شعر و معماری قسمت اول

مقدمه

شعر و فضا یکی از ذخایر غنی فرهنگ ایرانیان به شمار می آید و منشا هویت و بقای ملت است. توجه به هنرهای هفتگانه از جمله شعر وادبیات در برآورده کردن نیازهای روحی انسان لازم و ضروری است تا به موجب آن آرامش و ثبات در جامعه برقرار گردد. ایرانیان به دلیل ذوق سرشارشان، شیوه سخن را در شعر فارسی به نهایت زیبایی رسانیده انمد و شاعرانی چون حافظ، سعدی، مولانا و ... سخن نگفته اند مگر برای اظار افکار و معانی به صورت هنرمندانه و با آهنگی خوش که بر خواننده موثر باشد.

تاکید بر اهمیت و ارزش والا و حفظ و اشاعه آن به عنوان میراث فرهنگی لازم و ضروری است.  همانطور که شعر، زاده کوشش شاعر است تا درک او را از انسان و طبیعت در قالب کلام و سخن به نمایش گذارد، معماری نیز حاصل تلاش معمار در جهت خلق فضایی بر پایه همان درک و شناخت است و «خیل» عامل برقراری پیوند میان انسان و طبیعت است که در زبان شعر و معماری مشترک است. «خیال» عنصر ثابت شعر است و هر کس اندک آشنایی با جوهر شعر داشته باشد می داند که اگر از هر شعر موثر و دل انگیزی جنبه خیالی آن را بگیرند، جز سخنی ساده و عادی که از زبان همه کس قابل شنیدن است چیزی باقی نمی ماند.

فصل اول: تعریف شعر

1-   تعریف شهر در منطق ارسطویی

شعر از صنعات خمس یعنی یکی از اقسام پنج گانه قیاس است که خود قیاس اساسی تریم نوع استدلال در منطق ارسطویی است.

به نظر ارسطو ماده شعر از مخیلات فراهم می آید. یعنی آدمی گاه می اندیشد و نتایج استدلالات خود را بیان می کند و به آن ها صورت منظم می دهد و آن فلسفه است و گاهی نیز به تخیلات سرگرم می شود و خیلاتی منظم ابداع می کند که شعر نام دارد.

شعر سخنی است که از خیال آدمی سرچشمه می گیرد و بنابراین با بیان عقلی وعلمی متفاوت است. بدین ترتیب سخن جنس شعر است و تخیل آمیز بودن فصل آن. پس تعریف ارسطو از شعر با تعریفی که عروضیان اسلام از شعر کرده اند کاملاً متفاوت است. در شعر به اصطلاح منطقیان نه وزن شرط است نه قافیه. بلکه صرف خیال آمیز و خیال انگیز بودن را شرط اصلی دانسته اند.

2-   تعریف شعر در منطق خواجه نصیرالدین طوسی

خواجه نصیرالدین طوسی می گوید: «شعر در عرف منطقی کلام مخیل است، و در عرف متاخران کلام موزون»

از اینکه گفته شد ماده شعر از مخیلات است نباید تصور کرد که شعر سراسر خیال پردای است. بلکه شعر نوعی محاکمات از عالم واقع است و منتهی شاعر معمولاً عین واقع را توصیف نمی کند، بلکه در آن با افزودن و کاستن و آوردن تشبیهات زیبا و کنایه و استعاره و اغراق، تصرف می کند.

 

3-   تعریف شعر از شفیعی کدکنی

کشف هر یک از قوانین طبیعت خود نوعی بیداری است، نوعی تجربه است، نوعی شعر است. شاید بتوان گفت که در یک دوره تاریخی همه انسان ها شاعر بوده اند. در آن دوره که رویدادهای عادی طبیعت در شگفت می شدند و هر نوع ادارک حسی از محیط برای آن ها تازگی داشت، حیرت آور بود و نام نهادن بر اشیاء خود الهام شعری بود.

