک از مقايسه فواصل دو خط استاديمتري با طول معلوم روي زمين به دست مي آيد.
محاسبه فاصله افقي و اختلاف ارتفاع بين دو نقطه در زمينهاي شيبدار
موقعي که زمين بين M و N داراي شيب ملايم يا تند مي باشد در اين صورت فاصله اي که روي شاخص قرائت مي شود برابر AB است که با فاصله A'B' که بايد از روي آن مسافت OE را حساب کرد فرق دارد.از روي شکل ديده مي شود که اگر a زاويه خط قراولروي دوربين با افق باشد (شيب قراولروي) اگر ضريب استاديمتري را 150فرض کنيم بنابراين فاصله OE که همان فاصله استاديمتري مي باشد برابر است با
A'B' = AB Cos a OE = A'B' × 100 OE = AB × Cos a × 100 و فاصله افقي MN يعني DH برابر است با MNفاصله افقي DH = OE × Cos a = AB × Cos2 a ×100 و چون AB × 100 همان فاصله استاديمتري ظاهري است لذا فاصله افقي يعني DH برابر است DH = Ds × Cos2 a
يعني در زمينهاي شيبدار و موقعي که شاخص به طور قائم نگهداشته شده فاصله افقي برابر است با اختلاف قرائت دو تار رتيکول ضرب در ضريب استاديمتريک و ضربدر Cos2a (a شيب قراولروي است).
اگر E قرائت روي شاخص مربوط به تار وسطي رتيکول باشد اختلاف ارتفاع بين نقطه O و E برابر است با
V = D Sin a
V = DS Sin a Cos a
V = 1/2 DS Sin2a
يعني اختلاف ارتفاع بين محور ثانويه تاکئومتر و نقطه اي از شاخص که تصوير آن روي تار وسطي رتيکول قرار دارد برابر است با فاصله استاديمتريک ضرب در Sin2a واضح است چنانچه OM (ارتفاع تاکئومتر از سطح زمين) برابر EN (قرائت مربوط به تار وسط رتيکول) اختيار شود اختلاف ارتفاع بين O و E همان اختلاف ارتفاع بين M و N خواهد بود در غير اين صورت اختلاف ارتفاع بين دو نقطه M و N برابر است با:
?h = V + T
?h = 1/2 DS Sin a + T
M قرائت مربوط به تار وسط و T ارتفاع تاکئومتر است.
تبصره: براي سهولت عمل قبلاً ارتفاع محور ثانويه تاکئومتر را تا روي زمين اندازه مي گيرند در مواقع قراولروي به شاخص سعي مي شود که قرائت مربوط به تار وسط روي شاخص برابر همين ارتفاع باشد در اين صورت
T – M = 0 خواهد بود.
تاکئومتر تحويل به افق کننده
سازندگان وسايل نقشه برداري تاکئومترهايي ساخته اند که مستقيماً فواصل افقي و اختلاف ارتفاع را روي تا رتيکول مي توان قرائت کرد. بدين معني که فاصله تارهاي رتيکول در اين دستگاه ها بر حسب شيب تلسکوپ کم مي شود در حقيقت فواصل تار رتيکول به جاي آنکه d باشد وقتيکه دوربين تاکئومتر زاويه a را با افق بسازد اين فاصله برابر d Cos2a مي گردد و اختلاف ارتقاع در اين دستگاه برابر است با فاصله بين تار پايين رتيکول و تار بالا ضرب در ضريب مخصوصي که روي اين تار در ميدان ديد تلسکوپ ظاهر مي شود.
سيستم هاي پارالاکتيک
در اين سيستم طول مبناي ثابتي را به نام Subtense Bar در يک طرف مسافت مورد اندازه گيري و عمود برجهت آن قرار داده و از طرف ديگر زاويه اي را که تحت آن اين طول ديده مي شود با دقت بسيار زياد اندازه مي گيرند.
فاصله افقي S از فرمول زير بدست مي آيد
S = b/2 Cotg a/2
اگر متر d = 2 اختيار شود
بر حسب مترS = Cotg a/2
استادياي 2 متري که در اين طريقه به کار مي رود روي سه پايه اي نصب ميگردد و به کمک تراز کروي آنرا کاملاً افقي مي نمايند. با دوربين کوچکي که به آن متصل است آنرا عمود بر امتداد مورد اندازه گيري قرار مي دهند. براي محاسبه a/2 Cotg از جداول مخصوصي استفاده مي شود.
اندازه گيري طولهاي بزرگ با استادياي انوار
با استفاده از استادياي 2 متري انوار و يا اندازه گيري زاويه پارالاکتيک مي توان طولهاي بزرگ را به دو طريقه زير اندازه گيري کرد.
الف: با اندازه گيري به طور سري در اين صورت طول مورد اندازه گيري را به n قسمت تقسيم نموده و هر قسمت را مانند آنچه گفته شد اندازه مي گيرند.
اگر D طول کلي مورد اندازه گيري باشد در اين صورت D = n . s و خطاي متوسط در اندازه گيري طول D برابر است با
d2/400000?n3?=خطاي متوسط ?.?=-d2/400000خطاي متوسط
ب: اندازه گيري طولهاي بزرگ با ضلع مبناي کمکي عمود بر آن با استفاده از طريقه اي که گفته شد مي توان طولهاي بزرگتري را به شرح زير اندازه گيري کرد فرض کنيم مي خواهيم طول BC را که در حدود چند کيلومتر است اندازه گيري کنيم در امتداد عمود بر BC طول مبناي AB را اندازه مي گيريم و دو نقطه A و B را به وسيله دو علامت که از نقطه C مرئي باشند مشخص مي کنيم سپس از نقطه C زاويه ACB=B را با دقت اندازه مي گيريم.
فاصله BC = D برابر است با D=AB CotgB
اندازه گيري طولهاي بزرگ با ضلع مبناي کمکي عمود بر آن
اندازه گيري مسافت با استفاده از طريقه الکترونيکي
