چیزهایی که یک آبادانی باید بدونه

غروب آبادان 1562265-b.jpg


آبادان

خوش آمدید                                                   Welcome To AbAdAn 1562324-b.jpg  این عکس رو تقدیم میکنم به کسانی که عاشق آبادان هستند.  
مرثیه ای بر آبادان چندی پیش در لابه لای دفتر خاطراتم مطلبی شعر گونه را یافتم که بعد از بمباران آبادان گفته بودم و روزنامه ایران تایمز آن را چاپ کرده بود. وامروز آن را به بچه های آبادان تقدیم میکنم.  
یکی بود یکی نبود - زیر گنبد کبود - آبادان نمونه بودآبادان گرمای سخت - آبادان صنعت نفتآبادان رفاهی داشت - آبادان صفایی داشت - آبادان بریمی داشت - آبادان بوارده داشت - آدمای مهربون - آدمای ساده داشتتو لین یک زنای چادر به سر - گپ میزدن عین روزای سیزده به در نون وایی ها تنور تنور - بوی خوش ماهی سبورتو لین ده از هر خونه یه بچه ای سر میکشیدآخ که دلش واسه گل گوچولو پر میکشیدیادش بخیر احمد آباد - یادش بخیر جمشید آبادنمیدونم نمیدونم دوباره صبح زود -  بازم فیدوس شرکت میزنهبازم دوباره کارگرا مهندسا میرن ریفانرینمیدونم نمیدونم دوباره شهر من - شهر قشنگ من که مهره ها و پیچ آن به دست من - به دست تو - به دست او -ساخته شده - بسته شدهبار دگر زنده میشه ؟  
با تشکر فراوان از سایت آبادان بلاگ منبع: www.abadanblog.persianblog.com     
شعر آبادان سلام بچه ها این سه بیت شعر رو تقدیم میکنم به تمام بچه های آبادان و به تمام کسانی که عاشق آبادان هستند و به تمام کسانی که چند ساله نتونستن به آبادان بیان.                                          فقط یادتون نره دنیا آبادان  ایران را دوست دارم     برای اینکه وطن من است       خوزستان را دوست دارم     برای اینکه ولایت من است   و عاشق آبادان هستم     برای اینکه زادگاه من است   Donya Abadan                                               AbAdAn