دکتر شفیعی کدکنی شعر را در کتاب ادوار شعر فارسی از مشروطیت تا سقوط سلطنت اینگونه تعریف می کند: «شعر، گره خوردگی عاطفه و تخیل است که در زبانی آهنگین شکل گرفته است. در این تعریف پنج عنصر اصلی دیده می شود که هر شعر به گونه ای از آن برخوردار است. این عناصر عبارتنداز:

الف)عاطفه: زمین درونی و معنوی شعر است، به اعتبار کیفیت برخورد شاعر با جهان خارج و حوادث پیرامونش

ب) تخیل: عبارتست از کوششی که ذهن هنرمند در کشف روابط پنهانی اشیاء دارد.

ج) زبان: عاطفه و تخیل در شعر نیازمند هستند که ظرف ارائه آن ها باشد.

د) آهنگ: منظور از آهنگ فقط و زن شعر نست، بلکه مجموعه تناسب هایی است که در یک شعر می تواند مورد بررسی قرار گیرد.

هـ) شکل: هر شعر دو شکل یا قالب یا صورت دارد؛ یک شکل ظاهری که عبارتست از طرز ترکیب مصراع ها و ابیات با یکدیگر به اعتبار قافیه و ردیف و گاه ورزن و دیگری شکل دورنی یا فرم ذهنی است که عبارت از مساله پیوستگی عناصر مختلف یک شعر در ترکیب عمومی آن می باشد.

 

فصل دوم: تعریف معماری

1-   تعریف مکان:

ساختن مکان بالاتر از ساختن فضاست و معماری شناختن مکان به عنوان شالوده فضاست. بنابراین برای ساختن فضا بایستی درصدد مهیا ساختن مکان بود.

2-   تعریف فضا:

فضا و معماری دو همزاد توآمان هستند که سخن گفتن از یکی بدون حضور دیگری ممکن نیست، درک معماری با حضور انسان در درون یا بیرون فضا صورت می گیرد. بدون لحاظ فضا  جوهره اصلی معماری است.

 

3-   تعریف معماری

معماری هنر معنی دادن به فضاست. معنی دادن به فضا علاوه بر ابعاد فیزیکی، تمامی ابهاد و جنبه های بیانی، فرهنگی، هنری، احساسی و بلاخره معنوی معماری را در بر دارد.

 فصل سوم : شباحت های محسوس شعر و معماری  . . . . 


مطالب مشابه :


شعر و معماری

به بزرگاني چون فردوسي،سعدي،حافظ این گونه ای است از تزکیب شعر و معماری. شعر در




حافظ و معماری

آمیختگی هنر و عملکرد در معماری به اوج حافظ در خیلی از اشعار خویش شعر خود را به شعر تر




حرکت در معماری و شعر

در شعر و معماری چگونه مطرح می شود حضوری گر همی خواهی ازو غایب مشو حافظ.




شعر و معماری

شعر و معماری چون فردوسي،سعدي،حافظ با این معنی عمیق در معماری نیز دیده می شود




شعر و معماری قسمت اول

سخن را در شعر فارسی به نهایت زیبایی رسانیده انمد و شاعرانی چون حافظ در زبان شعر و معماری




حافظ

یا رب به که شاید گفت این نکته که در حافظ شب هجران شد بوی خوش طراحی معماری ودکوراسیون




قياسي ميان شعر حافظ و مسجد شيخ لطف الله

اين ايهام در شعر حافظ از كجا سر چشمه مي اخبار معماری




مقاله ای بسیار جالب در مورد ... معماری قاجار.

این گرایشهای متفاوت و بعضا متضاد در معماری و حافظ و دیگر بلند در ادبیات از بطن شعر و




موسیقی در اشعار حافظ

حافظ در معماری سخن مانند 8/6 اشاره مینماییم که طبیعتی غالبا شادی آور دارند، و در شعر نیز




برچسب :