در سالهاي اخير مهندسين الکترونيک و نقشه بردار به کمک هم وسايل الکترونيکي براي اندازه گيري مسافت ساخته اند که به وسيله آن مي توان مسافت تا حدود 55 – 60 کيلومتر را با دقتهاي 2000000/1 اندازه گيري کرد.
بررسي کامل وسايل الکترونيکي و اندازه گيري مسافت و طرز کار آنها در اين نوشته ممکن نيست ولي بطور خلاصه اصول کار دو نوع دستگاه الکترونيکي را در اينجا ذکر مي کنيم.
1-تلورومتر
2-ژئوديمتر
تلورومتر Telluremeter
در تلورومتر زمان رفت و برگشت امواج راديويي بين دو نقطه بر حسب ميلي ميکروثانيه اندازه گيري مي شود و با دانستن سرعت انتشار امواج راديويي فاصله بين دو نقطه به دست مي آيد.
اصول کلي : براي اندازه گيري مسافت بين دو نقطه دو دستگاه تلورومتر يکي به نام دستگاه اصلي يا Master و ديگري به نام دستگاه فرعي يا Remote در دو انتهاي مسافت مستقر مي شود.
روش کار اين است که از دستگاه اصلي امواج بسيار کوتاه Microwave (طول موج برابر 10 سانتي متر) که با فرکانس هاي مدوله مي شوند منتشر مي گردد. اين امواج پس از برخورد به آنتن دستگاه گيرنده به سمت دستگاه فرستنده منعکس مي شوند.
امواج منعکس شده داراي مدولاسيون امواج منتشده مي باشند و پس از رسيدن به دستگاه اصلي مي توان فاز دو نوع موج منتشره و منعکسه را با هم مقايسه کرد در حقيقت بجاي آنکه مسافت را اندازه گيري نمايند اختلاف فاز بين دو موج را بر حسب ميلي ميکروثانيه تعيين مي نمايند.
ژئوديمتر Geodimeter
در ژئوديمتر فاصله زماني را که يک علامت نوري Beam of light مسافت مورد نظر را مي پيمايد اندازه مي گيرند و با دانستن سرعت سير نور مي توان مسافت را محاسبه کرد.
روش اندازه گيري زمان در ژئوديمتر
تقريباً همان طريقه (Fizean) است که براي اندازه گيري سرعت سير نور به کار مي رود.
علامت نوري به وسيله يک کندانساتور از يک سلول کر (Kerr) و دو منشور نيکل (Nicole) که در طرفين آن قرار دارد عبور مي کند و مدوله مي شود. نور مدوله شده اي که از پولاريزاتور دومي خارج مي شود به وسيله يک سيستم نوري به شکل دسته نور موازي در مي آيد که به سمت دستگاه منعکس کننده ژئوديمتر مي تابد. اين نور پس از برخورد به دستگاه منعکس کننده که ممکن است آئينه مسطح – آئينه مقعر يا منشورهاي منعکس کننده باشد منعکس شده و به وسيله ژئوديمتر دريافت مي شود. سيستم دريافت کننده نور مانند سيستم فرستنده آن ممکن است آئينه کروي يا آئينه مسطح يا سيستم ابژکتيف باشد. و به هر حال سيستم طوري است که مقدار نور دريافت شده را به وسيله چند ديافراگم کنترل نموده و آنرا به يک سلول فتوالکتريک مي تاباند. اشعه منعکس شده در موقع دريافت به وسيله ژئوديمتر داراي همان فرکانس سلول است ولي اختلاف فازي بين آنها وجود خواهد داشت که تابع مدت زماني است که نور فاصله بين دستگاه منتشر کننده و دستگاه منعکس کننده را پيموده است. (دو برابر فاصله اي که اندازه گيري مي شود) در ژئوديمتر مشاهدات در شب انجام مي شود در مدلهاي جديدتر آن مي توان در مدت محدودي از روز نيز عمل اندازه گيري را انجام داد.
ترازيابي
ترازيابي يا تعيين اختلاف ارتفاع بين نقاط روي زمين يکي از نيازمنديهاي بسيار مهم براي مهندسين است زيرا به کمک ترازيابي نه تنها اطلاعات کافي از فرم زمين براي طرح پروژه ها بدست مي آورند به کمک همين نقاط ترازيابي شده پروژه را پياده کرده و ضمن اجرا آن را نظارت و کنترل مي کنند.
روش تعيين اختلاف ارتفاع بين دو نقطه بوسيله ترازيابي
خط افقي را در فضا به وسيله اسبابي که آنرا ترازياب مي نامند مشخص کرده و فاصله نقاط را تا اين خط به وسيله طول مدرجي که آنرا شاخص مي گويند معلوم مي نمايند.
فرض کنيم بخواهيم بين دو نقطه A و B اختلاف ارتفاع را محاسبه کنيم.
روش تعيين اختلاف ارتفاع بين دو نقطه بوسيله ترازيابي
روش تعيين اختلاف ارتفاع بين چندين نقطه بوسيله ترازيابي
ابتدا ترازياب را بين دو نقطه A و B مستقر مي کنيم، منظور از استقرار دستگاه يعني آنکه ترازياب را به وسيله سه پيچ نصب آن به حالت افقي در بياوريم (با استفاده از تراز کروي ترازياب) و بعد دو شاخص مدرج را در دو نقطه A و B به طور قائم نگهداشته خط قراولروي دوربين را به طرف شاخص مدرج روانه نموده و با پيچ ميزان دوربين طوري عمل مي کنيم که تقسيمات شاخص از داخل دوربين به طور وضوح و بدون هيچگونه پارالاکسي ديده شود سپس به وسيله پيچ حرکت قائم ترازياب تراز استوانه اي را در مقابل درجه تنظيمي (بين دو نشانه) قرار مي دهيم و در موردي که دو طرف حباب به وسيله سيستم منشور ديده مي شود دو طرف حباب را بر هم منطبق مي کنيم آنگاه تقسيماتي از شاخص مدرج را که در مقابل خط وسطي رتيکول (تار تراز کننده) واقع است قرائت مي کنيم.