فرهنگ اصطلاحات آبادانی! (قسمت 2) جالي جالي بستم = نام بازي
چپه = كنايه از اينكه كسي را له و لورده كردن
چار ميخه = كنايه از اينكه دست و پاي كسي را بستن .
چرخك = قرقره
چپكي = بيراهه
چك و چول = كثيف
چارلي بازي = دلقك بازي
چالو = روشن
چمري = ابتداي خارك كه كوچك و كمي سبز رنگ و نرم
چيتي = كوپن نفت كه به كارگرهاي شركت نفت ميداند
چهار گران = زمين بازي
چراغ ليت = چراغ دستي
چپك = دست زدن
چش بندو = نام بازي بچه ها(قایم باشک)
حبانه = ظرف سفالي براي آبخوردن ( كلمن )
حل حله گرگه چنبري = بازي دخترانه
حشو = سبزي ماهي با كليه ملخفاتش
خراطي = نوعي خوردني زردرنگ كه از درخت خرما درست مي كردند
خاكسون = قبرستان
خسرو چينوي = فردی که قیافه ای شبیه به چینی ها داشته!
خنجر بالي = آب نباتي كه بشكل خنجردرست ميكردن
خاك مكينه = خاكي كه از آن براي پاك كردن ظروف استفاده ميكردند مثل تايد يا مايع ظرفشويي
خرما چپون = كنايه از فشرده
خدا رو کولت: اصطلاحی است با معانی بسیار از جمله: دمت گرمه، خدا خیرت بده، کارت درسته و ... . بستگی به لحن و مکان گفتن جمله داره!
درام = بشكه
ديري فارم = نام باغ گاو داري شركت نفت نزديك جزيره مينو
ديري = رتب خشك شده
دال عدس = نوعي غذا
دي گل = چاپلوس
رون شوز(ربن شوز) = پوتين
رشاد = شاهي ( سبزي)
رجستر (لجستر ) = شماره كارمندي
رشن = جايي كه كارگرهاي شركت نفت ميرفتن خواربار ميگرفتن
سيب گلابي = مايعيي شيريني مخلوط (جوهر و شكر و آب جوش ميدادند برنگ قرمز) بعد يك چوب فرو ميكردن تو سيب و سيب گلاب را در اين مايع آغشته ميكردن تا رنگ بگيره مثل آب نبات بشه
سيكل = دوچرخه
سنتراستور = فروشگاه مركزي كه تمام اجناس فروشگاههاي شركت نفت در آن نگهداري ميشد
سر تا سر = یک نوع شیرینی که بصورت مارپیچ در سینی ریخته میشده و هر کس با 2 ریال تا آنجایی که میتونسته و شیرینی تکه نمیشده میتونسته شیرینی برداره.
سي ده (see the) = مستقيم
سي برنج = نام يكي از قسمتهاي پالايشگاه
سبخي = جايي كه تمام وسايل از رده خارج را در آن نگه داري ميكردند و همچنین به معنای جای بیابان مانند.
سپرتاس = ظرفي سه تكيه كه بوسيله يك دسته به هم وصل ميشد (ناهار بري)
شيرشكر = شيرعسلي
شكر چيان = جايي كه بستني سنتي درست ميكرد اصطلاح امروزه تريا
صبور (soboor)= ماهي كه در تنور ميذارن
طياره = بادكنك ( با كاغذ و سريشم ) و همچنین هواپیما
عصوم = كفگير
فيت = سايز
قماره(Ghomare) = دكه
كرات(korrat) = تره ( سبزي)
كواتر شد = يعني استراحت پزشكي
كانتين = رستوران پالايشگاه
كركاب = صندل زنانه (كه از چوب و دو بند چرمي ساخته مي شد)
گردو شكستم = بازي دخترانه
گيلاس = ليوان آبخور
گاري = وسيله بازي كه با تخته و بربرنگ درست ميكردند بازي تابستانه بوده
گاو –گوساله – فنگل – پنير = بازي با كشيدن يك مربع وچهار گوش آن سنگ ميگذاشتند
گران شاپوري = استوديو
گريپ پاژ = يعني پيچوندش
گلوپ = باشگاه
لمر = شن
منهول(men hol) = فاضل آب
ماه عسل = مخلوط خرما و شيره و كنجد
محمد بستني = اسم یک بستني فروش دوره گرد
ممدشیطون=اسم پلیسی با سبیلهای تاب داده بزرگ در آبادان قدیم
مانكور= لاك
متروپل = نام سينما
ميلك بار = نام تريا در الفي بريم
نيم دري = پنجره
نقل پيرزن = ذرت بو داده
ني همبون(نی انبان) = ساز محلي ( بندري)
نخلك = نام یک باشگاه
نايت كلاب = نام یک باشگاه
واير = كابل برق
وارد ماستر = مسئول بخش بيمارستان
هوك = تكه اي كه از آهن بشكل نعل بود و در حلقه در براي قفل كردن استفاده ميشد
هوبيو = بازي پسرها درتابستان با يك تكه چوب كوچك و يك تكه چوب بزرگ بود و گفتن كلمه
هي دو = تاب بازی کردن
هاستل (hostel) = مهمانسرا
هزاريا = نام محله شركتي كارگري
هلنديا = نام محله شركتي كارگري
هفيز = دفتر يا آفيس
هفت حوض = نام محله اي در احمد آباد خيابان شير و خورشيد
يك دو يك دو ترمز = نام بازي دخترانه ۳
عاشقان خرما khorma    