اگر قرائت تار تراز کننده روي شاخص نقطه A برابر hb و قرائت مربوط به شاخص نقطه B برابر ha باشد اختلاف ارتفاع بين A و B از حيث مقدار و علامت برابر است.
? h= ha – hb
اگر ? h مثبت باشد يعني نقطه A پايين تر از B و اگر ? h منفي باشد يعني بالا تر از B مي باشد.
معمولاً قرائت مربوط به شاخص را تا 1:10 تقسيمات آن با چشم مي توان قرائت کرد. وقتيکه از ميکرومتراپتيک استفاده مي شود به وسيله پيچ ميکرومتري طوري عمل مي کنيم که يکي از تقسيمات شاخص بر تار تراز کننده منطبق گردد سپس قرائت مربوط به اين تقسيم را يادداشت نموده و اجزاء آنرا تا 1:10 ميليمتر روي طبلک پيچ ميکرومتري مي خوانيم و مي توان تا 1:100 ميليمتر را نيز با چشم تخمين زد در کارهاي مهندسي عمومي اختلاف ارتفاع را تا ميليمتر تقريب و گاهي در کارهاي معمولي تا سانتيمتر تعيين مي کنند.
اغلب ممکن است دو نقطه اي که مقصود تعيين اختلاف ارتفاع آنها است نسبت به هم داراي فاصله نسبتاً زيادي باشد (چندين کيلومتر) در اين صورت قبلاً فاصله بين دو نقطه را به وسيله ميخهاي (نقاط واسطه اي) که هم داراي فاصله کوتاهي باشند (در صورت امکان 100- 150 متر ) به قسمتهاي کوچکي تقسيم نموده و بعد اختلاف ارتفاع اين ميخها را حساب کرده و از جمع جبري آنها اختلاف ارتفاع بين A و B به دست مي آيد.
فاصله بين دو تيکه متوالي شاخص را يک دهانه و فاصله بين ترازياب تا شاخص را طول قراولروي مي گويند. معمولاً طول دهانه متناسب با شيب زمين است و در زمينهاي نسبتاً هموار بين 150 – 100 متر اختيار مي شود ولي به هر حال طول هر دهانه نبايد در ترازيابي هاي دقيق از اين مقدار بيشتر گردد حتي المقدور بايد سعي شود که در هر دهانه طول قراولروي عقب با طول قراولروي جلو برابر باشد تا خطاي مربوط به کرويت زمين و انکسار نور و احياناً خطاي Collimation (تنظيم نبودن دستگاه) از بين برود.
طريقه هاي مختلف ترازيابي
پنج طريقه زير در ترازيابي هاي معمولي به کار مي رود.
1- طريقه قرائت سه تار رتيکول
در هر قراولروي به شاخص قرائت مربوطه به سه تار رتيکول (تار بالا – تار وسط – تارپائين ) را انجام مي دهند واضح است که در هر قراولروي بايد اختلاف قرائت مربوط به تار بالا و تار وسط برابر با اختلاف قرائت تار وسط و تار پايين باشد (با تقريب ميليمتر) بدين ترتيب هم کنترل قرائت و هم کنترل يادداشت اين قرائتها در دفترچه ميسر است.
2- طريقه قرائت دو نوع تقسيمات شاخص
در اين طريقه شاخص هايي به کار مي رود که دو طرف آن دو نوع تقسيم بندي شده است مثلاً يکطرف آن تقسيمات متري و طرف ديگر آن تقسيمات بر حسب يارد و فوت و اينچ و يا ممکن است هر دو تقسيم بر حسب متر باشد ولي اين تقسيمات با هم اختلاف داشته باشند و در هر قراولروي ابتدا تقسيمات طرف اول شاخص را يادداشت مي کنند و بعد شاخصدار، شاخص را روي تکيه گاهي مي چرخاند تا تقسيمات طرف دوم به سمت عامل قرار گيرد در اين حالت عامل قرائت مربوط به طرف دوم را يادداشت مي کند.
3- طريقه تغيير محل ترازياب
در اين طريقه پس از انجام دو قراولروي و ثبت قرائتهاي مربوطه به شاخص هاي عقب و جلو محل ترازياب را قدري تغيير مي دهند (5/0 تا يک متر) سپس دو قرائت ديگر روي شاخصهاي عقب و جلو که محل آنها تغييري نکرده است انجام مي دهند و از اين رو اختلاف ارتفاع بين محل تکيه گاههاي شاخص در دو دفعه بايد برابر باشد.
در اين طريقه يا بايد قرائتهاي مربوط به هر ايستگاه را جداگانه نوشت و يا آنها را زير هم يادداشت کرد که در اين صورت مجموع قرائتها در هر ايستگاه دو برابر اختلاف ارتفاع بين دو نقطه خواهد بود.
4- طريقه تکيه گاههاي مضاعف (تغيير محل شاخص)
در اين طريقه نقاط واسطه اي به وسيله دو نوع ميخ مشخص مي شوند و ممکن است تکيه گاههاي چدني مخصوصي به کار برد که داراي دو بر آمدگي باشند. قرائتها در دو مرحله انجام مي شود اول وقتي که شاخص روي برآمدگي بزرگتر قرار دارد. مرحله دوم وقتيکه شاخص روي برآمدگي کوچکتر مي باشد. عيب اين طريقه اين است که اغلب چون عامل از شاخص دار به فاصله 100 تا 150 متر قرار دارد نمي توان تشخيص دهد که شاخص دار، شاخص را روي کدام ميخ نگهداشته است و ممکن است قرائتها را جابجا بنويسد.
5- طريقه رفت و برگشت
در اين طريقه فقط تار وسط در هر قراولروي به شاخص قرائت مي شود ولي بين دو نقطه A و B را در دو مرحله ترازيابي مي کنند. مرحله اول از A به طرف B که آن را مرحله رفت مي گويند. مرحله دوم از B به سمت A که آنرا برگشت مي خوانند واضح است که اختلاف ارتفاع بين دو نقطه در دو مرحله بايد يکي باشد. عيب اين طريقه آن است که فقط پس از ختم عمليات ترازيابي معلوم خواهد شد که آيا در عمليات اشتباهي روي داده است يا خير و بعضي اوقات ممکن است دو اشتباه مساوي و مختلف العلامه در مرحله رفت و برگشت يکديگر را خنثي نموده باشند
موارد استفاده ترازيابي
از ترازيابي در کارهاي مهندسي عمومي از قبيل برداشت نيمرخ طولي – راه و راه آهن – برداشت نيمرخ عرضي جادهها – نصب لوله هاي آب و يا نفت و گاز – کانال سازي و غيره و يا در تعيين فرم زمين به منظورهاي ساختماني – آبياري و غيره استفاده مي شود.
الف – برداشت نيمرخ طولي:
مسيري را که مي خواهد نيمرخ آن را برداشت نمايند قبلاً روي زمين ميخکوبي مي نمايند که اين مسير ممکن است مسير جاده – راه آهن – مسير لوله آب و يا يک کانال باشد براي اينکه نيمرخ طولي با دقت بيشتري مشخص و نمايش داده شود (برداشت شود) بايد تعداد نقاطي که از اين نيمرخ مشخص مي شود (عده نقاطي که ميخکوبي مي شوند) زيادتر باشد. هرچه فواصل ميخها کمتر باشد دقت نمايش نيمرخ طولي بيشتر است.
معمولاً فواصل نقاط در حالت معمولي 30 متر اختيار مي شود و علاوه بر اين نقاط تغيير شيب و لبه و کناره کليه بريدگيها و همچنين محل تلاقي مسير مورد نظر با راهها و راه آهنها نيز در برداشت نيمرخ تعيين مي گردند. براي برداشت نيمرخ طولي، کليه اين نقاط را ميخ کوبي نموده و فواصل آنها را نيز به وسيله نوار فلزي اندازه مي گيرند و سپس اختلاف ارتفاع بين کليه نقاط را به وسيله ترازيابي تعيين مي نمايند در ضمن عمليات ترازيابي که به منظور برداشت نيمرخ طولي انجام مي شود بايد نکات زير را مراعات کرد.
1-حتي الامکان ترازيابي را از نقطه اي که ارتفاع آن نسبت به سطح دريا مشخص است شروع کرد و به نقشه معلوم ديگري ختم نمود.
2-در صورتيکه در منطقه عمليات نقاط معلوم قبلي در دسترس نيستند ترازيابي را از يک نقطه شروع نموده و پس از رسيدن به آخر مسير دوباره در حالت برگشت ترازيابي را انجام داد به طوريکه داراي دو خط رفت و برگشت باشيم.
3-ترازياب را حتي المقدور در وسط دو نقطه قرار داد.
4-نقاط تغيير ايستگاه هميشه يک نقطه مشخص و ثابت اختيار شود.
رسم پروفيل
براي رسم پروفيل از فرم مخصوصي استفاده مي شود اين فرم مخصوص کاغذي است ميليمتري به عرض معيني که معمولاً 30 سانتيمتر در نظر گرفته مي شود و در زير آن جدولي تهيه شده که اطلاعات زير در آن درج مي شود.
شماره ميخها، فواصل ميخها از هم، فواصل ميخها از مبدأ، ارتفاع نقاط . سپس روي خط افقي مبدأ که ارتفاع آن را حدود ارتفاع نقطه شروع پروفيل اختيار مي کنند فواصل افقي ميخها را بر حسب مقياس طولي برده و روي قائم اين نقاط ارتفاع نقاط را بر حسب مقياس ارتفاع نقل مي کنند.
مقياس ارتفاعي در نيمرخ هاي طولي معمولاً 10 برابر مقياس افقي اختيار مي شود يعني اگر مقياس افقي برابر 2000/1 اختيار شود مقياس ارتفاعي200/1 خواهد بود. انتخاب اين مقياس براي آن است که وضع شيب و فرم زمين را بهتر بررسي نمايند.
نيمرخ عرضي
در بعضي کارهاي مهندسي از قبيل لوله هاي آب – فاضل آب – نفت – گاز – انتقال خطوط نيروي برق و غيره فقط تهيه نيمرخ طولي در مسير مورد نظر براي بررسي وضع زمين کافي است زيرا عمليات خاکي و ساختماني در عرض نسبتاً کوچکي در دو طرف مسير اصلي انجام مي شود اما در برخي پروژه ها مانند ساختمان – راه – راه آهن – کانالهاي عريض آبياري – باند فرودگاه ها و غيره که عمليات در عرض زيادتري از دو طرف محور انجام مي شود.
از يک باند نسبتاً عريض بايد نقشه تهيه شود و فرم اراضي واقع در دو طرف مسير تا شعاع چندين متر در انجام آنها و هزينه هاي مربوطه تأثير زيادي دارد از اين نظر در فواصل نسبتاً کوتاهي از هم نيمرخهاي عرضي از زمين تهيه مي شود. نيمرخ عرضي عبارت است از نيمرخ زميني در جهت عمود بر مسير. در عمليات راه سازي براي محاسبات عمليات خاک ريزي نيمرخهاي عرضي اهميت فوق العاده اي دارند.
فواصل نيمرخهاي عرضي از هم معمولاً حدود 30 – 20 متر اختيار مي شود و به هر حال اين فواصله بايد طوري باشد که فرم صحيح زمين به وسيله آنها مشخص شود. نيمرخ عرضي از هر يک مسير مانند راه 15 – 20 متر برداشت مي شود. پس از آن که نقاط نيمرخ عرضي مشخص شد از اين نقاط بر امتداد مسير عمودهايي اخراج کرده و روي آنها و در نقاط تغيير شيب ميخکوبي نموده و اختلاف ارتفاع اين نقاط را به وسيله ترازيابي تعيين مي کنند. در نقاط کوهستاني که تعداد نقاط براي برداشت نيمرخ عرضي زياد مي باشد مي توان براي ترازيابي نقاط نيمرخ عرضي از شمشه و تراز استفاده کرد. ترازيابي نيمرخ عرضي با استفاده از شمشه و تراز بسيار آسان و کافي است که شمشه را بطور افقي نگهداشت و فاصله ميخها را از شمشه افقي با يک متر فلزي اندازه گرفت در نوشتن و ثبت اندازه ها در دفاتر صحرائي بايد دقت فراوان نمود که اشتباه نشود.