تقديم به دوستداران خرما

خرما يا به انگليسي DATES  میوه درخت نخل است که از تیره گرمسیری جزو تیره نخلها که میوه اش جزو میوه‌های سته می‌‌باشد یعنی تمام قسمت بریکاری آن گوشتی ومحتوی مواد غذائی است. دارای هسته‌ای سخت وپوست نازک وشیرین که بهیأت خوشه‌ای بزرگ از شاخه آویزان گردد وبرگهای آن بزرگ است. ارتفاع نخل به 10 تا 20متر وشاید هم بیشتر می‌‌رسد،

خواص خرما

اين ميوه بسيار مقوي است و مواد معدني بسياري چون آهن، پتاسيم، روي، منگنز، و ويتامين A – B - E را داراست. تحقيقات درباره ي خرما نشان داده که اين ميوه می‌‌تواند پيش گيري بسياري از سرطان ها مانند سرطان کولون، معده و غيره را در پي داشته باشد.يکي از خواص خرما ملين بودن آن است. البته اگر 6 تا 7 عدد خرما را در 2 ليوان آب جوش خيس کرده و صبح و شب آن را صورت گرم بنوشيد و يا مقداري خرما ميل کنيد و بلافاصله يک تا دو ليوان آب گرم روي آن بنوشيد، خاصيت ديگر خرما، خنثي کردن اسيد اضافي معده است از آنجا که که زيادي اسيد معده باعث ترش کردن و دل درد می‌شود، بنابراين هر وقت دل درد گرفتيد می‌‌توانيد فرمول چيني ها در طب سنتي استفاده کنيد. بدين طريق که 2 تا 3 عدد خرماي تازه و له شده را در آب جوش بيندازيد بعد آن را هم زده و بنوشيد. خرما را به عنوان ميوه نيز می‌‌توانيد مصرف کنيد. هم چنين حتما براي خواب راحت تر و آرامش بيشتر شام خود را در حدود ساعت 7 بعد ازظهر خورده و قبل از خواب يک عدد خرما و يک ليوان شير گرم ميل کنيد. خرما براي افراد سالمند و بچه ها بسيار مفيد است سعي کنيد به جاي قند و شکر از خرما براي نوشيدن چاي استفاده کنيد و يا در طباخي از آن استفاده ي بيش تري ببريد. ورزش کاران به علت فعاليت زياد، به طور حتم بايد از عصرانه اي مقوي که با خرما باشد استفاده کنند.

براي مثال خرما و شير را به همراه نصف فنجان آب آناناس تازه يک قاشق پودر نارگيل، و يک قاشق آناناس خرد شده، در مخلوط کن ريخته و معجون فراهم آمده را ميل فرماييد.

صد گرم تازه آن داراي 163 کيلو کالري 0.9 گرم پروتئين، 0.3 گرم چربي، 38 گرم گلوسيد، 30 ميلي گرم فسفر ،1.3 ميلي گرم آهن، 51 ميلي گرم کلسيم و 10 ميلي گرم ويتامين C می‌‌باشد.

صدگرم خشک آن داراي 300 کالري، 2 گرم پروتئين، 0.6 گرم چربي، 73 گرم گلوسيد، 60 ميلي گرم گوگرد، 50 ميلي گرم فسفر، 650 ميلي گرم پتاسيم، 65 ميلي گرم منيزيم، 70 ميلي گرم کلسيم ،2 ميلي گرم آهن، 2/2 ميلي گرم نياسين، سديم و ويتامين A آن قابل توجه نيست.