نمايش فرم زمين به وسيله نقاط رقوم دار در زمينهاي نسبتاً مسطح و به منظور بررسي فرم آن و مخصوصاً در پروژه هاي آبياري – زراعي – زه کشي و غيره براي مشخص کردن شکل زمين از يک نقشه رقوم دار بنام Plan Cote استفاده مي کنند. زمين را معمولاً به وسيله ميخهاي چوبي شبکه بندي نموده و ارتفاع ميخها را به وسيله ترازيابي تعيين مي کنند فواصل ميخها و طول اضلاع شبکه بندي تابع شکل زمين و دقت مورد نظر مي باشد و معمولاً بين 25 – 50 متر متغير است. در عمليات ترازيابي گاهي لازم است که اختلاف ارتفاع بين دو نقطه واقع در دو ساحل رودخانه يا دره عمقي را که روي آنهم هيچگونه پلي در نزديکي آن دو نقطه نيست تعيين نمايند در اين صورت طريقه مخصوصي براي تعيين اختلاف ارتفاع دو نقطه به کار مي رود که در حقيقت نوع مخصوصي از ترازيابي ژئودزي است و طرز عمل به قرار زير است. فرض کنيم مي خواهيم اختلاف ارتفاع بين دو نقطه A و B واقع در دو ساحل رودخانه اي را تعيين کنيم. دو ترازياب در دو ساحل رودخانه مستقر شده و هم زمان با هم ترازيابي را انجام مي دهند و متوسط اختلاف ارتفاعي که دو ترازياب تعيين مي نمايند عاري از هر گونه خطاي اسبابي و خطاهاي مربوط به اثر کرويت زمين و انکسار نور خواهد بود. نمايش فرم زمين به وسيله نقاط رقوم دار معمولاً دو دستگاه بي سيم قابل حمل نيز ارتباط بين دو عامل را برقرار مي کند که عمليات آنها همزمان باشد. پس از انجام ترازيابي دو عامل جاي يکديگر را عوض مي کنند و ترازيابي که در ساحل چپ بوده است به ساحل راست مي رود و آنکه در ساحل راست بوده است به ساحل چپ مي آيد. طرز عمل از روي شکل کاملاً پيداست و براي آنکه از فاصله نسبتاً دور درجات شاخص در داخل دوربين ترازياب تشخيص داده شود دو علامت مستطيل شکل به ابعاد تقريبي 15 × 30 سانتي متر که مي تواند در طول شاخص بالا و پايين رود نصب مي شود دو علامت را در مقابل دو تقسيم معلوم و به فاصله يک متر از هم قرار داده و پس از آنکه ترازياب را در حوالي يکي از نقاط ( نقطه A در شکل ) مستقر کرديم به شاخص نقطه A قراول رفته و قرائت مربوطه را انجام مي دهيم. سپس به شاخص نقطه B قراول رفته و با کمک پيچ حرکت قائم ترازياب به علامت بالاي شاخص قراولروي مي کنيم وتقسيمات پيچ ميکرومتري حرکت قائم را يادداشت مي کنيم. بعد به علامت پايين قراولروي کرده و تقسيم مربوطه را يادداشت مي کنيم و بعد حباب تراز را در مقابل درجه تنظيمي قرار داده و قرائت ميکرومتر حرکت قائم را مي خوانيم. اگر m و m' و n اين قرائت ها باشند واضح است m-m'=a برابر است با تغيير پيچ ميکرومتري مربوط به حرکت ترازو وقتيکه خط قراولروي روي شاخص به اندازه فاصله دو علامت تغيير کند و اگر اختلاف m-n=b فرض شود مي توان با يک تناسب ساده قرائت مربوط به خط قراولروي افقي روي شاخص B را حساب کرد. lm+ b/a=فرائت افقي Ln و قرائت شاخص نقطه B برابر است با مقدار b/a به اضافه قرائت مربوط به علامت پاييني که معلوم است.
خطاهايي که در عمليات ترازيابي داخل مي شوند
-خطاي مربوط به انحناي زمين
-خطاي مربوط به اثر انکسار خط قراولروي
-خطاي مربوط به موازي نبودن سطوح تراز
-ارتفاع Orthometrique – ارتفاع Dynamique
-خطاي متوسط کيلومتري – دقت ترازيابي
نقشه برداري با زنجير Chain Surveying
نقشه برداري با زنجير به نوعي نقشه برداري اتلاق مي شود که فقط با اندازه گيري خطي عناصر و عوارض روي زمين پلان مربوطه را تهيه مي کنند اين نوع نقشه برداري براي مناطق کوچک که داراي عوارض نسبتاً کمي هستند ( از قبيل تهيه پلان از پارکها، مناطق داخل محوطه کارخانه ها و غيره ) بسيار مناسب است.
اصول نقشه برداري با زنجير
اصول نقشه برداري با زنجير عبارتست از ايجاد چند امتداد مستقيم در محوطه مورد نظر و سپس تعيين موقعيت عوارض نسبت به اين خطوط.
امتدادهاي مستقيم که به عنوان مبناي نقشه برداري در منطقه کار ايجاد مي شود بايد به يکديگر پيوند داشته باشد تا با توجيه يک امتداد نقشه کاملاً نسبت به طبيعت توجيه شود.
ارتباط بين امتدادها ممکن است با ايجاد اشکال هندسي از قبيل مثلث، چهار ضلعي با دو قطر و غيره ايجاد شود و هميشه بايد سعي شود که که براي رسم اين اشکال روي برگ نقشه معلومات نه تنها به اندازه لازم در اختيار باشد بلکه اطلاعات اضافي براي کنترل نيز داشته باشيم. پس از ايجاد چند امتداد مستقيم يکي از اين امتدادها را نسبت به طبيعت توجيه مي کنيم يعني گراي جغرافيايي يا مغناطيسي آن را به کمک قطب نما اندازه گيري مي نمائيم و سپس بايد عوارض زمين را نسبت به امتدادهاي مستقيم برداشت کرد.
برداشت عوارض را نسبت به امتداد معلوم ممکن است به کمک اخراج عمود و اندازه گيري طول عمودها و مشخص کردن پايه آنها انجام داد که اين طريقه را Offset مي گويند يعني نقاط a و b و c را با اندازه گيري عمودهاي bb, aa و cc و طولهاي Aa و Ac مي توان روي نقشه مشخص کرد. ممکن است نقاط b و c را به کمک دو اندازه گيري bA و bB و aA و aB مشخص نمود. انتخاب يکي از روشهاي فوق بستگي به وضع منطقه و قضاوت نقشه بردار که خود تابعي از ورزيدگي و تجربه آن است خواهد داشت. چنانچه بخواهيم يک خط نا منظم را نسبت به خط مستقيم برداشت کنيم در اين صورت بايد تعداد کافي از خط نامنظم را برداشت کرد.
روش کار در نقشه برداري با زنجير الف – شناسايي : قبل از شروع نقشه برداري بايد منطقه عمليات را شناسايي نقاط اصلي که بايد تشکيل امتدادهاي مستقيم را بدهند انتخاب مي گردد و بايد طول نقاط اختيار شوند که بين هم ديد داشته و امکان اندازه گيري فاصله بين آنها باشد و نقشه بردار ضمن شناسايي يک کروکي از منطقه و عوارض آن و محل نقاط انتخاب شده تهيه مي کند. وضع نقاط بايد طوري باشد که ارتباط هندسي بين آنها بقسمي بر قرار گردد که اولاً بتوان با داشتن عوامل اندازه گيري شده آنها را روي کاغذ نقل و ترسيم کرد و ثانياً کنترلي هم براي اطمينان از صحت اندازه گيري ها موجود باشد.
وضع نقاط بايد نسبت به هم داراي شرايط کلي زير باشد. 1-نقاط بين هم ديد داشته باشند.
2-در صورت امکان يکي از امتدادها سرتاسر منطقه را در برگيرد و امتداد هاي ديگر به آن متصل گردند.
3-اگر امتدادها به شکل مثلث به هم متکي مي گردند اضلاع آنها تقريباً به يک اندازه باشد.
4-امتدادها طوري باشند که تقريباً تمام عوارض زمين را بتوان نسبت به آنها برداشت کرد.
5-طول Offset ها کوتاه باشد.
6-امتدادها در مناطق مسطح و تقريباً افقي منطقه قرار گيرند.
ب – ميخ کوبي و شماره گذاري نقاط اصلي : نقاط را بايد شماره گذاري نمود و به علاوه آنها را به وسيله ميخهاي چوبي يا آهني طولي مشخص کرد که از بين نروند و در محلهايي که ممکن است ميخها از بين نروند بايد وضع آنها را نسبت به دو يا سه عارضه طبيعي با اندازه گيري لازم مشخص کرد.
ج – اندازه گيري فواصل : فواصل با استفاده از نوارهاي مدرج فلزي اندازه گيري مي شود.
در زمينهاي مسطح اندازه گيري بسيار آسان و کافي است در امتداد دو نقطه را با دقت اندازه گرفته و در زمينهاي شيب دار براي آنکه طولهاي افقي اندازه گيري شود بايد از طريق پله کاني استفاده کرد.
براي اندازه گيري به طريقه افقي يا پله کاني يک طرف متر فلزي را روي ميخي که در نقطه A کوبيده شده است قرار داده و متر را به طور افقي مي کشند. انتهاي متر فلزي را به وسيله يک شاقول روي زمين منتقل نموده با ميخ چوبي يا با رنگ (اگر ممکن باشد) مشخص مي نمايند.
بعضي اوقات بين بين دو نقطه که بايد فاصله آنرا اندازه گرفت مانعي وجود دارد در اين صورت به طريق زير عمل مي کنيم.
1-طريقه اول Offset : در اين طريقه فاصله CD را به C'D' به وسيله عمودهاي CC' و DD' منتقل مي کنيم.
2-طريقه دوم : با استفاده از اندازه گيري دو قطر CF و GD که يکديگر را در نقطه O نصف کرده باشند. در اين روش GD=OD و CO=OF اندازه گيري مي شود و در نتيجه CD=GF .