                                                         ABADAN


مردم آبادان بیشتر مردم این شهر از آغاز ساخت پالایشگاه در این شهر از گوشه گوشه ایران و به ویژه از بخشهای جنوبی،مرکزی و باختری کشور به این شهر کوچیدند و با هم جامعه و فرهنگ این شهر را ساختند.نخستین مردمانی که در شهر آبادان جاگیر شدند از شمال خوزستان بودند.با رونق بیشتر این شهر مردم در جستجوی کار از جاهای دورتر به این شهر آمدند.بیشتر ایشان از استان فارس و بوشهر بودند.از آمیزش این مردمان جامعه،لهجه و فرهنگ آبادنی پدید آمد؛چنانکه لهجه آبادانی آمیزه‌ای از لهجه‌های مردمان سه نقطه پیش یاد می‌باشد.اشغال ایران در جنگ دوم جهانی بر رونق و اهمیت این شهر استراتژیک افزود.در واقع عمده پیشرفت این شهر در دوره پهلویها و به ویژه دومین شاه این دودمان بود.با رویداد انقلاب اسلامی و پس از آن جنگ ایران و عراق این شهر رو به ویرانی نهاد و بسیاری از مردمش به شهرهای دیگر و به ویژه به بیرون از کشور کوچیدند و بیشتر آنان نیز دیگر بازنگشتند.