3-طريقه سوم : نقطه O را در خارج گرفته طولهاي CF=FO و OG=GD را جدا مي کنيم. FG=1/2CD
در صورتيکه رودخانه هايي در وسط AB باشد به شرح زير عمل مي کنند.
ab/cb=be/cd از روي ذوزنقه CBDE طولهاي چهار ضلعي CBDE ممکن است مانند شکل عمل کرد.
با اندازه گيري EC=CD و FC=GC امتداد خط HC تا محل برخورد آن با امتداد EG (نقطه J ) در اين صورت GJ=HF
طريقه اخراج عمود : با وسايل مختلفي مي توان از يک نقطه عمودي بر امتدادي خارج کرد.
الف- طريقه استفاده از مثلثي که اضلاع آن به ترتيب برابر 3 و 4 و 5 باشد فرض کنيم از نقطه A واقع بر امتداد مطلوبي مي خواهيم عمودي بر آن اخراج کنيم. طولي برابر 3 متر روي آن اندازه مي گيريم (متر 3 = AB ) سپس از نقطه A قوسي برابر 4 متر و از نقطه B قوسي برابر 5 متر رسم مي کنيم تا يکديگر را در نقطه C قطع کنند.
طرز عمل با گونياي مساحي
فرض مي کنيم بخواهيم از نقطه A واقع در روي امتداد AB عمودي از اين خط اخراج کنيم. ابتدا روي نقطه B ژالني به طور قائم نصب نموده سپس در نقطه A گونياي مساحي را طوري قرار مي دهيم که شاقولي که به آن آويزان شده است از نقطه A عبور کند يکي از وجوه مرئي منشور (يا يک آينه) را به طرف B قرار داده در اين صورت اگر به طرف نقطه A نگاه کنيم تصوير B را در امتداد عمود بر AB خواهيم ديد کافي است کمک نقشه بردار ژالني را در نقطه C منطبق بر تصوير B نصب کند. گاهي لازم است که از نقطه C بر خط AB عمودي فرودآيد در اين صورت عاملي که گونيا را در دست دارد طوري حرکت مي کند که تصوير ژالن C بر ژالن B منطبق شود.
برداشت عوارض
براي برداشت نقاطي که تشکيل حدود زمين را مي دهند ممکن است به طريق زير عمل کرد.
الف – از نقاط مشخصه اي که شکل حدود زمين را تعيين مي نمايند عمودهايي بر خط AB فرود آورده فواصل A-1 و A-2 و A-3 و A-4 و غيره و همچنين طول عمودهاي a-1 و b-2 و c-3 و d-4 اندازه گيري نموده سپس a و b و c و d و غيره را مشخص کرد.
ب – ممکن است نقطه اي مانند M را از دو نقطه B و C اندازه گرفت با رسم مثلث CMB نقطه M مشخص مشخص مي شود معمولاً براي اينکه در تعيين موقعيت نقاط به وسيله اندازه گيري طول اشتباه نشود موقعيت هر نقطه با اندازه گيري فاصله آن از سه نقطه تعيين مي شود.
ج – گاهي اوقات دو امتداد که با هم تشکيل زاويه مي دهد بايد نسبت به هم مشخص باشند مثلاً گاهي ممکن است گوشه ساختماني که در محل تلاقي دو خيابان قرار گرفته است نقشه برداري شود در اين صورت ابتدا نقشه بردار محل تلاقي دو امتداد را معلوم کرده با اندازه گيري سه طول 1 و 2 و 3 (1 و 3) در امتداد اضلاع PN و MN انتخاب شده اند. و با رسم مثلث 123 زاويه a معلوم مي شود.
د – ممکن است در وسط منطقه قسمت غير قابل دسترسي وجود داشته باشد در اين صورت به طريق زير عمل مي کنيم.
پس از برداشت شکل اصلي ABCD و اندازه گيري هاي ديگري که خطوط اصلي را مشخص مي کند وسط منطقه را با استفاده از طريقه هاي گفته شده برداشت مي کنيم.
نقشه برداري با تئودوليت و تاکئومتري اندازه گيري زوايا با تئودوليت در اندازه گيري زاويه به وسيله تئودوليت بايد ابتدا تئودوليت را روي سه پايه و در رأس زاويه مورد اندازه گيري مستقر نمود (و در ايستگاه قرار داد) به طوريکه اولاً محور اصلي آن قائم بوده و از نقطه O نيز بگذرد. پس از تنظيم دوربين تئودوليت با نشانه روي به دو نقطه A و M که به وسيله ژالن يا پرچم از دور قابل رويت شده اندزاويه بين دو سطح قائم که اولي مار بر نقطه A و محور تئودوليت و دومي مار بر نقطه M و محور تئودوليت باشد اندازه مي گيرند. بايد توجه داشت که تئودوليت هميشه تصاوير زواياي صفحه مدرج خود را که صفحه افقي مي باشد (موقعيکه محور اصلي تئودوليت قائم شده است) اندازه مي گيرد ولذا هميشه زاويه فرجه دو صفحه اندازه گيري مي شود. چون اندازه گيري زاويه در نقشه برداري با تئودوليت نقش اساسي


مطالب مشابه :


نمونه فرم برداشت اطلاعات GPS , تاکئومتری , ترازیابی

مهندسی عمران راه و ساختمان - نمونه فرم برداشت اطلاعات gps , تاکئومتری , ترازیابی - ایجاد ارتقاء




ترازیابی دقیق و انواع روش های ترازیابی

ترازیابی دقیق و انواع روش های ترازیابی. براي نوشتن و محاسبةمشاهدات ترازيابي دقيق از فرم




ترازیابی (دقیق)

برای نوشتن و محاسبةمشاهدات ترازیابی دقیق از فرم مخصوص مشاهدات استفاده می شود كه از هر سری




ترازیابی با دوربین تئودولیت وN3

برای نوشتن و محاسبةمشاهدات ترازیابی دقیق از فرم مخصوص مشاهدات استفاده می شود كه از هر سری




گزارش کار نقشه برداري

بايستي توسط ميخ كوبي مشخص شود فاصله ميخ ها از هم تابعي از دقت عمل و فرم ظاهري زمين است .




آموزش ترازیابی با دوربین نقشه برداری

برای نوشتن و محاسبةمشاهدات ترازیابی دقیق از فرم مخصوص مشاهدات استفاده می شود که از هر سری




ترازیابی دقیق:

در ترازیابی دقیق قرائت مستقیم 0.1 میلیمتر و دقتی كه ما حدث می زنیم 0.01 میلیمتر می باشد .




آموزش ترازیابی با دوربین نقشه برداری

برای نوشتن و محاسبةمشاهدات ترازیابی دقیق از فرم مخصوص مشاهدات استفاده می شود که از هر سری




ترازیابی دقیق

مطالبی برای برو بچه های رشته ساختمان - ترازیابی دقیق - تعجیل در فرج امام زمان صلوات. - مطالبی




آموزش جامع نقشه برداري

ترازیابی دقیق: نمايش فرم زمين به وسيله نقاط رقوم دار در زمينهاي نسبتاً مسطح و به منظور




برچسب :