               n آ d آ ‌b آ


فرهنگ اصطلاحات آبادانی! (قسمت 1) سنج و دمام: موسیقی محلی آبادان و بوشهر که بیشتر در عزاداریها نواخته میشود. 
سوگ العریان: (بازار لخت) نام قدیم بازار ایستگاه 7 بهار. ظاهرا بدلیل ساده بودن به این اسم معروف بوده.
سيجاره: سيگار با تلفظ عربی!
سیکلین: [sik(h)-Lane] (محله سیکها) نام محلی در آبادان که سابقا در آن هندیها زندگی میکرده اند. سابقا در این محل معابد سیکها وجود داشته.
شطیط: (shoteit) از روستاهای عرب نشین آبادان.
عبادان: رسم الخط رسمی نگارش کلمه آبادان تا انتهای دوره قاجار.
فیدوس: نام آژیری که سابقا برای بیدار کردن و آماده به کار شده مردم توسط پالایشگاه نواخته میشده و صدای آن در کل شهر شنیده میشده.
فیه: (fai'ie) محله ای در آبادان بعد از ایستگاه ۱۲ بهار. امروزه بعلت وجود دانشگاه آزاد و دبیرستان تیزهوشان از مراکز علمی به حساب میاد!
قلیه ماهی: نوعی خورش که با ماهی و تمر هندی و فلفل فراوان تهیه میشود.
قولو: از کلمه و اسم غلام گرفته شده. امروزه به آدمی که ادعای داش مشتی بودن و لات جوانمرد! بودن داره گفته ميشه.
کا: مخفف کاکا يا همان برادر خودمون.
کفیشه: (kofeishe)از کافی شاپ گرفته شده. نام محلی در آبادان که پاتوق کارگران شرکت نفت و محل تفریح آنان بوده.
کواتر شلی: (kuater sholi) خانه های خشتی و گلی. نام محله ای در قدیم متعلق به کارگران شرکت نفت.
گرید: امتیاز. ترفیع اداری در شرکت نفت.
گیت: دروازه بویژه، دروازه های پالایشگاه.
گیس: (gase)گاز
طیب : نام میدانی در آبادان. از اسم حاج طیب گرفته شده که ظاهرا در ایام ملی شدن نفت از بزن بهادرهای آبادان بوده!
لامسی: (lamsi) نام محله ای در آبادان نزدیک درمانگاه اقبال.
لب لبو: برخلاف ظاهرش این هم یکی دیگر از اسامی نخود گرمک است.
لین: (lein) از همان Lane انگلیسی به معنای کوی و کوچه گرفته شده. خیابانهای احمدآباد را با کلمه لین میشناسند شمامل لین یک تا پانزده.
مصطفی ریش: از بزن بهادرها و لوطیهای قدیم آبادان. وی هنوز زنده و در آبادان ساکن است.
منیوحی(manioohi): نام یکی از روستاههای عرب نشین آبادان.
ولک: (volek) به معنای پسر بچه. از اصطلاحات رايج بين آبادانيها
آمو (عامو) = عمو
ارسي (Orsi)= كفش
اروسیه (عروسیه)= اسم محلی در آبادان. سابقا در این محل کمپA روسیه وجود داشته (در زمان جنگ جهانی دوم) و به تدریج به این صورت درآمده.
اسپكتور = سرشيفت حراست كه با موتورسيكلت سه چرخه گشت ميزد
اسبيتال = بيمارستان شركت نفت
اشكل كيلي = بازي پسرانه
او داغك = اشكنه
اوستور = فروشگاه
ايزگاه = ايستگاه
بتل(Botol) = حشره سیاهرنگ و دارای قابلیت پرواز است که اسم فارسی آن سرگین غلطان یا بوم غلطون است.
بشوش(Bashoosh) = اردك
بش موش(Besh moosh) = شيريني گرد و رنگي عربی
بلکم(Bolkom) = آدم وراج و پررو
بلم(Balam) = قايق
بنج(Benj) = تانكي
بنگله(Bangele) = منازه بريم
بوكسري = مدل مو براي آقايان
بوچ = چوب پنبه برنگ كرم كه بعنوان سر شيشه استفاده ميشد.
بوشش كن = در اصطلاح رانندگي رانده هاي شركت نفت ميگفتن بوشش كن (دنده آزاد كن )
بهلرسوت(Behlar soot) = لباس كار ظاهرا از کلمه Boiler Suit گرفته شده.
بيش لمبو (Bish lambo)= يه نوع جانور مثل ماهي ريز كه در جوي بود.
بيريك = ترمز
بي اس لمبر = شماره كارگري
پلاس = انبر دست (گاز انبر) پليت باز = بازي با سر نوشابه و سنگ
پريمس (پريموس) = وسيله اي كه براي پخت غذا استفاده ميشد ( گاز پيك نيكي )
پایدان = ركاب دو چرخه چرخ
پمپوس يا پمپوز = پمپ استيشن
پليت =فلز یا قطعات فلزی
پاسورك = بادام
پاكريا = نام استخر كارمندي تانكي دو
پين = سوزن ته گرد
پيپ = شيلنگ آب
تماته = گوجه
تكنيكال = دانشكده نفت
ترنينگ = كارآموزي
تيمپو = ضرب موسيقی
تكه بازي = نام بازي بود كه دخترها بازي ميكردن ( لي لي )
جفت كردن = يعني طرف از ترس جا زد
جاشو = كارگر كشتي (ملوان)
جام = شيشه
جسر = پل بهمنشير
جورج يوناني = نام عكاسي كه ارمني بود
جالي = فنس                                                    AbAdAn
نام گذاری آبادان در سال ۱۳۱۴ طی مصوبه شورای وزرای وقت نام عبادان به آبادان تغییر یافت.بخشی از جزیره آبادان در دوره ساسانیان بهمن اردشیر خوانده می‌شده است که نام رود بهمنشیر یادگار آن نام کهن است.اوپاتان نیز که ریخت کهنتر آبادان است امروز بیشتر زیب شرکتها و سازمانه در شهر آبادان است.به دلیل وجود زیارتگاه کوچکی که ادعا می‌شود خضر نبی در آن دیده شده است گاهی به این منطقه نام مذهبی جزیرةالخضر هم داده شده است.  
توضیحاتی راجع به آبادان آبادان شهری است در جنوب غربی ایران در استان خوزستان.

این شهر در موقعیت جغرافیایی درازای ۴۸ درجه و ۱۷ دقیقه و پهنای جغرافیایی ۳۰ درجه ۲۰ دقیقه و با بلندای ۳ متر از سطح دریا و با پهناوری ۲۷۹۶ کیلومتر مربع قرار دارد. دارای فرودگاه و بندر است که به دلیل داشتن پالایشگاه نفت و راهبردی بودن و هم مرزی با کشور عراق از زمان جنگ جهانی دوم از پراهمیت‌ترین شهرهای خاورمیانه و ایران بوده است.

جمعیت شهرستان آبادان ۲۸۳۶۰۱ نفر و جمعیت نسبی در هر کیلومتر مربع ۱۷۱ نفر می‌باشد که بخشی از جمعیت آن بویژه در مناطق روستایی را ایرانیان عرب تشکیل میدهند. در آبادان یکی از بزرگترین پالایشگاه‌های نفت جهان قرار دارد. نفت از اغلب مناطق خوزستان با لوله به این شهر میرسد و پس از تصفیه به کلیه جهان صادر می‌شود. نزدیکترین شهر به آبادان، خرمشهر است که حدود ۱۵ کیلومتر با این شهر فاصله دارد. خاک آبادان را آبرفت رودهای کارون و دجله (که به هم پیوسته‌اند) پدید آورده است. شهر آبادان درون خشکی ای است که گرداگردش رود است. این خشکی به جزیره آبادان شناخته شده است. شهر آبادان و همچنین بخش اروندکنار و نیمی از شهر خرمشهر در این جزیره اند.رودهای گرداگرد آبادان که همگی به خلیج فارس می‌ریزند از دو رود بزرگتر پیشیاد دجله و کارون است. بزرگترین شاخه‌ای که از برخورد این دو رود پدید آمده است اروندرود می‌باشد. بخش دیگر این رود که در آنسوی این جزیره روان است و اهمیت کمتری دارد بهمنشیر خوانده می‌شود.رود بهمنشیر در بخشهایی از گذرگاهش کارون هم خوانده می‌شود.

از محلات آبادان می‌شود از بریم، بوارده، اروسی(اروسیه)، فیه (fai'ie)، هزاری‌ها، هلندی‌ها، امیری، احمدآباد، شاه آباد، فرح آباد، میدان طیب و بهمنشیر نام برد.

منبع:abadan-iran.blogfa.com


مطالب مشابه :


سوالات ح ج اختصاصی دی 91

سایت دانشگاه آزاد اسلامی واحد آبادان سایت سایت کانون وکلای دادگستری خوزستان سایت




بخشنامه شماره 100/17283/9000 ـ 14/5/1391 به رؤسای کل دادگستری استان ها- مرخصی زندانیان

سایت دانشگاه آزاد اسلامی واحد آبادان سایت سایت کانون وکلای دادگستری خوزستان سایت




جزای عمومی 1- خرداد 91

البوعلی-امیر - جزای عمومی 1- خرداد 91 - عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد واحد آبادان - وبلاگ علمی




چیزهایی که یک آبادانی باید بدونه

آبادان - چیزهایی کارشناس رسمی دادگستری. با تشکر فراوان از سایت آبادان بلاگ . منبع:




راهنمای استفاده از سایت پایگاه مجلات تخصصی

سایت دانشگاه آزاد اسلامی واحد آبادان سایت سایت کانون وکلای دادگستری خوزستان سایت




جزوه حقوق جزای اختصاصی 1 دی ماه 91

البوعلی-امیر - جزوه حقوق جزای اختصاصی 1 دی ماه 91 - عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد واحد آبادان




تالاب بین المللی شادگان- خوزستان

سایت دانشگاه آزاد اسلامی واحد آبادان سایت سایت کانون وکلای دادگستری خوزستان سایت




مقاله های حقوق کیفری اقتصادی-بین الملل خلیج فارس-

سایت دانشگاه آزاد اسلامی واحد آبادان سایت سایت کانون وکلای دادگستری خوزستان سایت




دانلود مقالات ح جزای اختصاصی تطبیقی-بین الملل خلیج فارس-

عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد واحد آبادان پایه یک دادگستری از سایت های مفید




برچسب :